بان فارسی در دوره تیموریان ( 1118 - 932 هجری )
بسمه تعالی
زبان فارسی در دوره تیموریان ( 1118 – 932 هجری )
مقدمه
همیشه ودر طول تاریخ روابط فی مابین کشورها مرهون پیوند ها ومشترکاتی است که بین مردم موجود می باشد . این مشترکات دارای اشکال وعوامل مختلف است که آنهارا به هم پیوند میدهد . اما آنچه که دو کشور ایران وپاکستان را علاوه بر تمام مشترکات دینی وقومی وفرهنگی وآداب ورسوم به هم پیوند می دهد وعامل اصلی این روابط به حساب می آید زبان وادبیات فارسی است. زیرا که زبان فارسی عامل اصلی وناگسستنی روابط بین دو کشور ایران وپاکستان محسوب می شود .
زبان وادبیات فارسی همزمان با رشد وگسترش اسلام در شبه قاره هند وپاکستان که خود وسیله ابلاغ ونشر فرهنگ اسلامی در منطقه بود ، روبه رشد وشکوفایی نهاد تا بدآنجا که امروز هزاران کتاب غنی وپر بار فرهنگی ، تاریخی ، ادبی ودینی خطی کمیاب ونایاب وهمچنین چاپی به زبان فارسی در کتابخانه ها وگنجینه های عمومی وخصوصی منطقه وجود دارد وبسیاری از خانواده های اصیل بومی وایرانی به این زبان تکلم نموده وداستان ها واشعار مختلف شعرای صاحب نام ایرانی وفارسی را درخاطره خود محفوظ داشته وبه فرزندان خود منتقل می نمایند .
وجود کتب خطی ، مسکوکات ونامه های رسمی سلاطین به زبان فارسی در موزه های مختلف نشانگر عمق نفوذ و رسوخ این زبان در همه اقشار جامعه از جمله حکومت ها می باشد . خدمتی که زبان فارسی در اشاعه اسلام در این منطقه نموده وکتابهای ذیقیمتی که امروز حامل دریایی از علم ودانش ومعرفت در این زبان محفوظ مانده است ، ایجاب می کند که رسالت حفظ وترویج آن از نظر پنهان نماند واهل ادب وفرهنگ مسئولیت اسلامی وعلمی خود بدانند که زمینه های بقاءوتکامل آن را فراهم آورند .
شبه قاره هند وپاکستان که کمی پس از آغاز حملات پیروزمندانه سلطان محمود غزنوی در اواخر قرن چهارم هجری وخاصه پس از استقرار سلطنت مستقل اسلامی در این سرزمین در اوایل قرن پنجم هجری توسط قطب الدین ایبک ( غلام سلطان شهاب الدین محمد غوری ) یکی از مراکز مهم ادبیات فارسی به شمار میرفت . در دوره اخلاف تیموریان ایران یعنی در دوره تیموریان بزرگ ، شبه قاره هند وپاکستان بصورت بزرگترین مرکز دانشمندان وسخنوران ونویسندگان جهان فارسی درآمد . تاجایی که در آن دوره در سراسر سرزمین شبه قاره گسترش یافته وعامل وحدت و یکپارچگی امپراتورای بزرگ تیموریان بوده وبه عنوان زبان رسمی دیوانی ودفتری ، علمی وآموزشی ، عمومی ومردمی به شمار رفته وتمام اقشار به آن زبان تکلم نموده ودر انجام امور جاری مورد استفاده قرار گیرد . دراین نوشته برآن هستیم تاشمه ای از جایگاه واهمیت وموقعیت زبان فارسی را در دوره تیموریان بیان داشته وبرخی از اندیشمندان زبان فارسی را نام ببریم .
پرداختن به جایگاه ونقش زبان فارسی خود مقوله ای خاص می طلبد زیرا رشد وتوسعه زبان فارسی همراه با فرهنگ وتمدن ایرانی در دربار تیموریان نیازمند تحقیق وتفحصی عمیق است تا به شناسایی فعالیت های انجام شده در زمینه های مختلف شعر وادبیات ، تذکره نویسی ، تاریخ نویسی ودیگر زوایای زبان وادبیات فارسی پرداخت . دراین مختصر توضیح کوتاهی در چگونگی شکل گیری وگسترش زبان فارسی شده ودر دوره هریک از سلاطین تیموری از بابر شاه تا اورنگ زیب به اهمیت زبان فارسی به شکل مختصر پرداخته شده است که خالی از اشکال نیست ونگارنده با تشکر از کلیه علاقه نمدان به زبان وادبیات فارسی پذیرای انتقادات وپیشنهادات خوا نندگان گرامی ودوستداران ادب فارسی است . امید که این مختصر مورد قبول فارسی زبانان وفارسی دانان قرارگیرد . انشاالله
زبان وادبیات فارسی در شبه قاره هند وپاکستان در دوره تیموریان
سرزمین باستانی هند ، سرزمینی است که از قدیمترین ایام دارای فرهنگ وتمدن بوده وهمواره با فرهنگ وتمدن ایران تماس نزدیک داشته است .درعلوم باستانی شبه قاره هند وپاکستان بندرت شاخه ای از علوم انسانی بچشم می خورد که مورد توجه قرار نگرفته باشد ولی جای بسی تعجب است که در میان آثار بیشمار سانسکریت اثری در دست نیست که به معنای واقعی کلمه اسم تاریخ برآن گذاشته شود .
در دوره طلایی ادبیات فارسی هند که از دوره تیموریان بزرگ یا دوره اعتلای تیموریان هند وپاکستان است که از ظهیرالدین بابر در سال 932 هجری آغاز می شود وبا محی الدین عالمگیر آخرین امپراتور بزرگ تیموری در سال 1118 هجری پایان می یابد . صد ها اثرارزنده وگرانبها ی تاریخی درشبه قاره هند وپاکستان تالیف شد که قسمت عمده آن شامل آثاری است که توسط مورخان ایرانی به رشته تحریر درآمده است .این سرمایه عظیم که بوسیله مورخان ایرانی ومحلی در دوره تیموریان هند به صورت آثار تاریخی فراهم شده است ، بهترین دلیل همبستگی فرهنگی ایران وشبه قاره هند وپاکستان است وبرای کسب اطلاع بیشتر درباره وضع سیاسی واجتماعی وفرهنگی دوره تیموریان هند وصفویان ایران که معاصر هم بوده اند ارزش واهمیت فوق العاده دارد . تنها پس از استقرار سلطنت ایلخانی 651 هجری در ایران تا ظهور سلطنت تیموریان در هندوستان روابط فرهنگی میان دو کشور از هم گسسته بود .
همزمان با رشد وگسترش اسلام در شبه قاره هند وپاکستان زبان وادبیات فارسی نیز که خود وسیله ابلاغ فرهنگ اسلامی در منطقه بود روبه رشد گذاشت تا بدآنجا که امروز هزاران کتاب غنی وپربارفرهنگی ، تاریخی ، ادبی ، مذهبی و غیره به این زبان در کتابخانه های مختلف منطقه وجود دارد .
وجود کتب خطی ، مسکوکات ونامه های رسمی سلاطین به زبان فارسی در موزه های مختلف نشانگر نفوذ ورسوخ این زبان درهمه اقشار جامعه از جمله حکومت ها می باشد . خدمتی که زبان فارسی در اشاعه اسلام در این منطقه نموده است وکتابهای ذیقیمتی که امروز حامل دریایی از علم ودانش ومعرفت دراین زبان محفوظ مانده است ، ایجاب می کند که رسالت حفظ وترویج آن از نظر پنهان نماند واهل ادب وفرهنگ مسئولیت اسلامی وعلمی وصنفی خود بدانند که زمینه های بقاء وتکامل آن را فراهم آورند .
شبه قاره هند وپاکستان که کمی پس از آغاز حملات پیروز مندانه سلطان محمود غزنوی در اواخر قرن چهارم هجری وخاصه پس از استقرار سلطنت مستقل اسلامی دراین سرزمین در اوایل قرن پنجم هجری توسط سلطان قطب الدین ایبک ( غلام سلطان شهاب الدین محمد غوری ) یکی از مراکز مهم ادبیات فارسی به شمار می رفت ، در دوره اخلاف تیموریان ایران یعنی در دوره تیموریان بزرگ شبه قاره هند وپاکستان به صورت بزرگترین مرکز دانشمندان وسخنوران ونویسندگان جهان فارسی در آمد .
سلطان محمود غزنوی ( 387 – 421 ) براثر حملات پیاپی خود به شبه قاره هند وپاکستان غربی لاهور را مقر فرمانداری کل متصرفات هندی دولت غزنوی قرار داد . بنا براین لاهور در مدت کوتاهی بواسطه اهمیت فوق العاده خود وبر اثر توجهات پادشاهان وفرمانداران ادب دوست وفرهنگ پرور غزنوی مانند سلطان محمود وسلطان مسعود وابونصر پارسی وامثال آنها بعد از غزنه بصورت بزرگترین مرکزادب وفرهنگ فارسی درآمد وشعراء وفضلایی چون ابوالفرج رونی ، مسعود سعد سلمان ، ابوالحسن علی بن عثمان هجویری مولف کشف المحجوب وبسیاری از رجال ادبی را به جهان شعر وادب عرضه کرد .
نخستین مرکز ادبیات ایران در شبه قاره هند وپاکستان
لاهور نخستین مرکز فرهنگ وتمدن وعلوم وادبیات ایران در شبه قاره هند وپاکستان بوده وقبل از اینکه درسال 602 هجری توسط یکی ازغلامان سلطان شهاب الدین غوری ( قطب الدین ایبک ) در این سرزمین پهناور سلطنت مستقل اسلامی بوجود آید این شهر تاریخی پاکستان فعلی بیش از دو قرن ( 602 – 394 ) سابقه فرهنگ وادبیات ایرانی داشته است .
وضع زبان فارسی قبل از تیموریان
احتمالا نخستین بار زبان فارسی دوره اسلامی در قرن اول با مهاجمین عرب مانند حارث بن مره العبدی ( 39 هجری ) ومهلب بن ابی صفره ( 44 هجری ) ومحمد بن قاسم ( 90 هجری ) توسط لشکریان ایرانی آنها از راه مکران وسند وارد خاک هند شد . با آغاز حملات غزنویان یعنی امیر سبکتکین ( 367 – 387 هجری ) ، پسرش محمود غزنوی ( 387 – 421 هجری ) واخلافش تا سال 572 هجری زبان وادبیات فارسی درهند رواج فوق العاده یافت ودر مناطق شمال غربی که اکنون پاکستان غربی را تشکیل می دهند . درلاهور نخستین مرکز فرهنگ وادبیات فارسی بوجود آمد وسخنورانی چون ابوالفرج رونی ومسعود سعد سلمان ونویسندگانی چون ابوالحسن علی بن عثمان هجویری مولف کشف المحجوب بظهور رسیدند .
مشعل فرهنگ وادبیات فارسی که از اخلاف محمود غزنوی در لاهور برافروخته شد در سال 582 هجری بدست غوریان افتاد که آنرا تا دهلی بردند ودر سال 602 بدست سلاطین دهلی سپردند تا ظهور تیموریان در صحنه سیاست هند 932 هجری آنرا نه تنها در دست خود نگهداشتند بلکه با نور آن سراسر شبه قاره هند وپاکستان را منور ساختند .
با تشکیل حکومت اسلامی در شبه قاره هند وپاکستان به سال 602 هجری نخستین بار مرکز زبان وادبیات فارسی از ایران به هندوستان منتقل گردید . معروفترین سخنوران ونویسندگان این دوره عبارتند از : صدر الدین محمد بن حسن نظامی نیشابوری مولف تاج المآثر ، محمد بن منصورمعروف به فخر مدبر مولف بحرالانساب وآداب الحرب والشجاعه ، سدیدالدین محمد عوفی مولف لباب الالباب وجوامع الحکایات ولوامع الروایات .
پس از انقراض سلسله غلامان در سال 689 هجری تا ظهور تیموریان هند وپاکستان سلسله های زیادی به سلطنت رسیدند که سلاطین هر یک ازآنها خود به تشویق وحمایت شعراء وادبای فارسی کوشیدند برای مثال سلطان علاء الدین خلجی از سلسله خلجیان 689 – 720 هجری امیر خسرو مولف تاریخ علائی وفخرالدین قواس مولف فرهنگ قواسی وفیروزشاه تغلق ازسلسله تغلقیان 720 – 812 هجری وضیاء الدین بنی مولف تاریخ فیروز شاهی وسید مبارک شاه از سلسله سیدان 817 – 855 هجری ویحی بن احمد سرهندی مولف تاریخ مبارک شاهی وسلطان سکندرلودهی از سلسله لودهیان 855 – 932 هجری و مولانا محمود مولف تحفه السعادت را مورد تشویق وحمایت قرار دادند . در دوره سلطنت یا قبل از دوره تیموریان ( 602 – 932 هجری ) زبان وادبیات فارسی وفرهنگ وتمدن ایرانی در شبه قاره هند وپاکستان نه تنها رواج کامل یافته بود ، بلکه نضج تمام گرفته وزمینه برای تیموریان بزرگ هند وپاکستان ( 932 – 1118 هجری ) که فرهنگ وادبیات فارسی شبه قاره هند وپاکستان را با تشویق وحمایت بی مانند خود به اوج رسانیدند اعتلاء زبان وادبیات فارسی از هر جهت مستعد وآماده بود .
ظهور زبان فارسی در شبه قاره
آشوب های خراسان از دست علاء الدین محمد خوارزم وویرانی های خراسان و ماوراءالنهر بر اثرحملات مغول سبب گردید بسیاری از سخنوران ونویسندگان که جای قراردروطن خود نداشتند ، در جستجوی گوشه امنی روبه هندوستان نهادند واز طرف پادشاهان علم دوست وادب پرور سلسله غلامان 602 – 689 هجری مانند شمس الدین التمش ( 607 – 632 ) وناصر الدین محمود ( 644 – 664 ) وامیران ادب پرور مانند ناصرالدین قباچه ، حاکم سند ( مربی عهد عوفی ) وشاهزاده محمد سلطان حاکم مولتان ( مربی امیر خسرو دهلوی و حسن سنجر ) با آغوش باز پذیرفته شدند ودرنتیجه ازآغازقرن هفتم 602 به بعد شبه قاره هند وپاکستان به عنوان یکی ازمهمترین مراکز زبان وادب وفرهنگ وتمدن ایران درآمد .
ادبیات فارسی در دوره تیموریان بزرگ ( 1118 – 932 هجری )
اگرچه شبه قاره هند وپاکستان ازدیرباز یعنی از آغاز حملات ظفر مندانه سلطان محمود غزنوی ( 421 – 387 ) با این سرزمین وخاصه با استقرار سلطنت مستقل اسلامی توسط قطب الدین ایبک ( غلام سلطان محمد غوری ) در سال 602 هجری تا روی کارآمدن ظهیرالدین بابر تیموری ( 932 ) بصورت یکی ازمراکز مهم ادبیات فارسی در آمده بود ولی با تاسیس سلطنت تیموریان هند وپاکستان که در واقع دنباله تیموریان ایران ( 911 – 771 هجری ) بود ، شبه قاره هند وپاکستان بزرگترین مجمع دانشمندان ، سخنوران ونویسندگان فارسی زبان جهان قرار گرفت . زیرا در این دوره ( تیموریان بزرگ ) رواج زبان وادبیات فارسی دردرباردهلی زیاد ترازدرباراصفهان ( دربار اصلی ایران ) بوده است .
درآن دوره زبان فارسی درهند زبان علمی ومترقی و دلیل شرافت فضل وعزت محسوب می شد ودردرباراصفهان هرگززبان فارسی این اهمیت را پیدا نکرد وبنا به گفته یکی ازاندیشمندان ایرانی" دربارشان – دربارتیموریان بزرگ هند وپاکستان - مشحون از نویسندگان وگویندگان فارسی زبان بود و مخصوصاً در دوره همایون واکبر وجهانگیر وشاهجهان واورنگ زیب ، اغلب تعداد گویندگان وسرایندگان فارسی زبان دراین دربارها بیشتر و گاهی چند برابرتعداد ایشان در ایران بوده است " .
پیدایش وتمدن هند وایرانی در شبه قاره هند وپاکستان
اختلاط ودرهم آمیزی فرهنگ وتمدن ایران وشبه قاره هند وپاکستان که اززمان غزنویان ومخصوصاً سلاطین دهلی ( 932 – 602 ) شروع شده بود درزمان اکبر شاه تیموری ( 1014 – 963 ) نضج گرفت ودر نتیجه این آمیزش واختلاط ارباب ادب ودانش واصحاب کمال ایرانی ومحلی در سایر مظاهر تمدن مانند شعر وادب وموسیقی ونقاشی ومعماری و حجاری وامثال آنها مکتبی تازه به نام مکتب هندی وایرانی خلق گردید ودرزمان اخلافش ( جهانگیر، شاهجهان و عالمگیر ) به اوج شهرت ومقبولیت رسید .
مثلاً درشعر سبک هند وایرانی یا به اصطلاح سبک هندی پدید آمد که مدتها در خود ایران وجهان فارسی مورد تقلید شعرای فارسی زبان قرارگرفت . در نقاشی میرسید علی وخواجه عبدالصمد که ازشاگردان بهزاد ( پیشوای مکتب نقاشی هرات ) بوده اند ، در دوره دوم همایون 963 – 962 بنا به دعوتش به هند آمدند ودر دوره اکبری 1014 – 923 به کمک شاگردان محلی خود سبک مختلط یعنی سبک هند و ایرانی را بوجود آوردند ودر رشته معماری نیز بر اثر اختلاط هنری ایران وشبه قاره هند وپاکستان شاهکار جاویدان معماری هند وایرانی بصورت تاج محل ( آرامگاه زن ایرانی شاهجهان ) پدیدارشد که یک دانشمند فرانسوی آنرا " روح تجسم یافته ایران در کالبد هندی " تعریف کرده است. به هرحال چراغ علوم وادبیات وفرهنگ وتمدن تیموریان ایران توسط تیموریان بزرگ هند وپاکستان نه تنها همچنان روشن ماند بلکه پرتو خود را تا دور دست ترین نقاط این سرزمین رساند .
مهاجرت دوم ارباب ادب ودانش ایران به شبه قاره
پس از برچیده شدن بساط اقتدار تیموریان ایران ( 911 – 771 هجری ) اغلب اصحاب ادب ودانش دربار ازجمله شیخ زین الدین خوافی وغیاث خواند میر، مولانا نادر سمرقندی ، جنوبی بدخشی ، عبدالواجد هروی ، مولانا الیاس اردبیلی وامثال آنان به دربار تیموریان هند وپاکستان روی آوردند ودرظل تشویق وحمایت شاهزاده دانشمند وادب پرور تیموری و موسس این سلسله بزرگ ، ظهیر الدین بابر 937 – 932 هجری و پسر شاعر ودانشمندش همایون ( 947 – 937 و 963 – 962 ) پناه جستند علاوه بر همایون سایر اخلاف با ذوق ومعارف پرور بابر وپادشاهان دوره اعتلای تیموریان هند وپاکستان سنت دیرینه ادب پروری ودانش دوستی تیموریان را ادامه دادند . زیرا پادشاهان تیموری هند ، ایران را وطن خود وایرانی را همشهری وهمزبان خود می دانستند واز ذوق وهوش اینان لذت می بردند .
براثر کم توجهی اغلب پادشاهان معاصر صفوی ( 1148 – 905 هجری ) در ایران از یک طرف وبذل وبخشش افسانه ای اغلب پادشاهان بزرگ تیموری ( 1118 – 923 هجری ) در شبه قاره هند وپاکستان از طرف دیگر صد ها شاعر ونویسنده ودانشمند ایرانی به سوی این منطقه مهاجرت کردند وبسیاری از آنان در همانجا رحل اقامت افکندند . این مهاجرت ، مهاجرت دوم ارباب ادب ودانش ایران به شبه قاره هند وپاکستان بود ومهاجرت اول به دربار سلاطین دهلی 932 – 602 هجری در حدود سه قرن پیش یعنی مقارن حمله چنگیز خان 616 هجری و هلاکو خان 651 هجری به ایران اتفاق افتاد .البته مهاجرت اول از روی اجبار ومهاجرت دوم تا حدودی با اختیار بود .
درمهاجرت دوم سخنوران ونویسندگان ودانشمندان ایرانی نه تنها درکالبد ادبیات وفرهنگ ایرانی شبه قاره جانی تازه دمیدند بلکه علوم وادبیات پر افتخار دوره تیموریان هند وپاکستان را به اوج اعتلاء رساندند.
اگر چه تاثیر ونفوذ ایران اززمان محمود غزنوی تا امروزدرنواحی مختلف شبه قاره هند وپاکستان خاصه درپاکستان امروزی درسایر شئون فرهنگ وتمدن منطقه بچشم می خورد ولی این تاثیر ونفوذ دردوره تیموریان هند وپاکستان بخصوص دردوره تیموریان بزرگ بحدی بود که باید این دوره را دوره طلایی فرهنگ وتمدن ایران در شبه قاره هند وپاکستان نامید . زیرا دربار با شکوه تیموریان بزرگ کانون ادبی وفرهنگی گرمترازدربارشاهان صفوی بوده واین وضع درخشان نفوذ ادبی وفرهنگی ایران تا پایان دوره اعتلای تیموریان بزرگ ادامه داشته است .
بقول هرمان اته درمرزنثرشاعرانه ونثرعلمی فارسی تالیفات تاریخی جای می گیرند که شمار آنها به اندازه ریگ کناردریا زیاد است .( 15 ) با اینکه قول هرمان اتر درباره تعداد تالیفات تاریخی فارسی نسبت به سایر رشته های دیگر خیلی زیاد است که مانند مولفات تاریخی عربی تعداد کتب تاریخی فارسی نسبت به سایررشته های دیگر خیلی زیاد است . همینطور تعداد کتب تاریخی که در طول تاریخ هزار ساله ادبیات فارسی شبه قاره هند وپاکستان برشته تحریر در آمده است نسبت به سایر شاخه های ادب فارسی مانند لغت وتذکره وصرف ونحو ومعانی وبیان وامثال آنها افزون تراست وتمام دوره هنراسلامی 1274 – 602 از لحاظ پیدایش آثار تاریخی فارسی پر محصول ترین ادوار تاریخ ادبیات فارسی به شمار می رود چنانکه هرمان اتر می گوید : " بهترین وغنی ترین عرصه تاریخنویسی فارسی همانا عصر سلاطین دهلی وشاهان مغول هند ازبابر تا پایان آن سلسله وسلالهای کوچک دکن وگجرات ومالوه وبنگاله وجونپور وکشمیر وسند وملتان است " .
ولی به عقیده آفتاب اصغر تنها دوره تیموریان هند وپاکستان 1118 – 932 بهترین وغنی ترین دوره تمام ادوار تاریخ ، تاریخ نویسی فارسی در جهان ا سلامی بوده است . زیرا در این دوره نه تنها ازلحاظ کمیت آثار بیشمار تاریخی بوجود آمدند بلکه به لحاظ کیفیت نیز شاهکارهای بزرگ تاریخی مانند بابر نامه ، اکبر نامه ، جهانگیر نامه ، شاهجهان نامه ، عالمگیرنامه ، تاریخ ا لغی ، تاریخ بدیوانی ، مآثر رحیمی ودهها اثر ارزنده تاریخی به ظهور رسیدند که ازافتخارات تاریخ نویسی فارسی جهان بشمار می روند ودانشمندان عالم تا امروز در برابر عظمت این شاهکارهای تاریخی سر تعظیم خم می کنند .
دوره بابری 937 – 932 هجری
ظهیرالدین محمدبابربن عمرشیخ میرزابن ابوسعید بن محمدمیرزابن میران شاه بن امیرتیمورگورکان موسس سلسله تیموریان شبه قاره هندوپاکستان وارث سنن درخشان تیموریان ایران بود. بابر وقتی پا به سن گذاشت تمام ماوراء النهرمهد تمدن وفرهنگ بود ودرسمرقند وبخارا و فرغانه ، ادبیات وعلوم ، تحت سرپرستی وحمایت جانشینان معارف پرورتیمور به درجه کمال رسیده بودند . مخصوصا سلطان حسین بایقرا که از حامیان بزرگ علم وفضل وازطرفداران جدی صنعت و ادبیات بوده است ، دربارش درهرات مجمع اهل دانش و کمال و مرکز فضلاء وشعرای بی رقیب مانندعبدالرحمان جامی وعلیشیرنوائی و مورخین و ادبای کم نظیرمانند حسین واعظ ومیرخواند ونقاشان ماهرمانند بهزاد وخوشنویسان چیره دست مانند سلطان علی مشهدی بود.
فضلا وادبا وشعرای دوره بابری
اگرچه بابر به علت جنگ و جدال نتوانست آن طوریکه باید وشاید بتربیت و تشویق شعراء و ادبا بپردازد با وجودآن هرگاه کوچک ترین فرصتی بدست میآورد مجالس شعروسخن برپامی کرد بابرازحامیان بزرگ علم وفضل واز طرفداران جدی ادبیات وصنعت بشمارمیرفت و دربارش مجمع اصحاب دانش وکما ل ولطفش همواره شامل حال سخنوران و نویسدگان بوده است .
اغلب ارباب فضل و دانش که پس از انقراض سلسله تیموریان ایران به دربار بابرروی نهادند ازسرپرستی و حمایت وی برخوردار شدند. صاحب تاریخ فرشته دراین خصوص این طورنوشته است :
" خواند میرمورخ کتاب حبیب السیر، مولانا شهاب الدین معمائی و میرزا ابراهیم قانونی که ازهرات آمده بودند وهریک در فن خود نظیرو همتا نداشتند درآن روز ملازمت کردند ونوازشات یافته از جمله مقربان گشتند."
دردوره بابری 937-932 هجری درخشانترین شخصیت ادبی که بواسطه احاطه کامل به جمیع شاخه های ادب وفرهنگ همه اصحاب ادب و دانش این دوره را تحت الشعاع قرارداده بود،شخصیت خود بابربود. شیخ زین الدین خوافی بعد از بابر برجسته ترین شخصیت های ادبی این دوره است . شهاب الدین معمائی درشعر ومعما مقام ارجمندی را حائز بوده و مخصوصا" در علم حدیث و تفسیر تبحر داشته ودرزمان همایون در942 هجری وفات یافته است .از شعراء و فضلای دیگراین دوره خواندمیر،شیخ ابوالواحد فارغی ، سلطان محمد کوسه ، شیخ جمالی ، میرابوالبقاء ، مولانا یوسفی و نظام الدین خلیفه ممتاز بودند.
دوره همایونی 947 – 937 و 963 – 962 هجری
دوره همایونی از حیث سیاسی اهمیت فوق العاده ای دارد وجالبترین قسمت تاریخ تیموریان هند را تشکیل می دهد . همایون تحصیلات ابتدایی خود را درمحضر دانشمندی چون شیخ زین الدین خوافی بپایان برد وی عالمی جامع علوم ودر اکثرعلوم متداول سرآمد اقران بود وعلاوه برعلوم از شعر وادب نیز بهره وافی داشت توجه وعلاقه مفرط اوبه ادب ودانش و سرپرستی وحمایت مردم صاحب قریحه باعث شد که بسیاری از سخنوران ودانشمندان از اطراف واکناف عالم دور او جمع شوند و جمعی ازهنرمندان دوران که درعراق وخراسان بخدمت رسیده بودند با لطافت بیکران سرافرازی یافته درماه شوال 959 هجری بملازمت آمدند وبه انواع نوازشات سرافراز شدند .
شعرای دوره همایونی
به قول بدایونی شعرای نادره روزگار از دامان او برخا ستند بعضی از شعرای برجسته عصر همایونی عبارتند از : شاه طاهر دکنی ، مولانا نادر سمر قندی ، قاسم کاهی ، جنوبی بدخشی وشیخ ابوالوجد فارغی هروی .همچنین فظلای دوره همایونی گذشته از شاعران وگویندگان ، دانشمندان وادیبان نیز از لطف وکرم همایون بی نصیب نماندند چون خودش مردی فاضل ودانشمند ودرعین حال دانش پرور بود ، بسیاری از دانشمندان وارباب فضل را گرد خود جمع نمود. عشق وعلاقه وی بفضل ودانش بحدی بود که گاهی تمام شب را درمحضر دانشمندان می گذراند وبه مذاکرات علمی می پرداخت چنانکه صاحب طبقات اکبری نوشته است در صحبت آن مقتدای جهان همه وقت فضلا وعلما واکابر بودند وهمه از اول شب تا صبح به صحبت می گذشت – همه وقت بحث علمی مذکور مجلس بهشت آئین می گشت وارباب فضل وهنر را در عهدش رونق تمام پدید آمد .
به هرروی فضلا ونویسندگان مشهوراین دوره عبارتند از : غیاث الدین خواند میر صاحب همایون نامه یا قانون همایونی ، یوسف بن محمد هروی که هم طبیبی حاذق وهم شاعری زبردست بود وکتاب ریاض الادویه را با تشویق وحمایت همایون در سال 946 برای وی تالیف نمود . وی در زمینه طب دو کتاب دیگر نیز به نام جامع الفوائد الاخیار تالیف کرد .
محمدبن اشرف الحسینی الرستمداری که عصر بابر را نیز درک کرده بود در عهد سلطنت همایون درباره جواهرات سلطنتی کتابی بنام جواهرنامه همایونی نوشته وراجع به جواهراتی که بابر وهمایون هنگام فتح هند بدست آورده بودند اطلاعات گرانبهایی فراهم آورده است .
مولانا محمد بن علی سمرقندی که کتاب بزرگی بمثابه دائره المعارف بشمار میرود تالیف نمود . این کتاب جواهر العلوم همایونی نام دارد واز نظر تاریخ علوم حائز اهمیت بسیار است .
مولانا الیاس اردبیلی که در هیئت ونجوم سرآمد اقران بود ، بعد از مراجعت همایون از ایران بسلک ندیمان وی درآمد . همایون که خودش مردی دانشمند وشیفته صحبت دانشمندان بود از آمدن او اظهار خوشحالی نمود چنانکه ابوالفضل می نویسد : " مولانا الیاس اردبیلی در کابل آمده بشرف ملازمت مشرق شد واز آمدن این عزیز منبسط ومنشرح گشتند ومذاکره کتاب دره التاج در میان آوردند ." گذشته از دانشمندان فوق الذکر فضلای دیگر مانند شیخ ابوالقاسم جرجانی ومولانا محمد ترخان وسدی علی رئیس نیز از جمله ندیمان بزم همایونی بودند .
البته در این دوره نیز مانند دوره بابر از وجود کتب تاریخی تا اندازه ای خالیست وکمتر مورد توجه قرار گرفته است ولی علاقه همایون نیز به تاریخ نگاری نیز روشن است در این دوره نیز تواریخ چندی که از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند به رشته تحریر در آمده است . مورخان این دوره را می توان بدودسته تقسیم کرد . دسته اول عبارت اند : از میرزا احمد مولف تاریخ رشیدی وابراهیم بن جریر مولف تاریخ همایونی . دسته دوم مرکب از مورخانی مانند گلبدن بیگم ، مهتر جواهر وبایزید بیات که در همین دوره پرورش یافتند . البته این دوره اگر چه از لحاظ تعداد کتب تاریخی فارسی این دوره با ادوار بعدی قابل مقایسه نیست اما از نظر سیر تکامل تاریخ نویسی فارسی دوره تیموریان هند دوره همایونی دارای اهمیت فوق العاده ای می باشد زیرا که تاریخ نویسی تیموریان هند در واقع ازهمین دوره شروع می شود . به طور کلی میتوان دوره بابری را نقطه آغاز تاریخ نویسی فارسی قرار داد اما شالوده تاریخ نویسی فارسی که مایه فخر ومباهات تیموریان هند است در دوره همایونی ریخته شد .
نخستین اثر مستقل تاریخی که درراس سلسله بزرگ تواریخ فارسی دوره تیموریان هند قرار می گیرد همانا تاریخ رشیدی است که میرزا حیدردراین دوره تالیف نموده است . همینطور تاریخ همایونی که ابراهیم بن جریر نوشته است نخستین تاریخ عمومی دوران تیموریان هند است ، برای اینکه تواریخ این دوره راهی برای آیندگان باز کرده ونمونه وسرمشقی برای مورخین ادوار بعدی فراهم ساخته بود . میتوان از اهمیت وارزش این دوره پی برد .
دوره اکبر شاه 1014 – 963 هجری
در زمان اکبر شاه تیموری درخشان ترین مراکز ادب وفرهنگ ایران در هندوستان بوجود آمد وستارگانی درخشان درافق علم وشعر وصنعت وهنر نورافشانی کردند . اما ابوالفضل رونی که درخشنده ترین آنها بوده است بواسطه استعداد خدا داد خود همه آنها را تحت الشعاع قرار داد. مولف مآثر الامراء نبوغ واستعداد وهوش سرشار وی را تحسین کرده است ." بجودت طبع ورسایی فهم وعلو فطرت وطاقت لسان در کمتر زمانی یگانه وبی همتا ی وقت گردید . " 24
در این دوره ادبا ، شعراء ، فضلاء وهنرمندان زبردستی ظهورکردند که فرهنگ وادبیات ایرانی را به اوج ترقی وکمال رساندند . دراین عصرعلاوه بر شعروادب وآداب ورسوم ، هنر نقاشی وفن معماری نیز رواج یافت واساتید بزرگ ایرانی ازجمله میرسیدعلی تبریزی وعبدالصمد شیرازی مقامی بس ارجمند داشتند ." در این دوره هنر نقاشی ومینیاتور دوره اکبری کاملاً جنبه ایرانی دارد ودر بنا های معروف مانند مقبره همایون ، ارگ اگره ، قلعه لاهور ونظایر آنها تاثیر ونفوذ سبک معماری ایرانی خیلی مشخص است . ولی شعر وادب ایران در دوره اکبری بیشتر از سایر هنرها رونق واعتبار یافت . " 25
اززمان اکبر شاه توجه به تعلیم و تدریس مردم بعمل آ مد و مدارس حتی در ده ها ی کوچک هم دائرگردید ، دربرنامه های تدریس این مدارس زبان فارسی ازهمه مهمتربود ، بنابراین کتب درسی مخصوصاً برای فارسی آموزان این قدر نوشته شد که تعداد آنها به هزاران می رسد .
هدف همه ی این نصاب نامه ها تحصیل زبان فارسی بوسیله زبان هندوستانی (اردو) بود." 26
یکی از علل اساسی توسعه و ترویج فوق العاده ی ادب وفرهنگ دراین دوره تسلط کامل اکبرشاه براوضاع و احوال سیاسی مملکت بود. دراین عصر براثرعشق وعلاقه اکبرشاه به فرهنگ وتمدن ایرانی دربارش کاملا رنگ ایرانی بخود گرفت . اوجشن نوروزرادردربارخودمعمول ساخت ودرجشن های با شکوه سلطنتی سلیقه شاهان ایرانی رابرای خودنمونه وسرمشق قرارداد.درقسمت لباس وخوراک وآداب و رسوم نه تنهاخوداوبلکه اطرافیانش ، حتی بعضی از امرای هندونیزکه خود دارای تمدن مخصوصی بودند ازایرانیان پیروی کردند. ایرانیان باذوق درظل عنایت وذوق پروری اکبرونجبای دربارش به احیاء وتجدید سنن درخشان خودکمال سعی وکوشش رااز خودبروزدادند.
درنتیجه همین سعی واهتمام فضل وکمال ایرانی بود که بازارفرهنگ وادبیات ایرانی درهندوستان وپاکستان رونق وشکوهی بی سابقه یافت . ازسوی دیگرعده ی قابل ملاحظه درمیان نویسندگان وسخنوران خودهندوستان ظهورکردند که به فارسی سخن سرایی کردند ودرنتیجه آمیزش و اختلاط اصحاب فضل وادب ایرانی و محلی درنظم ونثرفارسی و سایر شئون تمدن ، مکتبی ممتاز ومشخص بوجود آمد که می توان آنرا مکتب هند وایرانی نامید . اکبر شاه در بسط وتوسعه وپرمایه ساحتن ادبیات فارسی جهد بلیغ نمود و بعضی از اقدامات اساسی بعمل آورد وبه اکثر دانشمندان در بارخود دستور داد که شاهکارهای ادبیات زبانهای مختلف از قبیل سانسکریت ، عربی ، ترکی ، وحتی لاتینی را بزبان فارسی ترجمه کنند .
بزرگترین شخصیت های علمی وادبی آندوره مانند شیخ مبارک فیضی ، ابوالفضل ، عبدالقادر بدایونی ، عبدالرحیم خانخانان وامثال آنان به منظور اجرای دستور وی آغاز بکارشد ند ودر مدت کمی آثار گرانبهای زبان های مذکور را به فارسی نقل نمودند ودامن ادبیات فارسی را مالامال ساختند . اکبر شاه درترجمه آثار ساسکریت به فارسی نسبت به زبانهای دیگر بیشتر متمایل بود چون این امر برای ایجاد تفاهم متقابل بین مسلمانان وهندویان بینهایت موثر ومهم بود . کتب ترجمه شده این دوره عبارت است از : مهابهارات – رزم نامه ، راماین – راج ترنگنی ، کشمیرنامه ، سنگها سن بتیسی – خرد افزا ، پنچاتنترا- عیار دانش ( تلخیص کلیله ودمنه ) نل دمینتی – نل ودمن ، کتهاسرت ساگر- بحرالاسمار ، معجم البلدان ، جامع التواریخ رشیدی ، تاریخ الاحکماء – نزهت الارواح ، واقعیات بابری – بابر نامه .
دوره اکبر شاه از لحاظ پیشرفت علوم وادبیات فارسی بسیار مهم وقابل ملاحظه است ونخستین دوره ای از ادوار تاریخ افتخار آمیز ادبیات فارسی در شبه قاره هند وپاکستان است که در آن بطور جدی وبا شور وحرارت فوق العاده به نشر وترویج ادبیات فارسی توجه شده است .
فضلاء وادباء وشعرای دوره اکبری
علاقه به مردم و ذوق ادبی اکبر شاه باعث شده که اصحاب فضل و ادب از گوشه و کنار جهان گرد او جمع شوند و در بارش محل تجمع و تمرکز نوابغ علمی وادبی زمان گردد. در این دوره صدها شاعر ادیب و دانشمند زینت بخش دربار وی ومجالس امیران ادب دوستش بودند. و کتب تاریخی مانند طبقات اکبری وتاریخ بدایونی واکبر نامه و همچنین تذکره هایی مانند نفا ئس المآثر تالیف علاءالدوله کامی قزوینی و بزم آرا تالیف سید علی الحسینی و خلاصه الاشعار تالیف تقی الدین کاشی و امثال آنها ، ذکر تمام اصحاب ادب ودانش دوره اکبری را بتفصیل آورده اند .
همچنین دیگر ادباء وفضلای این دوره عبارتند از : شیخ ابوالفضل علامی ، شیخ ابوالفیض فیضی ، شیخ مبارک ناگوری ، ملا عبد القادر بدایونی ، عبدالرحیم خانخانان ، غزالی مشهدی ، عرفی شیرازی ، نظیری نیشابوری ، میرفتح الله شیرازی ، ابوالفتح گیلانی ، نقیب خان ، حکیم همام ، نظام الدین احمد ، مولانا احمد تتوی ، آصف خان قزوینی ، ابراهیم سرهندی ، قاضی نورالله شوشتری ، خواجه حسن مروی ثنایی مشهدی ، حیاتی گیلانی ، میر معصوم بهکری و قومی نیشابوری ، سرمدی اصفهانی ، فکری خراسانی ، افسونی یزدی ، حیدری تبریزی ، نحوی همدانی ، عزیزالله قزوینی ، تشبیهی کاشی ، این سخن پردازان ادبیات فارسی هند را بدرجات بسیار رفیع رساندند .
واینکه دوره اکبری در تاریخ ادبی وفرهنگی شبه قاره هند وپاکستان همان ارزش واهمیت را حائز است که دوره بابری در تاریخ سیاسی دارد ومی توان گفت کاخ مجلل وباشکوه ادبیات فارسی دوره تیموریان هند را اکبرشاه بزرگ بنا نهاد وجانشینان لایق وشایسته وی مانند جهانگیر ، شاهجهان و اورنگ زیب بنوبه خود برای سربلندی وزیبایی آن افزودند .
دوره جهانگیری 1037 – 1014 هجری
وضع ادبی وفرهنگی دوره جهانگیری
به نظر سایر دانشمندان جهان ، دوره تیموریان هند وپاکستان یکی از درخشان ترین ادوار تاریخ شعر وادب وفرهنگ وتمدن ایران در شبه قاره هند وپاکستان بشمار می رود و پادشاهان این خاندان عظیم الشان مانند بابر ، همایون ، اکبر ، جهانگیر ، شاهجهان وعالمگیر که خود ادیبانی سخنور وسخن پرور بودند در ترویج واعتلای فرهنگ وتمدن ایران خدماتی انجام دادند که کمتر از شاهان خود ایران نبوده است .
موٌسس شاعر وادیب این خانواده جلیل سلطنتی ، ظهیر الدین بابر وجانشین دانشمندش ، نصیر الدین همایون ، با وجود توجه خاصی که به ترویج علوم وادبیات به علت اشتغال در استحکام مبانی سلطنت فرصت کافی برای ترویج فرهنگ وادب نداشتند ونخستین کسی که در این خاندان سنت درخشان معارف پروری وفرهنگ دوستی تیموریان را به طور جدی دنبال نمود کم سواد ترین امپراطوران تیموری هندوستان جلال الدین اکبر بوده است .
دردوره اکبر شاه بزرگ 1014 – 963 هجری بواسطه سرپرستی وتشویق فوق العاده خودش ورجال متنفذ در بارش ، علوم وادبیات فارسی گسترش ورواج عجیبی یافت ودر عهد جانشینش نورالدین جهانگیر 1037 – 1014 هجری بیش از پیش روبه ترقی وتعالی نهاد ومیتوان گفت که دوره اکبری ، دوره طلوع ودوره جهانگیری دوره اوج بلندی وارتفاع آفتاب ادبیات فارسی تیموریان هند وپاکستان بوده است .
جنبه ادبی جهانگیر شاه
نور الدین جهانگیر که بعد از جد بزرگش بابر ، خوش ذوق ترین امپراطوران تیموری هندوستان بود ، مانند مردی شاعر ، انشاء پرداز ، دانشمند ، مورخ وخوشنویس بوده است . علاوه بر آن در فن نقاشی بقدری مهارت وممارست بهم رسانید که بدرجه استادی رسیده بود وهمانطور که خود بیان می کند : "اگر در یک صورت ، چشم وابرو را دیگری کشیده باشد ، در آن صورت می فهمم که اصل چهره کار کیست وچشم وابرو را که ترسیم کرده است . " 26
جهانگیر شاه دوره تحصیلات خود را در محضر اساتید بزرگ عصر مانند ملک الشعراء فیضی ، عبدالرحیم خانخانان ، مولانا احمد علی نشانی ، مولانا میر کلان محدث هروی وصدر جهان گذراند وبر اثر تعلیم وتربیت این قبیل نوابغ زمان ، افق علم وادب را منور ساخت . وی یکی از بزرگترین نویسندگان فارسی زبان بوده واثری جاوید تاریخی ، علمی وادبی بنام جهانگیر نامه از خود به یادگار گذاشته که فی الواقع شا هکار نثر فارسی شبه قاره هند وپاکستان است .
همانطور که وی در جهانگیر نامه اشاره نموده ، با آنکه در هندوستان متولد شده ودر دامان مادری هندی پرورش یافته از زبان اجدادی خود ( ترکی جغتایی ) بی بهره نبوده وآنرا از بزرگترین زبان شناسان عصر ( عبدالرحیم خانخانان ) یادگرفته بود ونه تنها در این زمان قادر به سخن گفتن بود بلکه ذیلی بر واقعیات بابری تاٌ لیف ترکی جد بزرگش بابر نوشته وبر آن منظم ساخته بود . جهانگیر شاه نه تنها نویسنده ای زبر دست بلکه در زمینه شعر وشاعری وبدیهه گویی نیز با بزرگترین اساتید عصر خود پهلو میزد . اگر چه وی مانند بابر وهمایون دیوانی مستقل بجای نگذاشته اما در خلال اوراق جهانگیر نامه اشعاری که در موارد مختلف سروده نقل شده است . همینطور کتب تذکره و تاریخ مانند اقبالنامه جهانگیری ، مآثر رحیمی ، منتسب التواریخ خاکی شیرازی ، مخزن القرایب ، مرآه الخیال ، تذکره سرخوش وامثال آنها نیز از نمونه های شعر وبدیهه گویی وی مشحون است .
ازمن متاب رخ که نیم بی تویک نفس یک دل شکستن توبصد خون برابر است
ساغر می بررخ گلزار می باید کشید ابر بسیار است ، می بسیار ، می باید کشید
شعراء وفضلا وادبای عهد جهانگیری
در دوران جهانگیری به دلیل علاقه مندی وخوش ذوقی خود وملکه محبوب ایرانی اش نور جهان بازار شعر وادب و فرهنگ فارسی در این زمان رونق فوق العاده ای یافت . به طوری که عده شعراء وادباء وفضلای ایرانی در این دوره نسبت به گذشته بیشتر بوده است از جمله : طلب آملی ، عرفی شیرازی ، نظیری نیشابوری ، حیاتی گیلانی ، ملا لطفی تبریزی ، مولانا شکیبی اصفهانی ، قاضی نورالله شوشتری صاحب کتب حقائق الحق ومجالس المومنین ، حسین انجوشیرازی مولف فرهنگ جهانگیری که یکی از مهمترین فرهنگ های فارسی بشمار می رود . ملا صوفی مازندرانی که علاوه بر تذکره بتخانه یا خلاصه الشعراء یک دیوان اشعار فارسی ویک ساقی نامه نیز از خود به یادگار گذاشته است . شیخ عبدالحق محدث دهلوی البخاری از نویسندگان بزرگ عهد تیموری که قسمتی از عمر طولانی خود را در عهد جهانگیری گذرانده است .
همچنین نویسندگان ودانشمندانی که دامن علوم وادبیات فارسی را در این دوره مشحون ساختند از جمله عبدالباقی نهاوندی مولف مآثر رحیمی ، خاکی شیرازی مولف تذکره هفت اقلیم ، تقی الدین اوحدی مولف عرفان العاشقین ، عبدالنبی فخرالزمانی مولف تذکره میخانه ، خواجه طاهر محمد سبزواری مولف روضه الطاهرین ، محمد شریف معتمد خان مولف اقبال نامه جهانگیری .
مختصر اینکه فرهنگ وتمدن ادبیات ایران دراین عهد فوق العاده پیشرفت نمود وعلت اصلی وعامل عمده اش عشق وعلاقه وافری بود که جهانگیر شاه ورجال عصر وی به ترویج واعتلای آن وپرورش هنرمندان داشته اند وبا اعطای مال ومکنت فراوان و مناصب شایان ، ایشان را به تالیف کتب گرانبهای فارسی تشویق نموده وبکار وکوشش واداشته اند .
دوره شاهجهانی ( شهاب الدین محمد شاه جهان ) 1068 – 1037 هجری
اگر چه پادشاهان تیموری هندوستان مانند اسلاف تیموری ایران علاقه خاصی به ادبیات وهنر ایرانی داشتند ولی در میان پادشاهان تیموری هند وپاکستان نخستین کسی که بطور جدی در راه ترقی وتعالی آن در شبه قاره هند وپاکستان با شور فعالیت می کرد نوه اکبر شاه بزرگ ، شاهجهان بود که از حیث قدرت وشوکت وعلاقه به تاریخ فرهنگ وادبیات وتسلط بر اوضاع با جدیت وحرارت در صدد حفاظت وصیانت مفاخر معاصر تیموریان وبخصوص عهد درخشان خود برآمد ونویسندگان وشاعران بزرگ عصر مانند محمد امین قزوینی ، شیخ عبدالحمید لاهوری ، محمد وارث لاهوری ، یحی کاشی ، کلیم همدانی ، قدسی مشهدی وامثال آنها را بنوشتن آثار گرانقدر منثور ومنظوم تاریخی تشویق وترغیب نمود . و اقدامات مهمی از جمله استقرار شعبه مستقل تاریخ نویسی در دیوان ونواشتن تاریخ عهد شاهجهان بلخصوص وعهد تیموریان هندوستان وایران نمود . همچنین دستور داد سایر آثار تاریخی زبان های مختلف به فارسی برگردانده شود در این دوره تاریخ نویسی به اوج خود رسید ورواج فوق العاده یاقت .
فضلاء واندیشمندان عصر شاهجهان
در این دوره نه فقط خود امپراطور بلکه بعضی از شاهزادگان واستانداران وامیران این عهد به ترویج زبان فارسی وهنر ایرانی پرداختند . رشته های علمی وفرهنگی وادبی ایران از جمله تاریخ نویسی فارسی تیموریان از هر جهت به نضج وکمال رسید وتمام انواع متداول آن فوق العاده پیشرفت نمودند وبعضی از انواع تاریخ نویسی فارسی به طور خاص رواج یافتند ونویسندگان وسخنوران بزرگ زمان مانند محمد امین قزوینی ، طباطبایی یزدی ، حاذق گیلانی ، شیخ عبدالحمید لاهوری ، عبداللطیف گجراتی و محمد وارث لاهوری در نثر وکلیم کاشانی وقدسی مشهدی ویحیی کاشی وشعرای بنامی همچون امیر خسرو دهلوی مولف تغلق نامه وقرآن السعدین وعصامی مولف فتوح السلاطین ومنظومه های همایون نامه ، اکبر نامه یا ظفرنامه احمد آباد . در عهد جهانگیر شاه نیز منظومه های تاریخی مانند جهانگیر نامه وفتح نامه نور جهان بچشم می خورد وشعرایی مانند علوی ، سلیم تهرانی ومحمد رضا عرفان منظومه های افتتاح سلطانی ، جنگ اسلام خان وکارنامه عرفان را به نظم در آوردند .
در دوره جهانشاهی تاریخ نویسی مذهبی نیز رشد یافت وکتبی از جمله پیغمبر نامه تالیف مسیحا پانی پتی ، مرآه الاسرار شیخ عبدالرحمن چشتی ومناقب مرتضوی میر محمد صالح ترمذی نیز تالیف یافتند .
ازجمله اندیشمندان و تالیفات دیگر این دوره می توان موارد زیر را برشمرد : محمد شریف دکنی موًلف مجالس السلاطین ، خواجه کامگار حسینی مولف مآثر جهانگیری ، محمد صادق دهلوی مولف آثار شاهجهانی ، محمد صادق سورتی مولف صبح صادق ، احمد یادگار مولف تاریخ سلاطین افاغنه ، محمد یوسف اتکی مولف منتخب التواریخ ، رشید خان مولف لطایف الاخبار ، محمد افضل الحسینی مولف زبده التواریخ ، محمد باقر افصح مولف افصح الاخبار ، محمد طاهر آشنا مولف شاهجهان نامه ، بهگوانتداس مولف شاهجهان نامه ، بنوالی داس مولف راجا ولی وجلال حصاری
همچنین مورخان هندی این دوره عبارتند از : شیخ عبدالحمید لاهوری مولف پادشاه نامه ، محمد وارث لاهوری مولف پادشاه نامه ، محمد صادق دهلوی مولف آثار شاهجهانی ، محمد شریف دکنی مولف مجالس السلاطین ، محمد صادق سورتی مولف صبح صادق ، محمد یوسف اتکی مولف منتخب التواریخ جلال حصاری مولف احوال جنگ سینگ ، محمد طاهر آشنا مولف شاهجهان نامه وشیخ فرید بهکری مولف ذخیره الخواتین .
دوره عالمگیری اورنگ زیب 1118 – 1068 هجری
اورنگ زیب بدون تردید نخستین ودر عین حال آخرین امپراطور مسلمان بود که وسائلی فراهم ساخت دامنه ادب وفرهنگ مشترک شبه قاره هند وپاکستان وایران را که در عهد درخشان شاهجهان باوج قدرت خود رسیده بود تا اقصی نقاط سرزمین پهنا ور شبه قاره هند وپاکستان توسعه یافت .
اورنگ زیب عالمگیر ، ذوق وادب وفرهنگ را از نیاکان ادب دوست وبا فرهنگ خود به ارث برده بود وبنا به شهادت مورخان قدیم وجدید مانند منشی محمد کاظم مولف عالمگیر نامه ، مستعد خان مولف مآثر عالمگیری وشبلی نعمانی مولف مضامین عالمگیر وسید نجیب اشرف ندوی مولف رقعات عالمگیری وامثال آنها ، شایسته ترین وارث میراث ادبی وفرهنگی امپراتوران تیموری شبه قاره هند وپاکستان بود .
عالم گیر، هم عالم بود و هم ادیب . وی در محضر استادان بزرگ عصر مانند علامی سعد الله خان ، مولانا عبداللطیف سهارنپوری ، دانشمند خان یزدی ، مولانا هاشم گیلانی وامثال آنها کسب فیض نمود وعالمی متبحر وادیبی چیره دست ببار آمد ونهال ادب وفرهنگ وتمدن دوران بابر همایون که بر سعی وکوشش اکبر وجهانگیر رشد کرده بود . درعهد عالمگیر شاخ وبرگ بیشتری ببار آورد . در عهد عالمگیر نخستین بار در تاریخ چندین هزارساله هند یکپارچگی سیاسی ، جغرافیایی وفرهنگی میسر شد وزمینه ای مساعد تر از همیشه برای توسعه وترویج ادب وفرهنگ وتمدن هند وایرانی فراهم گردید ودر نتیجه تمدن درخشان تیموریان هند وپاکستان بدورترین نقاط این سرزمین پهناور رسید
مطالب مشابه :
مروري بر تاريخچه لباس ايران در هزاره سوم پيش از ميلاد تا اواخر دوره قاجاريه :
تنوع لباس در دوره هاي مختلف زنان در دوره تیموریان دوران صفوي كه اوج
مدل های لباس زنان ایرانی در طول تاریخ
مدل های لباس زنان زنان در دوره تیموریان. پس از دوران بسیار كوتاه سلوكی ها كه
لباس محلی زنان کهگیلویه و بویراحمد،جلوه گری رنگ ها بر دامنه زاگرس
سورنا ممسنی(کوپن علیا) - لباس محلی زنان کهگیلویه و بویراحمد،جلوه گری رنگ ها بر دامنه زاگرس -
لباس محلی زنان کهگیلویه و بویراحمد،جلوه گری رنگ ها بر دامنه زاگرس
رنگ و جنس پارچه این لباس ها معمولا بنا به طبیعت لباس ها بیشتر از دوران تیموریان در قرن
تیموریان: در ایران فقط برای استقلال بازی میکنم
دوران باشگاهی تیموریان: * کیفیت لباسهای تیم ملی خیلی پایین بود که صدای همه شما در آمده
مدل های لباس زنان ایرانی در طول تاریخ
عکس از همه رنگ - مدل های لباس زنان ایرانی در طول تاریخ - انواع عکس هنرمندان، طنز ، سیاسی
بان فارسی در دوره تیموریان ( 1118 - 932 هجری )
تاریخ همایونی که ابراهیم بن جریر نوشته است نخستین تاریخ عمومی دوران تیموریان لباس
مدل های لباس زنان ایرانی در طول تاریخ
خانه ي مد فرزان نيا - مدل های لباس زنان ایرانی در طول تاریخ - مدل لباس - اموزش خياطي - طراحي
بررسي پوشاك زنان ايران از باستان تا قاجار
لباس زنان دردوران تیموریان : لباس زنان در دوران زندیه
تیموریان
تیموریان. تیموریان. از در دوران حكومت ايلخانيان مغول كف اتاق، لباس و تزيينات معماري
برچسب :
لباس دوران تیموریان