بررسي حقوقي مالكيت فكري در ايران
دانشگاه آزاد اسلامي
واحد دامغان
موضوع :
بررسي حقوقي مالكيت فكري در ايران
استاد:
جناب آقاي دكتر عليرضا حسني
تهيه كننده:
غلام عباس ناد علي نژادعمران
بهار 1393
TOC \o "1-3" \h \z \u مقدمه. PAGEREF _Toc390164281 \h 1 08D0C9EA79F9BACE118C8200AA004BA90B02000000080000000E0000005F0054006F0063003300390030003100360034003200380031000000
مقدمه
از آغاز زندگي بشر، تا دوران تكامل اوليهاي كه به تولد مفاهيمي چون «حق، مالكيت، و..» منتهي شد، اعمال مالكيت و سلطة مالكانة انسان بر اشياء، اموال و حتي افراد، تابع فرهنگ و عرف دوران مخصوص به خود است كه از موضوع موردبحث خارج ميباشد. با پيدايش مفهومي «مالكيت، مال و حق» مالكيت تنها به شكل سلطه بر اشياء مادي و در غالب منقول و غيرمنقول و در مواردي نيز به شكل سلطه بر فرد انسان يا جاندار ديگر متصور بود. اما در طي قرون متمادي جايگاه حقوقي مالكيت فكري به مرور شكل گرفت و امروزه يكي از به روزترين و مهمترين انواع مالكيت هاست كه با جنبههاي خاص فرهنگي، اجتماعي، تجاري و صنعتي در يك بستر حقوقي دچار تحول كاملتري ميشود.
به عقيدة بيشتر نويسندگان حقوقي، واژه مالكيت فكري برآمده از واژه انگليسي «Intellectual property» است و ترجمة «مالكيت معنوي» براي آن چندان شايسته نميباشد. به هر صورت از مطالعة اجماع بينالمللي چنين بدست ميآيد كه كشورهاي جهان به اين مقوله اهميت بسيار داده و از آن جهت افزايش پيشرفت فناوري و توليدات مختلف صنعتي، تجاري و فرهنگي بهره ميبرند و در كشور ما نيز به نظر ميرسد غفلت قانونگذار روبه پايان است و شاهد حركتهاي مثبت و قدمهاي بزرگي در اين زمينه هستيم.
حقوق مالكيت فكري در ايران
1-1- سوابق توجه قانونگذار ايراني به مالكيت فكري
با وجود اذعان به حضور فرهنگ جهان سومي درايران، به نظر ميرسد كه قوانين ايران در باب حقوق مالكيت فكري حتي تا دهة پنجاه خورشيدي از الگوهاي روزجهان فاصلة زيادي نداشت.
نخستين رگههاي مالكيت فكري در ايران، با حمايت از مالكيت صنعتي و در عصر رضاشاه پهلوي (1320-1304) پديدار شد.
تصويب قانون ثبت علايم تجارتي ايران (مصوب 9 فروردين 1304) با 18 ماده و 5 تبصره سرآغاز اين حركت بود. آيين نامه اجرايي اين قانون، 2 سال بعد (1306) به تصويب رسيد. نكته جالب توجه اين است كه قانون ثبت علايم تجارتي ايران، قبل از قانون مدني اجرا شد. پس از آن قانون، قراردادهايي دو جانبه ميان ايران و برخي كشورها نيز صورت گرفت. از جمله قرارداد حمايت از تصديق نامههاي اختراع و علايم صنعتي و تجارتي و اسامي تجادي و طرحها و حقوق مالكيت صنعتي و ادبي (5 اسفند 1308 – 24 فوريه 1930) با كشور آلمان بود كه بنابر آن توافق شد در موارد مورد حمايت مذكور در عنوان قرارداد، هر دو كشور از تبعة كشور مقابل همانند شهروند خود با همان حقوق حمايت ميكنند و همچنين اقدام به مجازاتهاي مقتضي در موارد نقض حقوق مزبور نمايند.
همچنين در 30/9/1334 موافقتنامه ديگري بين دولت ايران و دولت فدرال آلمان راجع به مبادله كالا به امضاء رسيد كه در مادة 9 اين موافقتنامه، تصريح شده است كه در صورت امكان طرفين قرارداد قبلي 1930 را دو باره به موقع اجرا گذارند و اين مطلب در موافقتنامه همكاري اقتصادي و فني ايران و آلمان (مصوب 30/9/1334)[1] مجدداً مورد تصريح قرار گرفت و وجاهت حقوقي و قانوني آن تقويت شد. عهدنامة صلحي نيز با دولت ژاپن به امضاء رسيد (مصوب 30/9/1334) كه در بند 5 از مادة 14 آن، عبارت جالب توجهي درج شده است كه نشان از ديپلماسي ضعيف و ناسنجيدة طرفهاي ايراني داشت. اين عهدنامه اظهار ميداشت : «دول متفق موافقت مينمايند كه نسبت به علايم تجارتي و حقوق مالكيت ادبي و صنعتي ژاپن تا حدي كه اوضاع جارية هر كشور اجازه دهد، براساسي كه مساعد به حال ژاپن باشد، عمل نمايند.[2]» متأسفانه دراين عهدنامه، عبارتي نيز به عنوان معكوس عبارت فوق گنجانده نشده است تا دولت ژاپن را ملزم به حمايت از حقوق مذكور مربوط به ايران نمايد و اين را ميتوان ناشي از ضعف ادراكي ديپلماتهاي ايراني پيرامون ارزش و اهميت حقوق مالكيت فكري دانست. عهدنامة مودت و اقامت بين دولت ايران و كشور اسپانيا (مصوب 29/1/1336) نيز در مادة 3، انعقاد قراردادهايي پيرامون حمايت از مالكيت ادبي، هنري، تجارتي صنعتي، علايم صنعتي و گواهينامههاي اختراع را علاوه بر قرارداد تجارت و دريانوردي و موافقتنامههاي كنسولي و فرهنگي، تجويز نموده است. قرارداد بازرگاني اقامت و دريانوردي نيز كه ميان ايران و ايتاليا متعقد (مصوب 20/9/1337) در انتهاي مادة 12 خود، تعهد دو جانبه متعاهدين مبني بر جلوگيري نكردن آنها از ورود مقادير جزيي از محصول ضروري براي تحصيل يا حمايت گواهينامه اختراعات و علايم صنعتي و حق تأليف و حقوق مشابه ديگر ذكر شده و در مادة 17 همان قرارداد، حمايت متقابل متعاهدين از گواهينامههاي ثبت اختراع و مسطورهها، و نمونههاي صنعتي و علايم تجارتي و صنعتي و اسامي و عناوين صنعتي و مالكيت ادبي و هنري را مطابق با مقررات قراردادهاي چند جانبه مربوطه كه به امضاي آنها رسيده، لازم الاجرا ميداند. به علاوه آنكه اتباع هريك از طرفين در قلمرو طرف ديگر در موارد مربوط به مالكيت ادبي و هنري، صنعتي و علايم تجارتي مشروط بر انجام تشريفات مقرره در قوانين داخلي از حمايتي در حد شهروندان همان طرف برخوردار خواهد بود.
در سال 1379 نيز قراردادي با عنوان «موافقتنامه همكاري علمي و فناوري بين دولت ايران و دولت فدراسيون روسيه»[3] منعقد شد و در تاريخ 22/12/79 به تصويب مجلس رسيد.
اين قرارداد بيشتر ناظر به ديگر جنبههاي مالكيت فكري به خصوص اختراعات، برخي اطلاعات و اطلاعات محرمانه بوده است.
البته در گوشهاي نيز سخن از حمايت از حق تأليف به ميان ميآيد كه نكتهاي قابل توجه دارد. در بند اول اين قسمت برخلاف ساير قراردادها كه از شهروند طرف مقابل همانند شهروند خودي با قانون داخلي حمايت ميشود، تفاهم شده است كه از مؤلف براساس قوانين مربوطة دولت متبوع خودش در كشور مقابل حمايت صورت گيرد كه دراين صورت هر مؤلف در داخل كشور طرف معاهده نيز از حق و حقوق سرزميني خود بهرهمند ميگردد و با توجه به پيشرفته بودن قوانين مالكيت فكري در روسيه از باب حضور چشمگير تكنولوژي، رشد صنايع و اختراعات و فرهنگ غني ادب و هنر همچون كتب تأليفي ادبيات روسيه، موسيقي قدرتمند و … بخش مذكور از قرارداد بيشتر به نفع شهروندان روس در ايران ميباشد و در مقابل اتباع ايراني در روسيه از همان امتيازاتي كه قوانين ايران به آنها داده است، بهرهمند خواهند بود كه در مقابل امتيازات روسها بسيار ناچيز است.
حال فقر قوانين مربوط به مالكيت فكري را در سالهاي بعد بررسي مينماييم. در سال 1304 قانون «علامات صنعتي و تجارتي» به تصويب رسيد و در سال 1305 اجرا شد. سال 1310 مصادف بود با تصويب قانون ثبت علايم و اختراعات.
در سال 1337 نيز پس از الحاق ايران به كنوانسيون پاريس كه با تصويب ماده واحده از سوي مجلس شوراي ملي صورت گرفت، دايرة ثبت شركتها، علايم و اختراعات تبديل به ادارة ثبت شركتها و مالكيت صنعتي شد.
با تصويب قانون سومي در ارديبهشت ماه 1352، ادارة كل ثبت اسناد و املاك به سازمان ثبت اسناد و املاك كشور تبديل شد و ادارة كل ثبت شركتها و مالكيت صنعتي به عنوان يكي از بازوان اين سازمان با دو بخش ادارة ثبت شركتها و ادارة مالكيت صنعتي، به انجام وظيفه پرداخت.
پس از انقلاب 1357 مجلس به ادامة الحاق ايران به قرارداد پاريس رأي داد و متون تجديد نظر شدة 1958 در ليسبون و 1979 را برقرارداد پاريس به رسميت شناخت. همچنين توافقتنامههاي دو جانبهاي نيز در زمينه مالكيت صنعتي با ساير كشورها تنظيم شد كه برخي از آنها از نظر گذشت.
در باره مالكيت ادبي و هنري :
پيش از دوران رضا شاه، درايران هيچ قانوني در بارة حق مؤلف وجود نداشت. اگرچه در پشت جلد كتابهايي كه چاپ ميشد، معمولاً ناشرين حق تقليد و چاپ را محفوظ اعلام ميكردند. امّا در واقع ضمانت اجرا و مبناي قانوني دال بر اين امر وجود نداشت و به كلي سبب ميشد كه عبارات اينچنيني صوري و غيرنافذ باشند.
در سال 1304 در قانون مجازات عمومي، مقرراتي در مواد 245 – 246 – 247 و 248 از فصل يازدهم مبحث دسيسه و تقلب در كسب و تجارت گنجانده شد كه مشخصاً ترجمهاي بود از مواد 425 تا 429 قانون جزاي فرانسه، براي ارتكاب به جرمهاي؛ «چاپ تأليف يا تضيف ديگري بدون اجازه، استفاده از آثار مؤلف و مصنف در اثري ديگر بدون ذكر مأخذ، فروش يا واردات اثر ديگري و چاپ تأليف يا تضيف ديگري با نامي غير از نام صاحب اثر به خاك كشور» كه صرفاً براي آن جزاي نقدي در نظر گرفته شده بود.
طي همان دوران عهدنامههاي دوجانبهاي كه از نظر گذشت، منعقد شد.
چنانچه در آبان ماه 1309 نيز اختصاصاً «قرارداد مالكيت ادبي ميان ايران و آلمان» منعقد شد كه بر اصل تساوي حقوق اتباع تأكيد داشت.
پس از طي چند سال اقداماتي از سوي نمايندگان پارلمان و وزارت فرهنگ و هنر در فاصلة سالهاي 1336-1334 براي وضع قوانين جديد صورت گرفت.
در سال 1334، طرحي با 5 ماده و 2 تبصره توسط 22 نفر از نمايندگان در دستور كار مجلس قرار گرفت كه به علت نارساييها و كاستيهايي از جمله نقص و اجمال در تعريف كليه انواع آثار ادبي و هنري و بيتوجهي به حق معنوي مؤلف و عدم تناسب در مجازاتها پس از طرح در جلسة علني و ارسال آن به كميسيون فرهنگ و هنر، بدست فراموشي سپرده شد. در سال 1336، دولت لايحة قانون «تأليف و ترجمه» را در 16 ماده و 3 تبصره تقديم مجلس سنا كرد كه اين لايحه نيز مسكوت ماند.
لايجة قانون حفظ حقوق مؤلف در اواخر بهمن 1338 مشتمل بر 18 ماه و 1 تبصره تهيه شد كه به علت نواقص موجود به سرنوشت موارد قبلي دچار گشت. در سالها 42 و 43 نيز اقدامات بينتيجهاي صورت گرفت.
بالاخره در سال 1346 وزارت فرهنگ و هنر وقت لايحه «حمايت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان» را تهيه و در آبان 1347 تقديم مجلس كرد كه در تاريخ 11/10/1348 نيز به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد. اين قانون با 33 ماده و 3 تبصره با الهام از قوانين كشورهاي پيشرفته (قانون حق مؤلف 1957 فرانسه – قانون نمونة يونسكو و سازمان جهاني مالكيت فكري) تهيه شد و در مادة 32 اين قانون، مواد 245 الي 248 قانون مجازات عمومي ملغي اعلام شد. آيين نامه اجرايي اين قانون نيز در تاريخ 4/10/1350 توسط هيأت وزيران به تصويب رسيد.
اين قانون جديد و مترقي بر هر دو مقولة آثار ادبي و هنري تأكيد داشت. در مادة 22 اين قانون شرط حمايت از اثر را دراين كه اثر براي نخستين بار در ايران چاپ، نشر، پخش يا اجرا شده باشد و قبلاً در هيچ كشور خارجي عرضه نشده باشد.
نتيجة اجراي اين ماده، ترجمة آزادانه كتب خارجي و نسخهبرداري از صفحات موسيقي و كتابهاي خارجي، بدون اجازة صاحبان حق بود كه در عرف بينالمللي، اين عمل رقابت غيرمنصفانه يا مكارانه شمرده ميشود. اين اشتباه قانوني شكايات بسياري را به دنبال داشت. در 6/10/1352 «قانون ترجمه و تكثير كتب و نشريات و آثار صوتي» به عنوان يك مكمل براي قانون قبلي به تصويب رسيد.
مطابق اين قانون، تكثير كتب، نشريات، به همان زبان و شكلي كه چاپ شده به قصدفروش يا بهرهبرداري مادي از طريق چاپ يا عكس برداري يا طرق مشابه بدون اجازة صاحبان حق، ممنوع است. همچنين است نسخهبرداري يا ضبط يا تكثير آثار صوتي كه روي صفحه يا نوار يا هر وسيلة ديگر ضبط شده است، بدون اجازة صاحبان حق يا توليد كنندگان انحصاري يا قائم مقام قانوني آنان براي فروش.
مجازات براي اشخاصي كه عالماً و عاملاً مرتكب يكي از اين اعمال شوند، علاوه بر تأدية خسارت شاكي خصوصي، حبس جُنحه از سه ماه تا يكسال تعيين شد.
مادة 6 اين قانون نيز حمايتهاي خود را در مورد تكثير كتب، نشريات و آثار صوتي بيگانگان، منوط به وجود عهدنامههاي متقابل دانست.
پس از تصويب و اجراي اين دو قانون داخلي، دولت ايران به ميثاق بينالمللي حقوق اقتصادي اجتماعي و فرهنگي و همچنين ميثاق بينالمللي حقوق مدني و سياسي ملحق شد[4].
مادة 15 ميثاق جهاني حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي چنين است؛ «دولتهاي طرف اين ميثاق، حق هركس را در امور زير به رسميت ميشناسند :
الف) شركت در زندگي فرهنگي
ب) بهرهمندي شدن از پيشرفتهاي علمي و مجاري آن
ج) بهرهمند شدن از حمايت منافع معنوي و مادي ناشي از هرگونه اثر علمي، ادبي يا هنري.
ميثاق جهاني حقوق مدني و سياسي نيز مصوب 16/دسامبر/1966 در مجموع عمومي سازمان ملل متحد و امضاء توسط نمايندة مختار ايران در 14/آوريل/1968 (15/1/1347) در نيويورك و مصوب 23/8/1351 مجلس شوراي ملي[5] - به مسائلي همچون آزادي افراد در بيان آراء و عقايد در هر غالبي از سخنراني، تأليف يا آثار هنري و غيره تأكيد دارد.
پس از آن تا مدتها قوانين مالكيت فكري ايران دست نخورده باقي ماند و به قولي حتي متروك به شمار آمد.
سالها بعد طي مصوبة 6/6/1373 هيأت وزيران، مقرر شد يك مادة به فصل پنجم لايحة مجازات اسلامي به شرح زيرالحاق شود:
«هرگونه دخل و تصرف غيرمجاز از طريق ورود و خروج، ضبط و ذخيره، پردازش و انتقال دادهها و نرمافزارهاي كامپيوتري و ايجاد يا وارد كردن انواع ويروسهاي كامپيوتري و امثال آن جرم محسوب شده و مرتكب علاوه بر جبران خسارت وارده به مجازات حبس از سه ماه تا يك سال يا جزاي نقدي از يكصدهزار تا ده ميليون ريال محكوم خواهد شد». اما اين مادة الحاقي هرگز به تصويب مجلس نرسيد.
سرانجام در 10/10/1379، «قانون حمايت از حقوق پديدآورندگان نرمافزارهاي رايانهاي» به تصويب مجلس رسيد كه به موجب آن، حقوق پديدآورندگان نرمافزارهاي رايانهاي، براي مدت 30 سال مورد حمايت واقع ميشوند. اكنون با وجود الحاق دولت ايران به قرارداد تأسيس WIPO ، (مصوب 4/7/80) دعوتهاي پياپي مجامع ذيربط بينالمللي مبني بر پيوستن ايران به قراردادهاي مربوط به مالكيت ادبي و هنري تا اين زمان بيپاسخ مانده است.
* * *
1-2- بررسي جايگاه مالكيت ادبي و هنري در نقد قوانين مربوطه
مالكيت ادبي و هنري طبق تعاريف جامعي كه ارائه شده است در خصوص خلاقيتهاي مربوط به آن همچون تصنيفها، تأليفها، عكس و نقشه، اشعار، رمان، نمايشنامه، موسيقي، رقص، اپرا، آثارمعماري، نقاشي و گرافيك، آثار سينمايي و كليه آثار ادبي و هنري است كه واجد دو اثر در پيدايش حق براي پديد آورنده است.
اول حق ثبت اصالت مولف و اثر كه ساير حقوق اخلاقي مؤلف نسبت به اثر را ميتوان دراين دسته قرار داد و دوم حق بهرهبرداري از اثر به هر شكلي ميباشد كه در حقيقت حق تعيين سرنوشت اثر توسط پديدآورنده است و ميتواند به اشكالي همچون واگذاري تام با حفظ حقوق معنوي مولف نسبت به اثر، بهرهبرداري شخص مؤلف، شراكت، و حتي حق عدمواگذاري كه در حقيقت در اثر انصراف ازانتقال حق حق بهرهبرداري ايجاد ميشود موجود مي باشد. همانگونه كه در بسياري از قوانين داخلي كشورها و نيز قراردادهاي جهاني بازتاب شده است، حق مؤلف داراي دو بعد مادي و معنوي است و حمايت از اثر مؤلف علاوه بر حفظ منافع مالي و مادي او، منافع معنوي و روحياش را نيز تأمين كرده و عاملي است در جهت تشويق انگيزهها و خلاقيتهاي خاص طبقه مؤلف و هنرمند و پديدآورندگان اين آثار. اين حق معنوي در مواردي همچون حق درج نام مؤلف در اثر، حق عدول از واگذاري، عدم تحريف، تغيير، جرح و تعديل، تقليد بدون اجازة صاحب اثر و رعايت نظر مؤلف در شكل و شرايط ارائه اثر و … تعريف شده است و در حقيقت شخصيت پديدآورنده با اثر مورد حمايت داراي پيوند و همبستگي شناخته شده و نقض حقوق معنوي و اخلاقي مؤلف بر اثر به دلايلي چون لطمة به شهرت يا افتخارات مؤلف، ضربه به شخصيت ادبي و هنري او و … مورد نهي بسيار قرار گرفته است.
لازم به توضيح است كه حق اخلاقي مؤلف نخستين بار در قرن 18 م توسط امانوئل كانت (دانشمند آلماني) و در سال 1928 براي نخستين بار در كنفرانس بينالمللي رم به طور رسمي مورد شناسايي قرار گرفت و رعايت آن به دولتهاي عضو اتحادية برن نيز توصيه شد.
با توجه به مطالب ياد شده، به بررسي قانون حمايت از حقوق مؤلف و مصنف (1348) ميپردازيم.
اين قانون در مادة 2 طي بند 12، آثار مورد حمايت را شامل موارد ذيل ميداند؛
1- كتاب ، رساله، جزوه، نمايشنامه، و هر نوشتة ديگر علمي، فني، ادبي و هنري
1- شعر، ترانه، سرود، تصنيف كه به هرترتيب و روش نوشته يا ضبط يا نشر شده باشد.
3- اثر سمعي و بصري به منظور اجرا در صحنههاي نمايش يا پردة سينما يا پخش از راديو يا تلويزيون كه به هرترتيب و روش، نوشته يا ضبط يا نشر شده باشد.
4- اثر موسيقي كه به هرترتيب و روش، نوشته يا ضبط يا نشر شده باشد.
5- نقاشي، تصوير، طرح، نقش، نقشة جغرافيايي، ابتكاري، نوشتهها و خطهاي تزييني و هرگونه اثر تزييني يا تجسمي كه به هر طريق و روش، به صورت ساده يا تركيبي به وجود آمده باشد.
6- هرگونه پيكره (مجسمه)
7- اثر معماري از قبيل طرح و نقشة ساختمان
8- اثر عكاسي كه با روش ابتكاري و ابداع پديد آمده باشد.
9- اثر ابتكاري مربوط به هنرهاي دستي يا صنعتي و نقشة قالي و گليم.
10- اثر ابتكاري كه بر پاية فرهنگ عامه (فولكلور) يا ميراث فرهنگي و هنر ملي پديد آمده باشد.
11- اثر فني كه جنبة ابداع و ابتكار داشته باشد.
11- هرگونه اثر مبتكرانة ديگر كه از تركيب چند اثر از اثرهاي نامبرده دراين فصل به وجود آمده باشد.
* * *
نامها، عناوين، عبارتها يا اصطلاحهاي كوتاه، تحت حمايت قانون حق مؤلف قرار نميگيرند. حتي اگر اين نام، عنوان يا عبارت، بديع و شاخص باشد. اين آثار در قوانين حق مؤلف كشورهايي چون ايالات متحدة امريكا و بريتانيا به صراحت آمده است.
اما اگر بخواهيم، به نواقص قانون حمايت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان ايران بپردازيم، عليرغم توجه قانونگذار به مالكيت فكري در حد نسبتاً مطلوب، نقدهاي ذيل را ميتوان به اين قانون وارد دانست؛
1- طبقهبندي آثار مورد حمايت از لحاظ تكنيك و فنون قانوننگاري، چندان متناسب با طبقهبندي ماهوي و شكلي خود آثار در علوم هنري و ادبي نيست. ازاين رو مشاهده ميشود كه در بيان عناويني چون طرح، نقش، نقشه يا اثر تجسمي و پيكره دو باره گويي صورت پذيرفته.
1- در بند 11 مادة 2 به اثر فني كه جنبة ابداع و ابتكار داشته باشد، اشاره شده است. از نثر عبارت چنين برميآيد كه اين اثر جنبة فني داشته و از ماهيت ادبي و هنري پيروي نميكند. دراين صورت آيا نبايد در قانون ثبت علايم و اختراعات و در كل تحت عنوان مالكيت صنعتي مورد حمايت قرار گيرد؟ اگر هم مقصود قانونگذار از اثر فني بديع و مبتكرانه، اثري است كه ويژگيهاي لازم براي قرار گرفتن دراين قانون را دارد ميبايست به شكلي صريح و جزييتر به توضيح آن ميپرداخت.
3- نكتة بسيار مهم آنكه «حقوق معنوي» پديد آورنده تعريف نشده و مهمتر از آن، اين حق را به طور مطلق غيرقابل انتقال دانسته است. در حالي كه اين حق ميتواند از طريق ارث يا وصيت قابل انتقال باشد.
4- قرارداد نشر يا عرضة اثر در قانون پيشبيني نشده و ازاين رو اين قرارداد تابع قواعد عمومي قراردادها و معاملات خواهد بود. در صورتي كه شايستهتر آن بود كه قانونگذار ايران نيز همچون قانونگذاران ديگر نظير فرانسه، اينگونه قرارداد را تابع قواعد خاصي كه متضمن حفظ حقوق پديدآورنده باشد، قرار ميداد.
5- در مورد مدت حمايت از اثر، قانون ايران در بارة آثاري كه بدون نام پديد آورنده يا با نام مستعار منتشر ميشوند، ساكت است در حالي كه لزوم حمايت ازاين آثار ضرورت دارد. و قانونگذاران ديگر با توجه به مشخص نبودن مؤلف و در نتيجة جهل به تاريخ فوت مؤلف، مدت حمايت را از تاريخ انتشار تعيين كردهاند.
6- در ماده 16 مدت حمايت از اثري كه حق استفاده از آن به شخص حقوقي واگذار شده باشد، 30 سال از تاريخ نشر يا عرضه اثر قرارداده شده است.
تفاوت قائل شده ميان شخص حقيقي و حقوقي چندان قابل توجيه نيست و استثناي مذكور بهتر بود از همان اصلهاي مواد 14 و 15 راجع انتقال گيرندگان عادي تبعيت ميكرد.
7- از بزرگترين مواد دردسرساز اين قانون، مادة 22 است كه تصريح نموده «حقوق مادي پديد آورنده موقعي از حمايت اين قانون برخوردار خواهد بود كه اثر براي نخستين بار در ايران چاپ يا پخش يا نشر يا اجرا شده باشد و قبلاً در هيچ كشور چاپ، نشر، پخش يا اجرا نشده باشد».
ازاين رو پديدآورندگاني كه فعاليت داخلي و خارجي توأمان دارند چارهاي جز اين ندارند كه قبل از تهيه يا ضبط اثر خود در خارج، نخست آنرا در ايران ضبط يا اجرا نمايند.
در هر صورت به نظر ميرسد مادة 22 حقوق مؤلف را با تقسيمبندي جغرافيايي درون مرزي و برون مرزي ناديده انگاشته و به طور كلي باعث فاصله گرفتن اين قانون از اصول و كنوانسيونهاي حقوق مؤلف شده است. زيرا وجود مادة 22 فضاي فعاليت در خارج از كشور را از مؤلف سلب مينمايد و ضرورت تغيير و اصلاح اين ماده به خوبي احساس ميشود.
8- قانون در مورد ضمانت اجرايي و نحوه رسيدگي به دعاوي ناشي از نقض حقوق مؤلف، سكوت كرده و ازاين رو دعوي از حيث صلاحيت و رسيدگي تابع قوانين عام دادرسي كشور خواهد شد.
9- حق عدول مؤلف از واگذاري اثر يا پس گرفتن آن و يا حق انصراف از تهية اثر با وجود قرارداد تعهدآور در قانون مورد توجه قرار نگرفته است.
در حالي كه امروزه كشورهاي پيشرو در رشتة مالكيت فكري، آزادي خلق اثر فكري را در اختيار انحصار مؤلف دانسته و حتي در مواردي نظير وجود قراردادهاي الزامآور، قوانين را به نفع مؤلف و در جهت آسايش فكري و رواني او وضع كردهاند.
10- حمايت از حقوق هنرمندان و هنرپيشههايي كه آثار هنري اجرا ميكنند و نيز حمايت از توليد كنندگان نوار و لوح فشرده و نيز سازمانهاي راديو تلويزيوني كه اصطلاحاً «حقوق مشابه يا همساية كپي رايت» ناميده ميشوند، دراين قانون پيشبيني نشده است. در حالي كه حمايت از حقوق مشابه كپي رايت از اعتبار بينالمللي و حقوقي كاملي برخوردار است و سابقة رسمي آن نيز به قرارداد رم (1961) باز ميگردد و در بيشتر كشورها وجود دارد.
* * *
نرمافزاهاي رايانهاي
عموم كشورهاي پيشرفته به جز در موارد معدود و خاص نرم افزارهاي رايانهاي را اختراع نميدانند. همانگونه كه نرمافزارهاي رايانهاي نيز در شاخة مالكيت ادبي و هنري قرارگرفته است. در نتيجه براي اينكه پديد آورنده نسبت به آفرينه حق داشته باشد، احتياجي به ثبت آن ندارد. درست برخلاف اختراع كه بدون ثبت آن، حقي ايجاد نميگردد. اما براي اثبات حق مذكور نسبت به نرمافزار در دادگاه، ثبت جزء دلايل قوي و قاطع دعوي به شمار ميرود. زيرا طبق ماده 287 قانون مدني ميتوان آن را سند رسمي به شمار آورد.
«قانون حمايت از حقوق پديد آورندگان نرم افزارهاي رايانهاي» مصوب 4/10/1379 در مادة 2 بيان ميدارد كه در صورت وجود شرايط مقرر در قانون ثبت علايم و اختراعات، نرم افزار به عنوان اختراع شناخته ميشود. مادة 1 اين قانون حق نشر، عرضه، اجرا و بهرهبرداري مادي و معنوي از نرم افزار را متعلق به پديد آورنده شناخته و مدت حمايت مادي را 30 سال از تاريخ پديدآوردن اثر و حمايت معنوي را نامحدود اعلام داشته مادة 8 نيز ثبت نرمافزارهاي موضوع مواد 1 و 2 اين قانون را پس از صدور تأييديه فني توسط شوراي عالي انفورماتيك، حسب مورد به وزارت فرهنگ و ارشاد و يا مرجع ثبت شركتها محّول نموده است و در مادة 9 آمده است كه دعواي مربوط به نقض حقوق پديدآورنده، در صورتي مسموع است كه تأييديه فني موضوع مادة 8 اين قانون صادر شده باشد و در مورد نرمافزارهاي اختراعي، تقاضاي ثبت اختراع نيز از جمله شرايط استماع دعوي است.
همچنين مادة 10، در مورد نرمافزارهاي اختراعي، «كميتة حق اختراع» را به عنوان مرجع تشخيص، متشكل از يك هيئت سه نفره عبارت از يك كارشناس ارشد رايانه از شوراي عالي انفورماتيك، نماينده سازمان ثبت اسناد و املاك و يك كارشناس حقوقي از شوراي عالي انفورماتيك، پيشبيني نموده است كه مفيد به نظر ميرسد.
در مادة 11 نيز به بحث اجتماعي و فرهنگي آثار پرداخته شده و به وزارت فرهنگ اجازه داده شده است كه شورا را مجبور به خودداري از صدور تأييديه فني در مورد نرمافزارهايي كه خلاف اخلاق و عفت عمومي يا متعارض به سلامت شخصيت كودكان و نوجوانان باشد، نمايد.
اين ماده از ديد حقوقي خالي از اشكال نيست. زيرا همانگونه كه از نام تأييديه مذكور پيداست، اين تأييديه صرفاً جنبة فني و از لحاظ بررسي علمي نرمافزار ميباشد و دخالت وزارت ارشاد در بعد فني و كارشناسي تخصصي اثر به لحاظ وجود ايرادات اخلاقي و اجتماعي عقلاً نادرست و خلاف اصول حاكم بر حقوق مالكيت فكري است.
زيرا وزارت ارشاد قانوناً ضمانت اجرايي لازم و كافي را جهت جلوگيري از انتشار و عرضه آثار خلاف اخلاق و عفت عمومي يا داراي ضررهاي شخصيتي و رواني براي گروههاي مختلف سني را دارد و اختيار بيمورد اين وزارتخانه در مادة مذكور صرفاً پديدآورنده را از حق رسمي و قانوني خويش، يعني همان ثبت اثر محروم ميسازد. به بيان ديگر اين ماده وزارت ارشاد را زودتر از موعد و فراتر از اختيار قانونياش در موضوع دخالت داده است. يعني در مرحله ثبت نرمافزار.
مادة 13 به نقض حقوق مورد حمايت، ضمانت اجراي كيفري بخشيده و مرتكب نقض را علاوه بر جبران خسارت به حبس از 91 روز تا شش ماه و جزاي نقدي از ده ميليون تا پنجاه ميليون ريال محكوم دانسته است.
همچنين اين قانون اجازه داده است مفاد حكم دادگاه به تقاضا و هزينة شاكي خصوصي در روزنامة مورد نظر آگهي شود. اين در حالي است كه جرم نقض حقوق مذكور صرفاً جنبة خصوصي داشته و كاملاً وابسته به شاكي خصوصي است.
نكتة جالب توجه و تأسف آور آنكه قانونگذار در مادة 16 اين قانون بيان داشته است: «حقوق مذكور در مادة 1 در صورتي مورد حمايت اين قانون خواهد بود كه موضوع براي نخستين بار در ايران توليد و توزيع شده باشد.»
اين ماده يك بار ديگر نظام حقوق مالكيت فكري ايران را نسبت به مباني حقوق مالكيت فكري جهاني به عقب پرتاب كرد. چندان كه تصور كنيم اتفاق خاصي روي نداده است. بلكه تنها همان قانون مؤلف و مصنف سال 48، در مورد نرمافزارهاي رايانهاي نگاشته شده است.
در حالي كه نظام مالكيت فكري در دنيا مدت حمايت از حق اختراع را بين 15 تا 20 سال متغير داشته و حق مؤلف را تا 50 سال پس از مرگ پديد آورنده باقي ميداند، (در صورتي كه پديدآورنده شركت باشد تا 30 سال) قانونگذار ايران در اقدامي قابل قبول مدت حمايت از نرمافزارهاي رايانهاي را با ميانگين تقريبي 30 سال تعيين كرده است.
با توجه به اينكه مادة 2 قانون مذكور، امكان اختراع بودن نرمافزارها را پيش بيني نموده است، اين خود يك قدم ديگر ميان نظام مالكيت فكري ايران و ساير كشورها فاصله ايجاد مينمايد. زيرا معمولاً كشورهاي مرجع در مالكيت فكري، به جز در موارد بسيار استثنايي و معدود نرمافزار را اختراع نميدانند.
مسأله مهم ديگر اينست كه در نظام حق مؤلف اجازة ورود به ماهيت اثر را نداريم. اما درج تأييديه فني توسط شوراي عالي انفورماتيك (ماده 8) علاوه بر دشواريهاي اجرايي، در تضاد با قوانين جهاني است و در ماهيت اثر دخالت دارد.
همچنين تشكيل سيستم سه بازويي از شوراي عالي انفورماتيك، سازمان ثبت شركتها و وزارت فرهنگ، منسوب است به پيچيدگيهاي اداري و بوروكراسي شلوغ و نامنظم دستگاههاي دولتي ايران كه هفت خواني را پيش روي ارباب رجوع ميگذارد.
در مواد 4 و 5 عباراتي نظير «نرمافزارهاي مكمل، سازگار و واسط» به كار رفته كه به علت عدم تعريف، برداشتهاي چندگانه را سبب خواهد شد. در نتيجه ميتوان با توجه به مستندات مذكور، روند حركت ايران به سمت نظام حقوق مالكيت فكري روز جهان را متزلزل و داراي نوسان و حتي برخي مواقع دچار پس روي دانست. زيرا از يك سو نهادهاي ذيربط همچون سازمان ثبت اسناد و املاك كشور با اقداماتي مفيد و همكاريهاي جهاني ارزنده به تحقق اين امر كمك نموده و از سوي ديگر خطاي قوانين و ضعف اجرايي، اين امر را به تأخير مياندازد.
1-3- بررسي ضعفها، موانع و بيان راهكارها
در لزوم الحاق ايران به كنوانسيونهاي مربوط به كپي رايت و آثار آن؛
اگرچه الحاق ايران به WIPO با وجود بي مبالاتيها و سهلانگاريهاي دولت در به تصويب رساندن آن در مجلس، و رد موضوع و موكول شدن آن به وقت ديگر، بالاخره اتفاق افتاد، امّا واضح است كه صرف عضويت در WIPO كافي نميباشد. زيرا تغييراتي اساسي در ساختارهاي زيربنايي حقوق و قوانين ايران براي تنظيم شدن با تحولات جهاني لازم است.
1- تحول در قانونگذاري ؛
روشن است كه سيستم قانونگذاري درايران عليرغم سختگيريهاي افراطي با عبور قوانين از فيلترهاي متعدد، دچار نقصانهاي بزرگ است كه اغلب منجر به وجود اجمال، سكوت، تناقض يا خطاي قوانين ميگردد.
قانونگذار ايران خود نيز با حركتهاي زيگزاگي و مخالف هم، از يك سو طي تصويب اجازة الحاق ايران به كنوانسيونها و قراردادهاي جهاني، تمايل خود را ناشي از درك اين ضرورت كه بايد براي پيشرفت، از الگوهاي جهاني دور نمانيم، براي پيوستن به اين حركت جهاني نشان ميدهد واز سوي ديگر با وضع قوانين مخدوش و ناقص و حتي گاهي ناقض حق، از نظام حقوقي جهان به كلي فاصله گرفته و يكپارچگي رفتاري خود را از دست ميدهد.
بدين معنا كه قوانين ياد شده كه در بسياري از موارد داراي ايراد، ابهام، نقص و نقض ميباشد، اگرچه با الهام از قوانين ساير كشورها و از انگيزههاي قانونگذار جهت حركت به روز و مدرن حاصل ميگردد، اما گاه به علت گرتهبرداري غلط يا ناقص و يا عدم تخصص قانونگذار در آن مورد خاص و نيز عدم استفاده از خبرگان و كارشناسان متخصص، اين روند بيحاصل طي شده و يا حتي اثر معكوس داشته و ما را به عقب پرتاب ميكند. اين واقعيت كه ميبايست بيشترين نمايندگان پارلمان را حقوقدانان تشكيل دهند و اهميت و ضرورت قوت و شم حقوقي نمايندگان در وضع قوانين يكي از كليدهاي گمشدهاي است كه ميتواند بسياري از قفلهاي تو در توي قوانين ما را از ميان بردارد.
بسياري از قوانين مدونه از همان لحاظة اول تولد خود، به علت عدم دورانديشي و غفلت از بسياري واقعيتها يا فقدان جسارت و جدّيت كافي و ادبيات صريح و قدرتمند در روح آن قانون، مشخص است كه به جمع قوانين متروك، اجرا نشده يا نسخ شده خواهند پيوست و قانونگذار در تمام اين موارد مسوول است.
2- تحول در دستگاههاي اجرايي ؛
مشكل ديگر اين قافله در عقب ماندن از مسير جهاني، فقدان نظام اجرايي واحد با دستهبنديها و تقسيم مسووليتهاي مشخص و تفكيك پذيري كافي است. علاوه بر اطالههاي جبران ناپذير روندهاي اداري و اجرايي، موازي بودن حركتها و وظايف بسياري از دستگاهها مشكل ديگري است كه حتي اجراي قوانين متوسط فعلي را نيز مختل ميكند.
در پارهاي از قوانين مربوط به حقوق مالكيت فكري ديديم كه بسياري دستگاهها از لحاظ تقسيم مسووليت و عدم توازي فعاليتها، كاملاً تفكيك نشدهاند و اين مسأله مدت زمان روند رسيدگي و اجرايي به امور مربوط را افزايش داده و باعث سردرگمي مردم ميگردد.
با يك ديد آسيب شناسانه ميتوان تحليل كرد كه يك وجه از مشكلات مربوط به قوانين ناشي از سيستم قرون وسطايي و از زمان عقب ماندة دستگاههاي اجرايي ناشي ميشود كه رفع آن نيازمند ترميم زيربنايي و تحول ساختاري است.
3- تحول در ابعاد رسيدگي قضايي
هدف از بررسي اين قسمت، بررسي كلي و اساسي در مورد دستگاه قضايي ايران نيست. اما جهت شرح موانع و مشكلات مربوط به موضوع مورد نظر، ناچار به تحليل برخي از جنبههاي نظام دادگستري ايران هستيم.
الف) وجود تنگنا در صدور رأي؛
از ديرباز، خصوصاً بعداز انقلاب 57 با تشكيل دادگاههايي با صلاحيت عام و پس از مدتي حذف دادسرا و ادغام نهادهاي رسيدگي و تحقيق، حجم پروندههاي گوناگون براي دادگاهها، فشاري كمرشكن به شمار ميرفت و در نتيجه به علت نياز به سرعت در
مطالب مشابه :
آشنايي با سازمان آيسسكو
ترتيبي اتخاذ گردد تا پژوهشگران و انديشمندان ايراني تشويق مخترعين و كه اسامي
ترك ها و ايران
ايراني ها و بخصوص هموطنان حسين جوان از مخترعين ليزر، پروفسور جواد اسامي شهرهاي
همه چیز در مورد خوشنویسی
نگاشت- فضلبن سهل مروي ايراني وزير 37- قرمه كه اين اختلاف اسامي منسوب به مخترعين هر
آذربايجان پيشرو عرصه فرهنگ ايران
مخترعين ليزر و اسامي بزرگ مرداني چون ميرزا فتحعلي آخوند زاده ( نويسنده نخستين رمان
بررسي حقوقي مالكيت فكري در ايران
1-1- سوابق توجه قانونگذار ايراني و تجارتي و اسامي تجادي و مخترعين
شگفتىها و عجايب در آفرينش حيوانات 1:
حال اين انتساب اختراع به مخترعين ، يك انتساب مجازى است . فرهنگ نامها و اسامي ايراني.
160 توصيه براى موفق بودن
حال مى خواهيم درباره يك فرد موفق ايرانى ان از مخترعين اين و اسامى كتابهايى
فرد موفق
حال مي خواهيم درباره يك فرد موفق ايراني ان از مخترعين اين كنيد و اسامي
قانون مالياتهاي مستقيم (3)
امور و دعاوی داوری قضاوتی - قانون مالياتهاي مستقيم (3) - لطفاً جهت هماهنگی و تعیین وقت ملاقات
برچسب :
اسامي مخترعين ايراني