جشنهای ملّی و مذهبی در تاریخ بیهقی: منوچهر توسلی
جشنهای ملّی و مذهبی در تاریخ بیهقی
منوچهر توسلی
دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی و دبیر مدارس تایباد
چکیده:
برپایی جشنها نشان شادابی یک جامعه است. گفته شده در ایران پیش از اسلام جشنهای فراوانی برگزار میشدهاست. پس از ورود اسلام به ایران نیز عیدهای اسلامی به جشنهای ایرانی افزوده شده و با آداب و شکوه خاصّی برگزار میگردیده است. در تاریخ بیهقی مطالب مفیدی در این خصوص میباشد که میتوان به چگونگی برپایی این جشنها در دربار و میان مردم پی برد. برخی از این جشن ها، ملّی میباشد و برخی مذهبی. از جشنهای ملّی که باشکوه در دربار مسعود برگزار میشده میتوان به جشن مهرگان و سپس سده و نوروز اشاره کرد و از جشنهای مذهبی که در تاریخ بیهقی زیاد نام برده شده، عید فطر و عید اضحی (قربان). امروزه از جشنهای ملّی ایرانیان فقط جشن نوروز بر جای مانده که هر ساله با شکوه خاصّی برگزار میشود و جشنهای مذهبی پای برجا میباشد. از آنجا که از بازتاب جشنها میتوان با اندیشه و فکر مردم هر عصر آشنا شد و به ارزش آن پی برد؛ در این نگاره به بررسی اهمیت و چگونگی برگزاری این جشنها در تاریخ بیهقی پرداختیم.
کلید واژهها: جشنمهرگان، سده، نوروز، عیدفطر، اضحی، تاریخ بیهقی
مقدمه
در ایران پیش از اسلام به جز جشنهای نوروز و مهرگان که دو جشن اصلی ایرانیان به شمار میرفت، جشنهای دیگری هم با شکوه خاصّی برگزار میشدهاست. هر روز از ماه نام خاصّی داشت و هرگاه نام روز با نام ماه یکی میشد آن روز را جشن میگرفتند.
بعد از ورود اسلام به ایران، اسامی هفته جایگزین نام روزها شد؛ به همین سبب جشنهایی که به سبب تقارن نام روزها و ماهها برپا میشد کمکم از یاد رفت. امّا جشنهای نوروز و مهرگان نه تنها در دوران اسلامی از یاد نرفت، بلکه بسیاری از حاکمان مسلمان به دلایل خاصّی آن را باشکوه برگزار میکردند.
اگرچه برخی از آیینها و جشنهای ایرانی با گذشت زمان به فراموشی سپرده شد، امّا عیدهای بزرگ اسلامی چون فطر و قربان به جشنهای بزرگ ایرانی افزوده شد و خلأ پدید آمده را از میان برد.
در تاریخ بیهقی هم به جشنهای ملّی- ایرانی و مذهبی توجه شده و از خلال آن میتوان به چگونگی برگزاری جشنها و به طور کلی آیین شادمانی و میزان توجه به آن از سوی مردم و حاکمان پیبرد و تحرّک و شادابی مردم را از آن دریافت.
1) جشن های مذهبی
1-1) عید فطر
عید فطر از بزرگترین اعیاد اسلامی میباشد که پس از پایان یافتن ماه رمضان و در روز اول ماه شوال برگزار و نماز این عید به جای آورده میشود.
در تاریخ بیهقی آمده که امیر قبل از فرا رسیدن عیدِ فطر دستور میداد تا وسایل و هر آنچه که برای آن روز لازم است را آماده کنند. بیهقی آماده شدن برای عید فطر سال 428هجری را چنین بیان میکند:
و روز دوشنبه عید فطر بود. امیر پیش بیک هفته مثال داده بود ساختن تعبیههای این روز را. و تعبیهیی کرده بودند که اقرار دادند پیران کهن که بهیچ روزگار برین جمله یاد ندارند، و سوار بسیار بود نیز بدشت شابهار.(بیهقی، 1389: 746)
همچنین علاوه بر نشاط و فراهم کردن بساط شادمانی، خوانهای مفصّلی به این مناسبت گسترده میشد و هر گروه و مرتبه بر خوانی مینشستند و شاعران شعر میخواندند.
خوانی نهاده بودند سلطان را در آن بنای نو که در باغ عدنانی ساخته بودند و خوانهای دیگر نهاده بودند در باغ عدنانی، سرهنگان تفاریق و خیلتاشان را بر آن خوان[ها] بنشاندند. شعرا شعر میخواندند.(بیهقی، 1389: 40)
و روز چهارشنبه عید کردند. و خوانی نهاده بودند سخت باتکلّف، آنجا نشست، اولیا و حشم و بزرگان را بنشاندند. و شعرا پیش آمدند و شعر خواندند. هم برین خوان و دیگر خوان که سرهنگان و خیلتاشان و اصنافِ لشکر بودند.(بیهقی، 1389: 423)
و روز سهشنبه عید کردند و امیر فرمود تا تکلّفی عظیم کردند، و پس از آن خوان نهاده بودند، اولیا و حشم و لشکر را. و امیر با ندیمان نشاطِ شراب کرد.(بیهقی، 1389: 648)
و روز چهارشنبه عید کردند سخت برسم و باتکلّف، و اولیا و حشم را بخوان فرود آوردند.(بیهقی، 1389: 723)
و امیر بدان خانهی بهاری که بر راست صفّه است بخوان نشست، و فرزندان و وزیر سپهسالار و امیران دیلمان و بزرگان حشم را برین خوان نشاندند و قوم دیگر را بر خوانهای دیگر. و شاعران شعر خواندند.(بیهقی، 1389: 746)
پس از شعر خواندن، مطربان مینواختند و در مقابل امیر شاعران و نوازندگان را مینواخت.
مطربان زخمه گرفتند و نشاط بالا گرفت.(بیهقی، 1389: 40)
و امیر شاعرانی را که بیگانهتر بودند بیست هزار درم فرمود، و علوی زینبی را پنجاه هزار درم بر پیلی بخانهی او بردند، و عنصری را هزار دینار دادند، و مطربان و مسخرگان را سیهزار درم.(بیهقی، 1389: 423)
امّا زمانی که گرفتاری و مشکلی در کارها بود این مراسم بدون تشریفات انجام میگرفت و شعری خوانده نمیشد. بیهقی دلمشغولی امیر در عید سال 429هجری را چنین بیان میکند:
و روز آدینه عید فطر کرده آمد؛ امیر نه شعر شنود و نه نشاط کرد از تنگدلی که بود که هر ساعت صاعقهی دیگر، خبری رسیدی از خراسان.(بیهقی، 1389: 877)
2-1) عید اَضحی(قربان)
عید اضحی(قربان) نیز از اعیاد بزرگ اسلامی میباشد که چون دیگر جشنها با تکلّف برگزار میشد. بعد از اینکه مراسم نماز عید و قربانی به جا آورده میشد امیر بر خوان مینشست و همهی بزرگان را به خدمت میپذیرفت.
و روز [یک]شنبه دهم ذیالحجّه رسم عید اضحی باتکلّف عظیم بجای آوردند و بسیار زینتها رفت از همه معانی.(بیهقی، 1389: 438)
و روز شنبه عید اضحی کردند با تکلّف و کارها رفت این روز و خوانهایِ باتکلّف نهادند.(بیهقی، 1389: 752)
و دیگر روز عید اضحی کردند و امیر بسیار تکلّف کرده بود هم بمعنی خوان نهادن و بحدیث لشکر و پس از نماز و قربان امیر بر خوان نشست و ارکانِ دولت و اولیا و حشم را فرود آوردند و بخوانها بنشاندند.(بیهقی، 1389: 886)
بیهقی تکلّف در برگزاری عید اضحی را در سال 430هجری چنین ذکر میکند:
و عید اضحی فراز آمد، امیر تکلّفی بزرگ فرمود از حد و اندازه گذشته. و هرات شهری است که آن سلاح که آنجا بود بهیچ شهر نبودی، روزِ عید چندان سوار و پیادة تمام سلاح بمیدان آمد که اقرار دادند پیرانِ معتمد که بهیچ روزگار مانند آن یاد ندارند. و عید کرده آمد و خوانها نهادند. پسِ عید لشکر عرض کرد امیر بدشت خدابان، و هر کس که نظارة آن روز بدید اقرار داد بهیچ روزگار چنین لشکر یاد ندارد.(بیهقی، 1389: 921)
سپس شاعران شعر میخواندند و هدیه میگرفتند و مطربان مینواختند.
و شاعران شعر خواندند، که عید فطر شعر نشنوده بود، و مطربان بر اثرِ ایشان زدن گرفتند و گفتن. و شعرا را صله فرمود.(بیهقی، 1389: 886)
همچنین امیر روز قبل از عید قربان -روز عرفه- را روزه میگرفت و حتّی اگر این روز با جشن دیگری مصادف میشد، مراسم آن روز را به خاطر عرفه ترک میکرد:
و روز چهارشنبه نهم ذوالحجّه بجشن مهرگان بنشست و هدیههای بسیار آوردند؛ و روز عرفه بود، امیر روزه داشت، و کس را زهره نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردی.(بیهقی، 1389: 886)
نباید نادیده گرفت که همهی جشنها در دربار غزنوی با تکلّف برگزار نمیشدهاست. بیهقی بیان میکند که عید اضحی در سال 431هجری بدون تکلّف و آرام برگزار شد و خوانی پهن نگردید.
و عیدِ اضحی فراز آمد، امیر مثال داد که هیچ تکلّفی نباید کرد بحدیثِ غلامان و پیاده و حشم و خوان و برخضرا[ء] از برِ میدان آمد و نمازِ عید کردند و رسمِ قربان بجای آوردند، عیدی سخت آرامیده و بیمشغله، و خوان ننهادند و قوم را بجمله بازگردانیدند. و مردمان آنرا بفال نیکو نداشتند. و میرفت چنین چیزها، که عمرش بپایان نزدیک آمده بود و کسی نمیدانست. (بیهقی، 1389: 982)
بررسیها نشان میدهد که در دورهی غزنویان برگزاری جشنهای مذهبی اهمیت زیادی داشته است و همانطور که ذکر شد بیشتر جشنها با تکلّف خاصّی برگزار میشده است.
2) جشن های ملّی
1-2) مهرگان
در سبب پیدایش جشن مهرگان گفتههای زیادی است، عدّهای سبب پیدایش جشن مهرگان را غلبهی فریدون بر ضحّاک میگویند و برخی هم میگویند در این روز فریدون قبل از دفع ضحّاک بر تخت نشست و از این روی مردم آن را جشن گرفتند. پارسیان گویند که در این روز خداوند زمین را بگسترانید و اجساد را خلق کرد. در جایی فردوسی جشن مهرگان را منسوب به زمان فریدون دانسته و میگوید:
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیاراست با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوه گشت از بدی
گرفتند هر کس ره ایزدی
دل از داوریها بپرداختند
بآئین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام
گرفتند هر یک زیاقوت جام
بفرمود تا آتش افروختند
همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تنآسایی و خوردن آئین اوست
(کزازی، 1386: 58)
در تاریخ بیهقی آمده که در روز جشن مهرگان سلطان مسعود بر تخت مینشست و اولیا و حشم پیش میآمدند و امیران نواحی برای شاه هدایایی میفرستادند.
و روز دوشنبه دو روز مانده از ماهِ رمضان به جشن مهرگان بنشست و چندان نثارها و هدیهها و طرف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت.(بیهقی، 1389: 422)
روز دوشنبه شانزدهم ذوالقعده مهرگان بود، امیر بامداد بجشن بنشست، و نثارها و هدیهها آوردند از حدّ و اندازه گذشته. و پس از نماز نشاط کرد و رسم مهرگان بجای آوردند سخت نیکو با تمامی شرایطِ آن.(بیهقی، 1389: 715)
و روز یکشنبه چهارم ذوالحجّه بجشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هدیهها که ساخته بودند پیشکش داد و آن وقت بیاوردند، و اولیا و حشم نیز بسیار چیز آوردند.(بیهقی، 1389: 752)
همچنین شعرا شعر میخواندند و همه به افتخار این روز شادمانی میکردند، شاعران و نوازندگان هم از امیر صله میگرفتند.
و شعرا شعر خواندند و صلت یافتند، که این خداوند شعر میخواست و بر آن صلتهای شگرف میفرمود ... و پس از شعر بسرِ نشاط رفت و روزی خرّم بپایان آمد.(بیهقی، 1389: 752)
بیهقی چگونگی جشن مهرگان سال 427هجری را بهطور مفصّل اینگونه بیان میکند:
و روز شنبه بیستوچهارم ذیالقعده مهرگان بود، امیر، بجشن مهرگان بنشست، نخست در صفّه سرای نو در پیشگاه، و هنوز تخت زرّین و تاج و مجلس خانه راست نشده بود. و خداوندزادگان و اولیا و حشم پیش آمدند و نثارها بکردند و بازگشتند. و همگان را در آن صفّة بزرگ که بر چپ و راستِ سرای است، بمراتب بنشاندند و هدیهها آوردن گرفتند. ... پس امیربرخاست و بسرایچه ی خاصّه رفت و جامه بگردانید و بدان خانهی زمستانی بگنبد آمد که بر چپ صفّه بار است. و این خانه را آذین بسته بودند سخت عظیم و فراخ و آنجا تنور[ی] نهاده بودند که بنردبان فراشان بر آنجا رفتندی و هیزم نهادندی و تنور بر جای است. آتش در هیزم زدند و غلامان خوانسالار با بلسکها در آمدند و مرغان گردانیدن گرفتند و خایه و کواژه و آنچه لازمهی مهرگان است ملوک را از سوخته و برگان روزه میکردند. و بزرگان دولت بمجلس حاضر آمدند و ندیمان نیز بنشستند و دست بکار کردند و خوردنی علی طریق الاِستلات میخوردند و مطربان زدن گرفتند و روزی بود چنان که چنین پادشاه پیش گیرد. (بیهقی، 1389: 724)
جشن مهرگان از همه جشنها باشکوهتر بوده و قابل ذکر است که گاهی به علّت برخی مشکلات و یا همزمانی با روزی خاص، امیر این جشن را ساده برگزار میکرد.
و روز چهارشنبه نهم ذوالحجّه بجشن مهرگان بنشست و هدیههای بسیار آوردند؛ و روز عرفه بود، امیر روزه داشت، و کس را زهره نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردی.(بیهقی، 1389: 886)
و امیر، بجشن مهرگان نشست روز سهشنبه بیست و هفتم ذوالحجّه، و بسیار هدیه و نثار آوردند. و شعرا را هیچ نفرمود، و بر مسعود رازی خشم گرفت و فرمود تا او را به هندوستان فرستادند، که گفتند که او قصیدهیی گفته است و سلطان را در آن نصیحتها فرموده.(بیهقی، 1389: 925)
2-2) سده
سده یکی از جشنهای باستانی ایران است که در شب دهم بهمن برگزار میشد. ایرانیان معتقد بودند که در این زمان جهنّم از زمستان زاده میشود؛ زیرا به اعتقاد ایرانیان باستان دوزخ جایی بسیار سرد بوده است، پس آتش میافروختند تا زشتی و پلیدی جهنّم را دور کنند و گرداگرد آن به شادمانی، خوردن و نوشیدن میپرداختند.
در تاریخ بیهقی و در روزگار سلطان مسعود آمده که، جشن سده در شب برگزار میشد و از چند روز قبل از فرا رسیدن سده، هیزم و چوب گز جمع میکردند و در صحرایی روی هم میانباشتند و آتش عظیم بر پا میساختند و نوازندگان به مجلسآرایی و شاه و اطرافیان به نشاط مشغول بودند.
و سده نزدیک بود، اشتران سلطانی را و از آن همه لشکر بصحرا بردند و گز کشیدن گرفتند تا سده کرده آید و پس از آن حرکت کرده آید. و گز میآوردند در صحرایی که جوی آب بزرگ بود. ... و سده فراز آمد، نخست شب امیر بر آن لب جویِ آب که شراعی زده بودند، بنشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش بهیزم زدند -و پس از آن شنیدم که قریب ده فرسنگ فروغ آن آتش بدیده بودند- و کبوتران نفط اندود بگذاشتند و ددگان برفاندود و آتش زده و دیدن گرفتند و چنان سدهیی بود که دیگر آن چنان ندیدم و آن بخرّمی بپایان آمد.(بیهقی، 1389: 666)
3-2) نوروز
نوروز اوّلین روز بهار، آغاز سال نو و بزرگترین جشن ملّی ایرانیان است که در اساطیر ایرانی به جمشید نسبت داده شده و آن را «نوروز جمشیدی» نامیدهاند. شاهنامهی فردوسی نیز جشن نوروز را بر به تخت نشستن جمشید نسبت میدهد. در نوروز باستان پنج روز اوّل فروردین نوروز عامّه بود. شاه بارعام میداد و هر روز گروهی از مردم را برای شادباش نوروزی به حضور میپذیرفت. روز ششم، نوروز بزرگ و نوروز خاصّه خوانده میشد. شاه به خلوت میرفت و با نزدیکان خود مینشست.
در این روز کهتران برای امیر مسعود هدیههایی میآوردند و امیر هم در مقابل رسم به جای میآورد و به آنها هدیه میداد و امیر به شعر شاعران گوش میداد و شاعران و مطربان را صله میفرمود.
و روز سهشنبه چهار روز باقی مانده از جمادیالاولی امیر بجشن نوروز نشست، و دادِ این روز بدادند کهتران بآوردن هدیهها. و امیر هم داد بنگاهداشتِ رسم.(بیهقی، 1389: 757)
و روز پنجشنبه هژدهم ماه جمادیالاُخری امیر بجشن نوروز بنشست. و هدیهها بسیار آورده بودند، و تکلّف بسیار رفت. و شعر شنود از شعرا، که شادکام بود درین روزگارِ زمستان و فارغ دل و فترتی نیفتاد، و صلت فرمود، و مطربان را نیز فرمود.(بیهقی، 1389: 941)
جشن نوروز -تنها جشن ملّی و باستانی به جا مانده- به عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته است و هر ساله با شکوه خاصّی برگزار میگردد.
بررسیها نشان میدهد که جشنهای ملّی و باستانی ایران باوجود اینکه غزنویان غیر ایرانی و ترکنژاد بودند، در این دوره از اهمیت و ارزش خاصّی برخوردار بوده و جایگاه ویژهای داشتهاند و با آداب و رسوم خاص، و با تکلّف بسیاری برگزار میشده است.
از نمودار زیر -برآمده از تاریخ بیهقی- میتوان فهمید که با وجود اهمیت جشنهای ملّی و باستانی در دربار غزنویان و برگزاری باشکوه این جشنها در این دوره، باز هم جنبهی دینی و برگزاری جشنهای مذهبی نسبت به جشنهای ملّی پررنگتر است و علّت آن را هم میتوان وابستگی غزنویان به خلیفهی بغداد و نیز تأثیر متقابل آن بر حکومت غزنوی دانست.
نتیجه:
- جشنهای ملّی و مذهبی در دورهی غزنوی از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و هر کدام از جشنها باشکوه و جلال به پا داشته میشده است. چنانکه در بعضی از جشنها چند روز قبل وسایل و آلاتی تعبیه میکردند تا هر چه عظیمتر برگزار شود و خود امیر هم در این مراسم و جشنها شرکت میکرد.
- در دربار غزنوی جشنهای مذهبی نسبت به جشنهای ملّی مهمتر بوده و این خود گواهی بر تأثیر فراوان حکومت بغداد و خلیفه بر حکومت غزنوی میباشد البته نباید فراموش کرد که جشن مهرگان که از جشنهای ملّی میباشد، جایگاهی خاص در این بین دارد.
- توجّه امیر مسعود- که خود غیر ایرانی و ترکنژاد بود- به جشنهای ملّی ایرانیان، نشان از تأثیر فرهنگ ایرانی بر حکومتهایی است که غیر ایرانی بوده و نتوانستهاند عناصر فرهنگی ایران را تغییر دهند. البته این میتواند سیاست این حکومتها باشد که از این طریق وحدت اقوام مختلف ایرانی را حفظ نمایند و بتوانند به راحتی بر این عرصهی گسترده حکومت کنند.
- اکنون توجّه به جشنهای ملّی و باستانی کمرنگتر شده، به طوری که نامی از جشن مهرگان و سده برده نمیشود و فقط جشن ملّی نوروز جایگاه خود را حفظ کرده و در بین ایرانیان پاس داشته میشود.
فهرست منابع:
آقاحسيني،حسين و صالحي ساداتي،زهرا(1386).«تحليلي بر بازتابجشنها و عيدها در شعر فارسي(تا سده هفتم)»، مجله تخصصي زبان و ادبيات دانشكدهادبيات و علوم انساني مشهد، 40، 18-1.
بیهقی، ابوالفضل. (1389). تاریخ بیهقی. به کوشش خلیل خطیب رهبر. چاپ چهاردهم. تهران: نشر مهتاب.
علیپور، منوچهر. (1389). جشن مهرگان. تهران: تیرگان.
قدمگاهي ثاني، نسرين و دارالحسيني، منيره السادات(1389). «گذري بر گاهنامه مهرگان در ايران باستان و ادب پارسي»، فصلنامه تخصصی ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، 7(27)، 210-180.
کزازی، میرجلالالدین. (1386). نامة باستان. چاپ ششم. تهران: سمت.
یاحقی، محمدجعفر. (1349). یادنامه ابوالفضل بیهقی. مشهد: انتشارات دانشگاه فردوسی.
مطالب مشابه :
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی
مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی ضمن تاکید بر این موضوع که کلید دانش انبوه بشر خواندن و
گزارش کارگاه آموزشی – توجیهی استان شناسی خراسان رضوی
جغرافیای خراسان رضوی شهرستان طرقبه شاندیز و اعلام آمادگی اداره ی آموزش و پرورش آن
جشنهای ملّی و مذهبی در تاریخ بیهقی: منوچهر توسلی
زبان و ادبیات فارسی متوسطه خراسان رضوی مركز سنجش آموزش و پرورش; برخی از مقالات چاپ شده
تشکیل مدارس تجربی در پیوست دانشگاه فرهنگیان این استان خراسان رضوی
مدیرکل اموزش و پرورش خراسان رضوی از تشکیل مدارس تجربی در پیوست دانشگاه فرهنگیان این استان
مديركل آموزش وپرورش خراسان رضوي منصوب شد
کل آموزش و پرورش خراسان رضوی: مراسم تودیع و معارفه مدیر کل آموزش و پرورش در سالن همایش
آموزش و پرورش معلولین جسمی حرکتی در استان خراسان رضوی- مشهد مقدس
آموزش و پرورش معلولین استثنایی کشور آموزش و پرورش استثنایی خراسان رضوی آموزش و
برچسب :
آموزش و پرورش خراسان رضوی