قاعده تخییر (دوران امر بین محذورین)
بحث امروز به بعد راجع به دوران امر بین حرمت و وجوب یا متباینین، ولی مصداق کاملش واجب و حرام ، یک چیزی هست نمیداند این واجب است یا حرام، معمولاً مثال میزنند که مثل نماز جمعه در روز جمعه نمیداند واجب است یا حرام است، بعضی از فقهاء میگویند واجب است، کتاب هم دربارهاش مینویسند بعضیها هم میگویند حرام است کتاب هم دربارهاش مینویسند حالا این نمیداند واجب است یا حرام ؟ خودش به جایی نرسیده مقلدش هم فتوی را نمیداند فتوای مرجع تقلیدش را نمیداند حالا روز جمعه چه بکند؟ این واجب و حرام، گاهی هم مثل واجب ومکروه یا حرام و مستحب، حالا آن جاها چون میشود یک چارهای درست کرد لذا مشهور در اصول شده دوران امر بین محذورین به واجب و حرام، اسمش در اصول اصاله التخییر است، قاعده تخییر، چون این چارهای ندارد جز این که یا عامل باشد یا تارک لذا شده تخییر، اسمش را گذاشتهاند اصاله التخییر، اسمش را گذاشتهاند مثل قاعده برائت، قاعده اشتغال این را هم گفتهاند قاعده تخییر، فرقش با برائت این است که در برائت جنس تکلیف را نمیداند اما در این جا جنس تکلیف را میداند، میداند مکلف است اما به چه؟ نمیداند، لذا اصل تکلیف را میداند به قول بزرگان جنس تکلیف را میداند به این میگویند که قاعده تخییر، اما در برائت جنس تکلیف را هم نمیداند به آن میگویند ما لا نص فیه یعنی اصلاً نمیداند تکلیف هست یا نه؟ رفع ما لایعلمون میگوید نه اما در تخییر تکلیف را میداند،در برائت اصلاً تکلیف را نمیداند لذا گفتهاند فرق بین برائت و قاعده تخییر این است که در برائت جنس تکلیف را نمیداند و اما در قاعده تخییر جنس تکلیف را میداند، به عبارت دیگر در برائت نمیداند اصلاً مکلف هست یا نه؟ در قاعده تخییر میداند مکلف است.
فرقش با قاعده اشتغال چیست؟ در این جا یعنی قاعده تخییر جمع بین دو تا تکلیف نمیتواند بکند اما در باب اشتغال جمع بین دوتا تکلیفی که شک دارد، مورد شک است میتواند، نمیداند که 10 تومان بدهکار است یا 20 تومان؟ خب جمع میکند 20 تومان میدهد، نمیداند 2 تا نماز به ذمهاش است یا 4 تا؟ خب جمع میکند 4 تا نماز میخواند حداکثر را میگیرد چه در باب عبادات چه باب توصلیات، حداکثر را گرفت جمع بین تکلیفها شده، اما در باب تخییر این جمع را نمیتواند بکند مثل همین مثال مشهورکه در اصول آمده نمیداند نماز جمعه واجب است یا حرام؟ جمع بخواهد بکند نمیشود، اگر خواند ممکن است حرام به جا آورده باشد، ممکن است واجب را به جا آورده باشد و واجب باشد، بخواهد جمع بکند بگوید که اشتغال یقینی برائت یقینی من برائت یقینی میتوانم پیدا کنم نه، برائت یقینی، نه، برائت یقینی نمیتواند پیدا بکند.
( به عنوان رجاء میآورد نمیداند 4 تانماز یا 2 تا نماز ؟ 4 تا نماز میآورد اگر 2 تاست آن دو تا میرزا عبدالاضافه یا ثواب خدا به او میدهد اگر نه هیچ، نمیداند 20 تومان بدهکار است یا 30 تومان ؟ خب 30 تومان میدهد، 20 تومان را که حتما داده تمام شده، آن 10 تومان را اگر بدهکار نباشد که هیچ اگر بدهکار باشد تکلیفش را جا آورده)
لذا فرق با اشتغال هم همین است که در آن جا جنس تکلیف را میداند باز هم مثل باب برائت نیست که جنس تکلیف را نداند، جنس تکلیف را میداند فقط فرقش با قاعده تخییر این است که در قاعده اشتغال جمع بین تکالیف میتواند بکند و اما در باب قاعده تخییر جمع بین تکالیف نمیتواند بکند، این مسئله اول.
مسئله دوم در باب تخییر 10 تا قول به بالا توی مسئله هست و مرحوم شیخ انصاری در فرائد هم بیش از 10 قول نقل میکنند، دیگران هم اضافه کردهاند اقوال مختلفهای در مسئله هست.
در میان مسائل ما انتخاب کردهایم تخییر تکوینی را، تخییر عقلی نه، تخییر شرعی نه، بلکه تخییر تکوینی، تخییر تکوینی یعنی چه؟ یعنی این آقا خب غیر از این نمیشود باشد تکوینا، این یا فاعل است یا تارک، برای این که نمیداند واجب است یا حرام؟ به جا بیاورد یا تارک باشد، بخواهد نه به جا بیاورد نه تارک باشد معقول نیست، یا قاعل است یا تارک، میشود تخییر تکوینی یعنی دوران امر بین وجوب و حرام که نتواند مسئله را حل بکند دیگر مثلاً روز جمعه یا نماز جمعه میخواند یا نمیخواند دیگر غیر از این چارهای نیست به آن میگویند تخییر تکوینی .
تخییر عقلی که مشهور در میان اصحاب شده خب این اگر ملاک داشته باشد این تخییر خوب است بگوییم تخییر عقلی اما روی این تخییردلیلی ملاکی وجود ندارد لذا عقل ما هم میگوید تخییر اما تخییر چه؟ تخییر ناعلاجی، اگر هم بشود حکمی باشد که نیست باید بگوییم ارشاد به حکم تکوینی یعنی عقل ما میگوید حالا که چارهای نداری تکوینا، در خارج الا یا فاعل باشی یا تارک، بنابراین یا فاعلی یا تارک، حکم نمیتواند بکند برای این که عقل ما حکم به تخییر بکند اولا ملاک ندارد بعد هم لغو است عقل وقتی میتواند حکم بکند که ملاک باشد دلیل باشد مناط باشد و این که تو مخیری انت مخیر ما این چنین دلیلی نداریم نه عقلا نه شرعاً، واقع ونفس الامر هم که احکام تابع مصالح و مفاسد نفس الامری است این تخییر ملاک ندارد نه مصلحت دارد نه مفسده.
استاد بزرگوار ما حضرت امام توی درس میفرمودند تخییر عقلی برای این که ادارک عقل حکم عقل است.
من به ایشان عرض میکردم ادراک غیر از حکم است ادراک اول باید ادراک بشود بعد حکم بشود، و جعل احکام این جوری است که باید یک زمینه باشد به آن میگویند مقام اقتضا ، به آن میگویند مقام ادراک وقتی آن اقتضا تمام شد حکم میآید به آن میگویند مقام انشاء وقتی جعل حکم کرد آن حکم را میدهد دست اجراء به آن میگویند مقام فعلیت ، آن مقام فعلیت اگر این عبد بتواند به جا بیاورد عقل ما میگوید مقام تنجز تکلیف را بیاور، لذا من به حضرت امام عرض میکردم آقا این که شما میفرمایید که ادراک همین تخییرعقلی است ، نه، ادراک غیر از حکم عقل است، این حرفهایی که ما داریم میزنیم همهاش که میگوییم تخییر تکوینی ادراک عقل است یعنی عقل ما این جور سرش میشود لذا میگوییم که تخییر تکوینی ، خب بله ادراک عقل هست اگر ادراک عقل نباشد که من و شما نمیتوانیم حرف بزنیم لذا من میگویم شما اگر قبول داشته باشید من میگویم آقا تخییر تکوینی است یعنی عقل ما درک میکند که این یا باید به جا بیاورد یا باید تارک باشد، یا فاعل است یا تارک تکوینا این ادراک عقل است اما عقل بعد از آن که ادراک کرد یا فاعل است یا تارک بگوید که یا فاعلی یا تارک این دیگر لغو است حتی به نحو ارشادش هم لغو است، حکم شرعی هم همین است این آقا دیگر نمیداند آیا این کار را باید بکند یا باید نکند اما نمیداند چیست؟ خب این تکوینا خارجا با فاعل است یا تارک، دیگر حالا شارع هلش بدهد بگوید تو مخیری ، میگوییم آقا این چه فایدهای دارد؟ این لغو است ، اگر روی مناطات حساب بکنیم، این حکم شارع که میگوید انت مخیر مناط ندارد اگر هم قطع نظر از مناطات بخواهیم حساب بکنیم بخواهد حکم بکند چه نتیجه دارد این حکم؟ یک نتیجه برای این حکم باید درست بکنیم تا لغویت لازم نیاید، خب در خارج این مکلف یا فاعل است یا تارک حالا شارع مقدس بگوید یا فاعلی یا تارک، حکم بکند، اخبار نه، ادارک نه، حکم بکند بگوید انت مخیر،نمیشود، هم مناط ندارد و ما قائلیم به این که احکام تابع ملاکات است هم لازم میآید لغویت، شارع مقدس هم نگوید انت مخیر آن کسی که این بدبختی برایش جلو آمده یا فاعل است یا تارک.
بعضی از بزرگان فرمودهاند آقا روی التزام درستش میکنیم اگر حکم شارع نباشد دیگر التزام لازم نیست، اما وقتی شارع بگوید که انت مخیر باید ملتزم بشوند انت مخیر، پس نتیجه میگیریم روی التزامات نتیجه میگیریم این که این آقا باید ملتزم باشد به این که مخیر است.
خب این حرف هم درست نیست چرا؟ برای این که اولا التزامات مربوط به عمل نیست و از این جهت هم ما میگوییم تشریع ممکن نیست، بدعت ممکن است اما تشریع ممکن نیست یک کسی میداند نماز 17رکعت است از نظر شرع این ملتزم بشود نماز 18 رکعت واجب است ، ممکن نیست، یک کسی میداند زنا دادن زنا کردن این حرام است ملتزم بشود حلال است ممکن نیست اما بدعت فراوان است ، از خود در آوری ، به دیگران بگوید نماز اصلاً واجب نیست یا نماز دو رکعت است، به مردم بگوید که زنا دادن زنا کردن این انکحت لازم ندارد خب همین مقدار که با هم راضی هستند کفایت میکند، این چیزهایی که الان هم پیدا شده، البته آن وقتها بوده کم بوده متأسفانه الان زیاد شده، بدعت، آن هم به نام عرفان و خدمت امام زمان و آخوندها کیستند و من همه کاره و امثال اینها، بدعت فراوان است و روایت صحیح السند ظاهر الدلاله هم داریم اذا ظهرت البدع فلعالم ان یظهر علمه و الافعلیه لعنه الله، ما باید اظهار کنیم دولت باید اظهار کند ملت باید داد بزند اظهار بکند در مقابل بدعتها ایستادگی کند و الا لعنت خدا بر این عالم و بر این ملت، حالا متأسفانه روایت راجع به خودماست، شترش در خانه خود ما خوابیده اذا ظهرت البدع فللعالم ان یظهر علمه، لذا بدعت فراوان است همیشه بوده همیشه هست حالا زیادتر شده، اما تشریع ممکن نیست و این که مشهور در میان بزرگان شده که تشریع حرام است بدعت حرام است باید بگوییم که تشریع نه، بدعت آری و شاید هم آن کسانی که میگویند تشریع حرام است مرادشان بدعت باشد نه التزام، ممکن نیست کسی التزام پیدا کند به خلاف آن چه میداند. ملتزم بشود به این که تارک است نه فاعل، نمیدانیم ملتزم بشود به تخییر یا بعضی گفتهاند اصل جاری بکن ملتزم بشو به نه فاعلی نه تارک، ظاهراً نمیشود.
متعتان محللتان فی زمن رسول الله و انا احرمها و انا اعاقب علیهما کتک میزد رجم میکرد و نمیگفت هم من ملتزم به این هستم که ، میگفت من این را حرام کردم یعنی در حالی که در قرآن هست در حالی که در روایات هست من حرام کردم، این فعل است این التزام نیست و همه اینها بدعت است اما یک جا پیدا کنیم تشریع باشد نه بدعت یا تشریع باشد و بدعت ، یک جا پیدا کنیم معقول نیست بشود پیدا کرد برای این که انسان ملتزم بشود به چیزی که میداند به ضدش، ملتزم بشود به ضد ما علم، خب نمیشود دیگر معقول نیست، لذا این که گفته شده آقا تخییر تخییر عقلی یا تخییر شرعی، این فایدهاش است فایدهاش این که ملتزم میشوم به تخییر یا آن که اصل جاری کرده کل شیی لک حلال روی هر دو یا رفع ما لایعلمون روی هر دو گفته ملتزم میشوم به اباحه میگوییم معقول نیست، این میداند که یا فاعل است یا تارک حالا ملتزم بشود نه فاعل است نه تارک، لذا این هم نمیشود که بخواهیم با قاعده التزام بیاییم جلو.
بله بعضیها حرف حسابی زدهاند که مرحوم شیخ انصاری فرمودهاند و دیگران هم فرمودهاند و من جمله مرحوم آخوند در کفایه گفتهاند آقا باب تعارض روایتین را چکارش میکنید؟ ما هم این جا همین کار را میکنیم برای این که از امام علیه السلام سؤال کرد دو روایت با هم متعارضند چه بکنم؟ حضرت فرمودند که مشهور را بگیر غیر مشهور را رد کن، گفت آقا هر دو مشهورند چه بکنم؟ فرمودند آن که موافق کتاب است بگیر آن که مخالف با کتاب است رد کن، گفت آقا هر دو موافق با کتاب یا هر دو مخالف با کتاب چه کنم؟ فرمود تقیه، خذ بما خالف العامه ، گفت آقا هر دو یکسانند چه کنم؟ فرمود فاذا فتخیر، گفته این تخییر مگر تخییر شرعی نیست؟ دو تا روایت متعارض است خب ما نحن فیه هم همین است دوران امر بین حرمت و واجب حضرت فرمودند آن جا تخییر این جا هم ما میگوییم تخییر ، تخییر شرعی، پس بنابراین دوران امر بین محذرورین تخییر شرعی، دلیلش هم روایات باب تعارض ، این حرف حرف خوبی است اما جواب دارد فکرش را بکنید تا فردا جواب قانع کنندهای برایش درست بکنید انشاءالله .
وصلی الله علی محمد وآل محمد
مطالب مشابه :
قاعده تخییر (دوران امر بین محذورین)
مقالات حقوقی - قاعده تخییر (دوران امر بین محذورین) - - مقالات حقوقی
تيپ هاي بدني و جرم تيپ هاي بدني و جرم *
مقالات حقوقی - تيپ هاي بدني و جرم تيپ هاي بدني و جرم * - - مقالات حقوقی
کیفیات موثر در تعیین میزان مجازات ( قسمت اول )
مقالات حقوقی - کیفیات موثر در تعیین میزان مجازات ( قسمت اول ) - - مقالات حقوقی
اکراه و اشتباه در حقوق مدنی و جزا
مقالات حقوقی - اکراه و اشتباه در حقوق مدنی و جزا - - مقالات حقوقی
سوءبرداشت از یک رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
مقالات حقوقی - سوءبرداشت از یک رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری - - مقالات
موادي از آئين نامه انضباطي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران
مقالات حقوقی - موادي از آئين نامه انضباطي نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران
بررسي چالشهاي استفاده از دوربينهاي مداربسته؛
مقالات حقوقی - بررسي چالشهاي استفاده از دوربينهاي مداربسته؛ - - مقالات
برچسب :
مقالات حقوقی