خود کارامدی
خودکارامدی کلید رشد احساس عاملیت فردی است چون فرد خودکارامد احساس میکند که میتواند بر زندگیش تاثیر گذارباشد (بندورا،1997،2001).اما در توصیف و تصریح هر سازه ای گاهی لازم است که بتوانیم آن سازه را از سایر مفاهیم مشابه به ذهن ،متمایز کنیم .
خودکارامدی وتوانایی یکی نیست زیرا در تحقیقاتی که کلینز در سال 1982 انجام داد در گروه های نمونه خود شاهد دانش آموزانی با توانایی بالای ریاضی با خودکارامدی پایین یا دانش آموزانی با توانایی پایین و خودکارامدی بالا بود.گرچه توانایی بطورمثبت با پیشرفت ارتباط دارد اما دیده میشود در مواردی که کمبود توانایی وجود دارد ،سطوح بالای خودکارامدی باعث میشود فرد دوباره فعالیت را از سر بگیرد و بطور صحیح شروع به حل مشکلات نماید .(شانک،2012).
زیمرمن معتقد است که انتظار نتیجه و خودکارامدی هم یکی نیست.انتظار نتیجه به براورد فرد ازنتایج احتمالی عملش مربوط است در حالی که خودکارامدی به باورهای فرد در مورد تواناییهایش در انجام عمل، برمیگردد.ممکن است فرد به نتایج مثبت یک استرتژی یا عمل خاص باور داشته اما به تواناییهای خودش در انجام آن عمل تردید داشته باشد.اگرچه خودکارامدی و انتظار نتیجه ، از نظر مفهومی از هم فاصله دارد اما عملا باهم در ارتباطند.البته الزاما اینگونه نیست و مواردی هم هست که دانش آموز علی رغم خودکارامدی بالا به نتیجه عملش باوری ندارد و شاید فکر کند نمره کمی هم میگیرد و این اکثرا در مواردی است که دانش آموز فکر کند معلم علا قه ای به او ندارد.
اما تمایز دیگر بین خودکارامدی و خودپنداره است .خودپنداره یک خود ادراکی حاصل از جمع کل ارزیابیهای دیگران ،تقویتها و تجربیات فرد است که خودکارامدی در هر حیطه بخشی از آن است. خودپنداره کلی و خودکارامدی قلمرو_ویژه و بخشی از کل است .(شانک وزیمرمن،2006).
بنابراین همانطور که گفتیم خودکارامدی که به باورهای فرد نسبت به تواناییهایش در موفقیت انجام یک تکلیف معطوف است (بندورا،1997،1986)بیشتر با قضاوتهای فرد ازخودش در مورد مهارتها و تواناییهای لازم برای انجام یک تکلیف در یک حیطه خاص، مرتبط است.تحقیقات حاکی از این است که خودکارامدی وابسته به حیطه است یعنی از یک حیطه به دیگری متفاوت است(پاجارز،1996،1997).البته اگر دانش آموز باور کند که تواناییش در یک حیطه به سبب مهارتهای خاص او در حیطه های دیگر هم به نتیجه مطلوب منتهی میشود سبب خودکارامدی در موقعیت جدید هم ممکن است بشود(استرنبرگ و پریس ،2010 به نقل از زیمرمن و شانک ،2011) .
تاثیرات خودکارامدی :
پس از روشن شدن مفهوم خودکارامدی و جایگاهش در تئوری شناختی اجتماعی بعد از 1986 لازم است به کارکردها و اهمیت این سازه بپردازیم،با توجه به اینکه مفهوم خودکارامدی به قضاوت فرد درباره توانایی خود در انجام دادن وظیفه ای معین یا انطباق با موقعیتی خاص دلالت دارد ،تاثیر برداشت انسان از خودکارامدی بسیار گسترده و شامل این موارد است:
1-اینکه افراد به چه فعالیتهایی میپردازند؟ 2-چه مقدار از تلاشهای خود را صرف موقعیتی مشخص میکنند ؟
3- برای چه مدت در مقابل موانع ایستادگی میکنند؟ 4- واکنشهای هیجانی فرد هنگام پیش بینی یک موقعیت یا انجام دادن آن چگونه است؟
بدیهی است که تفکر ،احساسات و رفتار انسان در موقعیتهایی که به توانایی های خود اطمینان دارد با مواقعی که در آن احساس ناامنی و اضطراب میکند متفاوت است (مارگلیزو همکاران،2005).بطور خلاصه درک خودکارامدی بر اللگوهای تفکر،انگیزش ،عملکرد و برانگیختگی هیجانی تاثیر میگذارد .از نظر بندورا انتظارات کارامدی نسبت به سایر انتظارات نقش حیاتی تری در انگیزش و رفتار دارد.
تحقیقات نشان داده است که بازخورد به عملکرد و قضاوتهای مربوط به خودکارامدی نقش مهمی در رشد علایق درونی فرد بازی میکند.با افزایش علایق درونی فرد برای دستیابی به معیارهای هیجان انگیزتر تلاش میکند و در این صورت حس خودکارامدی بالقوه برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد میشودو در صورت دستیابی فرد به خودسنجی مثبت و متعاقبا خودکارامدی بیشتری میرسد .که البته علایق درونی حاصله سبب تسهیل تلاشهای فرد در دراز مدت است .خودکارامدی بوضوح بر عملکرد افراد تاثیر دارد .همچنین بر نحوه مقابل افراد با موقعیتهای نومید کننده و فشار زا در دستیابی به هدف تاثیر میگذارد زیراخودکارامدی بر ادراک کنترل محیطی را تحت شعاع قرار میدهد.در کل میتوان گفت خودکارامدی بر فرایندهای انگیزشی اثر وسیعی دارد (پروین ،2001).
خودکارامدی مثبت معمولا بعنوان متغیر پیش بین موفقیت در نظر گرفته میشودزیرا خودکارامدی بر استراتژی ،تلاش و پشتکار فرد تاثیر میگذارد( استرنبرگ و پریس 2010 به نقل ازبوفارد-بوچارد.پرنت و لاریوی،1991؛لنت،لوپز و بایسچک ،1991؛پاجارز،1996،پینتریچ،2004؛شانک، 2012).
خودکارامدی بر انتخاب فعالیتها و تکالیف موثر است.دانش آموزان با خودکارامدی پایین بدنبال تکالیف چالشی و نیازمند به تلاش بیشتر، نمیروند. وقتی دانش اموز بر تکلیفش کار میکند فرایند یادگیری خود را ارزیابی میکند.ادراک او از پیشرفت میتواند بعنوان یک بازخورد تسهیل شود وسبب خودکارامدی آنها به یادگیری شودکه تداوم انگیزش ویادگیری را موجب میگردد(شانک،2012 به نقل ازهاتی وتیمپرلی،2007؛شانک،1995).
تاثیرات خودکارامدی:
انتخاب:خودکارامدی بر انتخاب اهداف موثر است
تلاش پشتکار وعملکرد: توضیح داده شد
هیجان: افراد دارای خودکارامدی بیشتر در هنگام انجام تکالیف از خلق و خوی بهتری برخوردارند
مقابله با موقعیتهای فشارزا: توضیح داده شد.
خودکارامدی بر انتخابهای شغلی نیز تاثیر میگذارد(بتز،هاکت،1981،1983).تفاوتهای جنسیتی که موجب تفاوت انتخابهای شغلی میشود ناشی از خودکارامدی است.یعنی زنان خودکارامدی خود را بصورت کلیشه ای در مشاغل مردانه پایین میبینند و بر عکسش ممکن است آقایون باشند(شانک؛2012).
بندورا (2000)معتقد است که باورهای خودکارامدی در سه جنبه از هم متفاوتند :
1-عمومیت :ممکن است افراد در یک حوزه یا تنها در بخش کوچکی از آن خود را خود کارامد بدانند.کارامدی در این زمینه متاثر از چند عامل است :
شباهت فعالیتها
حیطه بروز آنهادر رفتارهای شناختی،عاطفی
کیفیت شرایط و خصوصیات اشخاصی که آن رفتار یا فعالیت به آنها مربوط میشود .
2-نیرومندی :هر اندازه احساس خودکارامدی قوی تر دوام و ثبات بیشتری خواهد داشت و نیز رابطه بیشتری با رفتار خواهد داشت.
3- سطح :سطح کاری که فرد انجام میدهد از ساده،متوسط و سخت متفاوت است .ممکن است فردی در مواجهه با کارهای بسیار ساده ،احساس کاذب کارامدی و در کارهای بسیار سخت احساس ضعف کند (کدیور،1388به نقل از بندورا 2000)
خودکارامدی در موقعیتهای پیشرفت:
خودکارامدی به موقعیتهای مدرسه وموقعیتهای پیشرفت دیگر وابسته است.همانطور که گفتیم ،خودکارامدی بر تلاش،انتخاب،پشتکارو پیشرفت موثر است(پاجارز،1996،1997؛شانک ،پاجارز،2005). اثر تعامل متقابل میان شخص ،فاکتورهای محیطی به روشنی اثر متغیرهای خود بویژه خودکارامدی را نشان میدهد..
فاکتورهای محیطی میتواندبرمتغیرهای شخصی همچون خودکارامدی،انتظارات نتایج،اسنادها،ارزیابیهای خوداز پیشرفت یادگیری وفرایندهای خودتنظیمی تاثیر بگذارد. خود نیزمیتواند بر محیط اجتماعی اثر کند.همچون دانش آموزی که احساس میکند آموزش بیشتری نیاز دارد و بدنبال معلم با کیفیت تدریس بیشتر میگردد(شانک،1999).موفقیت و پیشرفت همچون فرایند اهداف،و شاخصهای انگیزشی (انتخابها،تلاش و پشتکار ) و یادگیری تحت تاثیر محیط اجتماعی و اثرات خود(خودکارامدی) قرار میگیرد. دربین میانجیهای شناختی باورهای خودکارامدی بر عملکرد تحصیلی نقش اساسی داردو بر احساس ،تفکر و رفتار انسان تاثیر میگذارد (شانک؛2012).
خودکارامدی بعنوان یک سازه مهم بر بخشهای مورد تاکید دیدگاه شناختی اجتماعی تاثیر میگذارد:
1-اهداف:
اهداف در این تئوری به نقش انسان در پیش بینی آینده خود و خودانگیختگی انسان فعال عامل بندورا برمیگردد .که همانطور که گفتیم خودکارامدی در انتخاب اهداف بسیار مهم است
2-صلاحیتها:
صلاحیتهای مورد بحث در این تئوری موقعیتی است .این دیدگاه با بحث موقعیتی بودن صلاحیتها از تئوری صفات فاصله گرفته است .بدیهی است که خودکارامدی بعنوان احساس صلاحیت در یک حیطه خاص نقش کلیدی دارد
فرایند
چون رفتار فرد بوسیله انتظارات یا نتایج پیش بینی شده تنظیم میشود نه اهداف آنی لذا به نقش خودکارامدی در کلیه فرایندهای پی میبریم(پروین،جان،2001)
.باورهای خودکارامد بر چهار فرایند تاثیر میگذارند:
شناختی :رفتار هدفمند تابع اهداف آینده نگر و هدف گزینی تابع ارزیابی فرد از تواناییهایش است .افراد خودکارامد اهداف چالش برانگیزتری انتخاب میکنند.بیشتر فعالیتها با تفکر آغاز میشود و در انتخاب راهبرد نیز فرد تابع احساس خودکارامدی است . زیمرمن (2009)میگوید فرد در مرحله پیش تفکر بر اساس باور خودکارامدی خود دست به انتخاب میزند (پریس و استرنبرگ،2010).
انگیزشی : باورهای خودکارامدی در تنظیم انگیزش فرد نقش اساسی دارند .از نظر بندورا سه نوع برانگیزاننده شناختی وجود داردکه عبارت است از:
- اسنادهای علی
- انتظارات پیامدی
- اهداف درک شده
در نظریه ارزش انتظار ،قدرت انگیزشی انتظارات پیامدی تحت تاثیر باورهای فرد از تواناییهایش است .
عاطفی : افراد دارای خودکارامدی بالا در کنترل تهدیدهای محیطی موفقند .مضطرب و افسرده نمیشوند و به خود نگرانی راه نمیدهند .اما افراد دارای خودکارامدی پایین به خود بدبینند و تهدیدها و فشارهای محیطی را بزرگ جلوه میدهند.
گزینشی :فرد با انتخاب فعالیتها و محیط زندگیش راشکل میدهد .با انتخابهای متفاوت که بواسطه سطح درک فرد از کارامدیش اتفاق میوفتد فرد علایق و محیط اجتماعی مختلفی را ایجاد میکند (شانک،2012).
منابع خودکارامدی :
مشاهده الگوها، تجربیات جانشینی
نشانه های فیزیولوژیک :نشانه های هیجانی مثل تپش قلب،تعریق ..خشک شدن دهان
ترغیب اجتماعی (شانک،2012)
فراهم آوردن تجارب موفقیت انگیز(کدیور،1388).
موثرترین منبع انتظارات کارامدی تجربه مستقیم است که به تجربه کسب موفقیت در عملکردهای قبلیش بر میگردد..تحقیقات نشان میدهد تعیین اهداف کوتاه مدت قابل حصول هرچند چالش برانگیز میتواند به کسب خودکارامدی بیشتر منتهی شود گرچه نکات بسیار ظریفی ازجمله سطح توانایی فرد و نوع تکلیف و موارد دیگر باید با دقت لحاظ گردد .از طریق تدابیر آموزشی حامل پیام پیشرفت میتوان علایق فرد را تحت تاثیر قرار داد. ترغیبهای محیطی و دریافت پاداش نیز به افزایش خودکارامدی می انجامد وحامل پیام پیشرفت است.ترغیبهای کلامی بعنوان عاملی که برخودکارامدی،پیشرفت و تعهد افراد اثر می.ذارد نیز حائز اهمیت است . بنابر مطالعات شانک و کاکس1 (1984)بازخوردهای اسنادی در حین انجام تکلیف باعث بهبود خودکارامدی میشود.بخصوص بازخورد توانایی نسبت به بازخورد تلاش احساس خود کارامدی بیشتری ایجاد کرد.
علاوه بر این فرد با داشتن تجارب جانشینی و مشاهده دیگران نیز بخصوص موفقیت عملکرد گروههای مشابه، میتواند به احساس خودکارامدی بیشتری برسد.در تحقیقی که شانک (2000)انجام داد دریافت الگویی که افراد درآن احساس خودکارامدی و اعتماد به نفس بیشتری داشتند بیشتر توانستند خودکارامدی مشاهده گر را بالا ببرند در مقایسه با گروهی که خودکارامدی و اعتماد به نفس کمترداشتند(شانک،2012).
الگوهای خودکارامدی:
الگوهایی که در محیط اطراف فرد منبع اطلاعاتی برای خودکارامدی او خواهند بود که میتوانند والدین،بزرگسالان دیگر همچون معلمین ،مربیان،گروه همسالان باشند که البته تحقیقات نشان میدهد گروه همسالان مشابه بیشترین اثر را بر خودکارامدی نسبت به گروه همسالان برتر یا یک همسال برتر یازمانی که معلم الگو باشد ،دارد (شانک،2012).
در کلاسهای درس خصوصا وقتی دانش آموز خود را با همسالان مقایسه میکندیا مورد ارزیابی معلم قرار میگیرد ،بر خودکارامدی او و عملکردش تاثیر میگذارد (اکسلزو میدگلی،1989).وجود حمایتهای محیطی و بازخوردهای مثبت معلمین و والدینی مبنی بر اینکه او میتواند موفق شود بر احساس دانش آموز از تواناییها یش اثر مثبت دارد(ااسترنبرگ و پریس ،2010 به نقل اکسلز،میدگلی،1989؛اکسلز،ویگفیلد،هارولد و بلومن فلد،1993؛نیزوانت،2007؛یاموچی و همکاران ، 2005).
سطوح خودکارامدی که بندورا در سال 2001 مطرح کرده است:
دانش آموز خودکارامدefficacious student
معلم خودکارامدefficacious teacher
مدارس خودکارامد efficacious schools
خودکارامدی آموزشی (خودکارامدی معلمان):instructural self- efficacy
همانطور که خودکارامدی برای دانش آموزان در نظر گرفته میشود، برای معلمین نیز مطرح است (پاجارز،1996؛وولفلک وهوی 1998).که به باورهای معلم در مورد تواناییهایش در جهت کمک به دانش اموز مربوط است .خودکارامدی آموزشی بر فعالیتها، تلاش ،پشتکار معلمین اثر میگذارد(اشتون 1985،اشتون ووب ،1986،جاو لیو و همکاران،2009).
معلمین با خودکارآمدی پایین ممکن است از فعالیت های برنامه ریزی شده ای فراتر از توانایی هایشان ارزیابی میکنند، اجتناب کنند. بر آموزش دانش آموزانی که در یادگیری مشکل دارند، پافشاری چندانی نکرده وبرای به دست آوردن مواد آموزشی تلاش کمی می کنند و به آموزش مجدد برای فهم بهتر دانش آموزان کمتر میپردازند.
معلمان با خودکارآمدی بالا سعی در افزایش فعالیت های چالش برانگیز وپافشاری بر حل مشکلات یادگیری دانش آموزان دارند.اثرات انگیزشی خودکارآمدی معلمان سبب افزایش پیشرفت دانش آموزان می شود.آن ها تعهد قوی تری به کارشان دارند(چان،لایو،نای،لیمو هوگان،2008).
اشتون و وب(1986) دریافتند که معلمین باخودکارآمدی بالا جو کلاس مثبتی داشتند،از ایده های دانش آموزان حمایت می کردند و به نیاز های دانش آموزان توجه بیشتری نشان می دادند.معلمین خودکارآمد پیشبین قوی از پیشرفت دانش آموزان هستند. ولفلک و هوی (1990)به نتایج مشابه رسیدند. پاز،مورتیزو سولیوان ،1999 نیز به نتایج مشابه ای در مربیان ورزشی دست یافتن
خودکارامدی جمعی معلمین :collective teacher afficacy
خودکارامدی جمعی معلمین راهوی،گودارد و وولفلک (2000) عنوان کردند که خودکارامدی کلی معلمین یک مدرسه (collective teacher afficacy (یا درک کلی معلمین یک مدرسه از تاثیرگذاریه تلاش دسته جمعیشان ،بطور مثبت برپیشرفت دانش آموزان تاثیر دارد.
به نظر میرسد خودکارامدی جمعی معلمین که خیلی کم روی ان کار شده است ،در قرن بیست و یکم باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد . نقش مدیر مدرسه در ایجاد خودکارامدی کلی معلمین ،بسیار مهم است.مدیر مدرسه شرایط را بسوی چنین هدفی ترغیب و تسهیل میکند.
در حالتی که معلمانی که برای رسیدن به اهداف مشترک (عملکرد تسلطی) همکاری میکنند و از مربیان بعنوان الگوهای نقشی کمک میگیرد (اطلاعات جانشینی) برای رسیدن به یک خودکارامدی جمعی مناسبترند.خودکارامدی جمعی بر یادگیری دانش آموزان تاثیر میگذارد .
درحالتی که معلمان باهمدیگر کار کنند ، ازهمدیگر بیاموزند ، از مدارس موفق الگو برداری کنند ، باهمدیگر بر مشکلات فائق آیندو از مدیر و منابع تخصصی تشویق دریافت کنند برای رسیدن به سطح خودکارامدی جمعی مستعدترند (وولفلک هوی،2004). با وجود خودکارامدی جمعی امکان رضایت شغلی و تمایل به ماندن در این شغل بیشتر است.
برای رسیدن به خودکارامدی جمعی نیاز به جو مناسب است بطوریکه همه افراد در گروه آموزشی از مدیر تا همگی معلمین ،والدین و تمامی دست اندرکاان به تعهدات با پشتکار همدیگر باور داشته باشند.محیطی که همه افراد در آن احساس عاملیت داشته باشند به تلاش بیشتر وتغییرات مثبت بیشتری هدایت میشود(شانک،2012).
منابع خودکارامدی جمعی:
اکتساب عملکرد،تجربیات جانشینی ،ترغیب اجتماعی ونشانگرهای فیزیو لوژیک
کاربردها:
معلمین میتوانند با انتخاب گروههای مشابه و انجام تکالیفی که با دقت انتخاب شده اند به دانش آموزان با مشکل تحصیلی، کمک کنند.وقتی چند تا از دانش اموزان هم سطح مسئله ای را پای تخته حل میکنند احساس خودکارامدی ان گروه بالا میرود .در این جا استفاده از گروهای برتر((peer mastery ممکن است برای نشان دادن حل صحیح مسئله و یادگیری موثر باشند اما بر خودکارامدی اثری ندارند.
نقش خودکارامدی در یادگیری بخوبی اثبات شده است.معلمان همانقدر که به یادگیری دانش اموزان توجه دارند باید سطح خودکارامدی آنها را نیز ارزیابی کنند.ممکن است روش آموزشی، یادگیری را بیشتر کند اما خودکارامدی را کاهش دهد.
بندورا ( 1986،1997)پیشنهاد میکند که دانش آموزان باید دوره های تسلطی خودهدایتگررا که مستقلا مهارتها را انتخاب و بکار میگیرند را تجربه کنند.وقتی از الگوهایی با سطح درسی و خودکارامدی بالا تر استفاده میشود ممکن است دانش آموزان آن مهارت را یادبگیرند ولی فکر کنند که هرگز بخوبی الگو نخواهند بود . باید فرصتی داده شود که آنها مستقلا تمرین کنند تا به سطح لازم خودکارامدی برسند .
- استفاده از الگوهای همسان یا مشابه برای ارتقا سطح خود کارامدی
- استفاده از الگوهایی با مشکلات یادگیری قبلی که هم اکنون در اون حیطه ،مسلط شدند
- تاکید بر عملکرد جمعی در گروههای همسان
- انتخاب تکلیف مناسب برای هر گروه
- تاکید بر سخت کوشی وتلاش گروه تسلط یافته
- تاکید بر مطالعه بیشتر ،تمرین بیشتر، که سبب توانایی بیشتر و احساس خودکارامدی بیشتر است(شانک،2011).
- عدم دسته بندی دانش آموزان به سطوح ضعیف ،متوسط و قوی که سبب کاهش خودکارامدی میشود.
مهمترین اصل این است که با انتخاب الگوی مناسب که تحقیقات نشان میدهد الگوی مشابه بیشترین کمک را به افزایش خودکارامدی دارد و انتخاب تکلیف متناسب قابل وصول اما چالش برانگیز که فرد با تلاش و استفاده از الگوی جانشین از عهده آن برامده و بواسطه این بتواند پیشرفت به سطح بالاتری از خودکارامدی برسد .
استفاده از بازخوردهای بجا و ارائه اطلاعات مناسب از میزان پیشرفت دانش آموز میتواند به خودکارامدی او کمک کند..موضوع مهم توجه به موقعیتی بودن خودکارامدی است اینکه ممکن است یک نفر در یک حیطه درسی که هرچه میگذرد تخصصی تر میشود ،خودکارامدی پایین و در حیطه دیگر خودکارامدی بالایی داشته باشد.
توجه به ظرافتهای انتخاب الگو از نکات حائز اهمیت دیگراست اینکه الگو درچه سطح تسلطی از آن حیطه است ،مهم است.علاوه بر این تعداد الگوها هم قابل توجه است .یک گروه مشابه سطح خودکارامدی را بیشتر از یک نفر خصوصا اگر آن یک نفر از سطح خیلی بالاتری برخوردار باشد ،خودکارامدی را ارتقاء میدهد.باید توجه داشت که یادگیری یک بحث است و خودکارامدی بحث دیگر.بعبارتی هر الگویی که به تکلیف مسلط باشد ،میتواند یادگیری را تسهیل کند اما ارتقاء خودکارامدی را تضمین نمیکند
اهداف هرچند چالش برانگیز اما منطقا باید قابل دسترسی باشند در غیر اینصورت شکست های پیاپی و احساس عدم توانایی در فرد لانه میکند.بنابراین دادن فرصت کافی به دانش اموزان با حق انتخاب میتواند به عملکرد بهتر وخودکارامدی بیشتری منتهی شود.یعنی فضایی برای کسب تجربیات موفقیت آمیز ایجاد کنیم .
علاوه بر اینها نمایش فیلمهایی مناسب،استفاده از دانش آموزان با فرهنگهای متفاوت نیز میتواند تاثیر گذار باشد .
تاکید برکارگروهی نیز همانطورکه گفته شد به فرد کمک میکند که با مشاهده ضعفها و نقاط قوت هم گروهی های خود به احساس بهتری ازخودکارامدی برسد( شانک،2012،کدیور،1388کدیور،1390)
کاربردهای خودکارامدی آموزشی:
درست مشابه دانش آموزان معلمین نیز بامشاهده روشهای موفق تدریس همدیگر به خودکارامدی بیشتری میرسند . معلمان جدیدبا مشاهده عملکرد افراد تازه کاری مثه خودشان که توانسته اند به عملکرد اموزشی بهتری برسند و همچنین با مشاهده افراد با تجربه و استفاده از تجربیات آنها میتوانند احساس خودکارامدی بیشتری پیدا کنند.
عامل دیگری که سبب خودکارامدی معلمین میشود مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر است . تلاش برای کسب مهارتها وتمرین برای بهبود آن به افزایش خودکارامدی می انجامد.
از نکات مهم تئوری شناختی اجتماعی بندورا و دیدگاههای پیرو او قلمرو – ویژه در نظر گرفتن خودکارامدی و کلا موقعیتی برخورد کردن با امور است که با توجه به نگاه روز افزون تخصصی تر به موضوعات مختلف میتواند زمینه تحقیقات و کاربردهای بسیاری داشته باشد چنانکه در سالهای اخیر خودکارامدی در نوشتن،خواندن ..مورد بررسی قرار گرفته است و بر نقش حساس خودکارامدی در زمینها های خاص مثل خواندن،نوشتن ...تاکید میشود . خودکارآمدی به ویژه هنگامی حساس می شود که وظایف مرتبط بازمینه خاص مطرح وشرایط مقتضی انگیزشی در حد کمتراز ایده آل باشد. نگارش (نوشتن) یکی از این نوع زمینه ها است
از جمله تحقیقات که در زمینه خودآرامدی نگارش انجام شده است، تحقیق انجام شده توسط برونینگ ،دمپسی مک کیم و زومبرون 2013 تحت عنوان"بررسی ابعاد خودکارامدی برای نوشتن " است .بررسی آنها بر پایه مجموعه بزرگی از تحقیقات اولیه که اهمیت خودکارآمدی را برای عملکرد موفق نگارش وروابط آن با انواع متغیرهای دیگر مرتبط با نگارش نشان می دهد،استوار است.
ادراكات خود- كارآمدي بر الگوهاي تفكر، اعمال و برانگيختگي هيجاني تأثير ميگذارد. در آزمونهاي علّي هر چه سطح خودكارآمدي ادراك شده بيشتر باشد. سطح پيشرفت عملكرد بيشتر و سطح برانگيختگي هيجاني كمتر خواهد بود.
خودكارآمدي ادراك شده در تبيين پديدههاي مختلف چون تغييرات رفتار مقابلهاي توليد شده توسط حالتهاي مختلف تأثيرگذار، سطح عكسالعمل استرس فيزيولوژيكي، خودتنظيمي رفتار مقاوم به درمان، تسليم و دلسردي نسبت به تجربه شكست، اثرات خود– ناتواني كنترل پروكسي و ناسودمندي گمراه كننده، تلاشهاي دستاورد، رشد علايق دروني، و جستجوي شغل به ما كمك ميكند. در صورتي كه شرايط اجتماعي مساعد، مانع از رشد ناكار آمدي جمعي شود، نقش تأثيرگذار كارآمدي جمعي در تغيير اجتماعي مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد.خودكارآمدي ادراك شده به اين امر مرتبط است كه تا چه ميزان يك شخص ميتواند اعمال موردنياز براي پرداختن به موقعيتهاي آينده نگر را مديريت كند(جامیان،باهاروم،2013).
خود-ارزيابي از استعدادهاي عملياتي به عنوان دستهاي از تعيين كنندههاي پروكسيمال (نزديك به مبدأ) درباره اينكه مردم چگونه رفتار ميكنند، الگوهاي رفتاري آنها، و عكسالعملهاي عاطفي كه در موقعيتهاي دشوار دارند عمل ميكند. مردم در زندگي روزمره مداوماً در حال تصميمگيري درباره نوع و ميزان تداوم تصميمات اتخاذ شده هستند. از آنجايي كه اقدام بر مبناي قضاوت نا صحيح از كارآمدي شخصي ميتواند پيامدهاي ناخوشايندي داشته باشد، ارزيابي صحيح از توانمنديهاي خود، از ارزش كاركردي قابل ملاحظهاي برخوردار است. قضاوت از كارآمدي خود، خواه صحيح يا غلط، بر انتخاب فعاليتها و وضعيت محيطي تأثير ميگذارد. مردم از انجام فعاليتهايي كه معتقدند فراتر از توان آنهاست پرهيز ميكنند ولي وظايفي را كه با اطمينان احساس ميكنند قادر به مديريت آن هستند، ميپذيرند (بندورا، 1977).
اگر چه در انجام وظايف يادگيري، آنهايي كه ادراك خودكارآمدي بالايي در تقبل وظيفه دارند، نياز كمتري به صرف تلاش آمادهسازي احساس ميكنند. سالومون شواهدي در حمايت از اين مقوله فراهم كرده است. او دريافت كه اگر رسانه آموزشي در نظر دانشآموزان دشوار تلقي گردد، ادراك خودكارآمدي بالا باعث صرف تلاش شناختي زياد و يادگيري بیشتر ميگردد، اما اگر رسانه آموزشياران در نظر گرفته شود به صرف تلاش شناختي اندك و يادگيري ضعيف ميانجامد. علاوه بر اين قضاوتهاي افراد ازقابليتهايشان بر الگوي تفكر و عكسالعملهاي عاطفي آنان در طول تعاملات مقدماتي و واقعي با محيط تأثير ميگذارد. افرادي كه در مقابله با نيازهاي محيطي، خودشان را ناكارآمد تصور ميكنند بر كاستيهاي شخصي خود تأكيد ورزيده و مشكلات بالقوه را سختتر از آنچه واقعاً هست در نظر ميگيرند (بك، 1976؛ لازاروس و لاونير، 1978؛ مي چن باوم، 1977؛ ساراسون، 1975به نقل از جامیان و بهاروم ،2013).
چنين بدگماني خود مرجع با منحرف كردن توجه از بهترين صورت اجراي تكليف به سمت شكستها و حوادث ناگوار موجب بروز استرس و عملكرد معيوب ميشود. بر عكس، افرادي كه از احساس خودكارآمدي قوي برخوردارند توجه و تلاش خود را بر نيازهاي موقعيت متمركز ميكنند و به تلاش بيشتر در برابر موانع تحريك ميشوند
اكثر چيزهايي كه افراد از انجام آن لذت ميبرند، اصالتاً مورد علاقهاي آنها نیستند. اما در شرايط يادگيري مناسب، تقريباً هر فعاليتي، حتي آنهايي كه براي بسياري از مشاهده كنندگان احمقانه به نظر ميرسند، ميتوانند با اهميت دادن مورد جاذبه قرار گيرند. فرايندي كه توسط آن افراد به فعاليتهايي علاقهمند ميشوند كه قبلاً فاقد مهارت، علاقه، و خودكارآمدي بودهاند، حائز اهميت زياد است.
ناتواني در اثرگذاري بر رويدادها و شرايط اجتماعي كه بطور قابل ملاحظهاي زندگي انسان را متأثر ميسازد ميتواند به احساس پوچي و دلسردي بينجامد. تئوري خودكارآمدي بين دو منبع احساس پوچي تميز قائل است. افراد ميتوانند از تلاش دست بكشند چون شديداً نسبت به توانايي خود در انجام تكاليف ترديد دارند. يا اينكه نسبت به توانمنديهاي خود اطمينان دارند ولي به اين دليل از تلاش دست ميكشند كه به دليل بيمسئوليتي یا تعصب منفي، يا شرايط تنبيه كننده محيطي، انتظار ندارند تلاش آنها به ثمر برسد.
اين دو منبع متمايز، علتها و درمانهاي متفاوتي دارند. براي تغيير احساس پوچي مبتني بر كارآمدي، فرد ملزم به توسعه قابليتهاي اصلي و ادراك قوي از خود كارآمدي است. بر عكس، براي ايجاد تغيير در احساس پوچي مبتني برونداد، فرد بايد محيط اجتماعي را به گونهاي تغيير دهد كه بتواند به مزيتهاي قابليتهايي كه از قبل دارد دست يابد(جامیان و بهاروم ،2013).
در تئوري اصلي درماندگي ياد گرفته شده (سليگمن، 1975)، اگر اعمال افراد نتواند رويدادهايي كه برايشان پيش ميآيد را تحت تأثير قرار دهد، آنها غير فعال و افسرده ميشوند. چون آنها به اين ديدگاه ميرسند كه آينده پوچ و بيفايده است، ديگر تلاش نخواهند كرد، حتي در شرايطي كه ميتوانند با قابليتهايشان به نتايجي دست يابند. تئوري اصلاح شده (آبرامسون، سليگمن، و تيسديل، 1978) تأكيد موقعيت علّي تأثيرات مخرب را از اين باور كه عملكردهاي فرد بيپاداش خواهند ماند (استقلال پاسخ – برونداد) به اين عقيده كه فرد نميتواند عملكردي در بر داشته باشد، تغيير ميدهد.
شاید بتوان بعد انگیزشی احساس خودکارامدی را در تمامی دیدگاه های مبتنی بر پارادایم شناختی با الفاظ گوناگون در نظر گرفت .چنانکه برونر نیز احساس توانمندی از درک و اکتشاف و در دیدگاه آزوبل ارضای سائق شناختی بعنوان عامل برانگیزانده است . در هر حال با مطالعه و بررسی مقالات چند سال اخیریکی ازعناصر انگیزشی غیر قابل چشم پوشی در یادگیری ،در کنار عناصر دیگری همچون خودمختاری ،نیازها ،ارزش ها و انتظار نتایج ...است که همانطور که مفصلا اشاره شد پشتکار و پیشرفت راهم تضمین میکند .
-smith -Collins-sterenberg -preiss-Margolis -Bouffard-bouchard -Parent -larivee -Lent -Lopes - Blumenfeld-Nieswandt -Yamauch-Cox-Bieschke-pajares - Pintrich Timperley -Betz -Hack
-Eccles -Midgley -Wigfield -Harold Webb- Chan -Lau -Nai -lim -Hogan -Chase -Mortiz -Sullivan
-Woolfolk - hoy -Ashton-r-pajares -Johnson -miller -Valiante -shell -Colvin -Bruning - murphy
-Bruning -Dempsey -Mc kim -Zumbrunn-Jamian -Baharom
Mccarthy -meier -Rindere
-
مطالب مشابه :
بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان
طرحواره - بررسی رابطه هوش معنوی با خودکارآمدی عمومی در دانش آموزان - وبلاگ تحلیلی روانشناختی
خود کارامدی
خانه روانشناسان تربیتی ایران - خود کارامدی - خودکارامدی کلید رشد احساس عاملیت فردی است
خودکارامدی چیست ؟
روانشناسی مثبت نگر - خودکارامدی چیست ؟ - هیچ راهی دور نیست.انسان همان میشود که می اندیشد.
نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان
مدیریت تکنولوژی - نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان - Management Of Technology
خلاصه تئوری خودکارآمدی بندورا
خودکارآمدی از زوایای سلامت نیز مورد بررسی قرار گرفته است. کسانی که احساس خود کارآمدی بالا
خودکارآمدی در محیط کار تلویحاتی برای انگیزش و عملکرد
خودکارآمدی در محیط کار تلویحاتی برای انگیزش و عملکرد نویسنده: فرد لوننبرگ (2011) چکیده:
باورهای خودکارآمدی معلمان آموزش عادی و معلمان آموزش استثنایی
روانشناسی و سلامت - باورهای خودکارآمدی معلمان آموزش عادی و معلمان آموزش استثنایی - Cognitive
تاثیر خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی
ندای درون - تاثیر خودکارآمدی در پیشرفت تحصیلی - ترویج فرهنگ مشاوره
نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان
مدیریت و برنامه ریزی آموزشی قصرشیرین - نقش خودکارآمدی در توانمندسازی کارکنان - پژوهشی
برچسب :
خودکارآمدی