صد درس مهم برای داستان نویسان حرفه ای55 -قسمت پنجاه و پنج

 

 

سال روز ورود امام خمینی (ره) به میهن اسلامی و آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی  بر همگان مبارکباد .

وبلاگ همه چیز در باره قصه و داستان

 

قسمت های قبلی این عنوان

گفتگوی واقعی و گفتگوی مکتوب

 

149. گفتگوی واقعی و گفتگوی مکتوب
گفتگوی مستقیم شخصیتها، آنی است. اما گفتگویی که نویسنده نقل می کند همیشه لحظاتی از حوادث عقب تر است. بیشترِ گفتگوهای زندگی واقعی، بیهوده و پر از «عرض کنم که»، «اِم، اِم»، مِن من و تکرار است. حال آنکه گفتگوی مکتوب باید دقیق و برگزیده باشد. گفتگو قویترین، جذابترین و مناسبترین شیوه برای دادن اطلاعات مشخص به خواننده است. به همین جهت هم نویسنده به شخصیتها، اجازه صحبت می دهد. اگر وضعیت داستان، واکنش آنی شخصیت را بطلبد و صحبت شخصیت در آن لحظه، حیاتی باشد باید اجازه داد  شخصیت حرف بزند. اما اگر حرفهای او پیش پاافتاده و یا مستقیماً به حادثه ی آن لحظه ی داستان، ارتباط نداشته باشد باید مکالمه هایشان را نقل و یا حذف کرد.

بقیه در ادامه مطلب

فرق جمله ی «احساس خیلی خوبی دارم» با جمله ی «احساس خیلی خوبی داشت» فقط در کیفیت حسی آنها نیست، بلکه این دو جمله به لحاظ شدت و حِدّت احساس نیز با هم فرق دارند. در حقیقت «احساس خیلی خوبی دارم» بازآفرینی احساس واقعی شخصیت، به طور همزمان است؛ طوری که گویی خواننده نیز در صحنه حضور دارد. اما «احساس خیلی خوبی داشت» شرح احساس شخصیت به نحوی غیرشخصی و از راه دور است. بین «خود صحبت» و «نقل صحبت» فاصله مکانی و زمانی (اگر چه برای چند لحظه) وجود دارد و همین فاصله، از شدت احساسی گفتگو می کاهد. به بیان دیگر اگرچه محتوای دو جمله یکی است، اما زبان آنها یکی نیست.

مثال، بیانِ احساس: امروز دلم گرفته است؛ گرفته از آسمان ابری. نقلِ گفتگو: آن روز احساس افسردگی می کرد. اعتماد به نفس نداشت. بیان افکار: چون دیروز افسرده بودم، امروز افسرده ام. نقلِ افکار: به نظرش چون دیروز افسرده بود، امروز احساس افسردگی می کرد.
راهنمایی کلی: هنگامی که لازم است خواننده افکار و احساسات شخصیت را فوری بشنود، باید از گفتگوی مستقیم که انکار ناشدنی و موثق است استفاده کرد. در حالی که نقل گفتگو، بیانِ غیرمستقیم گفتگوی شخصیتها از زبان نویسنده است.

 

150. رمانهایِ اودیسه وار
هیچ نویسنده نباید بهانه بیاورد که مایه ای برای رمان نویسی ندارد. چون با وجودی که نویسندگان همواره می توانند یکی از انواع رمان: رمان اودیسه ی جوان را بنویسند، این نوع رمان (رمان اودیسه ی جوان) هیچگاه تازگی و عام بودن خود را از دست نمی دهد. رمان اودیسه ی جوان، داستان ماجراهای مرد یا زنِ جوانی است که خانه و کاشانه ی خود را ترک می کند و در سرزمینی در جستجوی خویشتن خویش، حقیقت، خدا یا هویت فردی اش سرگردان می شود.

نویسندگان تاکنون هزاران بار و به صدها شکل مختلف، رمانهای اودیسه وار نوشته اند. الان هم احتمالاً کسی دارد رمانی اودیسه وار می نویسد و همین امروز یکی دیگر از این گونه رمانها چاپ شده است؛ اگر چه ممکن است خواننده های زیادی  نداشته باشد یا برعکس، رمانی پرفروش شود. شاید شما نیز فردا رمانی ادویسه وار بنویسید. چرا که همه، زندگی اودیسه وار را تجربه کرده و پشت سر گذاشته اند.

لزومی ندارد برای نوشتن این گونه رمانها، طرحهای عجیب و غریبی پی ریزی کنید تا با خط داستانی عجیبتان متناسب باشد. و باز لازم نیست صحنه ی داستانتان، مکانی خارجی: مثلاً کشوری اروپایی، افریقایی و یا شهر توبوکتو باشد. و حتما نباید دائم در آن قتلی صورت گیرد، صحنه های عشقیِ وقیح باشد، فجایع ملّی رخ دهد و تروریستهای فضایی زیردریاییها حاملِ بمبهای هسته ای را منفجر کنند.

آدمی هیچگاه علاقه اش نسبت به رمانهای اودیسه وار کم نمی شود.

بسیاری از رمانهای بزرگ، اودیسه وار هستند، مثلِ به خانه بنگر فرشته، جنایت و مکافات، نشان سرخ دلیری در جاده، تام جونز، جود گمنام، دیوید کاپرفید، تراژدی امریکایی، کوه جادو و غیره.

با وجود اینکه ساختار، شخصیتها و زمانهای این رمانها با هم فرق داشته اند، همه مضمونی عام داشته اند و احساس خوانندگان را به چنگ گرفته آنها را تغییر داده اند. همه آنها چهره ی تصنعی جوامع را پس زده و اثر مشخصی از خود به جای گذاشته اند. رمانهای اودیسه وار، رمانهای بسیار مهمی هستند. زندگی شما نیز به نحو خاص خود، اودیسه وار و حاصل آن رمانی شرح حال گونه است: مجموعه تجربیاتی زنده که به زبان داستانی برجسته، ترجمه می شود.

باری، هنوز دنیا منتظر خلق رمانهای بزرگ است.

 

151. صحنه پردازی رمانهای معما
نویسندگانی که با نحوه ی به کارگیری جزئیات صحنه در رمانهای معما آشنا می شوند، زیرک تر از نویسندگانی خواهند شد که به هوش سرشار کارآگاهشان در حل معمای داستان متکی هستند. ضمن این که خوانندگان نیز نویسندگان دسته ی اول را بیشتر می پسندند. چرا که وقتی کارآگاه با مشاهده ، تعمق و تجزیه و تحلیل، معمای داستان را حل می کند، خواننده به جای اینکه در حل معما سهیم باشد، بیشتر تماشاگری صبور است. نویسنده با استفاده بجا از جزئیات ظاهرا بی ربط صحنه ، چندین راه حل کاملا درست پیش روی خواننده می گذارد، اگرچه فقط یکی از راه حل ها پرده از روی معمای جنایت بر می دارد. با این حال چون خواننده تا حدودی در کشف معمای جنایت سهیم است، به رغم این که گول خورده و گمراه شده است، باز راضی است.

مثال:اتاق کار را خدمتکار به تازگی تمیز کرده بود، التن دراز به دراز روی قالی ایرانی افتاده و پودر محو صورت که دور محل گلوله روی پیشانی اش را گرفته بود، سوخته بود. یک کلت 45 بزرگ نزدیک انگشتان آغشته به توتون وی افتاده بود. پنجره ها محکم کیپ شده و صفحات دستنویس دقیق آخرین رمان التن، روی میز کاملا مرتب شده بود. خاکستر توتون و چهار سیگار له شده در زیر سیگاری کهربایی رنگ و یک تخته شطرنج با مهره هایی از عاج، کنار صندلی راحتی چرمی او بود. مهره ی شاه شطرنج نیز واژگون شده بود.
در این حالت دیگر لزومی ندارد نویسنده چیزی را توضیح دهد، چرا که جزئیات صحنه اطلاعات لازم را در اختیار خواننده می گذارد: مقتول هدف گلوله قرار گرفته است. وی آدمی ثروتمند و آراسته بوده و هنگام نوشتن سیگار می کشیده است. ضمن این که اهل شطرنج نیز بوده است. این ها جزئیاتی پیش پا افتاده است. اما نکات دیگری نیز وجود دارد. قربانی یادداشتی که نشان می دهد خودکشی کرده از خود به جا نگذاشته است. خاکستر توتون بین سیگارها نیز حاکی از آن است که کسی که پیپ می کشیده بعد از اینکه خدمتکار اتاق را تمیز کرده، وارد اتاق شده است. واژگون بودن مهره ی شاه شطرنج  نیز کیش و مات شدن و نیز شوخ طبعی قاتل را می رساند.

یکی از شیوه های فنی "رمان معما" نویسی این است که نویسنده نشان دهد چگونه کارآگاه از طریق جزئیات پیش پا افتاده ی صحنه ، چیزی معنا دار کشف می کند یا در حقیقت سرنخی به دست می آورد. سپس کاری کند تا خواننده دیگر به کارآگاه متکی نباشد بلکه خود، جزئیات را مشاهده و تجزیه تحلیل کند. به علاوه خواننده باید قبل از پایان رمان ، ماهیت واقعی چندین شخصیت مظنون رمان را حدس بزند، اما نباید معمای کلی رمان را حل کند. و وقتی بالاخره معما حل می شود، خواننده ضمن اینکه یکه می خورد، آن را باور می کند. جزئیات صحنه سرنخ هایی برای حل معمای داستان به خواننده می دهد، اما در حقیقت او را گمراه می کند. اگر چه این جزئیات باعث می شود تا خواننده در حل معمای داستان شرکت کند.

درس هایی در باره داستان نویسی55-نوشته لئونارد بیشاپ-ترجمه محسن سلیمانی
منبع  : سایت تبیان
برچسب ها : صد درس مهم برای داستان نویسان حرفه ای

قسمت های قبلی این عنوان

 


مطالب مشابه :


معرفی کتاب 6 - سمفونی مردگان

سمفونی مردگان نویسنده عباس معروفی از آن دست رمانهای دار د فرزندان صحنه عمل




صد درس مهم برای داستان نویسان حرفه ای55 -قسمت پنجاه و پنج

نویسندگانی که با نحوه ی به کارگیری جزئیات صحنه در رمانهای صحنه ، چیزی معنا دار معرفی




نویسنده ای با چشمانی سینماتوگرافیک

قلم و صحنه معرفی و دانلود دور و بر گارین عده ای جمع شده اند که حضورشان در تمامی رمانهای




لیست آثار و کتابهای نویسندگان خارجی

بانو با سگ ملوس - برادر برادرم - تلخ - تمشک تیغ دار صحنه هاي از رمانهای روستایی




الکساندر دوما (پدر)

این اثر منثور در پنج پرده در 11 فوریه 1829 در کمدی فرانسز بر صحنه معرفی می رمانهای دوما که




معرفی "بزرگ علوی"

به هر حال من پیغمبر نبودم از کجا می دانستم که روزی شاهد چنین صحنه دار شدند معرفی و نشر




رمان تازیانه ام نزن

هنوز هم درکشان نمیکنم با وجود این همه مشکل چطور تن به بچه دار مگر میشد صحنه رمانهای




توماس مان (زندگی و آثار ادبی)

قلم و صحنه معرفی برخی از تئاتر های محمد عبدالهی با رمانهای " اعترافات فلیکس کرول شیاد




زیتون 7

و دلیلش لباس دنباله دار و البته صحنه رو معرفی رمانهای آر.ال.استاین




برچسب :