شکار کبک

روز پنجشنبه برای شرکت در مراسمی به شهرستان اهر رفته بودم. کمی کار ریز و خرد داشتم که آنها را انجام می دادم. از دوستان هم کسی نبود تا با هم باشیم. همینطور زمان می گذشت. تا رسید به ساعت ۱۲. پسر داییم که گویا کارش تعطیل شده بود به من زنگ زد و سراغ اسلحه را گرفت که آیا همراه بردم یا نه. جواب من هم مثبت بود. اصرار کرد تا چرخی در شکارگاه بزنیم. من هم که همیشه شکار را مقدم بر سایر کارها می دانم جواب مثبت به درخواست وی دادم. پسر داییم هم از فرصت استفاده کرد و تفنگ بادی دیانا ی خودش را نیز برای تنظیم همراه آورد. ساعت ۱۲:۳۰ به طرف دامنه های کوه هشتسر به راه افتادیم. بعد از ۴۵ دقیقه به شکارگاه رسیدیم. شکارگاهی زیبا در دامنه کوهی زیبا. پیاده عازم شدیم. صدای کبک ها گوش را کر می کرد. شکارگاه پر بود از کبک ریز و درشت. شکارچی دیگری هم نبود!!! ۳تا کبک از حدود ۵۰ متری پریدند. صدای شلیک شکارگاه را پر کرد. یکی از کبک ها از بقیه جدا شده و با سر به زمین برخورد کرد. کبک را برداشتیم و به راهمان ادامه دادیم. ۵تا کبک سراسیمه به سمت بالا حرکت می کردند. به طرفشان حرکت کردیم. کبک ها پریدند. ۲ بار به سمتشان شلیک کردم که چیزی عایدمان نشد. دره ای را سپری کردیم و به منطقه اصلی شکارگاه قدم نهادیم. قسمت آفتابگیر کوه عادی اما قسمت روبروی آن برف داشت. کبک ها از دور پریدند و به قسمت برفی رفتند. من هم برای رسیدن به آنها باید دره کوچکی را رد می کردم. نظرم به کبک هایی بود که داشتند داخل برفها به سمت بالای کوه حرکت می کردند. در همین حال دسته ای کبک از سمت راست من پریدند. عکس العمل ضعیفی داشتم و آخرین کبک را نشانه رفتم. با صدای شلیک کبک در هوا چرخ زنان روی بوته ای در قسمت شیب دار افتاد. همه جا برف و یخ بود برای همین کلی انرژی برای برداشتن کبک از داخل بوته صرف کردم. خلاصه کبک را برداشتم و به راهمان ادامه دادیم. رد پای کبک ها روی برف نظرم را جلب کرد. در همین هنگام از دور چند کبک پریدند. آماده و مصمم شدم که حتما کبکی خواهد پرید. از فاصله حدودا ۸۰ متری کبکی به طور مسقیم پرید. دو دل شدم اما شلیک کردم. کبک با کمی فاصله داخل برف سقوط کرد و ما خوشحال از این شکار. ساعت حوالی ۳ را نشان می داد. پسر داییم پیشنهاد کرد تا کبک ها را کباب کرده و به عنوان نهار صرف کنیم. شروع کردیم به آماده کردن کبک ها. بعد از خوردن نهار آماده برگشت شدیم. تا ماشین ۴۵ دقیقه ای فاصله داشتیم. که در این بین هوا هم رو به تاریکی گذاشت. بیش از ۲۰ کبک از بالا و پایین پریدند اما به دلیل تاریکی نمی شد کبک ها را تشخیص داد و فقط صدای پریدن آنها می شنیدیم. و این چنین بود شکار نیمروزی ما. در پایان چند تصویر از این شکار را به نمایش می گذارم. موفق و پیروز باشید

شکار کبک

مطالب مشابه :

همه چیز درباره کبک

طرز صحیح شکار کبک

روشهای رایج شکار کبک

اصول شکار کبک

شکار کبک

راه های شکار کبک

50 نکته در شکار کبک