مصاحبه با همسفر خانم الهه

به نام امواج عشق که از اوست.

در کنگره 60 اساتید شایسته ای حضوردارند که با زحمات بی دریغ خود مسیر را برای سفر ما مهیاتر کرده اند.این عزیزان با حضور خود وقدم هایی که دراین مسیر برداشته اند باعث ساختن ساختار هایی شده اند.

سر کار خانم الهه صادقی یکی از این عزیزانی است که با حضورشان خدمات بی شماری را برای کنگره60 و همسفران انجام داده اند امروز در خدمت ایشان هستیم و دقایقی از تجربه و علم ایشان استفاده و آن را با شما به اشتراک می گذاریم...

 

خواهش می کنم خودتان را برای ما معرفی کنید؟ سلام دوستان من الهه هستم یک همسفر

چه عواملی با عث شد شما در کنگره ثابت قدم باشید؟ عشق به شناخت خودم تنها عاملی است که باعث شد بخواهم بمانم، خودم را بهتر بشناسم وهر چه خودم را بهتر شناختم فهمیدم برای این که این روند را طی کنم باید بیشتر خدمت کنم. در ارتباطاتم با مردم بیشتر به ضعف های وجودی خودم پی می بردم ؛  این باعث شد که از همه وجودم بزنم و بیایم و فقط باشم 

چند نفر رهجو به کمک راهنمایی رسانده اید؟ لژیون نو پاست حدودا یک سال و نه ماه است،تعدادی از بچه ها آزمون فنی داده اند انشاالله امسال جهان بینی شان را قبول می شوند ومطمئناً لژیون می تواند در سال جاری پر بارباشد.

به فکر راهنمایی هستید؟قطعا به فکر راهنمایی هستم.آقای مهندس می فرماید:رکود برهیچ موجودی جایز نیست  اگرقرارباشد با نور بیشتری در آمیزم باید حرکت کنم.راهنمایی و پروسه راهنما شدن این پله های ترقی را برای شخص من می تواند به وجود آورد.

برای کسانی که می خواهند این مسیر را تازه آغازکنند چه پیشنهادی دارید؟همیشه با خود می گویم چه قدر خوب شد درگیر اعتیاد شدیم ، این بمب اعتیاد که در یک خانواده منفجر شده به خاطر دلایلی چه دانسته وچه ندانسته مهم نیست، ترکش های بجا مانده از آن به اطرفیان آسیب رسانده. ما باید شکرگزار خدا باشیم که در کنگره ایم.می دانید چرا؟چون باعث می شود بیشتر رشد کنیم.

من الهه ی سال پیش نیستم به دلیل این که به ضعف های خودش روز به روز بیشتر پی میبرد و این ضعف ها را به قوت تبدیل می کند به خاطر این که آدم قوی تری بشوم باید در کنگره بمانم و حرکت کنم  نمی توان به بقیه گفت شما باید این کار را انجام بدهید یا ندهید می گویم اگر می خواهید به حال خوش برسید اگر می خواهید موجود کاملتری باشید بیایید   یاد بگیرید  وعمل کنید  (سردار) بیاموزیم عمل کنیم  وانتقال دهیم . نکته مهم این است که من همیشه دائم المطالعه هستم و به بچه ها می گویم بسیار مطالعه کنید و یک دلیل دارد: آن چیزی که ما تحت آموزش می گیریم تبدیل می شود به اطلاعات و این اطلاعات به قول آقای امین دربُعد سطح (عمقی نیست) اگر قرار باشد اطلاعات من به علم تبدیل شود می تواند به من کمک کند و سازنده باشد؛چون اطلاعات به تنهایی به من کمک  نمی کند روز نامه امروز 16 آذر حاوی مطالبی است که بخودی خود اطلاعات ارزشمندی داراست.اما باید بدانیم که روزنامه ی فردا با مطالب جدیدش جای ارزشمند روزنامه  دیروز را می گیرد. آقای مهندس می فرماید:شما در یک سی دی دنیایی از اطلاعات ذخیره کنید به درد نمی خورد ولی وقتی این اطلاعات دائمی باشد تبدیل می شود به علم این یعنی ملکه ذهن تو شده است وقتی می خواهی می توانی بکار گیری یعنی ملکه ذهن در دسترس تو قرارمی گیرد و این کار با تلاش و کوشش میسر میگردد.

گنجایش را چگونه بدست بیاوریم که بتوانیم به دیگران فرصت دهیم؟ «گنجایش یعنی ظرفیت» چه کار کنم ظرفیتم بیشتر شود ؟ (اول وادی نهم با تکرار منظم یک موضوع و پارامترزمان) من می توانم آن چیزی را که می خواهم اندازه ظرف وجودی اش را درخود بوجود آورم.اگر من تا به حال انسان دانایی نبودم  می توانم کم کم با حرکت در صراط مستقیم  و عمل به دانسته های خود ظرفیت بیشتری بدست آورم یعنی آموزش ببینم و به آموزش هایم عمل کنم اگر چنین کنم یعنی دانایی بیشتر و باالطبع مفید ترهم خواهد بود.

حس تان درباره وقتی که یک رهجو به رهائی می رسد؟ چه سوال زیبایی، من

باشکوهترین ،باشکوهترین لحظه زندگیم را تجربه می کنم  زمانی که آقای مهندس فرمان قطع می دهد هیچ لحظه ای به اندازه این لحظه ای که انسان مرده زنده می شود زیبا نیست (در کتاب دینی خوانده بودیم حضرت ابراهیم از خداوند پرسید چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خداوند به او وحى کرد: چهار پرنده بگیرد و آن ها را بکشد. بعد بدن هاشان را در هم بکوبد و به یک دیگر بیامیزد و سپس هر قسمت را سرکوهى بگذارد. سپس آن ها را بخواند و بنگرد چگونه هر جزیى به بدن اصلى باز مى گردد و زنده مى شود. ابراهیم نیز این کار را انجام داد و آشکارا زنده شدن مردگان را مشاهده کرد) من همیشه برایم سوال بود مگر می شود چنین اتفاقی در واقعیت بیفتد و الان با چشم خود می بینم وقتی مادری صاحب فرزندی میشود و یک موجود پا به عرصه هستی میگذارد می بینی که از هیچ ِ یک موجود موجودی بوجود آمد آن لحظه ی لذت بخشی است و لذت بخش تر از آن،این که می بینی زنده بوده  ولی نبوده هیچ احساسی نداشته احساساتش همه بسته ودرون خودش زندانی بوده ؛موجودی که هیچ کس به او اعتماد نمی کرده که هیچ حسی را نمی توانسته انتقال بدهد نه حس محبت ،نه حس دوست داشتن ...آن آدم مرده بوده  فرقی مگر با مرده دارد؟وقتی این آدم زنده می شود این لذت بخش ترین وزیباترین  لحظه ایست که من در طول عمرم تجربه کرده ام.

یک جمله در مورد کمک راهنمایی؟  راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست!

کدام وادی روی شما و زندگیتان بیشتر اثر گذاشته ؟ چرا؟با کمی مکث پاسخشان چنین بود که همه وادی ها از وادی اول تا وادی چهاردهم  تک تک کلمات هر چیزی که می گویند این ها همه شان بی نهایت تاثیر گذارند اما وادی چهارده بیشترین اثر را روی من گذاشت آقای مهندس فرمودند: زبان عاشق مانند حریر نرم است و نکته دیگرساکنین سوال کردند : یک حشره یا یک پشه چه جذابیتی دارد؟ جانشین: اگر شما بخواهید جذابیت یک حشره را درک نمایید؛ بایستی یک پشه شوید،آنهم پشه ای که غمزه های یک پشه دیگر را که در حال غمزه کردن است دریافت نماید.

وقتی خدمتی که دیگران به من می کنند نمی توانم درک کنم یا محبتی که به من دارند برایم قابل لمس نیست این ضعف من است یعنی گیرنده من مشکل دارد

و زبان عاشق مانند حریر نرم است ؛ همه ما ادعا می کنیم خیلی عاشق  پدرو مادرمان ،خواهرو برادرمان،همسرمان ، بچه هایمان ، مسافرمان هستیم آیا واقعا زبان ما در برابر آنها مانند حریر نرم است

آیا تمام رهجویان برای شما یکسان هستند؟ قطعاً؛ تمام رهجویان روز اول که وارد لژیون می شوند یکسان هستند منتها، «هَلْ یسْتَوی الذینَ یعْلَمُونَ والذینَ لَا یعْلَمُونَ»

آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند، مساوی هستند؟

وقتی می بینی بچه ها هر کدامشان به نوعی شروع می کنند به حرکت کردن و تلاش کردن  نه این که بخواهم فرق بگذارم بین آنها خود به خود رفتار هر کسی با عث می شود عکس العمل ها متفاوت باشد من تمام رهجوهایم را با تمام وجود دوستشان دارم

آیا ابزارهایی که درکنگره به شما داده شده است می توانید تا آخرعمربدون وابستگی به کنگره زندگی کنید؟ هر کسی که الفبا را یاد می گیرد باید با این حروف الفبا کاری انجام دهد کتاب بخواند و مطمئن است که کتاب ها تمام نمی شود و این قدر کتاب های زیادی هست که باید بخواند و دانش بیشتری کسب کند دقیقاً همین طوراست در کنگره الفبای زندگی کردن را به ما یاد دادند ؛ یاد دادند که چگونه زندگی کنیم نمی توان گفت با همین الفبا که یاد گرفتم بگویم بس است.

نقل قول از ابن سینا : چو گفتی وام خود توختم    هر چه باید آموختم   یکی نغز بازی کندروزگار که بنشاندت پیش آموزگار ...

دیگر همه چیز تمام شد هر چیز بود یاد گرفتم ! آموختن تمام نشدنی است و آموختن زمانی می تواند کمک من بیاید که عملی و کاربردی شده باشد و روز به روز ابزارهای بهتری را برای زندگی کردن پیدا کنم.

کلام پایانی شما را می شنویم:دوست دارم امروز 16 آذر ماه با یک روز تاخیر تولد رهایی را به ایشان ،آقای مهندس دژاکام گرامی و به اساتید آقای مهندس،و همچنین خانواده محترمشان خانم آنی عزیزم ، آقای امین ،خانم شانی و خانم کماندارتبریک بگویم.به خود وبه تک تک بچه های کنگره تبریک می گویم چه سعادتی؛ چه بزرگواری خداوند متعال به ما لطف کرده که اجازه داده ما در کنگره گردا گرد یکدیگر باشیم از یک دیگر بیاموزیم ؛  محبت کنیم... اگر اجازه بدهید تشکر ویژه دارم از خانواده ام ، ازالهام عزیزم ،از پدر و مادربسیار بسیارگرانقدرم که خیلی به من لطف کردند تا من بتوانم کنگره را براحتی بیایم.

از گروه مرزبانی خانواده که اجازه دادند ما این جا با همدیگر باشیم ازوبلاگ نویسان و عکاسان اصفهان از تک تک اعضای شعبه سلمان فارسی تشکر می نمایم

آقای مهندس:عشق                    خانم آنی: همسفرعشق

وادی هشتم:حرکت               همسفر: پرستار مهربان و صبور

 

 

از سرکار خانم الهه صادقی بزرگوار که قبول زحمت فرمودند وقت خود را در اختیار ما قرار دادند

صمیمانه سپاس گزاریم

 

***شادزی،مهرتان افروز***

 

تهیه و تنظیم: همسفر راضیه

عکاس:همسفر زینب


مطالب مشابه :


مصاحبه با همسفر خانم الهه

کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی - مصاحبه با همسفر خانم الهه - کنگره 60 ، بهترین راه درمان اعتیاد به انواع مواد مخدر ، ترک اعتیاد ، شعبه اصفهان - کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی.




گزارش جلسه خصوصی مسافران (نقش همسفر در درمان اعتیاد )روزشنبه 93/09/08

کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان فارسی - گزارش جلسه خصوصی مسافران (نقش همسفر در درمان اعتیاد )روزشنبه 93/09/08 - کنگره 60 ، بهترین راه درمان اعتیاد به انواع مواد مخدر ، ترک اعتیاد ، شعبه اصفهان - کنگره 60 اصفهان شعبه سلمان ...




دل نوشته یک همسفر

دل نوشته یک همسفر. به نام نامی مطلق. همیشه در زندگی نقطه هایی وجود دارد که وقتی به عقب برمیگردیم میتوانیم بگوییم که همه چیز از آنجا آغاز شد......... اما گاها نقطه تاریک است اما راه روشنی در بر دارد.... از گذشته ها و تاریکیها نمی گویم زیرا درک آن زمانی ...




سفر عشق(قسمت نهم)(همسفر)

کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی - سفر عشق(قسمت نهم)(همسفر) - آدرس اصفهان پل بزرگمهر خیابان مشتاق سوم روبروی بیمارستان قلب چمران خیابان مطهری فرعی دوم سمت راست - کنگره60 اصفهان شعبه شیخ بهایی.




جشن همسفر در نمایندگی اصفهان2

در روز سه شنبه هشتم اسفند ماه 1391 جلسه نهم از دور اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 منطقه اصفهان. به نگهبانی همسفر مینا، دبیری همسفر فاطمه و استادی همسفر نجمه. با دستورجلسه. نقش همسفر در درمان اعتیاد و برگزاری جشن همسفر. راس ساعت 17 آغاز ...




دلنوشته یک همسفر

دلنوشته یک همسفر: زندگیم را با عشق و علاقه شروع کردم .بعداز ازدواج تازه متوجه اعتیاد پدرشوهرم شدم و همسرم بارها وبارها از عذابها ، محرومیتها و شکستهای خود و خانواده اش که از اعتیاد پدرش در زندگیشان بجا مانده بود برایم تعریف کرد. یادم هست که همیشه از ...




جشن همسفر

امروز دوشنبه اول اسفند ماه ۱۳۹۰ ششمین جلسه از دور اول کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 شعبه اصفهان. به نگهبانی همسفر مریم داودی ، دبیری همسفر قصه جلالی و استادی همسفر اعظم امینی. با دستور جلسه نقش خانواده و همسفر در درمان اعتیاد. و برگزاری جشن ...




برچسب :