معرفی کتاب "پایی که جا ماند"
«پایی که جا ماند»، یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینیپور از زندانهای مخفی عراق است که انتشارات سورة مهر آن را، در سال 1390، در 768 صفحة مصور، 2500 نسخه، و با قیمت 14000 تومان چاپ کرده است. سید ناصر حسینیپور این کتاب را به گروهبان عراقی، ولید فرحان، سرنگهبان اردوگاه 16 تکریت، که در زمان اسارت، او را بسیار شکنجه و آزار داده، تقدیم کرده است. این کتاب 15 فصل دارد و پایان کتاب به اسناد و عکسها و فهرست اعلام اختصاص دارد. چکیده کتاب : سید ناصر چهارده ساله است که به جبهه میرود و شانزده ساله است که در آخرین روزهای جنگ، در جزیرة مجنون به اسارت عراقیها درمیآید؛ در حالی که دیدهبان است و در واحد اطلاعات فعالیت میکند. وقتی اسیر میشود یک پایش تقریباً قطع شده و به رگ و پوستی بند بوده است. با این حال تصمیم میگیرد در دوره بعد از اسارت باز هم دیدهبان اتفاقات و حوادث باشد، اما این بار بدون دوربین و دکل. او دیدهها و شنیدههایش را، در کاغذهای کوچکی که از حاشیة روزنامهها و کتابهای ارسالی سازمان مجاهدین خلق جمعآوری کرده است، با رمز مینویسد و در لولة عصایش جاسازی میکند. حسینیپور در شهریور سال 1369، در بیمارستان 17 تموز، این یادداشتها را در دفتر کوچک 20 برگی مینویسد و در میان بانداژ پای مجروحش به ایران میآورد. او به روایت اتفاقاتی که در جبهه و دوره اسارت گذرانده، پرداخته است، همچنین به شهادت همرزمانش، رفتار خشونتآمیز عراقیها با اسرای ایرانی و حتی اسیران مجروح از جمله خود او (مثل شلیک دو گلوله به پاهای مجروحش)، عدم رسیدگی به مجروحیت شدید پایش تا جایی که پایش عفونت میکند و کرمها روی همهبدنش به حرکت درمیآیند و نهایتاً عراقیها پایش را قطع میکنند و جلوی پیشرفت عفونت گرفته میشود. او در بازداشتگاههای مختلف مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و بازجویی میشود ولی هرگز به عقایدش پشت نمیکند. در آبان ماه سال 1366، در سالگرد شهادت برادرش، سید هدایتالله، میداند که خانواده برای هر دوی آنها مراسم برگزار کردهاند. چند روز مانده به آزادیاش میشنود که بازرسان سازمان صلیب سرخ قرار است برای نامنویسی آنها بیایند! سید ناصر جزو بیست هزار اسیر ایرانی در تکریت است که مفقودالاثر و از حقوق اسیر جنگی بیبهرهاند. روز پنجشنبه 22 شهریور 1369، اتوبوسی سید ناصر و اسرای دیگر را به فرودگاه بغداد میبرد و آنجا سوار هواپیما شده و عازم ایران میشوند. گزیده متن: ص 657: بعدازظهر اطلاع پیدا کردیم قرار است بازرسان سازمان صلیب سرخ جهانی برای ثبتنام ما را ببینند. ثبتنام صلیب سرخ، چند روز مانده به آزادیمان چه دردی را دوا میکرد. در تکریت مفقودالاثرها از حق و حقوق اسیر جنگی بیبهره بودند. خیلیها در اردوگاههای تکریت شهید شدند. صلیب سرخ هیچ اطلاعاتی از آنان نداشت. وقتی بازرسان وارد اردوگاه شدند، محمدکاظم بابایی در استقبال از آنها شعر شهریار را خواند: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا این کتاب در کتابخانه عمومی شهدای قورچی باشی موجود است و اعضای گرامی هم اکنون می تواند آن را به امانت بگیرند.
مطالب مشابه :
روایتگری حاج حسین یکتا
20 روایت بازخوانی کتاب پایی که جاماند روایتگری حاج حسین یکتا پیرامون کتاب پایی که جا ماند.
پایی که جاماند
کتاب «پایی که جا ماند» شامل 198 خاطره از سید ناصر حسینی پور است. او در اين کتاب به خاطراتِ
معرفی کتاب:پایی که جا ماند
کافه کتاب-مرجع دانلود رایگان کتاب های قالب ساز آنلاین. معرفی کتاب:پایی که جا ماند.
معرفی کتاب "پایی که جا ماند"
«پایی که جا ماند»، یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینیپور از زندانهای مخفی عراق است که
کتاب پایی که جاماند
دانلود کتاب های روان دلتان را به «پایی که جا ماند»
تقدیر رهبر معظم انقلاب از کتاب«پایی که جا ماند»
تقدیر رهبر معظم انقلاب از کتاب«پایی که جا ماند» دانلود کتاب های پایه فیلم کتاب
جشن ازدواج دانشجویی با حضور دکتر حبشی
دانلود صوت جلسه سید ناصر حسینی پور. نویسنده کتاب پایی که جا ماند
برچسب :
دانلود کتاب پایی که جا ماند