تجزیه و تحلیل خط مشی و فعالیت سیاسی در سیستم های فدرال
تجزیه و تحلیل خط مشی و فعالیت سیاسی در سیستم های فدرال:
رایزنی سیاسی و توزیع آن برای خط مشی گذاری مستند در سیستم های حکمرانی چند سطحی
چکیده
در اغلب موارد، محققین خط مشی به نقش تحلیلگران خط مشی در ارتقا و عملی کردن خط مشی های مستند با تکیه بر بررسی جزئی نتایج یا بر مطالعات موردی داستان گونه و تحقیقات مصاحبه ای علاقمندند. علی رغم وجود مجموعه ای وسیع از پیشینه درمورد تجزیه و تحلیل خط مشی، مطالعات تجربی در مقیاس وسیعی از کار محققین خط مشی نادر است و موردی از کار محققین در سطح محلی، واقعاً وجود ندارد. علی رغم قدرت قابل ملاحظه ی آنها در بکارگیری سیستمهای فدرال برجسته در کشورهایی نظیر آمریکا، آلمان، استرالیا، مکزیک، روسیه، برزیل، مالزی و کانادا تحقیقات خیلی اندکی درمورد این سطح از کارکنان خط مشی گذاری وجود دارد. این مقاله بررسی جامعی از کار محققین خط مشی در سطوح ایالتی و محلی که در کانادا در سالهای 2008 و 2009 بکار رفته اند انجام می دهد. و پیشینه و آموزش محققین خط مشی ایالتی و محلی، انواع تکنیکهایی که آنها در شغلهایشان بکار می برند و چه چیزی در کارشان روی مبانی روز به روز انجام دادند را شرح می دهد. نمودار نتیجه محققین خط مشی محلی ارائه شده در اینجا بسیاری تفاوتهای اساسی را بین کار تحلیلگران محلی دولتها و نقطه مقابلشان و اهمیت اجرا برای آموزش و بکارگیری و برای توانایی ملتها جهت بهبود سیستمهای رایزنی سیاسی شان به منظور اجرای اهداف سیاسی بلندمدتشان از طریق بکارگیری خط مشی گذاری مستند آشکار نمود.
۰۱مقدمه
عرضه و تقاضا برای تجزیه و تحلیلهای خط مشی در حکومت
تجزیه و تحلیل خط مشی موضوعی است که کمبود توجه نمی تواند به آن آسیبی برساند. مجلات و انتشارات تخصصی بسیاری در مورد این موضوع وجود دارد و دانشکده های تخصصی در بسیاری کشورها، ایالتها و استانها فعالیت می کنند. تحقیقات موردی و غیر علمی صدها نمونه از خط مشی گذاری در کشورهای بیشمار را توضیح می دهند و متون بسیاری به طور مشروح تکنیکهای تحلیلی متنوع مورد انتظار را برای استفاده در تجزیه و تحلیل خط مشی عمومی و اختلافات جزئی فرآیندهای خط مشی گذاری را شرح داده اند. به هرحال کارهای تجربی در مقیاس وسیع عرضه و تقاضای واقعی برای تجزیه و تحلیلهای خط مشی که در حکومت بسیار نادرند را نشان می دهد. جایی که اینها موجود هستنداغلب بر طرف تقاضای بازار رایزنی سیاسی تمرکز می کند، قوتها، ضعف ها و دیگر ویژگی های فرآیندهای بکارگیری دانش در حکومت را توضیح می دهد. کار بر روی رفتار و ویژگی های رفتاری تجزیه و تحلیلهای خط مشی داخلی در عرضه رایزنی برای حکومت، نسبت به آنهایی که برروی خط مشی های خارجی کار می کنند خیلی نادرند. اجزای شخصی و حرفه ای سیستم عرضه رایزنی سیاسی همراه با منابع داخلی و خارجی شان در سهم های متفاوت در کشورها و حوزه های قدرت مختلف با یکدیگر ترکیب می شوند. به هرحال هالیگان ذکر می کند:
خرد مرسوم به نظر می رسد اینگونه باشد که یک سیستم رایزنی خوب باید حداقل شامل سه عنصر اساسی درحکومت باشد : یک دفتر مشاوره داخلی پایا و ایستا که به وسیله ی مستخدمین دولت به وجود آمده ؛ رایزنی سیاسی یک وزیر از یک واحد سیاسی خاص ( عموماً وزارتخانه ) ؛ و قابلیت استفاده از حداقل یک اختیار اندیشه سومی از یک واحد سیاسی تخصصی یا مرکزی باشد که ممکن است یکی از نهادهای مرکزی اصلی باشد.
هالیگان همچنین ذکر می کند که تاکید بر عناصری نظیر نقش عاملان سیاسی.... بسیار بستگی دارد به این که آنها با ارشدیت در درون سیستم حکومتی موافقت کرده اند، اقدامی که یک خصیصه از سیستم آمریکایی است که در دیگر کشورها وجود ندارد. به عبارت دیگر، اجزای اولیه سیستم عرضه رایزنی سیاسی در بسیاری از کشورها اصولا آنچه را که ملسنر در ابتدا به عنوان تحلیگران بوروکراتیک خط مشی تعریف کرده را شامل می شود.
مسلماً اهمیت این تحلیلگران بخش دولتی در سیستم رایزنی سیاسی اغلب حکومتها و نقش مهمی که آنها در تلاش برای ارتقای تحلیلهای خط مشی مستند بازی می کنند، مطالعات فعالیتهای کاریشان، پیشینه، رفتار و اثر باید یک جزء اصلی از مطالعه و ارزیابی تحلیلهای خط مشی و خط مشی گذاری مستند باشد. به هرحال، درحالی که به طور خاص مطالعاتی که بکارگیری تکنیکها و اقدامات ویژه بر روی تحلیلگران بوروکراتیک حرفه ایخط مشی در اغلب کشورها داده های تجربی را درمورد هر جنبه ای از اقدامات تحلیلی خط مشی واقعی که بر تحلیلگران بوروکراتیک خط مشی در حکومتهایی که فاقد آن هستند اثر گذار است. و در جایی که آنها وجود دارند این مطالعات گرایش به بکارگیری عرضه های جزئی یا غیر سیستماتیک دارند، یا تنها از مطالعات موردی غیرعلمی و تکنیکهای تحقیقی از طریق پرسشنامه پیروی می کنند. مطالعات تطبیقی و ترکیبی عرضه و عرضه کنندگان رایزنی سیاسی هم نادرند. داده های موجود ضعیف هستند که در اغلب موارد حتی اگر طبقه بندی و عناوین شغلی عموماً مورد استفاده قرار بگیرد به وسیله کمیسیونهای خدمات دولتی برای رده بندی تحلیلگران حرفه ای خط مشی در حکومت برای اهداف کارمندگزینی دقیق هستند یا بازتاب یک احساس درست از چیزی که تحلیلگران خط مشی و اقعاً براساس یک مبنای روزبه روز انجام می دهند. چنان که کولِباچ و رادین در بررسی شان از فعالیتهای بین المللی در سال 2006 نتیجه گرفتند بسیاری از اطلاعات اساسی مورد نیاز برای ارزیابی نقش ایفا شده به وسیله ی سیاستمداران در فرایندهای سیاسی – مستند یا طور دیگر – با کمبود موارد زیر روبه روست :
(1) ما نیاز به تحقیقات تجربی بیشتری در مورد ماهیت کار سیاسی در زمینه های خاص می باشیم : از چه طریق سیاست گذاران ( و هم طبقه آنها) جایگاهشان را بدست می آورند، سوال چگونه مطرح می شود، چه سخنرانی معتبر شناخته می شود، و این کار برای نتیجه هر برهه از زمان چگونه گزارش می شود.
(2) چه نوع فعالیتهای اقدام کننده ها، سیاسی به نظر می رسد و چه طبقه ای از سیاستگذاران شناخته شده اند ؟
2. مورد محلی: تحلیلگران سیاسی ایالتی در کانادا
این وضعیت کلی در اغلب کشورها پابرجاست. به هرحال همانطور که ما می بینیم، هرجا کار کوچکی بر روی موضوع انجام شده است، شکافهای جدی در دانش ما از تحلیلگران سیاسی بوروکراتیک و کارشان باقی مانده است. و اگر اطلاعات در مورد دولتهای ملی و مرکزی ضعیف است، شماری از مطالعاتی که بر واحدهای محلی در کشورها به همراه سیستمهای حکمرانی چند سطحی متمرکز است از سویی می تواند به حساب آید. موضوع این مقاله یک بحث ضروری برای مطالعه خط مشی گذاری مستند وسیستمهای رایزنی سیاسی در حال کار و تجزیه و تحلیلهای سیاسی حرفه ای در بسیاری کشورهای فدرال نظیر، برزیل، کانادا، مکزیک، استرالیا و ایالت متحده می باشد. پنجاه درصد از تحلیلگران سیاسی بوروکراتیک سنتی ممکن است برای ایالتهای محلی یا حکومتهای ایالتی کار کنند. در این سیستمهای چند سطحی، حکومتهای محلی بسیاری از حوزه های مهم خط مشی گذاری را کنترل می کنند. شامل سلامتی، آموزش، خدمات اجتماعی، دولت و سرزمین محلی، منابع، و محیط؛ و بکارگیری کنترل ِ توسعه و اجرای سیاست در این حوزه ها.
هردوی این وضعیتها در کانادا برقرار است، جایی که مطالعات تحلیلگران سیاسی به طور خاص، علی رغم این حقیقت که استانها بسیاری از حوزه های مهم اجتماعی، اقتصادی و زندگی سیاسی را کنترل می کنند، اغلب بر سطح فدرال متمرکزند. این وضعیت تنها برای تغییر در سالهای 2006-2007 وقتی مطالعات تحلیلگران سیاسی غیر دولتی و تحلیلگران سیاسی منطقه ای و مرکزی بکارگرفته شده در خدمات شهری فدرال ظاهر شد. این مطالعات یک مجموعه بسیار متفاوتی از روشهای عرضه سیاست به غیر از مطالعات پیشنهاد شده سطح ملی در حوزه های دیگر را آشکار می کند، روشن است برای نمونه، تفاوتهای قابل ملاحظه در رفتارها و فعالیتهای تحلیلگران فدرال در اتاوا در برابر آنهایی که در منطقه حضور دارند و از نظر سیاسیدر سازمانهای منطقه ای عموماً از ظرفیت کمی برخوردارند.
به هر حال در حالی که اینها بینش های مهمی هستند، با در نظر گرفتن اینکه سیستم خیلی غیر متمرکز فدرال حکومتی کانادا تقریباً نیمی از بیشتر ده هزار تحلیلگر سیاسی بوروکراتیک را به کار گرفت که در این تحلیلگران در سطح محلیدر خدمات شهری ده استان و سه منطقه کار می کنند و در بسیاری از چنین مطالعاتی نادیده گرفته شده اند. اطلاعات در مورد فعالیتهای سیاسی و عرضه رایزنی سیاسی در این سطح به طور گسترده ای ناقص باقی می ماند، به طور خاص از عکس العملها و حکایات شخصی تحلیلگران و مدیران پیشین یا از تعداد کمی پیمایش یا بررسی های تک استانیبه وجود آمده است. به منظور اصلاح این مشکلات، در 2008 -2009 پیمایشی شبیه به پیمایش وال استید و دیگران در سال 2007 از سوی تحلیلگران سیاسی مشغول در سطح استانی و منطقه ای صورت گرفت. این پیمایش به طور خاص برای آزمون پیشینه و آموزش تحلیلگران سیاسی استانی،، انواع تکنیکهایی که آنها بکار بردند در شغلهایشان، چه آنهایی که در شغلشان بر اساس مبانی روزبه روز انجام دادند و چه آنهایی که به نیازها و پیش نیازهای خط مشی گذاری مستند مربوط می شود طراحی شد. آن به ارزیابی میزانی که ( با پیروی از ول استید وهمکارانش ) تحلیلهای استانی و منطقه ای مانند تحلیلهای فدرال منطقه مدار، در حوزه ی حلالان مشکل و برنامه ریزان از لحاظ فعالیتها و تمایلات روزانه آنها قرار می گیرند، می پردازد. نتایج پیمایش در شکل نموداری از تحلیلگران سیاسی استانی به پیروی از یک بحث مجمل از متدولوژی بکارگرفته شده در کار پیمایش ارائه شده است.
3. روشها
در بررسی تحلیلگران سیاسی بکارگرفته شده به وسیله خدمات شهری استانی که در ماههای نوامبر و دسامبر 2008 انجام شده، یک خدمت نرم افزاری تجاری آنلاین بکار برده شد.آن 64 آیتم پرسشنامه فرستاده شده به 4000 خدمتکار مدنی استانی و منطقه ای مستقر در 13 حوزه استانی و منطقه ای کاندا را در بر می گیرد. لیستهای فرستاده شده برای ده استان و سه منطقه تکمیل شده بود، درحالیکه ممکن است از منابع در دسترس آشکار نظیر مدیران تلفنی آنلاین حکومت که از کلید واژه های تحقیقاتی برای اصطلاحاتی نظیر تحلیلگران سیاسی در قالب عناوین و توصیفات شغلیاستفاده می کنند، ظاهر می شوند.در برخی موارد عناوین سنتی به فهرستی از منابع چاپی مانند نظامنامه سازمان حکومتی اضافه شود. در دیگر موارد لیستها یا عناوین اضافی به وسیله کمیسیون خدمات دولتی استانی که لیستهای ابتدایی را کامل و با دقت چک کرده بود ارائه شد. بیش از 1600 پیمایش تکمیل شده از نزدیک به 3500 آدرس اینترنتی (E MEIL) معتبر برای یک نسبت پاسخگویی 43.3 در صدی جمع آوری شده بود. به علت استفاده از یک روش پیمایشی متفاوت در کِبک (Quebec)، 130 تا پاسخ آن استان از تحلیلها حذف شد. هرچند یک تجزیه و تحلیل مجزا از پیمایشی که در کِبک صورت گرفته بود الگویی شبیه از پاسخهایشان به یافته ها در12 استان و منطقه دیگرارائه کرد.
4. نمودار تحلیلگران سیاسی استانی
داده های جمع آوری شده از پیمایش باعث شد نموداری از خدمتکاران عمومی استانی در اولین مرتبه تشکیل شود. داده ها به 5 حوزه تقسیم بندی شده بود : ویژگی های جمعیتی و تجربه شغلی، آموزش و یادگیری ؛ وظایف روزانه، تکنیکها و داده های بکاررفته. با ترکیب اینها مبنایی برای تحلیلهای تجربی مقیاس وسیع نخستین از پیشینه و فعالیتهای تحلیلگران سیاسی حکومتی منطقه ای فراهم می شود و اطلاعات با اهمیتی در ارتباط با قابلیتها و ظرفیت شان برای به عهده گرفتن خط مشی گذاری مستند فراهم می گردد.
4.1 انتظارات جمعیتی و انتظارات شغلی
داده های جمعیتی اساسی در مورد تحلیلگران استانی بر حسب ویژگی هایی نظیر جنس و سن جمع آوری شده بود. پاسخها آشکار نمود که تحلیلگران غلباً زن هستند و به طور روشن جوان، بیش از 70درصدشان زیر 50 سال و بیش از 40 درصدشان زیر 40 سال سن دارند. برای مقایسه تنها 61.3% از تحلیلگران سیاسی فدرال زیر 50 سال می باشند و اکثراً (51.9%) مرد می باشند، با واکنش به الگوهای استخدام و ویژگی های جمعیت شناختی یک حوزه قدیمی کارگزینی و استخدام، سوالهای جدیدی شکل می گیرند که تحلیلگران استانی به سمت مسیرها یا موقعیتهای شغلی کنونی شان گرایش دارند بیش از 40% از تحلیلگران استانی که در فعالیتهای حرفه ای تحلیل سیاسی به مدت 5 یا کمتر از 5 سال در گیرند.
نزدیک به 60% در سازمانهای کنونی شان کمتر از 5 سال و 14% کمتر از یکسال را شامل می شود. این مغایرت با وضعیت فدرال به صراحت به وسیله ول استید شرح داده شد که یک رقم قابل ملاحظه (28.4%) در وضعیتشان برای بیش از 20 سال بود. نهایتاً، این تحلیلگران انتظار بقای طولانی در موقعیتهای جاری شان را ندارند و دو سوم شان انتظار کمتر از 5 سال اضافی را دارند. این الگو کاملاً با مشاهده ملسنرسازگار است که تحلیلگر سیاسی نوعاً اعتقاد دارند که رو به ترقی است و اعتقاد دارند که او مدت کمی به بازنشستگی شان مانده است، همینطور نگرانی در مورد ابقای ماموریت یا حفظ قلمروشان ندارند و در عوض قادرند در گرایش و رویکرد مشکل محور باشند. همچنین پیشنهاد می کند که علی رغم همکاران فدرالشان، تحلیلگران استانی و منطقه ای فاقد یک انتظار شغلی بزرگ می باشند و ترکیب می شود با سطح بالایی از پویایی شان، ممکن نیست قادر به توسعه و بروز یک مجموعه تخصص نشات گرفته از شغل برای ملاحظه مشکلات سیاسی باشد.
4.2 آموزش و یادگیری
مجموعه دوم سوالات آموزش و یادگیری پیشینه تحلیلگران استانی را می آزماید برای اینکه ببیند چه نوع تخصص و دانش نشات گرفته از قبل از اشتغالشان در کارشان مفید باشد. جدول 3 سطوح بالای آموزش رسمی بدست آمده به وسیله این گروه از خدمتکاران شهری را نشان می دهد 56% آنها حداقل برخی از درجات یا آموزشهای حرفه ای را کسب کرده بودند و 90% شان در پی بدست آوردن اعتبار نامه های دانشگاهی بودند. این مجموعه ها تماماً برای خط مشی گذاری مستند می باشند به استثنای اینکه علی رغم اینکه اغلب آنها در منابع طبیعی و حوزه های سیاسی علم محور مشغول به کارند، تحلیلگران استانی حوزه های تخصصی که شدیداً به سمت علوم اجتماعی گرایش دارند را مطالعه می کنند (حدود 80%).
5 رشته از نظردرجه ممتازبودند علوم سیاسی با 16%، مدیریت کسب و کار با 14.2%، اقتصاد با 11.7%، اداره امور عمومی ( مدیریت دولتی) 9.9% و جامعه شناسی با 7.8%. این 5 رشته در حدود 60% از تفویض درجات را در بر می گیرد ( مجاز برای درجات چندگانه) در حالیکه طیف وسیعی از علوم اجتماعی، حقوق و علوم انسانی 40% مابقی اعتبار نامه ها را در بر می گیرد.
درجات علوم بهداشت، کامپیوتر، مهندسی و منابع تنها 14.1% از اعتبار نامه ها را تشکیل می دهد. این یافته ها بیانگر برتری قانونی و تخصص مرتبط با فرایند در بین سیاستگذاران استانی و منطقه ای و یک کمبود تخصص واقعی درپروفایل حوزه های سیاسی می باشند. به هر حال این الگو در کانادا متداول نیست و به الگوی بدست آمده به وسیله ول استید در سطح فدرال شبیه نیست.
دیگر منبع تخصص و دانش، به طور حتم تجربه کار قبلی می باشد. همانطور که جدول 4 نشان می دهد، تحلیلگران سیاسی پیشینه های گوناگونی دارند اما در جهت استخدام سریع از نهادهای دانشگاهی می باشند (22%) و یا به دنبال مطرح شدن از طریق حکومتهای محلی شان می باشند 44% شان در این حوزه تجربه قبلی داشته اند. کمتر از 13% داعیه ی تجربه در حکومت فدرال و 10% در دیگر حکومتهای محلی را دارند. 11% درصد دیگر بیان کردند که در سطح شهرداری و 5% در دیگر کشورها تجربه دارند. در حالیکه بیش از تجارب ذکر شده خارج از حوزه حکومتی بوده، 26% در بخش غیر انتفاعی، و تنها 17% تجربه بخش خصوصی عنوان شده است. این رقم بسیار پایینی برای بخش خصوصی نسبت به یافته ها در سطح فدرال که نزدیک به 40% از تحلیلگرانشان تجربه استخدام در بخش خصوصی را دارند، می باشد. در کل تحلیلگران استانی و منطقه ای دانش سیاستها و فرایندهای حکومتی شان را دارا می باشند و کمتر احتمال وجود دارد که دانش سازمانهای خارجی اعم از دولتی یا غیر دولتی را در ماهیت داشته باشند. همانطور که پیج (Page) و جنکینز(Jenkins) پیشنهاد کرده اند که الگوی مناسب تحلیلگران به جای داشتن یک /؟/از تخصص حقیقی که آنها می توانند در جهت جمع آوری و ارائه مقادیر قابل ملاحظه ای از مدارک در خط مشی گذاری اختصاص داده شوند، تخصص های فرایند محور درونی باشد.
صرف نظر از تجارب کاری و پیشینه دانشگاهی شان، این امر می تواند موثر باشد که تحلیلگران استانی و منطقه ای به سمت آموزش رسمی در تجزیه و تحلیلهای سیاسی فنی یا در دوره های آموزشی کمکی یا در آموزش بهنگام استخدام گرایش داشته باشند. همانطور که جدول 5 نشان می دهد نزدیک 40% از تحلیلگران هرگز یک مسیر سیاسی خاص در سطح ثانویه شغلی اتخاذ نکرده اند و قرین 70% دو یا تعداد معدودی مسیر سیاست محور را اتخاذ کرده اند. علاوه براین نزدیک به 55% از تحلیلگران هرگز هیچ یک از مسیرهای ثانویه را کامل طی نکرده اند خصوصاً در مواجهه با تجزیه و تحلیلها یا ارزیابی های سیاسی رسمی. از طرف دیگر، این مساله در وضعیت فدرال برعکس است که نسبت آموزش سیاسی رسمی در سطح بالایی است. دیگر منبع ممکن آموزش، به طور حتم، آموزش داخلی ایجاد شده به وسیله حکومت می باشد. هرچند به طورکلی به همان اندازه تحلیلگران استانی هیچ یک از آموزش های رسمی داخلی حکومتی را در این موضوعات کامل نکرده اند.
و همانطور که جدول 6 آشکار می کند شکل متداول آموزش حین استخدام بمراتب در کنفرانس ها، کارگاهها و مجامع عمومی مدنظر قرار گرفته شده است. تنها 10% ذکر کرده اند که مسیرهای سیاسی را از طریق انجمن های آموزشی حکومتی یا مسئول طی کرده اند در حالیکه 20% بقیه ذکر کرده اند که مسیرهای سیاسی محور را در یک دانشگاه یا دانشکده طی کرده اند. رقم قبل بسیار پایین تر از سطح فدرال است.
4.3 وظایف روزانه
تحلیلگران محلی چه کاری را در مشاغل روزانه شان انجام می دهند ؟ ابتدائاً آنها گرایش به کار در گروههای کوچک را دارند، تقریباً 90% در واحدهای سیاسی رسمی کار می کنند. پیشنهادات بسیاری از گزارشات دولتی را به یاد داشته باشید که تحلیلگران به جای اینکه از هم جداشده یا در بخش هایی به صورت منفرد نگه داشته شوند، باید دسته بندی شوند. با توجه به فعالیتهای انجام شده در این واحدها، اغلب تحلیلگرانی که در واحدهای سیاسی خود به طور جداگانه کار می کنند، به طور فزاینده ای در سرمایه استانی با 78% پاسخگویانی که نشان دهنده ی یک فراوانی بسیار بالایی از فعالیتهای روزانه در این سرمایه بودند، اختصاص داده می شوند. هشتاد درصداز گزارش تحلیلگران شامل تعاملات غیر روزانه در مورد مباحث مرتبط با حکومتهای بین المللی است، 60% تعاملات کم یا نادر با حکومتهای محلی و 50% تعاملات کم با حکومتهای فدرال یا دیگر حکومتهای محلی و منطقه ای می باشد. 56%، تعاملات خیلی تکراری، روزانه و هفتگی با دیگر وزرای درون حکومتهایشان نشان می دهد. از طرف دیگر این الگوها متفاوت از یافته هایشان در سطح فدرال یعنی جایی که تعاملات بین المللی، درون حکومتی و بین حکومتی در سطح بالایی است، می باشد.
این واحدها در این سطح از حکومت خیلی کوچک هستند. همانطور که جدول 8 نشان می دهد، تقریباً 65% از تحلیلگران در واحدهایی با کمتر از 10کارمند و در حدود 30% در واحدهایی با کمتر از 5 کارمند هم تراز تمام وقت کار می کنند. و در جدول 8 همچنین نشان داده شده است که،نزدیک به 55% این واحدها کمتر از 5 نفر را شامل می شوند که واقعاً درمورد مباحث سیاسی فعالیت می کنند.
با توجه به ماهیت مباحثی که آنها کار کردند در حدود 40% از تحلیلگران استانی و منطقه ای، کار مداوم بر روی مباحثی که بیش از یکسال ادامه داشتند را گزارش کردند، کمی کمتر از نسبتی که برای کارهایی که بین 6 تا 12 ماه و بین 1 تا 6 ماه استمرار داشتند. نزدیک 60% کارهایی را که در کمتر از یک ماه قابل حل هستند را گزارش کردند در حالیکه 66% کار برروی مباحثی را که نیاز به توجه فوری را دارند گزارش کردند. از طرف دیگر، این سطح بالاتری از یک سطح ملی است، هرچند شبیه به تحلیلگران فدرالی است که در مناطق کار می کنند. یافته ها درمورد گسترش کارهای پاره وقت در این سطح از حکومت نه تنها می تواند به عنوان تقبیحی برای پیشینه موجود درمورد موضوع باشد بلکه می تواند علت بقای اولیه بوروکراسی سیاسی مدنظر قرار بگیرد. همانطور که هاوک عنوان می کند :
حل بحران به خاطر فشارهایی که بر مدیران وارد می کند بخشی از شغل هر مدیر و بخصوص به طور برجسته خدمات عمومی است. این یادآوری ارزشمند است که دلیل کلیدی برای داشتن آژانسهای رایزنی سیاسی اداری به جای قراردادهای مجزا برای هربخش از توسعه سیاست به دلیل وجود تمایل شدید و برنامه ریزی نشده در دستیابی به رایزنی آگاهانه است.
با اینهمه وقتی فقدان دانش حقیقی با تعداد اندکشان و فقدان آموزشهای رسمی شان در تکنیکهای تحلیلی سیاسی در حوزه هایی که آنها کار می کنند ترکیب می شود آن پیشنهاد می کند که تحلیلگران استانی و منطقه ای ممکن نیست ظرفیت لازم برای اقدام در سطح بالایی از تجزیه و تحلیلها و خط مشی گذاری های مستند را داشته باشند.
4.4 تکنیکها و داده های بکارگرفته شده
این دیدگاه به وسیله پاسخهای ارائه شده به وسیله تحلیلگران استانی و منطقه ای در مورد اینکه چه تکنیکهای تحلیلی و چه منابع اطلاعاتی بکارگرفته می شود تقویت شد. در ابتدا ذکر این نکته اهمیت دارد که تحلیلگران سیاسی استانی تصور می کردند که شغلشان توسعه دهنده ی خدمات تحلیلی برای ارائه رایزنی برای حکومت می باشد.همانطورکه جدول 10 نشان می دهد 82% از تحلیلگران نقششان را به عنوان ب وجود آورنده رایزنی یا تجزیه و تحلیل توصیف می کنند. تنها 46% خودشان را محقق در نظر می گیرند کمی بیشتر از درصدِکسانی که خودشان را هماهنگ کننده تصور می کنند. این یافته ها خیلی شبیه به گزارش رادین (1992) در مطالعه اش از تعاریف نقش در دانشکده خدمات بهداشتی و انسانی ایالات متحده و نشان دهنده وجود چندین نوع از تحلیلگران در این سطح می باشد : محققان / تحلیلگران، ارزیابان، هماهنگ کنندگان و مدیران ؛ با سه گروه قبلی برابر است با حدود نیمی از همگروهان محققان / تحلیلگران.
این ساختار به وسیله انواع کلی از وظایف مستقر در هر سطح به همراه وظایف کمتر رسمی شده نظیرپیمایش محیطی، و پیگیری وظایف فنی تر، مالی تر و قانونی تر، تقسیم بندی شده و اغلب تحلیلگران در توسعه یادداشتهای خلاصه اداری که گزینه هایی را طرح ریزی می کند و وسیله ای برای حکومت فراهم می کند، درگیر می باشند.
تکنیکهای تحلیلی اولیه مورد استفاده در این فعالیتها بیشتر غیررسمی هستند تارسمی. 83% از پاسخ دهندگان مدعی اند که در جلسات طوفان مغزی شرکت کرده اند که این رقم شامل حدود 70% مشارکت در مشاوره و 60% مشارکت در استفاده از چک لیست ها می شود.مادامی که این الگو در خلاف جهت آموزش و راهنمایی کتابهای آموزشی حرکت می کند، با یافته های بسیاری از مطالعات در مورد بکارگیری که یک مزیت جداگانه ای برای استفاده از ابزار ساده در مقابل ابزار پیچیده بر روی هردو بخش تولیدکننده و استفاده کننده از تجزیه و تحلیلهای سیاسی سازگاراست. او همچنین پیشنهاد می کند به جای اینکه تحلیلگران به سمت انواع مجزایی که برای استفاده از تکنیکهای تحلیلی خاص مناسب می باشند تنزل کنند باید بکار بگیرند در این سطح از حکومت که کمتر رسمی اند، تکنیکهای تحلیلی موضوعی در گسترش یادداشتها و مقالات خلاصه مشارکت دارند.
5. نتیجه
تحقیق تجربی در سطح محلی در مطالعه موردی کانادا در اینجا پیشنهاداتی را شبیه به سطح منطقه ای در حکومت فدرال ارائه می کند، اکثر تحلیلگران به مقوله حل مسائل کوتاه مدت و پروژه ای از طریق کتابهای آموزشی برنامه ریزان استراتژیک بلند مدت که گمان می رود بر مبنای استنتاجات نادرست از مطالعات رسمی ملی در سایر کشورها نشات گرفته شده اند تنزل کرده اند. تحلیلگران استانی و منطقه ای مثل همکاران فدرالشان بسیار آموزش دیده اند، نسبتاً جوان و پویا هستند. اما علاقه چندانی به یادگیری رسمی در تجزیه و تحلیل سیاسی و کار بیشتر در واحدهای کوچکی که کاملاً در مراکز استانی و منطقه ای تعبیه شده اند، ندارند. آنها فاقد دانش حقیقی و تکنیکهای تحلیلی سیاسی رسمی در مورد حوزه های کاریشان می باشند و تنها گرایش به ایجاد دانش فرایند محور دارند. آنها همچنین تمایل به کاربرروی مبانی حل مساله در حوزه های نسبتاً کوچکی، شبیه همکاران فدرالشان در مناطقرا دارند. درصد زیادی از تحلیلگران می توانند به عنوان کادری از متخصصین درونی که در حوزه های مساله به عنوان یک متغیر آزادِ (brain trust) از رایزنهای درونی موجود برای کار برروی طیف وسیعی از مباحث سیاسی فشار آور و آزاردهنده در نظر گرفته شده اند، مدنظر قرار گیرند.
برحسب 6 سبک تجزیه و تحلیل سیاسی شناسایی شده به وسیله مایر و همکارانش در مطالعه تطبیقی از سبکهای تحلیلی سیاسی، مجموعه های غالب تحلیلگران شناسایی شده در تجزیه و تحلیلهای محلی گزارش شده در بالا می تواند به عنوان کار در یک سبک متعامل رایزنی با مشتری که تاحدی از سبک عقلایی سنتی که از طریق کتابهای آموزشی و مکاتب سیاسی ترویج داده شده اند حذف می شود در نظر گرفته شود. تمایلات کوتاه مدت، بی تجربگی نسبی، سطوح بالای پویایی شغلی، فقدان تجربه بخش خصوصی و عدم آموزش فنون تحلیلی سیاسی رسمی، آنها را صرف نظر از همکاران قومی شان و اجراهای قابل ملاحظه برای توانایی شان جهت تاثیر بررسی های سیاسی در هدایت خط مشی گذاری مستند پیشرفته تنظیم می کند.
مطالب مشابه :
فرایند خط مشی گذاری و قانون گذاری
فرایند خط مشی گذاری و در مورد یکسری مسائل و موضوعات کلیدی بحث و مذاکره می کند
تجزیه و تحلیل خط مشی و فعالیت سیاسی در سیستم های فدرال
رایزنی سیاسی و توزیع آن برای خط مشی گذاری مستند در حکومتی را در این موضوعات
معرفی منابع درس فرآیند خط مشی گذاری
خط مشی گذاری عمومی ، زمینه آنها زمینه ساز طرح موضوعات خط مشی و یا تحریک عمومی
خط مشی گذاری عمومی
موضوعات وب. فرایندخط خط مشی گذاری عمومی . http://s3.picofile.com/file/8101824834/khat_mashy.pptx.html. تاريخ
مشروعیت یافتن و قانونی شدن خط مشی
تدریجی است که شامل یک تعداد مراحل است که در مورد یکسری مسائل و موضوعات خط مشی گذاری.
عوامل مداخله گر درخط مشی گذاری
خط مشی گذاری عمومی براساس موضوعات مشترک است که دیدگاهها جهت می یابد.
فرایند خط مشی گذاری عمومی
فرایند خط مشی گذاری عمومی موضوعات وب. فرایندخط مشی گذاری.
خط مشی (Policy)
" خط مشی گذاری " ازیک دیدگاه معادل " تصمیم گیری " است یعنی براساس موضوعات مشترک است که
برچسب :
موضوعات خط مشی گذاری