خلاصه کتاب: متفکران بزرگ جامعه شناسی راب استونز


متفکران بزرگ جامعه شناسی / راب استونز /ترجمه مهرداد میردامادی.- تهران، نشر مرکز 1379، هشت، 495ص.

متفکران بزرگ جامعه شناسی

این کتاب شامل سه بخش می‌باشد که در هر بخش به بررسی هفت جامعه شناس پرداخته است و هر جامعه شناس توسط یک نویسنده مورد مطالعه قرار گرفته است به طوری که در پایان کتاب ما با تفکرات و کارهای تمام وناتمام آنها آشنا خواهیم شد

بخش اول

1.کارل مارکس 2.ماکس وبر 3.امیل دور کیم 4.زیگموند فروید 5.گئورگ زیمل 6.هربرت بلومر 7.تالکت پارسونز

1.کارل مارکس(نویسنده:باب جسپ)(1883-1818)

مارکس پس ازخواندن نوشته های کنت(بانی وموسس جامعه شناسی)این رشته را چرند خواند وبه آن اعتنایی نکرد،وی درزمان حیات خود تاثیر سیاسی وتئوریک چندانی بر روزگار خویش نداشت.با اینکه نمی توان مارکس را یک جامعه شناس پیشرو نام برد با این همه از مارکس به عنوان پایه گذار جامعه شناسی یاد می شود ازاینرو یک متفکر بزرگ جامعه شناسی به شمار می رود.

مارکس در 1818در تری‌یر شهری در نزدیکی فرانسه به دنیا آمد،مطالعات مارکس درباره‌ی اقتصادسیاسی،پدیدآمدن وشکل گیری مفهوم سوسیالیسم علمی وتبلیغ کمونیسم شروع شد،اوبیشتر به جای تغییر جهان به تفسیر آن می ‌پرداخت. به عقیده مارکس ، مارکسیسم دارای سه منشا فلسفه آلمانی،سیاست فرانسوی واقتصاد انگلیسی می باشدو اولین موضوع اصلی کارمارکس توجه به ماهیت قلمرواجتماعی بود در قالب فلسفه ایده‌آلیسم وماتریالیسم مطرح شدوموضوع دوم خود را روش شناختی خاص خود از ماتریالیسم قرار دادکه آنرا ماتریالیسم تاریخی نامید.هستی شناسی اجتماعی ماتریالیستی نقطه آغازکارش بود که به بررسی وتحلیل فعالیت واقعی انسان پرداخت که برطبق استدلالش آگاهی محصول چنین فعالیتی هست،او معتقد بود که که این آگاهی انسان نیست که هستی را تعیین می‌کند بلکه زندگی اجتماعی اوتعیین کننده آگاهی اوست.

درک مارکس از جهان مادی بادیدی ماتریالیستی وبا توجه به هستی شناسی نیروی کار صورت گرفت ، بر طبق این درک انسان حیوانی اجتماعی است که خود وجامعه خود را باکاراجتماعی می‌سازدوتولید می‌کند.مارکس در ماتریالیسم تاریخی ابتدا به بررسی گسترده تاریخی وسپس نقد سرمایه داری آن پرداخت،به طوری که به صراحت اعلام کردتاکنون تاریخ همه جوامع تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است ومبارزه طبقاتی عامل حرکت تاریخ است.

مارکس در نقد سرمایه داری اول کالا ودوم نیروی کار فرد را مشخصه سرمایه‌داری معرفی نمودبه طوری که کالایی شدن نیروی کار را ویژگی خاص سرمایه داری می‌دانست. طبقات را به عنوان یک رابطه اجتماعی تعریف نمود و وجود وحیات طبقات را صرفا به دوران تاریخی خاص در تحولات ربط داد. مارکس درباره دولت وسیایت نظرخاصی ارائه نداد.

2.ماکس وبر(نویسنده:ارنست ای.اسکاف)(1920-1864)

ماکس وبر از اصیل ترین چهره‌های تفکر اجتماعی به شمار می‌رود.وی در 1864 خانواده‌ای ازطبقه بالای متوسط وپروتستان متولد شد.تنشهای سازش ناپذیر وتضادهای عمیق فرهنگی واجتماعی وجه مشخصه‌ی پیرامونی وبر بود.در زمانش انقلاب صنعتی که پس از اتحاد آلمان به وقوع پیوست قاره اروپا را تحت تاثیر قرار داد به حدی که باعث درهم ریختگی گسترده‌ی اجتماعی، توسعه شهرها،آغاز تضادهای طبقاتی وشکل گیی جنبشهای سیاسی انقلابی شد. کانون اصلی توجه او بررسی مقایسه‌ای بین دین واقتصاد بود،وشهرتش را مدیون مطالات درباره اخلاق پروتستانی وروح سرمایه داری است. به عقیده اویکی از عوامل پشتیبان اقتصادهای پویا و بازار گرا که در غرب دیده می‌شود در جنبش دین پیرایی ونظامهای اعتقادی ضدسنتی نهفته است.

درمطالعه مقایسه ای از در ادیان جهان (به غیر از اسلام چون مطالعاتش ناتمام ماند) نشان داد که بروز وظهور طبیعی سرمایه داری مدرن در محیط‌هایی متفاوت از فرهنگ غرب وجود نداشته است. او در مبحث وهم زدایی از جهان و عقلانی شدن زندگی استعاره قفس آهنین را برای توصیف شرایط انسان در جهانی بوروکراتیزه شده بیان می‌کند.اوشرایط انسان را در محدودیت امکانات وموقعیتها در جهانی که تحت سلطه هدفمندی یاعقلانیت ابزاری توصیف می کند.(عقلانیت ابزاری نوعی عقلانیت است که صرفا در جهت عملی شدنحداکثر اهداف به کار می رود.

وبر در مقوله روش وفلسفه علم بر این نظر است که علم باید عالم عینی را هدف خود قرار دهد.چرا که علم بیش از یک فعالیت انسانی است و محصول یک سلسله پیشامدها نیست که ریشه در طبیعت واشیاء داشته باشد، پس حقیقت علمی دقیقا آن چیزی است که برای جوینده حقیقت معتبر است.(نتایج علمی نتایجی ارادی هستند نه نتایجی نسبی). وی عقیده داشت هیچ مساله علمی را با دخالتهای روش شناختی و فلسفی نمی توان حل کرد.

3.امیل دورکم(نویسنده : ویتنی پوپ)(1917-1858)

دورکم در پی آن بود که جامعه شناسی جدیدی راپایه گذاری کند که بر بحران اخلاقی فرانسه غلبه کند. چرا که موجی از آشوب،خشونت ونارضایتی در فرانسه حاکم شده بود، به طوری که محافظه کاران آرزوی بازگشت به دین واقتدار قبل را در سر داشتند، لیبرالها به آزادی وحقوق فردی وروشهای صلح آمیز برای رسیدن به جمهوری دموکراتیک غیر مذهبی آزاد اعتقاد داشتند و افراطیون نیزبه عدالت اجتماعی می اندیشیدند که با یک انقلاب تحقق پیدا خواهد کرد.

تعریف دورکم ازجامعه شناسی بر پایه نظریه تکوین بنا شده که سطوح واقعیت را از یکدیگر جدا کرده است.او پدیده‌های اجتماعی را به عنوان پدیده‌های طبیعی یعنی بخشی از طبیعت می‌دید. او بین فرد وجامعه روی دو نیروی مخالف یکدیگر می‌دید . به طوری که فرد درنظر دورکم یک مفهوم نظری است که با فردی که در جامعه با آن برخورد می‌کنیم متفاوت است وجامعه را به عنوان سیستم ساختی کارکردی در نظر می‌گیرد که اجزاء آن از طریق تعامل،مبادله وتعدیل دوسویه به یکدیگر یاری می‌رسانند.

وبردرپی مطالعات همبستگی اجتماعی به سه مبحث تقسیم کار در جامعه،خودکشی وصور حیات بنیانی حیات دینی پرداخت. در مبحث تقسیم کار بر این عقیده بود که در طول زمان جوامع رشد پیدا می‌کنند وفشار بر منابع کمیاب زیاد می‌شود که این نبرد باعث تخصصی شدن وتقسیم کار می‌شود که امکان آنرا می‌دهد که همین منابع محدود در اختیار افراد بشتری قرار گیرد. در بحث خودکشی بر این عقیده بود که خودخواهی وهنجارگسیختگی علل اصلی خودکشی در جوامع مدرن است به طوری که هر چقر خودخواهی بیشتر باشد نرخ خودکشی بالاتر است. و همینطور تضعیف کنترل اجتماعی در طول زمان رکود ویا رونق اقصادی در مقایسه با دوران ثبات باعث افزایش میزان خودکشی می‌شود. در مبحث آخرش صور بنیانی حیات دینی که از اساسی ترین کارهای قرن بیستم است دین را به عنوان منشا اصلی اصول اخلاقی وهمبستگی اجتماعی می‌داند به طوری که آیین‌های دینی با تقویت باورهای جمعی واخلاقیات باعث همبستگی در جامعه می‌شود وبر این نکنه تاکید دارد که یک تعامل عمیق چون دین باعث به وجود آمدن شکل قدرتمند خاصی از تعامل می‌شود.

4.زیگموند فروید(نویسنده:ایان کرایب)(1939-1856)

افکار فروید نه تنها بر نظریات مطرح در رشته خودش (روانشناسی)که بنیانگذار آن بود تاثیر داشته، بلکه نظریه‌های وی بر آراء اندیشمندان علوم اجتماعی وانسانی،پزشکی وزیست شناسی نیز اثر گذار بوده است.او فرزند یک تاجر یهودی بود که در1856در فرایبرگ در موراویا متولد شدودر کشور لیبرالیسمی اتریش پرورش یافت.فروید نتیجه تحول اجتماعی یعنی توسعه شهر و زندگی مدرن در شهرهای بزرگ است.

ناخودآگاه مهمترین کشف فروید است.او بر این عقیده بود که خواسته ومیل ناخودآگاه از راه‌هایی که انتظار آن نمی‌رود دزدانه به بیرون درز می‌کند.و در زمان خواب و رویا بیش از بیداری به ناخودآگاه نزدیک می‌شویم.فروید اعتقاد بر وجود سه ساختار روانی1. نهاد 2. من 3. فرامن در درون انسانها بود که این ساختارهاصرفا شالوده پویایی درونی روانی هستند.

مهمترین دیدگاه فروید آن است که ما برای زندگی با یکدیگر چیزهایی را فدا می‌کنیم که نمی‌توانیم همه آنچه را که می‌خواهیم بدست آوریم.او همچنین بعد از جنگ جهانی اول نظریه سائق مرگ را ارائه داد تا این واقعیت را توضیح دهد که بسیاری از افراد به ظاهر عاقل بدون آنکه اعتراضی بکنند می‌توانند در ویرانی جمعی شرکت کنند.سرانجام فروید در 1939 در لندن درگذشت.

5.گئورگ زیمل (نویسنده : پاتریک واتی‌یر)(1918-1858)

زیمل جایگاهی ایهامی دارد بدین معنی که از نقطه نظر یک حوزه علمی ودانشگاهی خاصنقشی حاشیه‌ای دارد ودر همان حال در یک حوزه فکری نقشی محوری وکانونی دارد، او در 1858 در برلین بدنیا آمد ودر جوانی از یهودیت به مسیحیت گروید. او در زمینه جامعه شناسی به مسائل و موضوعات زیادی پرداخت ،از جمله تغییر ودگرگونی شهرها و روابط جدید زن ومرد که شکل جدید معاشرت است. او نسبت به مسائل زنان وجنبش فمینیستی بسیار حساس بود و به دنبال یک قلمرو اجتماعی خاص بود که سبب شد به جامعه شناسی احساسات بپردازد.او معتقد بود که مقولات روانشناختی چون وفاداری وحق شناسی تکیه‌گاهی برای اجتماعی شدن است.

زیمل از ابتدای کار خود در پی به وجود آوردن گونه‌ای جدید از تحلیل و بررسی بود که بر دیدگاهی معین ومشخص از واقعیت مبتنی باشد. به اعتقاد او اگر جامعه شناسی بخواهد خود را در حکم علم واقعیت اجتماعی تثبیت کند باید تمام مفاهیم مربوط به رئالیسم را طرد کند. در مبحث روابط خرد وکلان روابط اجتماعی بر این عقیده بود که تا آن زمان رشته جامعه شناسی توجه خود را تنها به روابطهای کلان اجتماعی معطوف داشته در حالی که کوچکترین پیوندهای افراد وریزترین وخردترین مسائل اجتماعی حائز اهمیت است ودر کانون توجهات زیمل قرار گرفت.

6. هربرت بلومر (نویسنده : کن پلیمر)(1987-1900)

کارهای بلومر در چارچوب سنت عمل گرایی آمریکایی یعنی سنت جیمز،دیوی ومید انجام گرفت. او معلمی مشوق،نویسنده‌ای متعهد،مدیری باهوش،شخصیتی فرمند ومتفکری عمیق بود.محرک بلومر ناخشنودی وی از بسیاری از عرف‌های جامعه شناختی روزگارش بود ولذا در پی تدوین وپرداخت نگرش انسان باورانه وعمل گرایانه خاص خود برآمد ونگرشی به تعامل گرایی نمادین تدوین نمود. وی در تمام دوران کار حرفه‎‌ای خود منتقد دائمی وپرشور تمام سنت‌های عقل ورزی در حیطه جامعه شناسی بود. از نظر او کار مناسب برای جامعه شناسی نگاهی دقیق به زندگی گروهی انسان و رفتار جمعی است که به واسطه کردار بروز می‌کند.او با اندازه گیریهای بدون تفکر وبا نظریه‌های انتزاعی مبهم ونامفهوم مخالف بود،همچنین با سامان بخشی(سیستم بندی) وتلفیق(سنتز) مخالف بود.مشهورترین کتاب وی تعامل گرایی نمادین بود که در آن نظریه‌ای درباره خود یعنی: انسانها در جهان خود به عنوان ارگانیسمی که از خودها شکل یافته مواجه وروبرو می‌شوند ارائه داد .

او در تعامل گرایی نمادین در پی فرایندها،تغییرات،شکل گیری زندگی‌ها،معانی‌ها،نمادها،زبانها و همینطور ارتباطات وتعاملات دو سویه بود.از نظر او جامعه چارچوبی است که عمل اجتماعی در درون آن انجام می‌شود اما این چارچوب عامل موثر وتعیین کننده آن جامعه نیست.اوهمواره بر اهمیت محیط گروهی که زندگی اجتماعی در آناجرا می‌شود تاکید داشت. به طوری که1. زندگی گروهی همیشهدر برگیرنده کردار وعمل انسان‌های عمل کننده است2.اعمال وکردارهای افراد همیشه به صورت تعدیل نسبت به موقعیتها روی می‌دهد3.بروز هر کردار در موقعیت همیشه به صورت ابراز گرایش‌های فردی است. اوبه مطالعه جهان تجربی و مسائل نژادی وتعصبات نژادی نیز پرداخت .

7.تالکت پارسنز(نویسنده : رابرت هولتن)(1979-1902)

از پارسنز به عنوان پیشرو جامعه شناسان آمریکایی قرن بیستم یاد می‌شود چرا که او در صدد حل پرسش‌های اساسی که جامعه شناسان قرن نوزدهم مطرح کرده بودند برآمد.وی از همان ابتدای کار به مسئله نظم اجتماعی پرداخت.تفکر او با واقعیتهای موجود در عالم تناسب زیادی دارد، درک او از جامعه انسانی با ملاحظات اخلاقی روبرو بود و برای همین به مقابله بانژاد پرستی وتوتالیتاریسم در جهت دفاع از ارزشهای لیبرال-دموکراتیک برآمد.محور اصلی کارهای پارسنز کنش اجتماعی و نظام اجتماعی بود، وی بر این عقیده بود که کنش اجتماعی در بر گیرنده گزینشهای ارادی افراد وگروهها برای محقق ساختن اهداف موردنظرشان هستند و در این معنا کنش اجتماعی برای آنهایی که درگیر آن هستند معنادار هستند.قدم بعدی پارسنز در شناخت کارکردهای بنیادی اجتماعی بود که توجه خود را بر چهار کارکرد معطوف نمود. 1.سازگاری با محیط طبیعی و خارجی 2.هدف گزینی که بهره گیری سیاسی از منافع برای رسیدن به اهداف است 3.یکپارچگی به معنای تحقق قواعد و مقررات برای اداره وکنترل سیستم 4.حفظ الگوهای نهفته است که به دگرسانی ارزشهای شخصی وفردی مربوط می‌شود.او به مباحث دیگری چون تکامل ومدرنیته وحرفه وشغل پرداخت ودر آخرین مبحث خود در تحلیل وبررسی سلامتی وبیماری پرداخت. و عنوان کرد که بیماری یک وضعیت زیت شناختی نیست بلکه مسئله‌ای اجتماعی است وفرد مستقل از سیستم اجتماعی بیمار نمی‌شود.

بخش دوم

8.رابرت کی.مرتن 9.سیمون دوبوورا 10.نوربرت الیاس 11.اروینگ گافمن

12.دیوید لاک وود 13.هارولد گارفینگل 14.لویی آلتوسر

8.رابرت کی مرتن(نویسنده:آلن سیکا)(1910- )

مرتن دارای کتابها ومقالات بسیار زیادی می‌باشد که مهمترین اثر وی تئوری اجتماعی و ساختار اجتماعی می‌باشد.اوبا تغذیه ازنویسندگان بزرگ جامعه شناسی حوزه‌های تحقیق پر باری را گشود که تا ده‌ها سال مورد استفاده دیگر نسلها خواهد بود. پیامدهای پیش بینی نشده کنش اجتماعی یکی از معروف ترین ومحترین اصطلاحات مرتن است. او به دلیل آنکه توجه و عنایت خاصی به مسئله زبان داشت در بین عالمان علوم اجتماعی معروف شد.او درسال1910در محله‌ای فقیر در جنوب فیلادلفیا به دنیا آمد.او در کارهایش حوزه تحلیلی را بیشتر مد نظر داشت او بر این عقیده بود که جامعه شناختی به فرآیندهایی می‌پردازد که که از طریق آنان ساختارهای اجتماعی شرایطی را به وجود می‌آورد که در این شرایط تضاد وناهماهنگی در منزلت‌های خاص ومجموعه‌های منزلتی بخصوص ونیز در نقش‌های اجتماعی وابسته به این مجموعه‌ها ومنزلتها جایگیر شده است.

9.سیمون دوبووار(نویسنده:مری اوانز)(1986-1908)

دوبووار بخش اعظم حیات وزندگی کاری خود را چه در زمینه سیاست وچه فلسفه را صرف حمایت از امیدها و آرزوهای عصر روشنگری یعنی فرمانروایی خردمندان کرد، از نظر او می‌توان جهان را به شکل عقلانی درک کرد وسامان داد.او در آثارش اتکا عاطفی زنان به مردان واینکه زنان از الگوها ورفتارهای مردانه تاثیر می‌گیرند را عنوان کرد،از این زن به عنوانبارزترین چهره فمینستی از او یاد می‌شود با این تفکردر تضاد است.در واقع او مبدع فمینسم نبود بلکه فمینیسم بود که او را کشف کرد. اودر سالهای پایانی خود در مشکلات مربوط به حقایق جهان به دنبال رستگاری عام بود.موضوعات اصلی کار او1.فاعلیت زنان 2.تفاوت جنسی 3.نسبیت زنان با شناخت 4.اعتقاد به تغییر اجتماعی ودگرسانی اجتماعی بود.از نظر وی زن مقوله‌ای فردی به حساب می‌آمد که با مردان متفاوت است وباید این تفاوت رابه حداقل رساند.وی فی‌نفسه به تجربه مردانه بیش از تجربه زنانه اعتبار می‌بخشید.مهمترین میراث دوبوورا میراث فکری در گشودن باب ناهمسانی مطلق بین زنان ومردان بود.

10.نوربرت الیاس(نویسنده:جیسون هیوز)(1990-1897)

الیاس در 1897 در خانواده‌ای یهودیدر برسلاو آلمان به دنیا آمد.مهمترین اثر تحقیقاتی و مطالعاتی وی فرایند متمدن شدن می‌باشد.او بر این عقیده بود که در ابتدایی ترین وجوه هستی انسانی هیچ چیز را نباید معلوم،ذاتی،ثابت ولایتغیر فرض کرد بلکه همگی را باید بخشی از مجموعه‌های دراز مدت به شمار آورد. رویکرد او به جامعه شناسی رویکردی مبتنی بر تدوین وپرداخت دلایل ومباحث منطقی نبود بلکه او در پی آن بود تا مسائل نظری را به طرز آسانی ساخته وپرداخته نماید که برای همگان قابل فهم باشد وآن مفاهیمدارای سطح ارزش شناختی بالا باشد.

او در مبحث متمدن شدن حرکت به سوی درک وبرداشتی رسا از چگونگی ارتباطبین روند تغییر در ساختار روانی انسان و روند روابط اجتماعی در حال تغییر بود. او در این رابطه از تعبیر انسان باز وانسان بسته نام برد به طوری که انسان باز دارای کانون قدرت هستند وانسان بسته را فاقد قدرت و محبوس در خود می‌داند.و قدرت در اکثر مواقع به وابستگی متقابل افراد به یکدیگر قرار دارد. الیاس به در پی ریختن بنیانی برای جامعه شناسی بر محور فرایند ورابطه بود.

11.اروینگ گافمن (نویسنده:رابین ویلیامز) (1982-1922)

گافمن یکی از عالمان و اندیشمندان تکرو بود. او یک برنامه موفق ومنحصر به فرد از تحقیقات وگسترش مفاهیم جامعه شناسی را دنبال کرد،که محتوای این برنامه تحلیل دقیق نظم تعادلی بود. او نظم تعادلی را جزئیاز زندگی اجتماعی می‌دانست که هر گاه دو یا چند فرد در حضور واکنشی‌ یکدیگر باشند اتفاق می‌افتد. هدف گافمن یافتن روندها وساختارهایی بود که در تعامل اجتماعی چهره به چهره و در خاستگاه‌های نظم وترتیب دیده می‌شود. او بر این نظر بود که نظم صرفا پیروی افراد از قواعد نیست ، قواعد به افراد امکان مشاهده نظم را می‌دهد. گافمن به سه موضوع ساختارهای تعامل،ساختارهای خود و ساختارهای تجربه نیز پرداخت ، او تلاش کرد تا موضوعات مشترک شناختی که افراد از آن برای تعیین معنای آنچه به باور آنها در تعامل هر مشخصی روی می‌دهد را تعیین کند و همچنین در صدد آن برآمد تا مشخص سازد که افراد چگونه نشانه‌ها وعلائم را در تلاش برای خلق معنا برای دیگران گردهم آورده و مورد استفاده قرار می‌دهند.

12.دیوید لاک‌وود (نویسنده : نیکوس موزلیس) (1929- )

اولین کار تجربی لاک‌وود کارگران کت سیاه بود که در حوزه مربوط به کارهای یقه سفید نگاشته شد. وی یکی از اولین عالمان اجتماعی بود که نشان داد کارگران یقه سفید روزگار ما در حال تجربه همان عادی شدن و بروکراتیزه شدن شغل وکار خود هستند که کارگران یقه آبی در طول دوران ظهور و سلطه نظام مدرن کارخانه‌ای از سرگذارنده‌اند. و کارگر یقه آبی از جمع باوری وحدت وحدت گرایانه مختص اجتماع سنتی بیرون آمده و کاراتحادیه‌ها را به مانند همتای یقه سفید خود به عنوان شیوه‌ای فردی/ابزاری برای رسیدن به منافع خود می‌‌‌دید. بنا به عقیده لاک‌وود وجه اشتراک این دو گروه خصوصی گری است یعنی نوعی زندگی که خانه در کانون آن قرار می‌گیرد ولذت بدست آوردن وسایل جدید و زندگی خصوصی مهم‌تر از نبرد طبقاتی واظهار احساسات و منافع جمعی در قلمرو صحنه عمومی است.

13.هارولد گارفینکل (نویسنده: جان هرتیج) (1917- )

یکی از اصلی‌ترین ابداعات و نوآوری‌های گارفینگل کشف حیطه زندگی روزمره اجتماعی بود.وی بیان داشت که زیربنای تمام تعاملات اجتماعی از جمله نظام تعاملی نهادی است که اساسا جنبه بنیادی تری دارد، گارفینگل در رده بندی نهادها این مرتبه را نهادهای روش شناسی قومی می‌نامد که در این نهاد افراد وضعیت خود را درک کرده ومطابق آن عمل می‌کند.وی معتقد بود که افراد بایکدیگر درک مشترکی از حوزه وقلمرو اجتماعی پیدا می‌کنند واینکارآنها به صورتی روش‌مند انجام یافته وبا استفاده از روش‌ها وروندهای اجتماعی که در آن سهیم‌اند صورت می‌گیرید. جامعه شناسی گارفینگل بر این عقیده پایه گذاری شده که عقل ورزی مبتنی بر فهم همگانی روش شناسانه است ، یعنی بر اساس روش صورت می‌گیرید. این روشها باید حالت جمعی واجتماعی داشته باشند والا منجر به نتیجه‌گیری واحد نمی‌شود ، یعنی افراد یکدیگر را درک نکرده وبه شکلی هماهنگ عمل نمی‌کنند.اصلی‌ترین نظریه گارفینگل این بود که : مجموعه‌ای از قواعد وهنجارها ما را به سوی تولید عمل خاصی هدایت کرده ویا ما را از چگونگی این تولید مطلع می‌سازد ، همین مجموعه قواعد وهنجارها باعث می‌شود که به سوی استدلال مربوط به این عمل هدایت شده یا از آن آگاه شویم .

14.لویی آلتوسر (تد بنتن) (1990-1918)

آلتوسر فیلسوفی مارکسیست ونظریه پردازی اجتماعی بود. وی یکی از اثرگذارترین اندیشه گران مارکسیست دوران خود بود. آلتوسر در الجزایر متولد شد وبعدها با والدین خود به فرانسه نقل مکان کرد.او به فلسفه عمل مجهز شد وساخت گرایی را به عنوان حامی ومتحد برگزید و تلاش خود را برای نجات مارکس حقیقی از تفسیرهایی که فیلسوفان انسان گرا بر کارهای او تحمیل می‌کردند آغاز کرد.نگرش ورویکرد آلتوسر بر اساس سه ایده وبرداشت بود: 1.مفاهیم علمی یک به یک به وجود نیامده‌اند،بلکه از یک قالب فکری به دست آمده وهر مفهوم معنیخود را از ارتباط بامفاهیم دیگر گرفته است.2.علم تاریخ گسسته است 3.کار علمی تلاشی برای مقاومت و غلبه بر هجوم مانع شناخت است،(آلتوسرتغییر ایدئولوژی پیش علمی و ظهور پرسمان علمی را دگرگونی شناخت نامید). وی بازتابندگی عمیقی نسبت به ارتباط اساسی بین زندگی‌اش به عنوان یک نظزیه پرداز اجتماعی وخط مشی سیاست خود داشت ولی هیچگاه نظریه های خود را به سمت مصلحت سیاسی متمایل نگرداند.

بخش سوم

15.یورگن هابر ماس 16.پیر بوردیو 17.ننسی جی.چودورو 18.آرلی راسل هاکشیلد

19.میشل فوکو 20.استوارت هال 21.آنتونی گیدنز

15.یورگن هابرماس (نویسنده : ویلیاماوت ویت)(1929- )

مارکسیست به عنوان سنتی فراگیر وانعطاف پذیر مهمترین منبع و منشاء فکری هابرماس بود که بعدها به نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت نام گرفت . او در کارهایش به تئوری قانون ودموکراسی وبر کنش و واکنش بین سیاست‌های دموکراتیک وقانون ورابطه انها با روند غیر رسمی گفت وگویی پرداخت. وی نظریه نئو مارکسیستی تحول تاریخ و نقدی بر سرمایه داری پیشرفته و کاپیتالیسم جدید در دوران معاصر را عرضه داشت. او نشان داد که توضیح ماتریالیسم تاریخی درباره تحول نیروهای تولید باید به واسطه شرح وتبیین تحول ساختارهای هنجار گذار که در شکل کلی خود بهبود یابد.شاهکار نظریه پردازی هابرماس نظریه کنش ارتباطی است.(این نظریه در حکم کنشی تعریف می‌شود که در جهت وبا هدایت یک توافق دوسویه اجام می‌گیرد).

16.پیر بوردیو (نویسنده: لویک واکووانت)(1930- )

بور دیو در منطقه پیرنه در جنوب غربی فرانسه به دنیا آمد.وی از فلسفه سوژه که نمنه آن در اگزیستانسیالیسم سارتری دیده می‌شد روی برگرداند وبه سمت فلسفه مفهوم که به کارهای شناخت شناسانی روی آورد. شیوه عمل وتفکر بوردیو شیوه‌ای1. ترکیبی بود به طوری که همزمان مرزهای نظریه‌ای ، روش شناختی ورشته‌ای را درنوردید واز همگی استفاده کرد2.برداشت او از کنش و ساختار اجتماعی به طور جدی وقاطعانه ضد دوگانه‌انگاری است3.از نظر او قلمرو اجتماعی جایگاه رقابتی شدید و بی پایان است 4.انسان شناسی فلسفه بوردیو بر پایه مفهوم ومنافع و دلبستگی نیست بلکه بر اساس مفهوم شناسی بنا شده است. بوردیو رابطه بین تاریخ تجسم یافته در کالبدها به عنوان خلق وخو،وتاریخ عینیت یافته در اشیاء راکه به صورت نظام جایگاه‌ها وموقعیت‌ها شکل یافته را جایگزین رابطه ساده وابتداعی فرد وجامعه می‌گرداند. وی نشان داد که فضای جایگاه اجتماعی به وسیله دو اصل وقاعده متمایز متداخل یعنی سرمایه اقتصادی وسرمایه فرهنگی سامان داده می‌شود.

17.ننسی.جی.چودورو (نویسنده:کارین ای.مارتین)(1944- )

چودورو به خاطر نگارش کتاب بازتولید مادری مشهور گردید. زیرا این کتاب به پرسشهایی چون چرا زنان مادری می‌کنند؟چگونه الگوی جنسی در افراد شکل می‌گیرد؟چراهویت دختر وپسر بسیار متفاوت است؟ و ... . وی به نظریه روانکاوی تمایل خاصی داشت، نظریه‌ای که به شخصی‌ترین جنبه‌های خود یعنی احساسات،ناخودآگاه و رویا می‌پردازد. وی با این نظر ثابت نمود که تکامل ورشد جنسیت والگوی جنسی در درون روابط خانوادگی صورت می‌گیرد.او در پاسخ به سوال چرا زنان مادری می‌کنند با رجوع به نظریه روانکاوی اینگونه پاسخ داد که زنان این آرزو وتوانایی برای مادری کردن را از طریق خود زنان یعنی کسانی که برای آنان مادری کرده‌ند بدست می‌آورند. چودورو نیز عنوان کرد که الگوی جنسی در درون روان افراد ریشه دارد ، والگوی جنسی صرفا یک رابطه اجتماعی بیرونی نیست چرا که جنسیت عمیقا درون انسانها تثبیت شده است وتغییر آن بسیار دشوار است. او معتقد بود که دگرگونی اجتماعی تا حدودی نتیجه دگرگونی وتغییر در ساختارهای والدی وتربیت کودک است.

18.آرلی راسل هاکشیلد(نویسنده:سایمون جی.ویلیامز)(1940- )

هاکشیلد پیشگام شیوه‌ای کاملا جدید در نگرش به جهان وحیطه اجتماعی شد، شیوه‌ای که نه تنها احساسات انسانی را در مرکز کار جامعه شناختی قرار می‌داد بلکه نقدی عمیق وبنیادی در درباره اصالت یا بیگانگی در جامعه سرمایه‌داری عرضه می‌کرد. از نظز وی عاطفه در بین سایر حس‌ها وضعیتی منحصر به فرد دارد ونه تنها به کنش بلکه به شناخت نیز مربوط می‌شود.بروز عواطف زمانی صورت می‌گیرد که احساسات جسمانی با آنچه که به چشم آید تصور می‌شود و در این حالت دیدگاه خاص ما نسبت به جهان وآمادگی ما برای عمل در آن آشکار می‌گردد. کارهای هاکشیلد از از حوزه خصوصی مشکلات فردی به حوزه گسترده‌تر مسائل عمومی ساختار اجتماعی وبالعکس بود. وی توانست با استفاده از مفهوم مدیریت عاطفه رابطه بین تجربه عاطفی ، قواعد احساسی وایدئولوژی را بررسی کند . شاید برجسته‌ترین کار او توجه زیاد به موضع روش شناختی مطالعه عواطف در زندگی اجتماعی باشد.

19.میشل فوکو (نویسنده:لارنس بارث)(1984-1926)

نکته‌ای که بیش از هر موضوع در رابطه با فوکو به ذهن خطور می‌کند وسعت و دامنه فکری آثار اوست،زیرا وی به موضوعات اصلی وفرعی آموزه‌های جامعه شناسی به صورت گسترده پرداخت. روح اصلی کارهای فوکو پیرامون مسائلی چون انضباط،جنسیت،اخلاق وتبارشناسی زمان حال بود. وی عنوان کرد انضباط نوعی قدرت است که افراد لازم را می‌سازد تا در دولتها وملتها سکنی گزینند و این انضباط به لحاظ سیاسی مفید است . پس انظباط یک رشته از روش‌ها یا فنون مشاهده،ارزیابی،آموزش وجهت دهی به افراد اشاره دارد. وی در باب جنسیت و اخلاق عنوان کرد گرچه ما در مضمونهای اخلاقی چون پای بندی و وفاداری زناشویی، منع زنای با محارم، توصیه وسفارش به عدم زیاده‌خواهی با یونانیان باستان مشترک هستیم، اما آنها زندگی جنسی کاملا متفاوتی را تجربه کرده‌اند چرا که آنها به خاطر اخلاق جنسی آنها را رعایت می‌کردند و نمونه‌ای تاریخی از آزادی را به نمایش گذاشتند.اما افراد کنونی به واسطه دستورات واحکام اخلاقی منع شده وتحت سیطره قانون خاصی این اخلاق را رعایت می‌کنند.

20.استوارت هال (میشل برت)(1932- )

استوارت هال چهره‌ای بزرگ در جامعه شناسی معاصر است، هر چند او در این رشته تحصیل نکرد اما بخش اعظم کارهای او به توسعه و مطالعات فرهنگی معطوف بود. هال در جامائیکا متولد شد و در آن کشور پرورش یافت. وی ایده مداربندی فرهنگی را ارائه داد. اصرا وتاکید استوارت هال بر قدرت به عنوان عنصر اصلی فرهنگ، مکمل تاکید وی بر این موضوع است که فرهنگ جزء اصلی وبسیار مهم قدرت به شمار می‌رود.

هال در ابتدا در کارهای خود به تقسیم بندی مارکسیستی تولید ومصرف اشاره می‌کند. اما فرمول بندی بعدی این مدل در برگیرنده قواعد وهویت نیز می‌شود.نکته اصلی در این مدل آن است که پویایی نهفته وزیربنایی آن در شیوه رویکردی هال به فرهنگ، ثابت و بدون تغییر می‌ماند. کار آخر استوارت هال پیرامون سه موضوع : 1.استعمارگری و نقش آن در شکل گیری جامعه مدرن غرب، 2.مسئله هویت در حیطه اجتماعی که مشخصه آن مهاجرت و پراکندگی قومی است و 3. مسئله نژاد در بازنمود فرهنگی می‌باشد. بنابر بر استدلال او مهاجرت نوعا تجربه‌ای مربوط به قرن بیستم و در واقع پست مدرن بوده ومنتهی به یک بی ثباتی نسبی در خود می‌شود.

21.آنتونی گیدنز (نویسنده : ایراجی.کوهن)(1938- )

آنتونی گیدنز گویی به واسطه نوعی الهام، همیشه جذب برخورد آراء ونظزیاتی شده که از مواضع مختلف تئوریک ارائه شده است. او دونظریه 1.مدرنیته (که برای قرنها مترادف دگرگونی اجتماعی بوده است)ً و2.ساخت ‌یابی یعنی مجموعه‌ای از مفاهیم بنیادین که به ساخت وترکیب زندگی اجتماعی نظر دارد، ارائه داد.او همیشه بر اهمیت کردار اجتماعی تاکید داشت و در موضوعات کاری بر جمع بودن اصرار می‌ورزید، بنا به نظر او در واقع چیزی به عنوان جمع انتزاعی وجود ندارد، تنها انواع خاص ومشخصی از یک جمع وجود دارد مانند امپراطوری روم، شهرهای قرون وسطایی و دولت مدرن. تصور شیء مانند از جمع‌های مختلف در بسیاری از گروه‌ها در طول دوره‌های طولانی دارای دو خصوصیت: 1. الگوهای پایه‌دار وضعیتی ورابطه‌ای 2.خصوصیات ساختاری ویژه. یعنی چنانچه گروه‌های اجتماعی از روابط باز تولید شده در طول زمان ومکان تشکیل یافته باشند، آنگاه ویژگی های گروه‌های اجتماعی همگی در یک زمان واحد وجود نخواهند داشت. جنبه اصلی خط مشی سیاسی مدرنیته از نظر گیدنز به سیاست-زندگی اشاره دارد،یعنی اینکه ما چگونه باید در جهانی ازبازتابندگی وجهانی شدن که سنت‌ها به ناچار میدان خالی کرده‌اند، ودر جهانی که آگاهی از خطر پذیری پیوسته امنیت وجودی ما را بر هم می‌زند، زندگی خود را پیش ببریم. (تفسیر گیدنزاز سیاست-زندگی تبلور معنی در حال رشدی در دوران پسا-مارکسیسم است که بر اساس آن ماهیت خط مشی های افراطی در سیاست تغییر کرده است).


مطالب مشابه :


حق با کارگر است یا کارفرما!؟

جدال دسته های پینبه بسته با یقه دور جدید اعتراضات صنفی حدود ۲ هزار کارگر معدن چادرملو




تعریف کارگر

فرهنگ كار - تعریف کارگر - انعكاس تحليل ها و انديشه هاي تخصصي در خصوص مولفه هاي بنيادين فرهنگ




یقه سفید یا یقه آبی !!؟

زنگارک(پایگاه خبر و تحلیل) - یقه سفید یا یقه آبی !!؟ - - زنگارک(پایگاه خبر و تحلیل)




دزیمتری و روش انجام آن

پس آن را به کمر کارگر و میکروفن آن را به یقه کارگر نصب نموده، در پایان شیفت می توان با توجه




نظامهای قشر بندی اجتماعی

2-طبقه متوسط که اکثر کارمندان یقه سفید و کارکنان متخصص حرفه ای را 1-طبقه کارگر بالا




مجرمان یقه دار

ایــســتــگــاه حــقــوق - مجرمان یقه دار دانشگاه خانه کارگر. خانم صبوری (وکیل دادگستری)




سی رایت میلز، حاشیه نشین منتقد

(یقه سفیدها و امید چندانی نیز به طبقه کارگر یا طبقه نوظهور یقه سفید برای مقابله با این




خلاصه کتاب: متفکران بزرگ جامعه شناسی راب استونز

و کارگر یقه آبی از جمع باوری وحدت وحدت گرایانه مختص اجتماع سنتی بیرون آمده و کاراتحادیه




سوالات چهار جوابی درس جامعه شناسی (2 )

الف) سرمایه دار – کارگر ب) یقه سفید – یقه آبی ج) جوامع الف) حضور یقه آبی ها در صحنه روابط




برچسب :