جشن حروف الفبا و روز معلم
سلام.سوت..سوت..دست...دست....دست...
شمع و چراغا رو روشن کنین جشن الفبا داریم....
دروازه ها رو وا کنید جشن الفبا داریم....
من واقعا به چنین جشن پر شوری افتخار می کنم.....
امیر محمد:خانم نمی ریم ورزش ...
بله این بخشی از فضای کلاسمون بود...ماجرا از جایی شروع شد که فهمیدم رسم بر اینه که واسه کلاس اولا جشن پایان سال می گیرن که باسواد شدنشونو جشن بگیرن.منم از اونجایی که واسه برگزاری هر گونه جشنی در کلاس پایه ام گفتم چه بهانه ای بهتر از این که با سواد شدن انیشتنامو جشن بگیرم..خلاصه بعد از کلی صلاح و مشورت با مدیر و اولیا ، به پیشنهاد اونا قرار شد در هفته ی معلم این جشن رو بگیریم که یک تیری باشد با دو نشان(هم جشن حروف الفبا و هم قدر دانی از خانم معلم....ووووووووووووووووووووی) و این طوری شد که بعد از کلی تمرین سرود های مختلف و آماده کردن انیشتنا واسه مراسم از اولیا خواستم که واسه پسراشون کلاه درست کنن و یه حروف الفبا هم تو گردنشون بندازن و لباسهای عیدشونو (اگه سالم نگه داشته باشن...اگه ها)بپوشن و خودشونم بیان تو جشن...خلاصه در روز جشن منم لپ تاپ بردم تا در حکم یک دی جی ،واسشون شعرای کتاب رو بذارم ...از هفته ها پیش با بچه ها چند شعر تمرین کرده بودم و بارها بهشون گفتم اگر خدای نکرده،گوش شیطان کر...اگه یک بار !یکی !جایی از شعر رو خراب کرد صداشو در نیارین و همون جوری ادامه بدین...که خوشبختانه یکی ،دو بار بیشتر بچه ها سوتی ندادن و خدا رو شکر کسی جز حسین هی هر بار داد نمی زد خانم حروف الفبا رو اشتباه خوندن...خانم اینجا رو اشتباه خوندن...خانم درست خوندن؟خانم... ؟
کلا همه چیز خیلی خوب بود و جشن با دادن هدایا به انیشتنا و خوردن کیک و البته گرفتن یک عدد سکه ی ربع بهار آزادی از طرف اولیای کلاس به مناسبت روز معلم و گرفتن شونصد تا عکس..به خوبی و خوشی تموم شد و من از بس انیشتنا یی رو که ماماناشونو دیده بودن و هزاران هزار برابر شیطان شده بودن کنترل کرده بودم با خاک هموار بودم اما با خاطره ای خوش و به یاد موندنی از اون روز برگشتم...البته نمی دونم سال آینده اصلا معلم هستم یا نه و اینکه اگه باشم در چه پایه ای تدریس می کنم اما تو جشن حروف الفبا وقتی می دیدم بچه ها متن هایی رو که خودشون نوشته بودن اونقدر روان و زیبا می خوندن اشک تو چشام جمع شد...می دونید روز اول که اومدم کلاس دیدم بچه ها حتی نمی تونن اسم خودشونو بنویسن..حتی نمی دونن راست کدوم وره و چپ کدوم ور ترسیدم...اما حالا روزایی رو می بینم که انیشتنام می تونن بخونن و بنویسن...من این تجربه رو به عنوان یه ستاره ی کوچیک در کارنامه ی زندگیم در نظر می گیرم که به لطف خدای مهربون تونستم کسبش کنم تا درلحظات سخت زندگی بهش افتخار کنم....حالا که دو هفته ای بیشتر به پایان کلاسمون نمونده می دونم که یه روز دلم بد جوری واسشون تنگ می شه...
البته اگه تا اون روز راستین منو نکشه اگرچه نا گفته نماند که مامان راستین تو برگزاری این جشن و هماهنگی با دیگر مادرا خیلی کمک کرد...حتی دیدم که تو آخرین جلسه ی اولیا و مربیان چطور داره با مشت و لگد از مادرا پول می گیره که واسه من هدیه بخرن .
پی نوشت: « هفته ی معلم به همه ی اون معلمایی که اونقدر عاشقن که نور محبت و صمیمیت رو می تونن تو نگاه دانش آموزاشون ببین و با اینکه یه چیزی رو هفتصد بار واسه انیشناشون توضیح می دنو اونا باز هاج و واج نگاه می کنن اما همچنان صبورانه به تدریس ادامه می دن تبریک می گم...در پناه خداوند ...عاشق بمونن و سلامت » آمین.
مطالب مشابه :
جشن حروف الفبا و روز معلم
خانم معلّم - جشن حروف الفبا و روز معلم - دست نوشته هایی از یک دبستان مختلط
تدريس حروف الفباي فارسي در كلاس اول
آموزش ابتدايي زير بناي آموزش و پرورش - تدريس حروف الفباي فارسي در كلاس اول - ارائه ي روش هايي
جشن حروف الفبا
دشتی صحرای باغ لارستان - جشن حروف الفبا - سال تحصیلی 90-89 به روزهای پایانی رسیده دیگه چیزی
حروف ابجد
ترانه های کودکان - حروف ابجد - شعر و سرود و داستان برای کودکان و نوجوانان
سرود چشن الفبا
پایگاه اطلاع رسانی پایه اول - سرود چشن الفبا - دبستان شهید دادمان-ناحیه1اردبیل
جشن حروف الفبا
جشن حروف الفبا. دانش آموزان به اجرای سرود الفبا و نمایش و سرود دست جمعی پرداختند.
نماهنگ اسم های حروف الفبا در عربی هفتم درس اول
نماهنگ اسم های حروف الفبا فایل صوتی و تصویری آموزش حروف برچسب ها :سرود تلفظ حروف
برچسب :
سرود حروف الفبا