پیروزی شاهین بوشهر در شیراز
در شهر شعر و عشق و عاشقی
شاهینیا عاشقانه خواندن و عشقبازی ها کردند
مقاومت سپاسی شیراز ۰ شاهین بوشهر ۱
ساعت ۱۱ صبح پنجشنبه مورخ ۱۶/۲/۸۹ بهمراه برادرم و پدرم و دوتا از دوستانمون به سوی
شیراز حرکت کردیم برای دیدنفوتبال تیم دوست داشتنیمون با اظطراب و دلهره و هزاران امید.
توی ماشین حرف از فوتبال قدیم که پدرم تعریف میکرد بود فوتبال تا امروز که ما هم نظر
میدادیم حرف از همه جهت فوتبال بود .
پرچم شاهین هم از پنجره ماشین بیرون کرده بودیم همه که رد میشدن برامون دست تکون
میدادند و اونها هم پرچم نصب کرده بودند.
همه مسیر جاده بوشهر شیراز پر شده بود از ماشین بوشهری ها که با پرچم شاهین پیش به
سوی استادیوم حافظیه میتاختند.
جاتون خیلی خالی بود. همه با یه شور و شعف وصف ناپذیری در حرکت بودند و به هم دست
تکون میدادند چر اغ میزدند جفت راهنما میزدند بوق میزدند هلهله میکردندهمه مصمم برای یه
رسیدن به یک هدف در حرکت بودند .
وای که چقدر زیبا و غرور آفرین بود حرکت مردم بسوی یک هدف .
شیراز براستی بوشهر شده بود
به شیراز رسیدم رفتیم بسوی حافظیه هرکس رو که میدیدم بوشهری بود! پس شیرازیها کجان؟!
بلیط رو مجانی به دست مردم میدادند کسی برای دوستش نمیتونست بلیط بگیره هرکس باید
خودش بلیط میگرفت .دوربین عکاسی رو نمیگذاشتند به داخل ببریم. برای چی ؟نمیدونم .(برای
اولین بار در دنیا همچین چیزروی می دیدم).
نمیدونم برای شیرازیها هم همینطوریبود یا نه ؟ آخه درب ورودی ما با شیرازی ها
جدا بود باید یک کیلومتر دورتر توی کوچه پس کوچه ها میرفتیم تا به محل ورودی
بوشهری ها میرسیدیم.بلاخره وارد ورزشگاه شدیم .
جایگاهی که برای بوشهریها در نظر گرفته بودند پشت یکی از دروازه ها بود ولی
انصافا" جای بزرگی بود هرچند که جای مناسبی برای تشویق نبود.
شاهینیا شیرازی ها رو به ورزشگاه آوردند.
اون قسمت شاهینیا مملو از جمعیت بود و تعداد شیراز ها کم بود استادیوم در دست بوشهریها
بود و از همان لحظه ورود شعار دادن رو آغاز کرده بودند .
همه همدیگه رو میشناختند .ما هم خیلی از آشناهان و دوستان رو دیدم همسایه هارو
دیدم .خصوصا" پدرم که اکثرا" اون و میشناختند و دوستای قدیمی همدیگه رو دیده بودند و یاد
از فوتیال قدیم بوشهر و شیراز میکردند اون موقع ها که تیم کلنی (تیم منتخب) بوشهر با تیم
کلنی شیراز در همین حافظیه مسابقه داده بود و تیم بوشهر برده بود .خلاصه پدرم هرکس رو
که میدید آشنا بود و محفلی شده بود برای دید و بازدید.و تازه کردن خاطره ها و من وبرادرم هم
پرچم هارو در آورده بودیم و تکون میدادیم اون تعداد معدود هواداران شیرازی هم ماتو مبهوت
به گرمای تشویق بوشهریها نگاه میکردند و تعجب از این همه همت و غیرت سراپای وجودشان
رو گرفته بود و لرزه در اندامشان انداخته بود و قطعا" پیش خود میگفتند که وای خدایا ما با این
تماشاگران شاهین امروز چگونه باید این بازی رو سپری کنیم!
بعد از چند دقیقه دروازه بانان تیم سپاسی آمدند و خودشون رو گرم کنند اول تعدادی از
بوشهریها فکر کردند که روشنگر دروازه بان شاهین آمده (آخه فاصله با اونها زیاد بود) و
حسابی برای چند ثانیه ای اونو تشویق کردند .
بعد از چند دقیقه هم روشنگر به همراه هادی شفیعی و آقای جلال بشرزاد مربی دروازبانهای
شاهین آمدند و شروع به گرم کردند نمودند.
در این لحظه بود که استادیوم حافظیه منفجر شده و همه یک صدا روشنگر رو تشویق کردند.
بعد از چند دقیقه بازیکنان تیم سپاسی وارد شدند که با تشویق هواداران خود روبرو شدند .
بازکنان تیم شاهین وارد نشدند خیلی فاصله افتاده بود بین ورود بازیکنان مفاومت و شاهین من
پیش خودم گفتم یه وقت دیر نشه و زمان برای گرم کردند رو از دست بدهند و دلم شور میزد که
چه اتفاقی افتاده که بازیکنان تا حالا برای گرم کردند نیمودند .
توی همین فکر بودم که بار دیگر استادیوم منفجر شد و سبکبالان شاهین به میدان گام گذاشتند
استادیوم فقط یک فریاد رو میشنید این هم فریاد:
شیر آمد شاهین آمد شیر آمد شاهین آمد
و
شاهین بوشهر شاهین بوشهر
همه بازیکنان رونگاه میکردم تا ببینم که چه کسانی در ترکیب شاهین هستند روشنگر بود رحمان
رضایی بود بهادر عبدی بود محسن حمیدیاین بازیکن خوب خوزستانی بود ای ولله رضا
بازیاری کاپیتان محبوبمون هم بعداز چندین هفته غیبت در ترکیب اصلی بود مهدی نوری
بود حمید رضا سلیمانی بود محسن ایرانژاد بود ساندی این مروارید و الماس سیاه نیجریه ای هم
بود محمد احمد پوری یک خوزستانی دیگه این آقای گل شاهین هم بود ولی یه خورده دورتر
مسعود تنهایی این تعویضی طلایی سرهنگ هم داشت اختصاصی با مربی گرم میکرد
ته دلم یهو خالی شد پس پترویچ این طراح قهار شاهین کو کسی که برای شاهین حسابی
میجنگد (البته همه بازیکنان شاهین به این تیم تعصب دارند ولی روزی که پتروچ نباشه شاهین
خوب نتیجه نمگیره روزی که پترویچ خوب بازی نکنه همه میدونند که امروز پتروچ یه مشکلی
داشته خلاصه بازی پترویچ برای ما هواداران خیلی به چشم میاد.)
آه و حسرت تمام وجودم رو گرفت ترسیدم گفتم نکنه توی تمرین مصدوم شده باشه خدایا برای
چی محمود خان این و توی ترکیب نگذاشتهکه ناگهان این ژنرال میانه میدان شاهین با گامهای
بلند و استواربه میدان آمد که برای چندمین بار دیگر استادیوم به آتش کشیده شد .(آتش هیجان).
بازیکنان خود را گرم کردند و بعد از مدتی به داخل رختکن رفتند و بعد از ۲۰
دقیقه با نشان بازی جوانمردانه هر دو تیم وارد ورزشگاه شدند و در جلوی
جایگاه ایستادند و قرآن تلاوت شد داور بازی با یه قرعه کشی که برنده
قرعه هم شاهین بود بازی رو آغاز کرد.
برای شاهین همه آنهایی که نام بردم بجز احمدپوری در ترکیب بودند/.
هنوز هوادران شاهین بیش از هواداران سپاسی در ورزشگاه بودند و
تشویق میکردند.
اوایل بازی بود که یک گروه موزیک هم وارد تماشاگران تیم سپاسی شد
ولی باز هم از پس صدای بلند نام شاهین که هواداران این تیم فریاد میزدند
بر نیامدند .تماشاگران میگفتند که این گروه موزیک مال سپاه است آخه تیم
مقاومت سپاسی زیر نظر سپاه فعالیت میکنه.
حدودا" نصف وقت بازی در نیمه اول گذشته بود که تماشاگران شیرازی به
سوی ورزشگاه سرازیر شدند و کم کم داشتند سکوها رو پر میکردند در
این وقت بود که هوادران سپاسی از لحاظ جمعیت بیشتر از شاهینیها
شدند .
ضربان قلب من تند میزنه میخواد . . .
تیم سپاسی فشار زیاد خصوصا" از راه هوا بر شاهین می آورد ولی ما در ترکیب دفاعی سه
شاهین تیز پرواز به نام رحمان رضایی و رضا بازیاری و دروازبان تیز چنگمان مجتبی
روشنگر داشتیم که همه توپ ها رو مهار میکردند ولی با این حال ضربان قلب من تند تند میزد
استرس تمام وجودم گرفته بود و میگفتم خدایا نکنه یه اشتباهی در دفاع صورت بگیره و تیم
محبوبم گل بخوره همین منو زیاد اذیت کرد تا اینکه نیمه اول به پایان رسید.
بین دو نیمه یه کم آرامش پیدا کردم پیش خودم نیمه اول رو تحلیل کردم اولین تحلیلم بر انتخاب
زمین بود از طرف رضا بازیاری که چرا اون به قول پدرم که برنده قرعه بود زمینی رو
انتخاب کرد که هم باد به ضرر آنهابود هم آفتاب توی چشمشون که من بنظر خودم بهترین دلیل
که میتونسم برای این کار کاپیتان پیدا کنم این بود که گفتم شاید نیمه دوم چونکه میدونسته تیم
حریف فشار میاره میخواسته که دروازه بان وخط دفاعی کنار هواداران ونیمکت خودی باشند
تااز طرف هوادران حریف تحت فشار قرار نگیرند و کادر مربیگری بتونه برای نیمه حساس
بازی نزدیک به خط دفاعی باشه دلیلی غیر از این نتونستم پیدا کنم و تحلیل دیگرم که چرا کادر
فنی تیم سپاسی رو به بازی هوایی آوردند و آیا نیمه دوم هم این کارو ادامه میدهند ؟
قطعا" آنها میخواستند از قدرت سر زنی بازیکنان قد بلند خود در بازی هوایی استفاده ببرند و از
این طریق به گل برسند چونکه قد مدافعان و مهاجمان آنها از مدافعان و دروازه بان شاهین بلند
تر بود و این تنها نقطه قوت آنها بود و میبایست از این نقطه قوت استفاده ببرند و برای همین بود
کرنر های زیادی گرفتند و مدافعان خود موقع کرنر به جلومیبردند و قطعا" در نیمه دوم هم
مجبور بودند که از همین شیوه استفاده ببرند چونکه بخوبی میدونستندکه شاهین تیمیه که به
سختی گل میخوره و آمارتفاضل شاهین از تمام تیم های زیر خود در جدول و چندین تیم بالای
خود در جدول بهتره این نشان از کم گل خوردن این تیم رومیده پس سپاسی مجبوره که فقط از
نقطه قوت خود استفاده کنه چونکه دفاع شاهین کم نقص بازی میکنه .
نیمه دوم شروع شد مسابقه متعادله بایه خورده تسلط بیشتر سپاسی بر بازی پیش میرفت تا اینکه
فکر کنم در دقیقه۷۵ بود (به وقت کرنومتر من).یک دو شاهینیا در پشت محوطه جریمه سپاسی
توپ رو پتروویچ به مسعود تنهایی پاس داد و اون با یک ضربه دقیق ورزشگاه رو با اشک و
شوق شاهینیا منفجر کرد .شاهین گل زد بله این گل گلی بود برای یک بقاء برای یک فصل دیگر
در سطح اول فوتبال بودن این گل میتونه گل یک پیروزی باشه یک پیروزیی که بقاء کمتر از
کسب قهرمانی نیست شاید هم شیرین تر.
زیرا :
این پیروزی و فتح برای زنده ماندن است نه برای به رخ کشیدن قدرت.
فشفشه های دستی خود نمایی میکردند و هلهله بوشهریها یک لحضه آروم نمیشد.
شیرازیها با حسرت به ما نگاه میکردند هر چند که برای من این نگاه حسرت آنها خوش آیند نبود
ولی چند دقیق قبل آنها شعار میداند : شاهین دسته اولی شاهین دسته اولی این فکر بود که من
کمی آروم میکرد چونکه حالا اگه این نتیجه تا آخربازی حفظ میشد ما لیگ برتری بودیم و اونها
دسته اولی .
استرس سراپای وجودم رو گرفته بود لرزش پاهایم هم به تندی ضربان قلبم اضافه شده بود.
بازی همینطور با فشار تیم شیرازی بر دروازه شاهین ادامه داشت اما رشادت های خط دفاعی و
خصوصا" مجتبی روشنگر در دروازه مانع از به نتیجه رسیدن حملات تیم شیرازی میشد.بازی
به دقیقه آخر رسیده بود رحمان رضایی مصدوم شد و جای خود را به حق شناس داد این
تعویض سوم شاهین و بود و اجباری بود چونکه شاهین میخواست احمد پوری رو وارد زمین
کنه که روی ضد حملات کار کنند.دو تعویض قبل هم مهدی کیانی به جای حمید رضا سلیمانی و
حبیب هوشار هم بجای محسن ایرانژاد وارد بازی شده بود.
سوت تماشاگران مطابق معمول قبل از داور به صدا در اومد داور چهارم ۶ دقیقه وقت اضافه
اعلام نمود این چند دقیقه فشار استرس بیش از بازی ایران استرالیا در سال ۹۸ بود چونکه این
بار خودم در استادیم بودم و نزدیک به هواداران تیم حریف وای اگر در این لحظه گل بخوریم
چه میشه دنیا شاید بر سر همه ما خراب بشه.این ۶ دقیقه همه هواداران شاهین فقط سوت
میکشیدند تا اینکه سوت پایان بازی توسط داور سعید مظفری زاده به صدا درآمد.
در این موقع همه از شوق اشک میریختند همه همدیگر رو در آغوش میکشیدند و پیروزی رو
تبریک میگفتند.بعضی ها هم میگفتند عیدتون مبارک واقعا" که عید بود .
هواداران یک صدا میگفتند بچه ها متشکریم بچه ها متشکریم. بازیکنان هم بعد از اینکه به
بازیکنان حریف دلداری دادند و دست دادند به طرف هوادران آمدند و از آنها سپاسگذاری
کردندمحمود یاوری هم آمد از همه تشکر کرد.
بازیکنان لباس های خود را برای تماشگران پرت کردند و اینطوری از آنها تشکر کردند پترویچ
که سراز پا نمی شناخت و همینطور جلوی تماشاگران بالا و پایین میپرید و آنها را برای تشویق
تحریک میکرد و هوادران هم یک صدا او را تشویق میکردند.
تماشاگران سپاسی هم ایستاده بودند و مارا نگاه میکردند و علیه مسئولان تیمشون شعار میدادند
و عده ای از تماشاگران شاهین هم که از شعارهای شیرازی ها کفری بودند وقت رو مناسب
برای تلافی دیدند و یک صدا میگفتند: سپاسی بای بای سپاسی بای بای .
موقع خروج در کوچه های اطراف ورزشگاه هلهله و پایکوبی برگزار بود در خیابان اطراف
ماشین های بوشهری بوق میزدند و پرچم می چرخوندند.جالب اینکه عده ای از شیرازیها
می پرسیدند مگه چی شده ؟
در حالی که در بوشهر طی تماسی که داشتیم کل شهر در شادی به سر میبرد از پیرمرد و
پیرزن تا کوچک و بزرگ از این بازی و نتیجه اش خبر داشتند . راستی یادم رفت بهتون بگم
موقع ورود به ورزشگاه یکی از مغازه داران اطراف ورزشگاه وقتی پرچم رو در دست ما دید
گفت بازی کجا با کجاست ؟ گفتم شاهین و مقاومت سپاسی با تعجب گفت : مقاومت سپاسی ؟!
مثل اینکه تا به حال اسم تیم شهرشون به گوششون نخورده بود خنده ام گرفت گفتم بازی
شاهین با پرسپولیس تهران پیش خودم گفتم اینطوری بگم شاید به ورزشگاه بیاد و بخواد علی
دایی و کریم باقری روببینه و اونوقت مجبور بشه تیم شهرشون رو تشویق کنه (یعنی توفیق
اجباری)حالا نمیدونم اومد یا نه اگه اومده باشه قطعا" شاهین شده.
خدا رو شکر خیالمون راحت شده بود حرکت کردیم به سوی بوشهر چند کیلومتری که از
شیراز بیرون اومدیم ماشینا بوق زنان و جفت راهنما زنان و پرچم چرخان در جاده تردد
میکردن به خان زنیان رسیدیم(حتما" بستنی این شهر رو بخورید عجب بستنی توپی داره بستنیش
خیلی معروف) دیدیم تعدادی از ماشین ها ایستاده اند و دارند با هم صحبت میکنند میخوانند قرار
بگذارند که با هم حرکت کنند.خلاصه حرکت کردیم از خان زنیان اومدیم به سمت دشت ارژن
اونجا همه ماشینای بوشهریها ایستاده بودند و این شهر بین راهی و جاده اون رو قرق کرده بودند
و به رقص پایکوبی میپرداختند. قهوه خانه های سنتیش حسابی کاسبی کردندهمه اونجا شام
خوردند و به سوی بوشهر حرکت کردند تا اینکه بیایند میدان ورودی شهر و منتظر اتوبوس تیم
شاهین بمونند ما هم جای شما خالی شام خوردیم و اومدیم به سوی بوشهر ساعت 3:15 بود که
رسیدیم میدون ورودی بوشهر مردم اون موقع صبح اونجا تجمع کرده بودند و منتظر تیم
شهرشون بودند که بیایند .
ما که خوابمون میومد و قبلا" دراستادیوم هم از بچه ها تشکر کرده بودیم حرکت کردیم به سوی
خونه تا داستان سفرمون و فتحمون رو تعریف کنیم .
راستی فال حافظی که توی حافظیه زدم این بود :
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم
اگر غم لشکرانگیزد که خون عاشقان ریزد
منو ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
مطالب مشابه :
شاهین شهر؛ تاریخچه، جامعه شناسی، و مدیریت اجتماعی سیاسی آن
شاهين شهر بهتر - شاهین شهر؛ تاریخچه، جامعه شناسی، و مدیریت اجتماعی سیاسی آن - شاهين شهر بهتر
ماهی قرمز برای شب عید نخرید
کتاب شهر - بانک اطلاعات شهری شاهین شهر - ماهی قرمز برای شب عید نخرید - اطلاع رسانی شهری , آگهی
واحد های شمارش و اندازه گیری
کتاب شهر - بانک اطلاعات شهری شاهین شهر - واحد های شمارش و اندازه گیری - اطلاع رسانی شهری , آگهی
گزارشی از بازار شب ،شاهین شهر
در جستجوی زمان از دست رفته - گزارشی از بازار شب ،شاهین شهر - توکل به خدا سر لوحه کارهایم
مشخصات کبوتران ایران :
کبوتر شاهین شهر - مشخصات کبوتران ایران : - کبوتر شاهین شهر - کبوتر شاهین شهر
انتقاد آیت الله مکارم از تورم و گرانی
کتاب شهر - بانک اطلاعات شهری شاهین شهر - انتقاد آیت الله مکارم از تورم و گرانی - اطلاع رسانی
داستان سرا پا حقیقت قسمت دوازدهم ( آخرین قسمت )
شهر من، من به تو می سر کار ، حتما سر شما هم کلاه گذاشته ، گفته این مغازه واسه اونه ؟ شاهین :
پیروزی شاهین بوشهر در شیراز
هوادار شاهین در شهر شعر و موقع ورود به ورزشگاه یکی از مغازه داران اطراف ورزشگاه
مغازه دار طبیعت دوست شهر ما
جغرافیای طبیعی کازرون - مغازه دار طبیعت دوست شهر ما - معرفی جغرافیای طبیعی کازرون و استان فارس
مقاله
دبستان ابتدایی شهید پرخاش شاهین شهر - مقاله - دبستان ابتدایی شهید پرخاش شاهین شهر مغازه
برچسب :
مغازه شاهین شهر