مراد ما همه موقوف یک کرشمه توست
هو
نی من تنها کشم تطاول زلفت کیست که او داغ این سیاه ندارد
مهر تو در هر دلی که کرد تجلی یافت فروغی که مهر و ماه ندارد
گر چه سیه رو شدم غلام تو هستم خواجه مگر بنده رو سیاه ندارد؟
محمل روان بر مرکب اشتیاق ، از منزلگاههای تمنا به سر منزل وصال نزدیک می شود «...بیوت اذن اله ان ترفع و یذکر فیها اسمه»،(نور،۳۶) دلشوره غریبی جان بی قرار را فرا می گیرد ! من آلوده کجا این حرم پاک کجا؟ : «ءأدخل یا حجت اله؟»
قدم به صدق و ارادت در این حرم بگذار که آرمیده خدا را در این مکان ناموس !
نخست نعلین زپای برکن سپس قدم نه به طور ایمن
که در فضایش ز صیحه « لن » فتاده بیهوش هزار موسی
تصاویر ترسیم شده با کلک خیال لوح ضمیر را می پوشانند ، و حدیث آرزومندی را که "ورای حد تقریرست" سر می دهند :
در عالم خیال توام ،عالم خوشی است! شادم به این خیال در این عالم خیال
دل پروانه وار ، بال و پر می زند و سرشک جاری دیده، جاروی مژگان را به غبار روبی از خراب خانه دل فرا می خواند.
نسیم قدسی! دمی گذر کن به بارگاهی که لرزد آنجا
خلیل را دست، ذبیح را دل کلیم را لب ، مسیح را پا
غریو غربت در حضور امام غریب نواز آرام و سکوتی سرشار از ناگفتنی ها حاکم می شود که : « زبان را آن بیان نبود که سر عشق گوید باز»
و عندی منه نشوه قبل نشأتی معی ابداً تبقی و ان بلی العظم
ابن فارض
در سپیده دم وصال ، به شوق زیارت ، پلک خواب آلوده جانم را به صحن و سرای آفتاب ولایت و «شمس الشموس» سرزمین طوس می گشایم،با زلال جاری امید وضو می سازم و قدم در ایوان گنجینه عرفان می نهم
شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
دلی بیمار به حضورش می برم تا حجاب ظلمانی انانیت را از آن برگیرد و حریر اهورایی بندگی بر آن بپوشاند و خاربن زمستانی جانم را در بهار عنایت کیمیا اثرش طراوت بخشیده به بار نشاند .
نسیم رحمت وزان زکویش شراب تسنیم روان زجویش
حیات جاوید دمیده بویش به جسم غلمان به جان حورا
از سلطان اقلیم وجود اذل دخول طلبیده و وارد می شوم : «السلام علیک ایهاالامام الرئوف »
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توأم هیچ نیست دستاویز
ضامن آهو! محبوس و گرانجان در حصار تنگ اغلال درونی به حریم حرمت پناه آورده ام، تا چند بندی این تعلقات ؟! مرا بپذیر و در پر گشودن از حضیض مغاک به سرا پرده خورشید یاریم ده .
باز خر ما را از این نفس پلید کاردش تا استخوان ما درید
به خیل زائرانت دخیل می بندم که این ذره را هم به عنایتی بنوازی و دستگیرش باشی
ای رضا ای چکیده هستی اوفتادم ز پا رسان دستی
امام رئوف! شما همه مظهر رحمت واسعه خداوند هستید «عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم» ،(زیارت جامعه کبیره) ولی اهل معرفت می گویند : رأفتی که امام رضا (ع) دارد « حسّی » ومشهودتر ست از این رو به "امام رئوف" ملقبی ، بر سر سفره گشوده ات که « صلا در داده خوان انداخته ایی » نشسته ام تا لقمه ای از مأدبه «عالم آل محمد (ص)» تناول کنم و به جرعه ای ادراک نایل آیم و مستانه نغمه دلنواز نیاز سر کنم که :
هنگام عطا چون به کرم دست گشایی صد حاتم طایی شده درویش و گدایت
ای مرهم دلهای دردمند و ای تکیه گاه جانهای تکیده ! در ژرفای آمال، تو گوهر صدف خواستنی، چه خواستن و چگونه خواستن را یادم ده تا نگویم : « یا حسرتا علی ما فرّطتُ فی جنب الله » ، (زمر ، 56) ، مشهد تو اقلیم فوز و فلاح است و من پای در گل مانده ای به گاه گناه ، در این «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل» بارگاهت ساحل نجات است و من با چشم امید، دست تمنا به درگاهت گشوده ام ، و در وسعت سراپرده انتظار ، با همه نا اهلی ، تمنای دست نوازشت را را دارم که : «خوانده ، ناخوانده میهمان توأم»
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
حرمت بهشتی است که معتکفانش «لا یبغون عنها حولا»،(کهف،۱۰۸) بل فراتر از آن:
اندر جوار مرقدت ای ثامن الحجج کفران نعمت است بهشت آرزو کنم
سجاده امید بر پایکوبی من با مضراب دعا به ترنم نیاز گواه است « ز سقا خانه وصلت دلم پیمانه می خواهد» : «فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین »، (یوسف ، 88)
شهنشهی که نوازد به لطف آهو را کجا ز درگه پاکش کسی شود مأیوس
به نا امیدی ازاین در مرو امید اینجاست فزونتر از عدد قفلها کلید اینجاست
بعید نیست خطا بخشی از کرامت او اگر کریم نبخشد خطا عجیب اینجاست
شبت همیشه شب قدر باد و روز تو خوش!
مشهد الرضا ، سحر گاه بیست و سوم ماه مبارک رمضان
مطالب مشابه :
مفاتیح الغیب ملاصدرا
سايت عرشيا مشهد نوزدهم – در اشاره به نعمتهای بهشت و خازن آن و محنتهای دوزخ و مالک
ارتباط عمل، عامل و نتیجه در قرآن
سايت عرشيا گفتاری در شب قدر ماه مبارک رمضان در دانشگاه فردوسی مشهد. لینک دریافت فایل تصویری:
آسمان بار امانت نتوانست کشید
سايت عرشيا حجت الاسلام دکتر (طبرسي احتجاج، مشهد، مرتضي، 1402، ج 1، ص 252).
مراد ما همه موقوف یک کرشمه توست
سايت عرشيا حجت الاسلام دکتر
مامنی بی پرچین در انبوه هزاران حصار
سايت عرشيا حجت الاسلام دکتر
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
سايت عرشيا ، مشهد تو اقلیم فوز و فلاح است و من پای در گل مانده ای به گاه گناه ، در این «شب
اعتیاد نوزادان: پدیده ای نو ظهور
112- سایت پرستاران مشهد. عرشيا در بيمارستان بستري مي شود و بعد از مدتي مشخص مي شود كه به طور
برچسب :
عرشيا مشهد