حدیث کساء ، آری یا خیر ؟

برادر  ارجمند جناب آقای حاج محمّد رضا غلامرضا زاده «  زید عزّه »
با اهداء سلام و تحيّت

 در پاسخ به مرقومۀ مورّخ 26/7/84 جنابعالی « استفسار از توليّت محترم آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در مورد حدیث شریف کسا ء » که تحت شمارۀ  3855/  84/ت به تاریخ 1/8/84  به ثبت رسیده و همچنین پاسخ به سؤالات حضوری ، کتبی و تلفنی از این معاونت در مورد حدیث شریف یاد شده به آگاهی جنابعالی  می رساند: 

نظريّۀ تحقیقی و مستند حضرت آیه الله محمّدی ری شهری در مورد حدیث شریف کسا ء ، مبسوطاً در صفحات 23 تا 45 کتاب گرانسنگ « اهل بیت در قرآن و حدیث »  از انتشارات  مؤسّسه فرهنگی دارالحدیث به چاپ رسیده که تصویر اوراق مزبور  برای مزید آگاهی جنابعالی ایفاد می گردد .
در نظريّه ابرازی ،متن صحیح حدیث مزبور ، بدون پیرایه ، ذکر شده و نتیجه گیری  نهائی مشعر برآن است که " حدیث کسا ء – به شرح مرقوم در کتاب – قطعی ، غیر قابل تردید و بیانگر  یکی از مهمّترین  خصائص اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم یعنی  ویژگی  طهارت و عصمت آنها ست ، لیکن در این اواخر حدیثی بعنوان حدیث کسا ء رایج شده که پایه و اساس ندارد و شگفت انگیز آنکه جناب مرحوم محدّث قمّی ، صاحب مفاتیح الجنان ، افرادی را که مطلبی از سوی خود به  مندرجات مفاتیح بیفزایند مورد لعن و نفرین قرار داده است ! "
در بحث ارائه شده ، مباحث کلیدی و مهّمی چون مفهوم  اهل بیت ، سند  رویداد  کساء ، چگونگی رویداد ، فضای رویداد ، محل ّوقوع رویداد و بالاخره ، دلائل بی پایه بودن حدیث رایج فعلی بیان گردیده و البتّه قابل ذکر است که  ورود  شجاعانه  به اینگونه مباحث و نصب العین قرار دادن آیه شریفه و « لا یخافون لومه لائم»  از بدیهی ترین و اصلی ترین مأموریتهای آرمانی مؤسّسه فرهنگی دار الحدیث بعنوان نخستین مؤسّسه مستقل حدیث پژوهی در تاریخ  تشيّع بشمار رفته و محقّقین و پژوهشگران این مؤسّسه با عزمی جزم  و توکّل بر خداوند بزرگ قدم  به وادی  خطیر و  حسّاس  پالایش احادیث ، این میراث ارزشمند پیامبران و امامان معصوم علیهم السّلام نهاده و آمادۀ  پاسخگوئی به کلیه  پرسش ها و سؤالات در زمینه حدیث بوده و آمادگی دارند نتیجه تحقیقات و پژوهشهای خود را در اختیار کلّیه اساتید ، طلّاب ، محقّقین ، دانشجویان ، قاریان  و  حفّاظ قرآن ، مادحین  و ذاکرین اهل بیت علیهم السّلام و سایر علاقمندان قرار دهند .

 معاون روابط عمومی و بین الملل
خادم القرآن - عباس سلیمی

 

بخش یکم
مفهوم اهل بیت
 

فصلهای این بخش
فصل یکم        : همسران پیامبر و مفهوم اهل بیت  
فصل دوّم        :اصحاب پیامبر و مفهوم اهل بیت
فصل سوّم      : اهل بیت و مفهوم اهل بیت
فصل چهارم     : درود فرستادن پیامبر بر اهل بیت و تخصیص ایشان در امر به نماز
فصل پنجم      : شمار  امامان اهل بیت
فصل ششم    : نام های  امامان اهل بیت

 

الفصل الاوّل
أزواج النّبيّ ومعنی أهل البیت علیهم السّلام
 

(1/1)
امّ سلمه

1-عطاء بن یسارعن امّ سلمه : فی بیتی نزلت :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس  أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا» . قالت : فأرسل رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم إلی عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین ، فقال : هؤلاء أهل بیتی .
1-عطاء بن یسار به نقل از امّ سلمه : آیه ی شر یف :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس إهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا» در خانه ی من نازل شد . او می گوید : آن گاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم عليّ ، فاطمه،  حسن وحسین  علیهم السّلام را حاضر کرد و فرمود : «اینان اهل بیت من هستند » . 

2-عطاء بن  یسار عن امّ سلمه : فی بیتی نزلت هذه الآیه : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا ». قالت : فأرسل رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم إلی عليّ و فاطمة و الحسن و الحسین رضوان الله علیهم أجمعین ، فقال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی . قالت امّ سلمة : یا رسول الله ، ما أنا من أهل البیت ؟ قال: إنّک أهلی خیر ، و هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أهلی أحقّ .
2-عطاء بن  یسار به نقل از امّ سلمه :آ یه ی  « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا » در حانه من نازل شد. 
آن گاه پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم عليّ ، فاطمه، حسن و حسین – رضوان الله علیهم اجمعین – را حاضر کرد و فرمود : « بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند ». امّ سلمه گفت : یا رسول الله ! آیا من  از اهل بیت نیستم ؟ پیامبر فرمود : « تو همسر من و بر خیری و اینان اهل بیت من هستند ، بار خدایا ! اهل بیت من سزاوار  ترند » .

3-أبو سعید الخدريّ عن امّ سلمه : نزلت هذه الآیه فی بیتی : « إنّما یرید الله  لیذهب عنکم  الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا » .  قلت : یا رسول الله ، ألست من أهل البیت ؟ قال : إنّک إلی خیر إنّک من أزواج  رسول الله . قالت : و أهل البیت علیهم السّلام رسول الله صلّی الله علیه وآله  وسلّم و عليّ و فاطمة و الحسن و الحسین .
3-ابو سعید خدری به نقل ا ز امّ سلمه :آ یه:« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت » در خانه ی من نازل شد . عرض کردم : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت نیستم ؟ فرمود : «تو بر خیری . تو از همسران پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم  هستی ». امّ سلمه می گوید : اهل بیت علیهم السّلام پیامبر اکرم است و عليّ و فاطمه و حسن و حسین .

4-أبو سعید الخدريّ عن امّ سلمه : لمّا نزلت هذه الآیه « إنّما یرید الله  لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا » دعا رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم  عليّا و فاطمة و حسنا و حسینا ، فجلّل  علیهم  کسا ء  خیبريّا ، فقال : اللّهمّ  هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ  أذهب  عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا . قالت امّ سلمه : ألست منهم ؟ قال : أنت  إلی  خیر .
4-ابو سعید خدريّ به نقل از امّ سلمه : هنگامی که آیه ی:« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا » نازل شد ، پیامبر عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین را فرا خواند و آنها را با عبای  خیبری  پوشاند و فرمود : بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . خدایا ! پلیدی را از ایشان دور  کن و کاملاً پاکشان گردان ! امّ سلمه گفت : آیا من از آنها نیستم ؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم  فرمود : « تو به سوی خیر و نیکی روان ای ».

5-أبو سعید الخدريّ عن امّ سلمه أنّ هذه الآیه نزلت فی بیتها : « إنّما یرید الله لیذ هب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » . قالت : و أنا جالسه علی باب البیت ، فقلت : أنا یا رسول الله ألست من أهل البیت ؟ قال : إنّک إلی خیر ، أنت من أزواج النّبيّ . قالت : و فی البیت رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم  و عليّ و فاطمه والحسن و الحسین رضی الله عنهم . 
5- ابو سعید خدری به نقل از امّ سلمه : این آیه : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا »  در خانه ی او نازل شده است . امّ سلمه می گوید : من بر در خانه  نشسته بودم . عرض کردم : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت نیستم ؟ فرمود : « تو به سوی خیر ، روان ای . تو از همسران پیامبر هستی ». ام ّ سلمه می گوید : این در حالی  بود که پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم و عليّ و فاطمه و حسن و حسین – رضی الله عنهم – در خانه بودند .

6-أبو هریره عن امّ سلمه : جاءت فاطمه إلی رسول الله صلّی الله علیه وآله و سلّم ببرمه لها قد صنعت فیها عصیده تحلّها علی طبق فوضعته بین یدیه ، فقال : أین ابن عمّک و ابناک ؟ فقالت : فی البیت ، فقال :ادعیهم . فجاءت إلی عليّ ، فقالت : أحب النّبيّ صلّی الله علیه وآله وسلّم أنت وابناک .
قالت امّ سلمه : فلمّا رآهم  مقبلین مدّ یده إلی کسا ء کان علی المنامه، فمدّه  و بسطه و أجلسهم علیه ، ثمّ أخذ بأطراف الکساء الأربعه بشماله فضمّه  فوق رؤوسهم و أو ما بیده الیمنی إلی ربّه ، فقال : هؤلاء أهل البیت فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا .    
6- ابو هریره به نقل از امّ سلمه : فاطمه با دیگی نزد پیامبر  صلّی الله علیه وآله وسلّم  آمد  که در آن کاچی درست کرده  بود و آن را بر طبقی حمل می کرد . فاطمه سلام الله علیها آن را در پیش روی پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم نهاد . پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود : « پسر عمو و دو پسرت کجایند ؟ » . فاطمه عرض کرد : در خانه هستند . پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود : « آنها را بخوان ». فاطمه نزد عليّ آمد و عرض کرد : تو و دو پسرت پیامبر صلّی الله علیه وآله  وسلّم را پاسخ گویید .
 پیامبرصلّی الله علیه وآله  و سلّم هنگامی که آنها را در حال آمدن دید ، دستش را دراز کرد تا عبایی را که بر بستر داشت ، بر گیرد . پیامبر عبا را بگستراند و آنها را بر آن نشاند و سپس چهار طرف عبا را با دست چپ گرفت و آن را بر سر ایشان انداخت و با دست راست به درگاه خداوندی اشاره کرد و گفت : «اینان اهل بیت هستند . پس پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً  پاکشان  گردان ! ».

7-حکیم بن سعد : ذکرنا عليّ بن أبی طالب علیه السّلام عند امّ سلمه، قالت: فیه نزلت:   « إنّما یرِید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»  . قالت ام ّسلمه : جاء النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم إلی بیتی ، فقال : لا تأذنی لأحد ، فجاءت فاطمه ، فلم أستطع أن أحجبها عن أبیها ، ثمّ جا ء الحسن ، فلم أستطع أن أمنعه أن یدخل علی جدّه  و امّه ، و جاء الحسین ، فلم أستطع أن أحجبه ، فاجتمعوا حول النّبيّ صلّی الله علیه وآله وسلّم علی بساط ، فجلّلهم نبيّ الله بکسا ء کان علیه ، ثمّ قال : هؤلاء أهل بیتی ، فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا ، فنزلت  هذه الآیه حین اجتمعوا علی البساط .
 قالت : فقلت : یا رسول الله ، و أنا ؟ قالت : فوالله ما أنعم ، و قال : إنّک إلی خیر .

7-حکیم بن سعد : نزد امّ سلمه از عليّ بن ابی طالب نام بردیم . امّ سلمه گفت : آیه ی :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » در باره ی او نازل شده است . امّ سلمه گفت : پیامبر اکرم به خانه ی من آمد و گفت : به هیچ کس اجازه ی دخول نده » . پس فاطمه آمد و من نتوانستم مانع از رفتن او نزد پدرش شوم . به دنبال او حسن آمد و نتوانستم از رفتن او نزد جدّ و مادرش جلوگیری کنم . سپس حسین آمد و جلوی او را نیز نتوانستم بگیرم . همه ی آنها بر گلیمی گرد پیامبر حلقه زدند و پيِامبر خدا عبایی را که بر دوش داشت ، بر آنها افکند و سپس فرمود : « اینان اهل بیت من هستند . خدایا! هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !». پس هنگامی که بر گلیم حلقه زده بودند ، این آیه نازل شد . امّ سلمه می گوید : عرض کردم یا رسول الله من چه ؟
او [ امّ سلمه ]می گوید : به خدا قسم، پیامبر نفرمود : آری ؛ بلکه گفت : « تو به سوی خیر ، روان ای ».

8- شهر بن حوشب عن امّ سلمه : إنّ النّبيّ جلٌل علی عليّ و حسن و حسین و فاطمة کساء ، ثمّ قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی و خاصّتی ، اللّهمّ  أذهب عنهم الرّجس و طهٌّرکم تطهیرا . فقالت امّ سلمه : و أنا منهم ؟ قال : إنّک إلی خیر .
8- شهر بن حوشب به نقل از ام ّسلمه : پیامبر ، عبایی بر عليّ ، حسن ، حسین و فاطمه افکند وسپس فرمود : «بار خدایا !اینان اهل بیت و خواصّ من هستند . خدایا ! هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !» . ام ّ سلمه گفت : آیا من از ایشان ام ؟ پیامبرصلّی الله علیه و آله وسلّم  فرمود : «تو به سوی نیکی و خیر هستی ». 

9-شهر بن حوشب عن امّ سلمه : جاءت فاطمه بنت النّبيّ إلی رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم متورّکه الحسن و الحسین ، فی یدها برمه للحسن فیها سخین ، حتيّ أتت بها النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم فلمّا  وضعتها  قدّامه قال لها : أین أبو الحسن ؟ قالت : فی البیت ، فدعاه فجلس النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم و عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین  یأکلون .
قالت امّ سلمه : و ما سامنی النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم و ما أکل  طعاما قطّ إلاّ و انا عنده إلاّ سامنیه  قبل  ذلک الیوم – تعنی ب«سامنی » : دعانی إلیه – فلمّا فرغ  التّف علیهم بثوبه ، ثم قال : اللّهمّ عاد من عاداهم ، و وال من والاهم .
9-شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه : فاطمه دخت پیامبر نزد رسول الله آمد ، در حالی که حسن و حسین را بغل کرده بود و قابلمه ی کاچی برای حسن در دست داشت تا اینکه آن را نزد پیامبر آورد و چون آن را در برابر پیامبر نهاد ، پیامبر به او گفت : «ابو الحسن  کجاست ؟». عرض کرد : در خانه است . پس پیامبر او را نیز دعوت کرد و پیامبر به همراه عليّ، فاطمه،حسن و حسین نشستند و به خوردن مشغول شدند . تا پیش از این روز هرگز سابقه نداشت که پیامبر ، غذایی بخورد و من نزد او نباشم  و مرا نزد خود نخواند . پس چون از خوردن فارغ شد جامه ی خود را  دور آنها پیچید و سپس فرمود : « خدایا! با هر که با ایشان دشمنی  ورزد ، دشمنی ورز و هر کس که آنها را دوست دارد ، دوست بدار ».

 10-شهر بن حوشب عن امّ سلمه : إن رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم قال لفاطمه : إئتینی  بزوجک و ابنیک ، فجاءت بهم ، فألقی علیهم کساء  فدکيّا ، قال :ثمّ  وضع یده علیهم ثمّ قال : اللّهمّ إنّ  هؤلاء آل محمّد  فاجعل صلواتک و برکاتک علی  محمِّد وعلی  آل محمّد إنّک حمید مجید. 
قالت امّ سلمه : فرفعت الکساء لأدخل معهم ، فجذبه  من یدی و قال : إنّک علی خیر .
10-شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه : پیامبر صلّی الله علیه و آله  و سلّم به فاطمه فرمود :«همسر و دو پسر ت را  نزد من بیاور» . او نیز آنها را آورد . پیامبر ، عبای فدکی خود را بر آنها افکند و سپس دستش را روی آنها  قرار داد و فرمود : « بار خدایا ! اینان خاندان محمّد هستند . درود و برکات خود را بر محمّد و خاندان محمّد بفرست که تو ستوده و بزرگواری » . من عبا را کنار زدم  تا همراه آنها در زیر آن جای گیرم ؛ ولی پیامبر آن را از دست من کشید و گفت : «تو بر خیر و نیکی هستی ».

 11-شهر بن حوشب عن امّ سلمه : کان النّبيّ صلّی الله علیه و آله  وسلّم عندی و عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین ، فجعلت لهم خزیره ، فأکلوا  و ناموا ، وغطّی علیهم عباءه  أو قطیفه ، ثمّ قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی، أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا . 
11-شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم نزد من بود وعليّ ، فاطمه ، حسن و حسین در خانه ی  ما بودند . من برای آنان «سبوسابه » تهيّه دیدم . آنها غذا خوردند و خوابید ند . پیامبر عبا یا قطیفه ای را بر آنها کشید و سپس فرمود : « بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . هرگونه پلیدی را از آنها دورکن و کاملاً پاکشان گردان ! ».

 12-عبد الله بن مغیره مولی امّ سلمه زوج النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم  أنّها قالت : نزلت هذه الآیه فی بیتها :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا»  أمرنی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم أن  ارسل إلی عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السّلام فلمّا أتوه اعتنق عليّا بیمینه ، و الحسن بشماله و الحسین علی بطنه ، و فاطمه عند رجله فقال : اللّهمّ هؤلاء أهلی و عترتی  فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا ، قالها ثلاث مرّات . قلت : فأنا یا رسول الله ؟ فقال : إنّک علی خیر إن شاء الله .
12-عبدالله بن مغیره ، غلام امّ سلمه به نقل از امّ سلمه (همسر پیامبر ) می گوید : این آیه:« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » در خانه ی او نازل شده است . امّ سلمه می گوید : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم به من دستور داد کسی را در پی عليّ ، فاطمه ، حسن وحسین بفرستم .  چون بیامدند ، پیامبر عليّ را با دست راست در آغوش گرفت و حسن را با دست چپ و حسین را روی زانویش نهاد و فاطمه را جلو پای خود نشاند و فرمود : « بار خدایا ! اینان خانواده و خاندان من هستند پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! ». پیامبر این سخن را سه بار تکرار کرد . گفتم : پس من چه ، یا رسول الله ؟ فرمود : « تو به خواست خدا بر نیکی هستی ».   

 13-عطاء بن أبی رباح : حدّثنی من سمع امّ سلمه  تذکر :أنّ الّنبيّ صلّی الله علیه و آله و سلّم کان فی بیتها ، فأتته فاطمه ببرمه فیها خزیرة ، فدخلت بها علیه فقال لها : أدعی زوجک و ابنیک ، قالت : فجاء عليّ و الحسن و الحسین علیهم السّلام فدخلوا علیه فجلسوا  یأکلون من تلک الخزیره ، و هو علی منامه  له ، علی د کّان تحته کساء  له خیبريّ
 قالت : و أنا أصلّی فی الحجره ، فأنزل الله عزّوجلّ هذه الآیه :« إنّما یريِد الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا».
قالت : فأخذ فضل الکساء فغشّاهم به ، ثمّ أخرج  یده فألوی بها إلی السّماء ثمّ قال : الّلهمّ هولاء أهل بیتی و خاصّتی ، فأذهب عنهم الرّجس وطهّرهم  تطهیرا ، الّلهمّ هؤلاء أهل بیتی و خاصّتی ، فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا .
قالت  : فأدخلت رأسی البیت فقلت : و أنا معکم یا رسول الله ؟ قال : إنّک إلی خیر ، إنّک إلی خیر .

13-عطاء بن ابی رباح : کسی که از امّ سلمه شنیده بود ، به من گفت که امّ سلمه گفته است : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم در خانه ی او بود که فاطمه قابلمه ی آورد  که در آن سبوسابه بود و با آن نزد پیامبر رسید . پیامبر به او فرمود : « همسر و دو پسرت را فرابخوان ». امّ سلمه می گوید : عليّ ، حسن و حسین آمدند و بر پیامبر وارد شدند . آنها نشستند و از آن سبوسابه خوردند و این در حالی بود که پیامبر بر بسترش نشسته بود . این بستر بر سکّویی بود و عبایی خیبری زیرش قرار داشت . من در اتاق نماز می خواندم که این آیه :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»  نازل شد . پس پیامبر باقیمانده ی این عبا را گرفت و آنها را با آن پوشاند . سپس دستش را بیرون آورد و با آن به آسمان اشاره کرد و فرمود : « بار خدایا ! اینان اهل بیت و خواصّ من هستند . پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! بار خدایا ! اینان اهل بیت و خواصّ من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دورکن و کاملاً پاکشان گردان!». من سرم را به درون خانه بردم وگفتم : آیا من هم با شما هستم ، یا رسول الله ؟ فرمود : «تو به سوی خیر روان ای . تو به سوی خیر روان ای».

14-عمره بنت أفعی : سمعت امّ سلمه رضی الله عنها تقول : نزلت هذه الآیه فی بیتی : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » و فی البیت سبعه : جبرئیل ، و میکائیل، و رسول الله ، و عليّ، و فاطمه ، و الحسن ، و الحسین علیهم السّلام، قالت : و أنا علی باب البیت ، فقلت : یا رسول الله ألست من أهل  البیت ؟ قال : إنّک علی خیر، إنّک من أزواج النّبيّ ، و ما قال : إنّک من أهل البیت .
14-عمره دختر افعی : از امّ سلمه – رضی الله عنها _شنیدم که می گفت : آیه ی :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت یطهّرکم تطهیرا» در خانه ی من نازل شد و این در حالی بود که هفت نفر در خانه بودند : جبرئیل ، میکائیل ، پیامبر خدا ، عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام من بر در خانه بودم ، عرض کردم:  یا رسول الله! آیا من در شمار اهل بیت نیستم ؟ پیامبر فرمود : « تو بر خیر و  نیکی هستی . تو از همسران پیامبری » . ولی نگفت : تو در شمار اهل بیت هستی .     

 15-الإمام الرضا علیه السّّلام عن آبائه علیهم السّلام عن عليّ بن الحسین علیهم السّلام عن امّ سلمه قالت: نزلت هذه الآیه فی بیتی و فی یومی ، کان رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم عندی فدعا عليّا و فاطمه و الحسن و الحسین ، و جاء جبرئیل فمدّ علیهم کسا ء  فدکيّا ثم قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا . قال جبرئیل : و أنا منکم یا محمّد ؟ فقال النّبيّ و أنت منّا یا جبرئیل .
 قالت امّ سلمه : فقلت : یا رسول الله ، و أنا من أهل بیتک ، و جئت لأدخل معهم ، فقال : کونی مکانک یا امّ سلمه ، إنّک إلی خیر، أنت من أزواج نبيّ الله .
فقال جبرئیل : إقرأ یا محمّد :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا » فی النّبيّ و عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السّلام .
15- امام رضا علیه السّلام به  نقل از پدرانش به نقل از امام سجّاد  علیه السّلام به نقل از امّ سلمه : این آیه در خانه ی من و در روزی که پیامبر در خانه ی من بود  نازل شد . پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم نزد من بود ، که عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین را فرا خواند . جبرئیل هم آمد و پیامبر عبای فدکی را بر آنها گستراند و سپس فرمود : «  پروردگارا ! اینان اهل بیت من هستند . خدایا ! هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! » . جبرئیل گفت : ای محمّد ! آیا من هم از شما یم ؟ پیامبر فرمود : « تو نیز از مایی ، ای جبرئیل ».
امّ سلمه : عرض کردم : یا رسول الله ! من هم از اهل بیت تو هستم ؛ و پیش رفتم تا در کنار آنها باشم . پیامبر فرمود : « در جای خود باش ، ای امّ سلمه! تو به سوی خیر هستی . تو از همسران  پیامبر خدایی ». جبرئیل گفت : ای محمّد! بخوان :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»  ؛ که در حقّ پیامبر ، عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام است .

 

2/1
عائشه
 

16- صفيّه بنت شیبه : قالت عائشه : خرج النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم غداه وعلیه مرط  مرحّل من شعر أسود ، فجاء الحسن بن عليّ فأدخله ، ثمّ  جاء الحسین فدخل معه ، ثمّ جاءت فاطمه فأدخلها ، ثمّ جاء عليّ فأدخله ثمّ  قال :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم  تطهیرا»  .
16-صفيّه دختر شیبه : عایشه گفت : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم بامداد خارج شد در حالی که پوشش  پشمی نقش داری از موی سیاه بر تن داشت . پس حسن بن عليّ آمد و پیامبر او را در زیر آن جای داد . به دنبال او حسین آمد که پیامبر او را نیز در زیر آن جای داد . در پی او فاطمه آمد که پیامبر او را نیز در زیر پوشش خود جا ی داد و سرانجام عليّ آمد که پیامبر او را نیز در زیر پوشش خود جا داد و سپس فرمود :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا  ».

17-العوّام بن حوشب عن التّمیميّ قال : دخلت علی عائشه فحدّ ثتنا أنّها رأت رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم دعا عليّا و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السّلام فقال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا.
17-عوّام بن حوشب به نقل از تمیمی : بر عایشه وارد شدم و او به ما گفت : پیامبر خدا را دیده است که عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام را فرا خوانده و فرمود ه است : «بار خدایا ! اینان اهل بیت من  هستند . پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !».

18-جمیع بن عمیر : دخلت مع امّی علی عائشه [ فسألتها أمّی ]  قالت :أخبرینی کیف کان حبّ رسول الله صلّی الله علیه و آله  وسلّم لعليّ ؟ فقالت عائشه : کان أحبّ [الرّجال ] إلی رسول الله صلّی الله علیه و آله  وسلّم لقد رأیته و قد أدخله تحت ثوبه ، و فاطمه و حسنا و حسینا ، ثمّ قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم  تطهیرا .
 قالت : فذهبت لادخل رأسی فد فعنی ، فقلت : یا رسول الله ، أولست من أهلک ؟ قال : إنّک علی خیر ، إنّک علی خیر .
18-جمیع بن عمیر : با مادرم بر عایشه وارد شدیم . مادرم از او پرسید و گفت : به من بگو محبّت پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله  وسلّم نسبت به عليّ چگونه بود ؟
عایشه به او گفت : او در میان مردان ، محبوب ترین کس نزد پیامبر خدا بود . من دیدم که او را به همراه فاطمه ، حسن وحسین زیر جامه ی خود گرفته است و سپس فرمود : خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . خدایا ! هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !». من هم پیش رفتم تا سرم را زیر جامه کنم ؛ ولی پیامبر مرا پس زد . گفتم : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت تو نیستم ؟ فرمود : « تو بر خیر و نیکی هستی . تو بر خیر و نیکی هستی ».

پژوهشی پیرامون حدیث کساء
رویداد کسا ء ، یکی از مهّم ترین حوادث روشنگر تاریخ زندگی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم در راستی معرّفی پیشوایان و راهنمایان امّت اسلام و یکی از نقاط روشن و بر جستۀ خصایص  و فضایل اهل بیت گرامی است . بری آشنایی دقیق تر با این  رویداد مهّم ، توجّه به نکات زیر ، ضروری است :

1-سند رویداد کساء
این رویداد از نظر سند ، هیچ گونه  خدشه ای را نمی پذیرد . محدّثان  بزرگ ، آن را در کتب معتبر خود نقل کرده اند .این حدیث اصطلاحاً مستفیض است و حتّی با تحقیقی گسترده می توان  ادّعای تواتر در آن کرد و به هر حال ، قراین بسیار ی وجود دارد که اگر کسی با تاریخ اسلام آشنا باشد ، نمی تواند در وقوع  این رویداد تردید کند . این رویداد  در جامعۀ اسلامی به قدری معروف شد که روز  وقوع آن ، روز کسا ء نامیده شد و خمسه طيّبه ای که مشمول عنایت خاصّ الهی در آن روز شدند ، به اصحاب کساء ملقّب  گردیدند .

2- چگونگی رویداد 
هیچ یک از احادیثی که پیرامون رویداد کساء رسیده است ، آن را به طور کامل بیان نکرده و هر یک به بخشی از آن اشاره دارند . لذا ما خواهیم  کوشید با بهره گیری از همۀ  آنها تصویر  تقریباً  کاملی از این رویداد  ارائه  دهیم .
روزی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم به خانۀ همسرگرامی  خود ام ّسلمه آمد . قرار است او در این روز ، پیام مهمّی از سوی خداوند متعال در بارۀ چندتن از نزدیکان خود دریافت کند . لذا به همسرش تأکید می کند که به هیچ کس اجازۀ  ورود ندهد .
از سوی دیگر ، درست در همین روز فاطمه ، دختر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم تصمیم می گیرد برای پدر عزیزش غذای مناسبی به نام عصیده ( کاچی) تهیه کند . او ین غذا را در یک دیگ کوچک سنگی تهیه کرد و روی طبقی گذاشت و برای پدر آورد .
امّ سلمه می گوید :من نتواستم  مانع  ورود فاطمه شوم ؛ آخر او چگونه می توانست میان پیامبر و پارۀ تنش مانع ایجاد کند ؟!  اصولاً منع پیامبر ، شامل فاطمه  سلام الله علیها نمی شد ، بلکه امروز ، پیامبر خانه را به خاطر فاطمه و شوهر و فرزندانش خلوت کرده است. باری ، فاطمه سلام الله علیها همراه با طبقی از کاچی خدمت پدر رسید ، لیکن تنها حضور او کافی نیست . از این رو به دخترش  فرمود : « برو  و همسر و دو فرزندت را هم بیاور ». فاطمه سلام الله علیها بی درنگ به منزل بازگشت و طولی نکشید که  همراه دو فرزندش که در آن وقت کودکانی خرد بودند ، با شوهرش به خانۀ پدر  وارد  شد . امّ  سلمه با اشارۀ  رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بر خاست  و در  کنار ی  مشغول  نماز  شد .
مجلس ، کاملاً خصوصی شد ... مجلس انس و قدس . رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم با عليّ که او را نفس خود  می دانست و فاطمه که وی را جزئی از خود معرفی می کرد و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السّلام که آنها را  دو  ریحانۀ خود نامیده بود ،کنار سفرۀ فاطمه سلام الله علیها  نشستند .
عادت پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم این بود که بدون همسرش غذا نمی خورد ؛ ولی امروز وضع به گونه ای دیگر است و سفره  سفره ای دیگر . اگر امروز امّ سلمه بر این سفره بنشیند فردا سخن خدا در باره ی اهل بیت پیامبر به گونه ای دیگر تفسیر خواهد شد . از این رو پیامبر امروز استثنائاً از همسرش بری تناول غذا دعوت نمی کند . جبرئیل امین نازل شد و این آیه را خواند : « انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»  .
پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم  کسای خیبری را بر داماد و دختر و فرزندانش می کشد و با دست راست به آسمان اشاره می کند و می فرماید : « خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! ».  در روایت دیگر ی آمده است که پیامبرصلّی الله علیه و آله وسلّم: فرمود : بار خدایا ! اینان اهل بیت و خواص ّ من هستند . خدایا !هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !» . در روایت دیگر ی آمده است که پیامبر صلّی الله علیه و آله  وسلّم فرمود : «خدایا ! اینان خاندان محمّد هستند . پس درود و برکات خود را بر محمّد و خاندان محمّد قرار ده که تو  ستودۀ  بزرگواری».
تا اینجا امّ  سلمه در کنار اتاق کم و بیش ناظر  این رویداد نورانی و معنوی بود که دیگر  تاب نیاورد . جلو آمد و گوشۀ کسا ء را بلند کرد تا او نیز از این فضای نورانی بهره مند گردد ؛ ولی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با قاطعيّت کساء را از دست او کشید و مانع از ورود او به فضای اهل بیت قرآنی خود شد . گوطا  امّ  سلمه از این برخورد دلگیر شد و عرض کرد : آیا من در شمار اهل بیت نیستم ؟ پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود : « تو به سوی خیر و نیکی هستی . تو از همسران پیامبر خدایی ».

3- فضای رویداد 
تأمّل در متن واقعۀ  کسا ء و احادیثی که در ین رابطه وارد شده است ، به روشنی اثبات می کند که این واقعه ، آن گونه که برخی از نویسندگان تصوّر کرده اند ، یک رویداد معمولی که بعدها اهميّت پیدا کرده است ، نیست ، بلکه به دلیل فضای خاصّ این رویداد و ارتباط آن با نزول آیۀ تطهیر ، یکی از استثنایی ترین رویدادهای تاریخ زندگی پیامبر اسلام در رابطه با معرّفی پیشوایان و راهنمایان آیندۀ جامعۀ اسلامی است . متن دعای پیامبر و بسیاری  از احادیثی که واقعۀ کسا ء را رویت کرده است ، به روشنی نشان می دهد که این رویداد ، در پی نزول آ یۀ تطهیر و در جهت تفسیر و تبیین آن تحقّق یافته است . نقل شده که پیامبر تا پایان عمر پر برکتش اصحاب کسا ء را تا پگاه دعا  می فرموده  است و آنها را اهل بیت  می خوانده است و ین دلالت بر اهميّت  این رویداد دارد.

4- رویداد کساء در خانۀ امّ سلمه
هر چند برخی از احادیثی که در متن آمده ، اشاره به وقوع   رویداد کسا ء در خانۀ برخی دیگر از همسران پیامبر دارد ، لیکن ملاحظه و  تأمّل در مجموع روایاتی که در ا ین باره وارد شده ، اثبات می کند که نزول آیه تطهیر و رویداد کساء بی تردید در خانۀ امّ سلمه واقع شده است .  عایشه نیز به این حقیقت اعتراف دارد ، چنانکه از  ابو عبدالله جدلی روایت شده که گفته  است : بر عایشه وارد شدم و گفتم :آ یۀ :« إنّما یرید الله........ » در کجا نازل شده است ؟ او گفت در خانۀ امّ سلمه . در روایت دیگری  امّ سلمه می گوید : اگر از عایشه بپرسی ، به تو خواهد گفت که  : این آیه در خانۀ من نازل شده است .
 ابو عبدالله محمّد بن محمّد بن نعمان ، ملقّب به مفید می گوید : اصحاب حدیث روایت کرده اند که پیرامون این آیه از عمر سؤال کردند و او گفت : در بارۀ آن  از عایشه سؤال کنید و عایشه در پاسخ گفت : این آیه در خانۀ امّ سلمه نازل شده است .پس در بارۀ آن از او بپرسید که پیرامون این آیه از من آگاه تر است .
بنابر این اگر  صحّت  روایاتی را که بدان اشاره شد بپذیریم ، باید بگوییم که در ادامۀ رویداد کساء افراد دیگری، مانند: عایشه و زینب نیز شاهد آن بود ه اند و آنها نیز از پیامبر ، همان تقاضا ی  امّ سلمه را داشته اند  و پیامبر به آنها پاسخ منفی داده است و احتمالی که برخی از محدّثان در تکرار چند بارۀ  این رویداد قائل شده اند ، امر بعید به نظر می رسد .

 5- سخنی پیرامون آنچه به حدیث کساء شهرت یافته است
تا اینجا روشن شد که حدیث کساء – به شرحی که گذشت – قطعی و غیر قابل تردید و بیانگر یکی از مهمّ ترین خصایص اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم یعنی ویژگی طهارت و عصمت آنها ست ، لیکن در این اواخر ، حدیثی به عنوان حدیث کسا ء شایع  گردیده که پایه و اساسی ندارد . نخستین محدّث معروفی که بی اساس  بودن این حدیث را  اعلان کرد ، مرحوم محدّث قمّی ( صاحب مفاتیح الجنان ) – رضوان الله تعالی علیه – است و شگفت انگیز اینکه ایشان اجازه نمی داد کسی بر مفاتیح الجنان نکته ای بی افزاید و به انجام دهندۀ این کار نفرین  می فرستد ؛ ولی با این حال می بینیم که حدیث مذکور بدان افزوده  شده است . دلائل بی پایه بودن این حدیث ، بسیار  است که اینک به برخی از آنها اشاره  می کنیم :

 1-این  حدیث در هیچ یک از کتب معتبر  فریقین  وجود ندارد ؛ حتی کتابهایی که هدف آنها جمع آوری احادیث منسوب به اهل بیت بوده است ( همچون بحارالانوار ) . مرحوم محدّث قمّی در کتاب « منتهی الآمال » پس از اینکه حدیث کسا ء را علی الاصول از  احادیث  متواتر معرّفی می کند ، در بارۀ حدیث شایع  شده می نویسد: « امّا حدیث معروف به حدیث کسا ء  که در زمان  ما  شایع است ، به این کیفیت ، در کتب معتبر ۀ معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدّثان دیده نشده و می توان گفت از  خصایص کتاب «منتخب » است » .

2-تا آنجا که ما می دانیم – نخستین کتاب که این  حدیث را بی سند نقل کرده است ، همان طور که محدّث قمّی بدا ن اشاره کرده -  کتاب «منتخب » است و این ، بدان معناست که از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد ، از این حدیث هیچ  اثری در کتب حدیثی دیده نمی شود.  

3-شگفت انگیز اینکه این حدیث بی سند ، در حاشیۀ کتاب « عوالم » با سند می شود !که شرح آن چنین است :
« رأیت بخط الشیخ  الخلیل  السيّد هاشم ، عن شیخه السّید ماجد البحرانی ، عن الحسن بن زین الدّین  الشهید الثانی ، عن شیخه المقدّس الأردبیلی ، عن شیخه عليّ بن عبد العالی الکرکی ، عن الشیخ علی بن هلال الجزائری ، عن الشیخ أحمد بن فهد الحلّی ،  عن الشیخ علی بن الخازن الحائری ، عن الشیخ ضیا ء الدّین عليّ بن الشهید  الأوّل ، عن أبیه ، عن فخر المحقّقین ، عن العلّامه الحلّی ، عن شیخه المحقّق ، عن شیخه ابن نما الحلّی ، عن َشیخه محمّد بن ادریس الحلّی ، عن حمزه الطوسی  صاحب « ثاقب المناقب » ، عن الشیخ الجلیل محمّد بن شهر آشوب ، عن الطبرسی صاحب  الاحتجاج ، عن شیخه الجلیل الحسن بن  محمّد بن الحسن الطوسی ، عن أبیه شیخ الطائفه ، عن شیخه المفید ، عن شیخه ابن قولویه القمی  ، عن شیخه الکلینی ، عن علی بن ابراهیم ( عن أبیه ابراهیم ) بن هاشم ، عن احمد بن محمّد بن ابی نصر البزنطی ،عن قاسم بن یحیی الجلاء الکوفی ، عن ابی بصیر ، عن ابان بن تغلب البکری  عن جابر بن یزید جعفی ، عن جابر بن عبدالله  الانصاری ، عن فاطمه الزهراء بنت رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم می گوید : شنیدم که فاطمه سلام الله علیها  فرمود : روزی پدرم  رسول الله بر من وارد شد و فرمود :  «سلام بر  تو  ای فاطمه !......».

وا ینک چند نکته در بارۀ این سندد

 الف : تنها مستند سند مذکور ، گفته شیخ عبدالله  نور الدّین بحرانی است که علی فرض ثبوت می گوید : « به خط سيّد هاشم بحرانی دیدم ....» ؛ ولی معلوم نیست چه کسی ضامن صحّت تشخیص او در اینکه آن خط ، ضرورتاً خط سيّد هاشم بحرانی است ، خواهد  بود !

ب: سيّد هاشم بحرانی که این سند منسوب به اوست ، این حدیث را در کتابهای خود ( تفسیر « البرهان » و غایه المرام ») نیاورده است. اگر چه او در این کتابها به جمع احادیث همّت داشته است ، نه تصحیح آنها – بلکه آنچه آورده ، سنداً  و  متناً مخالف آن چیزی است که این  خط به او نسبت می دهد .

ج: بسیاری از محدّثان  بزرگ همچون  :کلینی(ره) ،  طوسی(ره) ، مفید(ره) ، طبرسی(ره) و ابن شهر آشوب که در این سلسله سند آمده اند ،  در کتب خود ، حدیث کسا ء را به گونه ای  آورده اند که در متن کتاب حاضر آمده و مخالف  متن حدیث کسا ء  شایع  شده است .

د: سلسله  سندی که برای این حدیث در حاشیۀ  « عوالم »  ذکر شده ، به قدری  اشکال دارد که اگر کسی از علم رجال ، کمترین اطّلاعی داشته باشد ، نادرست بودن  آن را آشکارا  تشخیص  می دهد .

ه: متن حدیث علاوه بر اینکه مخالف همۀ متنهای معتبر است سستی هایی دارد که بر  اهل  درنگ و  دقّت پوشیده  نیست .


مطالب مشابه :


امام جمعه موقت تهران: آمریکا نیم‌میلیمتر تخلف کند آرزوی توافق با ایران را به گور می‌برد

مجازات هر چه زودتر عاملان حادثه فجیع فرودگاه جده و اعلام اصولگرایان گِرد «عبای» کدام




بیائید با هم به عمره برویم(مطالب مطرح شده درجلسه دوم مدینه منوره )

پس از رياض، جده و بزرگان قبايل اين كشور در محافل عمومی و مردم در مراسم رسمی، از عبای قهوه




بی‌حجابی و هرج و مرج جنسی در عربستان +تصاویر

بی حجابی علنی دختران سعودی در جده. ماجرای گنجشک و عبای امام/امام رضا(ع) را چه کسی "رضا" نامید؟




زنان سعودی و حال و احوال آنها در عربستان+تصاویر

“مدینه” و “مکه” با دیگر شهرهای عربستان نظیر “طائف”، “جده با عبای سفید




حدیث کساء ، آری یا خیر ؟

نازل شد ، پیامبر عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین را فرا خواند و آنها را با عبای جدّه و امّه ، و




السلام علیک ایها العیبه الانوار ...

عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ این ما و این عبای




اشعار وفات حضرت خدیجه (س)2

ای جده ی شهر مدینه ؛ مادر اگر کفن تو نداری عبای من به




برچسب :