زندگينامه احمد خيامي موسس کارخانجات ایران خودرو (1)
زندگينامه احمد خيامي:
1
در سال 1303 خورشيدي در خانواده سيد علی اکبر خيامي، مرد روحاني مشهدي، که هميشه شال سبزي به سر مي بست پسري به دنيا آمد که نامش را احمد گذاشتند. سيد علی اکبر از هفت سالگي احمد را به مدرسه فرستاد به اين اميد که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوق بگير شود امّا...
احمد عاشق کارهاي صنعتي به خصوص سر و کلّه زدن با اتومبيل بود. همين که از مدرسه بيرون مي آمد يک لُنگ مي گرفت و به شست و شوي اتومبيل هاي کوچه خيابانها مي پرداخت و با به دست آوردن پول از اين راه به بودجة خانواده کمک مي کرد. کمي که بزرگتر شد چند آچار و پيچ و مهره و گاز انبر خريد و در کوچه، خيابانها تعميرهاي سادة اتومبيل را هم انجام مي داد. بعضي ها ادعا مي کردند لنگي را که احمد خيامي در نوجواني با آن به شستشوي اتومبيل مي پرداخت در خانة مجلل سة و هفت هزار متري اش واقع در انتهاي زعفرانيه به چشم ديده اند که در اتاقش آويزان کرده و به آن افتخار مي کرد. امّا ديگران ادعا مي کنند چنين لنگي وجود نداشته است. امّا خاطرة اتومبيل شويي هاي نوجواني هميشه در ذهن خيامي زنده بود و او همواره با افتخار مي گفت که در سرماي زمستان مشهد گاه آن قدر روي اتومبيل ها کار مي کرد که دستهايش ترک مي خورد و او ناچار مي شد پيه داغ کرده روي آن بريزد تا زخم آن التيام پيدا کند. مردان خود ساخته از اين خاطره ها زياد دارند و احمد خيامي مردي خود ساخته و خاکي بود.
زندگينامه محمود خيامي از زبان خودش:
من فرزند حاج سید علی اکبر خيامی و در دی ماه 1308به دنیا آمدام. مرا محمود نام نهادند. از دوران کودکی خاطره ای ندارم در سال 1314 شوروی ، امریکا ، انگلستان بدون مجوز قانونی ایران را اشغال کرده اند و سربازان روسی کنترل شهر مشهد را به دست داشتند. پدرم تجارت حمل و نقل داشت و شوروی ها کلیه کامیونها پدرم را برای محصولات خود از دستش خارج و محل کامیونها را مصادره کردند. ایام به سختی می گذشت با اتمام جنگ پس از مدتی روسها مشهد را ترک و از کامیونهای پدرم خبری نبود لیک محل کامیونهارا آزاد گذاشتند و محل مذکور را پدرم تبدیل به تعمیرگاه نمود و من که در دبیرستان شاهرضا مشهد درس می خواندم محمود خيامي برای راه اندازی تعمیر گاه مشغول کار شدم و شبها برای ادامه تحصیل در مدرسه رازی تحصیل می کردم. در سال 1328 عازم تهران شدم و به اتفاق برادرم ایران ناسیونال را تاسیس و اجازه ساخت اتوبوس و بعداً اجازه ساخت اتومبیل سواری را از دولت دریافت کردیم. در سال 1979 عازم اروپا و مجدداً مشغول فعالیت تجاری و افتتاحح نمایندگی مرسدس بنز در لندن شدم که امروز تعداد نمایندگی ها در انگلستان و امریکا به هفت دستگاه رسیده است. با خدای محمّد عهد کردم که درآمد این دستگاهها را برای فرهنگ وطنم صرف نمایم. من افتخار خادمی علی بن موسی الرضا را دارم و اوست که همیشه پشتیبان من در سخترین شرایط می باشد.
2
احمد كارش را در رشتة اتومبيل با عشق و پشتکار شروع کرد. روزي که در خردسالي نخستين دوچرخه اش را تهيه کرد همة عشق و علاقه اش آن بود که يک موتور سيکلت را جانشين آن کند. وقتي توانست يک موتور سيکلت کهنه را به صورت نقد و اقساط خريداري کند چشمش به اتومبيل هاي معدودي بود که در آن سالهاي بعد از شهريور 1320 و اشغال کشور به وسيلة منافقين از خيابانهاي مشهد عبور مي کردند. در آن زمان اتومبيل يک وسيلة اشرافي محسوب مي شد و قيمت آن بسيار گران بود. احمد نمي توانست با پولي که از حمل مسافر با موتور سيکلت يا کرايه دادن آن به نوجوانان به دست مي آورد اتومبيلي خريداري کند. امّا به زودي توانست با شستشوي اتومبيل در خيابان هاي مشهد و تعمير اتومبيل هايي که در کنار خيابان ها از حرکت باز مي ماندند با موتور اتومبيل آشنا شود و بعد ها تا روزي که توانست نخستين اتومبيل عمرش را تهيه کند در گاراژهاي مشهد به کار تعمير اتومبيل بپردازد. عشق احمد خيامي به اتومبيل آنقدر زياد بود که سالهاي بعد که در کارخانه اش پانزده هزار کارگر و کارمند کار مي کردند و توليد سالانه پيکان به يکصد و پنجاه هزار رسيد هر وقت اتومبيل خودش يا نزديکانش عيب و ايراد پيدا مي کرد در مقابل چشم کارگران و راننده ها کتش را ميکند، آستين هايش را بالا مي زد و مشغول تعمير اتومبيل مي شد و الحق اين کارفرماي بزرگ صنايع اتومبيل سازي کشور از هر مکانيسين متخصصي بهتر از عهدة کار بر مي آمد. او عاشق اين ماشين چهار چرخ موسوم به اتومبيل بود و برايش هيچ لذّتي بالاتر از زماني نبود که با پيچ و مهره هاي آن کار مي کرد. در گفتگويي که چندي قبل با يک مهندس ساختمان که دوست و همشهري و خويشاوند احمد خيامي بود در بارة پشتکار او داشتم. مي گفت : " گاهي که در زمستان قرار مي گذاشتيم ساعت شش يا هفت صبح سر ساختمان هاي نيمه تمام کارخانه ايران ناسيونال در جادّة کرج برويم، او ساعت چهار يا پنج صبح به در خانة من مي آمد. وقتي مي گفتم در اين ساعت روز هوا تاريک است و نمي شود کاري انجام داد، باز روزهاي بعد در همين ساعت مي آمد و در سرماي سرد زمستان يکي، دو ساعت در داخل اتومبيل منتظر مي ماند تا وقت حرکت فرا رسد. " او در تابستان نوعي ديگر عمل مي کرد. در گرماي سوزان تير و مرداد همين که مي ديد کارگر هاي ساختماني دچار عطش هستند سوار اتومبيل مي شد به سرعت به کرج مي رفت و قالب هاي يخ و نوشابه مي خريد. البته اين مربوط به اوايل کارش بود که هنوز کارخانه وسايل و امکانات زياد نداشت اين ها نمونه هايي از عشق و پشتکار احمد خيامي بود. امّا آيا براي موفقيت همين دو عامل کافي است؟ بسياري هستند کساني که عشق و علاقه را با پشتکار به حدّ کمال دارند امّا موفق نمي شوند. پس عوامل ديگري هم لازم است که از جمله آن ها بايد از شانس و ارتباطات ياد کرد. يکي از شانسهاي زندگي احمد خيامي آن بود که در حين کارش به عنوان راننده و تعمير کار با فريدون سودآور نماينده فروش اتومبيل ها و اتوبوس هاي مرسدس بنز و همچنين سازندة کاميون هاي خاور آشنا شد. عشق و علاقه و پشتکار و ابتکار احمد خيامي سبب شد که سودآور که مردي موفق و ثروتمند و مشهور بود و به عنوان داماد حاج حسين آقا ملک با مقامات بالا ارتباط داشت، احمد خيامي کارگر را به عنوان يک دوست و همکار پذيرفت و تا زماني که خود احمد خيامي به صورت يک کارفرماي موفق در آمد از او حمايت مي كرد
3
مردان خود ساخته در طول عمر خود دست به کارهاي متعدد مي زنند و نا کام مي مانند اما ناگهان در ميان آن همه کار يکي با موفقيت همراه مي شود و با آن به هدف مي رسند. احمد بعد از مدّت ها ماشين شويي، کرايه دادن دوچرخه و موتورسيکلت، آوردن اتومبيل از تهران به مشهد و کار در تعمير گاه خيام مشهد به اين نتيجه رسيد که در زادگاهش بيش از اين امکان ترقي برايش وجود ندارد. گاراژ و تعمير گاهش را به برادر کوچک ترش محمود سپرد و در آستانة سي سالگي عازم تهران شد. در آن زمان در تهران کساني بودند که اتاق اتوبوس مي ساختند. مانند: اتوبوس شمس العماره، اتوبوس ايران پيما. اينها شاسي اتوبوس را از خارج وارد مي کردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش براي آن اتاق مي ساختند و از قضا خوب هم مي ساختند. نام بعضي از اين اتوبوس ها کاديلاکي بود. به سبب آن که قسمت عقب اتوبوس را به شکل عقب اتومبيل کاديلاک که در آن زمان خيلي معروف بود در مي آوردند و همچنين اتوبوس هايي بودند که به با دماغ و بي دماغ معروف بودند. احمد شيفتة کار اين صنعتگران با ذوق شده بود، کساني که صنايع دستي را جايگزين يک کار کاملاً صنعتي کرده بودند. آرزو داشت خودش هم دست به چنين کاري بزند امّا اين کار پول لازم داشت و احمد پول نداشت. پس تصميم گرفت کاري بکند که احتياج به سرماية بسيار زياد نداشته باشد. احمد خيامي طي مدّتي که براي رساندن اتومبيل هاي مارک هاي مختلف از تهران به مشهد و همچنين زماني که در تعميرگاهش در مشهد روي اتومبيل هاي مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتي موتور اتومبيلي خراب مي شود اولين کار يک تعميرکار آن است که قطعة معيوب را با يک قطعة سالم عوض کند. فروشندگان قطعات يدکي که از آن موضوع اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعي مي فروشند، صاحبان اتومبيل ها و تعمير کاران هم که مي دانند که تا وقتي آن قطعه عوض نشود اتومبيل به صورت يک دستگاه بي مصرف در مي آيد آن قطعه را به هر قيمت که عرضه کنند، مي خرند. احمد که سرمايه اندکش اجازه نمي داد اتاق اتوبوس بسازد و يا يک تعميرگاه مجهّز در تهران تأسيس کند، تصميم گرفت، يک مغازه کوچک فروش قطعات و لوازم يدکي اتومبيل افتتاح کند. از يکي از آشنايان به نام آقاي نيکبخت يک مغازه کوچک در خيابان اکباتان اجاره کرد يک تابلو بزرگ با عنوان فروشگاه تضامني برادران خيامي بالاي آن زد و به فروش قطعات يدکي اتومبيل پرداخت. احمد خيامي بعدها دربارة آن تابلوي تضامني و عنوان کمي عجيب آن گفت: " به غير از برادران نمازي و برادران کاشانچي و فريدون سود آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقية نماينده هاي اتومبيل حاضر نمي شدند جنس نسيه بدهند. تهران آن زمان نمايشگاه انواع اتومبيل هاي کشور هاي مختلف بود. من براي آن که خريداران را به سوي مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همة اتومبيل ها را بفروشم. انتخاب عنوان " شرکت تضامني برادران خيامي" به کارم اهميّت مي داد هم به عنوان شرکت تضامني به فروشنده ها نشان مي دادم که شرکت فقط در حد سهام مسؤول بدهي هايش نيست و آن ها مي توانند براي وصول مطالبات خود از ساير دارايي هاي برادران خيامي هم اقدام کنند." خوشبختانه فروشنده هاي قطعات يدکي مارکهاي مختلف اتومبيل هرگز براي وصول مطالبات خود ناچار به اقدام نشدند. کار شرکت تضامني برادران خيامي خيلي زود و خيلي زياد گرفت به طوري که يکي يکي مغازه هاي اطراف و اتاق هاي طبقات بالاي ساختمان را اول اجاره و بعد خريداري کرد. از يک مهندس آرشيتکت خواست با آهن بندي و تغيير دکوراسيون طبقي اول را تبديل به يک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبديل به آپارتمان هاي دفتري بکند. رونق کار فروشگاه آنقدر زياد بود که او تعدادي کارمند، ويزيتور و فروشنده استخدام کرد. اين فروشگاه بعدها به نام "پي.ال.پي" به صورت يکي از بزرگترين قطعات يدکي اتومبيل در ايران در آمد درآمدش آن قدر زياد بود که احمد مي توانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگي کند امّا هدف احمد خيامي اين نبود او آرزوهاي دور و دراز داشت. ادامه دارد...
4
درآمد احمد خيامي از فروش قطعات يدکي اتومبيل در فروشگاه خياباناکباتان زياد بود با گرفتن نمايندگي لاستيک کنيتا نتال ، باتري دنا و بعضي قطعاتديگر از خارج زيادتر شد به طوري که تصميم گرفت به آرزوي ديرينه اش در مورد ساختناتاق اتوبوس جامه عمل بپوشاند. قطعه زميني در جادة کرج بين جادة مخصوص و اتوبان کرجبه قيمت متري يک تومان خريد، يک سالن بزرگ در آنجا ساخت و وسايل کار ساخت اتاقاتوبوس را در آنجا نصب کرد... شکل اين سالن شبيه پروانه بود به اين سبب اسم آن را سالن شاپرکي گذاشتند -کارگران قديمي ايران ناسيونال حتماً اين بنا را که نخستين بنا در زمين کارخانه بود به خاطر مي آورند-آن گاه از فريدون سودآور نمايندة مرسدس بنز در ايران شاسي اتوبوسهاي مرسدس بنز را مي گرفت و روي آن ها اتاق مي ساخت. اين کار تا اينجا تازگي نداشت. در آن زمان در تهران عدة زيادي به ساختن اتاق هاي اتوبوس اشتغال داشتند. و الحق اتاق هاي قشنگي هم مي ساختند. اتاق هايي که در ظاهر با اتاق هاي ساخت خارج فرق نداشت، پس احمد تصميم گرفت براي جلب خريدار دست به ابتکار هايي بزند. احمد خيامي طي مدتي که اتومبيل هاي مختلف را از تهران به مشهد مي برد. در بازگشت همين مسير را به وسيلة اتوبوس طي مي کرد اغلب مشاهده مي کرد کودکان خردسال يا مردان و زنان سالخورده يا بيماران با خواهش و التماس از راننده تقاضا مي کنند: آقا... بي زحمت چند دقيقه نگهداريد... و راننده با غر و لند نگه مي داشت و مسافر شرمزده زير يک درخت يا پشت يک ديوار خودش را سبک مي کرد. ايران کشور وسيعي است فاصلة بين شهر هاي بزرگ بسيار زياد است در آن زمان آبادي ها بسيار دور از هم بودند و اين گرفتاري مسافران همة خطوط اتوبوس راني کشور بود. بعد ها که احمد به هواپيما نگاه مي کرد با خود مي انديشيد مسافران آن ها در موارد اضطراري چه مي کنند. حتماً به خلبان نمي گويند: "آقا لطفاً يک گوشه نگه داريد.... " هواپيما ها براي اين کار ها هم مجهّز شده اند. پس چرا او در اتوبوس اين کار را نکند؟ بعد از کمي فکر در قسمت انتهايي اتوبوس ها يک دستشويي و توالت کوچک درست کرد. اين کار مثل تخم مرغ کريستف کلمب ساده بود امّا يکي بايد فكرش را مي کرد. احمد اين فکر را کرد و با همين فکر خريداران اتوبوس او چند برابر شد. اين کار به شرکت هاي مسافربري دليلي براي تبليغ و جلب مشتري مي داد. وقتي اتاق سازهاي ديگر از اين کار او تقليد مي کردند احمد يک قدم ديگر برداشت و در گوشه اي از اتوبوس يک يخچال نصب کرد تا مسافران در سفرهاي طولاني از نوشابة خنک استفاده کنند و بعد ها به همان نسبت که کارش رونق پيدا مي کرد قدم هاي ديگري بر مي داشت. به جاي به کار گيري چکش و ارّة معمولي، وسايل برقي و ماشين به کار مي برد. چند متخصص اتاق سازي از آلمان آورد. به جاي رنگ کردن اتوبوس با قلم مو اتاق رنگ درست کرد. در اين اتاق، اتوبوس وارد مي شد و رنگ پاش هاي برقي همه جايش را به طور مساوي رنگ مي کردند در کنار سالن شاپرکي يک سالن براي ساخت صندلي هاي راحت مخصوص اتوبوس ساخت تا مسافراني که چندين ساعت روي صندلي مي نشينند احساس ناراحتي نکنند. اين کارگاه صندلي سازي بعد ها الهام بخش او در ساختن نخستين کارخانه بزرگ مبل سازي ايران به نام "مبليران" شد.
زندگينامه احمد خيامي موسس کارخانجات ایران خودرو
مطالب مشابه :
Gadid قیمت روز انواع موتورسیکلت
قیمت خودرو - Gadid قیمت روز انواع موتورسیکلت - قیمت خودرو،قیمت خودرو،خودرو, ایران خودرو,ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩﺭﻭ,قیمت خودرو,خودرو قیمت,قیمت خ.
قیمت بیمه نامه شخص ثالث موتورسیکلت دیه 89
حق بیمه شخص ثالث موتورسیکلت با تعهدات 1.5 مالی و 60 جانی. 365 روز. 180 روز. 90 روز. 60 روز. 30 روز. 15 روزه. تخفیف عدم خسارت. 1202000. 1005000. 808000.
مشخصات فني خودرو دنا
قیمت خودرو - مشخصات فني خودرو دنا - قیمت جدید خودرو در صفحه نخست ... نوع موتور . .... قيمت روز روغن موتور,خريد و فروش خودرو صفر و دست دوم, فاميلي موتور,افرا
قیمت بیمه نامه شخص ثالث موتورسیکلت دیه 89
حق بیمه شخص ثالث موتورسیکلت با تعهدات 1.5 مالی و 60 جانی. 365 روز. 180 روز. 90 روز. 60 روز. 30 روز. 15 روزه. تخفیف عدم خسارت. 1202000. 1005000. 808000.
مشخصات فنی خاور،قیمت روز خاور بنز،قیمت روز خاور۶۰۸،قیمت روز خاور۸۰۸،قیمت روز انواع کامیونت
1876میلادی موتور جهار زمانه بنزینی توسط نیکولاس اتو اختراع شد.این موتور برای موتور سیکلت طراحی شده بود. 1893میلادی موتور دیزل توسط رودولف دیزل اختراع شد.
هوندا CRM 250 cc
یه موتور سیکلت ایندرو واقعی یعنی تو تریل بودن روی هرچی موتور تریله ژاپنی و ... مدل 250 r قیمتی بین 1.8 ملیون تومن تا 3 ملیون تومن داره بسته به اینکه سلامت اون
نرخ لحظه ای طلا، سکه و ارز در بازار تهران،قیمت روز ارز،قیمت روز دلار،قیمت روز پوند،قیمت روز رینگیت
24 سپتامبر 2013 ... ۳_ برای کسب اطلاع از قیمت روز طلا- سکه - ارز( دلار و یورو و . ... جلالي س ک 30 boorsekala.ir قیمت روز موتور سیکلت استخدام سپاه 92 نرخ در لحظه ارز
زندگينامه احمد خيامي موسس کارخانجات ایران خودرو (1)
احمد نمي توانست با پولي که از حمل مسافر با موتور سيکلت يا کرايه دادن آن به نوجوانان به ... وقتي مي گفتم در اين ساعت روز هوا تاريک است و نمي شود کاري انجام داد، باز
قیمت روز کامیون اسکانیا-قیمت روز کشنده اسکانیا-قیمت روز کمپرسی اسکانیا-قیمت روز ۳۸۰
فروش لیزینگی کشنده اسکانیا - قیمت روز کامیون اسکانیا-قیمت روز کشنده ... تعداد 79 دستگاه انواع خودرو سبک، سنگین، موتورسیکلت و ماشین آلات راهسازی مستعمل
درصدهای سود(برای فروشندگان) ‘ دستورالعمل نرخ گذاری کالاها و خدمات صنفی
قطعات و لوازم دوچرخه و موتور سيكلت و .... 2- اظهارنظر مجمع امور صنفی در ارتباط با نرخ های پیشنهادی صنف و ارسال به کمیته نرخ گذاری شهرستان (ظرف 15 روز).
برچسب :
قیمت روز موتور سیکلت