تکبر و غرور

(تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علواً فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین)

مولانا غلام حیدر فاروقی امام جمعه اهل سنت بیرجند مولوی فاروقی

موضوع امروز در باره تکبر و غرور و خودخواهی است.  بیماری که  در بین همگی ما سرایت کرده و یک  بیماریهای فراگیر اجتماعی شده است.

آیه ای که تلاوت شد در مورد همین مطلب است که خداوند متعال می فرماید: سرای آخرت بهشت از آن کسانی است که در دنیا خواهان برتری و تکبرو فساد نیستند و سرانجام نیکو هم از آن  پرهیزکاران است.

تکبر و خودخواهی صفت زشتی است که  کبر وعداوت و دشمنی را به دنبال دارد و یکی از نشانه های آن حقیر شمردن دیگران  و عیب جویی از آنها است. این بیماری اجتماعی انسان را از انجام اوامر خدا و پذیرفتن نصیحت باز می دارد و انسان را نسبت به عیوب خودش نابینا می سازد.

 تکبر بر دو نوع است. یکی: تکبر در برابر حق. یعنی انکار کردن حق و نپذیرفتن آن در حالی که می داند حق است، این حقی که انکار کرده و نپذیرفته، یا حقی است از حقوق خدا و یا هم حقی است از حقوق مردم.

دوم: حقیر شمردن مردم. تکبر سبب های مختلفی دارد. گاهی ممکن است تکبر بخاطر علم و دانش و تخصصی است که انسان دارد و خودش را از دیگران برتر می داند و تکبر می کند و با نگاه حقارت به دیگران می نگرد. گاهی هم ممکن است، تکبر به سبب مال و ثروت و جاه و پست و مقام و منصب باشد. که انسان خودش را از دیگران برتر می داند و دیگران را حقیر می شمارد، گاهی هم تکبر ممکن است به خاطر اصل و نسب انسان باشد، که انسان خودش را از دیگران برتر بداند و فکر کند که دیگران از او پایین تر هستند و گاهی هم ممکن است، تکبر به خاطر ورع و پارسایی و عبادت باشد که انسان را مغرور می کند.

اگرتکبر به خاطر علم و دانش و تخصص انسان باشد، این دلالت بر این می کند که این انسان، انسان جاهل و نادانی است، چون یکی از ویژگیهای  علم این است که به انسان تواضع می آموزد، وقتی که انسان علم می آموزد هر علمی هم که باشد نسبت به علمی که آموخته است شناختش نسبت به خدا بیشتر می شود. هر قدر که علمش بیشتر باشد به عظمت خدا و کبریایی خدا بیشتر پی می برد و می فهمد که در برابر عظمت و کبریایی خدا بزرگنمایی و تکبر و غرور گناه بسیار بزرگی است، لذا انسانی که عالم است باید از همه متواضع تر باشد.

خدا در قرآن می فرماید: (انما یخشی الله من عباده العلماء)  ترس واقعی از خدا را علماء دارند. چون شناخت بیشتری نسبت به خدا دارند.

ابو درداء (رض) می فرمایند: هر انسانی که علمش بیشتر باشد تواضع اش بیشتر است، به همین خاطر اگر عالمی با داشتن علم و دانش تکبر ورزد خداوند متعال در همین دنیا او را به اشد مجازات مواخذه می کند.

قصه بلعم بن باعوراء  را خوانده اید؟ قصع او در سوره اعراف آمده او عالم بزرگی بود از بنی اسرائیل، خداوند به او علم و دانش داده بود حتی به مقامی رسیده بود که هر دعایی که می کرد دعایش اجابت می شد و رد خور نداشت. حضرت موسی که مبعوث شدند و بعد از مدتی که رسالت الهی را تبلیغ کردند. فرعون و لشکریانش در برابر ایشان ایستادند. خداوند فرعون و لشکریانش را غرق کرد.

خداوند به حضرت موسی و بنی اسرائیل دستور داد تا به جنگ جبارین که گروهی از بنی اسرائیل بودند بروند در بین جبارین عالم بزرگی بود به نام بلعم بن باعوراء؛ آنها متوجه شدند که حضرت موسی و قومش قصد حمله به آنها را دارند، پیش عالمشان رفتنمد و تقاضا کردند که بر علیه حضرت موسی دعا و نفرین کند. او چون علم داشت در برابر خواسته آنها گفت: که این چه درخواستی است از من می کنید؟ من نمی توانم در برابر پیامبر خدا بایستم و بر علیه او نفرین کنم. اما اطرافیانش آنقدر هندوانه زیر بغلش گذاشتند و او را تعریف و تمجید کردند که تکبر و غرور پیدا کرد و گفت: راست می گویید، شخصی بزرگتر از من نیست که بتواند در مقابل حضرت موسی بیایستد و او را مغلوب نماید.

لذا تصمیم گرفت که با پیروانش برود و در بیابان برعلیه حضرت موسی نفرین کند. در راه که می رفت فردی جلوی او رسید و سوال کرد که کجا می روی؟ گفت: می روم تا بر علیه موسی نفرین کنم که قصد حمله به ما را دارد و می خواهد که سرزمین مصر را تسخیر کند. به مجرد اینکه این سخن را گفت: الاغی که بلعم برآن سوار بود از راه رفتن بازایستاد وهر کار کردند الاغ حرکت نکرد، آنقدر الاغ را تازیانه زد تا که جان سپرد و از بین رفت، چون الاغ متوجه شد که به دشمن خدا و رسولش نباید سواری داد و وقتی که متوجه شد که کسی که بر او سوار است، دشمن خدا و پیغمبر خدا است از سواری دادن به او امتناع ورزید.

بدتر از آن الاغ نماهای امروز که در جهان اسلام هستند و به دشمنان اسلام سواری می دهند آنهایی که در خط دشمنان اسلام حرکت می کنند و آب به  داخل آسیاب دشمن می ریزند اینها همان بلعم بن باعوراها هستند در لباس مسلمان الاغ سواری نداد اما این مسلمانان سواری می دهند و به دشمنان اسلام کمک می کنند اما این بدبخت بیچاره وقتی که این حالت را دید لجبازی او بیشتر شد و گفت من می روم و هر طور که شده رفت و رفت و رسید به محل تعیین شده  و شروع کرد به نفرین کردن زبانش از دهانش بیرون آمد هر نفرینی که می کرد به جای آنکه بر علیه حضرت موسی و قومش باشد بر علیه قوم خودش نفرین می کرد  قومش گفتند که تو نفرین بر ما می کنی گفت در اختیار من نیست خدا در قرآن در مورد  آن بیچاره بدبخت می فرماید (فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث و ان تترکه یلهث) مثال این بیچاره مانند سگی است اگر به او حمله هم بکنید زبانش از دهانش بیرون آمده  است و اگر او را هم رها بکنید باز هم زبانش بیرون آمده  است پس تکبر برای بعضی افراد این نتیجه را دارد اگر تکبر به خاطر مال و ثروت و پست و مقام و جمال و زیبایی باشد باز هم انسان باید بداند که اینها همه امانت هستند که خدا به ما داده است و هر آن  خدا اراده کند از ما می تواند بگیرد بر مال و جمال خویش غره مشو – که آن را به شبی برند و این  را به تبی

در یک لحظه  خدا می تواند زیبایی انسان را با یک تصادف و یا یک حادثه از انسان بگیرد دریک لحظه  خدا می تواند با یک سیل و یا زلزله ای مال و ثروت انسان را تباه کند و از بین ببرد پس اینها سبب تکبر نباید باشد اگر تکبر به خاطر اصل و نسب باشد که انسان تکبر می کند این دلیلی است که این انسان متکبر از خانواده شریفی نیست چرا زیرا شرافت با تکبر در تضاد است انسانی که اصالت خانوادگی دارد از همه متواضع تر است پیامبر خدا (ص) با آن مقام و منزلتی که در نزد خدا و فرشتگان و مردم دارند می گفتند که ای کاش من درختی می بودم که قطع می شود و فردای قیامت برای آن سوال و جوابی نیست  در مجلسی  که پیامبر نشسته بودند اگر فردی از خارج می آمد و وارد می شد تشخیص نمی داد که پیامبر چه کسی است سوال می کرد که از بین شما پیامبر چه کسی است یعنی آنقدر پیامبر متواضع بودند که حتی در مجلسی که نشسته بودند کسی تشخیص نمی داد مگر اینکه پیامبر را می شناخت حضرت ابوبکر صدیق یک پرنده ای را روی درخت می بینند و می گویند که ای کاش من مثل تو پرنده می بودم از نعمتهای خدا استفاده می کردم ولی در قیامت برای من حساب و کتابی نمی بود حضرت عمر فاروق برگ کاهی را می بینند که روی آب است می گویند که کاش من این برگ کاه می بودم بزرگان ما همه این تواضع و فروتنی را داشتند من فقط به طور مثال عرض کردم اما اگر تکبر به خاطر پست و مقام و منصب باشد این بدترین نوع تکبر است چون منجر به جور و ظلم و ستم حق کشی می شود این شخص هم حق خدا را ضایع و تباه می کند و هم حق مردم را و اگر تکبر به خاطر عبادت و پارسایی باشد این عبادت انسان را از بین می برد و نابود می کند پس بدترین نوع تکبر تکبر در برابر حق است خدایی که انسان را از عدم به وجود آورده است و این همه نعمتها را در اختیار انسان قرار داده است اگر انسان بخواهد در برابر این خالق یکتا و این منعم  حقیقی گردن کشی کند طغیان کند و دستوراتش را نپذیرد و به آن عمل نکند این انسان انسان بسیار نادان و احمقی است خداوند متعال در قرآن می فرماید (یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم الذی خلقک فسواک فعدلک فی ای صورة ما شاء رکبک)  ای انسان تو را چه چیز در برابر پروردگار بزرگت مغرور کرده است پروردگاری که این همه نعمتها را به تو داده است پروردگاری که تو را آفریده است و تو را نظم و نظام  بخشیده است پروردگاری که تو را متعادل و متناسب افریده است هر عضوی را در جای خودش قرار داده است و در هر هیئت و صورتی که خواسته تو را آفریده است تو در مقابل چنین پروردگاری داری تکبر می کنی و خودخواهی و غرور داری و این نوع تکبر و خودخواهی معمولاً سبب هلاکت انسان می شود پیامبر می فرمایند (ثلاث مهلکات شح مطاع و هوی متبع و اعجاب المرء بنفسه) سه چیز انسان را به هلاکت می رساند.

اول: بخلی که از حد می گذرد و انسان را تابع خودش می کند.

دوم: پیروی از هوا و خواهشات نفسانی.

سوم: خودخواهی و غرور.

این سه چیز سبب هلاکت انسان می شود. ابلیس هم علیه اللعنة که در جمع فرشتگان مقام و منزلتی داشت کار دیگری نکرد فقط تکبر ورزید قرآن نقل می کند (واذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین) هنگامی که پروردگار به فرشتگان دستور داد که در برابر آدم سجده تعظیم را به جا آورید ابلیس هم در جمع فرشتگان بود همه فرشتگان سرتعظیم  در برابر دستور خدا فرود آوردند بجز ابلیس قرآن می گوید هم تکبر ورزید و هم انکار کرد سبب سجده نکردن ابلیس تکبر است و با این تکبر از جمله کافران قرار گرفت و مورد لعنت خدا قرار گرفت و از جمع ملائک و فرشتگان اخراج شد وقتی که خدا از او سوال کرد که چرا به دستور من عمل نکردی و در برابر دستور من سجده نکردی اگر همین سوال را امروز از کسانی که  پنج وعده نماز نمی خوانند و دستور خدا را زیر پا می گذارند سوال شود که خدا به تو می گوید نماز بخوان نماز صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء را بخوان و تو نخواندی چه جوابی خواهد داشت ابلیس فقط یک سجده  نکرد اما بعضی ها متاسفانه دست روی دست ابلیس  گذاشته اند و در شبانه روز پنج مرتبه دستور خدا را زیر پا می گذارند و به آن عمل نمی کنند حالا چه غرور و تکبر آنها را وادار می کند و یا  حب دنیا و مال و مقام فرقی نمی کند شیطان با یک سجده نکردن تا ابد به زندان لعنت گرفتار شد تکبر عزازیل را خوار کرد – به زندان لعنت گرفتار کرد

وقتی که خدا سوال کرد که چرا سجده نکردی چه گفت همین دو کلمه ای که سبب رانده شدن ابلیس شده است خیلی ها امروز سر زبانها دارند یکی من و یکی بهتر بودن اگر همین منیت ها از انسان برداشته شود انسانها انسانهای متقی و پرهیزگاری خواهند شد متاسفانه همان مقوله شیطان را خیلی ها بر زبان می آورند و همان مقوله شیطان پیروی از ابلیس باعث این همه اختلافات و درگیری ها قهر و عدوات در بین آنها شده است گفت (قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین) من بهتر از او هستم چون تو من را از آتش آفریدی و او را از گل پس من از او بهتر هستم مثلاً یک دختری می خواهد ازدواج کند مهرش را پنج برابر دختر دیگر می کنند وقتی که می گویند که چرا این کار را کردی می گوید مگر دختر من چه چیز از فلان دختر کمتر دارد و از او بهتر است ببینید همین کلمه بهتر بودن چه مصیبت ها به بار می آورد من از فلانی بهتر هستم و یا بزرگتر هستم اینها همه باعث عداوت و دشمنی و کینه می شود  در طول تاریخ بشریت همه انسانها اقوامی که به غرور و تکبر مبتلا شده اند سرنوشتی چون سرنوشت فرعون و هامان و قارون ونمرود را داشته اند قوم عاد وقتی که ادعا کرد کسی از ما قدرتمند تر نیست تا این ادعا را کرد خداوند آن قوم را نابود کرد عظمت از آن خداست مخلوق خدا حق ندارد که بگوید من بزرگتر هستم و یا من قدرتمند تر هستم و من بهتر هستم حتی مسلمانان را نگاه کنید مسلمانهای صدر اسلام که خداوند در جا جای قرآن در مورد آنها می فرماید (رضی الله عنهم و رضوا عنه)  خداوند از آنها راضی است و آنها هم از خداوند راضی هستند اما برای اینکه درسی برای آینده گان باشد در بسیاری از موارد خداوند آنها را مورد آزمایش قرار می دهد در جنگ حنین قرآن نقل می کند تعداد سربازان مسلمان حدود دوازده هزار نفر اما تعداد لشکر دشمن چهار هزار نفر مسلمانان وقتی که به تعداد خودشان نگاه کردند و به تعداد کم دشمن نگاه کردند تعدادی از آنها حالت غروری به آنها دست داد که امروز دیگر ما در این جنگ صد در صد پیروزیم ودر جنگ احد که ما یک سوم دشمن  بودیم و دشمن سه برابر ما بود ما پیروز شدیم در این جنگ که ما سه برابر دشمن هستیم شکی نیست که ما پیروز می شویم تکیه بر خودشان و یک غرور باعث می شود که خداوند متعال در ابتدای جنگ آنچنان فشاری بر مسلمانان وارد می شود از طرف همین تعداد کم که قرآن می گوید: (لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و یوم حنین اذا اعجبتکم کثرتکم فلم تغن عنکم شیئا و ضاقت علیکم الارض بما رحبت ثم ولیتم مدبرین)  هنگامی که کثرت شما شما را به شگفت وادار کرد فکر کردید که پیروزی فقط با داشتن تعداد زیاد سرباز است شکست خوردید و زمین با تمام وسعتش بر شما تنگ شد و شما پشت کردید و پا به فرار گذاشتید  خداوند در این آیات به همه مسلمانان درس می دهد که اگر کوچکترین غروری در هر موردی در قلبتان به وجود آمد ثمره اش شکست خواهد بود حالا شکست چه در زندگی فردی باشد و و یا اجتماعی و یا در جلوی جمع باشد فرقی نمی کند شکست به دنبال غرور و تکبر است علامه ابن قیم می فرماید: (ارکان الکفر اربعة الکبر و الحسد و الغضب و الشهوة)  ارکان کفر چهار تا است که در نهایت این چهار خصلت باعث کفر می شود اول تکبر چون تکبر انسان را از اوامر خدا باز می دارد دوم حسد است حسد انسان را از پذیرفتن نصیحت باز می دارد همان طور که قرآن از زبان مشرکین نقل می کند به خاطر اینکه پیامبر مبعوث شده بودند حسد می ورزیدند که چرا پیامبر مبعوث شدند چرا از این پولدارها و بزرگان ما کسی به پیامبری  انتخاب نشد حالا که این طور است ما ایمان نمی آوریم حسادت آنها را وادار کرد که آنها رسالت پیامبر را نپذیرند و منجر به کفر شد و سوم فرمودند خشم و غضب انسان را از عدالت باز می دارد به همین خاطر پیامبر می فرمایند (لا یقضینی حکم بین اثنین و هو غضبان) وقتی که حاکم و قاضی عصبانی و ناراحت است حق داوری را ندارد حق صدور حکم را ندارد چون در این صورت عدالت نخواهد کرد خشم انسان را از اجرای عدالت باز می دارد چهارم فرمودند شهوت است و شهوت انسان را از عبادت باز می دارد این چهار رکن از ارکان کفر است به همین خاطر کالاهایی را که ابلیس به مشتریان خود عرضه می کند چهار تا است و متاسفانه مشتریان این کالاها زیاد هستند و کم نیستند یکی از کالاها حسد است و معمولا حسادت در بین انسانهایی که یک  شغل و حرفه دارند بیشتر است در یک شهر  وقتی که چند تا تاجر هستند و یکی از آنها پیشرفت زیادی دارد و بقیه حسادت می کنند که چطور شد که من هم تاجر هستم و او هم تاجر است چرا او اینقدر پیشرفت کرده است و یا دو تا کارمند هستند وضع یکی از آن دو بهتر است آن یکی می گوید من هم کارمند هستم چرا وضع او از من بهتر است دوم تکبر است و خریداران این کالای ابلیس خریداران نادان و جاهل هستند امام محمد باقر می فرماید هر اندازه ای که تکبر در قلب یک انسانی جای بگیرد به همین اندازه از عقل این انسان کاسته می شود یعنی هر قدر انسان متکبر تر باشد نادان تر و احمق تر است و سومین کالا که خریداران زیادی دارد ظلم و جور و ستم است که اکثر خریداران این کالا حکام ظالم و همچنین کارکنان و کارگردانان آنها که دستورات آنها را بدون چون و چرا انجام می دهند و هر دستور خلاف شرعی که داده می شود انجام می دهند اینها هم مشتریان این کالا هستند چهارم کالایی که ابلیس عرضه می کند مکر و حیله و سخن چینی است درست است که دربین  مردها هم ممکن است خیلی ها  باشند که روش آنها مکر و حیله و سخن چینی است اما  خریداران این کالا بیشتر زن ها هستند چون اکثر تفرقه اندازی ها و اکثر خبر چینی ها و اختلافاتی که ایجاد می شود همین خبر بردنها از این جا و آن جا است که این کار را بیشتر زن ها انجام می دهند به هر حال اگر کسی این خصلت را داشته باشد یکی از مشتریان ابلیس است به هر حال تکبر انسان را از نصیحت باز می دارد و ممکن است که انسان به مرحله ای برسد که سخن حق در او کارساز نباشد. (ساصرف عن آیاتی الذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق و ان یروا کل آیة لا یومنوا بها و ان یروا سبیل الرشد لا یتخذوه سبیلا) کسانی که به ناحق در روی زمین تکبر می ورزند در نهایت هر یک از نشانه های خدا را می بینند ایمان نمی آورند قلب آنها سیاه و کدر می شود و راه حق را که می بینند از آن دوری می کنند خدا می فرماید: (کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر حیار) (ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین)  ما بر قلب هر انسان متکبر و ستمگری مهر می زنیم وقتی که مهر الهی بر قلب او خورد دیگر سخن حق در قلب او جای نمی گیرد آنهایی که از عبادت من خدا یعنی از دعا کردن تکبر می ورزند با ذلت و خواری به جهنم داخل می شوند (و لا تمش فی الارض مرحا انک لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا)  در روی زمین متکبرانه راه مرو هر قدر که تو متکبر و خود خواه باشی نمی توانی زمین به این پهناوری را که خدا آفریده بشکافی وبه  قله های مرتفع و بلندی که آفریده برسی خیلی مخلوقات از تو بزرگتر هستند (و لا تصعر خدک للناس و لا تمش فی الارض مرحاً ان الله لا یحب کل مختال فخو)  چهره ات را با تکبر از دیگران برنگردان متکبرانه بر روی زمین راه مرو خداوند متعال انسانهای متکبر و فخر فروش را دوست ندارد پیامبر خدا می فرمایند (من مات و هو بری من الکبر و الغلول و الدین دخل الجنة)  کسی که بمیرد و از این سه خصلت پاک باشد به بهشت داخل می شود تکبر و خیانت  و قرض چون قرض خیلی مهم است و کسی که قرضی دارد و بمیرد باید وصیت کند تا وارثان غرض او را بدهند چون این دین بخشیده نمی شود و باز می فرمایند (العز ازاری و الکبریاء ردائی فمن فارعنی شیئا منهما عزبته)  عزت و بزرگی ازار من است عظمت و بزرگی از صفات مخصوص خداست هر انسانی که در این صفت مخصوص خدا خودش را با خدا شریک بسازد و تکبر کند اظهار برتری کند خدا می فرماید من او را در همین دنیا عذاب می دهم عبد الله بن سلام یکی از بزرگترین ثروتمندان صحابه بودند روزی پشته ای از هیزم را بر پشتشان داشتند و در خیابانهای مدینه راه می رفتند تعدادی جلویشان را گرفتند و گفتند که شما را که خدا بی نیاز کرده است چندین خدمتگذار دارید شما چرا پشته هیزم را بر پشت دارید و می برید چه می گوید می گوید من حدیث رسول خدا به یاد دارم پیامبر فرمودند (لا یدخل الجنة من کان فی قلبه مثقال ذرة من کبر)  کسی که ذره ای غرور در قلبش باشد به بهشت داخل نمی شود و من با این کارم خواستم اگر ذره ای تکبر در قلبم باشد آن را دور کنم به همین خاطر انسان اگر می خواهد بفهمد که دردلش کبر و غرور است خودش می تواند خودش را امتحان کند که آیا در اوکبر و غرور است به طور مثال اگر شخصی پایین تر از او به او حرفی زد دستوری داد اگر به این دستور او عمل نکرد و برای او گران بود که او پایین تر از من به من چنین دستوری داده چطور به دستور او عمل کنم این نشانه کبر و غرور است اگر به مجلسی وارد می شود در اول مجلس نشست و دنبالتر از همه وارد شد متواضع است کسی که تواضع داشته باشد خدا هم به او عزت می دهد و اگر تکبر داشته باشد خدا او را ذلیل می کند و اگر در پایین مجلس نشست و هیچ ناراحت نشد می فهمد که در او هیچ تکبری نیست و اگر او را تعارف نکردند یا کسان دیگر که پایین تر از او بودند از او جلوتر رفتند و او را تعارف نکردند و در قلبش احساسی پیدا شد که اینها به من بی اعتنایی کردند پس تکبر یکی از صفتهای زشتی است که من با این حدیث به عرایضم پایان می دهم پیامبر (ص) می فرمایند (یحشر المتکبرون یوم القیامة امثال الذر فی صوره الرجال یغشا هم الذل من کل مکان یساقون الی سجن فی جهنم یقال له بولس تعلوهم نارا الانیار)  در روز قیامت انسانهای متکبری که به دیگران با نگاه حقارت نگاه می کردند و در دنیا تکبر داشتند و خود را از دیگران بالاتر داشتند مانند مورچه ها آفریده می شوند ولی به صورت انسانها چهره آنها انسان است اما بدنشان مانند مورچه کوچک است اینها زیر دست و پای اهل محشر ذلیل و خوار هستند و له می شوند اهل محشر آنها را له می کنند و آنها هیچ قدرت دفایی ندارند علاوه بر این عذابی که در انتظار این متکبرین است خداوند متعال دستور می دهد که اینها را ببرید به یک زندان مخصوصی که برای آنها آفریده شده است این زندان مخصوص اسمش بولس  است چه فرقی با زندانهای دیگر دارد پیامبر می فرمایند آتش این قسمت جهنم از همه جا شعله ورتر است دعا کنیم که خداوند صفت تکبر را و همه صفات زشت را از ما دور کند.


مطالب مشابه :


جملات زیبای دکتر علی شریعتی درباره عشق و زندگی

جملات زیبای دکتر علی شریعتی درباره عشق و اگر شکستن قلب و غرور صدا




جملاتی از رمان: غرور و تعصب – جین آستین

aria afrang - جملاتی از رمان: غرور و تعصب – جین آستین - شکوه آر یایی - aria afrang. aria afrang. درباره وب




جملاتی درباره قرآن

سلام - جملاتی درباره قرآن - www.rooshana.orq.ir|| داستانک جملات بزرگان Предложения великих - سلام




جملاتی در مورد تواضع

جملاتی در مورد خیلی قشنگ تر از غروره.گاهی با آدمایی روبه رو می شیم که فکر می کنن غرور




جملاتی درباره ی قرآن

جملاتی درباره ی قرآن مقدس در مورد دورویی ، کینه، نکبر، غرور ، بی عدالتی و انواع آن بسیار




جملاتی زیبا درباره تجارت

اس ام اس غرور; جملاتی زیبا درباره تجارت: درآمد: هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید، برای ایجاد




جملاتی زیبــــا و آموزنده

جملاتی زیبــــا و آموزنده Three things in life that are never certain سه چیز در زندگی پایدار نیستند




تکبر و غرور

موضوع امروز در باره تکبر و غرور و خودخواهی است. رای گیری درباره قطعنامه "عدم اهانت به اسلام"




جملات کوتاه و زیبا درباره ی نماز

نماز - جملات کوتاه و زیبا درباره ی نماز - این وبلاگ درباره ی نماز ارائه داده شده است .




برچسب :