اطلاعيه شمارة -1 گروه اهل حق
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
اطلاعيه شمارة -1 گروه اهل حق
اين اطلاعيه يك كه به ضميمه 60 امضاء از سران معروف اهلحقّ مانند سيّدنصيرالدين حيدري و كاظم نيك نژاد و.... بر عليه گروه نورعلي الهي در سال 68 برايتعدادي از ارگانهاي كشور فرستاده شده است.
نام برخي از اين افراد امضاء كننده عبارت است از: سيد نصرالدين حيدري، سيدمجيد حيدري، سيد جمشيد خاموشي، سيد كاظم نيك نژاد، سيد احمد حسيني،داوود موحد بشيري، سيد برزو دانشور، سيد بهروز اجاق و ...
استدعا نامه
به پيوست اين استدعانامه مدارك تكان دهندهاي كه حاكي از جنايات و آشوب وانواع خيانت و عقايد تماما شرك و نفاق سردمداران و طرفداران مكتب نور علي الهي(به رهبري دكتر بهرام الهي استاد دانشگاه تهران) را كه شامل دو جزوه و دو نوار حاوياعترافات كتبي و شفاهي يكي از سران مكتب ياد شده و نمونهاي از اذكار و سرودهايجمعي و برخي از شعارها و سخنان سران و پيروان مكتب رذالت پيشه مورد بحثاست را به حضورتان تقديم و بدينوسيله اعلام ميدارم كه نامبردگان با تشكيل كلاسهايو جلسات ظاهراً مذهبي در تهران، شمال، هشتگرد، كنگاور، صحنه، باختران، جيحونآباد صحنه براي رسيدن به مقاصد سياسي و شوم و خطرناك در فعاليتند و كتب منتشرةحق الحقايق و برهان الحق و آثار الحق را به ترتيب به منزله كتب مقدسه چون قرآن ونهجالبلاغه و نهج الفصاحه ميدانند و مؤلف حق الحقايق را جبرئيل، و مؤلف برهانالحق را صريحاً خدا، و دكتر بهرام را امام حسين، و شيخ جاني را كه زني نا بينا است،فاطمه الزهرا(س) و هشتگرد را بدليل وجود مقبره نور علي در آنجا به منزله قبله و كعبهميدانند و روستاي جيحون آباد كه مقبره پدر نور علي در آنجا و خواهر نورعلي در آنجاساكن است مركز رهبري فرقه ياد شده ميباشد و مهمترين جلسات آنها در آنجا برقرارميگردد. انتشارات جيحون در مقابل دانشگاه تهران و انتشارات حسيني در گيشامامورتبليغ و انتشار كتب ضالة مكتب نورعلي ميباشند كه با توجه به مندرجات كتب يادشده جاي تعجب است كه مؤلفان وناشران چگونه توانستهاند مجوز طبع ونشر اين آثاررا كسب نمايند. نمونه اينكه نورعلي در ملحقات برهان الحق ص 654 در جوابسئوال 366 بعنوان وجوه تسميه كلمات نام و شهرت خود سه آيه قرآني ارائه دادهاست و به استناد آن آيات بطور ماهرانهاي خود را خدا معرفي نموده است.
سران و پيروان اين مكتب در زواياي مختلف اداري، انتظامي، سياسي، اجتماعي،اقتصادي اين مملكت رخنه نمودهاند و ادامه فعاليتشان تهديدي جدي براي انقلاب واسلام و ايران محسوب خواهد شد.
بدينوسيله شايسته است كه سران مملكت اسلامي به استدعاي اينجانب كهنشأت گرفته از حب دين و دلسوزي در حق انقلاب و تعهد در قبال جامعه اسلامي وكشور است. رسيدگي نموده و با هوشياري و قاطعيت تمام نسبت به انحلال و انهداماين مكتب شرك و نفاق اقدام نموده و نشر و توزيع آثار ضالة اين مكتب را متوقف ومسببين اين فتنه را به سزاي جنّايات و اعمال ننگينشان برسانيد. «سيّد خليل عالينژاد»
]خلاصهاي از اين اطلاعيه توسط سياوش نخبه زعيم از افرادي كه از نزديكان نورعلي الهي بوده ولي بعدها از آنها جدا شده و دست به افشاء گري زده است.[:
«... سيّد نور محمّد و خانوادهاش، اين جادوگر معروف كه ميگفت توبه كردهامچنين اعمالي از خود بروز داده است در سال 1363 كه حدود 20 سال از فوت سيّدميگذشت شخصي بنام م. خاموشي اظهار داشت كه اواخر عمر سيّد بود روزي ديدمكتابي پيش رو دارد كه صفحاتش پر است از خطوط كج و معوج، جويا شدم اين چهكتابي است؟ گفت اين كتاب را تماماً حفظ هستم با آن ميتوانم گذشته وآينده هر كس رابخوانم و فكر هر كس را بازگو كنم حتّي غيب شوم، گفتم غيب شدن امكانپذير نيست،سيّد به من گفت چند لحظه بيرون برو و برگرد، من بيرون رفتم و چند لحظه بعدبرگشتم، سيّد غيب شده بود صدايش بود، ميگفت حال ميشود غيب شد يا نه گفتمآري زهرهام تركيد آشكار شو، بعد آشكار شد و او را ديدم. بله همين كه م. خاموشي اينموضوع را بيان داشت گوئي از خواب بيدار شدم و مثل اينكه آب داغ بر سرم ريختند واين نخستين پلة بيداري من بود به خود گفتم اي واي نزديك به سي سال عمرم راصرف خدمت به مكتبي كردم كه با جادو و هيپنوتيزم: نيروهاي اكتسابي اهريمنانة خودرا به عنوان نيروي غيبي وعلم لدني معرفي ميكردهاند. شخص نورعلي در كتابش گفتهكه علوم غريبه را جهت آزمايش به مرحلة عمل نهادم و با هزاران توبه كنار گذاشتم.بيشتر از اين موضوع ناراحتم كه خيليها توسط بنده گمراه شده وجزء مكتب ننگيننورعلي شدهاند اما پناه بر خدا از خدا ميخواهم كه حق ما و اين پيروان ساده لوحفريب خورده را از شيادان بگيرد. سيّد نور محمّد بسيار ميخواست مرا هم از علومغريبه بهرهمند سازد اما از كندي ذهن بنده مأيوس گرديد و سرانجام گفت تو را تحتحكم آمر و بدل خودت ميآورم تقدير چنين است، حتّي سعي كرد آسانترين راه رايعني استفاده از حروف ابجد به بنده بياموزد اما چون بنده از اينگونه علوم بي بهرهبودم ميسر نگرديد ليكن به قوه آن بدل خويش هر وقت بدل اراده ميكرد كسي راهيپنوتيزم (خواب بند) ميكردم يا اينكه در آن واحد به چند نفر و در چند جا آشكارميشدم و همه هم شبيه بنده بودند، بعضي از آنها شيطان و بعضي نكوكار، مثلاً در شبعيد هم در جم خانة هشتگرد و هم در منزل سيّد نور محمّد و هم در جم تهران و هم درجيحون آباد ظاهر شده بودم. در منزل خودمان هم كه بودم ونكات عربي به حضار گفتهو ترجمه كرده بودم با اينكه الان هم عربي نميدانم. پس از چهار روز همراه بيبي جانهمسر سيّد نور محمّد نزد نور علي رفتيم، او گفت تو را در شب عيد در تهران و جيحونآباد و هشتگرد هر سه جا ديدم، بنده هم نوشتههاي عربي را به او دادم او خواند. ومورد تحسينم قرار داد بعد مرا به خانه ديگر خواند. همين كه به آستانة در قدم نهادمديدم اتاق پر است از نور علي ،همه يك شكل تا پانزده نفر شمردم و سپس بيهوششدم.....
روزي سيّد نور محمّد هشتگردي مرا ديد وبه خانه دعوت كرد گفت: روزي كنارتنور آتش نشسته بودم كتاب جادو پيش رويم بود يك دفعه كتاب خود بخود بلند شدودر تنور آتش افتاد و سوخت، سيّد نور محمّد ميگفت چندي پس از سوختن كتاب بهتهران رفتم حاج نورعلي گفت: توبه نميكني؟ چنان كتابت را آتش ميزنم .... . سيّد نورمحمّد به دروغ اشتهار داده بود كه كتاب جادو به دست غيبي نور علي در آتش سوختهاست و بنده يقين دارم كه تا آخر عمر آن كتاب را داشت وبعد از مرگ ايشان به توصيةحاج نور علي بنده به همراهي يكي از پسران سيّد نور محمّد در بيابانهاي اطرافهشتگرد كتاب جادو را به همراه يك سري نوشتههاي ديگر دفن نموده، سيّد نور محمّدبا آن كتاب كارهاي عجيب بسياري انجام داده است از جمله بذر خيار كاشته و جابجاسبز شده است وثمرة آنرا نيز به حاضرين داده است و خوردهاند. سيّد نور محمّد باهمان قدرتي كه در جادوگري داشت اظهار مينمود كه در علوم غريبه يك سر انگشتنورعلي نميشوم.
ممكن است سئوال كنيد كه چرا سران مكتب با نيروهاي سحرية خود مخالفان سرسخت و دشمنان مكتب را تحت كنترل نميآورند؟ جواب گويم كه اين مكتب با اينكهمأمورين سري اجنّه جهت كنترل اشخاص دارد اما هر كدام آمري جداگانه دارد كهبايستي به دستور و تأئيد آمر، جنّ يا روح يا مستقيماً شياطين مورد بحث كسي را تحتقرعة مريدي آرند.
]روزي نور علي به سياوش ميگويد[ خلاصه دو قوة تبديل و تلفيق هم كه به توداده شده تا به حال تحت ارادة خودت بود اما مِن بعد تحت ارادة ما ميباشي تبديليعني اينكه در آن واحدچند نفر آشكار ميشود و تلفيق يعني هر چه گفتي بشود مثالاينكه روزي سيّد نور محمّد به بنده گفت اراده كن به خانه خودت سري بزن بنده بااينكه در خانه سيّد نشسته بودم با ارادة خود با آن بدل بخانه آمدم البته خواهر وهمسرم مرا نميديدند اما بنده آنها را ميديدم و به سخنانشان را ميشنيديم حتّيخواهرم صداي درب خانه را كه باز بود شنيده بود. يكبار ديگر طبق دستور سيّد ارادهكردم به منزل خورشيد رفتم. پس از رحلت سيّد منزل خورشيد و جاهاي ديگر ميرفتمتا آنكه روزي نورعلي گفت تبديلها ترسيمي و تصويري و تركيبي بتو داده شد حال شرحاين سه تبديل و نمونهاي از هر يك.
1- تبديل ترسيمي: شبها متوالي و روزهاي پي در پي در خواب و بيداري ميديدمميميرم و كفنم ميكنند و در تابوتم مينهند و در كوچه هايم ميگردانند كه يقين دارمالان است كه هم بيدار شدم وهم رسوا مانند مردهاي شستشو از گناهان كردهام باينشدائد و بينام و نشان در تابوت هجرتهاي پي در پي كوچه به كوچه سرگردانم و ناممچون مردهاي دهان به دهان بر سر زبانها است. اين يكي از آثار همان قو هها جادوئيمكتب نورعلي است كه به وجودم القاء شده بود. يك روز ديگر در خانه نشسته بودمبرادرم در كنارم بود قلبم گواهي داد كه الان برادرم ميبيند كه مرا در تابوت نهادهاند وحركت دادهاند كه يكباره برادرم فرياد برآورد و دوان از پي تابوت رفت. گفتم نترسهمين كه مرا ديد خيالش آسوده شد و آرام نشست اما رنگ از چهرهاش پريد بود بااينكه محمّد حسين پسر مظفر همسايه برادرم گفته بود خود و پدرم در خواب ميبينيمسياوش هر روز ميميرد و كفنش ميكنند و در تابوتش مينهند و در كوچه هايشميگردانند.
2- تبديل تصويري: با آقاي ... و همسرش ... شرطي طبق ماموريت بسته شده بودكه تا مدت معيني]شرطي را به جا آورند [ من با آنكه در خانة خودم بودم ولي ميديدمكه آنهاشرط را در جائي ديگر ميشكنند فردا كه او را ديدم او هم مرا ديده بود كه ناظرعهدشكني آنها بودم. (با تصرف در متن بخاطر معذورات اخلاقي)
3- تبديل تركيبي: ]در اين قسمت هم سياوش نخبه زعيم توسط بدلهاي خود بهچند شكل در ميآيد و هر كدام به قسمتي از كشور ميروند چون در صفحه دوماطلاعيه مشابه آن آمده است از تكرار آن پرهيز ميكنيم.
نصيرالدين حيدری
مطالب مشابه :
لیست دانشگاههای ارایه دهنده مهندسی صنایع
دانشگاه های سراسری : دانشگاه الزهرا (س) اشتهارد : ماهدشت : ورامین : پرند : هشتگرد
نشاني كتابخانه هاي عمومي استان البرز
کتابخانه عمومی الزهرا شهر هشتگرد -بلوارامام خميني -خ شهيد بغدادي . جنب دانشگاه پيام
پارسا 2000
9- دانشگاه الزهرا (س) 45- شركت صنعتي هشتگرد 46- شركت لبنيات پاستوريزه كيتو 47- صنايع چوب كيا
اطلاعیه شماره:(1)-تاريخ ، محل و نحوه توزيع كارت ورود به جلسه آزمون ورودي
دانشگاه جامع علمی 1 – حوزه خواهران : دبيرستان الزهرا (س) هشتگرد-بلوار آيت اله
اسامی دانشگاه هایی که مهندسی صنایع در آن ها تدریس می شود
انجمن علمی صنایع دانشگاه پیام دانشگاه الزهرا اشتهارد : ماهدشت : ورامین : پرند : هشتگرد
معرفی نرم افزارحسابداری پارسا 2000
9- دانشگاه الزهرا (س) 45- شركت صنعتي هشتگرد 46- شركت لبنيات پاستوريزه كيتو 47- صنايع چوب كيا
اساتید شهرسازی ایران: دکتر غلامرضا لطیفی
1-دكتري شهرسازي دانشگاه شهر جديد هشتگرد-كارفرما :دانشگاه شهید بهشتی و الزهرا
فراخوان اولین مسابقه طراحلی داخلی هنر و معماری در زمینه های طراحی داخلی فضاهای مسکونی و اداری و عموم
معماری دانشگاه آزاد دپارتمان، دانشگاه الزّهرا واحد اداری، هشتگرد؛ شرکت انرژی
منابع آزمون کارشناسی ارشد رشته مشاوره (مشاوره و راهنمایی مشاوره خانواده تحصیلی شغلی توانبخشی)
برگزاری کارگاه آموزشی روانشناسی و مشاوره دانشگاه, کولایی- انتشارات دانشگاه الزهرا
اطلاعيه شمارة -1 گروه اهل حق
(به رهبري دكتر بهرام الهي استاد دانشگاه هشتگرد ، كنگاور الزهرا(س) و هشتگرد را
برچسب :
دانشگاه الزهرا هشتگرد