غلامحسین ساعدی و تکنگاریهای مردمشناسانهاش
غلامحسین ساعدی و تکنگاریهای مردمشناسانهاش
افشین نادری
یکی از مهم ترین روش های پژوهش در مطالعات مردمشناسی، "مردمنگاریEthnographie" است که بر مشاهده همراه با مشارکت در زندگی جامعه مورد مطالعه و مصاحبه و توصیف مبتنی است و با روش های کمی، پرسشنامهای و مبتنی بر آمار در سایر علوم انسانی تفاوت دارد. در پژوهش مردم نگاری ، زمینه پژوهش و گروه انسانی باید محدود و کوچک باشد تا تعداد محدودی پژوهشگر از این طریق بتوانند منطقه را مورد مطالعه قرار دهند. از این روست که مطالعه مونوگرافی ( تک نگاری ) در حوزه مطالعات مردم شناسی اهمیت بسیار دارد. تحلیل ِ مردم شناسانهی جنبه های مختلف گروه های انسانی مبتنی بر مطالعه مردم نگاری حوزه مورد بررسی است که به ویژگی های اقلیمی، اقتصادی، معیشتی، اجتماعی، خانوادگی، مذهبی، سیاسی، حکومتی، آیین ها و مراسم، اعتقادات و باورها ، هنر و ادبیات شفاهی و سایر شئونات و جزئیات و جنبه های زندگی می پردازد.
در ایران متاسفانه این گونه مطالعات بسیار نیستند و سابقه طولانی هم ندارند. حتی امروزه نیز آن طور که شایسته و بایسته است به آن پرداخته نمی شود.
در این فرصت اندک دسترسی به منابع نبود و آنچه در ذیل می آید دقیق نیست. بهخصوص از نظر تاریخ و سالهای ذکر شده. غرض از این نوشته اشاره ای مختصر بر اهمیت مطالعات دکتر غلامحسین ساعدی است که به زعم نویسنده با در نظر گرفتن اینکه دکتر ساعدی خودش را مردمشناس نمی دانست، هنوز و همچنان جزء بهترین هاست.
در نیمه دورم قرن نوزدهم در اروپا تفاوت دو علم جامعهشناسی sociology و مردمشناسی Ethnology در حوزهی مورد مطالعه بود. مردم شناسان اروپایی حوزه مورد مطالعه شان را جوامع مستعمره که به زعم آن ها ابتدایی می نمود قرار داده بودند، اما سیاست های استعمار طلبانه کشورهای متبوع در نوع پژوهش هایشان بی تاثیر نبود. پس از جنگ جهانی دوم بود که با به استقلال رسیدن مستعمرات، این پژوهشگران مجبور شدند به کشورهای خود بازگردند و وارد حوزه هایی شدند که پیش از آن صرفا در محدوده مطالعه جامعه شناسی قرار می گرفت. این تفاوت ها عمدتا در روش تحقیق بود. مردم شناسان تلاش می کردند به درکی جدید از مفاهیم انسان و فرهنگ دست یابند. از این به بعد بود که تغییر نام Ethnology به Anthropology رخ داد. ( فکوهی، ناصر ، 1379)
در آن زمان در ایران کسی " مردم شناسی " و " فولکلور " را قابل اعتنا نمی دانست. دنیا از آستانه ی مدرنیسم گذشته بود و مناسبات سنتی جامعه ی ایرانی نیز به هر حال رو به دگرگونی داشت. وضعیتی که همچنان ادامه دارد و جامعه ی ایرانی به جامعه ی گذار تبدیل کرده است. با توجه به گنجینه ی غنی فرهنگ ِ شفاهی که کم کم تغییر می یافت و احتمال به فراموشی سپردنش بود، انجام مطالعات مردمنگارانه الزامی می نمود. در میان گرایش هایی که تنها دغدغه ی ایران ِ باستان را داشتند، فرهنگ ِ مردم کوچه و بازار و فرهنگ جوامع ِ روستایی عشایری همچنان نادیده گرفته میشد.
از تعدادی پژوهش در حوزه فرهنگ و تاریخ ایرانی به دلیل گرایش های ایرانیگرایانه که بگذریم و به تلاش های علامه دهخدا و محمدعلی جمالزاده در ارائه ی گوشه هایی از فرهنگ عامه در آثارشان اشاره کنیم، صادق هدایت به عنوان بزرگ ترین داستان نویس ایرانی در همیشه دوره ها، با نگاه ِ انسان گرایانه اش اولین کسی بود که به لزوم مطالعات مردم نگارانه تاکید کرد و اولین طرح گردآوری فرهنگ ِ مردم را نگاشت. نگاه ِهدایت به فرهنگ، نگاهی انسان شناختی است و به همین دلیل در کنار آثار داستانی اش به مطالعه اقوام ایرانی، فرهنگ ها و گویش های بومی و ادبیات شفاهی شان می پرداخت. او در سال 1310 به تشویق ِ زنده یاد " ذبیح بهروز" اولین گردآوری در موضوع فولکلور و فرهنگ مردم را با نام " اوسانه " به چاپ رساند و این مهم را بعدها همچنان ادامه داد چه در زمانی که در مجله ی موسیقی کار می کرد و چه بعد از آن. نکته ی مهم دیگر تشویق دوستان و جوان ترها از طرف ِ هدایت به این گونه مطالعات بود.
در 1314 اولین موسسه مردم شناسی با عنوان بنگاه مردمشناسی از سوی کسانی چون علی هانیبال آغاز به کار کرد که اگر اداره پژوهشهای مردمشناسی و فرهنگ عامه و مرکز مردمشناسی ایران را ادامه این آغاز بدانیم، منجر به پرورش ، شکوفایی و ارائهی جدی ترین آثار در موضوع پژوهش های مردم شناسی شد و پژوهشگرانی چون زنده یاد هوشنگ پورکریم، کاظم سادات اشکوری، علی بلوکباشی و ... در این بستر با تلاش خود به پژوهشگران ِ برجسته این حوزه تبدیل شدند.
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی در آغاز دهه چهل اقدام به فراهم کردن امکان پژوهش و چاپ تعدادی تک نگاری کرد که همگی آن ها از نظر ارزش علمی در یک سطح نبودند.
نخستین تک نگای ِ ایرانی را در حدود سال 1330 زنده یاد جلال آل احمد درباره روستای "اورازان" از توابع طالقان انجام داد که در سال 1333 از سوی کتابخانه دانش به چاپ رسید.
این تک نگاری قدیمی و فاقد روش مردم نگارانه است. اما در آن زمان در نوع خود به عنوان نخستین تک نگاری چاپ شده، قابل توجه و بررسی است. آل احمد در تک نگاری هایش هم همان نثر شناخته ی خود را داشت با وجود نگاه دقیق و موشکاف در بعضی مسایل، در موضوعاتی هم کنجکاوی لازم را به خرج نداده و یا بی دلیل تنها با اشاره ایی به آن به حجم کتاب افزوده بود. به طور کلی این کتاب فاقد روش علمی بود.
در مقابل، تک نگاری هایی که بعدها به وسیله هوشنگ پورکریم و دکتر غلامحسین ساعدی در موسسه مطالعات انجام شد، با وجود ضعف هایی، ساختار و استخوان بندی علمی و دقیق تری داشت. توجه به این نکته اهمیت دارد که پورکریم مردم شناس بود ولی ساعدی در حوزه پژوهش هیچ ادعایی نداشت.
دکتر غلامحسین ساعدی اولین تک نگاری اش را با نام " ایلخچی " در سال 1342 به چاپ رساند. ایلخچی روستایی اهل حق نشین در نزدیکی شهر تبریز است. ذهنیت داستان نویس و زبان ِ خاص ِ ساعدی در این اثر کاملا مشهود است. او در تک نگاری های بعدی اش که به فاصله دو و سه سال بعد با عنوان " خیاو یا مشکین شهر " و " اهل هوا " به چاپ رسید، سعی در غنی کردن بار ِ علمی و پژوهشی مطالعاتش کرد، هرچند همان طور که گفته شد هرگز ادعایی نداشت و پژوهش هایش را با یادداشت و سفرنامه می دانست. با این وجود هنوز تک نگاری های ساعدی و بخصوص " اهل هوا" از زمره ی آثار ِ با ارزش اتنوگرافیک ِ ایرانی است. مقدمه ی دکتر جمشید بهنام بر کتاب اهل هوا، اشاره هایی علمی و نسبتا دقیق به کتبا دارد که اجازه نگارش آن از سوی ساعدی نشانه شناخت و درایت ساعدی از مطالعات مردم نگای و ضعف های پژوهش خود دارد.
ساعدی از قرار در این سفر به همراه ناصر تقوایی و داریوش آشوری بوده است. آن طور که شنیدهام و با توجه به جنوبی بودن تقوایی ، آن را بعید نمی دانم، پدر تقوایی در آن مناطق گمرگچی بوده و آشنایی او با مناطق و آدم ها در شکل گیری ارتباط با مردم و انجام سفر و پژوهش به آنها کمک کرده است. این خود یکی از تمهیداتی است که یک مردمشناس می تواند بیمقدمه و بدون آشنایی قبلی وارد ِ زمین ِ تحقیق شود. حاصل این سفر، سفرنامه خلیج بود که قرار بود از سوی انتشارات نیل به صورت کتابی مستقل به چاپ برسد که این اتفاق نیفتاد و این سفرنامه تنها در شماره هنر و ادبیات جنوب چاپ شد. اگر بخواهیم منصفانه نگاهی گذرا به " اهلهوا" بیندازیم، طی چهل سالی که از چاپ کتاب می گذرد، هنوز هیچ کتابی در این موضوع با این دقت و با این تفصیل نگاشته نشده است. تقوایی داستان ِ زیبایی درباره " زار" دارد که در تابستان همان سال به چاپ رسیده است و دکتر ساعدی داستانهای مجموعه "ترسولرز" را در سال بعد براساس تجربیات آن سفر به رشته تحریر درآورد. داستانهای جنوبی که به رنگ ِ آدمهای جنوبی و ذهنیت وهم زده و خیال پرداز ساحل نشینان است و در زبان و تخیل عجیب ساعدی پرداخته شده است. جای خالی نقد مردم شناختی ِ جدی بر این کتاب همچنان احساس می شود. البته شاهکار ساعدی در داستانی کردن تجربهی دیدارها و شنیدههای مستقیمش از زندگی مردم در سبک ِ خاص ِ خودش است. به زعم لوی اشتراوس مردم شناسی؛ شعرِ شخصیِ داستاننویسِ شاعری است که مردم شناس باشد. ساعدی در مطالعات مردمنگاریاش هم شعرِ شخصی خود را سروده است؛ بیآنکه ادعای مردمشناس بودن را داشته باشد.
مطالب مشابه :
غلامحسین ساعدی و تکنگاریهای مردمشناسانهاش
(روزنه ای برای زیستن) - غلامحسین ساعدی و تکنگاریهای مردمشناسانهاش - زندگی یعنی پژوهش و
کتاب های مهندسی پزشکی
( آقای محمد ساعدی ، زرند ) دکتر سیامک خرمی مهر مهندس الهام
تهران در بعد از ظهر
به من بگو الهام (به گفته ی دکتر کاغذ ها به این دلیل زرد بودن که رنگ استعداد رزده
فهرست پایان نامه های دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی 5
تحریم های اقتصادی در حقوق بین الملل ساعدی بناب،بهزاد 729. 1386 الهام 1325. 1387 دکتر محمدجواد
برچسب :
دکتر الهام ساعدی