نمایش تعاملی

نمايش تعاملي چيست؟

به اندازه گروه هايي كه نمايش تعاملي كار مي كنند، براي آن تعريف وجود دارد. نخست ببينيم كه نمايش تعاملي چه چيزي نيست:


* نمايش تعاملي تئاتر تعاملي نيست، اصطلاحي كه براي تئاتر مجازي به كار مي رود. تئاتري كه در آن بازيگران زنده در كنش واكنش با اشيا مجازي (پديدآمده توسط كامپيوتر) هستند.


* نمايش تعاملي آن اصطلاحي نيست كه براي برنامه هاي مجازي كامپيوتري به كار مي برند و در آن كاربر كامپيوتر بازيگري مجازي را كنترل مي كند كه با ديگر ساخته هاي كامپيوتري در تئاتري كاملاً مجازي بازي مي كند. اين شكل از نمايش تعاملي اساساً نوعي برنامة بازي كامپيوتري تربيتي است.


* نمايش تعاملي نمايشي جعبه اي نيست كه در آن تماشاگر به طور منفعل بنشيند و نمايشي را كه بازيگران بر روي صحنه مي دهند تماشا كند.

 

نمايش تعاملي تئاتر اجرايي نيست كه بازيگران همان قطعه از روايت يا ديالوگي را كه تمرين شده ارائه مي دهند.

بنابراين اكنون كه دانستيم نمايش تعاملي چه چيزي نيست،‌ بايد دانسته باشيم كه اين نمايش چه چيزي هست.

نمايش تعاملي شكلي طرح مدار از تئاتر و شبيه بازي هاي نمايشي خانگي قرن چهاردهم است،‌گرچه ارتباط نزديك تري با بازي هاي مشابه اوايل دهه 1970 دارد. امروزه بيشتر نمايش هاي تعاملي از بازي هاي «بازي نقش به طور زنده» ، شكل آزاد «نقش گزاري ها» و نمايش هاي جنايي معماي قتل برگرفته شده اند.

به هرحال امروزه گروه هاي هر چه بيشتر پرفورمانس تئاتري اين شكل نمايشي را تجربه مي كنند كه در آن بازيگران نقش ها را تصوير مي كنند و تماشاگراني را وارد پيرنگ مي كنند ( اين شكل كار بيشتر در نمايش هاي معماي قتل سر ميز شام معمول است، اما ساير گروه هاي تجربي هم آن را كار مي كنند).

در نمايش تعاملي اساساً هر يك از شركت كنندگان هم بازيگر و هم تماشاگراست. به هر كسي نقشي داده مي شود (در بعضي از گروه ها شركت كنندگان شخصيت هاي خودشان را بازي مي كنند) شخصيتي كه مناسب پيرنگ نمايشنامه باشد.

آن گاه بازيگران سخنان و اعمال خود را في البداهه كار مي كنند تا به هدف هاي شخصيت خود دست يابند. تمامي حقيقت را فقط نمايش نويس يا كارگردان مي دانند، گرچه در نهايت گفتگوها و بداهه سازي هاي بازي نقش بازيگران است كه به طريقي كار را به سرانجام مي رساند. هر بار که طرحی کار می شود به نتیجة متفاوتی می انجامد گرچه هر گروهي فقط يك بار يك طرح را كار مي كند. طرح هاي نمايشي بسيار فشرده اند و متاسفانه خيلي هم زياد نيستند. بسياري از گروه ها خودشان طرحي مي نويسند. بعضي از گروه ها با استفاده از شخصيت هاي واحد طرح ها را به هم ربط مي دهند و آن ها را به شكل سريال يا نمايش هاي دنباله دار در مي آورند كه هر داستاني به داستان ديگري ختم مي شود. بعضي هم براي هر بازي داستان هاي كاملاً تازه اي مي آفرينند.

نمايش تعاملي و تئاتر محيطي

كساني كه نمايش تعاملي كار مي كنند معمولاً فكر نمي كنند كه دارند در شكلي از تئاتر كار مي كنند، در حالي كه اين دقيقاً همان كاري است كه آن ها مي كنند. نمايش تعاملي صورتي از نمايش ساختار شكنانه است كه الگوي تئاتر محيطي را در از بين بردم فاصله تماشاگر و بازيگر و حذف كامل تفاوت ميان آن ها برمي گيرد.


در نمايش تعاملي بازيگر تماشاگر است.

نمايش هاي تعاملي به شيوة سنتي براي تماشاگر خاص اجرا نمي شوند. بلكه، هر يك از بازيگران يكي از تماشاگران و برعكس به شمار مي آيد. معمولاً تماشاگري كه با فاصله نظاره گر باشد و در بازي شركت نكند نداريم، هر يك از تماشاگران در بازي نقش دارد.

چون تماشاگران بازيگر هم هستند، نيازي نيست كه فضا را به صحنه يا محل برگزاري نمايش محدود كنيم. نمايش هاي تعاملي در جاهاي مختلفي مثل غذاخوري ها، تالارهاي سخنراني، سرسراهاي هتل ها و خانه هاي شخصی آفريده / اجرا / بازي مي شوند. در اين جا هم مثل تئاتر محيطي فضا اهميت چنداني ندارد. دست اندركاران نمايش تعاملي معمولاً مي كوشند تا فضاهاي معمولي را تبديل به فضاهاي ديگري كنند يا به زمان هاي ديگري ببرند. (فضاهاي تخيلي يا داستان هاي علمي تخيلي از معمول ترين انواع نمايش تعاملي هستند).

در نمايش هاي تعاملي تماشاگران و بازيگران نه از حيث فضا و نه از جهت عملكرد جدا نيستند. بازيگر تماشاگر بازي خود و نمايش ديگران است. گرچه هنوز «نمايش» و «تنش» وجود دارند، به طوري كه طرح نمايش همچنان در پرده راز است.

نمايش تعاملي و هايپردراما

هايپردراما از اين نظر خيلي شبيه نمايش تعاملي است كه در آن پايان اجرا ثابت نيست. تماشاگر پيگیري شخصيت هاي مختلف و پيرنگ هاي گوناگوني را برمي گزيند. براساس تصور تماشاگران داستان اجرا به اجرا فرق مي كند.

هايپردراما با هزارتوبازي ها و كتاب هاي «ماجراي خودت را پيدا كن» وجوه مشترك زيادي دارد. اصطلاح هایپردراما (فوق نمايش) از اصطلاح هايپرتكست (فوق متن) گرفته شده است كه شكل ساختاري متن شبكه گسترده جهاني (WWW) است با رابط هاي متن به متن و امكانات به ظاهر بي پايان اجرا. گرچه خود اين مطلب نوعي توهّم است. امكانات اجرا تا جايي كه متن راه مي دهد، در واقع محدود است. بازيگران در هر حال «گفته هاي» خودشان را اجرا مي كنند و تماشاگران عليرغم كنترل بر عناصر «هايپر» نمايش همچنان به بازيگر نقش ناظر منفعل تنزل پيدا مي كنند. فيلم هاي تعاملي موجود بر روي ديسك هاي فشرده نمونه هاي خوبي از اين نوع كالاها هستند. اين بازي ها نه هميشه بلكه در مواردي استثنايي همان ويژگي هاي هايپردراما را دارند كه خيلي شبيه ويژگي هاي جالب نمايش تعاملي هستند. پايان باز و پيرنگ هاي چندگانه هم از ديگر وجوه مشترك اين دوست. اما نمايش تعاملي با نداشتن متن مشخص و استفاده از شيوه هاي في البداهه براي خلق امكانات چندگانة پيشبرد بيرنگ ـ كه اكنون واقعاً نامحدودند ـ از هايپردراما فراتر مي رود.


نمايش تعاملي و پسیكودرام

پسيكودرام را جي ال مورنو به صورت درمان آغاز كرد. كار او با استفاده از نمايش همراه با روان درماني سرمشقي با ميراثي غني به وجود آورد كه هنوز از آن پيروي مي كنند. مورنو همچنين بسيار علاقمند به تئاتر في البداهه بود. تئاتر خودانگيختة او هنوز هم ارزش مطالعه توسط پژوهشگران جدي اين حوزه را دارد.

نمايش تعاملي با پسيكودرام وجوه مشترك زيادي دارد: محل بستة برگزاري نمايش فقط براي بازيگران طرح هاي كوتاه نمايشي، اجراي في البداهة آزاد و امثال آن. بعضي از نمايش هاي تعاملي ـ مثل شكل هاي آزاد هولوكاست سنتي استراليايي ـ در واقع كمي بيش از پسیکودرام هاي آسيب هاي عاطفي سخت هستند كه به لباس بازي درآمده باشند.

تفاوت اساسي پسیکودرام و نمايش تعاملي در كاتارسيس و كاربرد آن است. در پسیکودرام طرحي نمايشي با كاربردهاي درماني مي آفرينند تا به شركت كنندگان در دستيابي به درماني خاص كمك كند. اولويت هنرمند در نمايش تعاملي تفريح و بازي و سرگرمي است. اين گفته به اين معنا نيست كه نمايشگر تعاملي كاتارسيس و رهايي را در نمايشش نمي گنجاند. همة ما مطلب ارسطو را در اين باب خوانده ايم، اما اين هدف اصلي نمايش نيست.

نمايش تعاملي، نمايش ساختار شكن

اغلب صورت هاي نمايش تجربي كه از آن ها صحبت كرديم به طريقي مي كوشند تا پيش فرض هاي ما را در مورد تئاتر به چالش بگيرند. نمايش تعاملي هرگز قصد اين كار را ندارد،‌ اما امكان اين را دارد كه در خلق نوعي تئاتر ساختار شكن از بقيه موفق تر باشد. مي دانيم كه ساختار شكني جنبشي در نقد و فلسفه است كه با نوشته هاي ژاك دريدا مطرح شد و بنيان هاي بيان انديشه و ادبيات را از طريق زيرسوال بردن فرضيه هاي اصولي آن ها مورد پرسش قرار دارد.

اين انديشه ها به سرعت در ميان محققان درگرفت و همچون آتشي گسترش يافت و تقريباً همه رشته هاي علوم انساني و هنر را فرا گرفت. تاكنون با نقد ساختار شكن، معماري و نقاشي ساختار شكن، ادبيات داستاني و غير داستاني ساختارشكن و حتي سينماي ساختارشكن آشنا شده ايم. همچنين در تئاتر ساختار شكن هم تجربه هايي صورت گرفته است.

بسياري از اين تجربه ها موفقيتي نداشته اند. خيلي ها از سر فضل فروشي يا هنرنمايي سعي كرده اند نيرويي را به هدر بدهند يا نانی به نرخ روز بخورند يا حتي شارلاتان هاي كم استعدادي نوميدانه سعي كرده اند با ارائة كاري نو و تكان دهنده به طريقي ثابت كنند كه آن قدرها هم بي استعداد نيستند، گرچه به خوبي مي دانند كه هستند.

حقيقت هر چه باشد، بد نيست كه ساختارشكن ها نمايش تعاملي را به دقت موردنظر قراربدهند، چون اين نوع نمايش از نظر كار ناخودآگاه به خوبي از عهدة كاري كه آن ها نتوانستند با ترفند انجام دهند، برآمده است با در نظر گرفتن ضرورت زير سؤال بردن يا متحول كردن اساس نمايش و در عين حال حفظ آن، نمايش تعاملي به چند شيوه عمل مي كند كه خيلي شبيه صورتي از نمايش ساختار شكن مي شود:

در صورت هاي سنتي نمايش، تماشاگران و بازيگران از نظر فضا و كاركرد از هم جدا هستند. در نمايش تعاملي آن ها يگانه و يكسان اند. تماشاگر بازيگر مي شود و برعكس.

به طور سنتي بازيگران نتيجة پيرنگ نمايشنامه را مي دانند و تماشاگران بي صبرانه تماشا مي كنند و منتظرند تا منفعلانه كشف كنند كه در پايان كار نظر خاصي ندارند. همه چيز في البداهه و از پيش تعيين نشده است. هر بازيگري مي كوشد كه با كشف كردن، كمك كردن يا به تاخير انداختن نقش ديگران به هدف هاي شخص بازي خود دست يابد.

در نمايشنامه هاي معمولي گفتار و دستور صحنه ها نوشته شده و داستان شخصيت و سرنوشت او را نشان مي دهد. در حالي كه در نمايش تعاملي ممكن است شرح مفصلي از شخصيت،‌تمايلات،‌هدف ها، و تجربه ها براي شركت كننده گفته شود،‌ اما به او نمي گويند كه چگونه خودش را با شخصيت هاي ديگر وفق دهد يا چه بگويد.

نمايشنامه سنتي معمولاً به طريق خطي نوشته مي شود، حتي اگر پيرنگ خيلي پيچيده و حوادث فرعي و ضمني فراواني داشته باشد. يعني داستان به طور منطقي و منظم از نقطة الف به نقطة ب مي رود و تماشاگر در پايان اجرا صاحب همة اطلاعاتي است كه نويسنده قصد انتقال آن ها را داشته و پايان نمايش هم باز نيست. همه چيز به نتيجه مي رسد. اما در نمايش تعاملي ممكن است نتيجة واحدي در كار نباشد. بخشي از شواهد ممكن است توسط يكي از دست اندركاران پوشيده بماند يا از دست برود.

نمايشنامه خطي نوشته نمي شود،‌ اما همچون مجموعة شاخصي است كه در آن شخصيت ها با هم ارتباط دارند، و براساس نحوة شكل گيري نمايشنامه و ترتيب كارها بعضي فعال و بعضي منفعل هستند. اين نحوة ساختار داستان خيلي هيجان انگيز است و البته براي نوشتن و اجرا بسيار سخت است.

با بررسي اين عوامل اكنون به روشني مي توان ديد كه نمايش تعاملي به لحاظ سرشتي كه دارد با اصول نمايش سنتي در تعارض است، اما مي كوشد كه بسياري از ويژگي هاي نمايش را حفظ كند.


نمايش تعاملي به مثابه بازي

حقيقت اين است كه هيجان انگيزترين وجه نمايش تعاملي اجرا نيست، بلكه بازي نمايشي است. بسياري از كساني كه در نمايش تعاملي شركت مي كنند به اين دليل است كه آن را نوعي بازي اجتماعي مي بينند، نه به اين دليل كه شكل هيجان آوري از تئاتر است (كه بحث در مورد آن بر عهده نظريه پردازان و متخصصان است).

در حال حاضر حتي براي آن ها كه دست اندركار تئاتر جدي هستند،‌عناصر بازي نمايش تعاملي مي تواند مفيد باشد. تئاترها به نحو روز افزوني به عنوان تكنيك هاي تمرين از نمايش تعاملي استفاده مي كنند، بخصوص از آن بخش هايي كه مي توان آن ها را به شيوه هاي في البداهه تربيت بازيگر به كار گرفت. گروه هايي هم در بعضي از غذاخوري ها بعضي از قواعد نمايش تعاملي را به كار گرفته اند يا بازيگران واقعي را در ميان مشتري ها مي نشانند تا اجراي نمايش هاي تعاملي پر رمز و راز را هر چه واقعي تر و حرفه اي تر نشان دهند. بعضي از تئاترهاي معماي قتل هم مثل «معماهاي قتل آخر هفته» كار كيت اولري و مارگوموریسون به نحو موفقيت آميزي از اين فرمول استفاده كرده اند.


مطالب مشابه :


نمایش تعاملی

انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر به وبلاگ انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر خوش




حمايت رئيس محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي شهرستان از گروههاي نمايشي آذرشهر

انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر انجمن ادبي اذرشهر; کانون نمایشنامه




آغاز تمرينات نمايش " برجك شماره 37 "

انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر به وبلاگ انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر خوش




نمايش "‌روايت غدير " در آذرشهر به روي صحنه مي رود

انجمن هنرهاي نمايشي و انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر در حال آماده




حضور جناب اقای رامین راستی در اذرشهر!

انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان هر جمعه در مجتمع فرهنگی هنری آذرشهر (انجمن هنرهای




راهیابی نمایش " برجک شماره 37 " به سومین جشنواره استانی تئاتر ماه آذربایجانشرقی

انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر به وبلاگ انجمن هنرهاي نمايشي شهرستان آذرشهر خوش




نقشه ماهواره ای شهرستان آذرشهر

شهـرســتـان آذرشـهـــر انجمن متخصصان ايران . انجمن هنرهاي نمايشي آذرشهر.




نتایج انتخابات شورای اسلامی شهر

سایت اطلاع رسانی شهرستان آذرشهر انجمن متخصصان ايران . انجمن هنرهاي نمايشي آذرشهر.




بهرام دباغ

سایت اطلاع رسانی شهرستان آذرشهر انجمن متخصصان ايران . انجمن هنرهاي نمايشي آذرشهر.




نماينده مستقل در مجلس شوراي اسلامي

سایت اطلاع رسانی شهرستان آذرشهر انجمن متخصصان ايران . انجمن هنرهاي نمايشي آذرشهر.




برچسب :