مقاله رابطه بین سرمایه اجتماعی ومدیریت دانش


رابطه بين سرمايه اجتماعي و مديريت دانش
(ارائه مدل جديد)
يونس فاتح دانشجوي دوره دكتراي كسب و كار (DBA) دانشگاه صنايع و معادن
رحمان آقاپور كارشناسي ارشد مديريت اجرايي ـ گرايش استراتژي سازمان مديريت صنعتي آذربايجان‌شرقي
چكيده
شواهد تجربي در جوامع مبتني بر دانايي، اهميت فرآيند خلق، جذب، بكارگيري و انتقال دانش را در ارتباط با سرمايه اجتماعي سازمانها به طور آشكارا نمايان مي‌سازند. امروزه دانش يک سرمايه تلقی مي‌شود و دارايي دانشی ملت‌ها، راهی برای مشارکت کشورهای در حال توسعه در انقلاب دانشی به شمار می‌آيد که در کاهش فاصله بين کشورهای در حال توسعه و توسعه‌يافته نقش دارد برای دست‌يابی به توسعه مبتنی بر دانايی، مديريت دانش يک رکن اساسی است. چنانچه دانش به صورت اصولی مديريت نشود و دانش فردی به دانش جمعی تبديل نگردد نمی‌توان آن رابه عنوان رکن توسعه قلمداد کرد.
هدف اصلي اين مقاله كمك به توسعه مفهوم سرمايه اجتماعي و نقش آن در مديريت دانش بوده كه تأثير بسزايي در توانمندسازي كاركنان، كارآفريني، انباشت سرمايه انساني و نهايتاً اقتصاد نوين دارد. در اين مقاله ابتدا چارچوب تئوريكي سرمايه اجتماعي ارايه شده و سپس بر مبناي زيرساختهاي مديريت دانش، به وضعيت سرمايه اجتماعي مي‌پردازد. يافته‌هاي اين بررسي از عوامل تسهيل‌كننده و توسعه‌دهنده يك چارچوب يكپارچه كه براي مديريت امور دشوار لازم مي‌باشند، حمايت كرده و مزاياي آينده‌ي مديريت اين امور را با مد نظر قرار دادن ارتباط آن با چندين عامل اجتماعي بر مي‌شمارد. پيشنهادات ارائه شده بر اساس مدل مديريت دانش و سرمايه‌هاي اجتماعي هم مي‌باشد.
واژه‌هاي كليدي: سرمايه اجتماعي، مديريت دانش  
مقدمه
سازمان‌هاي عصر حاضر در يک محيط کاملاً رقابتی و بسيار پويا فعاليت مي‌کنند که مهم‌ترين سرمايه آنها، کارکنان‌شان مي‌باشد. استمرار و تداوم مزيت رقابتی سازمانها در چنين شرايطی در داشتن کارکنان دانش‌گرا، خلاق و نوآور است که مي‌توانند با اصلاح يا تغيير آگاهانه در کارکردها و فرآيندها مزيت پايدار براي سازمان خود خلق نمايند. يكي از ويژگي‌هاي اقتصاد دانشي، تغيير دائمي موقعيت‌ها و شرايط است. بنابراين، سازمان‌ها بايد پيوسته دانش خود را غني كرده، دانش جديد ايجاد كنند و اين را در فرآيندهاي توليدي و خدماتي خود بكار گيرند. براي اينكه سازمان‌ها بتوانند در اقتصاد دانشي موفق باشند، بايستي در نوآوري مستمر و پيوسته، كه به عنوان يك عامل حياتي محسوب مي‌شود، فعال باشند. اثربخشي فرآيند ايجاد دانش، سطح نوآوري را تعيين مي‌كند. شايان ذكر است سازمان‌ها داراي سه نوع سرمايه مالي، فيزيكي و فكري هستند.
بايستي توجه كرد كه به مرور زمان هر كدام از دو سرمايه مالي و فيزيكي رو به افول مي‌گذارد ولي سرمايه فكري هر چه قدر بيشتر بكار گرفته شود غني‌تر و پربارتر مي‌شود.
ابعاد سرمايه فكري در سه مفهوم سرمايه انساني، ساختاري و اجتماعي تعريف مي‌شوند كه هر كدام مفهومي متمايز از همديگر دارند.
از ديدگاه ناهپيت و گوشال سرمايه اجتماعي در برگيرنده دانشي است كه در تعاملات بين افراد و شبكه روابط متقابل آن‌ها قرار دارد و مورد استفاده قرار مي‌گيرد. سرمايه اجتماعي، اهميت اساسي شبكه‌هاي قوي، روابط مبتني بر اعتماد و همكاري را در اجتماعات آشكار مي‌سازد. از ديدگاه سازماني، گوشال و ناهپيت سرمايه اجتماعي را به عنوان جمع منابع بالفعل و بالقوه موجود در درون، قابل دسترس از طريق و نيز ناشي شده از شبكه روابط يك فرد يا يك واحد اجتماعي تعريف مي‌كنند. از ديدگاه آنها، سرمايه اجتماعي يكي از قابليت‌ها و دارايي‌هاي مهم سازماني است كه مي‌تواند به سازمان‌ها در خلق و تسهيم دانش كمك بسيار نمايد و براي آن‌ها در مقايسه با سازمان‌هاي ديگر مزيت سازماني پايدار ايجاد كند.
مديريت دانش
امروزه دانش در قلب اقتصاد جهان قرار دارد و مديريت دانش در کسب موفقيت سازمانها يک امر حياتی تلقی مي‌شود. بنابراين استقرار آن بيش از گذشته ضرورت يافته است. عوامل متعدد و بيشماري در موفقيت استقرار مديريت دانش نقش دارند  يكی از اين عوامل سرمايه اجتماعی است (سيف‌الهی و داوري ـ 1996).
گرايش مداوم به اقتصاد جهاني منجر به جهاني شدن دانش شده است. گزارش‌هاي موفقيت‌آميز سي.ان.ان و ميكروسافت؛ حركت به سوي دهكده جهاني را تشريح مي‌كند، جايي كه تفاوت‌هاي زماني و مكاني اهميت خود را از دست مي‌دهند (باداراكو، 1991).
در هر حال، آنچه مسلم است آنست كه مي‌توان با آشنايي با تعاريف گوناگون، ابعاد و مصاديق اين امر را بيشتر شناخت و آن را بهتر به كار گرفت. در اين جا با ارائه تعاريف گوناگون از دانش و سپس با تعريف مديريت دانش، ابعاد و ديدگاههاي ارائه شده در اين زمينه سعي خواهد شد تا آن‌ها را بهتر مورد بررسي قرار دهيم.
دانش، اطلاعات كاربردي و سازماندهي شده براي حل مسائل است.
دامنه تعاريف ارائه شده در مورد دانش، از كاربردي تا مفهومي و فلسفي و از نظر هدف،  محدود تا گسترده را شامل مي‌شود. برخي تعاريف دانش كه توسط انديشمندان و صاحبنظران ارايه شده به شرح زير مي‌باشند:
ü دانش، اطلاعات كاربردي و سازماندهي شده براي حل مسائل است (ولف).
ü دانش، اطلاعاتي سازماندهي و تجزيه ‌وتحليل ‌شده است كه مي‌تواند قابل ‌درك و نيز كاربردي براي حل مساله و تصميم ‌گيري باشد (تورين).
ü دانش، شامل حقايق و باورها، مفاهيم و انديشه‌ها، قضاوت‌ها و انتظارات، متدولوژي (روش‌شناسي) يا علم اصول و نحوه انجام فنون است (ويگمن، 1997).
ü دانش، مجموعه‌اي از نگرش‌ها، تجربيات و مراحلي است كه به صورت درست و صحيح، كنار يكديگر قرار گرفته‌اند؛ از اين ‌رو راهنماي مناسبي براي افكار، رفتارها و ارتباطات مي‌باشد (روم.ون دراسپك و اسپيكروت).
ü دانش، استدلال در باب اطلاعات و داده‌ها براي دستيابي به كارايي، حل مسائل، تصميم‌گيري، يادگيري و آموزش است (بكمن).
ü دانش سازماني، به اطلاعات پردازش‌ شده و جاسازي شده از جريانات عادي و مراحلي كه قابليت اقدام دارند و نيز دانش به دست آمده به وسيله سيستم‌هاي سازماني، مراحل، توليدات، قوانين و فرهنگ اطلاق مي‌گردد.
تعاريف فوق و مفاهيم بكار رفته در آنها به خوبي بيانگر نقش پراهميت دانش در برنامه‌ريزي‌ها، تصميم‌گيري‌ها و پياده‌سازي راهكارها در راستاي حل مسائل گوناگون مي‌باشند و اين خود، توجه ما را به موضوع مديريت دانش معطوف مي‌دارد.
5-3-2- مروري بر مدل‌هاي اصلي مديريت دانش


دلايل اهميت مديريت دانش
برخورد هوشمندانه با منابع دانش، عاملي مؤثر و مهم در موفقيت سازمان‌ها به شمار مي‌رود. در اين جا بصورت خلاصه عواملي را كه بر اهميت مديريت دانش دلالت مي‌نمايند را بر مي‌شماريم:
1- دانش موتور توليدكننده درآمد است.
2- دانش يك دارايي مهم و استراتژيك سازماني است.
3- رشد روزافزون مشاغلي كه بر پايه ايجاد و استفاده از دانش قرار دارند.
4- همگرايي فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات و ظهور ابزارهاي نوين در اين زمينه.
5- كاهش شكاف علمي ـ اقتصادي ميان كشورهاي غني و فقير.
6- اشتغال‌زايي، به گونه‌اي كه به عنوان نمونه، در سال 2002 هشتاد درصد شاغلان در پست‌هاي مرتبط با دانش، در كارهاي خدماتي سازمان‌هاي پيشرفته، مشغول به كار بوده‌اند.
7- ايجاد ارزش افزوده قابل توجه با بكارگيري مديريت دانش.
و اما نبود مديريت دانش در سازمان، مشكلات و زيان‌هايي نظير موارد ذيل به همراه خواهد داشت:
1- عدم وجود نشانه‌هاي ابداع و ابتكار.
2- عدم اولويت‌بندي و استفاده از انواع دانش.
3- عدم مشاهده دانش خارجي.
4- عدم جذب دانشگرهاي جديد .
5- عدم استفاده از مديريت سيستمهاي اطلاعاتي.
6- مخفي و سياسي كردن اطلاعات.
7- ايجاد شكاف در سازمان در نتيجه ايجاد فاصله كارشناسان.
8- احتكار دانش به جاي ازدياد آن.
9- فراموش شدن موارد مهم و اساسي سازمان.
10- استفاده محدود از دانشهاي موجود.
11- نبود مستندات در خصوص تجربيات به دست آمده.
12- سيستم انگيزشي نامناسب براي تسهيم دانش و توسعه آن .
و بسياري موارد اين چنيني ديگر كه بر اهميت بكارگيري مديريت دانش دلالت نموده‌اند.
راهکارهای غلبه بر مشکلات پياده سازی مديريت دانش
در ادامه 4 راهکار برای استقرار مديريت دانش و غلبه بر موانع روبروی آن ارايه می‌شود. پيشنهادها از بالا به پايين دارای درجه اهميت بالاتر می‌باشند که لازم است تا سازمان‌ها به ترتيب آن‌ها را بررسی و اجرا نمايند.
الف)  مسئله اصلی که  باعث عدم  توجه  به مديريت دانش در سازمان‌های دولتی شده است آشنا نبودن مديران با مديريت دانش، مزايای آن  و  فرايند پياده‌سازی آن در سازمان می‌باشد. مدير بايد بتواند موضوعات دانشی سازمان را تعيين نمايد. فرايندها را بازنگری کند و آنهايی را که بيشترين ارزش را ايجاد مي‌کنند، تشخيص دهد. سپس بايد شبکه‌ها و پايگاه داده‌های کامپيوتری ايجاد کند  تا اطلاعات به آسانی در اختيار افرادی که به آن نياز دارند قرار گيرد (فرزاد اميدواران، 1385).
اين امر نيازمند اين است که دولت با توجه بيشتر به مسئله مديريت دانش مديران ارشد سازمان‌ها را آموزش دهند و آنها را به سمت مديريت دانش در سازمان‌هاشان سوق دهند.
ب) الگوبرداری و بررسی تجربيات سازمان‌های خصوصی می‌تواند به سازمان‌های دولتی در پياده‌سازی فرايند مديريت دانش  کمک  کند. سازمان‌های دولتی که هنوز استراتژی خاصی برای مديريت دانش تدوين نکرده‌اند می‌توانند  با بررسی سازمان‌های خصوصی و موفقيت‌ها و شکست‌های آن‌ها در پياده‌سازی فرايند مديريت دانش، از آن‌ها  الگو بگيرند  و مديريتی اثربخش  بر دانش سازماني‌شان داشته باشند.
ج) ايجاد فرهنگی که اشتراک گذاشتن دانش در سازمان را رواج داده، بر روی آن ارزش گذاشته و به آن پاداش دهد. مديريت بايد برای تسهيم  دانش، انگيزش و ساز و کارهايی  لازم  را  ايجاد  کند  تا کارمندان آن را برای شغل خود  مفيد پنداشته و با استفاده  از آن  توانايی خود را در انجام کارها بهبود بخشند (فرزاد اميدواران، 1385). ايجاد چنين فرهنگ دانشی نيازمند رهبر سازمانی قوی است که نگرش و رفتار افراد را تغيير  دهد.
د) برگزاری دوره‌های آموزشی به عنوان زيرساخت‌های لازم برای مديريت دانش در سازمان نيز ضروری است. در سازمان‌های دولتی نيروهای قديمی زيادی وجود دارند  که  توانايی کار کردن  با آفيس و اينترنت و ... را ندارند. همان‌طور که ذکر شد  دانش نهفته در ذهن  اين افراد باتجربه  يکی از منابع دانشی غنی در سازمان مي‌باشد. بنابراين نياز است تا سواد کامپيوتری اين افراد را ارتقا دهيم تا آن‌ها برای اشتراک گذاشتن دانش خود در سازمان مشکلی نداشته باشند.
تحولات پويا و پرشتاب در هزاره سوم، پيچيدگی فعاليت سازمانها را به دنبال داشته است و مديريت کارکنان دانشگر و سازمانهاي يادگيرنده را با چالش مواجه نموده است بطوريکه با اصول و قواعد سنتی نمي‌توان اين وضعيت را مديريت نمود. بنابراين سازمانها، نيازمند بازمهندسی همه مؤلفه‌هاي منطبق با چنين شرايطی هستند .استقرار مديريت دانش از جمله الگويی نوين تلقی شده است که با توجه به عوامل مختلف از جمله سرمايه اجتماعی به عنوان عامل مهم، عملياتی مي‌گردد.
مديريت استراتژيك و مديريت عملياتي
مديريت دانش سازمان‌ها عنصر اساسي در دستيابي و بقاي مزيت رقابتي در سازمان است. مفهوم مديريت دانش، گونه‌هاي متفاوتي از دانش جهت پشتيباني استراتژي كلان سازمان، ارزيابي وضعيت كنوني مديريت دانش، انتقال مباني دانش جاري در سازمان به پايگاه‌هاي جديد و قدرتمند دانش و جبران و اصلاح كمبودهاي موجود در اين حيطه ارائه مي‌كند.
در تعريف ديگري از مديريت دانش، آن را مجموعه‌اي از فرايندها مي‌دانند كه نتيجه اين فرايندها توانمندسازي دانش جهت ايفاي نقش كليدي در ايجاد ارزش افزوده و ارزش توليدي است )گاروين، 1994). در اين رابطه عقيده دارد كه مديريت دانش تنها شامل فرايندهاي خلق، اكتساب و انتقال دانش نيست، بلكه علاوه بر اينها، عهده‌دار انعكاس دانش‌هاي جديد در رفتار سازمان نيز هست.
تفاوت‌هايي ميان مديريت استراتژيك و مديريت عملياتي در عرصه دانش وجود دارد. مديريت عملياتي بيشتر در پي بهره‌گيري از فناوري كامپيوتر در جهت سازماندهي و نظام‌مند ساختن دريافت و صدور اطلاعات و دانش از سوي كاركنان است، در حالي كه مديريت استراتژيك فرايندي است كه دانش سازمان را به موارد زير مرتبط مي‌سازد:
ـ نوع طراحي ساختار سازماني در جهت گسترش و ارتقاي دانش  استراتژي سازمان
ـ رشد و توسعه تخصص‌هاي دانش
 هر سازماني كه در پي ايجاد نوآوري‌ها و ابتكاراتي در مديريت دانش خود باشد، بايستي يك سري اهداف اساسي كه البته با كمك ساير اهداف سازماني تكميل مي‌شود، براي دانش مديريت سازماني تدوين كند. اين سازمان بايستي از كارايي اهداف‌شان در زمينه نوآوري‌هاي مديريت دانش و منافع حاصل از آن (كه معمولاً غيرمستقيم هستند) و در نهايت ارتباط ميان عايدات مالي شركت و دانش سازماني ارزيابي صحيحي داشته باشد كه البته اين كار دشواري است.
سرمايه اجتماعي
با توجه به استمرار و دوام سرمايه‌ها در سازمان‌ها و گسترش حضور مقتدرانه در فضاي پرتلاطم و شديداً رقابتي  در سال‌های اخير اهميت سرمايه اجتماعی به مثابه يک دارايی نامشهود سازمانی، مورد توجه علاقه‌مندان مباحث سازمان و مديريت قرار گرفته است. پرداختن اغلب محققان به اين مقوله و نيز شواهد کمی، بيانگر نقش انکارناپذير سرمايه اجتماعی در موفقيت سازمان‌هايی است که می‌خواهند در محيط‌های متلاطم امروزی به موجوديت خود ادامه دهند (بيدختی، نظری، 1388).
مفهوم سرمايه اجتماعي در سالهاي اخير در حوزه‌هاي علوم اجتماعي، اقتصاد و اخيراً در علوم سياسي مطرح گرديده است. گرايش غالب مفهوم سرمايه اجتماعي در زمينه توسعه اقتصادي، به محدوديت‌هاي نفوذ رويکرد اقتصادي در راستاي دستيابي به اهداف توسعه پايدار، تأکيد دارد. سرمايه اجتماعي از مفاهيمي نويني مي‌باشد که امروزه در بررسي‌هاي اقتصادي جوامع مدرن مطرح شده است (تاجبخش، 1382: 27). تمرکز بر مقوله سرمايه اجتماعي، خصوصاً در عرصه اقتصاد، عمدتاً بر مبناي نقشي که اين مفهوم در توليد و افزايش سرمايه‌هاي انساني، اقتصادي و محيطي ايفا مي‌کند، صورت مي‌گيرد (بيكر، 1382: 13). طرح اين رويکرد در بسياري از مباحث اقتصادي نشان‌دهنده اهميت نقش ساختارها و روابط اجتماعي بر متغيرهاي اقتصادي مي‌باشد. سرمايه اجتماعي عمدتاً مبتني بر عوامل فرهنگي و اجتماعي مي‌باشد و شناسايي آن به عنوان يک نوع سرمايه چه در سطح مديريت کلان اقتصادي و توسعه کشورها و چه در سطح مديريت سازمانها و بنگاهها مي‌تواند شناخت جديدتري را از سيستم‌هاي اقتصادي ـ اجتماعي ايجاد کند و کارايي سياستها و تصميم‌ها در عرصه‌هاي کلان جامعه را بهبود بخشد. امروزه، در كنار سرمايه‌هاي انساني، مالي و اقتصادي، سرمايه ديگري به نام سرمايه اجتماعي (SOCIAL CAPITAL) مورد بهره‌برداري قرار گرفته است (رحمانپور، 1382: 35). اين مفهوم به پيوندها، ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه به عنوان منبع باارزش اشاره دارد كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا مي‌شود. سرمايه اجتماعي كه صيغه‌اي جامعه‌شناسانه دارد، به عنوان يك اهرم توفيق‌آفرين مطرح و مورد اقبال فراوان نيز واقع شده است. سرمايه اجتماعي، بستر مناسبي براي بهره‌وري سرمايه انساني و فيزيكي و راهي براي نيل به موفقيت قلمداد مي‌شود (فقيهي، 1385: 36). مديران و كساني كه بتوانند در سازمان، سرمايه اجتماعي ايجاد كنند، راه كاميابي شغلي و سازماني خود را هموار مي‌سازند. از سوي ديگر، سرمايه اجتماعي به زندگي فرد، معني و مفهوم مي‌بخشد و زندگي را ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر مي‌سازد (شيرواني، 1383: 12). امروزه سرمايه اجتماعي، نقشي بسيار مهم‌تر از سرمايه فيزيكي و انساني در سازمان‌ها و جوامع ايفا مي‌كند و شبكه‌هاي روابط جمعي و گروهي، انسجام‌بخش ميان انسانها با انسان‌ها، سازمان‌ها با انسان‌ها و سازمان‌ها با سازمان‌ها مي‌باشد. در غياب سرمايه اجتماعي، ساير سرمايه‌ها اثربخشي خود را از دست مي‌دهند و بدون سرمايه اجتماعي، پيمودن راههاي توسعه و تكامل فرهنگي و اقتصادي، ناهموار و دشوار مي‌شوند (كلمن، 2001: 37). در ديدگاههاي سنتي مديريت توسعه سرمايه‌هاي اقتصادي، فيزيكي و نيروي انساني مهمترين نقش را ايفا مي‌كردند اما در عصر حاضر براي توسعه بيشتر از آنچه به سرمايه اقتصادي، فيزيكي و انساني نيازمند باشيم به «سرمايه اجتماعي» نيازمنديم، زيرا بدون اين سرمايه استفاده از ديگر سرمايه‌ها به طور بهينه انجام نخواهد شد. در جامعه‌اي كه فاقد سرمايه اجتماعي كافي است. ساير سرمايه‌ها ناقص مانده و تلف مي‌شوند. از اين رو موضوع سرمايه اجتماعي به عنوان يك اصل محوري براي دستيابي به توسعه محسوب شده و مديراني موفق قلمداد مي‌گردند كه بتوانند در ارتباط با جامعه به توليد و توسعه سرمايه اجتماعي بيشتر نايل گردند (بورديو، 2005: 10). تحقيق روي آموزش و توسعه به عنوان سرمايه‌گذاري روي سرمايه انساني، در اواخر دهه پنجاه ميلادي و اوايل دهه شصت توسط محققان اقتصادي انجام شد. هر چند تعاريف اوليه تئوري سرمايه انساني، دانش كارگر را بر اساس تحصيلات مدرسه‌اي رسمي مي‌سنجيد، ولي همبستگي سطوح تحصيلي با بهره‌وري و رشد اقتصادي، نشان داد كه تحصيلات بيشتر همراه با تجربه كار در نهايت به بهبود بهره‌وري منجر مي‌شود (نافوخو، 2006: 117). به تازگي تئوري سرمايه اجتماعي از جامعه‌شناسي به عنوان يك نيروي بالقوه مؤثر بر عملكرد سازماني، مشتق شد. سرمايه اجتماعي مي‌تواند به عنوان منابع موجود در شبكه‌هاي اجتماعي كه توسط افراد مورد استفاده قرار مي‌گيرد و همچنين مي‌تواند به عنوان سرمايه‌گذاري بوسيله افراد در روابط بين فردي مفيد در بازارها، مورد نظر قرار گيرد (بل،2007: 21). كلمن (1990) اذعان دارد كه: در سرمايه اجتماعي، روابط اجتماعي، روابطي با ظرفيت قابل پيش‌بيني هستند و مي‌توانند ارزشي را توليد كنند. بر خلاف سرمايه انساني و دارايي‌هاي سنتي سازمان، سرمايه اجتماعي منحصراً نتيجه روابط اجتماعي معني‌داري است كه افراد در طول زمان بر روي آن سرمايه‌گذاري مي‌كنند (ساباتيني، 2005: 4). يکي از اثرات سرمايه اجتماعي، افزايش بهره‌وري نيروي انساني سازمانهاست. در سازمان‌هاي کسب و کار، سرمايه اجتماعي منبع مهمي از بهره‌وري به شمار ميظرود. براي اين که کارها انجام گيرد لازم است که کارگران و متخصصان توصيه‌ها و پشتيباني‌هاي ديگران را فراتر از ساختار سلسله مراتبي شرکت به کار بندند. هر چند سلسله مراتب، ابزار قدرتمند به کارگيري ديگران است، ولي دو ويژگي به طور بالقوه، کاربرد آنها را بي‌اثر مي‏سازد: اول، صرف نظر از اينکه رؤسا چقدر قدرتمند هستند و سازمان تا چه اندازه سلسله مراتبي است، زيردستان ممکن است بر بازده نهايي از راه تأخير در اجراي دستورها، تأثير بگذارند و با رفتارهاي فرصت‌طلبانه، تا حدودي با تصميمات مقابله كنند. دوم، همانگونه که ماهيت مشاغل با گذر زمان كامل مي شود، کار تيمي ضرورت مي‌يابد. اعتماد صرف به ساختار فرماندهي و کنترل يا رويه‌هاي عملياتي استاندارد، موفقيت را تضمين نمي‌كند (گراو و بوناسيز، 2003: 23).
سرمايه اجتماعي و ديدگاههاي اوليه
بر اساس اظهارات بانك جهاني ‌(كليكز برگ، 2000)، ما مي‌توانيم انواع متفاوتي از سرمايه فكري را از هم تفكيك كنيم:
سرمايه طبيعي: اين نوع سرمايه متشكل از منابع طبيعي مي‌باشد كه يك كشور مالكيت آن را بر عهده دارد.
سرمايه كالبدي: آن نوع سرمايه كه توسط بشر خلق مي‌شود و سرمايه تجاري، سرمايه مالي، سرمايه تكنولوژيكي، تجهيزات، و آنچه مربوط به فرا ساختارها مي‌باشد، را شامل مي‌شود.
سرمايه انساني: اين نوع سرمايه بواسطه سلامت و سطح دانش جمعيت يك كشور تعريف مي‌شود.
سرمايه اجتماعي: اين شكل از سرمايه مفهومي است جديد كه از روابط بين چندين عامل در اقتصاد نشأت مي‌گيرد.
از ديدگاه اقتصادي مي‌توان سرمايه اجتماعي را به عنوان يكي از انواع سرمايه‌هاي هر سازمان يا اجتماع در نظر گرفت. انواع سرمايه سازمان و روابط متقابل بين آنها به صورت شماتيك در زير ترسيم شده است:
 

(Source: Galesburg, 2000)
 
به طور خاص سرمايه اجتماعي مفهومي فرارشته‌اي است که اخيراً مورد توجه بسياري از رشته‌هاي علوم انساني قرار گرفته است.
تعاريف متعددي از مفهوم نوپاي سرمايه اجتماعي توسط انديشمندان مطرحي چون جاکوب (1961)؛ کلمن (1998)؛ بورديو (1986)؛ پوتنام (1995)؛ کاکس (1995)؛ پورتر (1998)؛ فوکوياما (1999) ارايه شده است.
با توجه به اينكه اين موضوع توسط جيمز كلمن جامعه‌شناس در معناي وسيع‌تري مورد استقبال قرار گرفت و رابرت پوتنام دانشمند علوم سياسي، نفر دومي بود كه بحثي قوي و پرشور را در مورد سرمايه اجتماعي و جامعه مدني هم در ايتاليا و هم در ايالات متحده برانگيخت (فوكوياما، 1379: 10). سرمايه اجتماعي مفهومي است كه پيشينه طولاني زيادي ندارد. كاربرد اين مفهوم به تدريج از دهه 1990 به اين سو در تزها و مقالات دانشگاهي ـ بويژه در رشته‌هاي جامعه‌شناسي، اقتصاد، سياست و آموزش ـ با كارهاي افرادي چون جيمز كلمن، پيربورديو، رابرت پاتنام و فرانسيس فوكوياما افزايش يافته است (وال، 1998: 259). همچنين استفاده از مفهوم سرمايه اجتماعي با توجه به روند جهاني شدن و تضعيف نقش دولتهاي ملي، به عنوان راه‌حلي اجرا شدني در سطح اجتماعات محلي براي مشكلات توسعه، مورد توجه سياستگذاران و مسئولان سياست اجتماعي قرار گرفته است (وارنر، 1999 : 126).
سرمايه اجتماعي، مانند سرمايه فيزيكي و سرمايه انساني كاملاً تعويض‌پذير نيست. اما نسبت به فعاليتهاي بخصوصي تعويض‌پذير است. شكل معيني از سرمايه اجتماعي كه در تسهيل كنشهاي معيني ارزشمند است ممكن است براي كنشهاي ديگر بي‌فايده يا حتي زيانمند باشد. سرمايه اجتماعي نه در افراد و نه در ابزار فيزيكي توليد قرار دارد (كلمن، 1377: 462(. به طوركلي سرمايه اجتماعي منابعي در دسترس هستند نظير اطلاعات، انديشه‌ها، راهنمايي‌ها، فرصتهاي كسب و كار، سرمايه‌هاي مالي، قدرت و نفوذ، پشتيباني احساسي، خيرخواهي، اعتماد و همكاري. كلمه اجتماعي در عنوان سرمايه اجتماعي، دلالت مي‌كند كه اين منابع، خود دارايي‌هاي شخصي محسوب نمي‌شوند، هيچ فردي به تنهايي مالك آنها نيست. اين منابع در دل شبكه‌هاي روابط قرار گرفته‌اند.
بر اساس تعريف كلمن (1990) سرمايه اجتماعي بدين‌گونه مطرح شده است: «سرمايه اجتماعي مجموعه‌اي است از روابط بين افراد و بين گروه‌ها كه دستاوردهايي را به دنبال دارد كه بدون اين روابط، به دست آوردن آنها ناممكن است.»
كلمن اشکال عمده سرمايه اجتماعي را تعهدات و انتظارات، ظرفيت بالقوه اطلاعات، هنجارها و ضمانت‌هاي اجرايي مؤثر، روابط اقتدار، سازمان اجتماعي انطباق‌پذيري و سازمان تعهدي مي‌داند. کلمن سرمايه اجتماعي را نوعي کالاي عمومي مي‌دانست که گرچه به دست کساني که آن را تشخيص مي‌دهند ايجاد مي‌شود ولي منافع آن شامل تمام اجزاي ساختار مي‌شود. بنابراين سرمايه اجتماعي سبب مي‌شود تا همکاري بين افراد ايجاد شود که در غير اين صورت دنبال منافع فردي خود مي‌بودند (شيرواني، 1383: 51 ).
مفهوم سرمايه اجتماعي، تاريخ طولاني در علوم اجتماعي دارد، اما شهرت آن به دهه نود، با  مطالعات اوليه بورديو، كلمن و بوتنام بر مي‌گردد. بورديو، سه بعد سرمايه اقتصادي، فرهنگي واجتماعي را تشريح كرد. ايده بورديو در مورد سرمايه اجتماعي بر كشمش طبقه‌اي تأكيد دارد. روابط اجتماعي براي افزايش توانايي يك فرد براي برآوردن علاقه‌منديهايش مورد استفاده قرار مي‌گيرد و سرمايه اجتماعي منبعي در منازعه‌هاي اجتماعي مي‌شود (بورديو، 1986: 245). سرمايه اجتماعي براي بورديو موقعيت‌ها و روابط در گروه‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي است که دسترسي به فرصت‌ها، اطلاعات، منابع مادي و موقعيت اجتماعي را براي افراد افزايش مي‌دهد. به نظر بورديو تطابقي ميان جايگاه اجتماعي و سليقه‌ها و رفتارها وجود دارد مثلاً اينکه فضاي طبقه اجتماعي برتر، چه نوع ورزش‌ها، نوشيدني‌ها، گرايش‌هاي سياسي و غيره ترجيح مي‌دهند. (رضائيان، 1384: 20) از نظر بورديو، تراکم و دوام ارتباطات هر دو اهميت فراوان دارند. سرمايه اجتماعي نمايانگر ادغام منابع بالفعل و بالقوه‌اي است که براي مالکيت شبکه‌اي بادوام به کار رفته‌اند. همچنين وي معتقد است که ارزش ارتباطات يک فرد(يا حجم سرمايه اجتماعي يک عامل) به تعداد ارتباطات فعال شده و حجم سرمايه (فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي) هر ارتباط بستگي دارد ( بورديو، 1986: 247). بورديو براي نمايش تعامل بين ارتباطات و سرمايه مالي يا فرهنگي، اعضاي حرفه‌ها را مثال مي‌زند، مانند وکلا يا پزشکان که با بهره‌برداري از سرمايه اجتماعي ـ ارتباطات، مقبوليت و احترام ـ اعتماد و اطمينان مشتريان را در يک جامعه سطح بالا به دست مي‌آورند يا حتي از آن در زمينه شغلي و سياسي بهره‌برداري مي‌کنند. برعکس بورديو معتقد است آناني که فقط به کيفيت تحصيلات خود متکي هستند، بيشتر از همه در قبال کسادي مدرکي (اعتباري) زخم‌پذيرند، چون نه فقط دچار نبود ارتباطات هستند، بلکه ضعف فقر سرمايه فرهنگي آنان سبب کاهش آگاهي در مورد نوسانات بازاري در مورد مدارک آنان است (فيلد، 1384: 27- 26). سرمايه اجتماعي، بر خلاف سرمايه انساني يا سرمايه فيزيكي، مفهومي است كه بسيار فراتر از دارايي‌هايي است كه يك فرد در اختيار دارد و داراي روابط و زمينه‌هايي است كه در آن، تعامل، نقش وظيفه‌اي اصلي را برعهده دارد. ضروري است ما به تعريف كلمن از روابط بين سه عامل توجه كنيم: شبكه‌ها، تعامل و اعتماد. شبكه‌ها و تعامل، به ضرورت ناشي از اعتماد هستند. طبق گفته پالدام (2000) سرمايه اجتماعي ماهيتاً با اعتماد سر و كار دارد. در واقع اعتماد براي اينكه يك رابطه به تعامل بينجامد و براي يك فرد كه مي‌خواهد ارتباط موفقي با شبكه افراد برقرار كند، ضروري است. با اين وجود، خطري كه واژه سرمايه اجتماعي را مورد تهديد قرار مي‌دهد، اين است كه اين واژه تقريباً تمامي جنبه‌هاي رفتار سازماني را پوشش مي‌دهد كه ممكن است ما به خوبي درك نكنيم و يا نتوانيم به درستي مورد ارزيابي قرار دهيم (ساباتيني، 2005: 4). استوربرگ با بررسي خود از مسير تكاملي تئوري سرمايه اجتماعي، خاطر نشان مي‌كند، همانند تئوري سرمايه انساني و توسعه منابع انساني، تعاريف متناقض سرمايه اجتماعي را مي‌توان در ادبيات مديريت، جامعه‌شناسي و توسعه منابع انساني يافت (استونبرگ، 2008: 11). با بررسي سرمايه اجتماعي، اشميد و رابينسون دريافتند كه روابط بر معاملات اقتصادي، محصولات، وفاداري و اشتياق براي پذيرش ريسك تأثيرگذار است. مزاياي سرمايه اجتماعي، كاهش هزينه‌هاي معاملات به اين دليل است كه باعث تسهيل همكاري و هماهنگي مي‌شود. در اين مورد كه اعتماد مترادف با سرمايه اجتماعي است و يا تسهيل‌كننده‌اي براي توسعه آن است، بحث‌ها و تحقيقات زيادي در جريان است (رابينسون، 2007: 17).
سرمايه اجتماعی و کارآفرينی اجتماعی
مردمان جوامع امروزی برای بهبود کيفيت زندگی خود و نيز رسيدن به اهداف و منافع مشترک و نيز بهره جستن از حمايت متقابل به اجتماعات رو می‌آورند. در برخی موارد اجتماعات و گروههای محلی وجود دارند که برنامه‌های توسعه اجتماعی را بر عهده می‌گيرند. علاوه بر اين سازمانهای زيادی در جامعه مدنی وجود دارند که استراتژي‌ها را به سمت بهبود تعامل بين بخش‌های عمومی وگروههای مختلف جهت نايل شدن به اهداف پيشرفت جامعه تشويق می‌کنند.
افراد در اين جوامع مسائل و مشکلات خود را از طريق به اشتراک گذاشتن مهارتها و درگير شدن در نوآوری و مديريت تسهيلات برای تحصيل، بهداشت جامعه، توسعه کشاورزی و غيره تأمين می‌کنند. صرف نظر از سابقه فرهنگی و عقايد، عموماً شهروندان در تمام نقاط دنيا تمايل به فاميل، آشنايان و اجتماعات دارند و علاقمند به ايجاد رابطه با گروههای مشابه برای حمايت متقابل هستند (مؤتمني).
در سالهای اخير واژه سرمايه اجتماعی بوسيله پوتنام و ديگران رايج شده است و بوسيله ديگر انديشمندان برای شناخت تأثيرگذاری سرمايه اجتماعی بر پيشرفت، مديريت منابع و ارائه خدمات در جوامع مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است.
نفوذ ارزشها، فرهنگ و مذهب در شکل و قالب سرمايه اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفته است. افراد به عنوان کارآفرينان اجتماعی در خلق سرمايه اجتماعی نقش مهمی داشته‌اند.
سرمايه اجتماعي و مديريت دانش در انباشت سرمايه انساني
فرايند آموزش از مدارس شروع می‌شود که افراد تحصيل‌کرده‌ای را پرورش می‌دهد و اين افراد کسانی هستند که تعاملات اجتماعی  را  ارتقا می‌دهند و در مسئوليت‌های اجتماعی سهيم می‌باشند. افراد تحصيل‌کرده، درک بهتری از اثرات مثبت فعاليتهای مشارکتی و کنش جمعی در جامعه دارند. آموزش، خروجی‌های مثبت بااهميتی را حاصل می‌کند و بهره‌وری کلی را در اقتصاد ايجاد می‌کند. لوکاس در سال 1988 بيان کرده است که اين خروجی‌ها در اقتصاد بعنوان سرمايه انسانی هستند. بهبود اعتماد اجتماعی، تقابل و همکاری، پايه‌ای برای تشکيل سرمايه اجتماعی است. سرمايه اجتماعی در درون سرمايه انسانی نهفته می‌باشد و با مديريت دانش، انباشت آن افزايش می يابد. سرمايه اجتماعی به ذخيره‌ی در دسترس سرمايه انسانی وابسته می‌باشد. تشکيل سرمايه اجتماعی تابعی از سرمايه انسانی است ( ديندا، 2008).
ساختار مدل
بر طبق موارد تشريح شده در بالا، سازمانها مي‌توانند به عنوان شبكه‌اي از روابط محسوب شوند. اين روابط از فعاليت‌ها و فرآيند‌هاي مشهود تشكيل شده و مفيد براي منابع كاربردي مي‌باشند. بر اساس نقطه نظر بينو (2002)، سازمان‌هايي كه به صورت مجموعه‌اي از شبكه روابط در نظر گرفته مي‌شوند، مي‌توانند توسط مجموعه‌اي از ارزش‌هاي برآورد شده‌اي كه در سازمان موجود مي‌باشند و داراي روابط بالقوه‌اي بين عاملين اجتماعي و خودش است، تشريح شوند. اين روابط مي‌توانند به صورت زير عنوان شوند:
ـ روابط موجود با كاركنان                   ـ  روابط موجود با مديران    
ـ  روابط موجود با مشتريان                  ـ روابط موجود با رقيبان 
ـ روابط موجود با تأمين‌كنندگان              ـ روابط موجود باشهروندان    
ـ روابط موجود با سهام‌داران            ـ روابط موجود با نهادها و ديگر عاملين اجتماعي.
هم اعضاي سازمان و هم عاملين اجتماعي، به عنوان منابع دانش قلمداد مي‌شوند.
 
 

 
كلام آخر
سرمايه اجتماعي تأثير اقتصادي حاصل از تسهيلاتي كه شبكه‌هاي اعتماد و مؤلفه‌هاي فرهنگي در يك سيستم اجتماعي را به وجود مي‌آورند، مي‌باشد. شبكه‌هاي اعتماد علاوه بر كاهش هزينه‌هاي مديريتي، موجب مي‌شوند كه زمان و سرمايه بيشتري اختصاص به فعاليت‌هاي اصلي پيدا كند و علاوه بر آن موجب انتقال دانش اعضاي گروهها به يكديگر مي‌شود و جريان مناسبي را از يادگيري و دانش در بين آنها فراهم مي‌سازد و اين امر نيز مي‌تواند در كاهش هزينه‌هاي مديريتي و توسعه اجتماعي و سازماني بسيار مؤثر باشد. اين امر در صورتي ممكن است كه مديران عالي و سياستگذاران سازمان اطلاعات درستي از وضعيت موجود سرمايه اجتماعي در سازمان داشته و قلباً به سرمايه‌هاي اجتماعي اعتقاد داشته باشند.
مطالعه و بررسي نقش سرمايه اجتماعي در مديريت دانش باعث شده كه ما بتوانيم نتايج زير را ارائه دهيم:
1- در سازمانهاي مبتني بر دانش، سرمايه‌هاي اجتماعي به عنوان منابع اساسي براي دست‌يابي به شايستگي‌هاي منحصر بفرد تعريف شده است. لذا ما مي‌توانيم سرمايه اجتماعي را به عنوان سلسله‌اي از روابط مستقيم و غيرمستقيم بين سازمان، محيط و واحدهاي اجتماعي قلمداد كنيم.
2- هم ظهور سرمايه اجتماعي و هم اهميت يافتن قراردادهاي آشكار باعث شده است كه پيوندي بين شبكه‌ها ـ سازمانها به وجود آيد، از اين منظر ما مدل در حال تكاملي از مديريت دانش و سرمايه اجتماعي مي‌تواند به عنوان مؤلفه پويا و نوآورانه‌اي از ارزش‌هاي نامحسوس اما قابل دستيابي قلمداد شود، را ارائه كرديم.
3- قطع يقين با احترام گذاشتن به دانش و سرمايه‌هاي فكري همنوعان خويش و رعايت اصل امانت‌داري و نيز داشتن اعتقاد قلبي به سرمايه‌هاي اجتماعي شاهد اصلاحات سازنده در كليه سازمان‌ها، ادارات و شركتها خواهيم بود.
منابع
ـ الواني، سيدمهدي؛ شيرواني، عليرضا. 1383. «سرمايه اجتماعي، اصل محوري توسعه». تدبير، شماره 147.
ـ افرازه ـ مفاهيم مديريت دانش ـ انتشارات دانشگاه صنعتي اميركبير ـ 1384.
ـ برگرون، برايان ـ 1386، ترجمه: محمد قهرماني، محمد باقري، اصول مديريت دانش، تهران: مؤسسه تحقيقات و آموزش مديريت.
ـ بورديو. پ (1381)، نظريه کنش:  دلايل علمی و انتخاب عقلانی، ترجمه مرتضی مرديها، تهران، انتشارات نقش و نگار.
ـ بيكر، واين (1382)، «مديريت و سرمايه اجتماعي»، ترجمة سيدمهدي الواني و محمدرضا ربيعي، تهران، انتشارات مديريت صنعتي.
ـ پاتنام، روبرت ـ دموکراسی و سنت‌هاي مدنی، ترجمه محمدتقی دلفروز، تهران، انتشارات سلام، چاپ اول 1380.
ـ تامپسون. ج (1380)، رسانه‌ها و مدرنيته: نظریه اجتماعی رسانه، ترجمه مسعود اوحدی، تهران، نشر سروش.
ـ رناني، محسن (1385)، «نقش سرمايه‌هاي اجتماعي در توسعه اقتصادي»، دريچه، فصلنامه‌ فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، ص23.
ـ شيروانی، عليرضا (1383). تأثير عملکرد سازمان‌های بخش دولتی بر سرمايه اجتماعی، مديريت و توسعه، شماره 20.
ـ فوکوياما، فرانسيس (1384). سرمايه اجتماعی و جامعه مدنی، ترجمه افشين خاکباز و حسن پويان، تهران: شيرازه.
ـ كلمن، جيمز (1377)، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمه منوچهر صبوري، تهران، انتشارات نشر ني، چاپ اول.
ـ کاستلز. م (1380)، عصر اطلاعات: ظهور جامعه شبکه‌ای، جلد يک، ترجمه احد عليقليان و افشين خاکباز، تهران، طرح نو.
-Bourdieu, P. (1986), the Forms of Capital, Richardson, J.G. (Ed.), Handbook of Theory and Research for the Sociology of Education. Greenwood Press, New York.
-Chen J., Zhu, Z., & Yuan Xiao H. (2004), “Measuring Intellectual - Ching-Torng, L. Hero, & Ch. Po-Young, Ch. (2005), “Agility Index in the supply chain, Int”, J. Production Economics.
-Fukuyama, F. (1999), Social Capital and civil society, Prepared for Delivery at IMF Conference on Second generation Reform, Oct. 1.
- Krishna A. & shredder E. (1999) “social capital assessment tool” conference on social capital and
poverty reduction. The word bank.
-Lang, J.C. (2001). Managerial concerns in knowledge management, Journal of Knowledge Management, Vol. 5, No. 1
-Malhotra,Y.(1998).Deciphering the knowledge management hype, Journal for Quality & Participation, Vol. 21, No. 4
-Nonaka, I. and Takeuchi, H. (1995), Knowledge- Creating Company: How Japanese Companies Create the Dynamics of innovation, Oxford University Press, Oxford.
-Putnam, R. (2000), Bowling Alone: the Collapse and Revival of American Community, Simon and Schuster, New York.
- Sebastian’s (2005) consuming geographies: We are where we at, London, Rout ledge.
-Yang, J. T. (2004), “Qualitative knowledge capturing and organizational learning: two case studies in Taiwan hotels”, tourism management; No. 25


مطالب مشابه :


مقاله رابطه بین سرمایه اجتماعی ومدیریت دانش

رابطه بين سرمايه اجتماعي و مديريت دانش (ارائه مدل جديد) يونس فاتح دانشجوي دوره دكتراي كسب




نقش روابط عمومي در تقويت سرمايه اجتماعي

مديريت منابع انساني در هزاره سوم - نقش روابط عمومي در تقويت سرمايه اجتماعي - (Human resources management




نقش سرمايه اجتماعي در بهره وري نيروي کار

مديريت منابع انساني در هزاره سوم - نقش سرمايه اجتماعي در بهره وري نيروي کار - (Human resources management




نقش سرمايه اجتماعي در توسعه

پورتال مقالات مدیریت - نقش سرمايه اجتماعي در توسعه - .:. من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست *** که




عنوان مقاله: سرمايه اجتماعي و جنسيت در محيط کار

مدیریت آموزشی - عنوان مقاله: سرمايه اجتماعي و جنسيت در محيط کار - پايگاه جامع مقالات مديريت




سرمايه اجتماعي و جنسيت در محيط كار

پورتال مقالات مدیریت - سرمايه اجتماعي و جنسيت در محيط كار - .:. من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی




نقش سرمايه اجتماعی در توسعه (Social Capital)

سرمايه اجتماعي عمدتاً مبتني بر عوامل فرهنگي و مديريت سرمايه اجتماعي و نقش آن در




سرمايه اجتماعي ،اصل محوري توسعه

مدیریت ایرانی - سرمايه اجتماعي ،اصل محوري توسعه - مطالبی در زمینه مدیریت منابع انسانی




عنوان مقاله: توانمند سازي بر اساس راهبرد سرمايه اجتماعي

مدیریت آموزشی - عنوان مقاله: توانمند سازي بر اساس راهبرد سرمايه اجتماعي - پايگاه جامع مقالات




نقش سرمايه اجتماعي در توسعه

امید - نقش سرمايه اجتماعي در توسعه - ( دانشكده مديريت) ، آزاد تهران ( دانشكده مديرت)




برچسب :