محمد على اسلامى ندوشن
محمد على اسلامى ندوشن
متولد ۱۳۰۷ يكى از روستاهاى توابع يزد. تحصيلات ابتدايى را در يزد مى گذراند و دوران دبيرستان را در دبيرستان البرز تهران. در سال۱۳۲۵ وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران مى شود و سال۱۳۲۹ از آنجا فارغ التحصيل مى گردد و پس از آن سال۱۳۳۴ را در پاريس و لندن دوره هاى فوق ليسانس و دكتراى حقوق بين الملل را مى گذراند و پس از بازگشت به ايران به عنوان مشاور حقوقى و فرهنگى دانشگاه تهران استخدام مى شود.
او در طول ساليان مختلف زندگى اش سفرهاى متعددى به كشورهاى مختلف جهان داشته و سفرنامه هايش از بى نظيرترين سفرنامه هاى معاصر است تا جايى كه بخاطر آنها لقب «سلطان نثر معاصر» را به او مى دهند.
دكتر سلطان حميد سلطان درباره سفرنامه افغانستان دكتر اسلامى گفته است من خودم افغانى هستم ولى براى خودم عجيب بود كه ايشان درباره هراتى ها چيزهايى نوشته اند كه ما خودمان هرگز به آنها فكر نكرده ايم.
برخى از آثار دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن عبارتند از:
گفتيم و نگفتيم، كارنامه سفرچين، زندگى و مرگ پهلوانان در شاهنامه، روزها: سرگذشت (۳جلد)، در كشور شوراها (سفرنامه اتحاد جماهير شوروى)، ماجراى پايان ناپذيرحافظ، سخن ها را بشنويم، ابر زمانه و ابر زلف (نمايشنامه)، آزادى مجسمه (درباره ايالات متحده آمريكا)، آنتونيوس و كلئوپاترا (ترجمه)، شور زندگى (زندگى نامه ونسان وان گوگ)، گزيده اشعار هنرى لانگ فو، پيروزى و آينده دموكراسى و غيره.
احمد جلالى فراهانى ـ نوشتن درباره آثارمحمدعلى اسلامى ندوشن وخدمات ارزنده او به فرهنگ و هنر اين مرز و بوم كار صعب و دشوارى است. چه در انتخاب عنوان مناسب و در خور براى اين رند خلوت گزيده مطمئناً هر قلمى وامى ماند. با اين حال بنا به روايتى، شايد بتوان محمدعلى اسلامى ندوشن را يك سفرنامه نويس قهار، قصه گويى مسلط، محققى كامل و مترجمى جامع دانست كه در هر كدام از وادى هاى نقد و داستان وترجمه و تحقيق و سفرنامه يد طولايى دارد و در هر كدام از اين وادى ها بسيط است و صاحب نظر.
درباره كتابهاى دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن گفته اند كه كتابهاى او دريچه اى را مى مانند كه خواننده را به جنگلى از موضوعات و عناوين متنوع و مطلوب مى كشاند و روش دكتر اسلامى ندوشن در نقد وتحليل اين است كه سعى مى كند كه آن شاخ و برگهايى كه در آثار هست و اجازه نمى دهد كه ماخطوط كلى را ببينيم، به كنار بزند و ما را با خطوط كلى اثر آشنا مى كند و نگاه دكتر اسلامى ندوشن، نگاهى فرهنگى وتاريخى عام است كه از جهان بينى خاص خود او تبعيت مى كند و در عين حال از منظر روان شناختى به نقد و بررسى محيط و مطالب پيرامون خود مى پردازد. در واقع كتابهاى او طورى است كه هم دانشكده هاى ادبيات و فارغ التحصيلان آن مى توانند از آنها استفاده كنند و هم كسانى كه در بيرون اين دانشگاهها هستند و نگاهى عام دارند و هيچگونه تخصصى را در مسأله ادبيات دنبال نمى كنند.
دكتر محمدعلى اسلامى ندوشن متولد سال۱۳۰۷ هجرى شمسى است. درباره تولدش مى گويد: «خوشبختانه من اولاً در ده به دنيا آمدم و ثانيا ً در يك خانواده متوسط. دوران كوتاهى در ده تحصيل كردم، پس از آن در يزد و بعد از آن تهران و بعد هم در خارج.»
در هر حال دكتر اسلامى ندوشن به دليل فوت پدر در سن ۹ سالگى مجبور مى شود كه روى پاى خودش بايستد. «حوادث طورى جريان يافت كه تقريباً روى پاى خودم جلو بيايم. » ثروت مختصرى كه خانواده اش داشت، كمك كرد تا بتواند درس بخواند و زندگى متوسط داشته باشد. « اين همان بود كه من طالب بودم؛ نه فقر و نه ثروت، يك زندگى در حد احتياج.» او درباره هم نسلانش مى گويد:
«ما تنها نسلى هستيم دركل تاريخ ايران كه در يك دوران استثنايى زندگى كرديم. دورانى كه ايران روزگار پرتلاطمى را پشت سر گذاشت و با تنش بسيار بيشتر از ظاهرش متلاطم بود. هيچ نسلى نه قبل از ما اين زندگى را ديده و نه بعد از ما خواهد ديد. براى اينكه در مرز دو دوران زيسته ايم: يكى مرزى كه رفته است و جزو تاريخ شده است و ما بخشى از تاريخ را تشكيل داديم و ديگر آنچه در جلو قرار داشت و در پيش است و به سرعت در حال دگرگونى است. تنها ما بوديم كه اين دوران را درك كرديم. هيچ نسلى ديگر از ايران اين دوران را نديده است و نخواهد ديد.»
دومين خصوصيت زمانى كه دكتر اسلامى ندوشن و هم نسلانش در آن زيسته اند اين بود كه آنها در مرز دو فرهنگ نشستند. يكى فرهنگ غربى كه فرهنگ غالب در جهان است و ديگرى فرهنگ سنتى. «اين هم خصيصه اى است كه فقط ما ايرانيان توانستيم داشته باشيم. البته هنديان و چينيان هم داشتند. كشورهايى كه تمدن كهنسال داشتند، اين خصوصيت را دارا شدند و مزج اين دو فرهنگ و برخورد اين دو فرهنگ، خصوصيتى به ما داد كه من آن را يك عامل مى دانم. براى اينكه فرنگيها چنين چيزى را ندارند. آنها يك فرهنگى هستند.» از نظر دكتر اسلامى ندوشن اين خصيصه تنها متعلق به كشورهايى است كه يك دوران دراز تاريخى را گذرانده اند و يك كوله بار سنگين از گذشته با خود دارند. «من شخصاً اين را يك امتياز مى دانم كه بين اين دو مرز و دو دوران قديم و جديد و دو فرهنگ غرب و شرق چند صباحى زندگى كردم و درواقع از چيزهايى بهره گرفتم كه چندگانه است.»
دكتر اسلامى ندوشن چند سال در يزد تحصيلكرده است و دوسال در دبيرستان البرز تهران. درواقع سال ورود او به تهران سال ۱۳۲۳ است. او پس از اتمام تحصيلات دبيرستانى وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران مى شود. «چرا حقوق را انتخاب كردم؟ اولاً نمى خواستم يك اديب سنتى شوم. خوش نداشتم كه بروم بنشينم دركلاسهايى كه درس ادبيات مى دهند. هميشه دلم مى خواست كه به طور آزاد با ادبيات حركت كنم، نه آنكه يك پيوند رسمى مرا به آن اتصال دهد.» و البته همين رشته حقوق بعدها به كمك او مى آيد. «باعث شد تا ذهن من از ادبى بودن صرف خارج شود چون ادبيات تنها كلاس و يك حوزه معينى نيست. يك سلسله معلومات و محفوظات متعين نيست. بلكه يك جهان گسترده است. يك جهان بيرون است و در ارتباط با زندگى حركت مى كند. در ارتباط با تاريخ و سرشت انسان.»
دكتر ندوشن اصلاً از انتخاب رشته حقوق پشيمان نيست. «پشيمان نيستم از اينكه به دانشكده حقوق رفتم. براى اينكه حقوق مرا با زندگى روز و اجتماع بيشتر پيوند مى داد. براى خودش عالمى داشت كه از دانشكده ادبيات زنده تر بود. سياسى تر بود. ما آن موقع نه آنكه تمام فكر و ذكرمان سياسى باشد، ولى جوان و كنجكاو بوديم. دلمان مى خواست از همه چيز سر دربياوريم. از لحاظ سياسى دوران بسيار زنده اى بود.»
با اين حال پس از دانشكده حقوق دكتر اسلامى ندوشن به رشته قضايى كشيده مى شود كه «هيچ خوشم نمى آمد و مناسب حالم نبود. ولى به هر حال كشيده شدم.» به هرحال پاى دكتر اسلامى ندوشن به دادگسترى كشيده مى شود. با اين حال تمام حواسش دنياى خارج بود و مسائلى كه در بيرون، در مجلات، كتابها، بحثها و حرفهايى كه پيش مى آمد «تمام حواسمان به اين بود كه روزنامه و مجله بخوانيم و بحث و حرف داشته باشيم. برويم خيابان اسلامبول بگرديم. آن زمان قلب تهران در آنجا مى زد. صبحها يك مقدارى در دانشكده با دوستان به بحث و حرف مى گذشت و برمى گشتيم به كوى دانشگاه و بعد عصر كه مى شد به خيابان اسلامبول سر مى زديم و شب بازمى گشتيم.»
بعد از سال ۱۳۲۹ دكتر اسلامى ندوشن در دادگسترى استخدام و عازم شيراز مى شود كه بيش از شش ماه دوام نمى آورد و به تهران بازمى گردد و روانه اروپا مى شود و به فرانسه مى رود. سه سال و نيم تمام. يك سال هم در انگلستان سر مى كند و «مجموعاً چهار سال ونيم شد تا اينكه در آذر سال ۱۳۳۴ به ايران برگشتم. اسفند سال ۱۳۲۹ رفتم و آذر ۱۳۳۴ برگشتم و اين آغاز يك دوران سرگردانى براى پيداكردن شغل بود.» او در فرانسه حقوق بين الملل مى خواند. «حقوق بين الملل يك رشته جهانى است و مسائل مهم جهانى در آن مطرح است. مباحث سياسى است. روابط كشورهاست و البته سازمان ملل … ولى آنجا باز حواس من بيشتر در كارهاى بيرون بود. مهمترين هدفم اين بود كه زبان خود را جلو ببرم. براى اينكه زبان دريچه اى است كه انسان را به دنياى بيرون اتصال مى دهد و از محدوديت دنياى محلى خودش خارج مى كند.»
پس از بازگشت موفق مى شود در دانشگاه تهران براى خودش شغلى دست و پا كند و با اين حال تمام حواسش بيشتر به قلمش بود و با اين همه طى چند سال در دوازده دانشكده تدريس مى كند و يكى از آنها تدريس حقوق اساسى در دانشكده حقوق دانشگاه ملى (شهيد بهشتى امروز) بود. «آنجا بيشتر از نتايج انقلاب فرانسه وحقوق بشر سازمان ملل صحبت مى كردم. كه بعد هسته مركزى كتاب ذكر مناقب حقوق بشر در جهان سوم را تشكيل داد.بطور كلى همان چيزهايى را كه مى نوشتم درس مى دادم».
پيش از استخدام و تدريس در دانشگاه ، دكتر اسلامى ندوشن در دادگسترى مشغول به كار بود كه به دليل چاپ مقاله هايى تند عليه حكومت در مجله «يغما» او را منتظر خدمت مى كنند. «منتظر خدمت آن زمان قانونى بود كه «عنصرنامطلوب» را از اداره بيرون مى كردند. ولى بهترين پيش آمد در زندگى من شد. همان زمان در چند مؤسسه و دانشكده خصوصى درس مى دادم و وقت بيشترى هم برايم مى ماند و به دلخواه خود زندگى مى كردم. بعد وارد دانشگاه شدم. وقتى آمدم به دانشگاه تهران اين درسهاى متفرقه را رها كردم». او در دانشگاه تهران به دانشكده ادبيات مى رود ولى در دانشكده حقوق هم حضور پيدا مى كند و سالها «تاريخ تمدن و فرهنگ ايران» را درس مى دهد. در دانشكده اقتصاد هم همين درس را مى گيرد و در دانشكده پزشكى هم در حدود شش ماه نگارش فارسى درس مى دهدكه دانشجويان همه دانشكده ها وازجمله پزشكى اين درس را بايد مى گذراندند.
درباره درس دادن دكتر ندوشن مى گويد: «البته بهترين كارى كه مى توانستم در قبال نوشتن خود انجام بدهم، درس دادن بود. وقتى در سال ۱۳۴۸ وارد دانشگاه تهران شدم ، ديگر از سرگردانى شغلى بيرون آمدم. براى اينكه قبلش حق التدريسى بودم واگر يك روز نمى رفتم از حق التدريس خبرى نبود با اين حال به همين وضع بى ثبات راضى بودم. و تنها زمانى كه مرا مجبور كردند كه به دادگسترى برگردم، به فكر افتادم كه به جاى ديگرى پناه ببرم زيرا قانون «انتظارخدمت» عوض شد و مرا در فشار گذاردند كه برگردم به دادگسترى ».
دادگسترى براى استاد ابلاغى مى فرستد كه مستشار استيناف مازندران بشود و به سارى برود والبته اين مجازات دوم را هم دكتر قبول نمى كند و پرونده اش را به دادگاه انتظامى قضات مى فرستند كه كيفرش انفصال از خدمت بود. «دراين حين اتفاق افتاد كه با پروفسور رضا، رئيس دانشگاه تهران، آشنا شدم. وى نوشته هاى مرا خوانده بود و مرا مى شناخت. چندتا از كتابهايم را برايش بردم و به دفترش رفتم. «گل ما به هم گرفت» از دادگسترى تقاضاكرد كه به عنوان مشاور فرهنگى وحقوقى به دانشگاه تهران انتقال يابم . دادگسترى پذيرفت وبراثر آن پرونده من در دادگاه انتظامى مختومه شد».
ورود دكتر اسلامى ندوشن به دانشگاه تهران موجب اعتراض اساتيد دانشكده حقوق آن زمان مى شود «كه در حالى كه ما هستيم ، چرا از خارج مشاور مى آورند». همان زمان پروفسور رضا اختياراتى از هيأت امنا مى گيرد كه بتواند عده اى را به انتخاب خود و بدون تشريفات به دانشگاه بياورد كه ۱۲ نفر از جمله دكتر اسلامى ندوشن ، شهيد مطهرى ، مرحوم فرديد و مرحوم دانش پژوه درميان اين نفرات قرار داشتند.
يكى از محورهاى اصلى آثار دكتر اسلامى ندوشن فرهنگ وتمدن است و بخشى از آن در باب ايران وتمدن ايرانى كه در برخى ترجمه هايش به اين مقوله هم پرداخته. مخصوصاً هنگامى كه وارد حوزه ادبيات تطبيقى مى شود كه در آن در سفرنامه نويسى و خود زندگى نامه نويسى و يادداشتهاى روزانه تمركز مى كند و از پربارترين كتابهاى دكتر اسلامى ندوشن مى توان به سفرنامه هايى كه او از كشورهاى مختلف مثل چين وشوروى و اروپانوشته است ياد كرد كه يكى از پرخواننده ترين انواع ادبى است . دكتر اسلامى ندوشن دراين باره مى گويد: «مسأله سفرنامه نويسى برمى گردد به كنجكاوى انسان نسبت به مسائل بشرى. ارضاى كنجكاوى نياز به تنوع و ديدن مناظر مختلف دارد كه در سفر به دست مى آيد ذهن مى تواند از طريق سفر تغذيه شود. من هميشه اين علاقه را داشتم. مثلاً وقتى اولين بار خواستم ازاروپا به ايران برگردم از راه زمينى برگشتم. خوب كار طولانى و مشكلى بود كه بيش از بيست روز طول كشيد. با قطار از پاريس تاتهران آمدم و در هر جا چندروزى توقف كردم.دركشورهايى مانند سوئيس، ايتاليا، يوگسلاوى سابق، تركيه و... از همان زمان، اين علاقه مندى براى ديدن دنيا در من بود. البته اين سفرهاى زنجيره اى كه من داشتم ـ كه مجموعاً چهل كشور بوده است ـ به اين علت نيزبود كه واقعاً از كشور خود دلتنگ بودم. اوضاع واحوال به گونه اى بود كه آدم راملول مى كرد. فضاى كشور بسته بود. مى خواستم با سفر خود را مشغول كنم».
او اولين سفرش را زمانى انجام مى دهد كه در دادگسترى منتظر خدمت مى شود ودانشگاه هاروارد آمريكابراى سمينار بين المللى خود بر حسب اتفاق اورا دعوت مى كند واو مى رود و اولين سفرنامه اش بانام «آزادى مجسمه» هم در همين سفر اتفاق مى افتد «سفرى بود كه دو ماه ونيم طول كشيد.حدود ۴۰ روز آمريكا بودم و از راه خاور دوربا هواپيما برگشتم كه در واقع يك سفر دور دنيا شد كه رفتم به ژاپن، تايوان، سيام، هندوستان وكشمير» .
در همان سال البته سفر ديگرى را به انگلستان به دعوت بريتيش كونسيل انجام مى دهد.روش سفرنامه نويسى دكتر اسلامى ندوشن هم خواندنى است.مى گويد «اصولاً روش به اين صورت بود: صبح كه براى برنامه روزانه مى رفتيم، هميشه يادداشت و قلم در جيبم بود و فى المجلس تندنويسى مى كردم. شب كه به خانه مى آمدم، اين قلم اندازها تنظيم مى شد.باز هم با سرعت ودست و پا شكسته. مجموع اين يك دفترچه مى شد. بعد كه برمى گشتم سر فرصت ، بعضى از آنهارا بركاغذ مى آوردم و به صورت نهايى در مى آمد».
البته دكتر اسلامى ندوشن الگوى خاصى در سفرنامه نويسى نداشته اما تحت تأثير سفرنامه ناصرخسرو بوده است. «سالها پيش آنرا خوانده بودم كه خيلى نمونه خوبى است. متجددانه است . ممكن است بين كتابهاى خارجى هم مطالبى از نويسندگان كه سفر كرده بودند خوانده باشم، اما الگوى خاصى نداشتم. البته الگو هم لازم ندارد. سفر مشاهده است، آدم مى بيند وآن چيزهايى كه در نظرش و يادداشت كردنى مى آيد را يادداشت مى كند و آن چيزى كه گفتنى است را انتخاب مى كند وبعد روى كاغذ مى آورد».
با اينكه دكتر اسلامى ندوشن را «سلطان نثر معاصر» مى نامند، و با اينكه او مترجمى تواناست ودر سفرنامه هايش هم خيلى به داستان نويسى نزديك مى شوداما هرگز رمان ننوشته . خودش در اين باره مى گويد «رمان پرورده تخيل نويسنده است.در مورد رمان وداستان من يك آزمايشهايى كردم، ولى رها كردم. بخاطر اينكه دو سه كار نمى خواستم بكنم. بعضى مقتضيات ايران ايجاب مى كرد كه بهتر خواهد بود كه مستقيم حرف بزنم. بعضاً به صورت نوشته اى مستقيم، به صورت مقاله، تا اينكه بروم به سمت داستان و مقدارى تخيل بانوشته همراه شود.اين بودكه داستان راكنار گذاشتم.»
با اين حال از اوچندداستان در مجموعه اى به نام «پنجره هاى بسته» توسط انتشارات توس چاپ شده است كه قبلاً اكثر آنها در مجلات چاپ شده بود.اولين آن هم درمجله پيام نو. جالب اينجاست كه داستانهاى اودر حالى در اين مجله چاپ شده اند كه «بزرگ علوى» مدير آن بوده است. جالب تر اينكه همين اولين داستان در مجله اى با نام« جرقه» كه امتيازش با لنين بوده است به زبان روسى ترجمه مى شود. غير از اين يك نمايشنامه هم ازدكتر ندوشن چاپ شده است كه نام آن ابر زمانه وابر زلف است كه اين نمايشنامه هم به زبانهاى آلمانى وعربى ترجمه شده اند. دكتر اسلامى ندوشن مهمترين چهره داستان نويسى ايران را «صادق هدايت» مى داند و درباره او مى گويد: «از آندره ژيد سؤال كردند، مهم ترين شاعر فرانسه كيست؟ گفت « افسوس : ويكتورهوگو» و من هم با افسوس بايد بگويم هنوز هدايت». دكتر اسلامى ندوشن در حوزه تحقيقات ادبى اش بر حافظ و فردوسى تأكيد دارد وكارهاى بزرگ اوبه مثابه پلى است بين ادبا وآنچه درحوزه ادبيات تطبيقى نوشته است واقعاً با همين نگاه بوده است.تلاشهاى فرهنگى اين محقق بزرگ همواره باعث خواهد شد كه از فراموشى اصلها و بنيادهاى فرهنگى جلوگيرى شود و راه نجات ما رادر برون رفتن از بن بستى كه خود به دست خويش ساخته ايم تنها آموزش مى داند و مى گويد «آموزش است كه تفكر وجهان بينى ما راشكل مى دهد و وقتى درست نباشد، اين جهان بينى مختل مى ماند».
از سایت فرهیختگان ایران
محل تولد : ندوشن
تاريخ تولد : 1304
خلاصه : دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن ، در سال 1304 شمسي در ندوشن يزد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و قسمتي از متوسطه را در ندوشن يزد فراگرفت ، آنگاه به تهران عزيمت كرد و دوره ي متوسطه را به پايان رسانيد و براي ادامه ي تحصيل وارد دانشكده حقوق شد و به دريافت ليسانس توفيق يافت. سپس به منظور تكميل تحصيلات رهسپار اروپا شد و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته هاي علمي خود افزود و به اخذ دكترا در همان رشته نائل آمد. دكتر اسلامي ندوشن ، در شمار شاعران انديشمند و نويسندگان توانا و برجسته اي است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ي سخن و برخي مجلات ديگر انتشار يافته است.
والدين و انساب :
خاطرات کودکي :
اوضاع اجتماعي و شرايط زندگي : اسلامي ندوشن در خانواده اي با بضاعت متوسط به دنيا آمد ، پدرش خيلي زود وفات يافت و او ناگزير شد كه روي پاي خود بايستد. [ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
تحصيلات رسمي و حرفه اي : دكتر اسلامي ندوشن ، تحصيلات ابتدايي را نخست در مدرسه ي ناصرخسرو ندوشن ، سپس مدرسه ي خان يزد ، پس از آن به دبستان دينياري رفت و دبيرستان را تا سوم متوسطه در دبيرستان ايرانشهر يزد گذراند ، آنگاه براي ادامه ي تحصيل در سال 1323 به تهران عزيمت كرد و بقيه ي دوره ي متوسطه را در دبيرستان البرز به پايان رساند. سپس براي ادامه ي تحصيل وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد و به دريافت ليسانس توفيق يافت. پس از آن به منظور تكميل تحصيلات به اروپا عزيمت نمود .مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته هاي علمي خود افزود و با گذراندن پايان نامه ي دكتراي خود به نام « كشور هند و كامنولث » به دريافت دكتراي حقوق بين الملل از دانشكده حقوق دانشگاه پاريس نائل آمد. [ سخنوران نامي معاصر ايران ، تأليف : سيدمحمدباقر برقعي ، ج 1 ، قم : نشر خرم ، صص 260 و 261 ـ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
خاطرات و وقايع تحصيل :
فعاليتهاي ضمن تحصيل : اسلامي از ده دوازده سالگي شاعري را آغاز كرد و پس از آمدن به تهران در دوران دبيرستان ، حرفه اي تر شعر مي گفت. وي در اين زمان بعضي از قطعه شعرها را در مجله ي سخن منتشر مي نمود. فعاليت هاي اسلامي ندوشن در دوران تحصيلات در اروپا ، بيشتر آشنايي با زبان فرانسه و شركت در سخنراني هاي دانشگاه سوربن بود و به جز چند داستان كوتاه و چند قطعه شعر و پايان نامه ي دكترايش چيز ديگري ننوشت. [ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
استادان و مربيان :
هم دوره اي ها و همکاران :
همسر و فرزندان : دكتر شيرين بياني استاد تاريخ دانشگاه تهران و نويسنده ي چندين كتاب تاريخي ، همسر دكتر اسلامي ندوشن مي باشد. [ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
وقايع ميانسالي :
زمان و علت فوت :
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : دكتر اسلامي ندوشن در سال 1334 پس از بازگشت به ايران ، چند سال در شغل قاضي دادگستري خدمت كرد. [ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
فعاليتهاي آموزشي : دكتر اسلامي ندوشن پس از ترك خدمت در دادگستري ، به تدريس حقوق و ادبيات در برخي دانشگاه ها و آموزشگاه هاي عالي ، از جمله : دانشگاه ملي ، مدرسه ي عالي ادبيات ، مدرسه ي عالي بازرگاني و مؤسسه ي علوم بانكي پرداخت. در سال 1348 به دعوت پروفسور فضل الله رضا ( رئيس وقت دانشگاه تهران ) به همكاري با دانشگاه تهران دعوت گرديد و براساس تأليفاتي كه در زمينه ي ادبيات انتشار داده بود ، جزء هيئت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران قرار گرفت و تدريس نقد ادبي و سخن سنجي ، ادبيات تطبيقي ، فردوسي و شاهنامه ، شاهكارهاي ادبيات جهان در دانشكده ادبيات و تدريس تاريخ تمدن و فرهنگ ايران را در دانشكده حقوق برعهده گرفت و تا سال 1359 كه به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد ، ادامه داشت. وي اكنون در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و در مقطع دكتراي ادبيات به تدريس مكتب هاي ادبي جهان مي پردازد. [ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن ، در سال 1304 شمسي در ندوشن يزد ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و قسمتي از متوسطه را در ندوشن يزد فراگرفت ، آنگاه به تهران عزيمت كرد و دوره ي متوسطه را به پايان رسانيد و براي ادامه ي تحصيل وارد دانشكده حقوق شد و به دريافت ليسانس توفيق يافت. سپس به منظور تكميل تحصيلات رهسپار اروپا شد و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به اندوخته هاي علمي خود افزود و به اخذ دكترا در همان رشته نائل آمد. دكتر اسلامي ندوشن ، در شمار شاعران انديشمند و نويسندگان توانا و برجسته اي است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ي سخن و برخي مجلات ديگر انتشار يافته است.
ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : دكتر اسلامي ندوشن ، در شمار شاعران انديشمند و نويسندگان توانا و برجسته اي است كه از سال 1327 اشعارش در مجله ي سخن و برخي از مجلات ديگر انتشار يافت و مورد توجه قرارگرفت. وي در كنار فعاليت هاي علمي و تحقيقي خود ، از زبان شعر كمتر استفاده كرده است ، اما آنچه از او چاپ و در دسترس قرار گرفته است ، بسيار خوب و نمودار استعداد و ذوق سرشار و قريحت تابناك او در شعر مي باشد. استاد بيشتر اوقات خود را صرف در تحقيق آثار علمي و ادبي ايران و ترجمه ي آثار نويسندگان جهان كرده و آثارش در مجلات پيام نو ، سخن ، يغما ، راهنماي كتاب و نگين چاپ شده است. [ سخنوران نامي معاصر ايران ، تأليف : سيدمحمدباقر برقعي ، ج 1 ، قم : نشر خرم ، صص 260 و 261 ]
شاگردان :
همفکران فرد :
آرا و گرايشهاي خاص : دكتر اسلامي ندوشن ، برخي از آثار خود را با امضاي مستعار « م. ديده ور » چاپ و منتشر ساخته است. [ سخنوران نامي معاصر ايران ، تأليف : سيدمحمدباقر برقعي ، ج 1 ، قم : نشر خرم ، صص 260 و 261 ]
جوائز و نشانها : كتاب « ابر زمانه و ابر زلف » در سال 1342 به عنوان كتاب برگزيده ي سال از سوي انجمن كتاب انتخاب گرديد. [ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 196 ]
چگونگي عرضه آثار :
منابـــــــع
[ يزد ؛ يادگار تاريخ ، پژوهش و نگارش : حسين مسرت ، تهران : انجمن كتابخانه هاي عمومي استان يزد ، ص 182 ]
آثار ويژگي
مجموعه شعر « چشمه » انتشار در سال 1335 .
مجموعه شعر « گناه » نخستين مجموعه شعر نويسنده با نام مستعار « دكتر ماندا » ، انتشار در سال 1329 .
ترجمه و مؤخره ي پيروزي آينده ي دموكراسي تأليف : توماس مان ، عنوان پايان نامه ي كارشناسي دانشكده حقوق دانشگاه تهران در سال 1328 با موضوع تحليل فلسفي از نظام دموكراسي.
ترجمه ي جهاد در اروپا تأليف : دوايت.د.آيزنهاور ، خاطرات آيزنهاور در جنگ دوم جهاني.
ترجمه ي قطعاتي از رومئو و ژوليت تأليف : شكسپير.
در كشور شوراها يادداشت هاي سفر نويسنده به اتحاد جماهير شوروي در پاييز سال 1352 . اين كتاب به وسيله ي يونس جعفري به زبان اردو ترجمه و چاپ شده است.
آزادي مجسمه شامل يادداشت ها و خاطرات سفر نويسنده به ايالات متحده آمريكا.
ذكر مناقب حقوق بشر در جهان سوم
گفت و گوها مجموعه ي 11 گفت و گوي مطبوعاتي نويسنده در مجلات گوناگون.
افسانه و افسون شامل داستاني بلند ، كه به وسيله ي كميساروف به زبان روسي ، به وسيله ي شاراشنيدزه به زبان گرجي و به وسيله ي ويلينوس به زبان ليتواني ترجمه شده است.
زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه ترجمه ي فرانسوي اين كتاب به سال 1972 در دستور كار يونسكو بود. همچنين در سال 1371 به وسيله ي مجتمع خدمات بهزيستي نابينايان رودكي بر روي نوار پياده شد.
ايران را از ياد نبريم شامل مجموعه مقالات منتشره در مجله ي يغما است كه از چاپ چهارم با كتاب « به دنبال سايه ي هماي » چاپ شد.
به دنبال سايه ي هماي اين مجموعه مقاله از چاپ چهارم با كتاب « ايرانيان را از ياد نبريم » چاپ شد.
فرهنگ و شبه فرهنگ مجموعه مقالات نويسنده در مجلات مختلف در زمينه ي فرهنگ و آموزش. اين كتاب به وسيله ي دكتر ابراهيم الدسوقي شتا به زبان عربي ترجمه و چاپ شده است.
درباره ي آموزش
گفته ها و ناگفته ها مجموعه ي 19 گفت و شنود مطبوعاتي كه طي سال هاي 1344 تا 1374 انجام شده بود.
صفير سيمرغ يادداشت هاي سفر نويسنده به گوشه و كنار ايران و جهان.
داستان داستان ها اين كتاب در چاپ اول به نام « داستان رستم و اسفنديار » چاپ شده بود و در سال 1371 به وسيله ي مجتمع خدمات بهزيستي نابينايان رودكي بر روي نوار پياده شده است.
نوشت هاي بي سرنوشت مجموعه مقالات و ترجمه هاي گوناگون نويسنده از نشريات گوناگون.
كارنامه ي سفر چين خاطرات سفر نويسنده به كشور چين در بهار سال 1354.
جام جهان بين در زمينه ي نقد ادبي و ادبيات تطبيقي.
آواها و ايماها شامل مجموعه مقاله هاي ادبي ( جلد دوم كتاب جام جهان بين ).
ديدن دگر آموز ، شنيدن دگر آموز گزيده شعرهاي اقبال لاهوري با ديباچه ي دكتر اسلامي ندوشن.
داستان كوتاه پنجره هاي بسته
ترجمه ي آنتونيوس و كلئوپاترا تأليف : ويليام شكسپير.
ابرزمانه و ابر زلف نمايشنامه اي در 14 پرده كه به وسيله ي ابراهيم الدسوقي شتا به زبان عربي و به وسيله ي رودلف گلپكه به زبان آلماني ترجمه شد.
شور زندگي شرحي از زندگي ونسان ونگوگ نقاش سرشناس هلندي كه در چاپ اول با نام « سوز زندگي » انتشار يافت.
ترجمه ي ملال پاريس و برگزيده اي از گل هاي بدي تأليف : شارل بودلر ، برگزيده ي شعر و نثر شاعر نامور فرانسه بودلر.
ترجمه ي بهترين اشعار هِنري لانگ فلو اين مجموعه شعر به دو زبان فارسي و فرانسه چاپ شد.
روزها ، سرگذشت سرگذشت و خاطرات دكتر اسلامي ندوشن از 4 تا 30 سالگي.
تحقيق در منظومه ي ويس و رامين گرگاني
آويزه ي سخن ها
ايران لوك پير به همراه ترجمه ي نمايشنامه ي ايرانيان ، اثر ايسخيلوس آشيل.
ايران و تنهايي اش شامل مجموعه مقالات روشنگرِ نكات تاريخي و فكري ايران كه پيشتر در مجله ي هستي چاپ شده بود.
باران نه رگبار فهرست توضيحي 33 كتاب از نويسنده.
باغ سبز عشق شرح مثنوي معنوي مولوي.
سخن ها را بشنويم با موضوع مسائل فرهنگي و اجتماعي ايران.
سرو سايه فكن با موضوع فردوسي و شاهنامه ، به خط استاد غلامحسين اميرخاني.
ترجمه ي عمر خيام تأليف : هارولد لمب ، شرح حال عمر خيام.
كشور هند و كامنولث پايان نامه ي دكتراي دانشكده حقوق پاريس ، به راهنمايي خانم دكتر باستي در سال 1954 به زبان فرانسه.
گفتيم و نگفتيم گزيده نوشته هاي اجتماعي و فرهنگي نويسنده از درون آثارش.
ماجراي پايان ناپذير حافظ مجموعه مقالات نويسنده درباره ي حافظ.
مسئله ي عقب ماندگي
نامه ي نامور برگزيده ي شاهنامه به نثر و نظم و توضيح.
مطالب مشابه :
دادگستري یزد استخدام می نماید
آگهی های استخدام کار انجام مراحل گزينش براي خدمت در دادگستري كل استانها و مراكز
استخدام قوه قضائیه
آگهی استخدام گزينش براي خدمت در دادگستري كل استانها و 6515698589 0811-8256703 31 يزد
محمد على اسلامى ندوشن
متولد ۱۳۰۷ يكى از روستاهاى توابع يزد. ندوشن در دادگسترى استخدام و عازم شيراز مى شود
كارشناسان دادگستري از نتيجه گيري در پرونده ها خودداري كنند!
یزد - خبرگزاری مهر: رئيس كل دادگستري استان يزد گفت: كارشناسان دادگستري تمام توجه خود را صرف
هشدار مدیر عامل سازمان آتش نشانی یزد در خصوص كاربرد بلوكهای یونولیتی (پلی استایرن )غیر استاندارد در
کارشناس رسمی دادگستری -رشته راه وساختمان - هشدار مدیر عامل سازمان آتش نشانی یزد در خصوص
منابع کارشناسی ارشد حقوق عمومی
قانون استخدام دادگستري استان يزد دادگستري استان قزوين دادگستري استان هر مز گان
اسامي وكلاي دادگستري تابعه كانون منطقه اصفهان
كتابخانه الكترونيكي دانشگاه يزد; استخدام; اسامي وكلاي دادگستري تابعه كانون منطقه
اشنایی با دادگستری استان یزد
موسسه حقوقی پیشگامان حقوقکده - اشنایی با دادگستری استان یزد - انجام وکالت و ارایه خدمات
آخرين توصيهها براي شركت در آزمون كانون وكلا
اشتغال و استخدام وكلاي دادگستري ايران در آستانه كرج، سمنان، يزد، كرمان
كارنامه شركت كنندگان آزمون وكالت منتشر شد
سوالات عمومی آزمون استخدامی - كارنامه شركت كنندگان آزمون وكالت منتشر شد - آگهي هاي استخدام
برچسب :
دادگستري يزد استخدام