اول مظلوم عالم مولا امیرالمومنین (ع)
هر چند هر چه از مولا گفته بشه ران ملخ به درگاه سلیمان بردنه و با کمتر اما از ما همین برمیاد.
(برگرفته از کتاب اعلام الوری صفحات 266 به بعد بخش مناقب مخصوصه امير المؤمنين عليه السّلام)
(2) 1- علي عليه السّلام پيش از همه مسلمان شد و اعمال عبادى را با حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله بجاى آورد در حالى كه ديگران مشرك بودند در اخبار صحيحه وارد شده كه: آن جناب فرمود من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم منم صديق اكبر و هر كس پس از من مدعى اين مقام شود دروغگو و مفترى است، من پيش از اينكه مردم نماز بخوانند مدت هفت سال با حضرت رسول نماز مىخواندم.(3) 2- از ابو ذر غفارى عليه الرحمه روايت شده كه وى گفت از پيغمبر شنيدم در باره على بن ابى طالب مىفرمود: اى على تو اولين كسى هستى كه بمن ايمان آوردى و اولين فردى خواهى بود كه در روز قيامت با من مصافحه مىكنى و توئى بزرگترين راستگويان، و توئى فروق كه بين حق و باطل را از هم جدا ميكنى، و تو پيشواى اهل ايمانى و مال و ثروت پيشواى كافران است.
(4) 3- انس بن مالك گويد: حضرت رسول ميفرمود فرشتگان بر من و علي مدت هفتسال صلوات فرستادند و اين براى اين جهت بود كه شهادت بوحدانيت پروردگار و رسالت من جز از من و على از ديگرى اظهار نميشد.
(1) 4- ابو ايوب انصارى گويد حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله فرمود: فرشتگان بر من و علي مدت هفت سال رحمت مىفرستادند براى اينكه جز على بن ابى طالب ديگرى با من نماز نميخواند.
(2) 5- ابو رافع گويد: پيغمبر بامداد روز دوشنبه شروع بخواندن نماز كردند و خديجه در آخر روز دوشنبه در اداء نماز شركت نمودند و امير المؤمنين صبح روز سه شنبه بخواندن نماز پرداختند (3) على عليه السّلام ميفرمود: من مدت هفت سال با حضرت رسول نماز مى خواندم
قرار است كه: حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله بين ابو بكر و عمر، طلحه و زبير، عثمان و عبد الرحمن ابن عوف، ابو مسعود و ابو ذر، سلمان و حذيفه، مقداد و عمار بن ياسر، حمزة بن عبد المطلب و زيد بن حارثه عقد اخوت بست و آنها را با يك ديگر برادر قرار داد.
پس از اين دست مبارك خود را روى شانه امير المؤمنين نهاد و فرمود: تو هم برادر من هستى، علي عليه السّلام هر گاه از چيزى تعجب ميكرد، ميفرمود: من بنده خدا و برادر رسول خدا هستم، اين جمله را پس از من كسى نخواهد گفت مگر آدم دروغگو.
(1) در حديث مفصلى از ابو هريره روايت شده كه: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله بين اصحابش عقد برادرى افكند، و مهاجرين و انصار را با يك ديگر برادر نمود، قبل از همه دست على بن ابى طالب را گرفت و فرمود: اين برادر من است در دنيا و آخرت.
(2) 8- روز جنگ خيبر- بعلت اينكه امير المؤمنين بدرد چشم مبتلا شده بود لذا قادر نبود در جنگ شركت كند، حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله از آب دهان مباركش در چشم علي عليه السّلام كشيدند و او را بطرف جبهه فرستادند، و از خداوند خواستار شدند تا على را از گزند سرما و گرما نگهدارى فرمايد، امير المؤمنين پس از اين از سرما و گرما ناراحت نميشدند و درد چشمى هم عارض آن جناب نشد و بصداع نيز مبتلا نگرديد (3) 9- عبد الرحمن بن ابى ليلى گويد: مردم بمن ميگفتند: ما اين موضوع را كه على بن ابى طالب در تابستان با لباس درشت و ضخيم، و در زمستان با جامههاى نازك و رقيق بيرون ميشد قبول نميكنيم و اين مطلب نبايد درست باشد، آيا شما در اين باره از پدرت چيزى شنيدهاى؟
گفت: خير پدرم در اين باره چيزى نگفته، عبد الرحمن گويد: پدرم شبها با على بن ابى طالب بگفتگو ميپرداخت من از وى پرسيدم تا حقيقت اين قضيه را از آن جناب بپرسد عبد الرحمن گويد: پدرم ميگفت: من اين موضوع را از وى پرسيدم، امير المؤمنين فرمود: آيا شما با ما در خيبر نبودى گفت: چرا ما در آنجا بوديم، فرمود:
حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله ابو بكر را طلبيد و پرچم را بدستش داد و امر كرد تا با يهوديان جنگ كند، وى پرچم را در دست گرفت و بطرف مردمان خيبر حمله كرد و ليكن پس از مختصرى با يارانش منهزم شد، پس از اين پرچم را بعمر دادند او نيز مانند رفيقش فرار كرد.
در اين هنگام پيغمبر فرمود: بخداوند سوگند پرچم را بدست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش هم او را دوست دارند، وى هرگز از جنگ فرار نميكند، پروردگار اين قلاع يهوديان را بدست او خواهد گشود.
امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: پس از اين حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله دنبال من فرستادند و من هم بدرد چشم سختى گرفتار بودم، با همين وضع و گرفتارى خدمت آن بزرگوار رسيدم، پيغمبر با آب دهان مباركش چشمهاى مرا تر كردند و فرمودند: پروردگارا علي را از گزند سرما و گرما نگهدارى فرما، من پس از اين جريان از سردى و گرمى اذيت نميشوم.
(1) در روايت ديگرى آمده است كه: آن حضرت در چشمان من دميد، و پس از آن از درد چشم راحت شدم و پرچم را به من دادند و بطرف قلاع خيبر حركت كردم و يهوديان را از بين بردم و دژهاى استوار آنان را گشودم
رسول صلّى اللَّه عليه و آله در روز خيبر در باره آن جناب فرمودند و ديگران را در اين موضوع بهره نيست و آن مطلب از اين قرار است كه: جابر بن عبد اللَّه انصارى گويد: هنگامى كه على بن ابى طالب در خيبر خدمت حضرت رسول رسيدند آن جناب روى خود را بطرف على كردند و فرمودند:
اگر نه اين بود كه گروهى از امتان من در باره تو مطلبى گويند كه نصارى در باره عيسى گفتهاند، من امروز در باره تو مطالبى را اظهار ميكردم كه بهر جا قدم ميگذاشتى مردم خاك قدمت را براى تبرك و تيمن برميداشتند و از زيادى آب وضويت براى استشفاء ميبردند، و ليكن اين مطلب براى تو بس است كه تو از منى و من از تو هستم، تو وارث من هستي و من وارث تو هستم.
(1) منزلت تو در نزد من همان است كه هارون از برادرش موسى داشت، جز اينكه پس از من نبوتى نيست، و توئى كه ديون مرا اداء ميكنى، و براى احياء سنت و طريقه من مبارزه مينمائى، و در روز قيامت از همگان بمن نزديكتر هستى، و در حوض كوثر جانشين منى، و تو اولين فردى هستى كه در كنار كوثر بر من وارد ميشوى، و تو اولين كس هستى كه با من پوشيده ميشوى، و تو اولين فرد از امت من خواهى بود كه داخل بهشت ميگردى.
شيعيان و پيروان تو بر منابر نور با چهرههاى سپيد در كنار من قرار خواهند گرفت و من از آنان شفاعت خواهم كرد و در بهشت همسايهام خواهند بود، جنگيدن با تو جنگيدن با من است، آشتى كردن با تو آشتى نمودن با من است، نهان تو نهان من و عيان تو عيان من است، رازهاى درونى تو رازهاى درونى من است، فرزندان تو فرزندان من هستند، و تو وعدههاى مرا انجام ميدهى.
حق همواره با تو است و تو هم با حق هستى، و بر زبانت جز حق چيز ديگرى جارى نميشود و قلب و چشمت هميشه بسوى حق مايل است، ايمان با گوشت و خونت آميخته همان طور كه با خون و گوشت من آميزش پيدا كرده، دشمنان تو هرگز حوض كوثر را نخواهند ديد، و دوستانت از وى دور نخواهند شد و با تو در كنار حوض خواهند بود
در اين هنگام علي عليه السّلام بر زمين افتادند و سجده شكر بجا آوردند، و پس از اين گفتند: حمد ميكنم خداوند را كه اسلام را بر من ارزانى داشت، و قرآن را بمن آموخت، و با فضل و كرمش مرا محبوب بهترين مردمان و خاتم پيامبران كرد، حضرت رسول بار ديگر فرمود: يا على اگر تو نبودى مؤمنين پس از من شناخته نميشدند در اين روايت فضائل و مناقبى در باره على عليه السّلام آمده كه احدى را در آن شركت نيست، و اگر اين خصوصيات را از آغاز خلقت تاكنون بر مردمان تقسيم كنند، همگان افتخار و مباهات ميكنند.
(1) 12- از مناقب على عليه السّلام اطاعت كردن آتش از آن جناب است، اعمش روايت ميكند از عبد اللَّه بن عمر شنيدم كه على بن ابى طالب ميگفت: من با آتش «قسيم» هستم و روز قيامت كنار آتش خواهم ايستاد و خواهم گفت: اين از براى تو و آن از براى من.
(2) 13- عباية بن ربعى گويد: از على عليه السّلام شنيدم ميفرمود: بخدائى كه دانه را شكافت و مردم را آفريد من روز قيامت قسيم آتش خواهم بود، راوى گويد: من اين موضوع را از محمد بن ابى ليلى نيز پرسيدم، او گفت: مقصودش اين است كه دوستانم در بهشت و دشمنانم در جهنم خواهند بود، گفتم: تو اين حديث را از على شنيدهاى؟
گفت: آرى.
(3) 14- جابر جعفى گويد: امام عليه السّلام بمن گفت: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله بعايشه فرمودند: راجع به على بن ابى طالب مرا اذيت نكنيد، زيرا وى امير مؤمنان و سرور مسلمانان است، خداوند روز قيامت وى را بر صراط خواهد نشانيد، در اين هنگام وى دوستانش را داخل بهشت و دشمنانش را وارد جهنم خواهد كرد.
(4) 15- ابو رافع گويد: هر گاه رسول خدا اراده ميكردند از مجلسى برخيزند جز على بن ابى طالب ديگرى دست او را نميگرفت، و اصحاب آن بزرگوار از اين موضوع اطلاع داشتند و لذا در اين گونه مواقع مبادرت نميكردند، حمانى در احاديث خود گفته: حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله هر گاه اراده ميكردند بنشينند به على تكيه ميكردند و هنگامى كه اراده ميكردند برخيزند دست خود را در دست علي ميگذاشتند.
(1) 16- يكى از خصائص امير المؤمنين عليه السّلام كه ديگران در وى شركت ندارند اين است كه آن بزرگوار صاحب حوض حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله در روز قيامت خواهد بود.
(2) 17- جابر بن عبد اللَّه روايت ميكند كه حضرت رسول فرمود: گويا ميبينم امت من در كنار حوض از سر و كول يك ديگر بالا ميروند، واردين به صادرين ميگويند: آيا از آب كوثر نوشيديد؟ گروهى ميگويند: آرى نوشيديم، بعضى گويند: ما را آب ندادند و از شدت تشنگى فرياد ميزنند.
در اين هنگام به على بن ابى طالب فرمودند: به پروردگارى كه محمّد را براستى مبعوث كرد و او را گرامى داشت، تو روز قيامت مردم را از حوض من دفع خواهى كرد همان طور كه شتر تشنه را از آشاميدن آب دور ميكنند، گويا ميبينم در كنار حوض قرار گرفتهاى و عصائى هم در دست دارى.
(3) 18- طارق از على عليه السّلام روايت ميكند كه آن جناب فرمود: به پروردگار بندگان و شهرها و به هفت آسمان استوار سوگند روز قيامت مردم را از كنار حوض كوثر با همين دستهاى كوتاه دور خواهم كرد.
(4) 19- در روايت ديگرى رسيده كه آن حضرت فرمود: به خداوندى كه دانه را شكافت و مردم را آفريد روز قيامت دشمنم را با اين دو دست مضروب خواهم كرد و او را به اطراف حوض راه نخواهم داد، و به دوستانم اجازه ميدهم تا از آن آب بخورند و سيراب شوند.
(5) 20- روزى كه حضرت رسول در طائف اقامت داشتند با امير المؤمنين در نهانى بگفتگو پرداختند، در اين هنگام يكى از آن دو نفر برفيقش گفت: خلوت او با پسر عمش بطول انجاميد، اين موضوع به اطلاع پيغمبر رسيد، فرمود: من با وى خلوت نكردم بلكه خداوند او را مختص به اين خلوت قرار داده است.
(6) 21- مجاهد گويد: علي عليه السّلام ميفرمود: در قرآن آيهاى هست كه پس از من در مورد احدى صدق نخواهد كرد، و آن آيه نجوى است، جريان آن از اين قرار است كه: دينارى داشتم و او را بده درهم فروختم، و هر گاه اراده كردم با حضرت رسول
خلوت كنم، يك درهم از آن را صدقه ميدادم، تا آنگاه كه آيه نازل شد و اين موضوع را نسخ كرد.
(1) 22- در روايت ديگر آمده كه حضرت فرمود: خداوند بوسيله من از اين امت بار سنگينى برداشت زيرا كه قبل از اين هر گاه شخصى اراده ميكرد با حضرت رسول در خلوت سخن بگويد بايد قبلا صدقه بدهد، (2) علت اين موضوع از اين جهت بود كه با پيغمبر زياد خلوت ميكردند و با او در نهان بگفتگو ميپرداختند، و اين جريان بر آن جناب سخت آمد و پس از اين مقرر شد هر كه بخواهد با او در نهانى سخن گويد بايد قبلا صدقه بدهد، و چون همه قادر نبودند صدقه بدهند لذا از مزاحمت حضرت رسول دست كشيدند، ولى پس از مدتى اين حكم نسخ شد.
(3) 23- يكى از خصائص علي عليه السّلام اين است كه: دوستى او ايمان و دشمني با وى نفاق ميباشد در روايات مشهور است كه آن جناب فرمود: اگر از بينى مؤمن بزنم كه مرا دشمن بدارد او با من دشمن نخواهد شد، و اگر چنانچه تمام دنيا را در كام منافق بريزم كه با من دوست گردد با من دوستى نميكند، پيغمبر قبل از اين فرمود:
تو را دشمن نميدارد جز منافق، و دوست ندارد جز مؤمن.
(4) 24- روز صلح حديبيه هنگام نوشتن صلح نامه بين مشركين مكه و حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله علي عليه السّلام در بالاى صفحه بسم اللَّه الرحمن الرحيم را نوشتند، در اين هنگام سهيل بن عمرو كه نماينده اهل مكه بودند اعتراض كردند و گفتند: يا محمد ما اين جمله را نميدانيم دستور بدهيد طبق رسم عرب باسمك اللهم بنويسند.
حضرت رسول فرمودند جمله اول را پاك كنيد و جمله پيشنهادى سهيل بن عمرو را بنويسيد، على فرمود: اگر نه اين بود كه بايد از شما اطاعت كنم اين جمله را هرگز پاك نميكردم، پيغمبر پس از اين دستور داد بنويسيد: اين عهدنامهايست بين محمّد رسول خدا و سهيل بن عمرو، سهيل گفت: اگر من در اين نامه اين جمله را درج كنم بنبوت تو تصديق كردهام، اكنون امر كنيد محمّد بن عبد اللَّه درج كند.
در اين هنگام علي عليه السّلام فرمود: به خداوند سوگند او رسول خداوند است اگرچه دهانت بخاك ماليده شود، حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: رسول اللَّه را حذف كن، علي عرض كرد: دستم قدرت ندارد اين جمله را حذف كنم، فرمود: دستم را روى آن جمله بگذار، پيغمبر با دست خود كلمه رسول اللَّه را پاك كرد، و به امير المؤمنين فرمود:
تو نيز همچو روزى را در پيش دارى، و اين مصيبت را ميبينى.
(1) 25- خراش از امير المؤمنين عليه السّلام روايت ميكند كه فرمود: سهيل بن عمرو با دو نفر يا سه نفر در حديبيه خدمت حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله رسيدند و عرض كردند: اكنون گروهي از افراد پست از طرف ما حضور شما خواهند رسيد و شما آنان را بسوى ما بر گردانيد، پيغمبر برآشفت و خشمگين شد و چهرهاش از فرط غضب قرمز گرديد حضرت خاتم النبيين صلّى اللَّه عليه و آله هر گاه غضب ميكرد چهره مباركش برافروخته ميشد در اين هنگام كه از اين كلمه ناراحت بنظر ميرسيد به سهيل بن عمرو فرمود: اى گروه قريش از اين گونه سخنان دست برداريد و الا مردى را كه در راه خدا امتحانش را داده است بطرف شما ميفرستم تا گردنهاى شما را بزند.
ابو بكر عرض كرد يا رسول اللَّه اين شخص موصوف من هستم؟ فرمود: خير شما نيستى، عمر گفت: من هستم؟ فرمود: شما هم نيستى، اين مرد همان است كه اكنون در ميان حجره نعل را اصلاح ميكند، علي عليه السّلام ميفرمود: من در آن هنگام نعل پيغمبر را درست ميكردم، پس از اين فرمايش از جاى خود برخاستند و فرمودند: هر كس از روي تعمد بر من دروغ بندد خداوند نشيمنگاه وى را پر از آتش خواهد كرد.
مطالب مشابه :
زندگی نامه استاد علوی.
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
اغاز رسمی فعالیت انجمن علمی فقه و حقوق پردیس تهران
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
16تفاوت تخلف اداری با جرم
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
پیادهروی مردمی روز اربعین به مقصد حرم حضرت عبدالعظیم(س)
(س) - - دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث)
ازدواج های اجباری در دانمارک!
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
چكيده پايان نامه (غبن حادث)
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
توهین صداوسیما به شعور همه مخاطبان
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
زندگينامه استاد: دكتر چيت سازيان
دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم مطهری و مذیر گروه فقه و حقوق دانشگاه علوم حدیث می
اول مظلوم عالم مولا امیرالمومنین (ع)
دانشگاه قرآن و حدیث - فقه و مبانی حقوق دانشگاه قران و حدیث شهر ری(علوم حدیث) لینک
برچسب :
دانشگاه علوم و حدیث شهر ری