گزارش مراسم یک عروسی در بافت

از نجابت تا حقارت

بارش باران چند روز قبل طراوت و شادابی مطبوعی را به شهر هدیه کرده است ، درختان و سبزه زارها پس از ماه ها تن خود را در باران شستشویی داده اند و رنگ و رویشان جلایی پیدا کرده است.

دیدار همشهریان در مراسمی غیر از پرسه و عزاداری ، شوق حضور در این مراسم را برایم دوچندان کرده است ، پس از پرس و جو محل برگزاری این مراسم را پیدا کردم.

وزش باد و خاک برخاسته از جاده خاکی و زمین های کشاورزی اطراف ، خودرو تپیده در گل و لای برجامانده از بارندگی چند روز قبل ،خستگی وحیرانی مدعوین درپیدا کردن تالار عروسی ، موهای پریشان و پر از گرد و خاک و لباس های نونواری که حالا دیگر پر از گرد و خاکند، وصفی است از لحظات اولیه حضور در این مراسم

وارد سوله ای می شوم که قرار است در این مکان دو جوان پیوند زندگی خود را جشن بگیرند ، در این سوله بهانه محرومیت ، عدم توسعه ، مهاجرت ، جناح بازی های سیاسی ، موقعیت جغرافیایی و...را نمی شود آورد ، تنها چیزی که در این سوله قابل تعریف می باشد نجابت و رضایت مردم شهر بافت می باشد که در قبال هزینه قابل توجه ای که از سرناچاری به مالکین این سوله ها پرداخت می کنند ، اینگونه و در این سطح نازل و تحقیرآمیز سرویس می گیرند.

پس از یک ساعت که در این سوله بی روح بر روی صندلی فایبرگلاس پر گرد و خاک نشستم ، جوانکی کلاه بر سر که گیس های بلندش از پشت کلاه بر پیراهن مشکی اش آویز شده بود ، سینی چای را به شکل نامناسب و طلبکارانه به طرف من دراز کرد ، از لیوان یک بار مصرف آن اگر بگذریم ، ولی از چای سرد آن پس از حدود یک ساعت نمی شود گذشت .

پس از دو ساعت حضور در مراسم ، باز هم در ظرف یکبار مصرف ، با میوه و شیرینی از مهمانان پذیرایی می کنند ، این شکل پذیرایی بیشتر در مراسم عزاداری کاربرد دارد تا جشن و سرور

و شام هم در شکل و وضعیت نامناسب سرو می شود و در گرد و خاک بلند شده از تردد خودروها مراسم را ترک می کنم.

نمی دانم باید رضایت داشته باشم که به هر حال جا و مکانی از سوی بخش خصوصی برا ی اینگونه مراسم بر پا شده است یا که گله مند باشم که حداقل حرمت مهمان در قبال این همه هزینه باید حفظ شود.

حال که مردم از سرناچاری مجبور به استفاده از این سوله ها هستند ، نباید از سوی مسوولان ذیربط نظارتی بر اینگونه اماکن اعمال شود، آیا مالکین عزیزی که این سوله ها را برپا کرده اند، نباید بخشی از درآمد حاصله را برای رفاه و آسایش مهمانان هزینه کنند ، آیا هزینه آسفالت ورودی این سوله ها بیش از درآمد یک یا دو شب این سوله ها می باشد ، آیا بکارگیری دو تا سه نفر نیروی خدماتی کارآمد با لباس یک شکل هزینه چندانی دارد و هزار آیا ، اما و چرا به سراغم آمد که یادم افتاد در شهر بافت هستم و اگر غیر از این بود می بایست تعجب کنم . بقول مرحوم ناصر حجازی : باید همه چیزمان به هم بیاید.

عکس الگو می باشد.

گزارش مراسم یک عروسی در بافت

مطالب مشابه :

8 تالار عروسی در انزلی پلمب شد

گزارشی از هزینه های برگزاری مراسم عروسی در تهران

یک شب عروسی و هزار شب بدهی

10 معیار برای انتخاب تالار عروسی ...

عروسی برادرم

گزارش مراسم یک عروسی در بافت

سینما سعید نورآباد یا تالار عروسی