مدل های برنامه ریزی استراتژیک
عنوان مطلب:
مدل های برنامه ریزی استراتژیک
http://hm-gn1.blogfa.com/ بانك مقالات مديريت بيمارستان
برخی از مدلهای برنامهریزی استراتژیک
1-1- مدل میتنزبرگ
مینزبرگ در سال 1990 مدلی را برای انتخاب استراتژی ارائه داده است در این استراتژی مینتزبرگ بحث ارزیابی نقاط قوت و ضعف داخلی و ارزیابی فرصتها و تهدیدات محیطی را مطرح می کند و این ارزیابی تحت تاثیر باورهای مدیر , باورهای و ارزشهای اجتماعی قرار گرفته است و استراتژی مناسب انتخاب شده و در گامهای بعدی ارزیابی استراتژی و اجرای آن را مورد تاکید قرار میدهد.
2-1- مدل دیوید
فرآیند تدوین استراتژی بر اساس مدل دیوید و هانگر:
1-مرحله اول – چارچوب تدوین استراتژی ها شامل:
- ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (IFE)
- ماتریس عوامل خارجی (EFE)
- ماتریس بررسی رقابت (CPM)
2-مرحله دوم – مقایسه شامل ابزارها و روش های:
- ماتریس فرصتها، تهدیدها، قوت ها و ضعف ها (TOWS)
- ماتریس داخلی و خارجی
- ماتریس BCG
- ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک
- ماتریس استراتژی اصلی
3- مرحله سوم – تصمیم گیری:
ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)
3-1- مدل BCG (گروه مشاوران بوستون)
این مدل جزو اولین مدلهای تدوین استراتژی در عرصه اقتصاد و برنامهریزی توسعه جوامع به شمار میرود. در این مدل سادهترین راه شناسایی وضعیت سرمایهگذاری معرفی شده است. مدل BCG براساس محور مختصات یک جدول چهارخانهای (شکل زیر) زیر را تشکیل میدهد که روی محور X ها موقعیت رقابتی نسبی و روی محور Yها نرخ رشد صنعت نشان داده میشود. هر یک از خطوط تولید یا واحدهای کسب و کار براساس نرخ رشد صنعت و نیز سهم نسبی آن در بازارهای مربوط روی این ماتریس ترسیم میشوند. موقعیت رقابت نسبی شرکت عبارت است از سهمی که آن واحد در بازار صنعت دارد تقسیم بر سهم بازار واحد مشابه که به بزرگترین رقیب تعلق دارد. نرخ رشد صنعت عبارت است از درصد رشد بازار یعنی درصد افزایش فروش محصولات یک واحد تجاری خاص. در این ماتریس فرض بر جذابیت بازار تحت بررسی است. براساس موقعیت شرکت مورد بررسی در یکی از چهارخانه (1ـ رشد بالاــ سهم بالا 2ـ شد بالا ــ سهم پائین 3ـ رشد پائین ــ سهم بالا 4ـ رشد پائین ــ سهم پائین) قرار میگیرد که به ترتیب:
1ـ خانه ستارهها 2ـ خانه سوالها 3ـ خانه گاوهای شیرده 4ـ خانه سگهای هار نام میگیرند.
* قرار گرفتن در موقعیت ستارهها بدین معناست که محصولات برتر و پر طرفدار در اوج حیات خود قرار دارند. شرکت به اندازه کافی پول برای سرمایه گذاری دارد تا بتواند سهم خود را در بازار حفظ کند.
4-1- مدل تدوین استراتژی GE (جنرال الکتریک)
در مدل BCG جهت ارزیابی قوتها و ضعفهای هر کسب و کار تنها یک معیار محیطی و یک معیار سازمانی یعنی رشد بازار و سهم بازار به کار میرود، در صورتیکه در GE چندین عامل، مورد استفاده قرار میگیرد. در مدل GE بجای چهار خانه ماتریس BCG از نه خانه استفاده میشود تا ارزیابی دقیقتری بین موقعیتهای واحد کسب و کار پدید آید. این ماتریس با مبنا قراردادن شدت جاذبه بازار در درازمدت و عوامل رقابتی موسسه تقسیمبندی دقیقتری در نه بخش ارائه داده است.
چهار استراتژی اصلی زیر به شرح جدول (7-5) برای مناطق نه گانه مدل GE معرفی میشود:
7. سرمایهگذاری و توسعه فعالیت
8. رشد گزینشی
9. برخورد احتیاطی و گزینشی (استراتژیهای سرمایهگذاری انتخابی و بهینهسازی)
10. حذف سرمایه(استراتژیهای عقبنشینی و انحلال)
مشخص میشود که مدل GE بر خلاف مدل BCG برای SBUهایی که در سطح متوسط وضعیت رقابت و بازار قرار دارند، نیز استراتژیهایی را پیشنهاد میکند، ولی همچنان محدودیتی که وجود دارد این است که استراتژیهای پیشنهادی سطح متوسط، آنچنان که باید بصورت کامل و دقیق پیشنهاد نمیشوند.
همچنین مدل GE (بر خلاف BCG که روی تراز نقدینگی تأکید دارد) بر سرمایهگذاری و اولویتهای آن تأکید میکند. از ویژگیهای مهم دیگر مدلGE ضمن امکان ارزیابی و تولید و بازارهای موجود که موسسه در آن فعالیت میکند، توانایی تجزیه و تحلیل بازارها و حوزههای مختلفی است که شرکتها هنوز به آنها وارد نشده ولی اندیشه ورود به آنها را دارا میباشند.
5-1- مدل پروتر
شاید بتوان گفت که مدل رقابتی پورتر، مشهورترین و کارآمدترین مدل تدوین استراتژی است. این مدل بر شرایط رقابتی و حساسیت بالا نسبت به ورود و خروج رقبای بالقوه به بازار و ارتباط بین نیروهای مؤثر بر عملکرد رقابتی سازمان تأکید دارد. اساس تدوین استراتژی، سازگار بر رقابت است.
بطور کلی وضعیت رقابت برای یک سازمان مبتنی بر پنج نیروی اساسی است.
چشم و هم چشمی بین سازمانهای رقیب
تهدیدات ناشی از ورود یا رونق گرفتن محصولات جایگزین در بازار
تهدیدات ناشی از ورود رقبای جدید و تلاش برای پیشی گرفتن از یکدیگر در قلمرو صنعت مورد نظر
قدرت تآمین کنندگان در تحمیل خواسته های خود به شرکت
قدرت خریداران در تحمیل خواسته های خود به شرکت
قدرت جمعی این نیروها، ظرفیت سودآوری نهایی یک تجارت را معین می کند. در صنعتی که از نظر اقتصاددانان کاملاً رقابتی تلقی می شود، موفقیت آسان است. اما این گونه ساختار صنعتی برای سودآوری بلند مدت بدترین چشم انداز را دارد.
پوتر خاطرنشان می سازد، چاچوبی که او عرضه داشته، می تواند به طراحی استراتژیهای قابل اعتمادتری کمک مؤثر نماید.
6-1- مدل SWOT
تحلیل SWOT علاوه بر اینکه مدل تکمیل شده و توسعه یافته مدلهای تدوین استراتژی ذکر شده به ویژه مدل خط مشی هاروارد،مدل BCG (با لحاظ کردن دو عامل درونی و بیرونی یعنی موقعیت رقابتی و نرخ رشد صنعتی) و مدل GE (با لحاظ کردن عوامل متعدد درونی و بیرونی در قالب سهم بازار و جذابیت صنعت) بود خود به یک پایه مهم در مدلهای بعدی تبدیل شد. براساس مدل SWOT که شبیه ماتریس استراتژی اصلی است، هر سازمان در هر وضعیتی که باشد روی یکی از خانههای متعلق به ماتریس استراتژیهای اصلی قرار میگیرد. در مدل SWOT محور Xها به فرصتها و تهدیدها و محور Yها به قوتها و ضعفها اختصاص مییابد. براساس آنچه در شکل زیر آمده است فرصتهای محیطی سازمان روی محور xها قسمت راست با اعداد مثبت، تهدیدها روی محور Yها قسمت چپ با اعداد منفی، نقاط قوت، روی محور Yها و قسمت بالا با اعداد مثبت و نقاط ضعف قسمت پائین روی محور Yها با اعداد منفی قرار گرفته و پس از مشخص شدن ین ابعاد درونی و بیرونی جایگاه سازمان دریکی از خانههای 1 تا 4 قرارمیگیرد.خانه 4 به استراتژیهای توسعه یا تهاجم، خانه 2و 3 استراتژیهای ادغام یا ثبات و خانه 4 استراتژیهای کاهش یا دفاعی اختصاص مییابد.
مدل SWOT
این مدل گرچه ابعاد درونی و بیرونی سازمان را مدنظر قرار میدهد لیکن به لحاظ اجرایی مکانیسم مشخصی ارایه نداده و روش آن غیر کمی و مبتنی بر ذهنیت است. در هر حال به لحاظ طرح محیط در تدوین استراتژی و محدود شدن به عوامل خاصی که در مدلهای BCG و GE آمده است دست مدیران را باز گذاشته و از این نظر منطقیتر به نظر میرسد اما مشخص نیست براساس کدام شاخصهای کمی و ارزیابی آنها یک سازمان در خانه 1 یا 2 و 3 و 4 قرار میگیرد.
7-1- مدل CMS
مدل CMS مدلی بود که در گذشته از آن برای تدوین برنامهریزی استراتژیک شرکتها استفاده میشد. این مدل در حال حاضر به مدل HCMS(مدل مبنا) ارتقا و بهبود یافته است.
پیروی از این الگو مستلزم گذر از مراحل 25 گانه عملیاتی است که عبارت است از :
1- بررسی رسالت و فلسفه وجودی شرکت، رسالت یا فلسفه وجودی شرکت، قصد از بقاء سازمان را مشخص میکند که متعاقباً جهت استراتژی را تعیین میکند.
2- شناخت اهداف و هدفگذاری، در این مرحله میبایست حرکت های قبلی در جهت حصول اهداف مقداری سازمان مشخص گردد. در صورت امکان اهداف مقداری رقبا و حرکتهای قبلی آنها نیز مشخص گردد. هدفگذاری در مدل CMS تابع عواملی چون اهداف گذشته، نیروهای محیطی، ارزشهای حاکم و عوامل و منابع داخلی بود.
3- بررسی و تجزیه و تحلیل محیط خارجی، با آنالیز PEST که وضعیت شرکت نسبت به عوامل اقتصادی، سیاسی، قانونی، فرهنگی-اجتماعی، تکنولوژیکی-تامینکنندگان بررسی میگردد.
4- آنالیز استراتژیک گروه، بوسیله آنالیز استراتژیک گروه میتوان موقعیت شرکت را در مقایسه با رقبا ارزیابی نمود.
5- بررسی و تجزیه و تحلیل محیط درونی، برای بررسی عوامل درونی سازمان لازم است عوامل مختلفی چون مدیریتی، فنی، نیروی انسانی، بازار و ... بررسی و اثرات آن بر شرکت تحلیل شود.
6- استخراج نقاط قوت و ضعف سازمان، با نتایج مرحله قبل میتوان لیستی از نقاط قوت و ضعف سازمانی تهیه و استخراج کرد.
7- شناسایی فرصت ها و تهدیدها، در این مرحله میبایست عوامل محیطی شرکت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
8 – آنالیز آسیبپذیری سازمان، با استفاده از نتایج گام 8 کار این مرحله صورت میگیرد.
9- تشکیل ماتریس ارزیابی IEFE، این ماتریس که با نتایج گامهای قبلی صورت میگیرد، باعث مشخص شدن استراتژی کلان شرکت میشود.
10 – بررسی موقعیت استراتژی داخلی شرکت.
11- بررسی موقعیت استراتژی خارجی شرکت.
12- تشکیل دیاگرام SPACE.
13- اندازهگیری و تحلیل شاخصه های بهرهوری.
14-تعیین موقعیت شرکت در منحنی دوره عمر خود.
15- تعیین موقعیت شرکت در دوره عمر پورت-فولیو.
16- تدوین استراتژی و برنامههای عملی با استفاده از ماتریس ADL.
17- تدوین استراتژی با استفاده از ماتریس SWOT.
18- جمعآوری استراتژیهای اولیه حاصل از ماتریس ADL.
19- تهیه جدول ETOP به منظور پیشبینی آینده عوامل محیط بیرونی.
20- بررسی روند اثر روندهای محیطی بر استراتژیهای انتخاب شده.
21- تهیه جدول SAP برای پیش بینی روند آتی عوامل درونی شرکت.
22-سنجش استراتژیهای انتخاب شده با روند آتی عوامل درونی شرکت.
23- اولویتبندی استراتژیها با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی(QSPM).
8-1- مدل تدوین استراتژی ذینفعان
در این مدل به همه افراد، گروهها، سازمانها و نهادهایی که به نحوی در سازمان مورد نظر ذینفع هستند توجه میشود. ترکیب و حل تعارض بین اهداف (گاه متناقض) ذینفعها هدف اصلی این مدل است. برخی از ذینفعها عبارتند از: سهامداران – مدیران – کارکنان – دولتها و ....
9-1- مدل برایسون
برایسون مدلهای برنامه ریزی استراتژیک را بررسی کرده و شرایط بکارگیری آنها را در بخشهای عمومی و غیرانتفاعی مورد تحلیل قرار میدهد و در نهایت خود رویکردی ارائه میدهد که در بخشهای عمومی و غیرانتفاعی قابل کاربرد باشد.
این مدل شامل یک فرایند پیوسته (مطابق با تعریف برنامه ریزی) و تکرارپذیر میباشد که پیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه مییابد. در این جا این فرایند در قالب ده مرحله شرح داده میشود. از خصوصیات این فرایند این است که نتایج حاصل از هر مرحله میتواند در بازنگری یا تکمیل مراحل پیش از آن مورد استفاده قرار گیرند.
مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک در مدل برایسون به شرح زیر میباشد:
(1) توافق اولیه: در این مرحله ضرورت برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان مورد برنامه ریزی بررسی شده و آشنایی با این نوع برنامه ریزی حاصل میشود. سازمانها، واحدها، گروهها یا افرادی که باید در برنامه ریزی درگیر شوند مشخص گردیده و توجیه میشوند. مراحلی که در برنامه ریزی باید انجام شوند شرح داده میشوند. روش انجام برنامه ریزی، زمانبندی انجام، آییننامههای مورد نیاز برای جلسات و نحوة گزارشدهی مشخص میگردند. منابع و امکانات لازم تعیین میگردند.
(2) تعیین وظایف: وظایف رسمی و غیررسمی سازمان «باید هایی» است که سازمان با آنها روبروست. در این مرحله هدف اینست که سازمان و افراد آن وظایفی را که از طرف مراجع ذیصلاح (دولت، مجلس و...) به آنها محول شده است شناسایی نمایند. شاید این هدف به ظاهر خیلی روشن باشد ولی این واقعیت در بیشتر سازمانها وجود دارد که بیشتر افراد اختیارات و وظایف سازمانی را که در آن مشغول بکارند نمیدانند و اساسنامه آن را حتی برای یکبار مطالعه نکردهاند. از طرف دیگر وظایف محول شده به سازمان عموماً کلی بوده و تمام فضایی را که سازمان میتواند در آن فعالیت کند تعریف نمیکند. بنابراین ضروری است که با مطالعه وظایف مکتوب و مصوب سازمان اولاً با آن وظایف آشنا شد (که از این طریق بعضی از اختیارات و ذینفعان سازمان نیز شناسایی میگردند)، ثانیاً مواردی را که در حیطه اختیارات سازمان قرار میگیرند اما تا بحال کشف نشدهاند، شناخت.
(3) تحلیل ذینفعان: ذینفع فرد، گروه یا سازمانی است که میتواند بر نگرش، منابع یا خروجیهای سازمان تأثیر گذارد و یا از خروجیهای سازمان تأثیر پذیرد. تحلیل ذینفعان پیشدرآمد ارزشمندی برای تنظیم بیانیه مأموریت سازمان است. تحلیل ذینفعان بسیار ضروری است، چرا که رمز موفقیت در بخش دولتی و غیرانتفاعی ارضای ذینفعان کلیدی سازمان است. اگر سازمان نداند که ذینفعانش چه کسانی هستند، چه معیارهایی برای قضاوت درباره سازمان به کار میبرند، و وضعیت عملکردی سازمان در قبال این معیارها چیست، به احتمال زیاد نخواهد توانست فعالیتهایی را که باید برای ارضای ذینفعان کلیدی خود انجام دهد، شناسایی کند.
(4) تنظیم بیانیه مأموریت سازمان: مأموریت سازمان جملات و عباراتی است که اهداف نهایی سازمان، فلسفه وجودی، ارزشهای حاکم بر سازمان و نحوة پاسخگویی به نیاز ذینفعان را مشخص میکند. علاوه بر این موارد، اختلافات درون سازمانی را مرتفع ساخته و بستر بحثها و فعالیتهای سازنده و مؤثر را هموار میکند. توافق بر مأموریت سازمان، تمام فعالیتهای آن را همسو میسازد و انگیزش و توجه ذینفعان سازمان خصوصاً کارکنان آن را افزایش میدهد.
(5) شناخت محیط سازمان: اساس استراتژیک عمل کردن شناخت شرایط است. یک بازیکن موفق فوتبال علاوه بر اینکه از تواناییها و وظایف هر یک از اعضای تیم خود آگاهی دارد، سعی میکند شرایط تیم مقابل و نقاط قوت و ضعف هر یک از افراد آن را دریابد و با داشتن این مأموریت در ذهن یعنی پیروز شدن در بازی، در هر لحظه بهترین حرکت را انجام دهد. برای اینکه یک سازمان نیز در رسیدن به مأموریت خود موفق گردد باید شرایط حاکم بر خود را به خوبی شناسایی نماید. در این مرحله، محیط خارجی سازمان در قالب شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی مورد بررسی قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف آنها برای سازمان تعیین میگردند. در راستای شناخت محیط سازمان، در این مرحله محیط داخلی نیز در قالب ورودیها، خروجیها، فرایند و عملکرد سازمان مورد مطالعه قرار میگیرند.
(6) تعیین موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان: این مرحله قلب فرایند برنامه ریزی استراتژیک است. موضوعات استراتژیک تصمیمات سیاسی و اساسی هستند که بر اختیارات، مأموریت، ارزشها، محصول یا خدمات ارائه شده، مراجعان یا استفادهکنندگان، هزینهها، تأمین منابع مالی، سازمان یا مدیریت تأثیر میگذارد. هدف این مرحله تعیین انتخابهایی است که سازمان با آنها مواجه است.
(7) تعیین استراتژیها: به منظور پرداختن به هر یک از موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان باید اقداماتی صورت گیرد که در قالب برنامهها، اهداف، طرحها و . . . بیان میشوند. این اقدامات استراتژی نامیده میشوند. در واقع استراتژی عبارتست از قالبی از اهداف، سیاستها، برنامهها، فعالیتها، تصمیمات یا تخصیصهای منابع که مشخص میکنند سازمان چیست، چه کاری انجام میدهد و چرا آن را انجام میدهد. استراتژیها میتوانند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدودة زمانی متفاوتی تعریف شوند.
(8) شرح طرحها و اقدامات: این مرحله میتواند در قالب مرحله قبل، مرحله تعیین استراتژیها، انجام شود اما از آنجایی که کار برنامه ریزی استراتژیک با تعیین استراتژیها به پایان میرسد و اجرای آن در قالب تعریف طرحها و اقدامات و مدیریت استراتژیک برنامه تهیه شده انجام میشود این تفکیک صورت گرفته است. به عبارت دیگر از این مرحله به بعد از مدل برایسون مربوط به اجرای برنامه و مدیریت استراتژیک میگردد. در این مرحله به منظور اجرای هر یک از استراتژیهای انتخاب شده تعدادی طرح و اقدام تعریف میگردد.
(9) تنظیم دورنمای سازمانی برای آینده: در این مرحله، توصیفی از شرایط آینده سازمان در صورت بکارگیری استراتژیهای تدوین شده و استفاده از تمام نیرو و منابع سازمان، ارائه میشود. این توصیف دورنمای موفقیت سازمان نامیده میشود که در آن شرحی از مأموریت، استراتژیهای اساسی، معیارهای عملکرد، بعضی از قواعد تصمیمگیری مهم و استانداردهای اخلاقی مد نظر همة کارمندان ارائه میشود. در صورت تنظیم چنین دورنمایی، افراد سازمان خواهند دانست که چه انتظاری از آنها میرود، پویایی و همسویی انگیزه و نیروی افراد در رسیدن به اهداف سازمان به وجود آمده و نیاز به نظارت مستقیم کاهش مییابد.
(10) برنامه عملیاتی یکساله: در این مرحله با استفاده از اطلاعات تدوین شده در مرحله هشتم و بر اساس اولویتهای تعیین شده توسط تصمیمگیران، یک برنامه عملیاتی تهیه شده و بر اساس آن مدیریت و کنترل طرحها و اقدامات انجام میشود.
10-1- مدل فرآیند استراتژیک
11-1- مدل اندروز
12-1- مدل استراتژی صنعتی
· 13-1- مدل هبل
14-1- مدل رایت
· 15-1- مدل فیلیپس
· 16-1- مدل پیرس
· 17-1- مدل برنامه ریزی بهبود عملکرد
· 18-1- مدل تجزیه و تحلیل سوالات بحرانی
· 19-1- مدل برنامه ریزی دیاگرام اهم
· 20-1- مدل ماتریس تعیین استراتژی های اصلی
· 21-1- مدل روش تحلیل شکاف
· 22-1- مدل ADL
ماتریس قدمت- قدرت یا روش ADL مبتنی بر پارادایم تجویزی، رویکرد محتوایی مبتنی بر چرخهی عمر محصول بوده و قابلیت بهکارگیری در سطح سک شاخه از صنعت، محصولات مختلف یک شرکت و SBUها را دارد. ماتریس پیشنهادی ADL دارای ویژگیهای مشابه ماتریسهای BSG و GE میباشد، یعنی تصویری از موسسه در فضایی دو بعدی ایجاد میشود. ADL در یک بعد، چهار مرحله دورهی عمر را که بیانگر ویژگیهای صنعت میباشند، قرار دادهاست و در بعد دوم، میزان قدرت موسسه (موقعیت رقابتی موسسه) را در صنعت مشخص کردهاست که در 6 گروه مسلط، قوی، مساعد، نگهداشتنی، ضعیف، و بدون دوام طبقهبندی شدهاند.
• مسلط: در هر صنعتی در صورت وجود حداکثر یک شرکت میتواند نقش مسلط را داشتهباشد. در صورت وجود چنین شرکتی، استانداردهای مربوط به آن صنعت را شرکت مسلط تعیین میکند.
• قوی: شرکتهای قوی نیز در هر صنعتی یافت نمیشوند. یک شرکت قوی از امتیازهای معینی نسبت به رقبا برخوردار است. چنین شرکتهایی استراتژی خود را از میان انتخابهای خود برمیگزینند نا براساس حرکتهای رقبا.
• مساعد: منظور از موقعیت مساعد این است که بعضی چیزها در نزد شرکت منحصربهفرد باشد. این میتواند بهواسطهی تشخیص یک استراتژی یا برهبرداری از یک تمرکز ویژه باشد. وقتیکه صنایع بخشبخش باشد، پیشتازها سعی میکنند در یک موقعیت مساعد قرار گیرند.
• نگهداشتنی: نشانههایی را از فرسایش و عملکرد بد از خود بروز میدهد. با این حال، جای تردید کمی وجود دارد که شرکت نتواند سزاواری و شایستگی خود را بهواسطهی توجه زیاد بهدست آورد. این موقعیت معمولا میتواند سود خود را در یک بازار محدود یا متمرکز حفظ کند.
• ضعیف: یک شرکت هنگامی در یک موقعیت ضعیف قرار دارد که در یک حالت زودگذر باشد. بهطوریکه تنواند برای مدت طولانی خود را حفظ کند و به ناچار وضعیت خود را ارتقا دهد یا از صحنه خارج شود.
• بدون دوام: نیازی به تعریف رسمی نیست، زیرا بیانگر آخرین مرحلهای است که در آن، شرکت واقعا توان بیشتری از آن را ندارد.
23-1- مدل پنج C و پنج P
· 24-1- مدل HPV در مقابل LDC
· 25-1- مدل بازار در مقابل محصول
· 26-1- مدل ماتریس تعیین جهت سیاستگذاریها (DPM)
· 27-1- مدل چرخه عمر سازمانها
یکی از مدلهای کاربردی در رابطه با تحلیل موقعیت سازمانها، روش تعیین دوره عمر سازمان است. طبق این مدل هر محصول، صنعت یا کسب و کاری دارای یک دوره عمر است. بدین معنی که در یک مقطعی از زمان متولد و معرفی میشود، رشد میکند، به مرحله بلوغ میرسد و سپس مرحله اشباع و نهایتاً پیری و زوال آن فرا میرسد. لذا پس از اینکه جایگاه هر سازمان مورد شناسایی قرار گرفت، باید به گونهای برنامهریزی نمود که همواره سازمانها در مرحله رشد و بلوغ خود باقی بمانند.
تئوری چرخه عمر در مواردی همچون محصولات، بازار، تکنولوژی و صنعت نیز کاربرد دارد و لذا از طریق تعیین جایگاه هر یک از عوامل فوق در طول منحنی میتوان تصویری واضح و دقیق نسبت به اقدامات و تمهیداتی که باید در آینده صورت گیرد، بدست آورد. لازم به ذکر است در شکلگیری هر یک از مراحل عمر سازمان عوامل متعددی از جمله ماموریت و رسالت سازمان، فنآوری، ساختار سازمانی، مالکیت سازمانی، وضعیت بازار و بسیاری موارد دیگر دخالت مستقیم خواهند داشت.
مراحل اصلی دوره عمر سازمان عبارتند از:
• تولد، توسعه و معرفی
• رشد
• بلوغ و اشباع
• پیری و زوال و سقوط
در منحنی دوره عمر سازمان هر چه فاصله دوره رشد و دوره بلوغ کوتاهتر باشد، نقش فعالیتهای تحقیق و توسعه (R&D) بیشتر میشود و در واقع در این سازمانها R&D از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار میشود. و بالعکس هر چه فاصله دوره رشد و دوره بلوغ طولانیتر شود، نقش R&D در این صنایع کمتر میشود. صنعت فولاد از این دسته میباشد.
نکته دیگری که در مورد منحنی چرخه عمر قابل ذکر میباشد، کاربرد وسیع آن در صنایع با تکنولوژی بالا است. براساس منحنی چرخه عمر، اگر صنعتی دارای نرخ رشد بالایی باشد، امکان نفوذ در بازار آن صنعت افزایش یافته و میتوان سهم بازار را حتیالامکان افزایش داد، بدون اینکه تاثیری بر فروش رقبا کاهش یابد، چرا که بازار کاملاً اشباع شده است.
منحنی چرخه عمر سازمان دارای دو نقطه ضعف اساسی میباشد، اولاً مدت زمان دو مرحله در منحنی دوره عمر از صنعتی به صنعت دیگر فرق داشته و تشخیص اینکه صنعت در حال حاضر در چه مرحلهای است، بسیار مشکل است. مانند تفاوت در مدت زمان دو مرحله در منحنی دوره عمر دو صنعت کامپیوتر و فولاد. ثانیاً شرکتها از طریق نوآوری میتوانند شکل منحنی دوره عمر را تغییر دهند. بعبارت دیگر قبل از رسیدن به مرحلهی اشباع مرحله تولد و رشد دیگری آغاز نمایند، مانند شرکت اینتل.
28-1- مدل تجزیه و تحلیل هوفر
مدل تجزیه و تحلیل هوفر (ماتریس ارزیابی بازار/ کالا) بعنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل تحت عنوان ماتریس ارزشیابی بازار/ کالا روش توسعه یافتهی مدلهای BCG و GE میباشد. در این روش وضعیت رقابت و مراحل عمر کالا بهعنوان عوامل اصلی مورد بررسی قرار میگیرند. در محور افقی این ماتریس مراحل عمر محصول ر ا بنابر نظریهی هوفر در پنج مرحلهی معرفی، رشد، لرزش (تکان خوردن)، بلوغ (رشدیافتگی)، و پیری و زوال خلاصه میشود، نشان داده میشود. در محور عمودی نیز وضعیت رقابت در سه سطح قوی، متوسط، و ضعیف قرار میگیرند.
در ماتریس ارزشیابی بازار/ کالا هر دایره نشاندهندهی بزرگی بازاری است که واحدهای استراتژیک بازرگانی (SBU) در آن فعالیت میکنند. بهعلاوه، برش هر دایره سهم بازار موسسه را در داخل مجموعه صنعت نشان میدهد. همچنانکه در تجزیه و تحلیل خوفر مشاهده میشود، هر واحد SBU برروی ماتریس، بنابر پتانسیلهای بازار و سهم کالا در بازار، وضعیت رقابت بازار و مرحلهی عمری که کالا در آن قرار دارد، ارزشیابی میشود. گذشته از تجزیه و تحلیل چهار ویژگی فوق در این ماتریس، از جمله خصوصیات مهم دیگر روش هوفر این است که تنها برای SBUهای یک موسسه کاربرد ندارد، بلکه با قرار دادن یک SBU مشخص همراه با رقبایش در ماتریس مربوطه، امکان انجام تجزیه و تحلیل مقایسهاس را فراهم میکند.
29-1- مدل تجزیه و تحلیل پایمز
· 30-1- مدل کارت امتیازی موزون BSC
مدل کارت امتیازی متوازن (Balanced Score Card model) یا مدل ارزیابی متوازن تکنیکی جهت تبدیل استراتژی به عمل می باشد، به عبارتی دیگر مدل مزبور تکنیکی جهت عملیاتی ساختن آرمان، ماموریت، استراتژیهای سازمانها بوده وچشم انداز آینده شرکت حوزه اصلی بررسیهای مدل ارزیابی متوازن می باشد. کارت امتیازی متوازن صرفا نقش کنترلی نداشته است و معیارهای آن برای توصیف عملکرد گذشته بکار نمیروند بلکه این معیارها ابزاری جهت تبین استراتژی ساز مان می باشد که با هماهنگی فعالیت ها در سطوح مختلف سازمان امکان دستیابی به اهداف سازمانی را میسر میسازد.
● دلایل عدم اجرای استراتژی های تدوین شده در سازمان
بر اساس تحقیقاتی که توسط کاپلان و نورتون در بیش از ۵۰۰ واحد صنعتی صورت گرفت،بسیاری از مدیران ارشد واحد های صنعتی ازاجرای استراتژی درسازمانها رضایت نداشته که عمدهترین دلیل آن تدوین استراتژی در سطوح بالای سازمان وعدم مشارکت اعضاء در فرایند برنامهریزی استراتژیک می باشد.
در تحقیقات کاپلان و نورتون دلایل عدم اجرای اثربخش استراتژی های تدوین شده به شرح زیربیان شده است.
۱) عدم مشارکت کارکنان در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک شرکت
استراتژی های سازمانی جهت حصول به نتایج مورد انتظار می بایست با مشارکت وتعامل کار کنان کلیدی سازمان تهیه و تدوین گردد ،از اینرو تهیه و تدوین استراتژی های سازمانی بدون مشارکت پرسنل سازمان از ضمانت اجرائی لازم بر خوردار نخواهد بود.
۲) موانع مدیریتی
سیستم ها و زیر ساختار های مدیریتی در سازمانها جهت کنترل و هماهنگی فعالیتها واقدامات تدوین شده است و می بایست متناسب با تغییرات و تحولات محیطی مورد ارزیابی و بازنگری قرار گیرد٬ لذا عدم تحقق این امر سازمانها را در مواجهه با تغییرات و تحو لات محیطی ناتوان ساخته است و موجب از دست رفتن مزیت های رقابتی می شود .
۳) موانع عملیاتی
در بسیاری از سازمانها فرایند بر نامه ریزی بطور مجزا از فرآیند برنامه ریزی استراتژیک انجام می شود و این در حالیست که دوفرآیند مذکور به یکدیگر مرتبط بودهاند و عدم توجه بدین موضوع منجر به بروزموانع و محدودیتهایی جهت اجرای استراتژیهای سارمانی می شود.
۴) موانع کارکنان
عدم همسوئی اهداف کارکنان با اهداف سازمانی و عدم انطباق نظام انگیزش و ارزیابی عملکرد کارکنان با اهداف و استراتژیهای شرکت، موجب عدم تحقق استراتژی های سازمانی شده و درنتیجه استراتژی های سازمان در اجراء با مقاومت کار کنان مو اجه می شود .
ازدید گاه کاپلان و نورتون عواملی که فوقا بدان اشاره گردید عمده ترین دلایل عدم اجرای مو فقیت آمیز استراتژی درسازمانها می باشدو مدل کارت امتیازی متوازن با هدف رفع موانع مذکور ارائه شده است.
مدل کارت امتیازی متوازن٬ نگرش جدیدی جهت اجرای استراتژی در سازمان می باشد و بدنبال اندازهگیری انگیزهها در سازمان می باشد به عبارت دیگر مدل مزبور بدنبال پاسخگوئی بدین موضوع است که اساسا چه کارهائی باید انجام شود و چه شاخصهای میبایست مورد ارزیابی قرار گیرد.
31-1- مدل ماتریس گزینههای استراتژیک مالی
· 32-1- مدل مزیت رقابتی ملتها
· 33-1- مدل برنامهریزی دیاگرام اهم
· 34-1- مدل رشد انسف
· 35-1- مدل ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک (SPACE)
بهمنظور غلبه بر محدودیتهای روشهای موجود، مدل SPACE بهعنوان شکل توسعه یافتهتری از مدل ماتریس BCG ارائه شدهاست. محورهای ماتریس ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک نشاندهندهی دو بعد درونی و بیرونی صنعت میباشد. توان مالی (FS) و مزیت رقابتی (CA) از جمله شاخصهای اصلی عوامل داخلی صنعت بوده و دو عامل ثبات محیط (ES) و توان یا استحکام صنعت (IS) نیز از جمله شاخصهای اصلی عوامل خارجی میباشند.
• قوت و توان مالی (FS): شامل نرخ بازگشت سرمایه، میزان سرمایه، میزان سرمایه در گردش، نسبتهای مالی و قدرت نقدینگی، جریان نقدینگی، سهولت خروج از بازار، و میزان ریسکپذیری تجارت میباشد.
• مزیت رقابتی (CA): شامل سهم بازار، کیفیت تولیدات و محصولات، دورهی عمر محصول، میزان وفاداری مشتریان، ظرفیت رقابتی، دانش فنی و میزان کنترل بر منابع کالا و توزیعکنندگان میباشد.
• ثبات محیط (ES): شامل تغییرات تکنولوژیک، روند تغییر تقاضا، نرخ تورم، قیمت محصولات رقبا، موانع ورود به بازار، فشارهای رقابتی و کشش قیمتی تقاضا میباشد.
• استحکام و توان صنعت (IS): شامل پتانسیل رشد و سودآوری، ثبات مالی، آگاهی تکنولوژیک، سرمایه و منابع مورد استفاده، سهولت ورود به بازار، و ظرفیتهای مورد استفاده میباشد.
برحسب اینکه موقعیت استراتژیک شرکت در کدامیک از مناطق چهارگانهی مدل قرار داشتهباشند، چهار استراتژی زیر پیشنهاد میشود:
11. تهاجمی
12. رقابتی (ترکیبی)
13. محافظهکار
14. تدافعی
هنگامیکه نوع استراتژی سازمان تهاجمی باشد، نشاندهندهی آن است که سازمان در بهترین شرایط ممکن قرار دارد و میتواند با استفاده از نقاط قوت خود، از فرصتهای موجود حداکثر استفاده را نماید، نقاط ضعف خود را برطرف نماید و جلوی تهدیدهای خارجی را بگیرد.
بنابراین، سازمان در حالت تهاجمی با استراتژیهای رسوخ در بازار، توسعهی محصول، یکپارچگی عمودی به پایین، یکپارچگی عمودی به بالا، یکپارچگی افقی و تنوع همگون، تنوع ناهمگون، تنوع افقی یا استراتژی ترکیبی به بستگی به شرایط خاصی دارد، مواجه میشود.
هنگامیکه مختصات بردار ارزیابی سازمان در منطقهی محافظهکار قرار گیرد، بدین معنی است که سازمان باید نقاط قوت و شایستگیهای کلیدی خود را حفظ نماید و خود را در معرض ریسکهای بزرگ قرار ندهد. اغلب، استراتژیهای محافظهکارانه شامل تمهیدات لازم برای ارتقا بهرهوری و رسوخ محدود در بازار، افزایش محدود ظرفیت تولید وغیره میباشد.
در حالت تدافعی شرکت باید نقاط ضعف خود را برطرف نموده و جاوی تهدیدهای محیطی رل بگیرد. استراتژیهای تدافعی شامل کاهش یا حذف بعضی از فعالیتها، فروش یا واگذاری بخشهای زیانده سازمان، انحلال و تنوع همگون میباشد. و سرانجام، در حالت رقابتی، سازمان باید استراتژیهای رقابتی شامل یکپارچگی عمودی به بالا، یکپارچگی عمودی به پایین، یکپارچگی افقی، رسوخ در بازار، توسعهی بازار، توسعهی محصول و تشکیل مشارکت را اجرا نماید.
مطالب مشابه :
جدول ماتریسی (swot)
ماتریس SWOT. فرصتها O. تهدیدها T. قوتها(S) Strengths ـ قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی
swoT سوآت انجام مراحل سنجش محله باستانی تاریخی دامغانی سبزوار
تحلیل سوات یا ماتریس swot . عوامل درونی و بیرونی، این عوامل در جدول ماتریس استراتژیها قرار
مدیریت استراتژیک بر اساس مدل SWOT
مدیریت استراتژیک بر اساس مدل SWOT 4-1- استراتژيهاي داخلی و خارجی تحلیل swot اساساین جدول بر
مدیریت استراتژیک بر اساس مدل SWOT
مدیریت استراتژیک بر اساس مدل swot. درونی و بیرونی از طریق تهیه جدول ملتریسی از عوامل
تحلیل SWOT
برای ترسیم جدول swot معمولا یک برگ کاغذ را به چهار قسمت تقسیم می کنند و در هر بخش یکی از
مفهوم نقاط قوت و ضعف و فرصتها و تهدیدها
جدول (3ـ5): ماتریس (swot) فرآیند بهبود افت تحصیلی دانشآموزان ماتریس SWOT. فرصتها O. تهدیدها T.
تدوین استراتژی فناوری اطلاعات در موسسات قرآنی کشور
جدول شماره (2): ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (swot) ماتریس سوات یکی از ابزارهای مهمی است که
مدل های برنامه ریزی استراتژیک
مدل bcg براساس محور مختصات یک جدول چهارخانهای 17- تدوین استراتژی با استفاده از ماتریس swot.
تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و قوت ، تهدیدها و فرصت های فازی (Fuzzy SWOT)
جدول 3-1 4. بررسی ماتریس swot در حالت فازی اگرچه تا کنون تلاش های زیادی برای حل مشکلات ماتریس swot
برچسب :
جدول ماتریس swot