حسود نباش!!
رنج شديد بيمارى حسادت براى حسود
سرهنگى پسرى داشت ، كه در كاخ برادر سلطان ، مشغول خدمت بود. با او ملاقات كردم ، ديدن هوش و عقل نيرومند و سرشارى دارد، و در همان زمان خردسالى ، آثار بزرگى در چهره اش ديده مى شود:
بالاى سرش ز هوشمندى |
مى تافت ستاره بلندى |
مقام او در نزد شاه ، موجب شد، آشنايان و اطرافيان ، نسبت به او حسادت ورزيدند، و او را به خيانتكارى تهمت زدند، و در كشتن او تلاش بى فايده نمودند، ولى آنجا كه يار، مهربان است ، سخن چينى دشمن چه اثرى دارد؟
شاه از آن سرهنگ زاده پرسيد: ((چرا با تو آن همه دشمنى مى كنند؟))
سرهنگ زاده گفت : زيرا من در سايه دولت تو همه را خشنود كردن مگر حسودان را كه راضى نمى شوند مگر اينكه نعمتى كه در من است نابود گردد:
توانم آن كه نيازارم اندرون كسى |
حسود را چه كنم كو ز خود به رنج در است (۱) |
بمير تا برهى اى حسود كين رنجى است |
كه از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست |
شوربختان به آرزو خواهند |
مقبلان را زوال نعمت و جاه (۲) |
گر نبيند به روز شب پره چشم |
چشمه آفتاب را چه گناه ؟ |
راست خواهى هزار چشم چنان |
كور، بهتر كه آفتاب سياه (۳) |
۱- يعنى : با حسود چه كنم كه او خود در رنج است ، و همين رنج براى او بس است .
۲- شوربخت : بدبخت ، مقبلان : نيكبختان .
۳- يعنى : براستى كورى هزار چشم همانند شب پره ، بهتر از آن است كه نور آفتاب تيره گردد و جهان تاريك شود.
مطالب مشابه :
امکان استفاده همکاران از هتل اشراق مشهد
وبلاگ یک بانک رفاهی - امکان استفاده همکاران از هتل اشراق مشهد - وبلاگ كارمند بانك رفاه
دعا به هنگام رفتن مسافرت
هتل اشراق مشهد دست نوشته هاي يك جوان
خطاي ديد!!
هتل اشراق مشهد دست نوشته هاي يك جوان
حسود نباش!!
هتل اشراق مشهد دست نوشته هاي يك جوان
داروخانه ی پروردگار
هتل اشراق مشهد دست نوشته هاي يك جوان
ادب با خدا
هتل اشراق مشهد دست نوشته هاي يك جوان
اس ام اس عاشقانه+جملات عاشقانه
هتل اشراق مشهد دست نوشته هاي يك جوان
برچسب :
هتل اشراق مشهد