اشعار وداع با ماه رمضان - علی اکبر لطیفیان

 

 گدا مانده هنوز

 

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

 

دهه آخر ماه اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

 

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

 

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

 

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

 

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

 

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

 

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

 


مطالب مشابه :


وداع

وداع. مي روم خسته و افسرده و زار سوي منزلگه ويرانه خويش به خدا مي برم از شهر شما




شعر وداع با ماه مبارک رمضان

ستوده - شعر وداع با ماه مبارک رمضان - قرآن معجزه جاویدان - ستوده




شعر وداع با ماه رمضان

پایگاه اشعار آئینی - شعر وداع با ماه رمضان - ثامن تم; آر اس اس; تماس با ما; موضوعات




وداع

شعر و ادبیات - وداع - نامی که مرده است بر روی لبانم مرده است این نام سالهاست.




شعر وداع از (غریب)

اشعار غریب - شعر وداع از (غریب) - گزیده ای از اشعار مذهبی شعرای ایران زمین و مطالب مذهبی فارسی




وداع با ماه رمضان

شعر و شاعری - وداع با ماه رمضان - سرنوشت دین و دنیای همه .هست در دست علی و فاطمه




اشعار وداع با ماه رمضان - علی اکبر لطیفیان

اشعار وداع با ماه رمضان - علی اکبر شــــــعر و مدح ائـــــمه




برچسب :