گرگ در فرهنگ و باور تركمن ها
گرگ در فرهنگ و باور تركمنها
تركمنها از سپیده دم تاریخ كهن خود، با دامداری و كوچ نشینی روزگار میگذرانیدند و فرهنگ آنان با این شیوهی معشیت امتزاج و تناسب یافته بود. این شیوهی زندگی مستلزم آن بود كه از دام به عنوان پایهی اقتصاد و مهمترین مایلك دامدار، در برابر آفات گوناگون حمایت و حفاظت به عمل آید.
مقابله با حیوانات وحشی گوشتخواری كه در این میدان داعیهی شراكت با انسان را داشتند، از ضرورتهای حیاتی این جامعه دامپرور بود. در این میدان «گرگ» به عنوان جانوری باهوش و نیرومند، هم از لحاظ جسارت طبع و هم از حیث و فور تعداد خطرناكترین دشمن احشام به شمار میرفت؛ و این اگر نه ابتدای دشمن گرگ و گوسفند، كه سرآغاز حكایت خصومت انسان با این حیوان بود.
وجود و ردپای گرگ را در تمامی جوانب فرهنگ غنی تركمن، بوضوح میتوان مشاهده كرد. و این نشانگر آن است كه تركمنها در طول تاریخ، با این جانور همیشه حاضر درگیر و داری دائمی بودند و هر چند دشمنی سختی با او داشتند، از ستایش تواناییهایش نیز نتوانستهاند خودداری كنند. در جای جای عقاید و باورها، آداب و رسوم، بازیهای كودكانه (به عنوان مثال احتراز از آوردن نام گرگ، رسم «قورت چكمه» و بازیهایی چون «قورت توتموش» و «آراكسیر» و … و دیگر زوایای فرهنگ عامه تركمن، نمود تقابل انسان با گرگ را میتوان لمس كرد.
اگر بخواهیم گرگ را بهتر بشناسیم، حیوانی است از خانوادهی سگسانان، شبیه سگ اما بزرگتر از آن كه به صورت وحشی در محدودهی جغرافیایی بسیار گستردهای زندگی میكند. هوش و حواسی قوی دارد؛ اما در مواقع عادی به تنهایی به شكار نمیرود. زیرا در عین درنده خویی طبعی جبون و ترسو دارد و از این رو با مشاهدهی اولین اقدام انسان، صحنه را خالی میكند. اما در عوض به هنگام شدت گرسنگی، بسیار درنده خو و بیباك است و از حمله به انسان نیز ابایی ندارد. گرگها غالباً بصورت گروهی به گوسفندان حمله میبرد و بیش از آنچه میخورند، میدرند.
گرگ در تاریخ و افسانه
در افسانههای باستانی اقوام ترك و مغول «گؤك بؤری (Gök böri) » یا گرگ آسمانی به عنوان نیای نخستین آنها یاد شده است. ج.ج. ساندرز نویسنده كتاب «تاریخ فتوحات مغول» دربارهی گوگ تركها كه اولین حكومت ترك تبار شناخته شده را در قرن 6 م پدید آوردهاند، چنین مینویسد: «توتم قبیلهی این تركان گرگ بود. مانند رمولوس و رموس (1) پدر نژادشان را آن حیوان شیر داده بود. یك سر گرگ را هم كه از طلا ریخته بودند، بر سر چوب پرچمهای خود نصب میكردند. (2)
در افسانههای «اغوزنامه» نیز گرگ آسمانی (گوك بوری) یا گرگ خاكستری (بوز قورت) اوغوز خاقان را در بسیاری از فتوحات یاری و راهنما میكند: «اغوز خاقان اسبها را زین كرد و پرچمها را برافراشت و لشكر را برای جنگ با او روم خاقان حركت داد. پس از چهل روز وی در دامنهی كوهی به نام «بوز داغی» (كوه یخ) اردو زد و به خواب رفت. در روشنایی سحرگاهان نوری چون پرتو آفتاب بر فضای اندرون خیمهاش تابید و از میان آن گرگ بزرگ و خاكستری رنگی كه یال پرپشتی داشت پدید آمد و گفت كه او را راهنمایی خواهد كرد. لشكر به راه افتاد و در این هنگام همگان دیدند كه گرگی بزرگ پیشاپیش لشكریان در حال حركت بود... این گرگ آسمانی در سایر لشكركشیهای اغوز نیز همراه یاور او بود.» (3)
تركان صفات قدرت و شجاعت و جلادت را ارج مینهادند و این میتوانست پایهی پندار آنان در انتساب به «گرگ آسمانی» بوده باشد. حتی در یكی از ترانههای حماسه «گوراوغلی» قهرمان این داستان در وصف اسب خود «قیرآت» اصل و نسب او را به گرگ منتسب میداند: «اصلی بؤری، سوْیی سوغون …» (4) اصل او از گرگ و نژادش گوزن است. و در جای دیگر در ستایش اسبان جنگی آنها را به گرگ تشبیه میكند. « دگیرمن ساغیلی، آچ قورت بویونلی… » (5) كپلی چون سنگ آسیا و گردانی چون گرگ گرسنه دارد.
در یكی از افسانههای حماسهی «قوقوت آتا» یادی از گرگ به میان میآید. آنگاه كه ایل «سالیر قازان» خان اغوز به تاراج میرود، قازان آواره و نالان از آب روان سراغ ایل خود را میگیرد. در ادامهی داستان میخوانیم:
« آب روان كی میتواند خبری باز گوید. از آب گذشت. این بار به گرگی برخورد. گفت: «دیدار گرگ امری مبارك است.» بگذار از او نیز خبری باز جویم:
قارانگقی آغشام بولاندا گونی دوغان
قار بیله یاغمیر یاغاندا أركیمین دوران
قاراقوچ آتلاری گیشنگشدیرن
قیزیل دویه گوردوگینه قویروق چیرپیپ قامچیدایان
آرقاسینی اوروپ برك اغیلینگ آردین سؤكن
قارما- اؤوچ سمیزین آلیپ توتان
قانلی قویروق اوزوپ چاپ – چاپ یوودان
آوازی قابا كوپكلره غوغا سالان
چاقما قلیجا چوپنلاری توینله یوگوردن
اردو مینگ خبرین بیلرمیسینگ، دییگیل مانگا
قارا باشیم قربان بولسون قوردوم سانگا
ای كه آفتابت به هنگام شب تار طلوع میكند.
و به هنگام برف و باران مردانه پایداری میكنی
ای كه اسبان «قاراقوچ» را به شیهه وامیداری
و اگر شتر سرخرنگی ببینی، تازیانه وار دم میجنبانی
و آغلهای محكم را با ضربات پشتت در هم میشكنی
و به گوسفندان فربه چنگ میاندازی
و دنبهی خونین را به دندان میكنی و با ولع میبلعی
ای كه صدایت در میان سگهای گله غوغایی بر پا میكند.
و چوپانان را شبانه به تكاپو وامیداری
آیا از اردوی من خبری داری، به من بازگوی.
این سر بلازدهام قربان تو باد.
آیا شنیدهای كه گرگ خبری بازگوید. قازان نومیدانه به راه افتاد …» (6)
ضرب المثلی كه در متن فوق از حماسه قورقوت آتا ذكر آن رفت، مثلی است بسیار قدیمی كه تا حال حاضر نیز با اندك تفاوتی در میان تركمنها رواج دارد. میگویند: «قورت گورنینگ یوزی مبارك» یعنی چهرهی آن كه گرگ دیده میمون و مبارك است.
حال كه سخن از ضرب المثلها و باورها به میان آمد، بهتر است نگاهی به چهرهی گرگ در آینیهی امثال و حكم تركمن داشته باشیم. كثرت و تنوع این امثال جالب توجه است، اما در اینجا مجال پرداختن به همه آنها نیست:
ایل اوغر و سیز بولماز، داغلار بوروسیز
مردم بیدزد پیدا نمیشود، همچنان كه كوهسار بیگرگ.
سورودن قالانی قورت اییر
هر چه از گله جدا افتد، طعمه گرگ بیابان است.
شیرنیك بر سنگ قوردا، آیلانیپ گلریوردا!
اگر گرگ را به طعمهای چرب عادت دهی، دوباره به سراغت خواهد آمد.
قورت آغزاسانگ، قورت گلر.
اگر نام گرگ را بر زبان آوری، حاضر خواهد شد.
قورت آغیز، قوبایاغیز!
گرگ دهان و غاز چهره!
قورت آیاغیندان اییم تاپار.
گرگ از قوت پایش طعمه خواهد یافت.
قورت چاغاسیندان اكدی بولماز.
گرگزاده اهلی نخواهد شد.
قورت دگمانی قویون بولماز.
اگر گرگ حمله نبرد، گوسفند نخواهد رمید.
قوردونگ آغزی ایلیسه ده قان، اییمه سه ده!
گرگ چه گوسفندی خورده باشد و یا نه، در هر حال دهانش خون آلود است.
قوینا قارداش بولماز قورتدان.
برادری گرگ و گوسفند به جایی نخواهد رسید.
گفتیم كه در باور عامه تركمنها گرگ مظهر هوش و قدرت و درندگی است. از اینرو مردان كار كشته نیرومند و توانا را به گرگ تشبیه میكنند. (قورت یالی) و با امید ذكاوت و قدرت برای آنها، پسران را «قورت» نام میگذارند. اما با این وجود «قورت آغا» یا «موجك آغا» (آقا گرگه) در بسیاری از قصههای تركمنی (ارتهكی) از چوپان هوشیار و سگ وفادار شكست مییابد و یا در دام روباه فریبكار میافتد. تو گویی خالق این داستانها، كوشیده است تا دست كم در حیطهی قصه و افسانه هوش و نیروی گرگ را به زانو در آورد.
در قصههای تركمنی به عبارت «قورت قودامیز» (یعنی گرگ خویشاوند سببی ماست) بسیار برمیخوریم. توضیح آن كه تركمنها در قدیم با ذكر نام یكی از دختر بچگان، به مزاح او را به حیوانات زیانباری چون موش و … میبخشیدند؛ به این امید و باور كه جانور مزبور به پاس حرمت قرابت سببی، ضرر و زیانی را به خانوادهی دخترك وارد نسازد! تصور خویشاوندی سببی با گرگ نیز احتمالاً ریشه در همین باور خرافی دارد و تركمنها در عالم باورها با توجه به بیم و هراسی كه از گرگ دارند، در صدد قرابت و سازش با وی برآمدهاند.
گرگ در چیستانها نیز با صفت دهشت زایی و درنده خویی متظاهر شده است:
« قاراقلاری ییتی اوتدان / دیدگانش از آتش تیزتر است
یورگی جوهر پولاددان / من راهزنم و غارت میكنم
ایسیر غانیپ تاپارمن! (7) / بو میكشم و طعمهام را مییابم.
همچنین نباید از نظر دور داشت كه بسیاری از بازیهای كودكانه تركمنی همچون «قورت توتموش»، «آراكسیر»، «قاراگوردوم» و … با الهام از مناسبات میان انسان و گرگ پدید آمدهاند (8) بازی «گوگ بوری» نیز كه قبلاً در مراسم عروسی تركمنها و دیگر ملل تركستان اجرا میشده، ملهم از تعقیب و گریز گرگ و گوسفند است(9) و افزون بر این، یادآور افسانه باستانی «گوگبوری» نیای اقوام ترك و مغول است كه در مباحث پیشین ذكر ان رفت.
گرگ، واژه ممنوع
انسانها غالباً تمایلی به ذكر وقایع و یا پدیدههای نا مطلوب و یا زیانبار نداشتهاند. این امتناع گاه در قامت باورهایی متجلی میگردید كه بر اساس آن، مردم از گفتن واژهای خاص به منظور اجتناب از تأثیر نامطلوب آن پرهیز نمایند. چنین واژهی ممنوعهای را در اصطلاح « تابو / Taboo » میخوانیم. در چنین وضعیتی معتقدان بر حرمت الفاظ از تابو با واژگان كنایه آمیز دیگری یاد میكنند كه در اصطلاح علمی آن را «اوفمیزم / Euphemism » یا حسن تعبیر مینامند.
به عنوان مثال ژاپنیها بد شگون میدانند و به جای نام اصلی آن یعنی «ساروو» آن را «ئه ته» مینامند (10) همچنین در افغانستان تاجیكستان خوك را به سبب نجاست و یا زیانبار بودن «جانور بد» و «گوسفند سفید» میخوانند. (12)
از نظر عام زبانشناسان گاه تكرار حرمت الفاظ، میتواند واژهی «تابو» را متروك كرده، آن را به بوتهی فراموشی بسپارد و در عوض واژهی «اوغمیزم» را جایگزین آن نماید. به عنوان مثال، مردم روسیه از خرس بیم داشتند و گمان میبردند كه تلفظ نام او موجب حضور آن حیوان و جلب خطر او خواهد شد. این عارم استفاده از نام خرس، واژهی اصلی را در محاق نسیان قرارداد و امروزه در زبان روسی، خرس را «عسلخوار» میخوانند. (3) تركمنها نیز همچن ملل دیگر ذكر نام برخی از پدیدهها را بدشگون و نامیمون میدانستند. مثلاً مار و عقرب را «آدی یسر» (زشت نام) میخواندند و یا بیماری جذام (و اخیراً سرطان) را با عبارت «یامان درد» (بیماری بد) یا هأكی (همان) یاد میكنند، این حسن تعبیر در ارتباط با امور و مسائل دامپروری نیز با شدت وحدّت مراعات میگردید؛ بویژه درباره گوسفندان؛ زیرا كه تركمنها گوسفند را برترین دارایی به حساب میآوردند و میگفتند: « قویونلی بای، قویی بای».
بر طبق سنت، اگر پشم چینی گوسفندان به اتمام برسد. میگویند: «قویون باییدی» یعنی گوسفند مكنت یافت و اگر زاد و ولد آنها به پایان برسد، میگویند: «قویون سابیدی» یعنی گوسفند فراغت یافت. بدین ترتیب در هر دو مورد از به كارگیری لفظ «توكنمك» و «قوتارماق» یعنی تمام شدن خودداری مینمایند. همچنین اگر گوسفندی به ناگاه بمیرد میگویند: «پبچاغا گلدی» یعنی كارش به كارد و چاقو رسید و در اینجا از گفتن فعل «اؤلمك» یعنی مردن اجتناب میورزند.
گرگ به عنوان دشمن و آفت اصلی گوسفند مشمول این عقیده و باور شده و چوپانان و رمهداران و عموماً مردم تركمن، در گذشته از ذكر نام گرگ واهمه داشتهاند و تلفظ نام او باعث حضور و جلب خطر او میپنداشتند. ضربالمثل: «قورت آغزاسانگ قورت گلر» نشانگر این باور است و بدین ترتیب، واژهی گرگ از دیرباز به صورت تابو (یعنی واژه ممنوع) درآمد و لاجرم به سبب عدم استفاده چندین بار به فراموشی سپرده شد. سیر این پدیدهی زبانشناختی را «محمد ساری خان» محقق تركمنستانی در مقالهای مختصر اما مفید بیان كرده است. (14)
گرگ در زبان باستانی «قاسقیر / kaskur » و سپس «بوری / Böri » نام داشته است. در زبان تركی ادبی قدیمی نیز كه سابقه تكامل آن به هزار سال پیش از این باز میگردد، واژهی «بوری» به كار رفته و این رویه در زبان ادبی تركمنی تا قرون 18- 19 میلادی تداوم داشته است. این در حالی است كه اغوزها نیای تركمنهای امروزین – معاصر با «محمود كاشغری» (11 میلادی) واژهی «قورت» را نیز به صورت مترادف با «بوری» استفاده میكردند و كاشغری در دیوان لغات الترك خود، این نكته را بصراحت بیان داشته است.
واژهی «قورت» در اصل واژهای تركی- تركمنی و به معنای «كرم» است. با توجه به اینكه كرم نیز انگل پوستی و دشمن گوسفندان به شمار میرود، اغوزها دشمن قویتر یعنی گرگ را نیز به آن همانند كرده و برای پرهیز از ادای لفظ «بوری» به كنایه آن را «قورت» نامیدهاند. چنانكه استاد مختومقلی فراغی «قورت» را در این هر دو معنی آورده است:
« یعقوب اوغلی اول یوسف نینگ كاكلیندن توتدولار
اوردولار، داغاتد یلار، قورت اییدی دییبان ساتدی لار
نیچه ییل ایوب پیمبر تننی قورت اییپ یاتدی لار… » (15)
ترجمه
« كاكل یوسف فرزند یعقوب را به چنگ گرفتند. او را زدند و مجروح كردند. گفتند «او را گرگ خورده» و وی را فروختند بدن ایوب پیامبر چندین سال طعمه كرمها بود ... »
رفته رفته بر اثر تكرار، حسن تعبیر «قورت» قوّت پیكین خود را از دست میدهد. بدین معنا كه «قورت» دوباره معنای گرگ را تصریح مینماید و در نتیجه خود نیز همچون واژهی «بوری» به تابو تبدیل میشود. سپس نیاز به حسن تعبیری جدید جایگزینی واژهای دیگر را ناگزیر میكند و این با است كه گرگ «موجك / Möjek » نام میگیرد. واژهی «موجك» به معنای حشرات و جانوران ریز است. تركمنها بار دیگر، دشمن احشام خود را به جانوری كوچك و ناتوان تشبیه كردهاند. اما كلمه «موجك» در این معنا، مدت زمان بسیاری بدون راه یافتن به زبان ادبی، در محاورات تركمن تداول داشت. حال آنكه «بوری» در متون قدیمتر و «قورت» در متون كلاسیك متاخرتر بسیار به كار رفته است. تنها در قرون اخیر «موجك» نیز در زبان ادبی پذیرفته شد.
بدین ترتیب كلمات «بوری»، «قورت» و «موجك» در زمان حاضر به صورت كلمات مترادف- در لهجههای گوناگون تركمنی- شناخته میشوند. اما بدینگونه سلسله تابوها (واژههای ممنوعه) و اوفمیزمها (حسن تعابیر) در شرایط فرهنگی امروزین جامعهی تركمن خاتمه یافته است. با این وجود، در همین اواخر نیز چوپانان صحرا، به منظور اجتناب از ذكر نام «موجك» از كلماتی همچون «جانور»، «ایلهكی» (آن دیگری)، «ایه سیز» (بی صاحب) و … استفاده میكردند.
كوتاه سخن آنكه، با تثبیت زبان ادبی تركمنی و زوال بسیاری از باورهای خرافی میتوانیم بگوییم كه دیگر دورهی پیدایش اوفمیزمهای پی در پی «گرگ» به سر آمده است.
مراسم قورت چكمه
تركمنها گرگ را دشمن خود میخواندند و به این علت شكار گرگ را به نوعی خدمت به تمامی گله داران محسوب میداشتند. از این رو شكارچی گرگ این حق را داشت كه به پاس چنین خدمتی، پاداش وصلهای در خور دریافت دارد. بصورت رسم «قورت چكمه» (گرگ كشی) انجام می گرفت در اجرای رسم «قورت چكمه» شكارچی لاشه گرگ را به كمند میكشد و یا بر اسب مینشاند و آن را بر در رمه داران توانگر میاندازد و از آنان ناگفتن این مطلب كه: «دشمنت را از میان بردهام!» تقاضای صله و پاداش مینماید. توانگران نیز غالباً با گشاده دوریی پذیرایی او میشوند، عمل وی را میستایند و پاداش اعم از پول نقد، جنس، دام و … به او میدهند. از وی تشكر و قدردانی میكنند و در اكثر اوقات «از مرگن» یا شكارچی مزبور میخواهند كه لاشهی گرگ را با خود ببرد. شكارچی گرگ میتوانست لاشهی یك گرگ را بر در چندین رمهدار بگرداند و از همگی پاداش بگیرد. مقدار پاداش اعطایی، به سخاوت رمه داران بستگی داشت، اما امتناع از پرداخت آن، عملی سخت مزموم و ناپسند و نشانهی بخل و ناخن خشكی به شمار میرفت. در شعر بلند «قورت چكن» كه در میان عامه مردم رواج و شهرتی فراوان داشت، «عوض مرگن» شكارچی گرگ از بخل توانگری خسیس زبان به شكوه میگشاید:
مرگنلر میز سینار نیچه مه بایی
قورت چكن بوش چیقماز، بیر بیل خدایی
سندأ بولدونگ آتا بادراغینگ تایی
ایلینگ قولین باشارمادینگ حاج آقا
بوگون ارتیر دییپ اتمه بهانه
برسنگ نأم بولجاقدی بیر گدك – تانا؟
بأش تومن بریپ سینگ قاپانلی خانا!
بیزه هیچ زات باشارمادینگ حاج آغا
آوچی لارینگ آریپ آلان آوی دی
قورت چكدیگیم یالنگیش دوشن سهوی دی
آتا دوردا برسك سندن قاوی دی!
ایلینگ قولین باشارمادینگ حاج آغا
ایللر قولاق سالینگ آیدان سوزومه
خلقا یالان بولسا عیان اورومه
هیچ بولماسا بر قوردومی اوزومه
ایلینگ قولین باشارمادینگ حاج آغا
امیدیم رسولا هیچ بیر زات بیلمن
اگر امّت بولسام خدایا قول من
اوزقوردومدان باشغا قورت برسنگ آلمان!
ایلینگ قولین باشارمادینگ حاج آغا
زیر- زیرادیپ گزدینگ تیكن قارغینی
گیجهلر یاتمانی چكدینگ گورگینی
محشرگون تاپمارسینگ قورتدان برگینی
بو دنیاده راضی اتگین حاج آغا
بلای بهاسی یوق، قراری سانی
اشیتدیم اؤزوندن یاغشی زنانی!
ایكی ایبردیم بوش قایتاردینگ امانی
ایلینگ قولین باشارمادینگ حاج آقا (16)
ترجمه
شكارچیان، برخی از توانگران را آزمایش میكنند
خداوند یكتا را گواه میگیرم كه كسی شكارچی گرگ را بیپاداش نمیگذارد.
تو نیز همچون «آتابدراق» به خست گراییدهای
و امر معمول مردم را نتوانستی به انجام برسانی
با وعدهی امروز وفردا بهانه تراشی نكن
چه میشد اگر گوسالهای را پاداش میدادی؟
به قاپانلی خان شكارچی پنج تومام پاداش دادهای
در حالی كه ما را دست خایل رها كردهای
شكاری بود كه شكارچیان با رنج و زحمت آن را گرفته بودند.
تو گویی كشیدن گرگ بر در تو، سهو و خطا بوده
و اگر آن را به آتا دردی بای میدادم از تو بسی بهتر بود!
افسوس كه امر معمول مردم را نتوانستی به انجام برسانی.
ای مردم به آنچه میگویم گوش فرا دهید.
هر چند حرف مرا دروغ میپندارید، صحت آن بر من آشكار است.
بای آقا! دست كم لاشهی گرگم را به من بازگردان!
افسوس كه امر معمول مردم را نتوانستی به انجام برسانی.
امیدم به رسول حق اوست و دیگر هیچ نمیدانم.
اگر از امت اویم، لاجرم بندهی خداوندم.
اگر گرگی غیر از گرگ خودم را بدهی، باز پس نخواهم گرفت!
افسوس كه امر معمول مردم را نتوانستی به انجام برسانی.
در میان خار و نیزار به سختی جان كندی.
و شبها نیز بیخواب و راحت عذاب كشیدی.
آگاه باش كه قیامت چیزی برای پرداختن در عوض پاداش نخواهی داشت.
پس در این دنیا رضایت مرا حاصل كن.
پاداش، قیمت و مقدار معینی نداشت
شنیدم كه همسرش از او بهتر و فهمیدهتر است
با این حال امان را دوبار فرستادم، اما دست خالی بازگشت.
افسوس كه امر معمول مردم را نتوانستی به انجام برسانی.
در جواب این شكوهنامه، «حاللی حاجی» از بایهای رمهدار تركمن، به فراح چنین پاسخ میدهد:
گتیریپ اوقلادینگ دوزده یاتیدی
اوغلانلار اوینادی، سونگرا ایت اییدی!!
حاجا گیدیپ گلیپ نفسیم قایتدی
طمعنگی اوزبیزدن زات یوق عوض جان!
ترجمه
گرگ را آوردی و انداختی، آری در میدان افتاده بود.
كودكان با آن بازی كردند و سپس آن را سگی خورد!!
از وقتی كه به سفر حج رفتهام، حرص و آزم بیشتر شده است.
عوض جان، امیدی از ما نداشته باش كه چیزی را به دست نخواهی آورد.
حتی امروزه نیز در اجرای این رسم لاشهی گرگ را با وسایل نقلیه مختلف بر در رمهداران توانگر، برده پاداش میگیرند. در قدیم بعضاً گرگی را زنده گرفته و دهانش را میبستدند و او را با این حالت بر در توانگران گردانده، پاداش «قورت چكمه» را میگرفتهاند، لیكن این عمل جنبهی تفنن و سرگرمی داشت. شكار گرگ معمولاً با استفاده از تیر، سگ، چاله (قورپ) و تله (قاپان) صورت میگرفت. سگ دشمن طبیعی گرگ و در مبارزه با آن همراه و یاور انسان به شمار میرفت. تركمنها سگهای نر و نیرومند را برای نگهبانی گله نگه میداشتند و علیرغم منع دینی، معمولاً گوش و دم آن را میبریدند تا در مبارزهی با گرگ كار آمدتر و راحتتر عمل نماید. در شرایط عادی این سگ تنها نمیتوانست حریف گرگ بیابان شود، مگر آنكه دارای جثهای قوی و بنیهای توانا باشد. انگیزه شكار گرگ كشی به دور انداخته میشد؛ اگر چه مطابق اطلاعات حاصله از سالخوردگان مجرب تركمن، ندرتاً پوست گرگ (همانند پوست روباه، بیدستر و فنك و …) در دوخت پوستین (ایچمك) مورد استفاده قرار میگرفت.
انسان امروزین، با تكیه بر هوش و ذكاوت خود و با استفاده از قدرت عصر ماشینیزم بر طبیعت پیرامون خود- از جمله دشمنانی چون گرگ- فائق آمده و عرصه را بر موجودات زنده دیگر تنگ كرده ایت. چندان كه گرگ بیابان نیز گویی از دست وی به جان آمده و در آرزوی شكارگاهی امن، بكر و دوراز دسترسی انسان، این موجود دوپای آزمند است تا آزادانه زندگی طبیعی خود را تداوم بخشد. هر چند این آرزو به رویائی میماند كه زمان تحقق آن سپری میشده است.
توضیحات
1- یا رو و رومولو. دو برادر همزاد كه شهر باستانی «رم» را بر پای تپهای كه گرگ مادر از آنها نگهداری كرده بود بنا نهادند (753 ق.م) شهر رم، امروزه پایتخت ایتالیاست.
2- تاریخ فتوحات مغول، ج. ج. ساندرز، ترجمه ابوالقاسم حالت، انتشارت امیر كبیر، چاپ دوم، تهران 1363، ص 30.
3- توركمنیستانینگ تاریخیندان خرستوماتیا. ص 66- 73.
4- حماسه «گوراوغلی» به همت چهار پژوهشگر تركمن، اتشارات تركمنستان، عشقآباد 1990، ص 499.
5- حماسه «گوراوغلی»، همان، ص 446.
6- كتاب «دده قورقوت» به كوشش م. ع. فرزانه، انتشارات فرزانه، تهران 1358، ص 45.
7- «یدیگنیم یدی ییلدیز» گرد آورنده: آ.بای مرادف، انشارات تركمنستان، عشق آباد 1989، جلد دوم، ص 50.
8- برای اطلاعات بیشتر رجوع شود به: تاریخ سیاسی اجتماعی تركمنها، امین الله گلی، نشر علم، تهران 1366، ص 280- 281.
9- نگاه كنید به: سیاحت درویشی دروغین، آ. وامبری، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران 1365، ص 413.
10- قصههای ژاپنی، نوشته دانشجویان ژاپنی با پیشگفتار دكتر هاشم رجب زاده، انتشارات توس، تهران 1363، ص 26.
11- 12- زبانشناسی و زبان فارسی، پرویز ناتل خانلری. انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، چاپ دوم، تهران 1346.
13- همان، ص 104.
14- این مقاله كه در شماره 77 مجله «توركمن سسی»، فوریه 1998، ص 6 به چاپ رسیده، از منابع اصلی مباحث زبانشناسی گفتار حاضر است.
15- دیوان مختومقلی فراغی، سه جلدی ، انتشارات تركمنستان، عشق آباد 1992 جلد اول، ص 256.
16- راوی این شعر به همراه دو بیت جواب آن، مرحوم حاج اویلیك آق اتابای (1367 شمسی) فرزند ساری خان ساتانلاق است. اما شاعر آن معلوم نیست. بر طبق قراین احتمال دارد كه سرودههای آنا قلی حاجی قجقی (سلاقی) باشد.
شهروز آقاتابای، فرهمند آق اتابای
به نقل از سایت انجمن شعر و ادب ترکمن میراث
مطالب مشابه :
گرگ در فرهنگ و باور تركمنها
صفحه نخست پروفايل تماس با گرگ در فرهنگ و باور
گرگ در فرهنگ و باور تركمن ها
و دیگر زوایای فرهنگ عامه تركمن، نمود تقابل انسان با گرگ اگر گرگ حمله نبرد خرس بیم
عنوان کتاب دهم نبرد با شیاطین و عکس روی جلد کتاب نهم
عنوان کتاب دهم نبرد با شیاطین و عکس روی جلد کتاب اولین وبسایت گرگ و میش در خرس قهوه
حيات خرس قهوه اي در ايران در خطر است
زرد، معرکه نبرد سوار ساسانی که با نیزه و یا محلی با خرس ها گرگ هاي
خرس ایرانی، سرباز ارتش لهستان
در میان این سربازها یکی شان بیشتر مورد توجه قرار داشت، او "وویتک"، خرس با خود به نبرد
اطلاعات جدید درباره The Tyranny of King Washington
برای نبرد با جورج راتون هاکی دون استقامت و ویرانگری یک خرس نیرومند را (قدرت گرگ) :
برچسب :
نبرد خرس با گرگ