سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم
من باعث شدم فردوسی پور دیگر قهوهای نپوشد
نمیخواهم از خنده بازار دفاع كنم اما اگر دقت كنی متوجه میشوی در آیتمهای این گروه هیچكس پررنگتر از دیگری نیست و همه به یك اندازه نقش بازی میكنند و حتی در آیتمهای همدیگر نقش سیاهلشكر را بازی میكنند من احساس میكنم هدف این گروه همین بود و تو سعی داشتی خودت را پررنگتر از بقیه جلوه دهی و تكروی كنی.
من با «خنده بازار2» كاری ندارم. برایشان آرزوی موفقیت میكنم و امیدوارم به مراحلی برسند كه كارشان ادامه پیدا كند اما در خنده بازار قبل نگاه مردم به من فرق داشت؛ چه باور كنید چه نكنید اینطور بود. مدتی بود كه هفتهای 3،2 جلسه فیلمبرداری داشتم اما بچهها هرروز فیلمبرداری داشتند و آیتم ضبط میكردند. اما آیتمهایی كه من بازی میكردم، هفتهای یكبار ضبط میشد اما دیده میشد به این دلیل كه به طور اتفاقی، ماجراهایی كه در برنامه 90 پیش آمده بود را مردم دیده بودند. خب وقتی دوباره همان برنامه پخش میشد برای مردم جالب بود. خودم هم اگر چنین برنامهای میدیدم خوشم میآمد. واقعا برنامه ما كمك كرد كه تلویزیونیها متوجه شوند اگر گافی بدهند، آبرویشان از دست میرود و همین برنامه باعث شد بیشتر مراقب خودشان باشند و این اتفاق افتاد. اگر دقت كنید متوجه میشوید تیپ لباس پوشیدن عادل فردوسیپور عوض شده. خود او به من گفت تو باعث شدی دیگر رنگ قهوهای نپوشم؛ زیرا چندسال بود كه عادل پیدرپی كت قهوهای میپوشید اما با اشاره من به آقای شبخیز كه گفتم یك كت قهوهای برایم بخرید كه فقط آن را بپوشم، آیا این یك اتفاق بدی است؟ ما همیشه دوست داریم عادل رنگ لباسی بپوشد كه ما ندیده باشیم؛ گرچه هنوز هم آبی را با قهوهای ست میكند، نمیدانم چرا نمیرود طوسی و آبی را با هم بپوشد (میخندد)
با یک تلفن شانس کار با مهرجویی را از دست دادم
قضیه فیلم آقای مهرجویی چه بود؟ آیا گفته بودی اگر وقت كنم در كار آقای مهرجویی بازی میكنم؟
خیلی خوشحال بودم كه در كار آقای مهرجویی به من پیشنهاد نقش مكمل داده شده بود. وقتی از روز اول پیشتولید با من تماس گرفته شد، باورم نمیشد. زمانی که عكسهایم را فرستادم، آقای مهرجویی گفته بودند كه احتمالا عكسها رتوش است. بگویید بیاید از نزدیك او را ببینم وقتی رفتم و با آقای مهرجویی دست دادم در كمتر از 4-3 دقیقه گفتند بروید تستهای گریم را انجام داده و نقشش را به او بدهید.
به من گفتند تا روبهروی دوربین قرار نگرفتی موضوع را رسانهای نكن. من هم قبول كردم. متاسفانه یك عادت بدی كه دارم، این است كه در هر شرایطی تلفنم را جواب میدهم. یك روز كه خواب بودم، موبایلم زنگ خورد و خانم خبرنگاری به من گفتند: آقای بهداد، مصطفی زمانی و طناز طباطبایی اعلام كردند در «نارنجیپوش» بازی میكنند؛ شما هم هستید. من فكر كردم اگر همه اعلام كردهاند چرا من نگویم؟ پس گفتم: بله. من نارنجیپوش شدم!
یكدفعه یاد صحبت تهیهكننده افتادم كه گفته بود تا روبهروی دوربین قرار نگرفتی اعلام نكن. آن وقت گفتم احتمالا 2 روز بعد مشخص میشود كه من هستم یا نیستم شاید من لیاقت اینكه با آقای مهرجویی كار كنم را ندارم اما از جلوی دوربین فیلم ایشان هم رد شوم باعث افتخار من است.
اما فردای آن روز رضا درمیشیان با من تماس گرفت كه تو چه كار كردی؛ از قول من تیتر زده شده بود، اگر وقت كنم با آقای مهرجویی كار میكنم! حامد بهداد به من تلفن زد و گفت واقعا تو این حرف را زدهای؟ گفتم من چرا باید چنین حرفی بزنم همان موقع حامد بهداد در دفاع از من یك مصاحبه كرد و... اما در نهایت این اتفاق نیافتاد.
یک مهران مدیری در من وجود دارد
رضا عطاران به من گفته بود، سامان تو دیگر خودت نمیشوی. درست میگفت، اما الان علیرضا امینی این باور را به من قبولاند و من تلاش میكنم كه از این ماجرا فاصله بگیرم. با این حال در پلان اول مهران مدیری بودم. بچههای گروه به من گفتند، سامان همه چیز خوب بود و اما واقعا تو مهران بودی. فكر كنید این همه زحمت بكشی دیالوگ حفظ كنی، بعد خودت نباشی بلكه مهران مدیری باشی. اما هرچه پـروژه بیشـتر پیش میرود من از آن وابستگی نـوع صداهــا و حركتهـا جدا شدهام اما مهران مدیری در من هست، یعنی از قبل وجود داشته. نمیتوان آنقدر به نوع صدا به نوع فكر و نگرش و نوع شروع نزدیك بود. من مهران مدیری را دوست دارم، همیشه آرزویم است كه با مهران مدیری كار كنم. این آرزوی من بوده آن زمانی كه مهران مدیری انقدر مشهور نشده بود هم همین آرزو را داشتم. دیده بودم كه كسی را صدا میزد مثلا میلاد سیگار من را بده. دوست داشتم جای آن میلاد باشم. فكر میكنم شبیهسازی من با مهران با همتمرینها و بعد بیش از حد اجراهای من فرق دارد. یك حس ماورایی من را به مهران نزدیك میكند. من هنوز با مهران مدیری زندگی میكنم و در من باقی خواهد ماند.
تحصیلاتت در رشته بازیگری بوده، زمانی كه بازیگری را شروع كردی هیچ وقت دغدغه سینما را داشتی؟
واقعا نه. تمام سـعیام را میكردم كه به مهران مدیری برسم. شروع بازیگری من به دلیل رسیدن به مهران مدیری بود. این حسی كه از آن صحبت میكنم حس بسیار مقدسی است كه برایم ارزش دارد. شاید اگر مثل دیگران به سینما فكر میكردم اتفاقی برایم نمیافتاد اما فكر میكنم خودم و هدفم را كوچك نشان دادم ولی واقعی. در حال حاضر دارم به شرایطی نزدیك میشوم كه از لحاظ انضباطی به مهران مدیری برسم. فكر میكنم بعد از میلیاردر به شرایط بازی در سینما هم برسم.
گفتند سامان را از پارک به تلویزیون آوردیم
دلیلی نداشت در یک مراسم زنده از من انتقاد کنند؛ مگر قرار نبود بعد از این مراسم تقدیر، ما همكاریمان را ادامه دهیم...
چرا باید از بیانضباطی من صحبت میشد درستش این بود كه این آدمها خویشتنداری میكردند و میگفتند ما همه با هم رابطه خوبی داریم و قول میدهیم در برنامه بعدی بهتر باشیم. بهتر بود كه اختلافات را داخلی حل میكردیم. بعد كه میكروفن از بقیه گذشت و به من رسید، بغض گلویم را گرفت. گفتم چیزی نمیتوانم بگویم فقط این را میگویم كه من تنها بودم. بعد از آن مراسم شروع كردند به گفتن حرف و حدیثهایی؛ مثل اینكه ما سامان را از پارك آوردیم و تا قبل از این در مراسم عروسی برنامه اجرا میكرده. من هم گفتم مگر نمیگویید سامان آنقدر بد است؟ پس دیگر نمیآیم و سعی میكنم به دلیل آزارهایم دیگر حضور نداشته باشم.
شستچی به روایت سامان
به محض اینكه با نقشم در میلیاردر آشنا شدم رفتم برای ضبط. یك مابه ازایی نزدیكاز مرد هزارچهره مهران مدیری را در نقشم دیدم به خصوص آن قسمتی كه گریه میكرد و میگفت من را گرفت جو همه لوده بازیهای مسعود شستچی به كنار، آن دردی كه برای همه حاضران در دادگاه گفت یك طرف دیگر. من سادگی نقشم را از همان سكانس برداشتم و فكر میكنم خیلی به من كمك كرده است. علیرضا امینی حتی كسانی كه قبل از من برای نقش من آمده بودند را هم به من معرفی كرد و من را با خصوصیات این آدمها آشنا كرد مثلا احمد مهرانفر آن كار را شروع كرده بود ولی فضا طوری بود كه نتوانستند با هم همكاری كنند.
از شوهرخاله مرحوم تا علی دایی
این استعداد شبیهسازی را چطور به دست آوردی؟ خدادادی بود یا از راه تمرین. اولین بار ادای چه كسی را درآوردی؟
اولینبار ادای مرحوم شوهرخالهام را درآوردم. شوهرخالهام یك پایش میلنگید و یك پایش نمیلنگید صدای خستهای هم داشت، یعنی صدایش از ته حنجره درمیآمد. آن موقع 4ساله بودم كه ادای شوهرخالهام را درمیآوردم. بعد از اولین اجرایم هم سر خاك آن مرحوم رفتم و گفتم عمو حسین تو باعث شدی كه من این استعداد را در خودم ببینم. خب، تمام دوران كودكی من در خانه خاله و شوهرخالهام گذشت آنها بچهدار نمیشدند و از اینكه من كنارشان بودم لذت میبردند. وقتی از كسی تقلید كنی كه مردم نمیشناسند میشود ادا، اما وقتی از كسی تقلید میكنی كه برای خودش اسطورهای است باید گفت كه تیپسازی یا شبیهسازی نباید گفت سامان ادایش را درآورد.
این استعداد شبیهسازی را من در تئاترهایی كه با سیدجواد هاشمی كار كردم یافتم. در یكی از تئاترها نقش یك بچهگدا را بازی میكردم كه از امام علی(ع) كاسه شیر میگرفت. از همان موقع در اجراهایمان به سختی آب و غذا از گلویم پایین میرفت. وقتی كه من برای شبیهسازی كاراكتر آقای دایی میرفتم در تمرین پرسپولیس حاضر میشدم همیشه در قالب شخصیتهایی فرو میرفتم كه میخواستم به آنها بپردازم. باید بگویم تمرین و استعداد را با هم داشتم اما لطف خدا با من بوده است و امیدوارم این لطف را برای شاد كردن مردم به كار ببرم.
یک سامان تازه، قول میدهم
و حرف آخرت؟
حرف آخرم این است كه قول میدهم سامان تازهای باشم. از كسانی كه در این چند وقت به من كمك و با ایدههایشان راهنماییام كردند تشكر میكنم و قول میدهم جواب اعتماد عمورضا (شریفینیا) و علیرضا امینی عزیز را بدهم.
مطالب مشابه :
گفتگو جدید با سامان گوران
˙·٠ دنیای عکس،گالری عکس ٠·˙ - گفتگو جدید با سامان گوران - ˙·٠ اللهم عجل الولیک الفرج
دانلود تقلید صدای چاوشی توسط سامان گوران
دانلود تقلید صدای چاوشی توسط سامان گوران انتخاب برترین ترانه ی سال 91 در رادیو + تقویم سال 92
عکس های منتخب بازیگران ایرانی
عکس جدید از سامان گوران. سیروس گرجستانی و مریم امیرجلالی الهام حمیدی مهر 92 امیر جعفری و
سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم
[email protected] - سامان گوران: مستعد سرطان حنجره هستم - عشق من حامد بهداد - [email protected]
* پست عیدانه ( 4/ 2 ) *
- سامان گوران - عباس غزالی [ 92/01/15] [ 22:35 ] [ tina&taraneh ] .: Weblog Themes By Pichak:. درباره وبلاگ
عکس نیکی کریمی
عکس سامان گوران. عکس جدید طناز طباطبایی جشنواره 92. عکس جدید طناز طباطبایی 92. سلام .
تک عکسهای جدید بازیگران زن و مرد ایرانی
سامان گوران جدید ترین عکس های گلاره عباسی در آبان 92, عکس شخصی و جدید دانیال
برچسب :
سامان گوران 92