ساعتی در دنیای اوراقچی های تهران
اوراق كردن در سه سوت!
هر کس که به کوچه پسکوچههای اینجا وارد نباشد برای تهیه هر قطعهای ابتدا به کوچه سنگتراشها میرود. ما هم ابتدا به آنجا میرویم و از یکی از مغازهدارها درباره وضعیت کاریشان میپرسیم. مجید سرلک که بیش از 20 سال در این راسته کار میکند، میگوید:« تمام کسانی که اینجا کار میکنند در کار خود دارای مهارت بالایی هستند. آنها با نگاهی گذرا به بدنه و داخل موتور اتومبیل میتوانند آن را قیمتگذاری کنند، همچنین آگاهی از سلامت قطعههای ماشین و اینکه پس از اوراق با چه قیمتی و به چه کسانی فروخته خواهند شد، در مدت زمان کوتاهی صورت میپذیرد». او ادامه میدهد: «بیشتر خودروهایی که برای اوراق شدن وارد اینجا میشوند از رده خارج هستند و سقف آنها زده شده است. پارکینگهای راهنمایی و رانندگی و همچنین شرکتها و نهادهای دولتی خودروهایشان را با کوچکترین تصادف یا نقص فنی در معرض فروش میگذارند و این خود باعث جلوگیری از رکود در بازار میشود». البته ملاک اصلی برای ورود خودرو در این مکان، داشتن سند و طی مراحل قانونی است. سرلك درباره مشتریانش میگوید:«بیشتر کسانی که برای خرید قطعه میآیند مکانیکهای شهرستانیاند. این کار سود زیادی برای آنها دارد. گروهی از مشتریان هم تعمیرکاران اتومبیلهای خاص و قدیمی هستند که قطعات یدکی آنها دیگر تولید نمیشود. عدهای نیز به دنبال جنس فابریک هستند؛ زیرا میدانند کیفیت آن از جنسی که تازه از کارخانه وارد بازار شده، بهتر است». سعید محسنی، اوراقچی جوان دیگری است که روی کاپوت یک تاکسی هیوندای اوراق خم شده است و درباره فروش قطعات دستدوم ماشینها میگوید:« بسیاری از قطعاتی که در اینجا وجود دارد در هیچ جای ایران پیدا نمیشود. قطعات را ما با ضمانت به مشتری میدهیم». به گفته او، گروه دیگری هم در کار واردات قطعات خودرو مشغول هستند و قطعات گوناگون را با قیمت پایین از کشورهایی نظیر لبنان و سوریه میخرند و با سود بالایی در اینجا میفروشند. وقتی از سعید درباره درآمد خود در این بازار مکاره میپرسیم، خیلی ساده میگوید:« هر کاسبیاي فوت و فن خودش را دارد. اینجا باید سعی کنی قطعه یا ماشین اوراقی را با کمترین قیمت ممکن بخری و با توجه به ارزش هر قطعه و تعداد آن در بازار و نیاز مشتری آن را با قیمتی مناسب و با منفعت بفروشی».
تبدیل ماکسیما به کالسکه در کمترین زمان
« جایی را سراغ دارم که در یک چشم به هم زدن، ماکسیمای شما را به یک کالسکه تبدیل میکند. اگر دوست داشتید، شما را میبرم آنجا گزارش تهیه کنید».
این را بهنام صدیقی میگوید که در کوچهای منتهی به میدان شوش مغازه تعمیر و فروش باتری دارد. با بهنام وارد یکی از گاراژهای اطراف میدان میشویم. داخل گاراژ میتوانید قطعهای از هر ماشین را پیدا کنید اما پیش از آن باید از راهرویی متشکل از گلگیر، چراغ و سپر به ارتفاع 3 یا 4 متر بگذرید. احتیاجی نیست به خودتان زحمت بدهید تا با دیگران ارتباط برقرار کنید، خودشان جلو میآیند. صدایی از پشت سر تو را فرامیخواند:«داداش کاری داری؟ چیزی میخوای؟ میخوای اوراق کنی؟» اگر به او اجازه بدهی، رگبار سؤالاتش را قطع نمیکند. وقتی توضیح میدهیم برای چه کاری آمدهایم، طرف به سرعت ما را تنها میگذارد. از سپر پژو و سمند گرفته تا چراغ جلوی پنجره زانتیا و ریو؛ اینجا گرانترین راهروی شوش است. طول گاراژ زیاد نیست. شاید دقیقهای کفایت کند تا از این در به آن در برسید اما عرض گاراژ اینقدر هست که 50 تا 60 نفر در آن مشغول اوراق کردن ماشینها هستند. چند تیرآهن با گلولههایی از گچ، اولین تصویری است که به محض خروج از در انتهایی گاراژ با آن روبهرو میشوید. تیرآهنها را با گچ به دیوار زدهاند. از مردی قویهیکل که جلوی پنجره سمندی را در دست دارد، میپرسم چقدر زمان احتیاج دارید تا یک ماشین را اوراق کنید؟ میگوید :« هر ماشین را بین 10 تا 15 دقیقه قیچی میکنیم. با دستگاه برش گازی 4 نقطه ماشین را میبریم. بعد ماشین را برمیگردانیم و شروع میکنیم به اوراق کردنش». آنها برای برگرداندن ماشین از هیچ اهرمی استفاده نمیکنند جز زور بازو. آنها در 15 دقیقه میتوانند یک ماکسیما را تبدیل به یک آهنپاره کنند که حتی به درد بستن به یک اسب هم برای کالسکه نخورد. از پسر جوانی که در یک اتاقک بسیار کوچک به نام مغازه ایستاده، میپرسم چطوری در این به اصطلاح مغازه کار میکند و لوازم خرد شده ماشین را میفروشد؟ او که حتی به علت کمبود فضا نمیتواند پایش را خوب جمع کند، میگوید:«عادت کردم. شما هم مجبور باشید، عادت میکنید». دوست نداشت زیاد حرف بزند اما با دیدن بهنام قانع میشود که مامور نیستم و خود را معرفی میکند. به مهدی میگویم:« تا حالا اینجا ماشین دزدی هم اوراق کردهاند؟» و پاسخ میشنوم:« نه، ولی چند وقت پیش کلی مأمور با موتور آمدند چند نفر را بردند». پس اوراقچیهای اصلی کجا کار میکنند؟ این سؤال بعدی من از او بود که حوصله جواب دادن به آن را داشت. میگوید: « اگر دنبال سوژه هستید، بروید گردنه تنباکویی. یک ماشین را ظرف 5 دقیقه لخت میکنند. تازه پراید و پیکان در کار نیست، فقط ماشینهای مدل بالا». بهنام توضیح میدهد: «معمولاً اتومبیلهای گرانقیمت را در آنجا اوراق میکنند». یعنی جلوی چشم همه؟ ادامه میدهد:«نه، داخل یک گاراژ که بسته است اما اگر هوس کردی آنجا بروی حتماً با گارد ضد شورش تهران هماهنگ کن!» از آن به اصطلاح کوچه بیرون میآییم اما تکههای رنگارنگ از بدنه انواع پژو، سمند و چندین ماشین دیگر که تا چند روز پیش برای خود سر و قیافهای داشتند، روی بامهای هر یک از خانهها و مغازههای اینجا خودنمایی میکند.
سرچشمه اوراقچیها
در میان حجرهها و مغازههای کوچک و بزرگ گاراژهای اینجا نزد یکی از قدیمیهای این حرفه میروم. «مرتضی چشمهای» هم مثل بیشتر اوراقچیهای قدیمی اهل روستای «چشمه» اراک است و خیلی از جوانان این روستا رکن اصلی این بازار را تشکیل دادهاند. او جواز کسب دارد و از اینکه در بازار اوراقچیها همه جور آدم پیدا میشود، ناراحت است. میگوید: « 35 سال تمام است که اینجا با شرافت کار کردهام، اما حالا خجالت میکشم به یکی بگویم اوراقچی ام. الان دیگر همه جور آدمی اینجا میآید. چه آنهایی که دنبال قطعه کمیابی کل این بازار را گز میکنند؛ چه آنهایی که ماشینشان را دزد زده. شايد روزی 20نفر سراغ ماشینهایشان را از ما میگیرند». مرتضی پس از جواب دادن تلفن همراهش میگوید: «سرم سوت کشید وقتی چند وقت پیش تلویزیون گفت یک دزد گرفتیم که 100 تا ماشین دزدیده». حرفهای مرتضی تمام نشده که همکار او بیژن حاتمی بیمقدمه وارد بحث میشود و میگوید:«ببین پسر جان یه چیزی بنویس که خدا وکیلی به درد مردم بخوره. بنویس قدیما اینجا 50 تا کاسب داشت عین طلای 24 عیار. حالا هزار نفر کار میکنند، مثل چی ...؟»
سهم ناقابل اوراقچیها از تأمین لوازم یدکی
در کتاب علوم مدرسه میخوانیم که در زنجیره طبیعت برخی موجودات نقش بازیافت و برگردان مواد آلی از دست رفته به چرخه حیات را دارند. در چرخه صنعت خودرو هم این کار به عهده اوراقچیهاست.غلام مهدویکیا برادر مهدی مهدوی کیا بازیکن تیم فوتبال اينتراخت فرانكفورت آلمان که سالهاست به همراه پدر و برادران و عمو زادهها در کوچه سنگتراشها به این حرفه مشغولند درباره اهمیت کارشان میگوید:« در شرایطی که قطعات یدکی خودرو برای خیلی از دارندگان ماشین گران تمام میشود آنها به دنبال قطعات یدکی دست دوم هستند. حدود 60درصد خودروهای با عمر 5 سال در کشور به واسطه فعالیت اوراق فروشها در حال حرکت هستند». سرمای عصر زمستان موجب جمع شدن عدهای از مهدویکیاها در کنار شعلههای آتش درون سطل شده است. هر یک از مشکلات و سختیهای کارشان میگویند. ولی«وحید» برعکس آنها پیرو حرف غلام حرف میزند و درباره تشکیل چنین بازاری در این گوشه از شهر میگوید:« زندگی روزمره مردم وابسته به خودرو است اما تنها قشر خاصی توانایی خرید خودروی نو دارند و دیگران نیازشان را از طریق خرید خودروهای دست چندم تأمین میکنند و این تقاضا باعث ایجاد بازار سیاه شده است که در کنار آن تخلفات گستردهای اعم از خرید و فروش غیر قانونی پلاک خودرو به قیمت چند میلیون تومان صورت میگیرد. فقدان یک سازمان متولی دولتی یا خصوصی که با قوانین دولتی فعالیت کند، موجب شده بازار قطعه فروشی در این گوشه از شهر رونق بگیرد». از جمع مهدویکیاها خارج میشویم اما به هر یک از مغازهها که نگاهی میاندازی میبینی چند نفری به دنبال یافتن قطعه ای برای به راه انداختن مجدد اسب آهنین خود در خیابانهای شهر هسستند.
گاراژ کدخدا اسماعیل؛جایی برای رونق کشاورزی
چند قدم پایین تر از کوچه سنگتراشها در پیادهروی ابتدای خیابان فداییان اسلام گاراژ بزرگی قرار دارد؛ جایی متفاوت از بورس ماشینهای سواری و امروزی. هنوز تابلوی قدیمی آسیاب اطمینان بر سردر ورودی گاراژ کدخدا اسماعیل پس از سالها خودنمایی میکند اما دیگر کشاورزان برای کشیدن محصولات خود به اینجا نمی آیند ولی در پی یافتن قطعهای کهنه و سالم برای ماشین آلات کشاورزی خود در میان تلنباری از لوازم خودروهای سنگین به اینجا میآیند. مشتری این گاراژ در میان دیفرانسیلهای درب و داغان بهدنبال دیفرانسیلی با بلبرینگ سالم میگردد تا با آن بتواند بارهای انباشته شده بر یدککشاش را جابهجا کند. قبل از اینکه در بزرگترین کارخانه خودروسازی کشور جابهجاییهای غیر متداول روی موتور و اتاق خودروها انجام گیرد، در گاراژ کد خدا اسماعیل فروشنده قطعات و خریدار آن رغبت پیدا کردند تا ریسک جابهجایی قطعات کامیون و اتوبوس را با ماشینآلات کهنه و فرسوده کشاورزی خود انجام دهند و از این راه معلوم شد که بهترین موتور برای آبکشی از اعماق چاه، موتور پر قدرت کامیونهای باری داف واتوبوسهای قدیمی دو طبقه شهری است. این ابتکارات و نوآوریها همواره باعث تداوم کسب و کار در این گاراژ قدیمی شده است.
چاپ شده در شماره 83 روزنامه وطن امروز 27 بهمن 1387
مطالب مشابه :
باجاج پالس 220 سی سی یا (( Bajaj Pulsar 220 cc Dts-si ))
فقط موتور سیکلت - باجاج پالس 220 سی سی یا (( Bajaj Pulsar 220 cc Dts-si )) - تمامی خصوصیات موتورهای موجود
انواع موتور از نظر موقعیت سیلندرها
مهندسی خودرو - انواع موتور از نظر موقعیت سیلندرها - مرجعى برای علاقمندان و متخصصان
وسایل مورد نیاز برای مسافرت با موتور
مسافرت با موتور شهر یا تعمیرگاه و لوازم فروشی باشید باید خود را برای قابلمه کوچک. 5
ساعتی در دنیای اوراقچی های تهران
از قطعات ساده و کوچک داخل موتور یک اتومبیل دوو یا بنز موجب شده بازار قطعه فروشی در این
اعلام درصد ضرایب سود و هزینه ای عمده فروشی و خرده فروشی کالا
حداکثر سود و هزینه های عمده فروشی (کوچک) با قیمت انواع موتور، ماشین آلات و تجهیزات صنعتی
بررسی دوو اسپرو MPFI مدل 1994
می کنند ، زیر آرنجی عقب و زیر آرنجی دوبل با جای اضافی برای اشیاء کوچک در موتور اسپرو به
درصد ضرایب سود و هزینه ای عمده فروشی و خرده فروشی کالا
درصد ضرایب سود و هزینه ای عمده فروشی و (کوچک) با قیمت قطعات ولوازم دوچرخه و موتور
سامورايی کوچک ! تويوتا کرولا ۲۰۰۹
در نهایت سال گذشته مدل دیفرانسیل جلوی کرولا توانست با فروشی عملکرد موتور کوچک خانوادگی
برچسب :
موتور کوچک فروشی