آخر عاقبت میدان دادن به اراذل و اوباش


Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0in 5.4pt 0in 5.4pt; mso-para-margin-top:0in; mso-para-margin-right:0in; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0in; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}

در اواخر سال 1331 و اوایل 1332، امپرالیسنهای امریکایی و انگلیسی درصدد برآمدند تا با استفاده از مشکلات مالی و اقتصادی ایران، دولت مصدق را به ویژه در مورد مساله نفت وادار به تسلیم نمایند ولی مصدق به طرز بارزی به رد پیشنهادها و درخواست های آنان پرداخت، و در نتیجه این دول در پی آن برآمدند تا با استفاده از کودتایی نظامی، کار دولت مصدق را یکسره نمایند و در این بین از هر مهره ای بهره جستند، حتی شعبان بی مخ!؟

به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی قدس انلاین بی تردید یکی از سردسته های بزن بهادرها و ورزشکاران زورخانه ایِ خودباخته در رژیم پهلوی و به تغبیری دیگر، یکی از سردمداران گروه های اراذل و اوباش تهران در ماه های قبل و بعد از سقوط دکتر مصدق، شعبان جعفری معروف به «شعبان بی مخ» بوده است. وی که دارای 13 خواهر و برادر بود، از سن 12 سالگی ترک تحصیل نمود و به کارگری و زورگیری پرداخت و برای نخستین بار در سن 15 سالگی به زندان افتاد و بی شک با تربیتی این چنین، ثمره ای جز شعبان بی مخ حاصل نمی گردید.

در ماجرای کودتای 28 مرداد، انگلیسی ها و امریکایی ها به این نتیجه رسیده بودند که برای سقوط مصدق استفاده از اوباش (لومپن ها) یکی از حربه های کارساز می باشد، به نحوی که حسین کاوشی می نویسد: روزولت در زمان اقامت خود در تهران شخصی عجیب، لات، هیکلی، درشت اندام و ورزشکار به نام شعبان را به نزد خود می پذیرد. شعبان پس از این که دستش را به نشان احترام روی سینه می گذارد به خاطر سرنوشت دردناک پادشاه محبوبش کمی می گرید و بلافاصله می گوید که قادر است سیصد تا چهارصد نفر از نوع خود را گرد آورد که قادر به انجام هر کار و دستوری در ازای مزد خوب باشند. پس از توافق روزولت یک پاکت بزرگ پول به او می دهد و قرار می گذارد پس از پیروزی بقیه اش را هم بپردازد و شعبان نیز فوراً به جنوب شهر  میرود تا امثال خود را جمع کند.

اوباش از کجا آمدند؟

عوامل روزولت به ویژه برادران بوسكو و رشیدیان در این روز به زروخانه ها و باشگاه های ورزشی رفتند و تركیبی حیرت انگیز از غولهای زورخانه، وزنه برداران ، میل بازان و ژیمناستیك  بازان، گردن كلفتها و قلچماق ها را هر چند نا هماهنگ هم بودند تشكیل داده و راهی بازار و خیابان های پایتخت كردند. در حالی كه نظامیان به دقت از پایتخت ناآرام حفاظت می نمودند این گروه ها با اعمالشان توجه مردم را به سوی خود جلب می كردند و به تدریج كه تماشاچیان روبه افزایش گذاشتند نمایش غیر عادی این دستجات به شعار جاوید شاه كه همگی به اتفاق، آن را فریاد می زدند تبدیل گشت.
حركتی كه در این روز صورت گرفت كار یك جمعیت مزدور بود كه هیچ نوع عقیده و ایدئولوژی خاصی نداشت مزدش را با دلارهای امریكایی داده بودند و نیروهای انتظامی كه به فرمانده شان قول پرداخت پول و ترفیع درجه داده شده بود تا به شاه پرستان ملحق شوند آنها را زیر چتر حمایت خود گرفته بود
.

علاوه بر این در روز 28 مرداد گروهی از روستائیان و در واقع اراذل و اوباش سرلشكر ارفع كه مجهز به چوب دستی ، چاقو، كلنگ و زنجیر دوچرخه بودند ناگهان در مدخل جنوبی شهر یعنی دروزاه قزوین ظاهر شدند و هر چه به مركز شهر نزدیك تر می شدند بر تعدادشان افزوده می شد.

 

از روسپی تا چاقوکش فدای شاه!

حدود ساعت هشت بامداد روز 28 مرداد جمعیت اوباش و چاقوكشان كه روز قبل نیز در عملیات شركت داشتند در خیابانهای تهران و سر پل تجریش عملیات جدید خود را آغاز می كنند. به نحوی که در شمیران رانندگان را متوقف و مجبور می نمودند كه عكس شاه را زیر برف پاكن ها گذاشته و چراغ ها را روشن كنند و رانندگان را وادار می كردند بگویند:«زنده بادش شاه» و اگر خودداری می كردند آنان را كتك می زدند و با چماق به بدنه اتومبیل می كوبیدند یا شیشه ها را می شكستند. به این ترتیب صفی از خودروها با چراغ روشن و عكس شاه از خیابان پهلوی به سوی شهر روان شد.
ساعت نه بامداد گروهی از اوباش و جمعی از گروهبانان و پاسبانان با لباس مبدل در میدان بهارستان به دادن شعار به طرفداری از شاه می پردازند. اوباش به جمعیتی از تظاهر كنندگان هوادار مصدق كه مطابق همه روزه برای تظاهرات در میدان جمع شده بودند حمله می كنند و زد و خورد میان آنها در می گیرد. سربازان نیروهای انتظامی ، فرمانداری نظامی و پاسبانان شهربانی در كامیونهای خود نشسته و فقط تماشا می كردند.

ساعت ده صبح حدود چهارصد نفر از گروهی كه توسط شعبان جعفری (شعبان بی مخ) طیب حاج رضایی و رمضان یخی، هدایت می شدند و جملگی مجهز به چماق و چاقو و تپانچه بودند، سبزه میدان میدان و میدان ارگ را اشغال كردند در آن جا به گروه های 30 تا 40 نفری تقسیم شدند و هر دسته با دادن «شعارهای زنده باد شاه» به یكی از ساختمان های دولتی حمله كردند. آنها پس از كتك زدن نگهبانان وارد ساختمان شده و عكس شاه را بالای سر در آویزان می كردند. سپس در حالی كه چند كامیون سرباز و پاسبان پیشاپیش آنها حركت می كردند به سوی خیابانهای مركزی شهر به راه افتادند.
هدف جمعیت مهاجم ساختمان های حزب ایران ، حزب ملت ایران، روزنامه باختر امروز، حزب توده و روزنامه هایشان بود كه پس از رسیدن به اماكن مذكور همه چیز را در هم می شكستند و پس از غارت ،آتش می زدند. در خیابان شاه آباد و نادری، زنان بد نام معروف، به سركردگی ملكه اعتضادی و آجودان قزی به چاقوكشان ملحق شدند و در حالی كه عكس های شاه را در دست داشتند به شعارهای «زنده باد شاه» پرداختند.

هیچ كس انتظار این عملیات را نداشت و هیچ برنامه ای برای مقابله با آن پیش بینی و تدارك دیده نشده بود مردم در خیابانها حیرت زده به این نمایش می نگریستند تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران ، دكان داران و كارمندان دولت در گروه های كوچك به طور خود جوش و جسته و گریخته به مقابله با این دسته های اوباش می پرداختند ولی هر بار نیروهای انتظامی مداخله می كردند و آن را عقب می راندند
روزولت بعدها در مصاحبه ای گفت:«زنان روسپی و ولگرد و چاقوكشان حرفه ای و بیكاره ها، با دریافت 50 تومان حاضر به همكاری شدند و جمعاً بیست هزار نفر در این جریان شركت داشتند كه تمامی آنها طبق برنامه در میدان بهارستان حضور به هم رسانیدند».
اظهارات اسدالله كچل!

اسدالله كچل یكی از اوباش در خاطرات خود می گوید كه ساعت ده صبح روز 28 مرداد (19 اگوست) سوار ماشین شن كش شده و به طرف خیابن امیریه حركت كردیم نزدیكی چهار راه گمرك عكس های شاه را كه داخل گونی گذاشته بودند بیرون آورده و به دست گرفتیم و شروع به دادن شعارهایی به نفع شاه و علیه مصدق كردیم. سپس با دسته ای كه از میدان مولوی به سركردگی طاهر و طیب دو برادر میدان دار راه افتاده بود به هم پیوسته و به طرف خیابان های كاخ ، نادری، شاه آباد ، اسلامبول و مجلس حركت كردیم.

غارَت منزل مُصدق!

یكی از مراكز مهم و حساسی كه در 28 مرداد توسط اوباش و كودتاچیان تصرف شد، ایستگاه رادیو بود. این مسأله سقوط دولت مصدق را سرعت بخشید. این مركز در ساعت 30 :12 كه خلاصه اخبار را پخش می كرد، حتی یك خبر مهم از اوضاع تهران نداد و این وضع تا ساعت 5/13 ادامه یافت. در ساعت مزبور آن جا مورد تهاجم كودتاگران واقع شد و یك تانك كه جمعی سرباز و اوباش و افراد بیكاره روی آن نشسته بودند وارد محوطه بی سیم شده و پس از اشغال فرستنده رادیو موفق شدند خود را به پشت میكروفون رسانده و با جملاتی كه حالت رمز داشت امریكایی های منتظر خبر را از تسخیر آن جا مطلع سازند. پس از آن فرمان شاه درباره انتصاب سرلشكر زاهدی به نخست وزیری قرائت شد و خود وی نیز پشت میكروفن حاضر شده و برنامه دولت آینده را برای مردم خواند. پس از اشغال رادیو حدود ساعت پنج بعدازظهر جمعیت ازسه راه شاه به اتفاق تانك هایی كه برای همراهی آنها آمده بودند خود را به اول خیابان كاخ رساندند و در این مكان درگیری هایی میان طرفین رخ داد.
در حین محاصره خانه نخست وزیر، شعبان بی مخ هیجان زده با هفت تیری در دست، جیپی را كه می گذشت را متوقف نموده و سپس روی آن نشسته و پیوسته به در خانه می كوبید. قبلاً گلوله های تانك بالای ساختمان را ویران كرده بود. پس از پایان تیراندازی محافظین خانه، پرچمی سفید بالای خانه مصدق آویخته شد. در این زمان طیب دستور داد كه تظاهر كنندگان به خانه او حمله ور شده و آن جا را تخریب كرده و به آتش بكشند. بدین ترتیب حمله آغاز شد و چند دقیقه پس از ورود تانك ها به خانه مصدق دسته چاقوكشان و اوباش مسلح به انواع سلاح های سرد، مانند چماق، خنجر، چاقو، زنجیر و غیره به درون خانه حمله ور شده تا مصدق و یاران او را بكشند اما آنها رفته بودند لذا موقعیت را مغتنم شمرده و تمام اموال ، اثاثیه و حتی شیر آلات آب خانه و اسناد محرمانه سیاسی و كشوری و غیره را به غارت و یغما بردند، و در این بین چهار غارت گر اوباش كه سر یك قالی پانزده متری با هم درگیر بودند سرانجام به توافق رسیدند كه قالی را چهار تكه كنند!!!
روایت دو تن از شاهدان

فرزند دكتر مصدق در خاطراتش می گوید:«عصر روز 28 مرداد دار و ندار پدر را در خانه اش غارت كردند حتی كاشی های ساختمان و سیم های برق را كندند و بردند. خانه برادرم احمد و خانه من نیز كه مجاور خانه پدرمان بود تاراج شده بود و آنچه برای من باقی مانده بود یك دست لباس تنم به اضافه كلید همان خانه غارت شده بود.
مكری یكی از شاهدان عینی واقعه می گوید كه در جریان حمله به خانه مصدق، اوباش هنگام غارت شعارها و فحشهای ركیكی سر می دادند از جمله این كه پوست و روده توده ای می خریم و غیره. من برای مخفی شدند دو محل را در حوالی دانشگاه در نظر گرفتم ولی آن نقاط نیر مركز عمده تظاهرات اوباش و مخالفین بود. خبرنگار نشریه آسیای جوان نیز كه هنگام هجوم اوباش به خانه مصدق در آنجا حضور داشته می گوید:« پس از پایان تیر اندازی من خودم ناظر بودم كه اوباش فرصت طلب قالیهای قیمتی را قطعه قطعه می كردند و هر قطعه آن را یك نفر به یغما می برد. حتی درختهای خانه را نیز از ریش در آوردند.وقتی من وارد خانه مصدق شدم از دود باروت به سرفه افتادم. گلوله های توپ و مسلسل دیوارها را سوراخ كرده بود».

 طی نبردهای جلوی خانه مصدق سیصد نفر كشته شدند و در میان آنها اجساد تعدادی از مزدوران به دست آمد كه جیبهایشان اسكناس نو 500 ریالی كه صبح همان روز عمال سیا بابت شركت در این غائله به آنها داده بودند كشف شد.
آشوبگران در ساعت 5/6 بعد از ظهر و پس از حمله به خانه مصدق به سوی فرمانداری نظامی و سایر بازداشتگاهها روانه شدند و زندانیان سیاسی را از بند نجات دادند.

دستمزد شعبان بی مخ چقدر بود؟

پس از اتمام عملیات كودتاچیان كوشش فراوانی در با شكوه جلوه دادن استقبال از شاه كردند. از سوی دیگر در پای پلكان هواپیما، طلب كاران سلطنت و آنهایی كه تاج را به او برگردانده بودند احاطه اش كردند. تیمسار زاهدی رفتاری همچون یك سردار پیروز داشت و شعبان جعفری كه خود را «تاج بخش» نامیده بود با جیپی روباز كه پرچمی بر آن نصب شده بود و همچنینن هفت تیری در دست جلو ماشین ضد گلوله شاه حركت می كرد و تا كاخ او را همراهی نمود.
شعبان بی مخ پس از كودتای 28مرداد به صورت یكی از چهره های مطرح روز در آمد حتی القاب و عناوین مختلفی نیز برای او در نظر گرفته شد مانند «سیف الاسلام تاجبخش» و غیره ، و هر زمانی كه یكی از رجال حامی مصدق یا اعضای كابینه او به وسیله نظامیان گرفتار می شد بلافاصله شعبان با گروهی حاضر می شد و با چاقو كشی و عربده جویی اقدام به تهدید او می كرد. رژیم نیز به عنوان پاداش خدمات او قطعه زمینی در شمال پارك شهر و پولی به عنوان كمك به او داد تا یك زورخانه مدرن بسازد. این زورخانه در تاریخ 17آبان 1336 به دست شاه افتتاح شد و از آن پس هر گاه یكی از شخصیت های خارجی به ایران می آمد از جمله برنامه هایی كه برای او تنظیم می كردند یكی هم بازدید از زورخانه شعبان بود.
در آن دوران روزهای چهارم و نهم آبان به مناسبت سالروز تولد شاه و ولیعهد اوج خود نمایی شعبان بود و مراسم خاص ورزشی در ورزشگاه امجدیه بر پا می شد. به این ترتیب تا چندین سال شعبان در گود زورخانه و گود سیاست میدان دار بود. علاوه بر این او تا سال های قبل از انقلاب از اداره كل تبلیغات و انتشارات و بعدها از وزارت اطلاعات حقوق می گرفت. این حقوق در ابتدا 1500 تومان و بعدها به 4000 و 10000 تومان افزایش یافت.

منابع:

1- تفضلی، محمود. مصدق، نفت، کودتا، تهران: امیرکبیر، 1358.

2- زعیم، کوروش. جبهه ملی ایران از پیدایش تا کودتای 28 مرداد، تهران: ایران مهر، 1378.

3- محمدی، مجتبی زاده. لمپن ها در سیاست عصر پهلوی اول، تهران: مرکز، 1385.

4- عباسی، محمد. تاریخ انقلاب ایران، تهران: شرق، 1358.

5- امین، سید حسن. داستان هایی از شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ، نشریه حافظ، 1391، شماره 100.

6- پایگاه رسمی اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

 


مطالب مشابه :


دستگیری اراذل و اوباش شرق تهران

دستگیری اراذل و اوباش شرق تهران. برچسبها: دستگیری اراذل و




آخر عاقبت میدان دادن به اراذل و اوباش

گروه های اراذل و اوباش تهران در ماه چاقوكشان و اوباش مسلح به تهران: شرق، 1358




دستگیری 102 اراذل و اوباش در پایتخت/ 5 زن جزء دستگیرشدگان هستند

دستگیری 102 اراذل و اوباش در رئیس پلیس تهران از شناسایی موسسه ترسیم رایانه شرق




تصاویر: حمله پلیس به لانه روباه در جنگل لویزان

مخدر و اراذل و اوباش طي يك مخدر در شرق و شمال شهر تهران ادامه دارد و عمليات




اجرای طرح‌ ارتقای امنیت در شرق استان تهران

فرمانده پلیس شرق استان تهران از "در این راستا تعداد ۲۵ نفر از اراذل و اوباش معروف و




حمله اوباش به استخر زنانه در تهران شایعه یا واقعیت؟

حمله گروهی از اراذل و اوباش به یک استخر زنانه در تهران و تعرض به شرق اخرین




عمليات دستگيري اراذل و اوباش‌

عمليات دستگيري اراذل و اوباش شرق و شرق با كه اراذل و اوباش در تهران




طرح جمع آوری اراذل واوباش

اراذل و اوباش در رشته های عرق خوری،قمه زنی،خفت گیری،کتک کاری،تیکه های خوف به ناموس،آزمون




تصاویر: حمله پلیس به لانه روباه در جنگل لویزان

ها، اراذل و اوباش و خرده ‌‌فروشان مواد مخدر در شرق و تهران ادامه دارد و




برچسب :