حماسه ی گیلگمش
بر پایه فهرست شاهان سومر، گیل گمش پنجمین شاه اوروک و پسر لوگالباندابود که در حدود ۲۷۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در یک دوره ۱۲۵ ساله بر سومریان حکمرانی میکرد. افسانهها مادر او را ایزدبانویی به نام نینسون دانستهاند.
اوروک یکی از شهرهای باستانی بین النهرین در جنوب عراق کنونی بوده است. حماسه معروف گیلگمش درباره او است.
حماسه گیل گمش در ۱۲ لوح ذکر میشود. حوادث این ۱۲ لوح به طور تیتروار چنین است: الواح دوازده گانه:
• گیل گمش، آن که از هر سختی شادتر میشود... آفرینش انکیدو، و رفتن وی به اوروک، شهری که حصار دارد.
• بازیافتن انکیدو گیل گمش را و رای زدن ایشان از برای جنگیدن با خومبه به نگهبان جنگل سدر خدایان.
• ترک گفتن انکیدو شهر را و بازگشت وی.
نخستین رویای انکیدو
• برانگیختن شمس_ خدای سوزان آفتاب _ گیل گمش را به جنگ با هومبابا و کشتن ایشان دروازه بان هومبابا را.
• رسیدن ایشان به جنگل های سدر مقدس
نخستین رویای گیل گمش
دومین رویای گیل گمش
جنگ با خومبه به و کشتن وی، بازگشتن به اوروک.
• گفت و گوی گیل گمش با ایشتار_ الهه عشق _ و برشمردن زشتکاری های او.
جنگ گیل گمش و انکیدوبا نر گاو آسمان و کشتن آن و جشن و شادی بر پا کردن.
• دومین رویای انکیدو
بیماری انکیدو
• مرگ انکیدو و زاری گیل گمش
شتاب کردن گیل گمش به جانب دشت و گفت و گو با نخجیرباز.
• سومین رویای گیل گمش
رو در راه نهادن گیل گمش در جست و جوی راز حیات جاویدان و رسیدن وی به دروازهٔ ظلمات، گفت و گو با دروازه بانان و به راه افتادن در درههای تاریکی.
راه نمودن شمس خدای آفتاب _ گیل گمش را به جانب سی دوری سابیتو فرزانه کوهساران نگهبان درخت زندگی
رسیدن گیل گمش به باغ خدایان
• گفت و گوی گیل گمش و سی دوری سابیتو و راهنمایی سی دوری سابیتو، خاتونی فرزانه، گیل گمش را به جانب زورق ئوت نه پیش تیم. دیدار گیل گمش و اورشه نبی کشتیبان؛ به کشتی نشستن و گذشتن از آب های مرگ.
دیدار گیل گمش و ئوت نه پیش تیم، گیل گمش را؛ و شکست گیل گمش. آگاهی دادن ئوت نه پیش تیم، گیل گمش را از راز گیاه اعجازآمیز دریا.
به دست آوردن گیل گمش گیاه اعجازآمیز را و خوردن مار، گیاه را و بازگشت گیل گمش به شهر اوروک
• عزیمت گیل گمش به جهان زیرین خاک و گفت و گوی او با سایه انکیدو. پایان کار گیل گمش.
حماسهٔ گیلگامش یا حماسهٔ گیلگَمِش یکی از قدیمیترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقهٔ بین النهرین شکل گرفتهاست. قدیمیترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانهٔ هزارهٔ سوم پیش از میلاد مسیح میرسد که به زبان سومری است. از این حماسه نسخههایی به زبانهای اکدی و بابلی آشوری موجود است. این حماسه در سال ۱۸۷۰ توسط جورج اسمیت ترجمه و منتشر شدهاست. ترجمهی پارسی این حماسه توسط احمد شاملو صورت گرفته و نشر چشمه آن را به چاپ رسانده
خلاصه حماسه بر اساس نسخه مرجع آکدی)
لوح 1
هالی اوروک به درگاه خدایان شکایت زورگویی گیلگمش را میبرند. خدایان به اورورومیگویند که مردی زورمند بیافریند تا با گیلگمش مبارزه کند و اوروکدر آسایش باشد. اورورو انکیدو را از خاک میآفریند. انکیدو در دشتها با حیوانات زندگی میکند. یک صیاد که انکیدو دامهایش را میرماند، راهبهٔ شادی را به دشت میآورد تا انکیدو را از این کار بازدارد. انکیدو با او معاشقه میکند.
لوح 2
اهبهٔ شادی انکیدو را به نزد چوپانان میبرد. مردی از آنجا گذر میکند و زورگوییهای گیلگمش را برای انکیدو شرح میدهد. انکیدو خشمگین به اوروک میرود و با گیلگمش مبارزه میکند. گیلگمش پشتش را میخواباند و او را دوست خود میخواند. سپس به او میگوید که به همراهی هم، به جنگ هومبه به، دیو جنگل سدر خدایان بروند.
لوح 3
پیرسالان به گیلگمش نصیحتهایی برای این سفرش میکنند.نین سون، مادر گیلگمش برای او دعا میکند و از انکیدو میخواهد که از پسرش محافظت کند.
لوح 4
گیلگمش و انکیدو به سوی جنگل سدر خدایان به راه میافتند. گیلگمش پنج خواب میبیند و انکیدو آنها را به پیروزی تعبیر میکند. وقتی به آستانهٔ جنگل سدر میرسند، انکیدو هراسان میشود و گیلگمش او را دلداری میدهد و وارد جنگل میشوند.
لوح 5
با هومبه به مبارزه میکنند و گیلگمش با سه ضربه سرش را جدا میکند و سپس درختان جنگل سدر را میکوبند و میکَنند.
لوح 6
ایشتربه گیلگمش میگوید که معشوق او باشد، ولی گیلگمش عشق او را نمیپذیرد. ایشتر نر گاو آسمانی را در اوروک رها میکند. نر گاو به ویرانی اوروک میپردازد و انکیدو و گیلگمش با هم او را میکشند. سپس انکیدو خوابی میبیند و برای گیلگمش تعریف میکند.
لوح 7
انکیدو خواب دیده که خدایان برای مجازات گناهان گیلگمش و انکیدو (کشتن هومبه به، نابود کردن جنگل سدر و کشتن نرگاو آسمانی) تصمیم گرفتهاند که انکیدو باید بمیرد. انکیدو صیاد و راهبهٔ شادی را که او را از زندگی در دشت به در آوردهاند، نفرین میکند.
انکیدو بار دوم خواب میبیند که مردی او را به دنیای زیرین میبرد و گیلگمش او را یاری نمیکند.
انکیدو دوازده روز در بستر بیماری میافتد.
لوح 8
نکیدو میمیرد و گیلگمش بر مرگش مویه میکند و دستور میدهد تندیسی از او بسازند.
لوح 9
گیلگمش اندوهگین از مرگ انکیدو، راهی جایگاه اوته نه پیشتم(تنها انسانی که توانسته به جاودانگی برسد) میشود تا راز جاودانگی را از او بپرسد. به دو کوه میرسد که معبر آفتاب اند. دو نگهبان کوه که مانند کژدم هستند، راه را نشانش میدهند. او وارد ظلمات شده و آن سوی ظلمات باغی میبیند که برگهایش از لاجورد و میوههایش از عقیق است.
لوح 10
گیلگمش با سی دوری سابیت ملاقات میکند و از جایگاه اوته نه پیشتم میپرسد سی دوری سابیت اورشه نبی، کشتیبانِ اوته نه پیشتم را به او مینماید. گیلگمش با کشتی او به جایگاه اوته نه پیشتم میرسد و ماجرای خود را برایش میگوید. اوته نه پیشتم میگوید مرگ تقدیر گریزناپذیر انسان است.
لوح 11
گیلگمش از راز جاودانگی اوته نه پیشتم میپرسد اوته نه پیشتم ماجرای طوفان بزرگ را تعریف میکند. در زمان طوفان بزرگ، او به دستو اآ کشتی ای ساخت و یک جفت از هر حیوانی در آن گذاشت. وقتی خدایان از زنده بودن او مطلع شدند، او و جفتش را در شمار خدایان قرار داده و ساکن آن سوی دریا کردند.
آن گاه اوته نه پیشتم جای گیاه جاودانگی را بر گیلگمش آشکار میکند و گیلگمش آن را مییابد. ولی وقتی به شست و شوی خود مشغول است، ماری آن را میخورد و گیلگمش دست خالی به اوروک بازمیگردد.
لوح 12
این لوح ارتباطی با حماسه ندارد.
گیلگمش انکیدو را برای بازگرداندن چیزی به دنیای زیرین میفرستد و به او توصیههایی میکند تا بتواند برگردد. اما انکیدو به توصیههای گیلگمش عمل نمیکند و در دنیای زیرین گرفتار میشود. گیلگمش از خدایان طلب یاری میکند و اآ اجازه میدهد که روح انکیدو بالا بیاید. انکیدو احوال دنیای زیرین را برای گیلگمش بازمیگوید
...............................................................................................................................................
این حماسه که از استورههای قدیم بابلی است و احتمالاً ۳۵ قرن پیش سروده شدهاست، یکی از حماسههای کامل و ادبی تاریخ باستان و کهنترین حماسهی موجود در تاریخ جهان است. گیلگمش قهرمان اصلی این داستان موجودی است که دوسوم وجود او جنبهی الاهی دارد و فقط یک سوم وجود او آدمیزاد است. او در اواسط هزارهی سوم پیش از میلاد در شهر باستانی «اروک» ستمگرانه فرمانروایی میکرد. داستان او نه به خاطر جنگها و فتوحاتش – به عنوان یک قهرمان ملی یا سیاسی – دارای اهمیت است بلکه او در مقام یک انسان و به عنوان نمادی از هر فرد جامعهی بشری دارای اعتبار است. این داستانها از پنج پاره سرود تشکیل شده است: «گیلگمش و گاو آسمانی»، «مرگ گیلگمش»، «گیلگمش و آگا پادشاه کیش»، «گیلگمش و سرزمین زندگانی» و «گیلگمش، انکیدو و جهان مردگان» سه سرود آخر را حماسهی گیل گمش مینامند. «انکیدو» موجود انسانگونهای بود که خدایان او را با خوی جانوری آفریدند تا همطراز گیلگمش باشد و گیلگمش نیروی خود را صرف درگیری با او کند و دست از ظلم و ستم بر دارد. اما سرانجام پس از درگیریهای فراوان، آن دو تبدیل به دو دوست بسیار نزدیک میشوند. اما طی سلسله حوادثی گیلگمش دوست خود را از دست میدهد در سوگ او دچار ناآرامی میشود و اندیشهی مرگ سبب میشود به جستوجوی راهی برای جاودانگی برود. پس به جستوجوی نیای بزرگ خود، اوتنا پیشتیم (که در داستان طوفان نیز به او اشاره شد)، میرود زیرا او به زندگانی جاوید رسیده است. سرانجام پس از سختیهای بسیار او را مییابد. «اوتنا» راز زندگی جاوید خود را، نقشی میداند که در طوفان بزرگ در نجات موجودات زنده ایفا کرده است. «اوتنا» از «گیلگمش» میخواهد سرنوشتی که خدایان برای انسان نوشتهاند را بپذیرد و چون او راضی نمیشود، به او گیاهی در ته دریا را توصیه میکند. «گیلگمش» گیاه را مییابد اما ماری آن را میدزدد و سرانجام «گیلگمش» با ناامیدی به قصر خویش بازمیگردد و به این نتیجه میرسد که درد مردن را جز با شادمانه گذراندن عمر نمیتوان درمان کرد و چون نمیتوان جسم را جاودان کرد باید روح را جاودانه ساخت و به دنبال نام نیک رفت. حماسهی او به دستور خودش و برای عبرت آیندگان بر سنگ نوشته میشود. حماسهی «گیلگمش» از نخستین تفکرات فلسفی در باب مرگ به شمار میآید که به سبک حماسی بیان شده است.
مطالب مشابه :
ذکر یا معید برای بازگرداندن افراد و اشیاء گمشده و موقعیتهای از دست رفته
ذکر یا معید برای بازگرداندن افراد و علاوه بر این ٬۩ برای خواندن و نوشتن دعا باید ابتدا
لیست دعا های 40 شب
خلقت معشوق شب این دعا برای صاحب و مؤمنات به بازگرداندن آنها به وطنشان
80 وظیفه منتظران مهدی
خلقت معشوق. دعا در زمان غیبت آن دعا به درگاه الهی برای جلوگیری از نسیان یاد آن حضرت
داستان خسرو و شیرین
شاپور را برای بازگرداندن و معشوق برای اولین بار پروردگار دعا میکند
داستانهایی از ادبیات فارسی ( 5 ) خسرو شیرین
شاپور را برای بازگرداندن و معشوق برای اولین بار پروردگار دعا میکند
حماسه ی گیلگمش
• بازیافتن انکیدو گیل گمش را و رای زدن ایشان از برای جنگیدن با خومبه
قاتلین بالفطره روابط زناشویی ، ، لخت ، سیکس ، سیکسی ، بی تربیتی ، بی تربیت ، س ک س ، س کس ک و ن ، ک
دسپرادو، دعا، خدا ، دوست شیر ، تست ، معشوق ، اشتباهات برای بازگرداندن اعتماد
داستان خسرو وشیرین
شاپور را برای بازگرداندن و معشوق برای اولین بار پروردگار دعا میکند
خلاصه ی داستان خسرو وشیرین نظامی
گوید بهزودی شاپور را برای بازگرداندن شیرین به میکند که برای رفتن شاپور به
برچسب :
دعا برای بازگرداندن معشوق