رفتن به خدمت سربازی ! قسمت اول

سلام

من 1/12/90 به سربازی اعزام شدم، توی این مدت خاطراتی رو که بشه نوشت اینجا میزارم

عباراتی که رنگ قرمز دارند رو در پایان راجبش توضیح دادم

بعد از درخواست برای اعزام که با گرفتن دفترچه از پلیش +10 شروع شد و پر کردن و ارسال اون یکی دو هفته بعد نامه ای با کادر سبز برام اومد که تاریخ اعزام توش نوشته شده بود چون لیسانس داشتم امکان عقب یا جلو انداختن دوره خودم رو به اندازه یک دوره یا همون دو ماه داشتم به دلایلی رفتم برای درخواست تمدید تاریخ اعزام که باید 1000 تومان هم میدادیم.بعد از یک هفته جواب اون تمدید هم اومد، موافقت نشده بود.به هر حال من هم خودم رو برای اعزام آماده کردم ، یکی دو هفته بعد حدود ده روز قبل از تاریخ اعزام پست برگه ای با کادر آبی برام آورد که برگه محل اعزام هست، با یه نگاه سرعتی که ازدیدن نتیجه کنکور هم استرسش بیشتر بود محل اعزام رو پیدا کردم نیروی انتظامی ناجا پادگان شهید دستغیب جهرم یا طبق اسم مستعاری که کسایی که اونجا خدمت کردند واسشانتخاب کردند جهنم سبز !

با یه جسنجو توی اینترنت مواردی رو که باید با خودم میبردم پیدا کردم که در ادامه میگم کدوما بدرد خورد و کدوما بدردم نخورد.طبق نوشته درون اون برگه کادر آبی باید سرم رو با شماره 4 اطلاح میکردم و منم این کار رو گذاشتم برای دقیقه نود شب آخر و روز آخر رو به تفریح آخر ! گذروندم ساعت 7 صبح با ساک وسایل در پادگان بودم یه دژبان خندان با کلاه قرمز اومد جلو و گفت اعزام امروزی ؟ گفتم آره و گفت برو ساعت 10 صبح بیا چون ماشین های دیگه از مرکز استان بیان طول میکشه و معطل میشی و اگه اومدی داخل باید بیکار یه گوشه بشینی. منم برگشتم خونه و تا ساعت 10 با قدرت تمام 2 ساعت اول خدمتم رو خوابیدم !

ساعت ده به در پادگان رسیدم و دوباره همون دژبان رو دیدم که گفت از اون در برو داخل. تا رفتم داخل انگاری اومده بودم یه کشور دیگه یه دژبان دیگه اومد جلو و ازم برگ کادر آبی رو گرفت و گقت برو اون گوشه پیش بقیه بشین روی زمین ( خاک بارون خورده نم !) حدود چهل نفر اونجا نشته بودند.

یک درجه دار اومد و برامون سخنرانی کرد و یه سری باید و نباید ها رو گفت و یه فرصت داد تا اگه کسی از اون نباید ها داره از شرش خلاص بشه وگرنه اگه توی تفتیش بدنی بگیرند فلان و فلان میکنن !

بلند شدیم و پشت سر هم به سمت پنج تا دژبان و میزهای جلوشون هدایت شدیم که وسایلمون رو تفتیش کنند ساک رو روی میز خالی کردیم و دژبان تند تند کنترل کرد و وایل رو توی ساک ریخت. هر چی مرتب چیده بودم ریخت بهم !

بعد دوباره همه رو کنار هم نشوندن و افسری که بعدا فهمیدم جانشین فرمانده گروهان ما بود اومد لیست اسامی رو گرفت و شروع کرد به خوندن اسامی. اینم بگم که ابتدا فوق دیپلم ها رو جدا کردند و اونها رو فرستادند گروهان فوق دیپلم ها و ما و کارشناس ارشد ها یکجا بودیم

اسم 140 نفر خونده شد که بعدا فهمیدم اینها سربازان آموزشی گروهان ما بودند که شانسی جدا شدند و به سمت محوطه گروهان خودمون حرکت کردیم

روز اول با لباس شخصی و چند تا بدو بیا اینور اونور و به خط شو و این چیزا و به پایان رسید، توی آسایشگاه هم تخت ها دلبخواهی انتخواب شد که بعدا فهمیدیم اینجا هیچ چیز دلبخواهی نیست !

حدود عصر بود که به خط شدیم و 2 تا پتو تحویل گرفتیم که بخشی از استحقاقیمون بود

اواخر روز اول فرمانده گروهان در پایان حرف هاش گفت جهرمی ها بلند شن !

من و 12 نفر دیگه بلند شدیم و گفت اینها چون خسته نیستند و از شهر خودشون اومدن نگهبانهای امشب هستند !

شب اول من پاسبخش شدم و کار تعویض نگهبانها با من بود پاسبخش 3 ساعت پست و 3 ساعت استراحت داره

جهرم گرمسیر همون شب نگهبانی بچه های جهرم شده بود سیبری ! باد سردی میومد که نگو !

شب اول با کلی بدبختی و نگهبانی تموم شد و صبح با ارفاق 45 دقیقه ای ساعت 5 زنگ آسایشگاه به صدا در اومد و پتو رو زدیم کنار و رفتم برای به خط شدن که بعدا فهمیدم اون صبح اوله که میشه اینجوری پتو رو پرت کرد کنار و رفت و اینجا همه چی قانون داره. حتی رخت خواب.

روز دوم لباس ها و بقیه استحقاقی رو گرفتیم و با تعویض با بقیه و یا خیاطی پادگان اندازه کردیم بعد با برنامه سین آشنا شدیم که ساعت کارها رو مشخص کرده و باید بگم توی پادگان بدون حتی یک دقیقه تاخیر اجرا میشه !

روز سوم چهارشنبه هم مقداری رژه کار کردم یا همون صف جمع و خبر رسید که چون کلاه نظامی براشون نیومده و لباس تکمیل نیست نمیشه آموزش ها رو شروع کرد و به بچه ها تا روز جمعه مرخصی میدهد ! ما هم پرواز کنان به سمت آسایشگاه برای جمع کردن وسایلمون رفتیم.

مواردی که باید با خودتون ببرید رو اینجا میگم. چیز اصافی نبرید چون دست و پا گیر خودتون میشه، من مهم ترین چیزها رو اینجا میگم که برای یک آدم غیر سوسول و غیر حساس مناسب و کافیه !

مقداری آجیل مغز بگیرید و مخلوط کنید و ببرید مثل مغز گردو، مغز بادم، مغز پسته، کشمش ، انجیر خشک که این آخری رو من خیلی دوست داشتم، زیاد نبرید من از هر کدوم 200 گرم گرفتم و مخلوط کردم البته گردو رو کمتر گرفتم بریزیدش توی یک ظرف پلاستیکی در دار محکم که درش باز نشه اول بزاریدش توی پلاستیک و بعد توی اون ظرف پلاستیکی دلیل این ظرف اینه که راخت با دست کردن داخل کیسه انفرادی ( همون کوله ای که بهت میدن و دست سربازا باید دیده باشی ) و بدون نگاه کردن به سرعت پیداش کنی

بشقاب ترجیحا ملامین ، قاشق چنگال و چاقو ، لیوان دسته دار غیر استیل ( چایی توی لیوان استیل ظرف رو حسابی داغ میکنه) من شیشه ای بردم ! ، اگه با ریخته شدن ماست و آب خورش یا مرغ کنار برنجتون مشکلی ندارید کاسه هم نیازی نیست اما اگه حساس هستید ببرید، من که نبردم چون اونجا هر ظرف اضافه یعنی تلف شدن وقتت برای شستنش ! همه اینها رو بزارید توی یک پلاستیک مقاوم و درش رو گره بزنید اما نه گره محکم، کلا این یک اصل هست توی سربازی که در هیچ چیزی رو محکم کره نزن ملاک رو هم بزار روی این که بتونی در پلاستیک رو توی کمتر از 4 ثانیه باز کنی. حالا میرید و متوجه میشید چرا باید سریع بود.

اگه بتونید و چند تا لیوان و بشقاب کاغذی که پلاستیک فروشی ها میفروشند ببرید که از شر شستن ظرف هم معاف میشید.

مسواک ، خمیر دندان ، ناخن گیر

حوله بهتون میدم اگه بتونید 2 روز اول رو بدن حوله سر کنید ، من بردم استفاده نشد توی اولین مرخصی برش گردوندم

قرص بروفن برای درد عضلانی ناشی از گرفتگی عضلات برای چند روز اول

قرص سرماخودرگی ، تا دیدید در معرض سرما خوردگی هستید خوردنش رو شروع کنید

قرص دیفونکسیلات برای جلوگیری از اسهال ناشی از تغییر غذا

قرص استامینوفن برای تب

چند تا چسب زخم

یه بسته بتادین کوچک

همه ی این قرص ها رو اجازه دارید داخل ببرید من قرص میگرن خودم رو هم بردم که بدون مشکل بردمش داخل قرص Relife

یک شیشه نوشابه کوچک شامپو ببرید البته بهتون میدن اما برای 2 روز اول تا بدن البته من یکی دیگه مثل همون هم پودر لباس بردم برای لباسای اصلی چون لباس زیر ها رو با شامپو تو حمام میشستم

قیچی تا شو ، حدود 20 تا سنجاق قفلی برای آنکادر کردن تخت ، البته شما باید هر روز صبح آنکادر کنید اما اینجوری میشه یکبار حداقل برای یک هفته آنکادر کرد. سوزن و نخ مشکی

1 متر کش معمولی با خودتون ببرید برای درست کردن "گتر" انتهای شلوار رو نگه میداره

حتما یک دفترچه یادداشت سیمی با تعداد برگ کافی ببرید ، خودکار ، و ماژیک ضد آب چون اونجا تقریبا باید روی همه چیز اسمتون رو بنویسید از پتو و بالش گرفته تا پوتین و بشقاب و ...

دفترچه توی ساکتون باشه و یک برگ کاغذ و خودکار همیشه توی جیبتون

یک بسته کیسه فریزر از اوجب واجبات هست

اگر تعدادی دستکش پلاستیکی هم ببرید خوبه چون ممکنه یه روز برای نظافت سطل زباله یهو اسم شما رو بخونن پس جفت دستکش رو بزارید توی جیب شلوارتون.

چند بسته دستمال کاغذی جیبی که یک بستش همیشه نوی جیبتون باشه

یک تکه دستمال سفید مستطیل شکل برای تمیز کردن پوتین توی جیبتون باشه

2 تا قفل سربازی ! که یک درجه بزرگتر از قفل های معمولی کوچک ساک هست. کلید قفل همیشه توی جیبتون باشه.

یه اسپری با بوی ملایم برای اینگه اکر موقع خواب بویی ازیتتون کرد ازش استفاده کنید.

2 تا جوراب فوتبالی مشکی اگر اعزام زمستان هستید و یا چند تا جوراب زنونه تا زیر زانو اگر اعزام تابستان هستید، زیر پوش و شرت و جوراب رو میدن بهتون اما برای اطمینان یک یا دو دست با سایز مناسب ببرید اگه اونایی که دادن مناسب بود توی اولین مرخصی برگردونید

چند تا شکلات تافی ( خودم دوست دارم !) یا هر مدلی که دوست داشتید برای انرژی گرفتن سریع

تیغ ژیلت یکبار مصرف برای نظافت شخصی ، شما مجاز نیستید صورتتون رو تیغ یزنید.

و در آخر هم چند تا دستمال اضافی برای کارهای مختلف

تا آخر خدمت اگه باز هم چیز ضروری لازم بود این لیست رو به روز میکنم

در مورد سر و مو

اندازه مجاز برای موی شما در خدمت شماره 8 هست ! اما چنین اجازه ای به شما داده نمیشه، بهتره برای راحتی خودتون با شماره 2 بزنید و برید چون 2 با 4 فرقی نداره و اونجا هم حیاط دانشگاه آزاد نیست ! اگه با 2 بزنید خودتون راحت ترید و دیگه مشکلی با بلند شدن موهاتون تا یکی دو هفته ندارید

کرم ضد آفتاب اگه در مناطق گرم و آفتابی افتادید و یک کرم مرطوب کننده کوچک.

وسایلتون رو به 3 دسته "خیلی مورد نیاز" ، "کمتر مورد نیاز" ، "به ندرت مورد نیاز" تقسیم کنید و توی 3 تا پلاستیک بزرگ بزارید و اونها رو به ترتیب بزارید توی کیسه انفرادیتون تا مثلا وقتی یه وسیله که کمتر مورد نیازتون هست رو نیاز دارید لازم نباشه کلی خورده ریز از کیسه بریزید بیرون و پخش کنید، وسایل های کوچک که هر روز مورد نیاز هست مثل کرم ضد آفتاب، مسواک ، شکلات ، دستمال و.. رو بزارید توی جیب های کیسه انفرادی.

دژبان فردی با کلاه قرمز به کارش گیر دادن به شما است ! گیر دادن به لباس ، ظاهر ، رعایت برنامه سین و کلی گیر های دیگه ، با دژبان ها دوست شید و جلوشون موضع نگیرید

استحقاقی مواردی است که خود پادگان به شما میدهد مثل لباس نظامی ، لباس زیر ، پوتین ، پتو ، ملافه ، بالش و...

آنکادر یعنی مرتب کردن تخت خواب طبق قانونی خواص که بهتون آموزش داده میشه و هر روز صبح باید این کار رو بکنید

نکته بعدی اینکه هیچوقت خودتون رو جلوی فرمانده یا جانشین یا افسر نگهبان بیکار نشون ندید اگه مثلا نظافت یه اتاق رو دادن به شما و نظافت توی 5 دقیقه تموم شد خودتون رو الکی مشغول نگه دارید تا زمان نظافت تموم شه چون اگه افسر نگهبان ببینتون که بیکارید یه کار دیگه میده بهتون.

با شنیدن این جمله که امروز یا فردا مثلا مرخصی میدیم خوشحال نشید و با شنیدن کنسل شدن مرخصی هم ناراحت نشید. کلا محیط نظامی هست و تابع دستور از بالا، ممکنه همه وسایلتون رو هم حمع کرده باشید و مرخصیتون کنسل بشه. پس روی حرف ها زیاد حساب نکنید چون اعصاب خودتون الکی خورد میشه

اگه عدد 100 رو برای توی چشم بودن بزاریم و عدد 0 رو برای اصلا دیده نشدن باید توی پادگان عدد 50 یا 60 باشید یعنی هر از گاهی که حسابی مشغول کار کردن هستید خودتون رو به افسر نگهبان یا فرمانده گروهان نشون بدید تا یه شناخت نسبی و دید خوب از شما پیدا کنه

رفتن به خدمت سربازی ! قسمت اول

مطالب مشابه :

سرباز پرندک و خاطرات خدمت

اموزش مربوط به پر کردن فرم اظهارنامه مالیاتی

مشمولان غایب می‌توانند خدمت سربازی را بخرند

بیست توصیه به دانش آموزان ششم ابتدایی برای آزمون ورودی تیزهوشان

آیا پر کردن نیتروژن در لاستیک امن است ؟

آموزش به روز کردن (Update) کارت گرافیک در ویندوز 7

رفتن به خدمت سربازی ! قسمت اول

راهنمای شرکت در آزمون ورودی دانشگاه های افسری آجا:92-93

مراحل استخدام