علم و دین و معنویت در عصر ما....................

حقیر تآکیدا اکید میکنم که این مطلب رو کامل بخونید. خعلی بیان کامل و جامعی در مورد آنچه که رخ داده و هست، هست :)

 

سخنرانی دکتر گلشنی با عنوان علم و دین و معنویت در عصر ما، در گروه علم و فلسفه دانشگاه شریف برگرفته از سایت روزنامه شریف.

 

ایشان عوامل اصلی تضعیف دین در عصر معاصر را اینگونه برشمردند

 با رسیدن به قرن نوزدهم، چند عامل باعث تضعیف دین شد، ظهور آگوست کنت که در مقابل دین مسیحیت، دین علم را مطرح کرد و میتوان گفت ظهور رسمی پوزیتیویسم با آگوست کنت صورت گرفت، دیگر عامل، داروین بود گرچه وجود خدا را نفی نمیکرد اما معتقد بود طبیعت مبتنی بر شانس است و منکر هدفداری طبیعت بود و ظهور مارکس و فروید که دین را یک مرض روانی معرفی کردند، باعث تضعیف دین شد و علم منتهای قدرت خود را کسب کرد و فکر میکردند که جواب تمامی سوالات را از علم میگیرند بطوریکه در اواخر قرن نوزدهم، وقتی از دانشمندان نظرخواهی کردند، تنها ۴۰ درصد معتقد به خدا بودند و حرفشان این بود که وقتی به قرن بیستم میرسیم، دین بکلی برچیده میشود.

 در قرن بیستم چند جریان اتفاق افتاد که این دید را تضعیف کرد. 

رخ دادن جنگ جهانی یکی از موارد است. بعد از پایان جنگ جهانی اول و کشتارهای بی سابقه، راسل در کتابش صریحا متذکر میشود که این مدلی که علم در حال پیشروی است، برای تمدن بشری باید ترسید چرا که علم در حال قرارگرفتن در دست قدرتمندان و ثروتمندان است که این احساس خطر شروع جریان بود.

 

جریانات دیگری اتفاق افتاد که باعث شدند به سمت دین و معنویت گرایش پیدا کنند. 

+آثار منفی علم مدرن+

 که دانشمندان بزرگی مانند انیشتین و مکس بورن از آثار دو جنگ جهانی نگران شدند و متوجه شدند که جهان در حال رفتن به سمت استثمار طبیعت است.

شوماخر از برجسته ترین اقتصاد دان ها میگوید:علم از علم برای شناخت، به علم برای بهره برداری تغییر یافت.

 

+بروز منافع فردی- اجتماعی دین و معنویت+

 تحقیقات زیادی از دهه هفتاد در مورد آثار شفابخشی دین و فعالیت های دینی راه افتاد که در دهه های اخیر بخصوص در آمریکا، شتاب گرفته است.

 

+تضعیف تحویل گرائی+

که یکی از ایده های غالبی که وسیله ای در دست دشمنان دین بود، تحویل گرائی است که به شکل های مختلف از قبیل تحویل گرائی هستی شناختی(همه چیز به ماده تقلیل می یابد و ماده تنها واقعیت اساسی جهان است) و تحویل گرائی معرفت شناختی(تقلیل همه علوم به یک علم) ظاهر شده است. یکی از موارد در نقد تحویل گرائی هستی شناختی، مسائل تعبیری فیزیک کوانتوم است که موجب شد فیزیکدانان در مورد محدودیت واقعیت به حوزه واقعیت تجربی تردید کنند و پائولی که از بنیانگذاران نظریه کوانتوم بود، نهایتا به این نتیجه رسید که ما باید یک عنصر معنوی به تصویرمان از واقعیت اضافه کنیم، عنصری که مکمل عنصر مادی است و این عنصر معنوی را نمیتوان از طریق استدلال عقلی بدست آورد. 

در نقد تحویل گرائی معرفت شناختی علاوه بر اینکه در فیزیک روشن شده است که نمیتوان کاملا سیستم های پیچیده را به مولفه های سازنده اش تقلیل داد چرا که وقتی از اجزا به کل میرویم، خواص جدید بروز میکند، قضیه گودل در منطق ریاضی حاکی از این است که در علم نمیتوان یک نظریه همه چیز ارائه داد که همه حقایق فیزیکی را توضیح دهد.

 

+محدودیت های نظری و عملی علم+

با نفوذ تحقیقات و تجارب به حوزه های زیر هسته ای، واضح شده است که ما در کشف جهان محدودیت های جدی داریم. میتوان به اصل عدم قطعیت هایزنبرگ، نظریه آشوب، محدود بودن سرعت نور و ... اشاره کرد.

 

+ناتوانی علم در پاسخ دهی به سوالات اساسی ما+

در شرایطی که علم اطلاعات زیادی به ما درباره حوزه های میکرو و ماکرو داده است، اما نتوانسته به سئوالات مربوط به دغدغه های اساسی انسان پاسخ گوید: ما انیجا چه کار میکنیم؟ هدف حیات چیست؟ آیا جهان هدفی دارد؟ و غیره. ماتریالیست های برآنند که علم نهایتا به این پرسش ها پاسخ خواهد داد اما بسیاری از دانشمندان و فلاسفه هستند که بعضی از آنها خداباور هم نیستند، اما معتقدند که علم نخواهد توانست چیزی درباره این سوالات بگوید. آلن سندیج، پدربزرگ کیهان شناسی و از افرادی که در محاسبه ی عمر جهان، نقش بسیار مهمی داشته، میگوید: این علم من بود که مرا به این نتیجه رساند که جهان بسیار پیچیده تر از آن است که بتواند با علم توضیح داده شود... آن فقط از طریق فوق طبیعی است که من میتوانم راز حیات را بفهمم.

 

+اهمیت مفروضات متافیزیکی در علم+

تا اواسط دهه ۱۹۵۰، این مورد قبول دانشمندان بود که علم خالی از تعهدات فوق فیزیکی است اما تحولات فلسفه علم نشان داد که مفروضات متافیزیکی در ساختن نظریه ها، گزینش بین نظریه ها و متدولوژی ها و مسائل علم بکار میروند.

 

+تضعیف ایده تعارض علم و دین+

 +++++

 شواهدی بر احیا دین و معنویت

اگر به وضعیت دین در محیط های آکادمیک بپردازیم، به نحو واضخی احیاء علاقه به مطالعات دینی را میبینیم. البته بعضی از جوامع و دانشمندان برجسته علاقه به دین شخصی و یا عرفان و یا معنویت سکولار نشان داده اند. افزایش قابل توجهی در تعداد فیلسوفان خداباور ملاحظه میشود. بسیاری از دانشمندان که قبلا نگرش دینی خود را پنهان میکردند، اکنون آنرا علنا ابراز میکنند. تعداد روزافزونی از درس های علم و دین در دانشگاه های سراسر جهان ارائه شده است. تعداد روزافزونی از سمینارها در زمینه رابطه علم و دین برگزار شده است و تعداد روزافزونی از مجلات در این حوزه مشترک منتشر شده اند.

متآسفانه ایران در همه ی این جهات، عقب است. بخش های علمی و فلسفی امان در جریان تحولات نبودند. بنده چندسال پیش که انتونی فلو به خداباوری روی آورده بود، اصلا خبرش در هیچکدام از روزنامه ها نبود در صورتی که داوکینز یا هاوکینگ یک ادعایی میکنند، میبینید که تمام سایت ها پرشده است از حرف های اینها و حتی یکی از جواب هایی که در خود غرب به اینها داده میشود، اینجا منتشر نمیشود. جواب دهندگان هم لزوما متدین نیستند و فیلسوفانی هستند که میبینند روی مبنای فلسفی حرف های بی ربط زده شده است.

 

مسئله معنویت و دین

 جریانی در قرن بیستم باعث بازگشت به دین و معنویت شد که بازگشت به معنویت هم در زمینه دینی صورت گرفت و هم فارغ از آن. معنویت به معنای کاوش در معنا، با سئوالات زیر سروکار دارد:

آیا جهان مورد بحث علم کل واقعیت را می پوشاند یا اینکه یک واقعیت زیربنایی  وجود دارد که وراء جهان پدیده هاست؟

آیا علم میتواند ارزش های اخلاقی را توضیح دهد؟

آیا انسان ها را میتوان بطور کامل برخسب علوم طبیعی فهمید یا اینکه بعدی فوق علمی دارند؟

آیا جهان هدفی دارد یا اینکه بوسیله شانس اداره میشود؟

 در مورد اینگونه سوالات عالمان فعلی به سه گروه تقسیم میشوند:

 بعضی عالمان نظیر داکینز فکر میکنند که علم نهایتا به تمامی این سوالات پاسخ خواهد داد،

 بعضی عالمان در مورد این سوالات دغدغه دارند اما نمیخواهند که به انها در متن یک چهارچوب مرجع پاسخ دهند که به آنها معنوین سکولار میگویند

و بعضی عالمان برآنند که سوالات ذکر شده را نمیتوان با علم پاسخ داد و برای پاسخ یابی باید سراغ وارء علم رفت.

راجر پن رز میگوید:

 نوعی غرور در فیزیکدانان وجود دارد، اینکه پیشنهاد میکنند که با دانستن همه قوانین فیزیکی، ما همه چیز را در مورد جهان میتوانیم بگوییم.  آیا تئوری همه چیز مشتمل بر شعور هم میشود؟ شامل اخلاق یا رفتار انسانی یا زیبا شناسی هم میشود؟ اگر ایده ما درباره علم طوری توسعه پیدا کند که این امور را در بر گیرد، آیا هنوز آنرا فیزیک در نظر میگیریم یا قابل تفکیک به فیزیک هست؟

اما بعضی عالمان برجسته برآنند که برای یافتن پاسخ به این سوالات باید سراغ دین رفت.

 فریمان دایسون میگوید:

 بزرگترین اسرار حل نشده، اسرار هستی های ما به عنوان موجودات هشیار در یک گوشه کوچک از جهان است. چرا ما اینجاییم؟ آیا جهان هدفی دارد؟ دانش ما درباره خیر و شر از کجا می آید؟ این اسرار و صدها اسرار دیگر مشابه آنها وراء دسترس علم هستند. انها در طر دیگر مرز قرار دارند، در حوزه حاکمیت دین.

 

بعضی نظرات درباره معنویت در محیط ما

در محیط ما بعضی معنویت را بر حسب بعضی لوازم و نتایج آن تعریف کرده اند:

نوعی سیر از ظاهر به باطن و ارتباط درونی با امور متعالی و حقایق غیرمادی، و یا گفته اند زندگی آرمانی باید سه ویژگی خوشی، خوبی و ارزشمندی را داشته باشد.

 در مورد این تعاریف، سوالاتی مطرح میشود:

این ویژگیها را از کجا استنتاج کرده اند؟

چرا دانش آموختگان باید جهان هستی را فراختر از عالم طبیعت ببینند؟

چرا باید ارزش های اخلاقی را عینی بدانند؟

 آیا زندگی معنوین مشهور جهان همه این سه ویژگی خوشی و خوبی و ارزشمندی ذکر شده را در بر داشته است؟

 اگر اینها  کاملا قابل استنتاج از عقل بود که اینهمه اختلاف بین عقلاء نبود. آیا پیروی از برنامه ای که به انسان آرامش میدهد، لزوما زندگی انسان را معنوی میکند؟

اگر غرض از معنویت فراهم آوردن نوعی ارامش اعصاب است، چرا مواد مخدر نه؟

آیا واضح است که عالم هستی منحصر به عالم مادی است؟

 اگر واضح است، پس چرا اینهمه عقلا منکر آن شده اند؟

 

 جمع بندی 

علم ارزشمند است اما نمیتواند تمام ابعاد دغدغه های انسانی را در برگیرد.  اخلاق و مسئولیت انسانی در غیاب یک چهارچوب مرجع معنا ندارد. پس ما به چهارچوبی وسیعتر نیاز داریم که نه تنها علم را در برگیرد بلکه به دغدغه های اساسی ما پاسخ دهد و ارزش های اخلاقی را در بر داشته باشد به عبارت دیگر باید بتواند یک توضیح منسجم درباره همه تجارب انسانی داشته باشد.

جهان بینی دینی، خصوصا ادیان ابراهیمی، چنین ظرفیتی را دارد. فعالیت علمی را به رسمیت میشناسد و مبنا برای اعتماد به فعالیت علمی فراهم میکند و میتواند تمام تجارب انسانی را معنادار سازد. در حدود ده پانزده سال پیش، واقعا جهان در حال حرکت به سمتی بود که علم و معنویت، شیوع پیدا کند. ابرقدرتها چون خطر آینده را برای خودشان در یک  اسلام منسجم میدانند، تصمیم گرفتند که تصویر اسلام و غیره را مخدوش کنند و یکی از دلایل راه افتادن القاعده و داعش و امثالهم خراب کردن چهره ی ادیان بود. یک کشیش مسیحی ایراد قشنگی به فروید میگیرد که میگوید تو میگویی در جنگ های دینی اینقدر آدم کشته شده اند اما نمیخواهی توجه کنی که چند میلیون به دست استالین ضد دین کشته شدند. خطر بزرگی که زمان مارا تهدید میکند و آگاهی برای ان لازم است، همین مطلب است. داوکینز به همین کشت و کشتار استناد میکند و ما باید هوشیار باشیم و این جهشی که رخ داده بود برای روی آوردن به معنویت، تضعیف شده است. 


مطالب مشابه :


سوالات مصاحبه و گزینش

مطالبات شغلی را مطرح نکنید . درصورتی که آن شغل در درجه اول سوالاتی که در گزینش




نمونه سوالات مصاحبه حضوری بانک قرض الحسنه مهر ایران

نکات آموزشی و سوالاتی میباشد که در های استخدامی مطرح میشود گزینش حضوری




درجلسه اول خواستگاری چه سوالاتی بپرسیم؟

درجلسه اول خواستگاری چه سوالاتی که آقا مطرح می حج،مصرف از در آمدی که حقوق شرعی




طراحی آموزشی

براون ، پرداخته میشود. در این الگو 3_ گزینش 4_ تعیین سوالاتی که در زمان خاصی می بایست




چگونگی طراحی و تدوین یک برنامه آموزشی اثر بخش

براون ، پرداخته میشود. در این الگو 3_ گزینش 4_ تعیین سوالاتی که در زمان خاصی می بایست




طراحی آموزشی

باعث معنی دارشدن و رضایت بخش شدن یادگیری میشود 0 در سوالاتی که در سوالات مطرح




علم و دین و معنویت در عصر ما....................

آگوست کنت که در مقابل در ساختن نظریه ها، گزینش بین سوالاتی مطرح میشود:




دانشکده

آن سوالاتی در خصوص پرسیده میشود و همچنین در محل میگردند که در آن تعهد




سوالات جلسه اول خواستگاری

البته در گزینش های هشت سوال مشترک که آقا مطرح می ما در خواستگاری سوالاتی را مطرح می




محمد هاشم :میکانیزم حل سیاسی و نجات افغانستان از جنگ ، ... / سیاسی

مشاهده میشود که در پهلوی سوالاتی اند که امروز در همه جا و گزینش و




برچسب :