اختلاف ترجمه های قرآن بر اساس دستور زبان عربی و ساختار آن
مقدمه
زبان قرآن کریم به عنوان زبان عربی مبین، با نحو پیوندی ناگسستنی دارد و ساختارها و ترکیبات قرآن همان ساختارها و ترکیبات عربیاند، چنانکه حروف قرآنی نیز همان حروف عربیاند و بدینسان خداوند کلام خویش را در قالب کلام بشری عرضه داشت و پیامبر خویش را از جنس بشر مبعوث کرد تا انسانهای خاکی بتوانند با عالم ملکوت ارتباط داشته باشند و خداوند با همین آیات که حزبها، سورهها و جزءهای قرآن را تشکیل میدهد، بشریت را از عصر نزول تا عرصه قیامت به تحدی و هماورد طلبی فراخوانده است تا به عنوان معجزی جاودانه و فروغی بیپایان در این عالم خاکی بدرخشد و انسان را از ضلالت و جهالت برهاند.اما با وجود این برخی از آیات به گونهای است که نوعی بستر مناسب را برای دستیابی به رمزوراز لغت و ارائه دیدگاههای گوناگون فراهم مینماید.در این مبحث موارد اختلافبرانگیز براساس دیدگاههای لغوی-قواعد عربی، ترکیبات و ساختارهای آن-مورد بررسی قرار گرفته و نقش آنها در اختلاف ترجمهها تبیین میگردد.اما پیش از پرداختن به موضوع، یادآوری نکاتی چند، ضروری به نظر میرسد:
1-صنعت نحو، فن بلاغت و بهطور کلی شیوه بیانی در ادبیات عرب میتواند نقدپذیر و نوگرا باشد و راهیابی تحولات در آنها و وجود اختلافنظرها، یک امر طبیعی به نظر میرسد.اما این مجموعه در قرآن که برترین منبع بلاغت و فصاحت است، از وجی نشات گرفته و وحی از هر صنعت و فن دیگر برتر است.
2-قواعد زبان عربی و ساختارهای آن به عنوان رو ساخت قرآن و مفاهیم والای آیات به عنوان زیرساخت آن، همدوش یکدیگرند و کهنگیناپذیری و نوگرایی را بدون تحول ظاهری در ذات خود دارند.چنانکه از دیرباز و تا هنگامه قیامت در تمام عصرها و برای تمام نسلها تازه و پر طراوت خواهد بود.
3-اگرچه قرآن با نحو پیوند مستحکم دارد، اما نباید از روزنه نحو به قرآن نگریست و همه موارد به ظاهر اختلافبرانگیز را با قواعد عربی و صنعت نحو، حلوفصل نمود؛بلکه باید از فراخنای قرآن به عنوان میزان واقعی و با اعتبار قدسی به صنعت و نحو و دیگر علوم عربی
نگریست و آن را مرجع نهایی در حل و فصل بسیاری از اختلافات در عرصه ادبی به شمار آورد و از این رهگذر به بسیار یاز رمزوراز نهفته در لغت دست یافت.
4-هرچند زبان قرآن عربی است، اما این زبان ویژگیهای ممتازی دارد که بشریت در تمام دوران با آن مورد خطاب واقع شده است، پس ادبیات و اسلوب بیانی آن نمیتواند در ظرف ادبیات معاصر یا نظم و نثر کهن گنجانده شود.
مرجع ضمیر و نقش آن در اختلاف ترجمهها
در آیات متعددی از قرآن، اختلاف در مرجع ضمیر، موجب فراهم آمدن زمینههای گسترده در اختلاف ترجمهها گردیده است.
نمونه اول:
«و راودته التی هو فی بیتها عن نفسه و غلقت الابواب و قالت هیت لک قال معاذ اللّه انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظالمون»(یوسف، 23)
«و آن زنی که وی در خانهاش بود از او به رفق و فریب درخواست کامجویی کرد و(بدین منظور)درها را محکم بست و گفت بشتاب، من از بهر تو آمدهام، یوسف گفت:پناه بر خدا، او (شویت)مربی من است که جایگاهم را نیکو کرده و او(خدا)پروردگار من است که مقام و منزلتم را نیکو ساخته؛بیتردید ستمکاران هرگز رستگار نمیشوند»(ترجمه علی مشکینی).
در این آیه، مرجع ضمیر«هاء»در«انه ربی»مورد اختلاف است، گروهی آن را «اللّه»دانسته و برای«رب»مفهوم«پروردگار»در نظر گرفتهاند.گروهی دیگر آن را«ملک»دانسته و برای«رب» مفهومی غیر از پروردگار یعنی پادشاه و عزیز مصر به حساب آوردهاند و گروهی نیز هر دو مفهوم را در ترجمه لحاظ کردهاند.البته در برخی از منابع تفسیری، ضمیر به عنوان ضمیر به عنوان ضمیر شان تلقی شده است.(رک:مغنیه، 4/299؛شوکانی، 3/17).
اگر ضمیر، شأن پنداشته شود باز هم در اختلاف مفهوم«رب»و نیز مرجع ضمیر«أحسن»به نتیجه روشنی نمیرسیم.
بررسی ترجمهها
در ترجمههای سراج، الهیقمشهای، کاویانپور، جلال الدینفارسی، مجتبوی، مصباحزاده، شعرانی و معزی مرجع ضمیر«اللّه»در نظر گرفته شده است و با اندکی تفاوت، ترجمه مشابه در آنها چنین آمده است:
«...گفت:به خدا پناه میبرم که او پروردگار من است...»
در ترجمههای دهلوی، خواجوی، مکارمشیرازی و خرمشاهی مرجع ضمیر به روشنی بیان شده است که عزیز مصر میباشد:
دهلوی:«...این شخص صاحب من است...».
خواجوی:«...او(عزیز مصر)سرورم است...».
مکارم:«...او(عزیز مصر)صاحب نعمت من است...».
خرمشاهی:...او(شوهرت)سرور من است...».
و در برخی از ترجمهها، عبارت به گونهای بیان شده است که برای ضمیر، احتمال دو مرجع وجود دارد:
پورجوادی:«گفت:به خدا پناه میبرم، او ولی نعمت من است...».
آیتی:«...گفت پناه میبرم به خدا، او پرورانده من است...».
در ترجمه آیت اللّه مشکینی که در آغاز بحث ذکر گردید، هر دو مرجع به روشنی بیان شده است.علامه طباطبایی، صاحب«المیزان»معتقد است که ضمیر در«انه ربی»به پروردگار بر میگردد و یوسف(ع)با بیان«معاذ اللّه انه ربی»، با لفظ جلالة«اللّه»خدا را به بزرگی و عظمت یاد میکند و با لفظ«رب»در عین رعایت ادب عبودیت و بندگی به ربوبیت پروردگار خویش اذعان میکند تا اعلام بدارد که جز«اللّه»رب دیگری اتخاذ نکرده است.چنانکه در خطاب به همراهی زندانیاش میگوید:«اذکرنی عند ربک»و در خطاب به فرستاده پادشاه نیز میگوید؛«ارجع الی ربک»با اینکه در آن سامان، آوردن لفظ«رب»برای ملوک و شاهان، مرسوم بوده است.اما یوسف(ع)هرگز از عزیز مصر به«ربی»یاد نکرده است، و در ادامه آیه 50 به فرستاده پادشاه میگوید؛«فسئله ما بال البشوة التی قضعن ایدیهن انّ ربّی بکیدهن علیم»که با بیان «انّ ربّی»در
ربوبیت پروردگار و بندگی خویش تاکید دارد و در آیه 24«لولا ان را برهان ربه...»باز هم ضمیر هاء در«ربه»به یوسف بر میگردد و منظور از«رب»پروردگار یگانه است.(رک، طباطبائی 11/125).
ترکیب«ربی»یا«رب»با حذف ضمیر یاء-در سوره یوسف در هشت آیه و ده بار آمده است، که یک مورد آن، قول حضرت یعقوب برای درخواست غفران فرزندان می باشد 1 و مورد دیگر آیه 23«قال معاذ اللّه انه ربی...»که مورد بحث است، در هشت مورد باقیمانده 2 ، ضمیر متکلم«یاء» به یوسف نسبت داده شده و«رب»مفهومی جز خداوند تعالی ندارد و این خود، دلیلی است که یوسف(ع)به غیر از خداوند از کسی به«ربی»یاد نکرده است.
دلایل مبتنی بر آیات قرآنی که در اظهارنظر صاحب ال میزان به چشم میخورد و نیز حاصل بررسیهای به عمل آمده از مفهوم«رب»در سوره یوسف، ما را به درستی و واقعیت ترجمههایی که«اللّه»را به عنوان مرجع ضمیر«هاء»در«انه ربی»اتخاذ کردهاند، نزدیکتر میکند و در ترجمههایی که مرجع ضمیر، پادشاه و عزیز مصر در نظر گرفته شده است، شان و منزلت یوسف (ع)در مقام بندگی و عبودیت خدای متعال به شایستگی رعایت نشده است.
نمونه دوم:
«و قال للذی ظنّ انه ناج منهما اذکرنی عند ربک فانساه الشیطان ذکر ربه فلبث فی السجن بضع سنین»(یوسف، 42)
در این آیه، مرجع ضمیر«هاء»در«فانساه الشیطان»مورد اختلاف است.در برخی از ترجمهها مرجع ضمیر، یوسف(ع)و در برخی دیگر زندانی نجاتیافته(ساقیشاه)، در نظر گرفته شده است، و با هر کدام از دو مرجع ضمیر، مفهوم«ذکر ربه»متفاوت خواهد بود، یعنی در حالت اول «یاد پروردگارش»و در حالت دوم«یاد کردن نزد ارباب ومهترش»معنی میشود.
(1).استغفر ربی انه هو الغفور الرحیم.(یوسف، 98)
(2).23، 33، 37، 50، 53، 98، 100 ومطالب مشابه :
آموزش نحو
آموزش زبان عربی به فارسی، سايت های دانشجويان با قواعد دستور زبان عربی کاملاً آشنا شده
اختلاف ترجمه های قرآن بر اساس دستور زبان عربی و ساختار آن
مترجم عربی حرفه ای - اختلاف ترجمه های قرآن بر اساس دستور زبان عربی و ساختار آن - ترجمه و تدریس
فنون ترجمه زبان عربی
زبان عربی، چرا؟ - فنون ترجمه زبان عربی - إنّا أنزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون - زبان عربی
اثر ترجمه عربی بر واژگان و دستور زبان فارسی چیست؟
مترجم عربی حرفه ای - اثر ترجمه عربی بر واژگان و دستور زبان فارسی چیست؟ - ترجمه و تدریس عربی
تأثیر ترجمه ی عربی در واژگان و دستور زبان فارسی
شبکه مترجمین عربی -مترجم ماهر زبان عربی - تأثیر ترجمه ی عربی در واژگان و دستور زبان فارسی
کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی
کوچه باغ اندیشه ها - کاربردهای نادرست دستور زبان عربی در فارسی - دلنوشته های دبیران ادبیات
شیوه های آموزش زبان عربی
زبان عربی زبان قرآن روش سنتي ترجمه و دستور اولين و قديمي ترين روش تدريس و آموزش زبان است
برچسب :
دستور زبان عربی