میخی
میخی به آن دسته از خطوط (دبیرهها) گفته میشود که نمادهایی شبیه میخ دارند. خطوط میخی متفاوتی وجود دارند که برای نوشتن زبانهای مختلفی به کار میروند. از گونههای مختلف خط میخی میتوان به میخی سومری، اکدی، ایلامی، اوگاریتی اشاره کرد و همچنین خط میخی هخامنشی که برای نوشتن فارسی باستانی بکار میرفته است. تمام خطوط میخی که تا کنون رمزگشایی شدهاند از چپ به راست نوشته میشوند. این خط که برخی معتقدند مبنایی اندیشهنگاشتی دارد، در همه کشورهای آسیای غربی بکار میرفته است. پژوهشگران، سومریان را ابداع کنندهٔ خط میخی میدانند.
میخی سومری
خط میخی سومری را بیشتر پژوهشگران نخستین گونهٔ خط در غرب آسیا میشمارند. سومریان (حدود ۳۰۰۰ تا ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد) با ابداع خط میخی دورهای را آغاز کردند که به عنوان آغاز خط نویسی شهرت دارد و همچنین نخستین مدارک نگارشی بشر که به صورت لوحهای گلین برجای مانده متعلق به تمدنهای میانرودان است.
آثار برجا مانده
سرزمین سومریان را همسایگانشان شنعار (Shanar) میخوانند در تورات چندین بار مرز و بوم شنعار یاد گردیده (سفر پیدایش باب یازدهم، فقرات ۲-۳). همچنین چندین بار در یک کتیبه از کوروش این دو قوم یاد شدهاند. مهمترین شهرهای شنعار در جنوب عراق کنونی در دهنه فرات عبارتند از:
شهر اور که ویرانه آن را امروزه ابوشهرین خوانند.شهر اوروک (ارچ) که ویرانه آن را امروزه ورکه میگویند.از دیگر شهرها میتوان به اریدو، لارسا، لاگاش، کلنون، نیپور، بور سیپا، مرد، کوته و شمالی ترین شهر سرزمین شنعار که کیش نامیده میشد و البته شهرهای دیگری که در این نوشتار آورده نمیشود.
کهن ترین آثار کتبی که از شنعار به دست ما رسیده متعلق است به یک سده پیش از سومین هزاره پیش از میلاد. برای مثال مسیلیم در سه هزار و یکصد سال پیش از میلاد در شهر کیش پادشاهی داشت. در سرزمین جنوبی عراق کنونی از چهار هزار سال پیش از میلاد به دستیاری سومریها تمدن درخشانی بوجود آمد. کشف آثار در تلهای شهرهای کهن بخوبی ثابت میکند که بعدها تمدن بابل و آشور از مصریها آنچنان که سابقاً فکر میکردند سرچشمه نگرفته بلکه سرچشمه تمدن آنها از سومریها بوده که تمدن آنها به اقوام سامی نژاد متاخر آن دیار رسید.
نژاد و زبانشناسی
نظر به زبان شناسی (فیلولوژی) زبان سومریها آنچنانکه از آثار کتبی خود آنان به ما رسیده با هیچ یک از زبانهای کهن پیوستگی ندارد نه با زبان سامی اکد که همسایه سومر بود نه از زبان غیر سامی ایلام، چنانکه خود زبان ایلام، سرزمینی که امروزه خوزستان میگوییم نه سامی است نه آریایی. همچنین پیوستن نژاد سومریها به نژاد مردمان آسیای صغیر و ارمنستان و قفقاز به هیچ روی پذیرفتنی نیست. با وجود ودا نامه دینی برهمنان و اوستا نامه دینی ایرانیان که هر دو از کهنترین آثار کتبی هستند، نمیتوان سومریها را شعبهای از آریاییها حتی هند و اروپایی دانست زیرا زبان آنها هیچ پیوندی با سانسکریت و زبان اوستایی و فرس هخامنشی ندارد. چون سومریها از حیث نژاد با هیچ یک از اقوامی که در تاریخ شناخته شدهاند پیوندی ندارند و زبانشان با هیچکدام از زبانهای کهن پیوستگی ندارد میتوان گفت آنان در سرزمین شنعار منفرد بودند و تمدن خاصی داشتند و خط خاصی برای نوشتن زبان خود بکار میبردند همان خطی که بعدها به دستیاری اکدیهای سامی نژاد تغییراتی یافته و اساس خطوط میخی اقوام دیگر گردید. آنچه مسلم است این است که سرزمین شنعار در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح در دست سومریها بوده. آغاز هزاره سوم پیش از میلاد تاریخ برخاستن اکدیهاست. سرزمینی که آنها بدست آوردند از پیرامون کویر سوریه تا نزدیکی بغداد کنونی کشیده میشد. سارگون یکم نخستین فرمانروای نامی اکد است که در سال ۲۷۷۵ ق. م، لوگل زگیسی پادشاه سومر را شکست داد. اکدیهای سامی نژاد همیشه از اقوام دیگر هم نژادشان از سوی سوریه و فلسطین و عربستان تقویت شده و نیرومندتر میشدند و بر نفوذ خود در خاکهای همسایه میافزودند اما سومریها که خویشاوندی و پیوندی با هیچیک از همسایگان خود نداشتند رفته رفته از میان رخت بر بستند. البته بسیاری از دانشها از جمله ستاره شناسی از سومر برخاست همچنین تقسیم ساعت به شصت دقیقه و تقسیم دقیقه به شصت ثانیه از یادگارهای آنهاست.اثراتی که از دین آنها به بابل و آشور و از دین این دو قوم به بنی اسرائیل رسیده و در تورات بازتاب یافته شایان توجه است.
انتقال خط به اکدیها
از زمان سارگون یکم که زمان استیلای سامی نژادان است تمدن دیرین سومر نصیب اکدیها گردیده، حتی گروهی از خداوندان سومری با نام و نشان ملی (سومری) نزد آنان پرستیده شد. دسته دسته لغات قضایی و کشوری و دینی و بازرگانی و کشاورزی سومری به زبان سامی اکدی راه یافت. البته چون یک خط از هر قسمی که باشد و از هر کجا که باشد و از هر جا و هر نژادی که بوجود آید سازشی با زبان خود قوم مخترع دارد و چون به جای دیگر انتقال یابد و وسیله نوشتن زبان قوم دیگر گردد باید کم و بیش در آن تصرفی بشود، برخی علامات که نمودار اصوات مخصوص زبانی است در زبان دیگر متروک میشود و برای اصوات خاص زبانی که خود به آنها اختصاص دارند علاماتی خاص وضع میشود. ناگزیر این تغییر و تبدیل در خطوط میخی سومری پس از انتقال به اکد روی داد. خط سومری که اساساً اشکالی بوده مانند خط هیروگلیف مصری و علامات خط چینی، پس از چندی ساده شده بصورت اشکالی مانند میخ درآمد و آن اشکال و علامات هر یک از برای سیلاب مخصوص و اندیشهنگاشت بکار رفت. با وجود تصرفاتی که در نوشتن زبان اکدی به این خط روی داد باز مقدار زیادی از اندیشهنگاشتهای سومری در خط اکدی به جای ماند. علامات گویای سیلابهای زبان اکدی بوده و اندیشهنگاشتها که نمودار یک چیز یا یک مفهوم است و نزد اکدیها اشیاء یا معانی را به یاد میآوردهاست که به جای آنها لغات اکدی تلفظ میکردند نظیر آنچه در پهلوی داریم که به جای کلمات آرامی (هزوارش) کلمات ایرانی به زبان میآوریم (یعنی علامت را آرامی مینویسیم ولی ایرانی میخوانیم یا سومری مینویسیم و اکدی میخوانیم).
انتقال به بابلیها و آشوریها
از زمان سارگون یکم خط سومری به دستیاری اکدیها به همه طوایف سامی نژاد و سامی زبان رسید و پس از سپری شدن روزگار اکد و به دوران رسیدن بابلیها و آشوریها که تنها با همدیگر تفاوت لهجه داشتند همین خط برای نوشتن زبانهای سامی آنان به کار رفت. نخستین سلسله پادشاهان بابل که از سال ۲۲۲۵ در جنوب سرزمین شنعار سر کار آمدند و کشور آشور که در میان سالهای ۱۸۰۰ و ۱۵۰۰ پیش از میلاد در شمال به قدرت رسید، یکی جانشین سومر و دیگری جانشین اکد شد. این دو کشور به نوبه خود از تمدن سومر برخوردار شدند از آن جمله خط است که به واسطه اکدیها به آنها رسیده بود. به ناچار با زبانهای سامی آنان سازش پیدا کرده و با صدها علامت وسیله کتابت زبان آنان گردید.
رسیدن به ایلامیها
همچنین خط میخی را ایلامیها که پایتخت آنان شوش بود برای نگارش خود بکار بردند. قدمت آثار کتبی آنها به عهد نارامسین پسر سارگون یکم فرمانروای اکد میرسد. سیلابهای زبان غیر سامی و غیر آریائی ایلامیها مرکب است از یک حرف بی صدا و یک حرف باصدا. داریوش بزرگ کتیبه بیستون خود را به زبانهای بابلی و ایلامی نیز نگاشتهاست. در خطوط ایلامی نو که در کتیبه بیستون و کتیبه دیگر هخامنشیان بکار رفته ۱۱۳ علامت که هر یک نمودار سیلاب مخصوصی است بکار رفتهاست.
انتقال به حتیتها و میتانیها
دست کم در دو هزار سال پیش از میلاد زبان و خط بابلی در خاور میانه رواج داشت. رواج این خط منحصر به سرزمینهای سامی نژاد و سامی زبان نبود بلکه نزد حتیتها و میتانیها در شمال سوریه و آسیای کوچک نیز رواج یافت و زبانهای غیر سامی خود را با خط میخی بابلی نوشتند. از سدهٔ نهم پیش از میلاد در کشور کلدانیان در ارمنستان خط میخی آشوری راه یافت و وسیله کتابت زبان آنان گردید. همه خطوط میخی از سومر برخاست چنانکه الفبایی که امروزه به شکلهای گوناگون نزد ملل جهان وجود دارد همه از الفبای فینیقی بوجود آمدهاند. هنگامی که خط میخی در خاور میانه رواج داشت الفبای فینیقی به دستیاری بازرگانان آرامی به سرزمینهای آشور و بابل رسید و رفته رفته جای خط میخی را گرفت اما خط میخی در بابل تا یک سده پیش از میلاد مسیح پایداری کرد. پس از آن نیز خط میخی هخامنشی بر پایهٔ همین خطوط اختراع شد.
میخی اکدی
دبیرهٔ میخی اکدی، خط یا دبیرهای میخی بود که در سال ۲۳۵۹ پیش از میلاد، از دبیرهٔ میخی سومری، گرفته و سازگار شد.
ریشه
دبیرهٔ میخی اکدی در سال ۲۳۵۹ پیش از میلاد، از دبیرهٔ میخی سومری، گرفته و سازگار شد. در همان زمان، بسیاری از واژههای سومری به زبان اکدی راه یافتند و واژهنگارهای سومری، در هر دو زبان سومری و اکدی خوانده میشدند. در واقع فرایند سازگاری سومری برای اکدی، به مانند آن بود که دبیرهٔ چینی برای نوشتن ژاپنی به کار رود. اکدی به مانند ژاپنی، زبانی چندهجایی بود و از شماری تصریف بهرهمند بودهاست، در حالی که سومری مانند چینی دارای تصریف کم و یا بدون تصریف بودهاست.دبیرهٔ اکدی تا نزدیک سدهٔ یکم پس از میلاد به کار میرفت و برای نوشتن بسیاری از دیگر زبانهای میانرودان، مانند بابلی و آشوری به کار میرفت.
ویژگیهای برجسته
میان ۲۰۰ تا ۴۰۰ نشانه در اکدی به کار میرفته که در برخی نوشتهها حتی بیشتر نیز میباشد.
نشانههایی برای صداها در نظر گرفته میشده، که نمایانگر هجاهای گفتاری و محدودکنندههای گفتاری(مانند جمع یا مفرد، مونث یا مذکر) که شامل ردهای که یک واژه به آن متعلق بوده، بودهاست و نیز واژهنگارها که نمایانگر کل واژهها بودهاند.بسیاری از نشانهها دارای چند تلفظ بودهاند.
کاربرد
دبیرهٔ میخی اکدی برای نوشتن زبان اکدی که یکی از زبانهای سامی در میانرودان (عراق، سوریه و ایران امروزی) بوده، در میان سالهای ۲۸۰۰ پیش از میلاد تا سال ۵۰۰ میلادی به کار میرفتهاست.
میخی ایلامی
دبیرهٔ میخی ایلامی هخامنشی، دبیرهای میخی است که از ۲۵۲۰ پ.م. تا ۳۳۱ میلادی به کار میرفتهاست. این دبیره از دبیرهٔ میخی اکدی بدست آمدهاست. دبیرهٔ میخی ایلامی هخامنشی از ۱۳۲ نشانه ساخته شدهاست، که این تعداد بسیار کمتر از دیگر دبیرههای میخی است. زبان ایلامی در واپسین گام «ایلامی نو» نامیده میشود که خود به دو بخش «پیش از هخامنشی» و «هخامنشی» تقسیم میشود. زبان ایلامی هخامنشی بر روی دو دستهٔ جداگانهٔ اسناد بکار رفتهاست: سنگ نوشتههای شاهی در بیستون, پاسارگاد, تخت جمشید, همدان, وان, شوش و سوئز و دیگر گل نوشتههای دیوانی تخت جمشید که به دو بخش گل نوشتههای گنجینه و بارو تقسیم میشود. البته سالها پیش یک سند از بایگانی شوش نیز یافت شدهاست. این اسناد توسط پروفسور ریچارد هلک و جرج ج. کامرون خوانده و چاپ شدهاند. دکتر عبدالمجید ارفعی و پروفسور متیو استولپر اکنون بر روی این اسناد جداگانه کار میکنند. شمار سندهای دیوانی به ۳۰ هزار میرسد که تنها ۵۰۰۰ آنها خوانده شده و نیمی از آنها حدود ۲۲۰۰ سند تاکنون چاپ شدهاست. پروفسور فرانسوا والا و ف. هنکلمن و چالز جونز از دیگر کسانی هستند که در حال حاضر بر روی این زبان و اسناد کار میکنند.
میخی اوگاریتی
میخی اوگاریتی، دبیرهای میخی و ابجد است، که از ۱۵۰۰ پ.م. برای نوشتن زبان اوگاریتی به کار میرفتهاست. در سال ۱۹۲۸ در اوگاریت(رأس شمراء امروزی) مختصات: 35°36′6.13″N 35°47′0.03″E / 35.6017028°N 35.7833417°E / 35.6017028; 35.7833417 در سوریه، کتیبهای به زبان مردهٔ سامی شمالخاوری یافت شد که ۳۱ حرف داشت.لوحهای گلی که به اوگاریتی نوشته شدهاند، دیرینهترین گواهی چیدمان الفبایی سامی خاوری و جنوبی است که ساختار الفبایی دبیرههای عبری، یونانی، و لاتین از یک سو و الفبای گعز از سوی دیگر برگرفته از این دبیره هستند .این دبیره، از چپ به راست نوشته میشود.
میخی هخامنشی
دبیرهٔ میخی هخامنشی دبیرهای میخی است که آن دسته از سنگنبشتههای هخامنشی را که به پارسی باستان است به آن نوشتهاند. کتیبههای مذکور در تخت جمشید، دشت مرغاب، بیستون، الوند، شوش، و آسیای صغیر به فرمان شاهان هخامنشی، به ویژه داریوش اول و خشایارشا کنده گردیدهاند.
اختراع و پیشینه
برخی این دبیره را نخستین دبیرهای میدانند که با توجه به دیگر دبیرهها اختراع شدهاست و میگویند که نتیجهٔ دگرش دبیرههای دیگر نبودهاست. دبیره میخی هخامنشی به احتمال بسيار به دستور داریوش بزرگ پديد آورده شدهاست. میگوییم به احتمال بسيار چون که کتیبههایی از شاهان بومی (پارسی) هخامنشی (نياكان داریوش) چون آریارمنا و نیز کتیبهای کوتاه منتسب به کوروش یافت شدهاند. اما صاحبنظران باور دارند که این کتیبهها (و لوحها) همه پس از شاهنشاهی داریوش نوشته شدهاند.با این همه برخی از دانشمندان این دبیره را گونهای وامگیری از دبیرههای همسایگان ایرانی میدانند؛ با این استدلال که ظاهراً مانند دیگر دبیرههای میخی، از نشانههای میخمانندِ عمودی، افقی و زاویهدار ساخته شدهاست. باید توجه داشت که تنها یک حرف این دبیره با دیگر دبیرههای میخی یکسان است، که احتمالی بودن چنین همساني نیز شگفت نیست. اما با نگاهی دقیقتر به ساختار بیرونی و درونی این دبیره آشکار میشود که ویژگیهای ابتکاری آن بیشتر از ویژگیهای اقتباسی است.دو ویژگی برجسته و نظرگیر آن شمار اندک نشانهها و سادگی آنهاست. این دو ویژگی، دبیره میخی فارسی باستان را از دیگر دبیرههای میخی که معمولاً بیش از صد یا چندصد نشانه دارند و بیشتر نشانهها معرّف هجاها و واجهای آن زبانها هستند ویژه میکند.خانم دکتر بدرالزمان قریب، پژوهشگر، استدلالهایی مبنی بر اینکه این دبیره نوآوری ایرانیان بوده و از همسایگان گرفته نشدهاست، آوردهاست.
ساختار و ویژگیها
دبیره پارسی باستان که از چپ به راست نوشتهمیشده، ۳۶ نویسهٔ ملفوظ، ۷ یا ۸ ایدهنگار، تعدادی نویسهٔ عددی، و یک جداکنندهٔ کلمات دارد. از ۳۶ نویسهٔ ملفوظ، سه نویسه واکه، سیزده نویسه همخوان مستقل، و بیست نویسه همخوانهایی هستند که شکل آنها بسته به واکهای که پس از آنها میآید تغییر میکند. اندیشهنگارهای این دبیره برای مفاهیم شاه ()، کشور ( و )، خدا زمین ()، و اهورامزدا (; و ; برای حالت عادی و; برای حالت اضافی) به کار میروند. به نظر میرسد که این ایدهنگارها در دوران داریوش اول استفاده نمیشدهاند، بلکه تنها در کتیبههای خشایارشا و جانشینانش وجود دارند. اعداد با استفاده از پنج شکل اصلی برای یک، دو، ده، بیست، و صد تشکیل میشوند. به دلیل شباهت حروف این دبیره به میخ، به این دبیره و چند دبیره دیگر که به این دبیره شباهت ظاهری دارند دبیره میخی گفته میشود. این دبیره از سادهترین دبیرههای میخی است. تنها دبیره میخی اوگاریتی است که از آن ساده تر است و صد در صد الفبایی است.
ایدئوگرامها
به نظر میرسد اختراع ایدئوگرامها زمانی چند پس از اختراع سایر نویسهها بودهاست. زیرا در کتیبهٔ بیستون که از نخستین کتیبههاست، علیرغم کمبود جا، از ایدئوگرامها، که بسیار هم به کار میآمدند، استفاده نشدهاست.
کاربرد در رایانه
این دبیره همکنون در استاندارد یونیکد (۴٫۱) پذیرفته شده و بازهای به آن اختصاص داده شدهاست.
رمزگشایی و اهمیت آن در شرقشناسی
دبیره میخی هخامنشی به خاطر سادگی اولین نوع دبیره میخی بود که رمزگشایی شد. به طور خلاصه روند خوانش مجدد به صورت زیر بود. از میان شاهان هخامنشی تنها کسی که پدرش شاه نبود داریوش بود. بنابراین ابتدا کلمهٔ شاه از روی تکرار به فواصل نسبتاً برابر (فلان شاه فرزند بهمان شاه فرزند...) حدس زده شد. از روی این دوقرینه نام داریوش خوانده شد و به کمک منابع یونانی و اسم شاهان هخامنشی سایر نویسهها نیز خوانده شدند. گروتفند آلمانی و راولینسون بریتانیایی نقشی کلیدی در این فرایند داشتند. پژوهشگران و زبانشناسان با خواندن کتیبههای میخی ملاحظهکردند که با زبانی که شباهت بسیاری با سانسکریت (زبان باستانی هند) دارد مواجهند. سانسکریت زبانی کاملاً ناختهشده در آن زمان بود. به این ترتیب کتیبههای هخامنشی خوانده شدند.در سال ۱۶۲۱م. سیاح ایتالیایی به نام پیترو دلاواله از کتیبههای تختجمشید چند علامت میخی نقاشی کرد و با خود به اروپا برد و به حدس خود گفت که این دبیره باید از چپ به راست خوانده شود. شاردن جهانگرد فرانسوی در سال ۱۶۷۴م. یکی از کتیبههای ایرانی را در سیاحتنامه خود ترسیم کرد و کنت کای لوس در ۱۷۶۲ م. تصویر گلدانی از مرمر را که بر روی خود کتیبههایی از سه دبیره میخی و یک دبیره مصری داشت انتشار داد و زمینه را برای تحقیق باز کرد. در سال ۱۷۶۵م. کارس تنس نیبور دانمارکی کتیبههایی از پاسارگاد کپی برداشت و معلوم کرد که دبیرههای این کتیبهها از سه نوع است و سادهترین آنها مرکب از چهل و دو علامت میباشد. عالم دانمارکی دیگر به نام مونتر نوع دوم دبیره میخی را در سال ۱۸۰۲م. دبیره سیلابی یا هجایی اعلام کرد و گفت هر علامت آن نمایندهٔ یک هجاست و دبیره سوم نیز ایدئوگرامی است یعنی هر علامت نمایندهٔ یک مفهوم یا کلمهاست. بعدها عالم مزبور گفت در جاهایی که کتیبه به سه نوع دبیره نوشته شده هر سه از حیث مضمون راجع به یک مطلباند و هرکدام از دبیرهها متعلق به یک زبان است. به عقیدهٔ او دبیره اول باید متعلق به زبانی باشد که متن در ابتدا به آن زبان نوشته شده و بعد آن را به دو زبان دیگر ترجمه کردهاند و چون زبان اهالی پارس، که تختجمشید در آن واقع است، زبان پارسی بوده پس جای اول را باید به زبان پارسی داد. پس از آن او بخواندن دبیره اول که سادهتر بود پرداخت. او با این مجاهدتها توانست دو حرف را که عبارت از «آ» و «ب» باشند معلوم کند و نیز متوجه شد که چند علامت دبیره میخی در ایران باستان همیشه با هم و به یک ترتیب تکرار میشوند ولی گاه آخر این چند علامت تغییر میکند. در ادامهٔ تلاشهای مون تر, محقق دیگری به نام گروت فند به این نتیجه رسید که این چند علامت که به یک ترتیب و با هم تکرار میشوند باید کلمه شاه باشد و کلمهای که قبل از آن آمده و در دو کتیبه مختلف است اسم شاه. بالا خره بعد از مجاهدت و تلاشهای فراوان محققین راولین سن موفق شد راز کتیبهٔ بیستون داریوش اول را که با سه زبان نوشته شده بود (پارسی قدیم، ایلامی، آسوری) فاش کند. و این باعث شد تا الفبای زبان پارسی باستان معلوم شود و چهارصد واژه از این زبان بدست آمد. علامات دبیره میخی دوم نیز به کوشش راولین سن در سال ۱۸۵۵ م. کاملاً معلوم شد و محقق شد که زبان آن زبان ایلامی یا زبان شوشجدید است. بعد از این به خواندن دبیره سوم پرداختند در اینجا کار با اشکالات بسیار همراه بود زیرا این دبیره کمتر از دو دبیره دیگر جا گرفته بود. «مون تر» در ۱۸۰۲ م. گفت که بعضی علامات دبیره سوم شبیه علاماتی است که بر آجرهای بابل نوشته شده و از خرابههای این شهر قدیم بدست آمدهاست. بر اثر اکتشافات الیاردا و ابت تاا در نینوا ثابت گردید که دبیره سوم کتیبههای هخامنشی همان دبیره آسوری وبابلی است و دیگر شکی نماند که شاهان هخامنشی بعد از زبان پارسی قدیم و زبان ایلامی به دبیره و زبان آسور و بابل، که زبان و دبیره نخستین مردم متمدن آسیای پیشین بود توجه داشته و آن را بکار میبردهاند. بر اثر کوشش صدوپنجاهسالهٔ این پژوهندگان ما امروزه از هر جهت به زبان و دبیره رایج زمان هخامنشیان آگاهیم.نکتهٔ جالب توجه اینست که همان طور که گفته شد کتیبهٔ بیستون و اکثر کتیبههای تخت جمشید (پارسه) به سه زبان ایلامی، بابلی(اکدی) و پارسی باستان نوشته شدهاند. از این رو پس از رمز گشایی دبیره میخی هخامنشی، دبیره بابلی و پس از آن دبیره ایلامی(به طور ناقص) رمز گشایی شدند. باید توجه داشت که حجم لوحهای گلی و کتیبهها به این دو زبان چند هزار برابر کتیبههای فارسی باستانیاست. به علاوه این دودبیره حتی در زمان هخامنشیان سابقهای چندهزار ساله داشتند! پس باید گفت دانشهای نوین آشورشناسی و سومرشناسی و عیلامشناسی همه مدیون دبیره میخی هخامنشیاند.روندی که در بالا به آن اشاره شد تا حدی گویای طنزی تاریخی است. چون زبان و دبیره میخی هخامنشی در میان مردمان و تیرههای گوناگون شناخته شده نبود، پادشاهان هخامنشی از دو زبان و دبیره دیگر نامبرده در بالا نیز استفاده میکردند تا عده بیشتری از مردمان امپراتوری قادر به خواندن آنها باشند. اما همین دبیره گمنام باعث رمزگشایی دو دبیره معروف آن زمان شد.
منابع
ویکی پدیا
نرمافزار خط میخی فارسی باستان و معادل آوایی آن، پژوهشکده زبانشناسی، کتیبهها و متون سازمان میراث فرهنگی ج.ا. ایران
«تاریخ خط میخی» نوشته کریستوفر واکر، ترجمه نادر میرسعیدی، انتشارات ققنوس
مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران. (جلد ۱) - ۱۶۸ - ۱۷۳
کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم.
Testen, David D (۱۹۹۶). Old Persian Cuneiform. In Daniels, Peter T. & Bright, William (Ed.), The World's Writing Systems, pp. ۱۳۴–۱۳۷. New York: Oxford University Press. ISBN 0-19-507993-0.
The Unicode Consortium. Unicode ۴٫۱.۰.
ابوالقاسمی، محسن، زبان فارسی و سرگذشت آن.
بهار، محمدتقی، سبکشناسی. امیرکبیر، چاپ هشتم، تهران:۱۳۸۴.
مطالب مشابه :
جدول الفبای خط میخی فارسی باستان
Aliza علیزا - جدول الفبای خط میخی فارسی باستان - *****welcome to Your blog*****
خط های ایران پیش از اسلام
ولي حروف الفبای میخی مادی 42 حرف بوده است و 36 حرف آن را از روی حروف میخی آشوری ساخته اند که
آموزش خط میخی
خط میخی ، بر خلاف که در فونت پارسوماش، حروف کوچک و بزرگ انگلیسی ممکن است نمایندهی حروف
تبدیل کلمه به خط میخی
امروز با سایتی آشنا شدم که کلمات و جملات فارسی را به خط میخی پارسی را به حروف
خط ميخي
در اين خط واژه ها يا هجاها يا حروف آن از نشانه هاي ميخ است نماینده*ی حروف خط میخی
سیر تحول خط فارسی
و می گفتند خط میخی از اصلی دیگر است که از از آن جایی که حروف میخی به هم نمی پیوندند و
خطوط میخی چطور خوانده شد؟
نگاهی دیگر به تاریخ باستان(پرویز طلایی) - خطوط میخی چطور خوانده شد؟ - تلاش برای شناساندن
میخی
میخی به آن دسته به دلیل شباهت حروف این دبیره به میخ، به این دبیره و چند دبیره دیگر که به
برچسب :
حروف میخی