بمناسبت دهمین سالگرد خاموشی استاد زرینکوب
چراغهای رابطه
بمناسبت دهمین سالگرد خاموشی استاد زرینکوب
استاد دكتر عبدالحسين زرينكوب، اديب، مورخ، اسلامشناس، ايرانشناس،
محقق و نويسنده بزرگ معاصر، در 27 اسفند 1301 شمسي در بروجرد چشم به جهان
گشود
24شهريور دهمين سالگرد درگذشت دكتر” عبدالحسين زرينكوب” است. زندهيادزرينكوب از نسل آخرين استادان بزرگ ادب فارسي بود، همانهايي كه پس ازدرگذشتشان همه با دريغ ميگويند: «كسي نخواهد توانست جاي او را بگيرد.»اكنون پس از يك دهه سكوت زرينكوب، فقط چند استاد را ميتوان «مجتهد ادبيات فارسي» دانست، اينان را نيز كسي جايگزين نيست.آنچه در پي ميآيد نگاهي است به زندگينامه دكتر زرين كوب به قلمبرادرزادهاش” روزبه زرينكوب.”
مقاله از يادنامه دكتر عبدالحسين زرينكوب با نام «كارنامه زرين» برداشته شده است.
استاد دكتر عبدالحسين زرينكوب، اديب، مورخ، اسلامشناس، ايرانشناس، محققو نويسنده بزرگ معاصر، در 27 اسفند 1301 شمسي در بروجرد چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در همان شهر به پايان آورد. سپس در كنار تحصيل در دورهمتوسطه به تشويق و ترغيب پدر، كه مردي متشرع و ديندار بود، اوقات فراغت راصرف فراگيري علوم ديني و حوزهاي كرد و ضمن تحصيل فقه و تفسير و ادبياتعرب، به شعر عربي هم علاقهمند شد. گرچه تا پايان سال پنجم متوسطه، دررشته علمي تحصيل ميكرد، با اين حال كمتر كتاب تاريخ و فلسفه و ادبياتيبود كه به زبان فارسي منتشر شده باشد و او آن را در مطالعه نگرفته باشد. به دنبال تعطيل كلاس ششم متوسطه در يگانه دبيرستان شهر، براي ادامه تحصيلبه تهران رفت. اما اين بار رشته ادبي را برگزيد و در سال 1319 تحصيلاتدبيرستاني را به پايان برد، و با وجود آنكه كتابهاي سالهاي چهارم و پنجممتوسطه ادبي را قبلاً نخوانده بود، در ميان دانشآموزان رشته ادبي سراسركشور، رتبه دوم را به دست آورد.در آذر سال 1320 كه بعد از حادثه شهريورِ همان سال، دانشگاه مجدداً افتتاحشده بود، در امتحان ورودي دانشكده حقوق شركت كرد. با آنكه پس از كسب رتبهاول، در دانشكده ثبت نام هم كرده بود، اما به الزام پدر، ناچار به تركتهران شد. در همان ايام، علي اكبر دهخدا كه رياست دانشكدة حقوق را به عهدهداشت، از اينكه چنين دانشجوي فاضلي را از دست ميداد، اظهار تأسف كردهبود. بنابراين زرينكوب به زادگاه خود بازگشت و در خرمآباد و بعد دربروجرد به كار معلمي پرداخت، كاري كه به تدريج علاقة جدي بدان پيدا كرد وبه قول استاد، عشقِ دوران زندگي او شد. در دوران معلمي، از تاريخ وجغرافيا و ادبيات فارسي گرفته، تا عربي و فلسفه و زبان خارجي، و حتي رياضيو فيزيك و علمالحيات، همه را تدريس كرد؛ و اين همه، البته حوزة وسيعمطالعات و زمينههاي گستردة فكري او را حتي از روزگار جواني، نشان ميدهد.در ايام تحصيل در تهران، چندي نزد حاج شيخابوالحسن شعراني به تلمّذپرداخت و با مباحث حكمت و فلسفه، آشنايي بيشتر يافت. از همان روزگار، بافلسفههاي معاصر غربي نيز آشنا شد و بعد به مطالعه در باب تصوف نيزعلاقهمند شد. استاد كه از قبل، با زبانهاي عربي، فرانسوي و انگليسي آشناشده بود، در سالهاي جنگ دوم جهاني، با كمك بعضي از صاحبمنصبان ايتالياييو آلماني كه در آن ايام در ايران به سر ميبردند، به آموزش اين دو زبانپرداخت. درسال 1323 نخستين كتاب او به نام «فلسفه شعر يا تاريخ تطور شعر وشاعري در ايران» در بروجرد منتشر شد، درحالي كه در اين هنگام، حدود چهارسال يا كمي بيشتر از تاريخ تأليف كتاب ميگذشت.سرانجام، اشتياق به تحصيل، بار ديگر او را به دانشگاه كشاند. درسال 1324،پس از آنكه در امتحان ورودي دانشكدة علوم معقول و منقول، و دانشكدة ادبياتـ هر دو ـ حايز رتبه اول شده بود، وارد رشته ادبيات فارسي دانشگاهتهران شد. به هر تقدير، عبدالحسين زرّينكوب در سال 1327 به عنوان دانشجويرتبه اول، از دانشگاه فارغالتحصيل شد، و سال بعددوره دكتري رشته ادبياتدانشگاه تهران را آغاز كرد. وي كه از زمان شروع تحصيلات دانشگاهي، بهعنوان دبير در دبيرستانهاي تهران به تدريس پرداخته بود، از سال 1328،سردبيري مجلة هفتگي «مهرگان» را نيز عهدهدار شد كه با وجود وقفههايي،اين كار مطبوعاتي تا پنج سال تداوم يافت.در 1330 در كنار عدهاي ديگر از فضلاي عصر همچون عباس اقبال آشتياني، سعيدنفيسي، محمد معين، پرويز ناتل خانلري، غلامحسين صديقي و عباس زرياب، برايمشاركت در طرح ترجمة مقالات دايرهًْ المعارف اسلام طبع هلند، دعوت شد؛كاري كه به هر حال ناتمام ماند، اما براي استاد تجربة مفيدي شد كه بعدهاآن را در كار تاليف مقالات مربوط به ويرايش جديد دايرهًْ المعارف اسلام ونيز دايرهًْ المعارف فارسي (زير نظر دكتر غلامحسين مصاحب)، به كارآورد.پس از ازدواج با دكتر قمر آريان، همدرس دانشكده (1332 ش)، درسال 1334 ازرساله دكتري خود، با عنوان «نقدالشعر، تاريخ و اصول آن» كه زير نظر استادبديعالزمان فروزانفر تأليف شده بود، با موفقيت دفاع كرد. پس از مدتكوتاهي، از سوي استاد فروزانفر، براي تدريس در دانشكدة علوم معقول و منقولدعوت شد و در سال 1335 با رتبه دانشياري، كار خود را در دانشگاه تهرانآغاز كرد، و به تدريس تاريخ اسلام، تاريخ اديان، تاريخ كلام و مجادلاتفِرَق، تاريخ تصوف اسلامي و تاريخ علوم پرداخت. در همين سال، براي مدتكوتاهي نيز امور مربوط به انتشاراتِ بنگاه ترجمه و نشر كتاب را به عهدهگرفت. پس از دريافت رتبة استادي دانشگاه تهران (1339ش)، دكتر زرين كوبچندي نيز در دانشسراي عالي تهران، دورة دكتري ادبيات فارسي دانشگاهتهران، و نيز در دانشكدة هنرهاي دراماتيك به افاضه پرداخت. مدتي هم درمؤسسة لغت فرانكلين، با مجتبي مينوي به همكاري مشغول شد. در اين ميان، يكچند سردبيري مجلة« راهنماي كتاب» را پذيرفت (1342ش)، و فصل خاصي برايارائه ادبيات معاصر ايران، در مجله به وجود آورد. با اين حال، همكاري ويبا نشريات ادواري داخلي، بدينجا محدود نميشود و فعاليت علمي استاد درانتشار مجلاتي همچون سخن، يغما، جهان نو، دانش، علم و زندگي، مهر و فرهنگايران زمين چشمگير است.در سالهاي 1347 تا 1349 در آمريكا به عنوان استاد ميهمان در دانشگاههايكاليفرنيا و پرينستون به تدريس تاريخ ايران و تاريخ تصوف پرداخت؛ و ازفرصت به دست آمده براي فراگيري زبان اسپانيايي بهره جست. پس از بازگشت بهايران (1349ش)، استاد به دانشكدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهرانانتقال يافت و در دوگروه تاريخ و ادبيات مشغول به كار شد. در فاصلةسالهاي 1355 تا 1356، مديريت گروه ادبيات فارسي دانشگاه تهران را پذيرفت. در اين دوره كوتاه يك ساله، برنامه جديدي براي گروه ادبيات تنظيم كرد، كهتهيه آن چندين ماه به طول انجاميد و در آن، از تمامي برنامههاي مشابه درگروههاي ادبيات در دانشگاههاي بزرگ جهان استفاده شد. اما پس ازكنارهگيري دكتر زرينكوب از مديريت گروه، اجراي اين برنامه هم به فراموشيسپرده شد و يگانه چيزي كه از اين برنامه تاكنون باقي مانده، امتحان جامعدورة دكتري است. وي در سالهاي 1360 تا 1362 در فرانسه به سر برد كه حاصلآن، تحقيقات و تتبعات دقيق درباب آثار مولوي است. در سالهاي آخر عمر نيزسازمان نقشهبرداري كشور براي تدوين «اطلس تاريخ ايران» و مركزدايرةالمعارف بزرگ اسلامي هر يك به نوبة خويش، همكاري استاد زرينكوب رابراي خود غنيمتي گرانبها يافتند.در تمامي اين سالها، دكتر زرينكوب عمر را به مطالعه و تدريس و تحقيق وتاليف گذراند، و با سادهزيستي، هيچ گاه خود را گرفتار وسوسة اشتغال بهكارهاي غيرعلمي نساخت. دهها و دهها كتاب و مقاله كه در رشتههاي مختلفاز او نشر يافته، نشان ميدهد كه اين دانشورِ بيملال و خستگيناپذير،هرگز از راهي كه برگزيده، منحرف نشده است. سفرهاي علمي متعدد استاد بهاروپا، آمريكا، جمهوريهاي شوروي (سابق)، هند، پاكستان و كشورهاي عربي، درديدار از كتابخانهها، موزهها و مؤسسات علمي، و تهية عكس از بعضينسخههاي خطي فارسي و عربي گذشته است. طي همين سفرها، وي با جمعي ازدانشمندان و نويسندگان بزرگ ايراني و خارجي آشنايي نزديك يافت؛ كه به غيراز سيدمحمد علي جمالزاده، آقابزرگ علوي، و تورخان گنجهاي در ميان فضلايايراني، بايد از هانري ماسه، ولاديمير مينورسكي، گوستاو فن گرونه باوم،هرولد بيلي، والتر برونو هنينگ، فيليپ حتّي، برنارد لوييس، والتر هينتس،ولفگانگ لنتس، برتولد اشپولر، يوزف شاخت، كلود كاهن، ژيلبر لازار، هلموتريتر، فريتس ماير، كليفورد ادموند باسورث و الساندرو باوساني نام برد. دكتر زرينكوب در بسياري از مجامع و مجالس علمي جهاني شركت جسته و بهعنوان نمايندة ايران، به ايراد سخنراني پرداخته است. از اين ميان، پنجمينكنگرة اسلامي در بغداد، بيست و ششمين كنگرة بينالمللي شرقشناسان در دهلينو، كنگرة بينالمللي علوم تاريخي در وين، كنگرة تاريخ اديان در ژنو، مجلسبزرگداشت حافظ شيرازي در دوشنبه تاجيكستان، كنگرة بزرگداشت نظامي گنجوي درايتاليا و بعداً در آمريكا، مجمع عمومي سردبيران طرح تاريخ تمدن اقوامآسياي مركزي در پاريس، كنگرة بزرگداشت مولوي در مونيخ، كنگرة جهانيبزرگداشت خواجوي كرماني در كرمان، و كنگرة همكاريهاي اقوام آسياي مركزيدر تهران، فقط تعدادي از اين مجالس را شامل ميشود.
ذهن خلاق، حافظة فوقالعاده، دانش وسيع و حيرتآور، و قلم تواناي استاد،براي دانشمندان و پژوهشگران خارجي نيز به خوبي شناخته شده است، تا آنجا كهاز او براي تاليف فصلي از تاريخ ايران دانشگاه كمبريج (ج4) و تاليف مقالاتمتعدد در طبع جديد دايرةالمعارف اسلام (چاپ هلند) دعوت به عمل آمد. بهعلاوه، وي به عنوان پژوهشگر بزرگ آثارمولانا جلالالدين دركنگرة مونيخ كهبراي بزرگداشت اين عارف و شاعر بزرگ ايراني برگزار شده بود (1374ش)، بهعنوان دبير ايراني كنگره انتخاب شد.حوزة وسيع مطالعات استاد، در تاريخ، فلسفه، ادبيات، تصوف و عرفان و تاريخاديان خلاصه نميشود. آشنايي بامعارف قديم و جديد، علوم اسلامي و روشهايتحقيق نوين، و فراگيري زبانهاي باستاني ايران، از وي يك دانشمندجامعالاطراف ساخته است، چنان كه علاقة او به مطالعه و تحقيق درباب تاريخباستاني ايران، سبب شده است كه درمجموعه كتابهاي «تاريخ مردم ايران» و «روزگاران ايران»، در زمينة تاريخ ايران قبل از اسلام، پژوهشهاي جالبتوجهي را ارائه دهد.استادزرينكوب كه در زمستان 1377 براي انجام برخي معالجات پزشكي عازمآمريكا شد، و پيش از آن هم از كار تاليف كتاب «شعلة طور» دربارة زندگي وانديشة حلاج فراغت حاصل كرده بود، در ايام اين اقامت اجباري، توفيق يافتتا دربستر بيماري و رنجوري، يادداشتهاي خود را درباره عطار نيشابوري بهصورت كتابي تازه تحت عنوان «صداي بال سيمرغ» تدوين و تنظيم كند.
مطالب مشابه :
جستاري كوتاه بر تاريخچه نقشه ونقشه نگاري در جهان و ايران
تاريخ نقشه سازمان نقشه برداري كشور از پايه و مؤلف ده ها اطلس و نقشه
دکتر روزبه زرین کوب
۱۳۷۲,پژوهشگر اطلس تاريخ ايران,سازمان نقشه برداري • تاريخ ايران باستان
انتشارات سازمان جغرافیایی (از سایت جغرافیای نیروهای مسلح)
انتشارات سازمان انواع نقشه هاي موضوعي (كتاب نفيس و ارزشمند «اطلس تاريخ اسلام
عکس های هوایی و چگونگی تبدیل آن به نقشه ...
عكس هاي هوايي در جهان و ايران: عكس برداري و سازمان نقشه برداري اطلس تاريخ
تاريخ ادبيات
با سازمان نقشهبرداري كشور (براي تدوين اطلس تاريخ ايران تاريخ ايران
بمناسبت دهمین سالگرد خاموشی استاد زرینکوب
نيز سازمان نقشهبرداري كشور براي تدوين «اطلس تاريخ ايران فصلي از تاريخ ايران
نقشه های استان
« زندگی اطلس جغرافی ماست که در آن نقشه استان محبت تاريخ شكل سازمان نقشه برداري
برچسب :
اطلس تاريخ ايران سازمان نقشه برداري