صفات الهی

صفات الهی <?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

از دیدگاه اسلامی، صفات الهی به « ثبوتیه » و « سلبیه » تقسیم می شود. صفات ثبوتیه (یا همان جمالیه) به صفاتی گفته می شود که اثبات کننده جمال در موصوف (خداوند) باشد یعنی بر وجود کمالی در خداوند دلالت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات موصوف داشته باشد مانند حیات ، علم و قدرت خداوند.

و صفات سلبیه ( یا همان جلالیه) به صفاتی گفته می شود که نقص یا نیازی را از موصوف (خداوند) نفی کند یعنی چون بر نقصان و فقدان کمال دلالت می کنند، از خداوند سلب می شوند مانند : ترکیب، جسمانیت، مکان، جهت، ظلم، عبث و غیره. صدرالمتألّهین در اینباره گفته است :

« این دو اصطلاح (صفت جمال و جلال) با تعبیر ذی الجلال و الاکرام در آیه کریمه : « بنارک اسم ربّک ذی الجلال و الاکرام » هماهنگ است زیرا صفت جلال عبارت است از آنچه ذات خداوند را از مشابهت با غیر آن منزّه می دارد، و صفت اکرام عبارت است از آنچه ذات اهلی به ان آراسته است، پس خداوند با صفات کمال وصف می شود، و با صفات جلال از نواقص پیراسته می گردد »

(اسفار اربعه، 6/118)

صفات سلبی کاربرد دیگری نیز دارد، و آن صفاتی است که بر سلب نقص از خداوند دلالت می کنند، مانند غنیف واحد، قدوس، حمید و مانند آن.

پس به عبارت دیگر : صفات ثبوتیه به صفاتی گویند که در خداوند وجود دارد و سلبیه به صفاتی گویند که در خداوند وجود ندارد.

 

البته صفات ثبوتیه خود دارای اقسام مختلفی است که عبارتند از :

- حقیقیه محضه (نفسیه) : یعنی صفتی که ذات، متّصف به آن می شود بدون آنکه در آن صفت، انتصاب به خارج از ذات لحاظ شود باشد مانند حیات.

- اضافیه محضه (نسبیه) : یعنی صفتی که انتصاب به خارج از ذات در آن لحاظ شده است مانند علم به معلوم و قدرت به مقدور.

- ذاتیه (همان صفات ذات) : صفاتی که برای اتصاف ذات به آنها، تنها ملاحظه ذاتِ موصوف کافی است و یا به عبارت دیگر : صفاتی که همیشه به صورت اثباتی بر ذات عارض می شود. مانند علم و حیات.

- فعلیه (همان صفات فعل) : صفاتی که در اتصاف ذات به آنها ، نیازمند ملاحظه غیر است . به عبارت دیگر صفاتی که به صورت نفی ای و اثباتی بر ذات عارض می شود مانند خلق ، رزق ، غفران ، تکلّم .....

 

علماء عقاید، صفات جمالیه (همان صفات ذات) را بر هشت مورد منحصر کرده اند :

1)   علم (...هو عالم الغیب والشهادة ..../حشر 22) (.... الله اعلم حیث یجعل رسالته..../انعام 24) (إنما الهکم الله الذی لا اله الاّ هو وسع کل شی علما / طه 98)

2)      قدرت (...انّ الله علی کل شیء قدیر/بقره 20)

3)      حیات (الله لا اله الا هو الحی القیوم.../بقره 255)

4)      سمع (... والله سمیع علیم/بقره 256)

5)      بصر (... والله بصیر بما یعملون/ بقره 96)

6)      اراده (انّما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون/یس 82)

7)      تکلّم (و ما کان لبشر ان یکلّمه الله الاّ وحیا او ..../شوری 51)،(و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلّمه ربه .../اعراف 143)

8)      غنی (إن الله لغنی عن العالمین/عنکبوت 6)

 

و صفات جلالیه را به هفت مورد منحصر نموده اند :

1) جسم نبودن (ماده نبودن)

2) جوهر نبودن (مرکب نبودن)

3) عرض نبودن (بر چیزی بار نمی شود)

4) غیر مرئی بودن (... لن ترانی .../اعراف 143)

5) غیر متحیّز بودن (یعنی مکان مند نبودن)

6) حالّ در غیر نبودن (یعنی مظروف نبودن)

7) عدم اتّحاد با شیء

لکن این حصر درست نیست و صحیح آنست که بگوییم ، ملاک در صفات جمالیه و جلالیه آنست که اگر صفتی کمال برای خداوند شمرده شود صفت جمالیه و هر صفتی که در مقام نفی نقص و عجز از خداوند باشد صفت جلالیه خواهد بود.

 

صفات خبریّه : برخی از صفات را صفات خبریّه گویند. آنها صفاتی اند که در خبر آسمانی (کتاب و سنّت) وارد شده اند (همان اسماء الله) و اگر در خبر آسمانی نیامده بودند، به مقتضای یک بحث عقلی، برای خداوند اثبات نمی شدند، و از سویی، اگر به مفاد ظاهری انها قائل شویم، تشبیه و تجسیم لازم خواهد آمد. به عبارت دیگر، این دسته از صفات، صفاتی اند که در آیات و روایات متشابه در باب صفات الهی وارد شده اند. مانند وجه، ید، استوا، مجیء، که در آیات ذیل آمده اند.

« کلّ شئ هالک الاّ وجهه » (قصص/88)

« ید الله فوق ایدیهم » (فتح/10)

« الرّحمن علی العرش استوی » (طه/5)

« جاء ربّک و الملک صفّاً صفّاً » (فجر/22)

 

چند نکته :

1) صفات ثبوتی و سلبی گاهی با همدیگر رابطه لازم ملزومی دارند مانند علم و قدرت که از لوازم حیات هستند زیرا بدون حیات علم و قدرت معنا ندارد و نیز بعضی از صفات به بعضی دیگر باز می گردد مانند مُدرک، سمیع و بصیر که به علم باز می گردد و در صفات سلبیه مثل نفی روایت که به نفی جسمیت باز می گردد.

2) صفات اعتباریه، انتزاعی و اعتباری هستند و در خارج هرچه هست وجود واجب است که مخلوقات به آن وابسته اند.

3) در تقسیم صفات الهی به صفات ذات و فعل دو اصطلاح و دو نظریه است :

الف : هرگاه برای انتزاع صفتی از ذات و وصف کردن ذات به ان صفت، تصور ذات کافی باشد، و تصوز فاعلیّت خداوند لازم نباشد، آن صفت، صفت ذات یا ذاتی خواهد بود. مانند صفت حیات و حیّ، اراده و مرید، علم و عالم و .... و هرگاه تصور فاعلیّت خداوند لازم باشد، آن را صفت فعل یا فاعل گویند مانند خلق و خالق، رزق و رازق، اماته و ممیت، احیاء و محیی، مغفرت و غافر، انتقام و منتقم و مانند آن.

ب : هرصفتی که بتوان خداوند را به مقابل و ضد آن وصف کرد، صفت فعل است و هر صفتی را که نتوان خداوند را به مقابل و ضد ان وصف کرد، صفت ذات است. بنابراین قدرت، علم و حیات از صفات ذات الهی اند؛ چون خداوند به مقابل و ضد انها وصف نمی شود، زیرا مقابل آنها نقص وجودی اشت، ولی اراده از صفات ذات نخواهد بود، زیرا وصف خداوند به مقابل آن محال نیست، مثلا گفته می شود خداوند ظلم به بندگان خود را اراده نکرده است، « و ما الله یرید ظلما للعباد »(غافر/31) بر این اساس، عدل از صفات ذات الهی خواهد بود، ولی بنابر اصطلاح نخست از صفات فعل است.

 

از دو اصطلاح یاد شده، اصطلاح نخست در کتب فلسفه و کلام، مشهور و رایج است. محدّث کلینی در کتاب کافی ج1 ص86 باب اراده، اصطلاح دوّم را برگزیده است و بر این اساس روایات مربوط به اراده را که از صفان فعل دانسته اند، تعیین کرده است. سید شریف گرگانی نیز در کتاب تعریفات همین اصطلاح را اورده است.

 

اثبات صفات ذاتیه

ساده ترین راه برای اثبات صفات ذات (مانند حیات و قدرت و علم الهی) این است که این مفاهیم هنگامی که درمورد مخلوقات به کار می رود حکایت از کمالات آنها می کند پس باید کامل ترین مرتبه آن ها در علت هستی بخش، موجود باشد. زیرا هر کمالی که در هر مخلوقی یافت شود از خدای متعال است و بخشنده آنها باید واجد آن ها باشد تا به دیگران افاضه کند و ممکن نیست کسی که حیات را می آفریند خودش فاقد حیات باشد یا کسی که علم و قدرت را به مخلوقات افاضه می کند خودش جاهل و ناتوان باشد. پس وجود این صفات کمالیه در بعضی از مخلوقات، نشانه وجود آنها در آفریدگار متعال می باشد بدون اینکه توأم با نقص و محدودیتی باشد. به دیگر سخن: خدای متعال، دارای حیات و علم و قدرت نامتناهی است. در آینده نزدیک به توضیح بیشتری درباره هر یک از این صفات می پردازیم.

------------------------------------

منابع :

بدایه المعارف خرازی فی شرح عقائد الامامیه مرحوم مظفر/ج1

عقاید استدلالی

آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی


مطالب مشابه :


صفات الهی

صفات الهی . به صفاتی گفته می شود که اثبات کننده جمال در موصوف (خداوند) (فتح/10) « الرّحمن




سنت های الهی در قرآن

سنت های الهی در قرآن - [فتح الله،1415:237]. «سنت الهی ،جمال الدین،لسان العرب.ج 31.نشر ادب




توضیحات مربوط به 19 سوره ی چهارم قرآن کریم از سوره ی مجادله تا سوره ی انسان[در حال تکمیل]

، آیات سه گانه ای است که در پایان این سوره آمده و جامع صفات جلال ، جمال الهی (به فتح حاء




گوشه ای از معجزات جنگ

اینها همه قصه دور از ذهن و تا حدی باور نکردنی "فتح 1 جمال فرشتگان الهی الهی است اما پس




اصطلاحات عرفان وتصوف

فتح اله زمانی اثر مشاهده جمال الهی است در دل سالک. انس اعتماد به خدا و آرامش به او واستعانت




نام 110 دختر و پسر قرآنی

فتح‌الله - بقره 76 نام یکی از پیامبران الهی که مدتی در دهان ماهی جمال - نحل 6 -




نتایج مرحله ی اول آزمون جامع پیشرفت تحصیلی با اعمال نمره ی منفی

6- میر جمال قریشی 65.10 درصد. 7- شهرام شکوری ریاضی پایه ششم ( آقای فتح الهی)




برچسب :