تاریخ تحلیلی صدراسلام مشرکان وپیامبر
اقدامات مشرکان
سران قریش برای وصول به دو هدف مهیا کردن زمینه انزوای پیامبر یا برخورد رویارو با آن حضرت، وارد صحنه مبارزه شدند.
شگردهای مسالمت آمیز
سران گروههایی که راه اندیشة صحیح را بر خود بسته بودند، میدانستند تا وقتی حمایت ابوطالب از پیامبر ادامه دارد، به سبب نفوذ فراوان وی، نمیتوانند برخوردی یکپارچه و خصمانه با پیامبر داشته باشند. از اینرو، برای پایان بخشیدن به حمایت ابوطالب از رسول خدا (ص) نزد وی شتافتند. آنها تصمیم داشتند از رئیس قبیلة بنیهاشم بخواهند که یا محمد را از ادامة کار باز دارد و یا او را به آنان واگذارد. تدبیر عاقلانه و سخنان نرم ابوطالب در سران قریش اثر گذاشت. بنابراین، ابواطلب را رها کردند و رفتند.
شورای مشورتی قریش برای بار دوم نزد ابوطالب شتافت، سخن تهدیدآمیز خود را از طریقه ابوطالب به پیامبر (ص) رساند و این جواب را دریافت کرد:
به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند و بخواهند من را از پیگیری هدفم، که همان تبلیغ آیین اسلام است، دست بردارم، هرگز چنین نخواهم کرد، تا آنکه خداوند آن را پیروز گرداند یا در این راه کشته شوم.
پس از این رویداد، ابوطالب- که برای دفاع نظامی از پیامبر آماده میشد – گفت: سوگند به خدا، هیچ گاه از یاریات دست برنخواهم داشت. آنگاه هاشمیان و مطلبیان را گرد آورد و از آنان خواست در حمایت از رسول خدا (ص) از هیچ کوششی دریغ نورزند. همة حاضران، جز ابولهب، سخن ابوطالب را پذیرفتند.
نیرنگهای مردم فریب و مجمع تهمت هماهنگ
پس از آنکه مشرکان از تأثیر در ابوطالب نومید شدند، طرح گفتگوی بیواسطه با پیامبر را تصویب کردند ، آنها پیشنهاد ثروت کلان، پیشوایی قبیله و پادشاهی قوم را با پیامبر در میان نهادند. زراندوزان مکه، پس از نومیدی از این تدبیر به استهزای پیامبر (ص) روی آوردند. درخواست انجام کارهای فرابشری، پرسشهای بیمنطق و نامعقول، تهمت سحر و جنون و ... شیوههای مبارزه سپاه جهل علیه شخصیت نبیاکرم (ص) بود.
اقدامات علیه بنیان فکری نهضت
کارسازترین سلاح رسول خدا (ص) در دعوت، پیام نهفته در آیات قرآن بود. قرآن دلها را تسخیر میکرد و مشرکان مکه را به واکنش وا میداشت. بخشی از اقدامهای آنان عبارت است از:
- تحریم شنیدن قرآن.
- ایجاد هیاهو و جنجال هنگام تلاوت قرآن
- اسطوره، افسانه و شعر شمردن قرآن
- سرگرم کردن مردم به وسیلة معرکهگیرانی چون نضر بن حارث و نقل داستانهای مردمپسند
- تردید در وحیانی بودن قرآن
- ترویج افسانههای منطقستیزی چون افسانه غرانیق
اقدامات علیه حامیان نهضت
یکی از راههای جلوگیری از گسترش نهضت نوین اسلام و مخالفت با گرویدن به آن، دشوارسازی شرایط زندگی اسلامآورندگان و آزار آنان بود. چنین شگردی، که پیش از اسلام نیز سابقه داشت دست کم دو اثر داشت: بازگشت تازه اسلام آوردگان به دامان کفر و شرک و کاهش یا از میان رفتن گرایش به پیامبر (ص) در مردم عادی.
در این موقعیت (که فشار بر حامیان و هواداران نهضت روزافزون میشد ) پیامبر (ص) به عنوان سکاندار کشتی نهضت، با پیشنهاد هجرت به حبشه موافقت کرد. مهاجرت به حبشه در سال پنجم بعثت(که در مرحلة اول یازده مرد و چهار زن در آن شرکت جستند) از یک سو میتوانست روح امید را در مسلمانان ستمدیده تقویت کند و از سوی دیگر، راه را برای عمل به تکالیف اسلامی و استمرار تبلیغ در خارج از مکه هموار سازد.
در مهاجرت دوم (که پنهانی و بر اساس تجربههای مهاجران نخست و با فاصله چند ماه از هجرت نخست تحقق یافت) شمار فزونترین از مسلمانان، برای حفظ ایمان و ماندن بر عقیدة توحیدی، آوارگی در سرزمینهای ناشناخته را پذیرفتند. اقدامهای مشرکان قریش با سخنان هوشمندانة جعفر بن ابی طالب (نمایندة پیامبر) بینتیجه ماند.
جعفربن ابی طالب آیات گزینش مریم و عظمت مسیح را (که بیتردید زاییدة رهنمودهای حضرت رسول (ص) بود) تلاوت کرد. نجاشی با شنیدن ایات الهی دربارة عیسی، خود را به حمایت از مسلمانان متعهد دانست. به دلیل بازگشت ناموفق نمایندگان قریش از حبشه و بروز هرچه بیشتر کارکردهای اجتماعی و فرهنگی دین جدید، رهبران شرک، ترور ناجوانمردانة رسول خدا (ص) را در شمار برنامههای خود قرار دادند که با وجود ابوطالب، نقشة ترور ناکام ماند و دشمنان دین به طرحی دیگر روی آورد.
انزوای سیاسی و محاصره اقتصادی
مبارزة منفی راهی آسان برای به زانو درآوردن اقلیتها در هر جامعه است. زیرا برخلاف مبارزة عادی، به مقدمات چندانی نیاز ندارد و با بسیج عمومی اجرا شدنی است. سران قبایل و اشراف متنفذ قریش عهدنامهای به تصویب رساندند و ضمن آویختن آن در کعبه، سوگند یاد کردند که در صورت تسلیم نشدن محمد (ص) در برابر خواسته آنان تا هنگام مرگ بدان وفادار باشند. بندهای این پیمان چنین بود:
1. باید هرگونه خرید و فروش با هواداران محمد متوقف گردد.
- ارتباط، معاشرت و پیوند زناشویی با مسلمانان ممنوع است.
- جبهة مخالف محمد در تمام حوادث و پیشامدها باید مورد حمایت قرار گیرد.
بدین ترتیب، به ناچار و با پیشنهاد ابوطالب، بنیهاشم و بنیعبدالمطلب تمام روابطشان را در محدوده شعب تعریف و مترکز کردند. مسلمانان در این دوران سه ساله، سختترین فشارهای روانی و معیشتی را تحمل کردند. شدت فشار به اندازهای بود که آنها گاه ناگزیر به خوردن چیزی روی میآوردند که ماهیت غذایی نداشت.
دربارة علت بازگشت قریش از پیگیری سیاست قطع مراودة اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با مسلمانان، افزون بر پشیمانی گروهی از امضای پیماننامه، میتوان به حضور ابوطالب (ع) در انجمن قریش اشاره کرد. او گفت: برادرزادهام محمد میگوید: موریانه پیماننامهای را که در کعبه آویختهاند خورده و تنها نام خدا باقی مانده است. ببنید اگر گفتارش راست است، محاصره را بشکنید و اگر راست نمیگوید، او را به شمار خواهم سپرد. چون سراغ نامه رفتند، به درستی سخن پی بردند و با توجه به زمینههای پدید آمده، پیماننامه را نقض کردند و محاصره را شکستند. بدین ترتیب نوادگان هاشم از زندان بزرگ بیسقف بیرون آمدند.
فشار حوادث، گرسنگیهای پیاپی شعب، بیداری در شب برای پاسداری از جان رسول خدا (ص) و نگرانی و اضطراب شدید روحی، زندگی ابوطالب را – که عمرش از 80 گذشته بود- تهدید میکرد و تواناییاش را از میان برده بود؛ اما او هرگز از حمایت حضرت رسول (ص) دست برنداشت، پیر روشنبین بنیهاشم، حتی در آخرین لحظات و در بستر مرگ نیز هاشمیان را به حمایت از رسول امین سفارش میکرد.
درهمین سال خدیجه، همسر بردبار رسول خدا (ص) نیز به سرای جاودان شتافت و پیامبر را در اندوه دوباره فرو برد؛ به گونهای که سال دهم بعثت را «عام الحزن» نامید.
توفیق دعوت در مکه و زمینههای هجرت به مدینه
پیامبر به دنبال پایگاه و محیطی مستعد بود که بتواند درونمایههای غنی اعتقادی جمعیت نوآیین را که در دیوارهای متعصب نظام کهن جاهلی نمیگنجد، از بنبست خارج سازد و فضای مناسبی برای بروز و ظهور آن فراهم آورد. از این رو پیامبر (ص) به صورت آشکارتری برای تغییر حوزه جغرافیای دعوت و فراتر بردن دامنه دعوت از مکه، دوگونه اقدام انجام داد:
1. از طریق عرضه اسلام- دعوت به پرستش الله و رویگردانی از بتها- بر قبایلی که برای حج و تجارت به مکه میآمدند، کوشید آنان را به حمایت از خویش وا دارد؛ اما کمتر نتیجه گرفت و شدت عمل برخی از بزرگان قریش همچون ابوجهل و عمومی پیامبر (ابولهب) چنان بود که هر تازه واردی که سخنان آن حضرت را میشنید، در این اندیشه فرو رود که در صورت حمایت از پیامبر باید با قریش، که مخالف او هستند، درگیر شود و این کاری بود که هیچ یک از شخصیتها و قبایل، نه آن را در توان خود میدیدند و نه به مصلحت خویش میدانستند.
2. اقدام دیگر پیامبر رفتن به خارج مکه و تبلیغ اسلام در نقاط دیگر بود. سفر به شهر طائف در شوال سال دهم بعثت اقدام مهم دیگر آن حضرت در جهت یافتن پایگاه در خارج از مکه یاد شده است. اگرچه رهاورد این سفر تبلیغی نیز خرسند کننده نبود، زمینة امضای پیمان عقبة نخستین با برخی از مردم یثرب را فراهم آورد.
آخرین توطئه و هجرت پیامبر (ص) به مدینه
یثربیان که خود پیشنهاد مهاجرت حضرت رسول(ص) را مطرح کرده بودند و با پیامبر (ص) بیت کردند ، خبر بیعت یثربیان و پیمان آنها به گوش سران شرک رسید. شکنجه و آزار مسلمانان هر روز بیشتر میشد. پیامبر خاتم (ص) که وضع را چنین دید، با پیام خداوند فرمان هجرت مسلمانان به یثرب را صادر کرد. بدین ترتیب همة مسلمانانی که به معرفت عقلی، رشد نفسانی، طرد وسوسهها و وابستگیهای عاطفی رسیده بودند، مخفیانه و باکمترین زاد در مسیر هجرت گام نهادند.
جبهة باطل به زودی دریافت که یثرب پناهگاه مناسبی برای مسلمانان شده است. بنابراین در مهمترین نشست مشورتی «دارالندوه» حضور یافتند. در این مجمع سه نظریه مطرح شد:
- به زنجیر کشیدن و به سیاهچال افکندن رسول خدا
- تبعید پیامبر به نقطهای دوردست
- کشتن پیامبر به وسیله نمایندگان کارآزمودة هر قبیله
سرانجام نظر سوم تصویب گردید وافرادی از تمام قبایل آماده شدند تا شب هنگام حضرتش را نابود سازند. پیامبر خدا (ص) گنیجنة اسرارش علی (ع) را فراخواند؛ امانتهای مردم را به وی سپرد تا به صاحبانش باز گرداند و به او فرمود: در بسترم بخواب و روپوش مخصوص بر خویش بیفکن. در این هنگام علی (ع) پرسید: آیا شما جان سالم بدر خواهید برد؟ پیامبر (ص) فرمود: آری.
بدین ترتیب، علی (ع) با آگاهی از کشته شدن خود، مشتاقانه برای نجات جان مقتدای خویش و تقدیم جان بر ایمان در «لیله المبیت» در بستر پیامبر خفت و رسول حق روانه هجرت شد. این فداکاری آن قدر خالصانه و پراهمیت بود که مورد ستایش خداوند واقع شد. (سوره نساء آیه 97)
پیامبر خدا (ص) در حالی که آیاتی از سوره «یس» را میخواند، از منزل خارج شد و از بیراهه به طرف غار «ثور» که در بیرون مکه بود، حرکت کرد.
ابوبکر که از رویداد آگاهی یافت، در راه به پیامبر پیوست.
...........................................................................
رازدلدادگی خدیجه
۷۱ربیع الاول، میلاد پیامبری است که به تصدیق قرآن از هر نظر الگو و دارای
خلق عظیم است. او از آن جهت خاتم پیامبران و پایانبخش ارسال و رسل و انزال
کتب شد که نکتهای را ناگفته باقی نگذاشت و پس از او در مجموعه تعالیم
انبیا، نقصی نبود که دیگران برای تکمیل آن برانگیخته شوند، اما در میان همه
آنچه از «اسوه عالمیان» خوانده و شنیدهایم، رعایت حرمت انسانها (و نه
تنها مسلمانان) و ادای حقوق آنان از برجستگی بیشتری برخوردار است.
او برترین مخلوق و علت خلقت بود، ولی در همان حال، کرامت هیچ بشری را
نادیده نمیگرفت؛ با ضعیف ترینها نشست و برخاست داشت، از گمنامترینها
دلجویی میکرد و پایمال کردن حق هیچ کس را برنمیتافت، به ویژه کسانی که
فریادشان به جایی نمیرسید و تضییع حقوق آنها، هزینهای در بر نداشت.
پیامبر ما چنان به انسان و حرمت او میاندیشید که حتی پیکر بیجان را نیز
شایسته احترام میدید. در چندین روایت آمده است که به هنگام گفتوگو با
اصحابش، جنازهای را عبور میدادند. تمام قد به احترام آن برمیخاست.
یارانش با بیرغبتی و شگفتی میگفتند: این جنازه یک یهودی است! (او از ما
نیست و چنین حرمتی را سزاوار نیست)، اما حضرت با توبیخ این همه تنگنظری
میفرمود: مگر انسان نیست؟! هرگاه جنازهای دیدید به احترام آن برخیزید
(بدون آنکه به دین و آیینش بنگرید).
● آن نگاه کجا و رفتار ما کجا؟!
همان نگاه وحیانی و منطبق با فطرت بود که دوست و دشمن را پروانهوار گرد
شمع وجودش جمع کرده و زمینه را برای جهانگیر شدن پیامش، با شتابی
باورنکردنی آماده کرده بود. قرآن برخلاف آنان که شمشیر علی (ع) و ثروت
خدیجه (س) را تنها عامل گسترش اسلام معرفی میکنند، آشکارا نرمی و مهر بیان
با مردم را رمز موفقیت او میداند و تأکید میکند: اگر تندخو و سختدل بود،
همه از گرد او پراکنده میشدند!
نه آنکه قدرت و ثروت لازم یا مفید نیست، اما تمرکز تحلیلها بر آن، نشان
از بیگانگی با ساختار وجود انسان و ماهیت ایمان و عقیده دارد. این مردم
هستند که سرمایه اصلی پیروزی و تنها ضامن بقای آنند و مردم پیش و بیش از هر
چیز، صداقت میخواهند و محبت. آنان که گمان میکنند پشتوانههای نظامی و
اقتصادی، ما را از همراهی دلها و حکومت بر قلبها بینیاز میکند، به همان
تحلیلهای ساده، مادی و نادرست بازگشتهاند.
راز دلدادگی به محمد(ص) آن بود که خود را از دیگران برتر نمیپنداشت و بدون
آنکه امتیازی برای خود بخواهد، همواره همچون دیگران میزیست. او شرافت و
فضیلت خود را مایه سرکوب و سرزنش کسی قرار نمیداد و سابقه خود را دلیل نفی
آنها نمیدید. وقتی با یاران به سفر میرفت و در جایی برای رفع خستگی، بار
بر زمین مینهادند، هر کس به کاری میپرداخت؛ یکی ذبح حیوان را میپذیرفت و
دیگری کندن پوست آن را. این پختن غذا را بر عهده میگرفت و آن یکی کار
دیگر را ... در این میان، پیامبر نیز مشتاقانه و فروتنانه جمع کردن هیزم را
وظیفه خود میدانست.
جمعیت یکصدا التماس میکرد، شما راحت باشید که ما به خدمت شما افتخار
میکنیم، اما او پاسخ میداد: خداوند دوست ندارد بندهاش را در میان
دوستانش با وضعی متمایز ببیند که برای خود نسبت به آنان امتیازی در نظر
گرفته است.
جریان آخرین دیدار او با مردم درس ماندگاری برای همیشه تاریخ است. در مسجد و
خطاب به عموم مردم فرمود: خداوند سوگند یاد کرده است که از تجاوز به حقوق
انسانها نخواهد گذشت. پس شما را به خدا! هر کس حقی از او تباه کردهام،
برخیزد و قصاص کند. پیرمردی به نام «سوادة بن قیس» از میان آنان برخاست و
گفت: پدر و مادرم به فدای تو! هنگامی که از طائف آمده بودی و عصای خود را
بلند کردی تا بر ناقهات فرود آری، بر شکم من زدی که در میان
استقبالکنندگان بودم؛ نمیدانم به عمد زدی یا به خطا!
حضرت فرمود: به خدا پناه میبرم که به عمد کرده باشم. سپس بلال را فرمود
همان عصا را از فاطمه در خانه گرفته و بیاورد ... بلال در کوچهها ناله
میزد که چه کسی مانند رسول خدا چنین میکند؟ عصا آورد و پیامبر به آن
پیرمرد داد. پیر گفت: شکم خود را بگشا، اما در میان خشم و حیرت حاضران،
تنها اجازه خواست تا به امید رهایی از دوزخ بوسه بر جای قصاص بزند! پیامبر
دوباره پرسید که آیا حق خود نمیگیری و پیرمرد که به آرزوی خود رسیده بود،
عفو کرد و عفو خدا طلبید... .
این عید بزرگ و نیز میلاد فرزند رسول خدا، امام صادق (ع) بر امام عصر و نیز بر رهبر عزیز و مسلمانان جهان تبریک باد.
مطالب مشابه :
درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام
25 ژانويه 2014 ... علم ناب - درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام - برنامه های کلاسی دانشجویان رشته مددکاری دانشگاه علمی کاربردی بهزیستی استان تهران(ورودی مهر89)
تاریخ تحلیلی صدراسلام مشرکان وپیامبر
تاریخ تحلیلی صدراسلام مشرکان وپیامبر. اقدامات مشرکان. سران قریش برای وصول به دو هدف مهیا کردن زمینه انزوای پیامبر یا برخورد رویارو با آن حضرت، وارد صحنه
تاریخ تحلیلی صدر اسلام
تاریخ تحلیلی صدر اسلام. برای دانلود فایل تاریخ تحلیلی صدر اسلام استاد ارجمند جناب آقای رزمی بر روی لینک زیر کلیک کنید. دانلود فایل تاریخ تحلیل صدر اسلام.
نمونه سوالات تاريخ تحليلي صدر اسلام
روابط عمومی: سلام، لبخند،همدلی و همراهی - نمونه سوالات تاريخ تحليلي صدر اسلام - جاده چه همواره / هوا چقدر بوی عطر تورو داره - روابط عمومی: سلام، لبخند،همدلی و همراهی.
خلاصه فصل دوم کتاب تاریخ تحلیلی صدر اسلام
خلاصه فصل دوم کتاب تاریخ تحلیلی صدر اسلام. اسلام با بعثت پیامبر(ص) متولد گردید. اهمیت معرفی جوامع پیش از اسلام (جزیرة العرب) ¬جهت شناخت بهتر دوران
درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام
کشاورزی - درس تاریخ تحلیلی صدر اسلام - توضیحاتی در مورد بیماریها،حشرات ، علفهای هرز و ... در کشاورزی.
تاریخ تحلیلی صدر اسلام
پاسخ به شبهات دینی - تاریخ تحلیلی صدر اسلام - ... برچسب ها : تاریخ تحلیلی اسلام. [ محمد رضائیان حق ] [سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ ساعت 10:56] [ يک نظر ]. [ مرجع دریافت
استاد پناهیان/صوت و متن سلسله جلسات تاریخ تحلیلی اسلام (پیشنهاد ویژه نویسنده)
ندای عمار - استاد پناهیان/صوت و متن سلسله جلسات تاریخ تحلیلی اسلام (پیشنهاد ویژه نویسنده) - کانون سیاسی ... پاداش او برابر با هزار شهيد از شهداي صدر اسلام است.
تاریخ تحلیلی صدر اسلام
تاریخ تحلیلی صدر اسلام. 1-تاریخ نقلی را بنویسید ؟علم به وقایع و حوادث سیری شده و آگاهی از اوضاع و احوال گذشتگان است زندگی نامه ها – فتح نامه ها سیره ها از این
برچسب :
تاریخ تحلیلی صدر اسلام