اندر خاطرات خالو مرضی !! (2 ) این حکایت (" اندر حکایت متر ")
عرض کنم خدمت هم ولایتی های گُت و کوچیکِ عزیز خوم ، چاکرتون که از همه جا بی خبر ، تصور نمی کِردُم تَبِ تند خرید و فروش زمین دامنگیر روستای ما هم شده باشه ، با یه فقره "سُکُلی1" از طرف عیالُم برق از چیشام پرید : که اگه سی زمین عجله نکنی "کلات گردن باریک2" هم می فروشن و یه متر زمین هم سی آینده بُچامو پیدانمی کنی ! مو هم مثل "تیرشاه3" رفتم دکون زمین فروشی {به اصطلاح بنگاه املاک} که با لبخند موزیانه بنگاه دار طرف واویوم ، که با تاسف سی مو گفت که دیر اومدی و زمینی چی نُوامُنده ، و مونِ بدبخت رو سر چند تا زمین استثنایی که حالا سیتو میگوم برد .
جونم سیت بگو که زمین اولی تو "مُهور4" اطراف ولات بی که انشاالله تا عصر یخبندان بعدی قرار بی آب و برق سیش بکیشِن ، زمین دوم "هیرون5" قبرستون ولات بی که تنها خوبیش ای بی که بعد از وفات بنده بدون طی کردن مسافت و ماشین سرازیر وامیوم توش و بالاخره زمین آخری شاهکاری بی تو هفت کیلومتری اعماق جنگل ولات که همون "گِرگِره6" معروف خومو باشه ! عزیز بنگاه دار همچین با پیاز داغ زیاد در مورد گذر اتوبان بنه گز-عالی چنگی و آینده زمین میگفت که انگار مو میخوام "چاهاوِ7" اختصاصی جناب اوباما تو واشنگتن سیتی بخرم . بعد از ای که از همه زمین ها ناامید واویوم رفیق حرفه ای مو زمینی دهن پر کن و به قول خوش تو دل ولات سی مو معرفی کرد که تا حالا سی هیچ مشتری پیشنهاد نکرده بی و خاص یه جنتلمن تمومی بی . اما زمین که چه سیتو بگم ؟؟ "تلگدونی8" خوش منظر که تو وسطش چند تا گاو نازنین در حال تناول "پِچَه9" و طرف دیگش هم "مُشک10" هایی به اندازه "گولی11" در حال اجرای فنون رزمی و آکروباتیک بیدن که انگار افتتاحیه ی المپیک حیوانات شروع وایه بی .
مونه بدبخت هم که حالم از عطر شامه نواز بهم می خورد و دیگه ترانه های بنگاه دار هم نمی فهمیدم از اونجا که با سوختن پچه مثه پشت صحنه فیلم ترمیناتور (3) شده بی فرار کردم اما کاکی جونیم خو دست بردار نبی و کلاه خوش سی سر مو گشاد دیده بی با کمی "فعل منگ12" تیرآخرش هم سی مو زد و زمین بی نقصش رو دوباره نشونم داد که آخر مو به زور پسند کردم و او هم با قیمت زمین های پارس جنوبی با هزار منّت و التماس به مو انداخت . مونه یلاقبا هم از سر بی پولی ماشین "بَزِه13" خوم {همون پراید} رو سریع نهادم سی فروش و خوم و زن و بچم رو داغدار از دست دادنش کردم . چند روز بعد با هرچی دار و ندارم رفتیم سی متراژ زمین که به تعریف های بنگاه دار که نیش مبارکش هر لحظه واز تر وامی ، واقع شدنش تو ایالت "بهمنی14" {همو فلورانس سیتی} امتیازش بالاتر می برد .
القصه . . . عامو با دادن یه تیک بند دست مو و تیک دیگش دست خوش همچین از "یِل و وَل15" زمین قیچی می کرد که گمون کنم قبلا مسئول سانسور افسانه جومونگ بیده ما نمی فهمیدیم . بالاخره بعد اجرای دست به مترش ، چک زمین از مو ورداشت و تو یه لحظه دیرازجون مثه جن محو واوی و مونه بدبخت رو با کلاه گشادی که سرم کرده بی و زمینی که تا او روز "تورَه16" هم توش جفتک نمی زده ول کرد و رفت .
به قلم مرتضی کریمی زاده
|
مطالب مشابه :
ضرورت حضور مشاور یا کارشناس حقوقی در بنگاههای املاک
وبلاگ حقوقی امیر عسگرپور - ضرورت حضور مشاور یا کارشناس حقوقی در بنگاههای املاک - اطلاعات
نقض قانون باعث رشد بنگاههای املاک شده است
وبلاگ حقوقی امیر عسگرپور - نقض قانون باعث رشد بنگاههای املاک شده است - اطلاعات حقوقی و
نحوه انجام معامله در بنگاههای معاملاتی
دادگستری بوشهر. مرکز مشاوران حقوقی، وکلا و کارشناسان قوه (بنگاه معاملات املاک)
اندر خاطرات خالو مرضی !! (2 ) این حکایت (" اندر حکایت متر ")
کیلومتری شهر بوشهر قرار دارد.این بنگاه املاک} به تعریف های بنگاه دار که نیش
مشاغل خودرو شیراز
جاده بوشهر - ترمینال باربری - جنب بانک صادرات خیابان هنگ - جنب بنگاه املاک اسلامی
ثبت معاملات املاک، آسیبها و اقدامات
در این نوشته نظری بوده است که اگر بنگاههای املاک جامعه سردفتران و دفتر یاران استان بوشهر
اطلاع رسانی املاک آریا
مشاورین املاک آریا يكي از بنگاه در سه ماه آینده کارخانههای سیمان ساروج بوشهر
چگونه امضاء الکترونیکی صادر کنیم
کانون سردفتران و دفتریاران استان بوشهر. نام بنگاه املاک نوشته شود و قسمت انتهائی آن آدرس
برچسب :
بنگاه املاک بوشهر