زندگینامه امام حسن عسکری (ع)
ابومحمد حسن بن علی، امام یازدهم از ائمه عشر (ع) و سیزدهمین معصوم از چهارده معصوم (ع)، پدر بزرگوارش امام هادی (ع) هنگام تولد فرزند، شانزده سال و چند ماه بیشتر نداشت، مادرش بانویی صالحه و عارفه به نام سوسن یا حدیثه یا سلیل بود. تولدش با اختلاف روایات در ماه ربیع الاول یا ربیع الاخر سال 231 یا 232 ق و بنا به اكثر روایات در مدینه اتفاق افتاده است.
مدت كوتاه حیات امام به سه دوره تقسیم می گردد: تا چهار سال و چند ماهگی امام (و به قولی تا 13 سالگی) از عمر شریفش در مدینه سر برده، تا 23 سالگی به اتفاق پدر بزرگوارش در سامرا می زیسته (او پدر بزرگوارش امام هادی (ع) در محله عسگر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگی می كردند و به عسگری لقب یافتند) و تا 29 سالگی یعنی شش سال و اندی پس از رحلت امام دهم (ع) در سامرا ولایت بر امور و پیشوایی بر ستون را بر عهده داشته است.
چگونگی انتخاب امام به امامت:
امام هادی (ع) پسر دیگری به نام ابو جعفر محمد داشت كه بنا به برخی از روایات از جمله روایتی كه شیخ طوسی در كتاب الغیبت آورده مقرر بود امامت شیعه به او برسد و امام دهم به امامت او اشارت فرموده بود....... محمدبن علی مردی پارسا و مورد احترام اصحاب پدر خویش بود اما این پسر در زمان حیات امام از دنیا رفت و بعضی از شیعیان دین از این بابت به اندیشه فرو رفته از جمله ابوهاشم داود بنی قاسم جعفری گوید من در این اندیشه بودم كه امام هادی (ع) فرمود: بلی خداوند بجای ابوجعفر, ابو محمد (امام حسن عسگری (ع)) را امام قرار داد. همچنانكه دربارة اسمعیل (فرزند امام صادق (ع) ) و امام كاظم (ع) چنین شد. این روایت یكی از روایات مهم دال بر نص امامت امام حسن عسگری (ع) است.
امام دهم را برادر دیگری بود به نام جعفر كه نزد شیعیان به لقب كذاب معروف شد. بعد از آنكه امام عسگری (ع) از سوی پدر به امامت منصوب گردید. جعفر مدعی وی گردید و شروع به كار شكنی و توطئه گری و فتنه انگیزی بسیار نمود و بعد از رحلت حضرت امام حسن عسگری (ع) دعوی امامت كرد و منكر وجود امام غایب (عج) شد.
به طور کلی دوران عمر 29ساله امام حسن عسکری (ع ) به سه دوره تقسیم می گردد :
دوره اول 13سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت .
دوره دوم 10سال در سامرا قبل از امامت .
دوره سوم نزدیک 6 سال امامت آن حضرت می باشد .
دوره امامت حضرت عسکری (ع ) با قدرت ظاهری بنی عباس رو در روی بود
خلفایی که به تقلید هارون در نشان دادن نیروی خود بلندپروازیهایی داشتند .
امام حسن عسکری (ع ) از شش سال دوران اقامتش ، سه سال را در زندان گذرانید . زندانبان آن حضرت صالح بن وصیف دو غلام ستمکار را بر امام گماشته بود ، تا بتواند آن حضرت را - به وسیله آن دو غلام - آزار بیشتری دهد ، اما آن دو غلام که خود از نزدیک ناظر حال و حرکات امام بودند تحت تأثیر آن امام بزرگوار قرار گرفته به صلاح و خوش رفتاری گراییده بودند . وقتی از این غلامان جویای حال امام شدند ، می گفتند این زندانی روزها روزه دار است و شبها تا بامداد به عبادت و راز و نیاز با معبود خود سرگرم است و با کسی سخن نمی گوید .
عبیدالله خاقان وزیر معتمد عباسی با همه غروری که داشت وقتی با حضرت
عسکری ملاقات می کرد به احترام آن حضرت برمی خاست ، و آن حضرت را بر مسند خود می نشانید . پیوسته می گفت : در سامره کسی را مانند آن حضرت ندیده ام ، وی زاهدترین و داناترین مردم روزگار است .
پسر عبیدالله خاقان می گفت : من پیوسته احوال آن حضرت را از مردم
می پرسیدم . مردم را نسبت به او متواضع می یافتم . می دیدم همه مردم به بزرگواریش معترفند و دوستدار او می باشند .
با آنکه امام (ع ) جز با خواص شیعیان خود آمیزش نمی فرمود ، دستگاه
خلافت عباسی برای حفظ آرامش خلافت خود بیشتر اوقات ، آن حضرت را زندانی و ممنوع از معاشرت داشت .
" از جمله مسائل روزگار امام حسن عسکری (ع ) یکی نیز این بود که از طرف خلافت وقت ، اموال و اوقات شیعه ، به دست کسانی سپرده می شد که دشمن آل محمد (ص ) و جریانهای شیعی بودند ، تا بدین گونه بنیه مالی نهضت تقویت نشود .
چنانکه نوشته اند که احمد بن عبیدالله بن خاقان از جانب خلفا ، والی اوقاف و صدقات بود در قم ، و او نسبت به اهل بیت رسالت ، نهایت مرتبه عداوت را داشت " .
" نیز اصحاب امام حسن عسکری ، متفرق بودند و امکان تمرکز برای آنان
نبود ، کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی در بغداد می زیستند ، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی ، پس از شهادت حضرت رضا (ع ) معمول داشت ، چنان دامن گسترده بود که جناح مقابل را با سخت ترین نوع درگیری واداشته بود . این جناح نیز طبق ایمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی ، این همه سختی را تحمل می کرد ، و لحظه ای از حراست ( و نگهبانی ) موضع غفلت نمی کرد " .
اینکه گفتیم : حضرت هادی (ع ) و حضرت امام حسن عسکری (ع ) هم از سوی دستگاه خلافت تحت مراقبت شدید و ممنوع از ملاقات با مردم بودند و هم امامان بزرگوار ما - جز با یاران خاص و کسانی که برای حل مشکلات زندگی مادی و دینی خود به آنها مراجعه می نمودند - کمتر معاشرت می کردند به جهت آن بود که دوران غیبت حضرت مهدی (ع ) نزدیک بود ، و مردم می بایست کم کم بدان خو گیرند ، و جهت سیاسی و حل مشکلات خود را از اصحاب خاص که پرچمداران مرزهای مذهبی بودند بخواهند ، و پیش آمدن دوران غیبت در نظر آنان عجیب نیاید . باری ، امام حسن عسکری (ع ) بیش از 29سال عمر نکرد ولی در مدت شش سال امامت و ریاست روحانی اسلامی ، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احکام و بیان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیانی که از راههای دور برای کسب فیض به محضر امام (ع ) می رسیدند بر جای گذاشت .
در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات
کلامی جنبش علمی خاصی را تجدید کرد ، و فرهنگ شیعی - که تا آن زمان شناخته شده بود - در رشته های دیگر نیز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی چون یعقوب بن اسحاق کندی ، که خود معاصر امام حسن عسکری بود و تحت تعلیمات آن امام ، گردید .
در قدرت علمی امام (ع ) - که از سرچشمه زلال ولایت و اهل بیت عصمت
مایه گرفته بود - نکته ها گفته اند . از جمله : همین یعقوب بن اسحاق کندی فیلسوف بزرگ عرب که دانشمند معروف ایرانی ابونصر فارابی شاگرد مکتب وی بوده است ، در مناظره با آن حضرت درمانده گشت و کتابی را که بر رد قرآن نوشته بود سوزانید و بعدها از دوستداران و در صف پیروان آن حضرت درآمد .
موضع علمی و آموزشی امام:
ـ مواضع علمی او (ع) در پاسخهای قاطع و استوار در مورد شبهه ها و افكار كفر آمیز و بیان كردن حق، باورشان مناظره و گفتگوهای موضوعی و مناقشه ها و بحثهای علمی، و همزمان با آن فعالیتها،كوششهای دیگر از قبیل صادركردن بیانیه های علمی و ... (بوده است)....
ـ كندی (ابویوسف یعقوب بن اسحاق) فیلسوف عراقی در زمان امام (ع) پیرامون متناقضات قرآن،كتابی تدوین كرد بوسیله بعضی از منسوبان به حوزه علمی او، با او تماس گرفت و كوشش او را با شكست روبرو كرد وكندی را قانع فرمود كه در اشتباه بوده است. كندی توبه كرد اوراق خود را سوزانید.
موضع نظارت بر پایگاههای مردمی:
ـ موضع امام (ع) در این زمینه، نظارت بر پایگاههای مردی خود و پشتیبانی از آن پایگاهها و بالابردن درجه آگاهی آنها و مجهز كردن آن با همه اسلوبها و روشهای پایداری و بالابردن به سطح پشتازان متعهد بود.
امام غالباً آنان را هشدار می داد تا در دام عباسیان نیفتد ودر مصائب روزگار از نظر اقتصادی و اجتماعی به علت بدبختیها و رفتار بیرحمانه حكام كه با آن روبرو می شدند، به آنان كمك می رسانید.....
ـ برای امام از مناطق گوناگون اسلامی كه پایگاههای توده ای او آنجا بود، بوسیله نمایندگان او كه در آن مناطق پراكنده بودند اموال بسیار می بردند و امام با دقت بسیار و با روشهای گوناگون می كوشیدند تا آن امر را كاملاً از چشم دولتیان بپوشاند و به نحوی پنهانی عمل كند....
ـ دولت عباسیان در برابر یاران امام (ع) و در پایگاههایی كه پشتیبان ا بودند، قاطعانه و بیرحمانه ایستادگی می كرد و برای از میان برداشتن خط مشی و برنامه امام و پراكندن و اداره كردن یاران او كوششهای فراوان بعمل آورد....
موضع امام درمقابل آن كوششها، پندگویی بود كه به یاران دلداری می داد و می فرمود: (تهیدست و با ما بودن، بهتر كه توانگر بودن و با غیر ما بودن. كشته شدن با ما، بهتر كه زنده بودن با دشمن! ما برای هر كس كه به ما پناه آورد،پناهگاهیم و برای آن كس كه بخواهد به وسیله ما ببیند، نوریم، و آن كس را كه به ما پناه آورده، عصمیتم و هر كس كه ما را دوست بدارد بحقیقت در بزرگی و مقام با ما است و هر كس كه از ما منحرف گردد، جای او در آتش است)
موضع چهارم آماده كردن مسئله غیبت :ـ امام حسن عسكری (ع) كه به وضوح می دید كه اراده الهی برای ایجاد دولت الله بر روی زمین و در برگرفتن همه جهان انسانیت و گرفتن دست مستضعفان در زمین، تا خوف آنان به امنیت خاطر تبدیل گردد و خدای را عبادت كنند و هیچ چیز را شریك او نگیرند .......
ـ براین تعلق گرفته است كه فرزندش غیبت كند.......
ـ فعالیت امام حسن عسكری (ع) و برنامه ریزی او در تحقق بخشیدن هدف مزبور به دو كار مقدماتی نیازداشت:
1- مخفی كردن مهدی (عج) از چشم مردن و نشان دادن وی فقط به بعضی از خواص
2- آنكه به هر ترتیب، فكر غیبت را در اذهان و افكار رسوخ دهد و به مردم بفهماند كه این مسئولیت اسلامی را باید تحمل كنند و مردم را به این اندیشه و متفرعات آن عادت دهند....
بیانیه امام حسن عسكری (ع) سه شكل داشت:
الف) بیانیه های كلی و عمومی درباره صفات مهدی (ع) از قبیل: «وقتی قیام كند، در میان مردم با علم خود داوری خواهدكرد مانند داوری داود كه از بینه و دلیل پرسشی نمی كرد».
ب) توجیه و نقد سیاسی در مورد اوضاع موجود، و مقرون كردن آن به اندیشه وجود مهدی (ع) و ضرورت ایجاد دگرگونیها از سوی او و از این قبیل است: «وقتی قائم خروج كند به ویران كردن منابر و جایگاههای خصوصی در مساجد فرمان خواهد داد این جایگاهها به منظور امنیت و محافظت خلیفه از تعدی، و برای افزودن هیبت او در دل دیگران بنا شده است.»
ج) اعلامیه های كلی برای پایگاهها و اصحابش كه در آن، ابعاد اندیشه غیبت برای آنان و ضرورت آمادگی و عمل به آن از ناحیه روانی و اجتماعی توضیح داده شده بود، تا غیبت امام (ع) و جدایی او را از آنان بپذیرند. امام به ابن بابویه نامه ای نوشت و در آن فرمود: «بر تو باد بردباری و انتظار گشایش، پیمبر فرمود: برترین عمل امت من انتظار كشیدن گشایش است و شیعه ما پیوسته در اندوه است تا فرزندم ظهوركند........»
3- راه دیگری كه امام برای آمادگی غیبت دراذهان مردم انجام داد پنهان نمودن خود و برقراری رابطه با دوستان و طرفداران ازطریق مكاتبه و مراسله بوده است. همچنین نظام و روش وكالتی و وساطتی كه امام حسن عسكری (ع) با پایگاههای مردمی خود برگزید، روشی دیگر از روشهای بود كه برای فهماندن مسئله غیبت آماده شده بود.............شهادت امام حسن عسکری (ع ):
ماجرای جانشین بر حق امام عسکری :
از ابو الادیان نقل كرده اند كه گفت: من خادم امام عسكری بودم و رسائل او را به شهرهای دیگر می بردم و جواب می آوردم،در بیماری منتهی به رحلت وی هم نزد او رفتم نامه هایی را كه نوشته بود به من داد و فرمود به مداین ببرم من رفتم و پس از پانزده روز برگشتم اما دیدم بانگ زاری و شیون از خانه امام بلند است و جعفر بن علی بر در خانه ایستاده به تعزیت شیعیان پاسخ می دهد. با خود گفتم اگر این مرد امام شد باشد كار امامت دگرگون خواهد شد. در این آن خادمی بیامد و به جعفر گفت كار تكفین تمام شد بیا بر جنازه برادرت نماز بگزار جعفر و همه حاضران به داخل خانه رفتند من هم رفتم و امام را كفن شده دیدم. جعفر پیش رفت تا در نماز امامت كند وقتی خواست تكبیر بگوید ناگهان كودكی با چهرة گندمگون و موئی كوتاه و مجعد و دندانهایی كه بینشان گشادگی بود پیش آمد وردای جعفر را كشیده گفت: ای عم عقب برو من برای نماز بر پدرم از تو شایسته ترم جعفر در حالیكه رنگش از خشم تیره شد عقب رفت و آن كودك بر جنازه امام نماز گزارد او مهدی موعود امام دوازدهم (عج) بود.
شهادت آن حضرت را روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول 260هجری نوشته اند .در کیفیت وفات آن امام بزرگوار آمده است : فرزند عبیدالله بن خاقان گوید
روزی برای پدرم ( که وزیر معتمد عباسی بود ) خبر آوردند که ابن الرضا - یعنی حضرت امام حسن عسکری - رنجور شده ، پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و خبر را به خلیفه داد . خلیفه پنج نفر از معتمدان و مخصوصان خود را با او همراه کرد . یکی از ایشان نحریر خادم بود که از محرمان خاص خلیفه بود ، امر کرد ایشان را که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند ، و بر احوال آن حضرت مطلع گردند . و طبیبی را مقرر کرد که هر بامداد و پسین نزد آن حضرت برود ، و از احوال او آگاه شود . بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مرض آن حضرت سخت شده است ، و ضعف بر او مستولی گردیده . پس بامداد سوار شد ، نزد آن حضرت رفت و اطبا را - که عموما اطبای مسیحی و یهودی در آن زمان بودند - امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضات ( داور داوران ) را طلبید و گفت ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته نزد آن حضرت باشند . و این کارها را برای آن می کردند که آن زهری که به آن حضرت داده بودند بر مردم معلوم نشود و نزد مردم ظاهر سازند که آن حضرت به مرگ خود از دنیا رفته ، پیوسته ایشان ملازم خانه آن حضرت بودند تا آنکه بعد از گذشت چند روز از ماه ربیع الاول سال 260 ه . ق آن امام مظلوم در سن 29سالگی از دار فانی به سرای باقی رحلت نمود . بعد از آن خلیفه متوجه تفحص و تجسس فرزند حضرت شد ، زیرا شنیده بود که فرزند آن حضرت بر عالم مستولی خواهد شد ، و اهل باطل را منقرض خواهد کرد ... تا دو سال تفحص احوال او می کردند ... .
این جستجوها و پژوهشها نتیجه هراسی بود که معتصم عباسی و خلفای قبل و بعد از او - از طریق روایات مورد اعتمادی که به حضرت رسول الله (ص ) می پیوست ، شنیده بودند که از نرگس خاتون و حضرت امام حسن عسکری فرزندی پاک گهر ملقب به مهدی آخر الزمان - همنام با رسول اکرم (ص ) ولادت خواهد یافت و تخت ستمگران را واژگون و به سلطه و سلطنت آنها خاتمه خواهد داد . بدین جهت به بهانه های مختلف در خانه حضرت عسکری (ع ) رفت و آمد بسیار می کردند ، و جستجو می نمودند تا از آن فرزند گرامی اثری بیابند و او را نابود سازند .
به راستی داستان نمرود و فرعون در ظهور حضرت ابراهیم (ع ) و حضرت موسی (ع ) تکرار می شد . حتی قابله هایی را گماشته بودند که در این کار مهم پی جویی کنند . اما خداوند متعال - چنانکه در فصل بعد خواهید خواند - حجت خود را از گزند دشمنان و آسیب زمان حفظ کرد ، و همچنان نگاهداری خواهد کرد تا مأموریت الهی خود را انجام دهد .
باری ، علت شهادت آن حضرت را سمی می دانند که معتمد عباسی در غذا به آن حضرت خورانید و بعد ، از کردار زشت خود پشیمان شد . بناچار اطبای مسیحی و یهودی که در آن زمان کار طبابت را در بغداد و سامره به عهده داشتند ، به ویژه در مأموریتهایی که توطئه قتل امام بزرگواری مانند امام حسن عسکری (ع ) در میان بود ، برای معالجه فرستاد . البته از این دلسوزیهای ظاهری هدف دیگری داشت ، و آن خشنود ساختن مردم و غافل نگهداشتن آنها از حقیقت ماجرا بود .
بعد از آگاه شدن شیعیان از خبر درگذشت جانگداز حضرت امام حسن عسکری (ع ) شهر سامره را غبار غم گرفت ، و از هر سوی صدای ناله و گریه برخاست . مردم آماده سوگواری و تشییع جنازه آن حضرت شدند .
مطالب مشابه :
شعري زيبا در مورد ميلاد امام حسن عسگري(ع)
شعر زیبا ولادت امام حسن عسگری, دو بیتی زیبا در مورد ولادت امام حسن عسگری, دکلمه در
متن ادبی و شعر شهادت امام حسن عسکری(ع)ویژه نامه ماه شهادت امام حسن عسکری
متن ادبی و شعر شهادت امام حسن عسکری(ع) معجزات و کرامات امام حسن عسگری علیه
اشعار ولادت امام حسن ع
برای مشاهده شعر تولد امام حسن مجتبی اشعار ولادت امام عسگری (ع) اشعار شهادت حضرت زهرا (س)
السلام علیک یا امام حسن عسگری(ع)
ولادت ها شهادت ها برچسبها: السلام, علیک, یا امام, حسن, عسگری,
زندگینامه امام حسن عسکری (ع)
نمود و بعد از رحلت حضرت امام حسن عسگری ولادت خواهد یافت و تخت ستمگران دکلمه های
امام علی(ع)-مدح و عید غدیر
برای شنیدن دکلمه این شعر توسط آقای امام عسگری(ع) حضرت ولادت امام حسن(ع) ولادت امام
به یاد شهید حسن طهرانی مقدم-روضه حضرت زینب(س)
اشعار ولادت حضرت زهرا امام زمان(عج)- تو شهید اقتداری ای حسن.
ولادت امام حسین، حضرت عباس و امام سجاد(علیه السلام)
ولادت امام حسن عسگری مبارک دکلمه و مقالات زیبا در ولادت امام حسین، حضرت عباس و
برچسب :
دکلمه ولادت امام حسن عسگری