ٍٍسخنان بزرگان اندیشمندان در باره ارزش علم ودانش

آنچه به‌روح آرامش می‌بخشد همانا علم است و بس.»

«آنچه در علم بیش می‌باید// دانش ذات خویش می‌باید» «آنچه مغز و قلب را از آلایش پاک می‌کند، فقط دانش است؛ مابقی بی‌دانشی است.» «آنکه همه چیزش را به جهان می سپارد و خود سخن تازه ایی ندارد نباید مدعی داشتن خرد باشد و دانش.» «آن قدر دانش آدمی را کفایت است که راه راست از کج و سعادت را از شقاوت شناسد.» اثر حکمت آن‌گاه در شخص حکیم ظاهر شود که خویشتن را حقیر و ناچیز شمارد.»
  • «از این روست که از عالمان همهٔ ادیان و متفکران و دانشمندان و هنرمندان سراسر جهان و از همهٔ نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای مجدّانه می‌خواهم که برای پیشبرد این مهم، در برابر امواج غیریت‌سازیی‌های مصنوعی که ابزار دست قدرت‌های خشونت‌گراست بایستند و بخصوص برای بیرون بردن حریم قدسی پیامبران و مقدسات همهٔ ادیان از عرصهٔ منازعات سیاسی و فرهنگی به‌اقدامات مؤثر بین‌المللی و تلاش‌های جدید حقوقی بیندیشند.»
  • «افرادی که بزرگ‌ترین خدمت را به علم و فرهنگ نموده‌اند، نویسندگان و محققانی بوده‌اند که در انزوا می‌زیسته‌اند و هرگز در مباحثات دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صددرصد اثبات نشده را در آکادمی‌ها ابراز نداشته‌اند.»
  • «اگر به زبان تمامی آدمیان و فرشتگان سخن گویم.... و از عشق بی‌بهره باشم طبل میان‌تهی و سنج پرهیاهویی بیش نیستیم، اگر از کرامت غیب‌دانی و پیش‌گویی بر خوردار باشم و همه اسرار جهان را دریابم و قلمرو دانش را تمام مسخر کنم و در ایمان چنان راسخ و نیرومند باشم که کوه‌ها را به رفتار آورم و از عشق بی‌بهره باشم، کسی نیستم. اگر همه دارایی خویش به مستمندان بخشم و جسم خویش را به آتش بسپارم و از عشق بی‌بهره باشم مرا هیچ سود نخواهد بخشید.عشق بردبار و مهربان است عشق از حسد برکنار است عشق لاف خودستایی نمی‌زند عشق اطوار ناپسند ندارد عشق به اندک چیزی در خشم نمی‌آید و اندیشه شر نمی‌کند و از بی‌عدالتی خشنود نیست اما با حقیقت و راستی شاد و خرم است همه چیز را تحمل می‌کند همه چیز را باور می‌کند و به همه چیز امیدوار است و هیچگاه از پای نمی‌افتد اما پیشگوی‌ها همه شکست می‌خورند و زبان‌ها همه قطع می‌شوند و دانش‌ها در غبار زمان پنهان می‌شوند و دانش ما جزیی است و نبوت ما جزیی است و آنچه جزیی است روی در فنا دارد انچه می‌ماند ایمان و امید و عشق است و از این هر سه، عشق را برترین مقام است.»
  • «اگر دانش به روزی بر فزودی// زنادان تنگ روزی تر نبودی»
  • «اگر دانش را به‌خاطر کسب درآمد فرا می‌گیرید به‌حق آن‌هائی که به‌خاطر خود، علم و دانش اندوخته‌اند تجاوز کرده‌اید.»
  • «اگر شما آدمی نادان و بی‌اطلاع باشید و به‌این امر پی‌ببرید این خود یک نوع علم و اطلاع است.»
  • «امروز وقتی به تاریخ می‌نگریم حکومت‌هایی را می‌بینیم که منتسب به‌ دین هستند و نیز از تمدن اسلامی، معارف، علوم و فرهنگ ِپاگرفته در دنیای اسلام، نشان می‌بینیم. در شاخه‌ها و شعبه‌های اسلام متحقق در تاریخ، شاهد آراء، سلیقه‌ها و تجربه‌های گوناگونی هستیم که جملگی خود را اسلامی می‌دانند و بر باور خویش چنان استوارند که گاه به‌کشاکش‌ها و درگیری‌های خونین نیز تن می‌دهند.»
  • «ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم// کاندر طلب راتب هرروزه بمانی// رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز// تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی»
  • «ای منوچهری همی ترسم که از بیدانشی// خویشتن را هم به دست خویش بردوزی کفن»
    • منوچهری دامغانی باید درهای علم به روی همه باز باشد، هرجا مزرعه هست، هرجا آدم هست، آنجا کتاب هم باید باشد.»
      • «باید شرم کنند، کسانی که بدون کم‌ترین تأمل و تفکر از پدیده‌های معجزه‌آسای علم و فن بهره می‌گیرند و سفیهانه از درک مضمون هوشمندانهٔ آن عاجزند، همانند گاوی که از لذت نشخوار گیاهان برخوردار است ولی از علم ِ گیاه‌شناسی بی‌خبر است.»
      • «بدو گفت موبد که دانش به‌است // که دانا به‌گیتی زهرکس مه‌است»
      • «برای این‌که دانش ملکه شود، تعلیم کافی نیست عمل لازم است.»
      • «برای شوهر دانش لازم است، برای زن نجابت.»
      • «بسیار افتد که ابهت و شجاعت سود ندارد و هر دانش که بدانی روزی به‌کار آید.»
      • «بشوی اوراق اگر هـم‌درس مایی// که علم عشق در دفتر نباشد»
      • «بعضی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به‌عقل خود را ندارند و اگر فرصتی هم به‌دست بیاورند حاضر نیستند که اشتباهات و لغزش‌های آنان را اصلاح و جبران نمایند.»
      • «بهتر است که انسان چیزی نداند تا بسیاری چیزها را نیمه‌تمام بداند؛ بهتر است که با عقاید خودمان یک ابله سفیه باشیم تا آن‌که با عقاید دیگران یک مرد دانشمند به‌حساب آییم.»
      • «بهترین کارها اینست که در جوانی دانش آموزی و در پیری به‌کار بری.»
      • «به دانش بود نیک فرجام تو// به مینو دهد چرخ آرام تو»
      • «به چشم «فخری» دانش ز بس که شیرین است//همیشه در طلبش همچو کوهکن باشد»
      • «پدر گفت کز بد، گمان برگسل// به اندیشه بیدار کن چشم و دل// چو دانش نداری به کاری درون// نباشد ترا چاره از رهنمون»
      • «پرداختن به ریشه ها ، کار ریش سفیدان و اهل دانش است .»

       

      • «تا جهان بود از سر آدم فـراز// کـس نبود از راه دانش بی‌نیاز// مردمان ِ بخرد، اندر هرزمان//راه دانش را به‌هرگونه زبان// گـرد کردند و گرامـی داشتنـد// تا به‌سنــگ‌اندر همی‌بنگاشتند// دانش اندر دل چراغ روشن است// وزهمه بد برتن تو جوشن است»
      • «تا در کسب دانش و هنر هم‌چشمی و رقابت نورزید، بزرگ و باارزش نمی‌شوید.»
      • «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر می‌گیرد.»
      • «تعصب در علم و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی‌مایگی است و همیشه به‌زیان حقیقت تمام می‌شود.»
      • «تکیه بر حسن مکن، در طلب علم برآی// این درختیست که هر فصل دهد بر تو ثمر»
      • «تمام سرمایه فکری و دانش آدمی باید تسلیم یک عظمت اخلاقی و روحی گردد وگرنه دانش مانند رودی خواهد بود که نتوانسته مسیر خود را بپیماید و به ‌دریا منتهی شود و با وضعی اسف‌آور در ریگ‌زارها فرو رود.»
      • «تنها کسانی که دل‌داده دانشند بزرگند، نه آنان که سوداگر دانشند.»
      • «توان شناخت به یک روز در شمایل مرد// که تا کجاش رسیده‌است پایگاه علوم// ولی ز باطنش ایمن مباش و غره مشو// که خبث نفس نگردد به سالها معلوم»
      • «توانا بود هرکه دانا بود// به دانش دل پیر برنا بود»
      • «تورا گرچه در مال افزایش است// به اندازه دانشت ارزش است»
      • «تو نفس علم شو از نقش علم دست بشوی// که نفس علم قدیم است و نقش او فانی»
      • «تیغ دادن در کف زنگی مست// به که آید علم، ناکس را بدست»
  •  

    • «ثروت، در داشتن خزاین و دفاین نیست، در دانستن علم و طرز استعمال آن است.»

     

    • «جام عمر را جز با می دلدادگی به خرد و دانش پر مکن»
    • «جهل من و علم تو، فلک را چه تفاوت// آنجا که بصر نیست، چه خوبی و چه زشتی»
    • «چنان چون‌که تن زنده گردد به جان// به دانش فروزند جان و روان»
    • «چنین گفت پیغمبر راستگوی// زگهواره تا گور دانش بجوی»

     

    • «حاصل من فقط از فضل این شد که بر جهل خود دانا شدم.»

     

    • «خرد و دانش ابزار پیراستن اشتباهات است و خردمندان ابزار دونپایگان نمی شوند . »
    • «خرد ابزار توانایست و خردمند با فر دانش و اندیشه پاک خویش می آفریند ، او زایشگر رخدادهای امروز و فرداهاست .»
    • «خدایا! اگر مرا ببخشی بهترین بخشنده هستی و اگر عذاب دهی ستمگر نیستی. دانشمند از میوه وجود خود سیر می‌شود »

     

    • «دانش امروز فر بسیاری در پی داشته ، اما نیروی جاری سازی آرامش به روان ما را ندارد . امنیت را بزرگان خردمند به ما می بخشند.»
    • «دانش طلب و بزرگی آموز// تا، به نگرند روزت از روز»
    • «داشتن علم بهتر از داشتن ثروت است ولی نداشتن ثروت بدتر از نداشتن علم است»
    • «دانش را می آموزی اما خرد ، برآیند اندیشه و آموخته های ماست .»
    • «دانش ِ کم خطرناک است، یا باید آب ِ چشمه را تا قطره آخر بنوشید یا اصلأ لب نزنید.»
    • «دانشمند کسی است که بکوشد تا درد و رنج خود را بکاهد.»
    • «دانش و هنر از هر اقلیمی برخیزد و متعلق به‌هر قومی که باشد از آن ِ همهٔ جهانیان است.»
    • «دانش کلی مانند خلیجی است که من و همکارانم فقط چنددانه ریگ جالب از پهنای وسیع آن برداشته‌ایم.»
    • «در این کهکشان، دانش فنی نیز بزرگترین عامل بروز گرفتاری‌های دست و پاگیر برای بشریت است.»
    • «در ترویج دانش و هنر اهتمام نمائید تا مردم صاحب استعداد ضایع نشوند.»
    • «در روزگار ِ گذشته مردم به‌تحصیل علم همت می‌گماشتند تا خود را به‌درجه کمال برسانند، امروز علم را برای این فرا می‌گیرند که دیگران را مجذوب و مسخر کنند.»
    • «دو کس دشمن ملک و دین‌اند، پادشاه بی‌حلم و زاهد بی‌علم.»

    • «سرعت رشد علوم در قرن‌های اولیه اسلام هر محققی را شگفت‌زده می‌کند. بدون تردید این رشد سریع متأثر از تعالیم قرآن کریم و روایات فراوانی است که در باب علم و عالم بیان شده‌است.»

    [ویرایش] ش

    • «شعر است لطیفه الهی// مضمون سپیدی و سیاهی// شعر ابروی دانش است و الهام// لیکن نشود سپید از ایام»
    • «شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل// هست شاعر آن‌کسی کین طرفه مروارید سفت// صنعت و سجع قوافی هست علم و، شعر نیست// ای‌ بسا ناظم که نظمش نیست، الا حرف مفت»

    [ویرایش] ص

    • «صوفیان عشق را علاج همه دردها و کیمیای وجود تعریف کرده‌اند. عشق فقر را به ثروت تبدیل می‌کند، گدا را به شاهزاده، جنگ را به صلح، جهل را به دانش و جهنم را به بهشت مبدل می‌سازد.»

    [ویرایش] ع

    • «عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست // هرچه گفت و گوی خلق آن ره، ره عشاق نیست»