عوامل مداخله گر درخط مشی گذاری
سازمانها
ابتدا اهدافی را درنظرگرفته، برای تحقق آن اهداف، خط مشی گذاری می کنند و
سپس درمجموعه مخاطب " مداخله " می نمایند. " مداخله کننده " براساس یک نوع
خط مشی مشخص به مداخله می پردازد. تاریخ گذشته حاکی ازدامنه وسیع مداخلات
درسطح وسیع کشوری و دولتی است. معمولا مداخله با هدف تغییر درسیستم مخاطب
صورت می گرفته است. تغییربه وجود آمده درسیستم مخاطب از سوی سیستم مداخله
گرتأثیرقدرت تلقی میشود. از نظر خط مشی گذار، مداخله امری قهری و مبتنی بر
قدرت سازمانها و جوامع است. خط مشی گذاران از دیرباز با بهره گیری ازحربه
های غیر قهری و مسالمت آمیز تجاری و سیاسی قصد تحقق اهداف خود را داشته
اند. کشورهایی که قصد مداخله داشته اند برای تحقق هدف مداخله، تجارت مسالمت
آمیز را با سلطه غیررسمی ملازم قرار داده اند. ابزار رسانه یکی از
ابزارهای مؤثر برای ارتباط با افکار عمومی و تحقق سیاست ها درجهت اهداف
است. از دیر بازاز امکانات داد و ستد و مبادله درحوزه فرهنگ و ادب استفاده
می شده و علا وه بر آن هدف تسلط یا سلطه به صورت آشکار و صریح تعقیب می شده
است. اما تجربه تاریخی نشان داده است که بهترین وسیله سلطه به صورت عادی و
مسالمت آمیزمبادلات تجاری و دادوستدها بوده است. درحال حاضرنیزاصل مداخله
مورد تأکید است و رفته رفته مداخله اشکال متفاوتی به خود گرفته، دامنه آن
وسیع تر می شود به طوری که محمل تجارت در مقیاس های بزرگ، موجبات سلطه
آشکار و نهفته را فراهم نموده است.
مداخله اصطلاحی علمی است و می تواند
بیرونی یا درونی و منفی یا مثبت باشد( البته دراصطلاح عرفی، بیشتر بارمنفی
داشته، معنی دخالت ازآن استنباط می شود.) مداخله چون قطعیت دارد، درمدیریت
به عنوان یک قانون تلقی شده است به هرجهت سازمان هیچگاه گریزازمداخله
ندارد و به نحوی تحت تأثیرآن است.
امروزه مراودات گسترده ومتنوع اجتماعی
زمینه مساعدی برای " مداخله گری " درجوامع گوناگون فراهم کرده است. برای
مثال تحمیل و ترویج الگوی مصرف وعوارض آن چیزی جزمداخله نیست و رسانه ها
دراین میان نقش کلیدی دارند. این گونه الگوهای متنوع و پرهیجان و غالبا
ًغیرضروری زمینه مداخله را از یک منبع به سوی یک سیستم یا خرده سیستم فراهم
می کند. در اینجا سیستم مورد مداخله ( سازمان یا جامعه) با یک سری دوگانگی
روبه رو می شود یعنی عامل مداخله، زمینه " دوگانگی " سیستمی را درمخاطب به
وجود می آورد که مبنای آن یکی از دو عامل زیراست:
الف- ویژگی های درونی سیستم
ب- تأکید مدیریت
ویژگی
های درونی سیستم: سازمانها براساس ویژگی های درونی خود مدام درمعرض "
بازسازی " قرار میگیرند، یعنی براساس برداشت های مثبت یا منفی ازرویدادها و
فعل وانفعالات مربوط، به بازسازی خود میپردازند و این همان یادگیری
سازمانی است.
تأکید مدیریت: مدیریت سیستم درپذیرش یا عدم پذیرش عوامل
مداخله گردرسیستم نقش حساس ومستقیمی دارد. گاهی اوقات پذیرش یا عدم پذیرش
مداخله توسط مدیربه شکلی است که مدیریت می خواهد " مسأله " را تبدیل به
"
فرصت" کند، یعنی مدیر با قدرت برداشت و تحلیل خود باعث تغییر جهت مداخله
شده، متقابلا ً درکارمداخله گر دخالت می کند. عوامل مداخله را باید از روی
تأثیرشان به صورت مثبت یا منفی ارزش گذاری کرد. البته عناصر مداخله گر را
نمی توان به طور کامل شمارش کرد. هرعنصر یاعاملی که به نحوی برسیستم تأثیر
بگذارد، عامل مداخله است. امکان تقسیم بندی مداخله در دو بخش عمده وجود
دارد:
1. عوامل خارجی و بیرونی( عوامل محیطی، قهری، سیاسی و آنچه که مربوط به بیرون سازمان می شود.)
2. عوامل و عناصر درونی و داخلی( عوامل وعناصری که به نظام داخلی سیستم مربوط است.)
سازمان
براساس تأثیری که ازاین عوامل می پذیرد، باید خط مشی را بررسی وبازنگری
کند. بنابراین بهتراست هر کدام ازآنها را ازنظردرجه تأثیرشان برخط مشی(
تأثیر قوی و پایدار یا تأثیر متوسط یا بدون تأثیر) ارزیابی واثر و نتیجه
مداخله را بررسی کند.
درعوامل مداخله ما با " چارچوبهای ساختاری " و "
چارچوبهای ذهنی " روبه رو هستیم. ساختار یک سازمان در موقع مداخله پذیری یا
اعمال مداخله دارای محدودیت است. به ازای تأثیرهرعامل مداخله کننده،
چارچوبهای ذهنی درمقابل چارچوبهای ساختاری که حد دارد، مغایرت وعدم تطابق
را نشان می دهد و درجه تأثیرعوامل مداخله گرنیز براساس چارچوب ذهنی
درمقایسه با چارچوب ساختاری معین می شود.
معمولا ًدریک سازمان، به علت
وجود سازمانهای مشابه و رقبا مسأله ملا حظات مورد مطالعه وسیع قرارمی گیرد.
رقابت در چهارمحور تجزیه و تحلیل می شود: قدرت، توانایی، اختیار و دیدگاه.
1.
قدرت: عامل نشان دهنده برتری و تفوق نسبت به رقیب درجهت دستیابی به هدف
مشترک و مشابه است. همچنین قدرت عامل پیشی گرفتن ازسازمان رقیب یا تحمیل
شکست به آن ومتقابلا ًعامل مقاومت ودفاع در مواجهه با اراده تحمیل شکست
ازسوی سازمان رقیب است. دراین نگرش قدرت درمیان سازمانها عامل مداخله کننده
رقابت است که موجب حفظ قدرت وهم اقرایی آن بین رقبا می شود.هم اقرایی قدرت
عاملی است که موجب افزایش سطح تولید، قابلیت نفوذ و مقبولیت محیطی یک
سازمان درقبال دیگری می شود. به عبارت دیگرهم اقرایی قدرت یعنی اینکه
سازمانها با شناخت ازرقیب، خود را قوی و قدرتمند سازند تا ازآن شکست
نخورند. در واقع هم اقرایی ازمسایل اصلی درخط مشی گذاری است که باید با
مداخله قدرت رقیب درسازمان یا کشورمبنا شکل گیرد.
2. توانایی: آن
بخش ازقدرت است که درعمل به کار گرفته می شود. به عبارت دیگرآن
مقدارازامکانات وقوایی است که مثمرواقع می شود. دررقابت توانایی هریک
ازسازمانها متأثرازتوانایی رقیب تغییرمی یابد.
3. اختیارواقتدار:
عبارت است ازتوان مشروع. جایگاه یک سازمان را اقتدارآن تعیین می کند. آنچه
باید دراین میان مداخله کند تا سازمان درجایگاه مشروع خودقرار گیرد،
تغییردرخط مشی است. عنصر رسانه می تواند دریک ارتباط تعاملی میان رهبر و
رهرو، اقتدار رهبر و تبعیت پیرو را تضمین نماید.
4. دیدگاهها:
سازمانها برای رسیدن به اهداف وپیشی گرفتن ازرقبا به آگاهی ازدیدگاه آنان
نیازدارند. آنچه باعث می شود رقبا به بررسی دیدگاههای یکدیگر بپردازند،
مشترک بودن موضوع است. اگرموضوع، واحد و مشترک نباشد، رقابت مفهوم نخواهد
داشت. براساس موضوعات مشترک است که دیدگاهها جهت می یابد. رقابت علا وه
براینکه جزء مسایل سازمانی است ازامورتعیین کننده ای است که موجب تغییردرخط
مشی میشود.
عوامل ذهنی تصمیم سازی:
عوامل ذهنی و روانی تصمیم
سازکه بر خط مشی ها تأثیرمی گذارند درافراد مختلف متفاوت است واین امرموجب
می شود معمولا ًدرانتخاب راه حل، تصمیم گیرندگان به گونه های مختلف عمل
کنند.از نظرذهنی و رفتاری، تصمیم گیرندگان گاهی:
1. اولین راه حل
را بهترین راه حل می دانند و به همان اکتفا می کنند. این گونه افراد
ازنظرروحی و رفتاری تمایل زیادی به بررسی و بحث و پژوهش ندارند.
2. اولین راه حل را بهترین راه حل نمی دانند و همیشه به اولین راه حل شک می کنند.
3. آخرین راه حل را بدترین و ناقص ترین راه حل می دانند.
با
توجه به هریک ازمحورهای ذکرشده نحوه انتخاب راه حل ها وچگونگی خط مشی
سازمانها ازنظر رفتاری مشخص می شود که از سویی موجب متمایز شدن آنها
ازیکدیگر می گردد.
خط مشی گذاران براساس تأثرشان از نظریه ها دو دسته اند :
1. منفعل هستند وجهت گیری آنان درخط مشی گذاری انفعالی است.
2.
خصلت نقد واکتشاف داشته، روش ها و نظریه ها را نقد و تجربیات را بررسی می
کنند. معمولا ًسه عنصر الف- شرایط و تسهیلات، ب- کیفیت، ج- کمیت عوامل
مداخله گر درخط مشی سازمانها هستند؛ به عبارت دیگر سازمان به موجب قدرت
مانوری که روی هریک ازاین عوامل دارد می تواند از رقیب پیشی بگیر.
منبع: وب سایت دکتر فریدون وردی نژاد
مطالب مشابه :
فرایند خط مشی گذاری و قانون گذاری
فرایند خط مشی گذاری و در مورد یکسری مسائل و موضوعات کلیدی بحث و مذاکره می کند
تجزیه و تحلیل خط مشی و فعالیت سیاسی در سیستم های فدرال
رایزنی سیاسی و توزیع آن برای خط مشی گذاری مستند در حکومتی را در این موضوعات
معرفی منابع درس فرآیند خط مشی گذاری
خط مشی گذاری عمومی ، زمینه آنها زمینه ساز طرح موضوعات خط مشی و یا تحریک عمومی
خط مشی گذاری عمومی
موضوعات وب. فرایندخط خط مشی گذاری عمومی . http://s3.picofile.com/file/8101824834/khat_mashy.pptx.html. تاريخ
مشروعیت یافتن و قانونی شدن خط مشی
تدریجی است که شامل یک تعداد مراحل است که در مورد یکسری مسائل و موضوعات خط مشی گذاری.
عوامل مداخله گر درخط مشی گذاری
خط مشی گذاری عمومی براساس موضوعات مشترک است که دیدگاهها جهت می یابد.
فرایند خط مشی گذاری عمومی
فرایند خط مشی گذاری عمومی موضوعات وب. فرایندخط مشی گذاری.
خط مشی (Policy)
" خط مشی گذاری " ازیک دیدگاه معادل " تصمیم گیری " است یعنی براساس موضوعات مشترک است که
برچسب :
موضوعات خط مشی گذاری