حکم لواط ازدیدگاه مذاهب اسلامی، قانون مجازات ایران وافغانستان
لواط در قرآن
لواط یکی از زشت ترین گناهانی است که خداوند متعال در قرآن به زشتی این عمل اشاره می کند:
{لتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِین}
{إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساء بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ} آیه اول اشاره دارد به این که این گناه علاوه بر این که خود یک عمل زشت و فوق العاده ننگین است قبل از شما در هیچ قوم و ملتى سابقه نداشته است، و این زشتى آن را چند برابر مى کند؛ زیرا پایه غلط و سنت شوم و وسیله اى براى گناه دیگران در آینده نزدیک و دور خواهد بود.
آیه دوم اشاره به این دارد که چه انحرافى از این بدتر که وسیله تولید نسل را که آمیزش زن و مرد است و خداوند آن را به طور غریزى در هر انسانى قرار داده، رها کنند، و سراغ” جنس موافق” بروند کارى که اصولا بر خلاف فطرت و ساختمان طبیعى جسم و روح انسان است و نتیجه اش عقیم ماندن هدف آمیزش جنسى است، و به تعبیر دیگر، تنها اثرش یک اشباع کاذب جنسى و از بین بردن هدف اصلى یعنى ادامه نسل بشر مى باشد، و در پایان آیه به عنوان تأکید مىگوید: شما جمعیت اسراف کارید” یعنى از حدود الاهى قدم بیرون گذارده و در انحراف و تجاوز از مرز فطرت سرگردان شده اید
علاوه بر این دو آیه آیات دیگری در مذمّت لواط در قرآن آمده است:
در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد میروید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها میکنید؟! شما قوم تجاوزگری هستید.»
لواط در احادیث
لواط یکی از گناهان کبیره از نظر دین اسلام است و از آن به شدت نهی شده است. در احادیثی که از معصومان (ع) در رابطه با لواط نقل شده، کسانی را که مرتکب عمل لواط می شوند بسیار مذمّت کرده اند؛ در این جا به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود:
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اگر کسانی را در حال انجام لواط پیدا کردید، هر دو را بکشید لواط زنا است بلکه زشتترین صورت آن است.»
امام رضا (ع) می فرماید: «اگر سزاوار بود شخصی دو بار رجم وسنگسار گردد، حق همین لواط کنندگان است… ».
پیامبر اکرم (ص): «بوی بهشت به مشام کسی که مورد هم جنس گرایی واقع میشود، نخواهد رسید».شخصی از حضرت امام صادق (ع) درباره لواط سؤال کرد، آن حضرت فرمود:« لواط، کفر است به آنچه را که از طرف خداوند بر پیامبر نازل شده است». در روایات دیگر نیز، لواط کفر به خداوند شمرده شده است.»
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «خداوند هفت طائفه را در بالاتر از آسمان های هفت گانه، لعن فرموده و از رحمت واسعه خود دور نموده است. پس یکى از آنها را سه مرتبه لعن فرموده… ملعون است، ملعون است، ملعون است، هر که عمل قوم لوط را انجام دهد…».
بنابراین، از نگاه احادیث، لواط در حکم کفر به خداوند است و اگر کسی که مرتکب چنین عملی شده، توبه واقعی نکند در قیامت جایگاهش جهنم است؛ بنابراین، باید از چنین گناه بزرگی دوری کرد.
از امام صادق (ع) نقل شده که رسول خدا (ص) فرمود: « هر که با پسرى آمیزش کند، روز قیامت با حال جنابت وارد مى شود و آب دنیا او را پاک نمى گرداند و خدا بر او خشم مىگیرد و او را لعنت مىکند و جهنّم را- که بد سرانجامى است- براى او آماده مى سازد.»
حکم لواط در مذهب شیعه
لواط یکی از گناهان کبیره است که همه علمای شیعه بلکه همه مسلمانان بر زشتی و حرمت آن اتفاق نظر دارند چنانکه شیخ صدوق یکی از بزرگ ترین علمای شیعی مىفرماید: «بدانید که لواط از زنا سختتر است و زنا رشته روزى را قطع مىکند و عمر را کوتاه مىسازد و مرتکبش را در آتش، جاودان مىسازد و شرم را از چهره او مىزداید».
همچنین شیخ مفید در رابطه با این موضوع مىفرماید: «لواط، بدکردارى با جنس ذکور است که بر دو گونه مىباشد: یکى انجام کار در غیر دُبر که همان ران ها است که در این صورت اگر فاعل و مفعول، عاقل بالغ بوده باشند به هر یک صد تازیانه زده مىشود و غیر محصن بودن یا محصن بودن در زدن تازیانه شرط نیست- بر خلاف آنچه در زنا شرط است- و حدّ آن دو (فاعل و مفعول)، تازیانه است براى این کار که جز آن چنین حدّى ندارد.
دوم : فروکردن در دبر است که باید کشته شوند، خواه هر دو طرف محصن باشند یا نباشند».
علما در این باره سخنان بسیار گفتهاند و همه آنها گواه حرمت لواط است که علماى شیعه امامیه و بلکه همه مسلمانان بر آن اجماع دارند
راه های اثبات لواط
از همان راه هائى که زنا ثابت مىشود لواط هم ثابت مىشود اول: خود لواط کننده اگر بالغ و عاقل و آزاد باشد به اختیار خود چهار مرتبه اقرار کند، و بنابر احتیاط باید اقرار او در چهار جلسه باشد.
دوم: اینکه چهار مرد عادل شهادت دهند به دیدن عمل لواط، و اگر سه مرد و دو زن نیز شهادت دهند بنابر اقوى کافى است.
حد لواط کننده و لواط دهنده در مذهب شیعه
خداوند متعال برای جلوگیری از شیوع فحشا و پاک شدن کسانی که مرتکب گناهان کبیره (لواط وزنا) می شوند مجازات های سختی در نظر گرفته است. حمّاد بن عثمان می گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم:
مردى با مرد دیگر عمل فحشاء انجام داد حکمش چیست؟ فرمود: اگر داراى همسر باشد حکمش کشتن است، و اگر محصن نیست یک صد تازیانه، عرض کردم: حکم مفعول چیست؟ فرمود: باید کشته شود چه محصن باشد چه غیر محصن؟
فقهاى امامیّه می فرمایند: حدّ لاطى قتل است ولى امام در کیفیت قتل (با شمشیر، یا فرو افکندن از بلندى- کوه یا عمارات بلند- یا سوزانیدن او به آتش و یا رجم و سنگسار) مخیّر است به هر قسم که می خواهد می تواند حد را جاری کند.
-اگر مفعول صغیر یا مجنون باشد باز حدّ فاعل کشتن است.
- اگر مرد بالغى، پسر بچه یا دیوانهاى را وادار کند که با وى این عمل را انجام دهند و مفعول واقع شود حکم این است که مفعول را باید کشت و فاعل را باید تأدیب کرد.
- اگر مولائى با غلام خویش لواط کند و غلام مفعول گوید مولا او را مجبور کرده این ادّعا از عبد پذیرفته مىشود و فاعل را باید کشت ولى اگر عبد هم به اختیار خویش تمکین کرده و مفعول واقع شده باید او را نیز بکشند.
- حکم مفعول هم مانند حکم فاعل است در صورت دخول یعنی اگر ایقاب [دخول] به وى حاصل شده او نیز کشته مىشود.
- و اگر ایقاب حاصل نشده بلکه مجرد مالیدن آلت بوده حکم آن است که صد تازیانه باید زد چه بنده باشد چه آزاد، چه فاعل و چه مفعول و اگر این عمل سه بار تکرار شود و حدّ مذکور اجرا شد بار چهارم کشته مىشوند. امام صادق (ع) فرمود: «در حالى که امیرالمؤمنین (ع) همراه با گروهى از یارانش بود، مردى نزد ایشان آمد و گفت: اى امیرالمؤمنین(ع)، من با پسرى آمیزش کردهام؛ مرا پاک کن. امیرالمؤمنین (ع) به او فرمود: اى فلان، برو به منزلت؛ شاید صفرایت طغیان کرده است. فرداى آن روز آن مرد مجددا نزد امام (ع)، آمد و به امام گفت: اى امیرالمؤمنین(ع)، من با پسرى آمیزش کردهام؛ مرا پاک ساز. حضرت به او فرمود: اى فلانى، برو به منزلت؛ شاید صفرایت طغیان کرده است و هذیان مىگویى. تا آن که پس از بار اول، سه بار چنین کرد. در بار چهارم به او گفت: اى فلانی، رسول خدا (ص) در مورد همانند تو سه حکم داده است. تو هر کدام را که مىخواهى، انتخاب کن. او پرسید: آن سه [حکم] چیست اى امیرالمؤمنین؟ حضرت فرمود: یک ضربه شمشیر در گردنت، هرچه که با تو بکند [به هر جا که برسد]؛ یا پرت کردن از کوه با دست و پاى بسته یا سوزاندن با آتش.
آن مرد به امیرالمؤمنین (ص) گفت: کدامین یک از این سه تا بر من سختتر است؟ حضرت فرمود:
سوزاندن با آتش. آن مرد گفت: من همین را اختیار مىکنم، اى امیرالمؤمنین. حضرت فرمود: خویش را براى سوختن آماده ساز. مرد گفت: باشد. آنگاه دو رکعت نماز گزارد و پس از آن در حالت تشهد نشست و گفت: خدایا، من گناهى کردهام که تو خود مىدانى و من از این کار ترسیدهام و آمدهام نزد وصى رسول تو و پسر عموى پیامبرت و از او خواستهام تا مرا پاک کند. او هم مرا بین سه نوع از عذاب مخیر ساخت. خدایا، من هم سختترین آن را اختیار کردم. خدایا، از تو مىخواهم که این را کفارۀ گناهانم قرار دهى و مرا با آتشت در آخرتم نسوزانى. سپس در حالى که مىگریست بپا خاست تا آن که در چالهاى که امیرالمؤمنین(ع) براى وى کنده بود، نشست- در حالى که مىدید آتش در اطرافش شعله مىکشد.
امام صادق فرمود: در این جا امیرالمؤمنین (ع) گریست و یارانش هم گریستند. امیرالمؤمنین (ع) به آن مرد گفت: اى فلان، برخیز؛ تو فرشتگان آسمان و زمین را به گریه درآوردى. خداوند توبهات را پذیرفت. بپا خیز و دیگر به سراغ آنچه انجام دادى، مرو».
امام صادق (ع) فرمود: «خالد به ابوبکر نوشت: سلام بر تو؛ اما پس از سلام، مردى را که بیّنه بر او شهادت دادهاند که با او چون زن آمیزش مىشود، نزد من آوردهاند. ابوبکر در این موضوع مشورت کرد. به او گفتند: او را بکشید. ابوبکر پس از آن با امیرالمؤمنین على (ع) مشورت کرد.
حضرت فرمود: او را به آتش بسوزانید؛ چرا که عرب کشته شدن را چیزى به حساب نمىآورد. ابوبکر به عثمان گفت: تو چه مىگویى؟ عثمان گفت: من هم همان را که على (ع) مىگوید؛ او را با آتش بسوزانید. ابوبکر گفت: و من هم با نظر شما همراهم و براى خالد نوشت که او را با آتش بسوزان و خالد او را سوزاند».
امام صادق (ع) بیان داشت: «امیرالمؤمنین (ع) فرمود: اگر مردى سخن گفتن و راه رفتنش چون زنان است و خودش را در اختیار دیگران قرار مىدهد و آن گونه که با زن آمیزش مىشود با او آمیزش مىکنند، او را سنگسار کنید و زنده نگذارید».
امام صادق (ع) دربارۀ کسى که [با همجنس] آمیزش مىکند، فرمود: «اگر محصن است، باید سنگسار شود و اگر محصن نیست، بر او حدّ است».
امیرالمؤمنین على (ع) پیوسته مىفرمود: «کسى که کار قوم لوط را انجام مىدهد، با سنگ سنگسار مىشود، فرق نمی کند محصن باشد یا نباشد. و حضرت فرمود: قوم لوط هم سنگسار شدند».
امام جعفر صادق (ع) فرمود: «آن کس که با او از پشت آمیزش مىشود، سنگسار مىشود؛ چه کننده و چه کسى که با او این کار مىشود».
امام صادق (ع) از پدرشان از پدرانشان (ع) روایت کردهاند که: «مردى را که با او در پشتش آمیزش شده بود، نزد عمر آوردند. خواست تا او را تازیانه بزند. به شهود گفت: آیا دیدید که چون میل در سرمهدان وارد کند؟ گفتند: آرى. عمر به امیرالمؤمنین على (ع) گفت: شما در این مورد چه نظر دارید؟ حضرت آن مردى را که با این شخص آمیزش کرده بود، طلبید ولى او را نیافت. پس از آن، حضرت فرمود: نظر من این است که گردنش زده شود. عمر دستور داد و گردنش زده شد. سپس امام على (ع) فرمود: او را تحویل بگیرید؛ کیفر دیگرى برایش مانده است. پرسیدند: آن کیفر چیست؟
حضرت فرمود: دستهاى هیزم بیاورید. عمر دستهاى هیزم خواست. حضرت مرد را در آن دسته هیزم پیچید. آنگاه آن را بیرون برد و با آتش سوزاند. امام صادق (ع) بیان داشت: پس از آن، امیرالمؤمنین (ع) فرمود: خداوند بندگانى دارد که در پشتهاىشان رحمهایى چون رحم زنان است.
عمر گفت: پس چرا در این رحمها باردار نمىشوند؟ حضرت فرمود: چون این رحمها وارونه است و اینان در پشتهاىشان غدههایى چون غدۀ شتر است؛ هر زمان که حرکت کند، آنان به هیجان درآیند و هر زمان که آرام گیرد، آنان نیز آرام گیرند».
حد واسطۀ لواط
با توجه به این که قوادی به معنای رساندن زن و مرد و یا دو مرد به یک دیگر به منظور ارتکاب عمل منافی عفت به کار می رود خداوند متعال برای جلوگیری از شیوع این اعمال فحشا، برای دلالان آن مجازات سختی در نظر گرفته است چنانکه در کتب فقهی آمده است: (قواد) دلال را در هر بار که عمل قیادت را انجام مىدهد هفتاد و پنج ضربه تازیانه(سه چهارم حدّ زانى) باید زد به جرم اقدام به وساطت در این اعمال ناپسند علاوه بر آن باید سر او را تراشیده و در میان شهر بگردانند تا همگان او را بشناسند و آبرویش برود سپس او را نفى بلد کنند، یعنى از آن شهر دور کنند. و در این حکم فرق میان آزاد و بنده، مسلمان و کافر، و زن و مرد نیست مگر این که در مورد زن سر تراشیدن و نفى بلد نیست بلکه فقط دو حکم دیگر تازیانه و شهرت ثابت است.
حد لواط در قانون جزای ایران
(ما دۀ 232 ق . ک. ). آ مده است لواط عبارت است از دخول اندام تنا سلی مرد به اندازۀ ختنه گاه در دبر انسان مذکر.
(ما د ۀ 233ق.ک).آ مده است حد لواط برای فاعل، د صورت عنف ، اکراه یا دارا بودن شرایط احصان ،اعدام ودر غیر این صورت صد ضرب شلاقاست.
حد لواط برای مفعول در هر صورت(وجود یا عدم احصان ) اعدام است.
تبصرۀ 1در صورتی که فاعل غیر مسلمان ومفعول، مسلمان باشد، حد فاعل اعدام است.
تبصرۀ 2احصان عبارت است از آن که مرد همسر دائمی وبالغ داشته باشد ودر حا لی که بالغ وعاقل بوده از طریق قبل با همان همسر در حال بلوغ وی جماع کرده باشدوهر وقت بخواهد امکان جماع از همان طریق را باوی داشته باشد.
آراء فقهای اهل سنت در مورد حکم لواط
در حد لواط در صورت ایقاب (دخول)، حد قتل واجب شده و در صورت عدم ایقاب (عدم دخول)، حد جلد یا تازیانه تعیین شده است؛ به شرط اینکه فاعل که اقرار می کند و یا علیه او شهادت داده می شود، دارای سه شرط، آزاد، بالغ، و عاقل باشد، در مورد لواط کننده (فاعل)، کشته می شود و فرقی نمی کند که ( محصن (همسردار) باشد یا نباشد. و نحوه کشتن وی به چند شیوه است که امام برای انجام یکی از آنها مخیر است: الف: یا او را به وسیله شمشیر می کشند.
ب: یا با آتش می سوزانند.
ج: یا او را سنگسار می کنند.
د: یا دیوار را روی او خراب می کنند.
ه: یا او را ازمکان بلند پرتاب می کنند به گونه
ای که اگر امثال او را از آن مکان بلند پرتاب کنند، کشته می شود.
البته
جواز جمع کردن میان یکى از اینها و سوزاندن نیز بیان شده است و در صورت عدم دخول،
نظر مشهور فقهاء به ثبوت جلد (100 تازیانه) حکم نموده اند.
این
حد برای مفعول (کسی که با او لواط شده) نیز هست به شرط اینکه بالغ، عاقل و مختار
باشد.
البته نظر برخی از علما در خصوص نحوه کشتن فاعل و مفعول آن است، که برای آن نحو خاصی وارد نشده است و امام مختار است.
دیدگاه فقهای اهل سنت
بین فقها و علمای مذاهب در خصوص حد لواط، اختلاف است، دکتر یوسف قرضاوی می نویسد:
فقهای اسلام در مورد حد این عمل شنیع، با هم اختلاف دارند. که آیا کسی که مرتکب آن می شود، حکمش مثل زنا است و حد زنا در مورد آن به اجرا در می آید؟ یا فاعل و مفعول هردو کشته می شوند؟ و در این مورد که با چه وسیله ای کشته می شوند، باز اختلاف دارند:
با شمشیر؟ با آتش؟ و یا با پرت کردن از بلندی؟ این عقوبت شدید به خاطر آن است که جامعه اسلام از این رفتار فاسد و مضر که جامعه را به بد بختی و نابودی سوق می دهد، پاک شود.))
اکثر علمای شافعی و حنبلی قائل هستند به اینکه حکم لواط، مانند
حکم زناست و به عبارتی اگر شخص مرتکب، مجرد باشد، تازیانه می خورد و هرگاه متأهل
باشد، سنگسار می شود. در منهاج العابدین فی احکام الدین آمده است: واللائط کالزانی
اثما و حداً و لکن من لاط بزو جته یعزّران تکرر منه ذلک و لا یحدّ و ان ثبتت حرمته
البته شافعی یک مرتبه اقرار را برای اثبات حکم کافی می دانند.
امام جمال الدین یوسف بن عبد الهادی الحنبلی، بعد از بیان حکم زنای فرد محصن و غیر
محصن می گوید: "و من وطئ ذا رحم محرم و لو بعقد و هو یعلم:
قتل حتما بکل حال. و اللوطی: أحده کالزنی...ومن وطئ أخته من
الرضاع بملک الیمین أو غیرها ممن تحرم بالرضاع و هو یعلم: حد. و من وطئ جاریة
زوجته بإذنها: جلد مائة سوط. و یشترط لوجوب الحد: شروط ثلاثه. الأول: الوطء فی الفرج بأن یغیب الحشفه. و
أوجبه: بوطء دبرمن ذکر و أنثی غیر زوجته، و لایجب: بالسحاق و یلزم التعزیر..)
فقهای مذهب مالکی، معتقد بر این هستند که مجازات لواط مطلقاً
سنگسار است، اعم از این که فاعل و مفعول دارای همسر بوده و یا مجرد باشند. برخی معتقدند فاعل محکوم به سنگسار می شود، لیکن
مفعول باید تازیانه و حد زده شود و از شهر او را بیرون کرد.
مذهب حنفی، قائل به حد برای لواط نیستند و مجازات تعزیر را به
عنوان مجازات در نظر گرفته و عقوبت آن را کم تر از زنا می دانند)
در کتاب جامع الفقه، تقسیم کاملی در خصوص حد لواط و اینکه
عقوبت آن غلیظ تر از زنا است یا خیر؟، از نظر مذاهب اهل تسنن، صورت گرفته، که به
شرح زیر است:
الف:)ابوبکر، علی بن ابی طالب (ع)، خالد بن ولید، عبدالله بن
الزبیر، عبدالله بن عباس و جابر بن زید و عبدالله بن معمر و الزهری و ربیعة بن أبی
عبد الرحمان، و مالک و اسحاق بن راهویه، و امام احمد، در یکی از دو روایت که صحیح
تر است و شافعی بنابر قولی، قائل بر شدیدتر بودن عقوبت لواط از زنا هستند.
ب: عطاء بن ابی رباح، حسن بصری، سعید بن مسیب، ابراهیم نخعی،
قتادة، أوزاعی، و الشافعی در مذهب ظاهریش، و امام احمد در روایت دومش، و ابو یوسف
و محمد، قائل بر برابری زنا و لواط هستند.
ج: حاکم و ابوحنیفه، عقوبت لواط را کمتر از زنا می دانند و
برای آن تعزیر قائلند و آن را شباهت داده اند به حرمت خوردن گوشت میت، خون وگوشت
خوک ودلیل آن را چنین بیان کرده اند که این معصیت از معاصی است که خدا و رسولش در
آن حد و اندازه معینی قرار نداده اند. دلیل دیگرشان آن است که برای عمل نزدیکی با
چهارپایان چون حمار، که نفرت آن کار بالاتر است و همچنین وطی با میّت، مجازات حدی
معین نشده است؛ و دلیل سومشان آن است که از نظر شرع ،عرف و لغت، واطی را زانی نمی
گویند. پس نصوص دلالت بر حد زانی دارد ونیز آن را به مساحقه دو زن شباهت داده اند
که هر یک از آن دو از دیگری لذت می برد ولی بر آنها حد واجب نیست.
در خصوص نظریه گروه اول که نظر صحیح و کاملی است و از نظر علم
روان شناسی نیز به آن با دید آسیب و اختلال نگاه شده، بعد از کفر و قتل، هیچ مفسده
ای بزرگتر و بدتر از لواط نیست. همچنین گفته شده است که قبل از قوم لوط، هیچ احدی
از جهانیان، عامل این عمل زشت و شنیع نبودند و همین امر منجر شد به هلاکت این قوم
وازبین رفتن دیارشان و عذاب آسمانیشان. متأسفانه امروزه عده ای با استناد به برخی
از آراء فقهای اهل تسنن، در حالیکه هیچ یک از علما این امر را حلال ندانسته و حکم
حرمت بدان داده اند، خصوصاً مذهب حنفی که به جای حد برای لواط کنندگان، کیفر تعزیر
و آن هم با توجه به آنچه که در کتاب صحیح بخاری،
آمده است تنها ده ضربه شلاق است،
قرار داده اند که این امر موجب سوء برداشت و سوء استفاده بسیاری از افراد از این حکم شده است.
قانون جزای افغانستان
طبق ماده 427 قانون جزای افغانستان.
شخصي كه با مونث زنا يا لواط و يا با مذكر لواط نمايد حسب احوال به حبس طويل محكوم مي گردد.
نتیجه گیری نهائی
حال پس از این سخنان در باب همجنس گرایی در اسلام، پی می بریم که چه در فقه شیعه و چه فقه اهل سنت، با اینکه گاه اختلاف نظرهایی مانند دیدگاه وجود دارد، همگی معتقد به حرمت لواط و مساحقه و همجنس گرایی هستند؛ اما در این بین در پاسخ به کسانی که به تازگی اسلام را موافق همجنس گرایی دانسته و مجازات این افراد را از باب تفسیر خشونت آمیز از اسلام دانسته اند، و یا معتقدند که چون قوم لوط به حالت تجاوزکارانه و به زور با یکدیگر یا مردان غریبه ارتباط جنسی برقرارمی نمودند، به همین علت اسلام و قرآن عمل آنها را شنیع و دارای حرمت دانسته است، پس اگر این عمل با توافق طرفین صورت گیرد اشکالی در آن وجود ندارد، باید گفت.
الف) اولا مطابق آیات بیان شده و داستان قوم لوط، متوجه شدیم، که تقریباً تمامی اهالی این قوم به جز حضرت لوط و خانواده اش، از این عمل استقبال نموده و همگی با توافق با یکدیگر به لواط و همجنس گرایی می پرداختند و تنها به دو فرشته ای که به صورت دو مرد در آنجا ظاهر شده بودند، قصد تجاوز داشتند. پس بیان قرآنی این دلیل را به شدت رد خواهد
کرد.
عین اینکه روایات اسلامی نیز در این زمینه، همانطور که بیان شد،
مطلق آورده شده و هیچ قیدی در مورد لواط یا مساحقه به صورت تجاوزکارانه در کلام معصومین(ع) واصحاب(رض) بیان نشده است،
پس مشخص می شود که روایات گفته شده در کتب شیعه و اهل سنت، هر گونه همجنس گرایی را مورد مذمت و تحریم قرار داده اند.
ب: ثانیا در تمام تفاسیر موجود از آیات مربوط به قوم لوط در کلام شیعه و سنی، همگی بالاتفاق عمل قوم لوط را طبق آیات قرآن حرام و این قوم را مورد غضب الهی دانسته اند، پس چگونه می شود که این آیات را با این همه غضب و نهی الهی به صورت لطیف تعبیر نمود.
ج: دلیل سوم اینکه در تمامی نظام های
حقوقی جهان و همچنین اسلام، باید میان جرائم و مجازات ها تناسب وجود داشته باشد که
با توجه به زشتی این عمل، مخالفت آن با فطرت انسانی و به ویرانی کشاندن جامعه و
قطع نسل انسان که مهم ترین عواقب آن خواهد بود، مجازات قتل برای این عمل چیز زیادی
نخواهد بود.
فهرست منابع
1- القرآن الکریم؛
2- ابو محمد امین الله، الدین الخالص، مدرسة تعلیم القرآن والسنة پشاور، اول، 1995؛
3- آل محسن، علی، لله وللحقیقة رد علی کتاب لله ثم للتاریخ، شبکة الشیعة العالمیة، بیتا؛
4- بیضاوی، ناصرالدین عبدالله بن عمر ، انوار التنزیل واسرارالتأویل، دار احیاء التراث، هشتم، 1418؛
5- تاجانی، بهرام ، قانون مدنی، چاپ دوم. تهران: لاهیجی، ۱۳۸۵؛
6- تاجانی، بهرام، قانون مجازات اسلامی، چاپ دوم. تهران: لاهیجی، ۱۳۸۵؛
7- تبريزي،أبوعبد الله محمد بن عبد الله، مشكاة المصابيح، تحقیق، ألباني، المكتب الإسلامي، بيروت1985؛
8- حميدي، محمد بن فتوح، الجمع بین الصحیحین البخاری ومسلم، دار ابن حزم، لبنان، بيروت، 1423هـ ؛
9- خمینی، روحالله، تحریرالوسیله، چاپ اول، اعتماد الکاظمی، ۱۳۶۳؛
10- سیوطی، جلال الدین، عبد الرحمن بن ابی بکر، الدر المنثور فی تفسیرالمأثور، مرعشی، قم، 1404 ق؛
11- شیبانی، ابو عبد الله، احمد ابن محمد بن حنبل، مسند الامام احمد، مؤسسه قرطبه قاهره؛
12- صدوق القمی، ابو جعفرمحمد بنعلی ، من لایحضره الفقیه، دارالکتاب الاسلامیه، طهران، 1363؛
13- قزوینی، محمد بن یزید، سنن بن ماجه، دار احیاء التراث الاسلامی، اول، 1395؛
14- قشیری، ابو الحسین مسلم بن حجاج ، صحیح مسلم، تحقیق، محمد فواد ، دار احیاء التراث، بیتا؛
15- مکارم شیرازی ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، تهران،1390پنجاه و یکم؛
16- نسفی، أبو البركات عبد الله بن أحمد ، مدارك التنزيل وحقائق التأويل، بیتا، بیجا؛
17- نووی، یحی بن شرف، ریاض الصالحین، تحقیق، محمد ناصر الدین البانی، المکتب الاسلامی، بیتا؛
18- نیسابوری، ابوعبدالله محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، دارالکتب العلمیة، اول، 1411؛
19- الوسی، شهاب الدین محمود ابن عبد الله، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، دار احیاء التراث، بیروت، چهارم، 1405؛
20- هیثمی، نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، دارالفکر، اول، 1412؛
نویسند فضل الحق( عطائی)
مطالب مشابه :
اصطلاحات حقوقی
حقوق چیست ؟ اصطلاحات قوادی: عبارت است از جمع و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنا یا
فلسفه حرمت لواط
مردى با مرد دیگر عمل فحشاء انجام داد حکمش چیست؟ قوادی (واسطه گری برای زنا یا لواط)
ضرورت «نهضت ملی کردن اینترنت»؛ فرق اینترنت ملی با اینترانت چیست؟ فیلترینگ هوشمند!؟
ضرورت «نهضت ملی کردن اینترنت»؛ فرق اینترنت ملی با اینترانت چیست؟ ایجاد شبکه ملی قوادی
عوارض چت روم ها
و به اغفال جوانان و جذب آنان به گروه های فساد، فروش مواد مخدر و قوادی گری چیست ؟ یک روان
تجدیدنظر خواهی درامور کیفری
ز ) قوادی : واسطه بین اینکه قاضی دادگاه بدوی در ماده 245 ق . آ. د .ک. 78 اتخاذ تصمیم می نماید چیست ؟
امتحان حقوق جزای عمومی 1: صص 420 ـ 209
امتناع از دادن طفل سپرده شده ـ ترک انفاق ـ قذف ـ کلاهبرداری ـ قوادی مجازات چیست
حکم لواط ازدیدگاه مذاهب اسلامی، قانون مجازات ایران وافغانستان
مردى با مرد دیگر عمل فحشاء انجام داد حکمش چیست؟ با توجه به این که قوادی به معنای رساندن
برچسب :
قوادی چیست