ويژگي‌هاي معماري و شهرسازي قصرها و دارالحكومه‌ي قاجاريه در زنجان

مزبور را از صاحبان قبلي آن مصادره دولتي كرده است؟ و يا جزو اراضي افرادي بود كه در دولتهاي قبلي صاحب قدرت بودند و بعد از روي‌كار آمدن قاجاريه فرا كرده و اراضي خود را در شهر زنجان رها كرده‌ بودند؟ و در هر حال ساخت و ساز تعدادي از اين مجموعه‌ بناها از سال 1226 هجري شروع شده بودند و به همين دليل دوكوتزبوئه و جون‌جانسون افسر انگليسي هر دو در سال 1233 هجري از اقامتگاه عبدالله ميرزا در زنجان ياد كرده‌اند و دوكوتزبوئه هم به شرح برخي از جزئيات معماري دارالحكومه و قصر عبدالله ميرزا مي‌پردازد كه نشان مي‌دهد ساخت آنها قبل از سال 1233 هجري بوده است و از جمله دوكوتزبوئه در سفرنامه‌اش از برج مربع شكل با شكوهي در ميان شهر زنجان بحث مي‌كند كه پنجره‌هاي چوبي سبزرنگي داشت و حرم شاهزاده عبدالله ميرزا قاجار در آن برج بود كه به نام برج عبدالله ميرزا قاجار ناميده مي‌شد و اين سياح فرنگي مي‌نويسد كه عبدالله ميرزا عده‌اي از زنان را در آن مجموعه بنا در همسري خود داشت بعلاوه وي از پنجره و ارسي‌هاي حرم و ايوان بلند آن حرمسرا بحث مي‌كند و نيز وي در اين مجموعه ساختماني از، يك خانه قشنگ بزرگي بحث مي‌كند كه با عمارت عبدالله ميرزا خيلي فاصله نداشت كه محل اقامت اين سياح فرنگي كرده بودند و احتمالاً به عنوان مهمانخانه‌ي دولتي بود كه سياح‌ها و افراد دولتي در آن عمارت و نزديك برج عبدالله ميرزا اقامت مي‌كردند و مهماندار مخصوصي داشت و نيز دوكوتزبوئه از سربازخانه‌ي قشنگ صحيحي بحث مي‌كند كه عبدالله ميرزا در اين مجموعه‌ي ساختماني خود و در نزديكي قصراش بنا كرده بود و دوباتاويون قشون منظم در آن قرار داده بود كه در سفرنامه‌اش از آن ياد مي‌كند و نيز  نويسنده‌ي كتاب مرات‌البلدان در ص 2012 خود تاريخ ساخت و ساز مسجد عبدالله ميرزا (يعني مسجد سيد كنوني را در سال 1237 هجري مي‌نويسد) كه نشان مي‌دهد ساخت و ساز اين مسجد و قيصريه جنب آن كه جايگزين قيصريه قديمي زنجان شد كه در دوره‌ي صفوي ساخته شده بود و نيز حمام شاهزاده پشت آن مسجد بعد از تاريخ ساخت و ساز قصرها و دارالحكومه‌ي وي بوده است و در ناحيه شرقي آنها نيز منزلي به سيد محمد سيرداني مي‌دهد كه از سيردان طارم آورده بود و امام جمعه‌ مسجد خودش در زنجان كرده بود و جان كپل انگليسي هم در سال 1240 هجري از اين مسجد ياد مي‌كند كه در حال تكميل شدن بود روبروي عمارت عبدالله ميرزا بود و يكي دو سال بعد هم جيمز ادوارد الكساندر ايگلسي كه به خاطر مسائل جنگ دوم ايران و روس هم  به زنجان آمده بود از نزديك از قصر عبدالله ميرزا قاجار ديدار كرده است و از محوطه‌ي دارالحكومه‌ي وي و مجموعه افراد پياده نظام و شيپور به دستان  در آن محوطه حكومتي بحث مي‌كند و از ساختمان جلويي كاخ آن و لباس زيبا و قرمز رنگ و طلادوزي شده‌ي عبدالله ميرزا و از قليان پر از طلا و جواهر وي و از رفتار طمعكارانه و ظالمانه‌ي وي در مقابل مردم زنجان بحث مي‌كند و مي‌نويسد كه وي در آن قصر در كنار پنجره‌اي باز و بزرگي نشسته بود و مولف اكسيرالتواريخ هم در ص 201 از عمارات عالي و باغهاي جنت‌مثال عبدالله ميرزا بحث مي‌كند و نيز ص 599 كتاب ناسخ‌التواريخ از ذخاير و دفايني كه عبدالله ميرزا در قصر خود داشت بحث مي‌كند كه نشان مي‌دهد وي خزانه و يك محل مخفي گنجي هم در آن قصر براي خودايجاد كرده بود و نيز ص 613 ناسخ‌التورايخ از دور (يعني ادارات دولتي) و قصور عبدالله ميرزا بحث مي‌كند و بعلاوه عبدالله ميرزا به خاطر مسائل سياسي هر چند امان‌الله‌خان افشار را كه از حكومت زتجان برداشته بودند و خودش جايگزين وي شده بود ولي  مجبور مي‌شود كه نصرالله خان افشار را براي آرام كردن ايل افشار زنجان به نائب شهري زنجان تعيين بكند و به نقل ص 549 ناسخ‌التواريخ خورشيد خانم دختر فتحعلي شاه و  خواهر عبدالله ميرزا را نيز زوجه‌ي عباس قليخان افشار كه سركرده‌ي جماعت افشار زنجان بود كرده بودند و در جنگ ايران و روس هم از فرج‌الله خان افشار و هم از فرزندش امان‌آلله خان افشار و نيز عليمردان خان افشار كه در زنجان قلعه نظامي داشت و فرزند عباسقلي‌خان هم بود استفاده مي‌شد و در همين ايام هم عبدالله ميرزا به نصرالله خان افشار كه نائب شهر كرده بود اجازه مي‌دهد كه در غرب دارالحكومه خود يك مسجد و مدرسه و حمام و در جنب دولتخانه‌اش بسازد كه مرات‌البلدان كه در ص 2012نوشته شده است كه ساخت مسجد نصرالله خان در 56 سال قبل بود (احتمالاً سال 1226 هجري) است و ابوالحسن خان ايلچي در ص 10 سفرنامه‌اش از نصرالله خان افشار مزبور ياد مي‌كند كه همراه وي از زنجان به قصبه ارمغانخانه رفته است و پسر نصرالله خان مزبور هم عليقليخان افشار است كه در صفحات 1061 و 1066 به وي اشاره شده است كه همراه شورشيان زنجان بر عليه قاجاريه بود و باعث كشته شدن فرمانده نظامي  قاجاريه شد و نيز در جنب دارالحكومه قاجاريه قلعه ولي‌محمدخان افشار قرار داشت كه به نقل ناسخ‌التواريخ فرزند عباس قليخان افشار بود (رجوع به صفحات 549 و1062 ناسخ‌التواريخ) و بعلاوه  قلعه عليمردان خان افشار در پشت سينما قدس زنجان و مقبره اخي‌فرج زنجاني هم  در نزديكي آن بود و همراه اين قلعه نظامي توسط نظاميان قاجاريه در شورش زنجان تخريب و ويران شد و بعلاوه برج ذوالفقار خان افشار كه در سعدي جنوبي و روبروي كاروانسرا سنگي قرار داشت تخريب شد و بعداً به نام كولوك سردار يا مخروبه سردار مدتها همچنان ويران بود و ناسخ‌التواريخ در ص 1068 از آن به عنوان برج ذوالفقار خان ياد مي‌كند و بعلاوه ديوانخانه‌ي ذوالفقارخان افشار هم كه در شرق دارالحكومه عبدالله ميرزا قرار داشت و به همين دليل اديب الملك هم در كتابش از ويراني ديوانخانه‌ي ذوالفقار خاني بعد از شورش مزبور ياد مي‌كند كه احتمالاً بعداً اراضي ويران  آن به عنوان تقسيم ارثي به منازل كنوني محمود خان ذوالفقاري و حميد خان و مصطفي خان ذوالفقاري و در جنب همين دارالحكومه تبديل شده بود و بعلاوه قلعه‌ي عليمردان خان افشار كه حمامي هم داشت در اين سوي خيابان سعدي وسط قرار داشت  و در آن سوي خيابان سعدي كه قبلا وحود نداشت مسجد و قلعه و منزل و آب انبار عباس‌قلي‌خان افشار قرار داشت كه به فرزند ديگرش رسيده بود كه هر دو ويران شدند و به جايش امروزه تاسيسات ساختماني منازل و يا تجاري و اداري نظير كتابخانه‌ي سهروردي و مخابرات و دبيرستان و پارگينك شهرداري ,و غيره ايجاد شده است.

آري در شورش مزبور دارالحكومه‌ي قاجاريه، قصرها و حرمسراهاي آن و ديگر تاسيسات‌اش به همراه اين  قلعه‌هاي نظامي خوانين افشار تخريب شد كه در شهز زنجان براي اقامت خود قلعه نظامي ايجاد كرده بودند و بعداً در دوره ناصرالدين شاه در دست فرزندانشان و در دست شورشيان زنجان بود و همگي ويران شدند. و از جمله در اين شورش قصرها و ديوانخانه و حرمسرا و برج حكومتي و خلوتخانه‌هاي عبدالله ميرزا قاجار و حمزه ميرزا در دوره‌ي ناصرالدين‌شاه ويران شدند و لذا گزارش‌گران تاريخي در دوره‌ي ناصرالدين شاه هم نظير نويسنده مرات‌البلدان و اديب الملك و ملك‌آراء و هينريش بروگس در گزارشات تاريخي خود اغلب از خرابه‌ها و ويراني‌هاي اين نوع عمارات و قصرهاي قاجاريه در زنجان بحث مي‌كنند كه عبدالله ميرزا در طي 21 سال حكومت خود و در فاصله سالهاي 1224 الي 1245 هجري آنها را ساخته بود و بعلاوه مورخان دوره قاجاريه نظير  اكسيرالتواريخ و ناسخ‌التواريخ نيز به اين قصرها و دايره‌هاي ادار‌ي وي  (يعني دور و قصور عبدالله ميرزا) اشاره كرده‌اند كه در شماره قبلي نشريه به آنها اشاره شده است. لازم به ذكر است كه  در سال 1245 هجري فتحعلي‌شاه به دلايلي، عبدالله ميرزا را از حكومت زنجان بر مي‌دارد و به جايش فرزند ديگر خود را يعني فتح‌الله ميرزا شعا‌ع السلطنه خود را به حكومت زنجان مي‌گمارد كه اكسيرالتورايخ در ص 200 به آن اشاره كرده است و به نقل صفحات مختلف كتاب ناسخ‌التورايخ نظير صفحات 598 و 599 و612 و 613 و614 و617 و 618 ناسخ‌التواريخ و به نقل ص 418 و 176 و 518 كتاب اكسيرالتواريخ و غيره بعد از مرگ فتحعلي‌شاه عبدالله ميرزا براي تسخير نظامي زنجان از طريق لشكر كشي اقدام مي‌كند تا گنج‌هايي كه در دور و قصور خود مخفي كرده بود دوباره به دست آورد و به دست كسي ديگر نيفتد و ليكن قشون وي پراكنده شده و اين امر باعث ناراحتي محمد شاه قاجار و بعداً وزيرش حاجي ميرزا آقاسي از وي مي‌گردد و لذا چندان در دوره‌ي سلطنت وي با اقبال دربار روبرو نبود و به همين دليل  محمد شاه دوباره فتح‌الله ميرزا شعاع السلطنه را به مدت يكي دو سال در حكومت زنجان نگهداشته و سپس او را به ناحيه ديگر گماشته و حمزه ميرزا را به جاي وي حاكم زنجان مي‌كند كه حمزه ميرزا نيز به نقل كتاب اديب‌الملك خلوتخانه‌ي ديگري به نام خلوتخانه حمزه ميرزا در مجموعه ساختمانهاي قاجاريه مزبور ايجاد مي‌كند.

آري فيودوركوف كه در سال 1250 هجري و بعد از مرگ فتحعلي‌شاه و به هنگام عزم محمدشاه قاجار مبني بر اينكه از تبريز حركت كرده و در تهران به تخت بنشيند به زنجان آمده و چند روز همراه محمد شاه قاجار در زنجان اقامت كرده است كه در سفرنامه‌اش به اين امر اشاره مي‌كند و احتمالاً در اين چند روز محل اقامت محمد شاه قاجار هم در زنجان در همان قصر عبدالله ميرزا اقامت مي‌كند كه در زمان وي حاكم زنجان برادرش شعاع‌السطنه شده بود.                                                    

و سه سال بعد از اين حادثه، يعني در سال 1353 هجري و در دوره‌ي سلطنت محمد شاه قاجار، سولتيكوف روسي نيز به زنجان مي‌آيد و در كتابش كه به نام مسافرت به ايران است، تصويري وجود دارد كه در آن برج عبدالله ميرزا ديده مي‌شود و خودش نيز از نزديك از درون قصر عبدالله ميرزا ديدار كرده است و لذا جزئيات بيشتري از نحوه‌ي معماري و اجزاي دروني ساختمان قصر مزبور را مي‌دهد و در اين باره، در ص 61 كتاب مزبور نوشته است كه براي رفتن به اين قصر، مجبور بود كه از قسمتي از بازار زنجان  عبور كند (و احتمالاً از دروازه تبريز زنجان وارد شده است) و بعد از عبور از بازار زنجان و با عبور از درهاي مختلف و سپس با عبور از كنار يك قصر قديمي و عبور از باغي پر از نوكر، وارد يكي از خانه‌هاي حاكم شهر مي‌شود كه سابقاً از بيوتات سلطنتي بود (و احتمالاً منظورش اقامت فتحعلي شاه در آن در هنگام آمدن به زنجان و رتق‌و فتق جنگ‌هاي ايران و روس بود) و اضافه مي‌كند كه در آن قصر، از پله‌هاي مارپيچي آن بالا مي‌رود و با كمال تعجب وارد عمارتي مي‌شود كه شكوه آن نشنيدني است.

و نيز مي‌نويسد كه تنها كالئيدس گپ مي‌تواند شبحي از اشكال و رنگهايي كه به چشم مي‌خورد بدهد و شاه‌نشين‌هايي كه توسط ستون‌هاي بلوري باز و نگهداري مي‌شد كه در اطراف اين منزل بود و در ديواره‌ها و سقف آن هزاران آئينه‌ي مخلوط با طلاكاري‌هاي درخشان و نقاشي‌هاي روشن بود كه گلها و صحنه‌هاي شكار و جنگلها و مقداري موضوع‌هاي با لطف را نشان مي‌داد و نيز حوضي پر آب كه مركز اين بناي زيبا را اشغال مي‌كرد و شكل بنا هشت گوش بود و در اطراف آن مانند جايگاههاي تماشاخانه، عمارات ساده‌ي بود كه نوكرها در آن منزل داشتند و اين عمارت، هم كف زمين بود و اما در طبقه اول تمام اتاقها كه هر يك با تزئين مخصوصي مي‌شد و همه در زيبايي با هم رقابت مي‌نمودند و از يكديگر با درهاي شيشه‌اي و پرده‌هاي سفيد مجزا مي‌شدند و با مهمان نوازي‌هاي با محبت‌تر و عالي و با سفره‌هاي افسانه‌اي در آن و با قليان  عالي از طلا و اقامت وي در يكي از شاه‌نشين‌هاي آن قصر كه پرده‌‌اش سفيد بود و وي با كنار زدن آن پرده، منظره‌ حوضي را مي‌بيند كه طبقه زيرين را خنك مي‌كرد و منظره عمارتي كه آفتاب در هزاران آئينه مقرنس كاري آن و در ميان نورهاي شيشه‌‌اي رنگين و نقاشي‌هاي حيرت‌انگيزش بازي مي‌نمود و در صفحات بعدي كتاب‌اش از شبهاي اين قصر كه تجمل مشرقي داشت بحث مي‌كند كه در روشنايي شمع كوچك آن، كه در هزاران آينه كه به شكل منشور در مي‌آمد و از دور باعث درخشيدن آن طلاكاري‌ها و نقاشي‌هايي عجيب ديوارها و سقف‌ها مي‌شد و نيز در صفحات ديگرش از قالي‌هاي خراسان كه در آن انداخته بودند و از صداي آبي كه از فواره‌ي آن مي‌جوشيد و از بادي كه از لاي درز جام شيشه‌هاي پنجره‌اش مي‌آمد. و اوژن فلاندن فرانسوي هم در دوره محمد شاه و در چند سال بعد از وي از اين قصر ساخته شده به وسيله عبدالله ميرزا ديدار كرده است و در ص 93 كتابش مي‌نويسد كه در قصر مزبور سفير فرانسه و بعضي از اعضاي سفارتخانه منزل مي‌ گيرند كه در آن، بهترين باغهاي بزرگ و كاخ‌هاي قشنگ قرار گرفته بود و بعلاوه داراي اتاق‌هاي با شكوه و سقف‌هاي آيينه‌كاري و خاتم شده داشت و باغات آن وسيع بود و حرمي كه در وسط‌ا‌ش قرار گرفته مانند زنداني زيبا بود براي زنان حرم (منظورش حرمسراهاي مزبور) و داراي چندين حوض و نقاشي‌هاي جالب‌ توجه است. و  لازم به يادآوري است كه بعد از حكومت حمزه ميرزا در زنجان، هم حاجي‌ميرزا آقاسي وزير محمد شاه يكي از خويشاوندان خود را به نام اشرف‌خان ماكويي حاكم زنجان مي‌كند كه در قصر مزبور زندگي مي‌كرد ولي به دليل اجحاف وسيعي كه به مردم زنجان مي‌كرد عاقبت باعث شورش و تهاجم مردم شهر زنجان به قصر وي شده و لذا در حال مرگ مجبور به فرار از شهر زنجان مي‌گردد كه كتاب ناسخ‌التواريخ در وقايع سال 1263 هجري و در صفحات 913 و 914 آن به اين واقعه اشاره مي‌كند ولي نوكران حكومتي‌اش با شكافتن بام حمام موجود در آن و با بالا كشيدن وي از راه سقف‌اش منجر به فراري دادن وي از دست مهاجمان مي‌گردند و اندكي بعد محمد شاه قاجار فوت مي‌كند و ناصرالدين شاه در جايگاه سلطنت قرار مي‌گيرد و با سلطنت وي، دوباره عبدالله ميرزا و فرزندانش جان تازه گرفته و به پست‌ها و مناصب دولتي دست مي‌يابند و از جمله به نقل ص 967 ناسخ‌التواريخ و ص 1692 منتظم ناصري، عبدالله ميرزا دوباره حكومت خمسه مي‌يابد و به همين دليل در اين دوره به قصر سابق خود در زنجان بر مي‌گردد ولي عمرش چندان نپاييده و وفات مي‌يابد و پس از او ناصرالدين شاه دايي خود را به نام اميراصلان‌خان قاجار، حاكم زنجان مي‌كند و در دوره وي شورش يازده ماهه‌ي مردم زنجان آغاز مي‌شود كه به نقل مرات‌البلدان در فاصله سالهاي 1264 الي 1265 هجري بود و در اين شورش، توپخانه‌ي مستقر در درون دارالحكومه مردم شهر و ساختمانهاي آنها را مي‌كوبد و بعداً توپخانه‌ها و خمپاره اندازهاي بيرون از قلعه‌ي زنجان هم كه توسط ارتش قاجار آورده شده بود به آن اضافه مي‌شود و برعكس مردم زنجان نيز از درون قلعه‌هاي خوانين افشار مزبور و 48 سنگر دسته‌جمعي، ديگر حمله‌ي متقابل كرده و دارالحكومه مزبور را مورد تهاجم توپهاي دست‌ساز و گلوله‌باران خود قرار مي‌دهند و در نتيجه اين نوع جنگ، اغلب عمارات و قصرها و دارالحكومه و ديوان‌خانه و سربازخانه و ساير تاسيسات فوق‌الذكر آن ويران شده و برعكس قلعه‌هاي نظامي مزبور نيز به تلي از خاك تبديل مي‌گردد و شهر زنجان نيز كلاً ويران شده و به نقل سياحان فرنگي، سربازان قاجار، حتي چوب سقف‌هاي ديوارهاي منازل مردم زنجان را نيز كنده و به عنوان غنيمت خود به يفما مي‌برند.

تذكر: براساس قوانين مختلف حقوق مؤلف و مسايل شرعي، رعايت حقوق مؤلف و نشريه بر همه افراد و ادارات الزام شرعي و قانوني است.   

 

      


مطالب مشابه :


محمودخان ذوالفقاری کیست؟

آقاي محمود ذوالفقاري با و زنجان وتوصیف محمود محمود خان




محمود خان ذوالفقاری

از طرف دموكرات‌ها، آقاي محمود ذوالفقاري با برادران خود دردهات محمود خان, زنجان,




عمارت ذوالفقاری

محمودخان ذوالفقاري در زمان قضيه زنجان، خانه‌ي ذوالفقاري‌هاي زنجان كاربري اداري




عمارت ذوالفقاری در یکی از محلات قدیمی شهر زنجان در ولایت آذربایجان

عمارت ذوالفقاری در یکی از محلات قدیمی شهر زنجان در عمارت ذوالفقاري: عمارت محمود خان




زندگی و شرح مبارزات محمودخان ذوالفقاری با فرقه دموکرات پیشه وری

ها، آقاي محمود ذوالفقاري با ورزش زنجان، محمود محمود خان




وقايع و سوابق تاريخي و فرهنگي معاصر در شهرستان خدابنده

مجاهدين آخوند را به زنجان آورده و به سلطان محمود خان ذوالفقاري محمود خان با قشون




ويژگي‌هاي معماري و شهرسازي قصرها و دارالحكومه‌ي قاجاريه در زنجان

محمود خان ذوالفقاري و حميد خان و مصطفي خان ذوالفقاري و خان ماكويي حاكم زنجان




برچسب :