گفت و شنودي با پرويز يكاني زارع ( پژوهشگرفولكلور آذربايجان )/ عليرضا ذيحق
گفتگو با پرويز يكاني زارع
پرويز يكاني زارع از فرهيختگان نسلي است كه عمري را در كسوت نويسندگي و معلمي ، مجاهدتها و تلاشها نموده و در سخت ترين شرايط كه بيم جان در آن بود،به پاسداشت آوازهاي سرزمين مادري اش كه همانا گردآوري فولكلور فناناپذير آذربايجان بود، پرداخته است.
پرويز يكاني زارع غير از تلاش براي احياء فرهنگ شفاهي آذربايجان ، تأليفات ارزشمند ديگري نيز دارد كه به خاطر ركود حاكم بر بازار چاپ و نشر، هنوز موفق به چاپ آنها نشده است و فقط نمونه هايي از آنها در مطبوعات چاپ شده و با استقبال عامه مواجه گرديده است.
عليرضا ذيحق
ـ لطفاً پيش از هر چيز خودتان را معرفي كنيد.
ـ من در شب يلداي1321 ه.ش، در روستاي » نورآباد«( شوغئييب) از محلات يكان شهرستان مرند متولد شدم. تحصيلات زيردانشگاهي را در شهرستان خوي و تحصيلات عالي را در دانشگاه ابوريحان بيروني تهران به پايان بردم. تمام طول خدمتم صرف خدمت آموزگاري در روستاي » زه روان« (زارعان) و بعد در دبستان هدايت شده و پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي در دبيرستان هاي شهرستان خوي مشغول تدريس بوده ام و سپس از سال1350 به بعد گذشته از مراكز تربيت معلم به تدريس در دانشگاههاي علامةطباطبائي (پيام نور فعلي) و آزاد اسلامي موجود در سطح شهرستان خوي مشغول بوده ام.
افتخار داير كردن كلاسهاي تركي و تدريس در آن كلاسها براي اولين بار در تاريخ شهرستان خوي نصيب اينجانب گرديد. اين كلاسها در دو نوبت در زمينة گرامر زبان تركي آذربايجان و تاريخ ادبيات آذربايجان طي سالهاي1379 و1380 در دانشكدة پرستاري شهرستان خوي برگزار شد و لازممي دانم از همكاريهاي صميمانه و ارزندة جناب دكتر رحماني رياست دانشكده و انجمن اسلامي آن دانشكده و ديگر عزيزان اظهار تشكر و سپاسگزاري نمايم.
در ضمن اينجانب افتخار عضويت در انجمن آثار و مفاخر فرهنگي شهرستان خوي را داشته و از مؤسسين كانون نويسندگان شهرستان خوي بوده و حالا هم سمت بازرسي اين كانون را كه نخستين كانون نويسندگان در سطح كشور مي باشد، دارا مي باشم. در شرايط فعلي ، اوقات بيكاري خودم را صرف مطالعه و فعاليتهاي تحقيقي و پژوهشي مي كنم و روزانه حدود12 ساعت فعاليت قلمي و مطالعه و تحقيق دارم و حاصل اين فعاليتها در طول ساليان متمادي بويژه از1373 باينطرف بشرح زير مي باشد:
الف ـ 38 اثر تأليفي غير درسي، كه از جمله آنها، آثار زير قابل ذكر مي باشند:
تاريخ و جغرافياي آذربايجان از ما قبل تاريخ تا دورة معاصر در4 جلد ـ آذربايجان شيفاهي ائل ادبياتينا بير باخئيش ـ آذربايجان دستانلاري اؤزه لليك لر باخيميندان ـ بازي و بازيهاي كودكان آذربايجاني ـ آذربايجان ماهنيلار و نغمه لري ـ بابك تاريخ گوزگوسونده ـ شيخ محمدخياباني نين حيات، دوشونجه، ديلك و جونبوشونه يئني بير باخئيش ـ مقدمه اي بر نهضت حروفيه ـ ميرزانوراله خان يكاني همسنگر راستين ستارخان ـ مقاله لر توپلوسو در پنج جلد ـ ميللت سرداري ستارخان و مشروطه نهضتي ـ تاريخچة سواد آموزي در ايران ـ سيردانشگاه در ايران ـ مجموعه داستانهاي تربيتي ـ باياتيلار ـ لايلالار ـ مشاهير و نام آوران شهرستان خوي در سه جلد ـ تاريخ و مدنيت آذربايجان در يك نگاه ـ آشيق صنعتي و ...
ب ـ 29 اثر درسي، در اين قسمت هم به چندين اثر اشاره ميشود:
آذربايجان ديل و ادبيات تاريخي ـ آزربايجان توركجه سينين قرامئري ـ زبان آموزي ـ روشهاي تدريس علوم اجتماعي، علوم تجربي ـ سرودهاي خاص كودكان ـ بررسي دروس جغرافيا و تاريخ و تعليمات اجتماعي مقطع ابتدائي ـ راهنماي استفاده از رسانه هاي آموزشي ـ مسائل نوجوانان و روشهاي هدايت رفتاري ـ مكاتبات اداري و اصول گزارش نويسي ـ كارهاي دستي و مهارتهاي فني ـ روش مطالعه و تحقيق ـ آشنائي با طبيعت و كار و زندگي اجتماعي ـ تاريخ علوم ـ بازي و كودك و ... براي تدريس در مراكز دانشگاهي و تربيت معلم و كلاسهاي آموزش ضمن خدمت شهرستان خوي.
ج ـ هفت اثر در زمينه ترجمه و انتقال ، در اين قسمت هم مي توان به آثار زير اشاره نمود:
قديم ناخچيوان ـ تاريخ آذربايجان ـ آذربايجان اوشاق فولكلورو ـ آذربايجان بديعي صنعتكارليغي دونيا موزئي لرينده ـ قوتادقوبيليك ـ آرازام كوره بندم ـ آراز گولور.
د ـ بيش از160 مورد مقاله در زمينه هاي مختلف كه اكثريت آنها در كنگره ها و كنفرانسها و مطبوعات و نشريات دانشگاهي ارائه شده و به چاپ رسيده است.
ـ از چه زماني ضرورت كار و تحقيق بويژه در زمينه هاي فولكلور و تاريخ و مدنيت آذربايجان را احساس كرديد و موجب اين ضرورت چه بود؟
ـ مدتها پيش در مطالعات خودم كه بيشتر هم به شيوة تحليلي استوار بود، احساس كردم در دورة پهلوي تلاش عمومي در جهت قلب تاريخ و تحريف آن مبتني بوده است و نتيجتاً حقايق تاريخي نه بصورت واقع خود بلكه بصورتي كه منافع رژيم پهلوي ايجاب مي نمود، نموده شده و اين مسأله ذهنم را سخت مشغول خود ساخته بود. از اينرو پس از باز نشستگي كه فرصت تحقيق و مطالعه بيشتري را برايم فراهم نمود، درصدد اين شدم كه با تحقيق و تفحض حقيقت امر را براي خود روشن نمايم اين بود كه بطور جدي و خستگي ناپذير دست بكار شدم و ماهيت امر را از پس پردة ابهام و تحريف بيرون كشيدم و بعنوان يك آذربايجاني ترك زبان به خود باوري و بالندگي دست يافتم .
ـ بنظر ميرسد غير از جمع آوري فولكلور، در زمينة تاريخ آذربايجان نيز پژوهشهائي انجام داده ايد خواهشــمند است از كم و كيف آن و اينكه چه دوره هائي را شامل ميشود صحبت كنيد.
براي پاسخ به اين سؤال بايد از خود فولكلور شروع كنم. به عقيدة من: آنچه فولكلور ونمونه هاي مختلف ادبيات عامه را ميافريند، حفظ مي كند، دوام مي بخشد و موجبات پيشرفت و تكاملش را فراهم ميسازد ، همانا مردم يك سرزمين است. از اينرو فولكلور يك ملت، در دست يافتن بهزندگي آن ملت ، دنياي معنويات و تصورات علمي ـ اخلاقي ـ فلسفي و ساير ابعاد حياتي يك ملت ، از منابع خيلي مفيد و معتبر محسوب ميشود.
زيرا كه ادبيات عاميانة هر كشور نخستين منبع و سرچشمة آفرينشهاي ادبي مي باشد و ادبيات مكتوب نيز در بستر قرون و اعصار بر اساس ادبيات شفاهي راه شكل گيري و ترقي و تكامل را پيش مي گيرد. بدين ترتيب ادبيات شفاهي(فولكلور) ما كه بنوبة خود متنوع ترين و غني ترين ادبيات شفاهي جهان است، خودبخود يك منبع تاريخي بزرگ به حساب مي آيد و در نمودن اهداف غرض آلود تحريف گران تاريخ نقش اساسي ايفا مي كند. اگر به بپذيريم كه ادبيات شفاهي در جريان شكل گيري زبان بوجود آمده و در جوامع ابتدايي بطور اساسي با تصورات ديني و ميتولوژي (اساطيري) ارتباط تنگاتنگي داشته و حاصل آفرينش عمومي بوده است، با تحقيق و تفحض در تاريخ ادبيات شفاهي ، عادات و عنعنه ها و خصايص گوناگون يك ملت در طول دوره هاي تاريخي مختلف و مراحل سير تكاملي آن آشكار ميشود. بطور مثال، در دوره زورگويي و تحكّم ، در ادبيات خلق، نفرت وكين روستائيان و زحمتكشان و اقشار ديگر نسبت به عاملان ستم و بردگي منعكس ميشود و گلايه ها و كينه ورزيها ، اميد و آرزوها بكرّات بر زبان جاري ميشود. درست از همين جاست كه جيوه را داخل شيشه كرده و بدست عروس خانم در سفرة عقد ميدهند و يا او را روي زين اسب مي نشانند و مهميزي بدستش مي دهند، تا بلكه بر زورگوئيهاي مردش فايق آيد و شوهر آينده اش را به شخصي رام و مطيع و نجيب تبديل نمايد:
و يا در نغمة زير ردپائي از مبارزات اجتماعي، نوع و چگونگي فعاليت توده ها به چشم مي خورد:
اؤكوز ، اؤكوز ، خان اؤكوز
بوينو ، قيزيل قـان ، اؤكوز
چك چاييــري ، چمندن،
سنه جان قربـــان اؤكوز
در حقيقت اين نوعي مبارزه است با طبيعت. يعني عناصر زيربنائي و غيرمادي يك كار توليدي را نشان مي دهد.
فولكلور همچنين شرايط اجتماعي دورانهاي گذشته را آشكار ميسازد. بطور مثال، به باياتي زير توجه كنيد:
آرازي آييـــرديـــلار
قومــولان دؤيـوردولار
من سندن آيريلمـازديم
ظـولم ايـله آييــرديلار
اين باياتي اشاره ايست به دورة قاجار و شكست ايران از روسيه.
و نيز ادبيات شفاهي بخوبي نشان مي دهد كه، بدنبال جريان تغيير و تحول در فكر و اعتقاد انسانها ، شيوه هاي مبارزة انسان با طبيعت نيز دگرگون ميشود. مثلاً ، به دو » آتاسؤزو «( ضرب المثل) دقت كنيد:
» آللاها تاپشير داناني ، قورد يئمز« و » اوّل داناني باغلا ، سونرا آللاها تاپشير«
و يا از نغمة:
» دادائي ، دادائي ، دادائي تات (داد) آلدي مني
آلمادي قوهوم ـ قونشو ياد آلدي مني «
متوجه مي شويم كه در آذربايجان باستان ازدواج فاميلي منسوخ بوده است. و به هزاران نمونه از اين قبيل مي توان اشاره نمود. به بقيه موارد سؤال سوم شما در بطن پاسخ به سؤالهاي ا و 2 اشاره نمودم و كلاً ميتوانم بگويم در حد توان تاريخ و جغرافياي آذربايجان را از دوران ما قبل تاريخ تا آغاز انقلاب اسلامي مورد بررسي و مطالعه قرار داده ام.
ـ در خصوص گردآوري فولكلور ، چه كساني را مي شناسيد كه در اين زمينه فعلاً فعال هستند و آثارشان مي تواند در شكوفائي ادبيات آذربايجان نقشي مؤثر ايفا كند، اعم از خوئي و غير خوئي؟
ـ از غير خوئيها در فاصله سالهاي1320 تا حال، كساني چون آقايان: محمدعلي قوسي (فرزانه) ، حسين اميد ، علي اصغر مجتهدي ، حسن مجيدزاده(ساوالان)، صمد بهرنگي، بهروز دهقاني، عليرضا نابدل، سلام اله جاويد، سيدابوالقاسم انجوي شيرازي، حسين محمدزاده صديق، رحيم رئيس نيا،محرم پريزاد(سورگون)، جواد هيئت، عليرضا صرافي، منظوري خامنه، يعقوب قدس، حسين فيض الهي وحيد ، محمدعلي نقابي، علي كمالي و خانم زهره وفائي و نيز آقايان: رحيم مرداني، منوچهر كياني، منوچهر هنرپرور( در زمينه فولكلور قشقائي) و همچنين آقاي سيدعلي ميرنيا( در زمينه فولكلور تركان خراسان) و بالاخره آقايان: امام قلينج شادمهر، مراد دوروي قاضي( درباره فولكلور تركمن ها) فعال بوده و اكثراً حالا نيز فعال هستند.
و اما از خوئيهايي كه در زمينه فولكلور كار نموده و حالا هم كارشان دوام دارد، تا آنجا كه بياد دارم خود شما ( يعني آقاي عليرضا ذيحق) زودتر از همه در اين زمينه فعال بوديد و آثار ارزندةتان واقعاً ماية مباهات هر خوئي و آذربايجاني است. بعد آقاي حميد شهانقي، علي ظفرخواه و خود بنده(پرويز يكاني زارع) و ديگران را بايد نام برد و من مطالعه آثار همه اينها را به هر فرد آذربايجاني و ترك زبان سفارش مي كنم چه آن آثار بودند كه راه را برشكوفـائي ادبيـات آذربايجان هـموار كردند و مي كنند.
ـ چرا چاپ آثارتان را در قالب كتاب به تأخير مي اندازيد و اگر موانعي در چاپ و انتشار آثارتان وجود دارد، كدامها هستند؟
ـ اصولاً يكي از سجاياي من اين است كه در سراسر عمرم اهميتي به ماديات قايل نبودم و حالا هم قايل نيستم و در آيندة نه چندان زيادي كه از عمرم باقي مانده، قايل نخواهم بود. روي اين اصل تنها مانع، عدم بضاعت مالي اينجانب است. حتي حاضرم بدون توقع يك تومان حق تأليف امتياز سرمايه گذاري چاپ اول آنها را بعهده هر شخص داوطلب محول نمايم.
ـ شما يك اثر تأليفي تحت عنوان « مشاهير و نام آوران خوي » داريد كه قسمتهايي از آنرا تحت عنوان« سيماي نام آوران خوي» در مطبوعات شاهد بوديم. لطفاً در مورد اين كتاب و اينكه از نام آوران خوي در چه توالي تاريخي صحبت ميشود و شامل چه رشته هايي و چند نفر مي شود نكاتي را بيان كنيد:
ـ اين كتاب در سال1379 بنا به پيشنهاد انجمن اثار و مفاخر فرهنگي استان در سه جلد يا سه بخش تدوين شد:
جلد اول ـ نگاهي دست گذرا به تاريخ و جغرافيا و اوضاع عمومي شهرستان خوي(خوي از ديدگاه نويسندگان و مورخين ـ جغرافياي تاريخي ـ جغرافياي اقتصادي ـ جغرافياي سياسي و انساني)
جلد دوم ـ شامل مشاهير و نام آوران خوي از قرن اول هجري تا به امروز و در شش فصل تنظيم شده است:
فصل اول ـ علما و سادات شهرستان خوي(91) نفر
فصل دوم ـ مشايخ شهرستان خوي(12) نفر
فصل سوم ـ قضات شهرستان خوي(10) نفر
فصل چهارم ـ هيئت هاي عزاداري و نوحه خوانها و مداحان شهرستان خوي
فصل پنجم ـ اطبا و پزشكان شهرستان خوي(19) نفر
فصل ششم ـ هنرمندان شهرستان خوي(25) نفر، جمعاً157 نفر مي باشند.
جلد سوم ـ در دو فصل تنظيم شده است:
فصل اول ـ شامل شعرا و نويسندگان و مترجمان شهرستان خوي(142) نفر
فصل دوم ـ شامل رجال شهرستان خوي(62) نفر، جمعاً(204) نفر مي باشند.
باين ترتيب اين اثر در برگيرنده361 شخصيت ديني ، علمي ، هنري، ادبي ، اجتماعي و سياسي شهرستان خوي مي باشد.
ـ موفقيت خودتان را مديون چه عواملي و چه كساني مي دانيد؟
ـ بنده موفقيت خودم را در درجه اول در اثر سياستهاي غلط اعمال شدة" عصر پهلوي " در مورد نهي فرهنگ و تاريخ ديگر مليتهاي ايراني بويژه ترك زبانان مي دانم كه مرا بمنظور روشن كردن هويت و ماهيت خودم وادار به تحقيق و تفحص نمود . در درجه دوم ، موفقيت خودم را مديون افراد خانواده بويژه همسرم ميدانم كه به جاي نق زدن و اعتراض ، با تحمل رنج تنهائي ، مطلوب ترين شرايط مطالعه و تحقيق را برايم فراهم نمودند و مي كنند و من از اين بابت واقعاً از ايشان ممنونم.
ـ انتظارات خود را از مطبوعات خصوصاً مطبوعات محلي بيان كرده و براي رشد و تعالي آن چه پيشنهاداتي داريد؟
اصولاً ، مسأله گسترش علوم ارتباط در دنيا و نياز انسان كنوني به آگاهي هاي روزافزون و روزمرة كشوري و جهاني و كسب خبر ، ارائه اين مهم در حداقل زمان و ارزش گذاري اخبار درگذر ثانيه ، از اهم وظايف مطبوعات است و توصيه بنده موارد زير را شامل ميشود:
1ـ مطبوعات به جاي پيروي از تفكرات خاص سياسي و جناحي ، بايد پيام رسان حقيقي جامعه باشند و خوشبختانه اين هدف در هفته نامة اورين درحد قابل قبولي دنبال مي شود.
2ـ نبايد فراموش كرد كه مطبوعات محلي آئينة تمام نماي فرهنگ آن منطقه مي باشند . مطبوعات محلي آذربايجان خصوصاً هفته نامه اورين با فرهنگ غني و تاريخي تركي آذربايجان روبرو هستند و اين امر تحقيقي و تخصصي در مورد فرهنگ آذربايجان بويژه توسط نسل جوان آگاه آذربايجاني را مي طلبد و مطبوعات از اين طريق مي توانند پايه هاي خودباوري را در جوانان اين مرزوبوم تحكيم بخشند.
3ـ بنظر اينجانب اخباري كه در مطبوعات به آگاهي مردم ميرسد بايد از ويژگيهاي زير برخوردار باشد:
الف ـ درستي خبر ( يعني رويداد آنگونه كه اتفاق افتاده بايد بدست مخاطبان برسد ، نه آنطور كه مخبر خود دوست دارد).
ب ـ روشني خبر ( يعني خبر تا حد امكان بايد به زبان ساده ، رسا ، روشن و بدون ابهام در نشريه درج گردد تا فهم آن براي همگان آسان باشد).
ج ـ جامعيت خبر ( يعني، بتواند به پرسشهاي ايجاد شده پاسخ گو باشد).
4ـ در ارزشيابي يك خبر و تهيه گزارش جامع از رويدادها، بايد موارد زير مدنظر مخبر نشريه باشد:
الف ـ درگيري ( يعني، بايد پرسيد آن خبر در حال و يا آينده روي تعداد زيادي از افراد جامعه تأثير گذارخواهد بود يا نه؟)
ب ـ شهرت خبر( مربوط به اشخاص حقيقي و حتي برخي اشيا كه معروفيتش در جامعة ملي شناخته شده باشند، ارزش خبري دارد).
ج ـ برخوردها، اختلافها ، درگيريها، منازعه ها و علت بروزي آنها را روشنگر باشد.
د ـ حالتهاي استثنائي و شگفت آفرين بايد در خبر مدنظر باشد نه صرفاً خود خبر. بطور مثال، دزدي يك مسأله عادي است، اما نحوة سرقت ممكن است عجيب باشد.
ه ـ ارزش خبري به روشن گري بزرگي و فراواني تعداد و مقدار( آمار و ارقام) بستگي دارد.
و ـ در ارائه خبر بايد اصل مجاورت مدنظر قرار گيرد. يعني ممكن است رويدادي براي يك خوئي خوب و براي ديگري بي تأثير باشد. اصل مجاورت يعني اينكه در صحنه اول در رابطه با آن رويداد تيتري كه ارتباط با آذربايجان داشته باشد بزنيم و در داخل نشريه ، همان رويداد را در ارتباط با خوي تيتر زني كنيم.
ز ـ رعايت زمان يا تازگي رويداد، يعني يك رويداد اگر در همان روز حدوث يا حداقل در هفتة اول رويداد گزارش نشد، ديگر بايد به تاريخ سپرد و ارزش خبري نخواهد داشت.
ح ـ در تهيه خبر بايد مخبر عناصر خبري(كه؟ كجا؟ كي؟ چه؟ چرا؟ چگونه؟) را دقيقاً در نظر داشته باشد.
5 ـ مطبوعات محلي بايد منادي مطالبات ملي باشند و اين مهم را براي خود يك دين ملي به حساب آوردند.
6 ـ بيشترين تأكيد مطبوعات محلي بايد بر چاپ نوشته هاي نويسندگان جوان و صاحب انديشه هاي نو و سازنده باشد.
مطالب مشابه :
لیست تمامی نامزدهای عضویت در هیات اجرایی
ندا اشرفي طناز خامه يي- مهرناز خامه يي- سكينه قاسمي- زهرا السادات زرگر- سهراب صرافي
كارداني به كارشناسي ناپيوسته سال 1392(فقط رشته مدیریت)
اشرفي اغچه كند جواد صرافي حكيمه مديريت موسسه غيرانتفاعي سوره -تهران 1130169383 صفاري وحيد
آرشیو مجله مهندسی شیمی ایران
مسعود نصيري، نظامالدين اشرفي سعيده ناصح، علي محبي، امير صرافي:
آرشیو مجله مهندسی شیمی ایران
مسعود نصيري، نظامالدين اشرفي
گفت و شنودي با پرويز يكاني زارع ( پژوهشگرفولكلور آذربايجان )/ عليرضا ذيحق
، جواد هيئت، عليرضا صرافي، منظوري خامنه، يعقوب قدس، حسين فيض الهي وحيد فريده اشرفي
برچسب :
صرافي اشرفي