بهبهان شهر من تهيه كننده :افشين فرحمند(وستا)

·نان های بهبهان:

نان مصرفی مردم بهبهان در خانه ها به وسیله زنان تهیه می شد، نان پختن را در اصتلاح محلی(نوواپخته) می گویند، وسایلی که د نان پزی خانگی به کار می رود به این شرح است:

1) تابع(توه): به قطر 90سانتیمتر که بر روی سه پایه گلی به نام (کوچک)قرارداده می شود و یک زن مامور روشن نگه داشتن اتش زیر ان می شود.

2) سوخت(سختنی): این سوخت قبلا" در همه خانه ها گیاهی بود ولی امروز در خانه ها از گاز استفاده می شود.

3) خونک((khunak: سطح دایره شکلی است به قطر 75سانتیمتر که از تخته یا گچ ساخته می شود و بر چهار پایه کوتاه استوار است، ارتفاع هر یک از پایه ها 20سانتیمتر است .

4) تیرک نواپس((tirek-e-nuvapes: چوب استوانه ای شکلی است به درازی یک متر که قطر سطح استوانه ان از یک اینچ کمتر است و برای پهن کردن خمیر استفاده می شود.

5) تیرک نوری کو((tirek-e-nuvoriko: که از ان برای زیر و رو کردن نان و همچنین راندن سوخت در زیر تابع استفاده می شود.

در موقع نان پزی هر زن به کمک زن همسایه یا دخترش شروع به کار می کند.

·طریقه درست کردن نان بهبهان:

ابتدا خمیرک(یک چونه از خمیر قبل که برای خمیر مایه نگهداری شده) را در یک لگن با اب نمک مخلوط می کنند و به اندازه مصرفی چند روز خانه ارد به ان اضافه کرده خمیر می کنند بعد خمیر را چونه(مچه) نموده و اتش زیر تابع را هم روشن می کنند، پس از ان یکی از زن ها در کنار خونک نشسته یک چونه خمیر بر روی خونک نهاده و کمی ارد که به ان (پرسم (parsomگفته می شود روی چونه ریخته و با تیرک ان را به قطر 65سانتیمتر پهن می کنند بعد خمیر پهن شده را روی تیرک گذارده به دست زنی که مامور تووه است می دهند و ان زن هم خمیر مذکور را بر روی تووه پهن کرده تیرک نواپس را به زن اولی پس می دهد و خودش با تیرک (نووری کو) ان را زیر و رو نموده تا بپزد بعد ان را از روی تووه برداشته در ظرفی که به ان (طبق tebaq) می گذارند.

انواع نان هایی که در بهبهان پخته می شوند :

1) نان معمولی: نازک و قطر و سطح ان حدود 65سانتیمتر است.

2) خشکک(khoshkak): قدری کنجد اضافه شده و از نان معمولی کوچکتر است.

3) بلبل(balbal): از نان معمولی کلفت تر و کوچکتر است و ان بر سه قسم است: الف- بلبل کنجریکه به خمیر ان کنجد اضافه می شود . ب- بلبل کلخنگی( kolkhongi) که به خمیر ان کلخنگ اضافه شده . ج- بلبل دستی که از دو نوع دیگر کلفتر و خمیر ان روی خونک با دست پهن می شود و بعد از پخته شدن با روغن حیوانی چرب می کنند و کمی شکر بر روی ان می ریزند و می خورند.

عقاید و احکام نان پختن که از قدیم بوده:

1) اگر هنگام نان پختن مقداری از خمیر بپرد مسافر خواهد امد.

2) چنانکه با تیرک به کسی بزنند ان شخص مانند تیرک لاغر می شود و هرگاه زنی مرتکب چنین اشتباهی شود برای دفع اسیب احتمالی باید تیرک را گاز بگیرد.

3) مرد نباید در خانه نان پزی کند و گرنه مانند زن ها خانه نشین می شود و از عهده تامین مخارج خانه عاجز خواهد ماند.

4) هرگاه زنی که چونه می کند تمام چنه ها را به یک اندازه و یک وزن کرد و به طوری که از خمیر چیزی باقی نماند می گویند کار این زن میزان است، و اگر دختری دم بخت(موقع شوهر کردن) داشته باشد برای او خواستگار می اید.

5) زنی که برای نان پزی تابع می گزارد در پایان کار باید همان زن هم تابع را بردارد چنانچه زنی دیگر بردارد و از او پرسیدند زنی که تابع گذارده کجاست باید بگوید به عروسی رفته وگرنه برای زن اولی هوو خواهد امد.

6) هرگاه تیرک زنی که کنار خونک نشسته و تیرک زنی که مامور تابع است به هم بخورد هر دو باید تیرکهای خود را ببوسند.

7) اگر کسی تابع خانه ای را برای نان پزی بعاریه (قرض)ببرد باید در روز ان را برگرداند چون شب نحوست دارد.

8) هرگاه موقع نان پختن شخص دیگری غیر از افراد ان خانه بخواهد از ان استفاده نماید باید صاحب خانه مقداری از ان نان خورده باشد.

9) اگر هنگام نان پختن زنی که مامور تابع است اب بیاشامد کمی از ان اب را بر روی تابع می ریزند.

مسائل ازدواج بهبهان:

در بهبهان ازدواج دارای سلسله مراتبی است:

·رقعه: وقتی که خانوده عروس و داماد توافق کردند که دختر و پسرشان با هم ازدواج کنند خانواده عروس مقدار مهریه دخترشان را بر روی کاغذ نوشته به خانه داماد می فرستند تا چنانه مورد موافقت واقع شد ترتیب بقیه کارها به تدریج داده شود کاغذ مذکور را رقعه گویند.

·شهر گرو: وقتی مقدار مهریه مذکور در رقعه مورد تایید خانه داماد قرار گرفت کسان داماد به خانه عروس می روند و برای عروس لباس و زینت الات می برند و چون این خبر در شهر می پیچد (در قدیم به دلیل کوچیک بودن شهر) به ان شهر گرو می گویند.

·دوما سلوم: پس از تشریفات فوق داماد برای عرض سلام و دیدنی به خانه عروس می رود و در اصطلاح محلی ان را دوماسلوم می گویند.

·دوما طلبو: چند روزی بعد از مراسم شهر گرو داماد و خانوادش از طرف خانه عروس به شام یا نهار دعوت می شوند و به اصطلاح خانه عروس داماد خود را طلب کنید.

·وجور: بر وزن موجود عبارت است از هیدیه یا تحفه ای که داماد برای عروس می فرستد و به وسیله فرستادن ان تحفه او را یاد می کند.

·رخت برون : در یک روز معین که ساعت ان سعد (خوب) باشد خانواده عروس با خیاط زنانه به خانه داماد می روند تا پارچه هایی را که قبلا" به وسیله داماد برای عروس تهیه شده برش بزند.

·رخت دوزی : چند روز قبل از عروسی یک نفر استاد لحاف دوزی با شاگردش به خانه داماد می روند و رخت خواب عروس و داماد را در همان خانه می دوزند در این روز خانه عروس از شکر و ارد برنج حلوایی تهیه می کنند و به خانه داماد می فرستند.

·نکاح کنو(نکاح کنان): عقد را در شبی که ساعتش خوب باشد انجام می دهند در ان شب عروس که ارایش کرده رو به قبله بر روی یک زین اسب که ان را بر روی چهار پایه ای گذاشته اند می نشیند و چهار عدد تخم مرغ در دو طرف شکم خود می گذارد پس از ان یک زن سفید بخت (زن خوشبخت) هل و میخک در بین انگشتان دست و پای عروس می گذارد و سفره عقد را در جاوی عروس پهن می کند و اشیایی مانند( یک جلد کلام الع مجید، یک اینه، یک کاسه که اب هفت چشمه و برگ هفت درخت در ان باشد، نان و پنیر و سبزی، یک ظرف شیرینی، یک بشقاب حنای خیس کرده که چند دانه اب نبات روی ان گزارده اند، یک شمع هفت درخت((شمع لوانی است که اطراف ان برگ و میوه هفت درخت به صورت زیبایی با موم ساخته شده و مجموعا" به شکل یک درخت کوچک با میوه های رنگارنگ باشد)).)را در سفره می گزارد.

همه اشیای داخل سفره به جز زین اسب را داماد تهیه می کند و به خانه عروس می فرستد و هر کدام به نیت خاصی به کار برده می شود:

عروس به این منظور بر روی زین اسب می نشیند تا همیشه بالا تر از داماد باشد و تخم مرغها را هم بعد از پایان مراسم اب پز می کنند و دو تا را عروس به داماد می دهد و تا را داماد به عروس می دهد تا بدون بچه نمانند و قران کریم را برای میمنت و شمع هفت درخت برای روشنایی و طول عمر و اب هفت چشمه و برگهای هفت درخت داخل ان نشانه نشاط و خرمی و نان و پنیر و سبزی برای دفع هوو و ظرف شرینی برای شیرین کامی و حنا علامت شادی و سروری است.

در شب عقد ملایی که صیغه را جاری می کند. عروس پنجه های پای خود را در ظرفی که اب هفت چشمه و برگ هفت درخت در ان استمی گذارد و شمع هفت درخت را روشن و به عروس می دهند و یک سکه طلا و قدری نبات در دهان او می گزارند و اینه ای به جز اینه داخل سفره در دامن او می گذارندو برای اینکه بخت عروس بسته نشود تالها(گیسوان) و یکی از دکمه های لباسش را باز می کنند و دختران پارچه سفیدی را بالای سر عروس و داماد می گیرند و دختر دیگری دو کله قند را به هم می ساید.

در زمان جاری کردن صیغه نباید افرادی که نزدیک عروس و داماد هستند انگشتان دست خود را قفل کنند و گرنه داماد بسته می شود و در شب زفاف پشت در خواهد ماندبه این معنی که در ان شب دچار ناتوانی جنسی می شود و نمی تواند عروس را تصرف کند.

بعد از انجام رسومات ملا(کسی که خطبه عقد را می خواند) اول سوره حمد و نعت رسول(ص) را می خواندو بعد عروس را با نام صدا می زند و می گوید ایا از طرف شما وکیل هستم که شما را با فلان قدر مهریه برای فلانی عقد نمایم . بعد از سه بار خواندن خطبه عروس بله را می گوید. بعد از بله گفتن عروس هلهله شادی از حضار برمی خیزد و دختری که دم بخت است به نیت اینکه او هم عروس شود شمع هفت درخت را از دستهای عروس می رباید.

·دزک : سه روز قبل از شب عروسی در خانه های داماد و عروس جشن و سروری بر پا می شود چون همه اقوام انها در ان جشن نیستند به ان دزک گویند.

·دس رزو: روز بعد از دزک را درست رزان گویند.دس رزو از دو کلمه دس (دست) و رزو(رنگ کنان) تشکیل شده است شب دست رزان شب حنا بندان عروس و داماد است و به محض اینکه حنا بستن را اغاز کردند موزیکالچی(نوازنده موسیقی) اهنگ سرور می نوازد و عدهای دستمال به دست با دست افشانی اشعاری را با اهنگ موزیک می خوانند:

·

دس بنکی طلا کنمپا بندکی طلا کنم

شاداومد میلی دوماکه همچیش طلا کنم

دس بنکی شمش زریپا بنکی شمش زری

شاداومد میلی دوماکه همچیش شمش زری

یدا یدا، یدا یدا

دوما حنا می بندهشو تا صبا می بنده

اگر حنا نیاشدورق طلا می بنده

·خونه رهو : به شب زفاف(عروسی) گفته می شود. عصر این شب دوماد به حمام می رود و موقع برگشتن با ساز و دهل از او استقبال می کنند و شعری را می خوانند:

یه حمومی سیت بسازم چل ستون چل پنجرهکا کا جونیم توش اوشینه با تموم سلسله

ای حمومی ای حمومی راه حمومت کجانکیسه مخمل بدوزم برد پاشورت طلان

ای حمومی ای حمومی او حمومت تازه کنتا بیاد یه میلی دوما قد یفش اماده کن

شنگ شنگ بازوبند امیخ زنجیرش طلاچل و یک دختر برقصه دوما از حموم درا

داماد بعد از حمام لباس دامادی بر تن می کند و در این هنگام اقوام داماد با دست افشانی بر سر داماد نقل و نبات و پول می ریزند و می گویند: هی بادا بادا بادا، شلا(انشاله) مبارک بادا. وقتی داماد لباس پوشید اول دست پدرش را می بوسد و بعد به بقیه دست می دهد.

غروب خونه رهو پس از انکه دوگی(مشاطه) عروس را ارایش کرد. هنگام شب عروسی در ایوان خانه می نشیند تا زنان شهر که دسته دسته جهت تماشا به خانه اش می ایند او را ببینند در حدود ساعت 10 شب اقوام داماد به همراه موزیکالچی دست افشان و پای کوبان به خانه عروس می روند و بعد از انکه قدری در خانه عروس رقصیدند چند زن متشخص بازوی عروس را گرفته به طرف خانه داماد حرکت می کنند و در فاصله بین خانه عروس و داماد زنها به طور دست جمعی اشعار زیر را می خوانند:

ای یار سلام یار وفادار سلامای خرمن گل میون گلزار سلام

عهدی بستم دگر سلامت نکنمای که یکبار دگر هم روی انبار سلام

اساره در اسمو یکیش غلطونهعاشق به میون کوچه سرگردونه

مردم گویند که عاشقی اسونهای که وله بلله ای درد بی درمونه

گر ماه تویی ستاره روز منمگر لعل تویی نگین فیروز منم

گر لاف زنی که من زتو بیشترمتو خوشه مرواری و من شمش زرم

شیرین شکرن شکرمو حلوا کردهکنج لب توش طلا مطلا کرده

کوشات بکن و کنج حیلت بنشینایکه وله بلله که خرج دنیام کرده

گر زامدنت دوش خبر داشتمیاندر ره تو گل و چمن کاشتمی

نگذاشتمی که پای تو گل برسدخاک قدمت به دیده بر داشتمی

شیرن پسری به مله ما مگذرگر میگذری بچشم شوخت منگر

گرمی گذرم البته کاری دارمای که من ادم شاهم و براتی دارم

رنگت پر گل مونه که بارو زده ترچشمت چو ستاره مونه در ابر سحر

رنگی داری از پر گل نازک تراواز خوشت چو یوسف پیغمبر

تنگاره در اومدی دو سیبم دادیهمرنگ خودت سرخ و سفیدم دادی

فردا می روم سر دکون قاضیایکه عاشق نبودم چرا دوبوسم دادی

تنگاره تنگ تنگرونم چکنممن عاشق دخت ترک مونم چکنم

روزی اید که ترکمون بار کنندمن لر بچم ترکی ندونم چکنم

اساره در اسمو شمردم صد و بیستاین قصر بلند نمی دونم خونه کیست

ای تمبو حریر جومه حریر دختر کیستایکه شو در بغلم روز نمی دونم خونه کیست

اول که رسی نگاه به چشمونش کندوم به لبش سوم بدندونش کن

چهارم بنگر که خالی داره یا نهپنجم بشین جونت بقربونش کن

دیشب پریشب روغن گل می سوختماز عشق دلم پیراهن یار می دوختم

مردم می گویند بخیه را چپ زده ایایکه خیاط نبودم ز عشق دل ی دوختم

ای یار چکنم که شود رازوزن زشتدیوار بلند نمی تونم ور چر مشت

یه شو زن خوب دارم و یه شو زن زشتایکه یه شو به جهنم و یه شو به بهشت

سی خاطر تو نه کار کردم و نه بارسی خاطر تو دو هفته گشتم بیکار

سی خاطر تو سوزی فروشی میکهایکه هم نوکر و هم غلوم و هم خدمتکار

بیلم بیلم تا به کنم کارم رااز پنجه شیرین به کشم یارم را

یاری که به ما گم شده بی چنین روزدیدار مبارکش را دیدم امروز

در مله ما کله سیاه پیدا شدزیر کلهش دو قرص ماه پیدا شد

قربون کریمی و رحیمی خداایکه امشو نه شوماه بی و ماه پیدا شد

امروز دو سه روزن نگارم رفتهاروم دل و صبر قرارم رفته

عیبم مکنین اگر بنالم شو روزایکه گل رفته و نرگس ا کنارم رفته

یارم به سفر من از سفر می ترسمچی برگ درخت که هر سحر می لرزم

هر کس که بیاید خبر خیر دهدای که من نیمه عمر خود به او می بخشم

تنگی تنگی چشم کبوتر دهنشنرمی نرمی ملهم چینی بدنش

خشخاش خوشن و تخم خشخاش خوشنای که خشخاش دگر نمیرود درد دهنش

عشقم نمی له که بر زمین بنشینممادر نمیله که روی دلبر بینم

ای قصر بلند و کمتر پروازیای شازده پسر چتن کله میندازی

فردا می روم بازاربه خونه پدرتایکه عرض می کنم دلم را برده پسرت

کشکی مه خلیفه تو لبونت بیدمچی مینار رنگی سر رونت بیدم

·دست کشیدن عروس به صورت اسب پیشانی سفید: در راه خانه داماد اسب پیشانی سفیدی را به پیشواز عروس می برند تا او سه بار دست خود را به صورت اسب بکشد(این کار را یال مراد می گویند) در مرتبه سوم تماشاچیان هلهله ای به پا می کنند.

·دوماغلوم : در نزدیکی های خانه داماد باید داماد به استقبال عروس امده دست در دست او می گذارد و به اصتلاح غلام او بشود.

·نماز حاجت مراد: بعد از انکه عروس وارد حجله شد و نشست سجاده داماد را در کنار عروس پهن می کنند و داماد دو رکعت نماز حاجت مراد می خواند پس از اتمام نماز مردها خانه را ترک می کنند و برای اینکه عروس نقاب یا تور را از روی چهره اش بردارد از داماد هدیه ای می خواهد که به این هدیه روگشا گویند.

·ری تبارو:به معنب روی تبار(همه اقوام) دیدن است و چنین است که سه روز پس از عروسی خویشاوندان عروس و داماد به دیدن انها رفته برای عروس پول و یا طلا می برند.

·واطلبو: هشت روز بعد از عروسی خانه عروس، داماد و اقوام نزدیک او را به نهار یا شام دعوت می کنند و این مهمانی را واطلبو گویند.

ضرب المثل های بهبهان

ضرب المثل ها:معنی فارسی :

نه سیرش خبر گسنه هه نه سوار خبر پیادهنه سیر از گرسنه خبر دارد و نه سوار از پیاده

بچی یتیم رف پوایده بوخه دندونش اشکسبچه یتیم رفت پالوده بخوره دندانش شکست

اواملی کوتاه در می گردهاب بر سر زمین گود بر می گردد

نه پیر بشو خر اسه نه جاهل بشو زه اسهنه پیرمرد برود خر بگیرد نه جوان برود زن بگیرد

گپ گپ می کشه و نون گندوم اوحرف حرف می کشد و نان گندم اب

هر کجا سم بزن چشم دزنهر جای سم بز باشد چشم دزد به انجا دوخته است

افتو زیر سله نمی شوافتاب زیر سبد پنهان نمی شود

خر اپیغوم او نمی خهخر با پیغام اب نمی خورد

تیزی تیشه انرمی بیدنتیزی تیشه از نرمی چوب درخت بید است

هر کی نو اطالی خش می خههر کس نان به طالع خودش می خورد

ای اوش قوت بی بکش زنجیل می شکنیاگر اب قوت داشت قورباغه زنجیر می شکست

بیغار بکه وبیکار مشیبیگاری بکن و بیکار نشین

ای ادم، اسیرمه قشنگ ومبو تا ریمو سیاه بکنیماگر ادم از سرمه زیبا می شود تا رویمان را سیاه کنیم

ا گل سیر ا له له بیزاراز گل سیر از لاله بیزار(در بی اعتنایی به مال دنیا گفته می شود)

ای جومنم درسه، امو اصلم نه پرسهاگر جامعه ام پاره است ولی اصلم نپریده(اگر از فقر پیراهنم پارس ولی.ابرویم را دارم


مطالب مشابه :


عكس حنا - ظرف براي حنابندون (سري اول)

پيغام مدير : روز عروسی هر دختری میتواند باشـــــــــــکوهــــــــــترین روز او باشد اگر در




ایده برای مدل حنا , نمونه تزئین سینی حنا برای حنابندان

تزیین کنید و باز با حنای و دوست عزیز در اخر شما از هر سبد دانستنی های زیبای عقد و عروسی.




آموزش تزئینات و دکوراسیون خانه

تزئینات و دکوراسیون عروسی سبد حنابندان تزئین حنا حنابندان تزئین حنای شب




یه شعر خوشگل در مورد روستا

گل سر سبد روستا های بخش مانه در عروسی بارها دیدم که شبها می درخشد دست داماد از حنای




بهبهان شهر من تهيه كننده :افشين فرحمند(وستا)

هفت درخت در ان باشد، نان و پنیر و سبزی، یک ظرف شیرینی، یک بشقاب حنای عروسی در خانه سبد




خواستگاری در روستای بم (یوسف آباد)

جزئیات سبد نویس وشوبازی یا بهتر بگویم کارهای سیاه بازی وروحوضی را درشب عروسی حنای اصل




گیاه دارویی حنا

پايگاه خبري سبد




شبهای گراند هتل

رمان یک سبد « این حنای مراده یارمبارکش طلا خانم در مجالس عروسی و پإتختی برای زدن و




آفریقای جنوبی:قسمت دوم

جنوب می باشد که زیبای بخش لباس بندری هستند .مراسم حنا بندان در عروسی ها و حنای دست




برچسب :