صنایع دستی سفالی میناب:
صنایع دستی سفالي میناب
بطور کلی صنایع دستی در شهرستان میناب را به سه گروه می توان تقسیم نمود: 1- صنایع دستی سفالی 2،- صنایع نخیلاتی و 3- پوشاک سنتی ؛که باز هم می توان آنها را به دو دسته صنایع رایج و فعال و صنایع فراموش شده طبقه بندی نمود. صنایع فعال آن صنایعی هستند که در حال حاضر از رونق و رواج کامل برخوردارند و همچنان به صورت گسترده انجام می شوند و دسته ی دوم آنچنانکه از عنوان مطلب آشکار است صنایعی می باشند که در گذشته رایج بوده اند ولی هم اکنون بکلی فراموش و یا اینکه در مقیاس بسیار محدود و جزئی انجام می شوند. یکی از ویژگی های بارز میناب وجود انواع و اقسام صنایع دستی می باشد که قدمتی چند هزار ساله دارند و قبل از عصر فلز و ماشین در شهر میناب رواج داشته. سازندگان آن صنایع دستی طی یک هفته وسایل ساخته شده خود را از روستاهای دور و نزدیک جهت معاملات پایاپای یا خرید و فروش به مرکز شهر می آوردند و در پنج شنبه بازار آن که شهرتی جهانی داشته به معرض فروش می رسانده ا ند.
میناب از جمله شهرهایی است که در مورد صنایع دستی دارای امکانات بالقوه فراوانی است و در گذشته قدمت بالایی نیز داشته است و باعث تاسف است که خیلی از این رشته ها از بین رفته اند ویا در حال نابود ی اند ؛ در حالی که نیروهای انسانی فراوانی در این روستاها بدون شغل هستند و با توجه به اینکه صنایع دستی در مناطق روستایی این شهر قابل توسعه بوده می توان با رساندن خدمات فنی به آن تعداد رشته هایی را که کمبود مواد اولیه در آنها وجود ندارد را احیا و پس از هدایت در جهت همگانی شدن مصرف محصولات کوشید.
پرواضح است در صورت افزایش تقاضا ، تولیدات صنایع دستی حتی صنایعی که روبرو با نابودی بود ه اند نیز افزایش خواهد یافت؛ واین امر میسر نمی شود مگر با تبلیغات گسترده برای مصرف صنایع دستی بومی .
شک نیست هر شهری که صنایع دستی بیشتری داشته باشد نسبت به دیگر شهرها متمدن تر و پر پیشینه تر و با فرهنگ تر است و یکی از ویژگی های میناب متمدن وجود انواع صنایع دستی است که حتی قبل از عصر فلز در این شهر پر جنب و جوش و پر افتخار رواج داشته است . حصیر بافی از رایج ترین و معمول ترین صنایع دستی و تولیدات سنتی شهرستان میناب است ، وجود نخلستان ها و درختان فراوان خرما این فرصت را برای مردم میناب فراهم آورده تا با شاخ و برگ آن درختان به تولید و بافت گونه های مختلف حصیر بپردازند ، حصیر ها بر حسب نیاز مواد استفاده به گونه های مختلفی بافته می شوند ، بافت زبر و خشن و زمخت با تار و پود درشت و زخیم برای برپا ساختن کپر و بافت ظریف برای فرش نمودن و تزئین داخل کومه است.حصیر بافان میناب بیشتر در مناطق : بشاگرد ، بهمنی ،نصیرائی، محمودی ، چلو و دیگر روستاهای اطراف سکنی گزید ه اند و شیوه کار بدین ترتیب است که ابتدا شاخه های جوان و زائد درخت خرما را هرس می نمایند و پس از تبدیل نمودن به نوارهای باریک مدتی آن ها را در معرض نورآفتاب قرار می دهند تا خشک و زرد رنگ گردند ؛ آنگاه رشته ها را در آب می خیسانند تا خوب نرم و انعطاف پذیر شوند ، محصولی که به دست می آید د ر واقع مواد اولیه و اصلی تولید و ساخت و با فت ا نواع فر آورد ه های حصیری را تشکیل می دهد و متناسب با محصولی که قصد ساخت و تولید آن را دارند ، از انواع خاصی از آنها استفاده می نمایند .
سفالگری نیز در روستاهای شهوار ، گوربند و حکمی میناب سابقه ی کهن دارد ، کوره های زمینی و چرخ سفالگری دستی که شکل و فرم آن به دوران کهن برمی گردد خود گواه این مدعاست.سفالگران روستای شهوار هنوز به شیوه ای که از نیاکانشان آموخته اند به حرفه ی سفالگری مشغولند این حرفه در این منطقه دارای پیشینه ای بس کهن می باشد ، شکل و فرم چرخ های سفالگری ساده دستی، کوره های زمینی ، ابزارهای ابتدائی و نیز نحوه ی ساخت سفالینه ها چهره ی زندگی مینابیان دنیای باستان را در ذهن ا نسان تداعی می کند.
اما روستائیان میناب در مورد صنایع دستی از نوع البسه و پوشاک نیز فعال بود ه اند که در این راستا می توان به روستای کلیبی اشاره نمود که مرکز ساخت چادر شب (کیس) بوده و روستا های جوزان و سرریگان نیز که محل تولید لنگ و گروگ نیز خود یکی از مراکز مهم پارچه بافی این منطقه در دوران گذشته بوده است که علاوه بر رفع نیاز های محلی از کشورهای حوزه ی خلیج فارس و حتی هندوستان نیز سفارش دریافت می کرده است.و ده سیکوئی ( از بخش بیابان ) نیز یکی از روستاهایی است که به ساخت روبند ( برقع) شهرت داشته و برقه های مخصوص می ساخته اند.
سخن کوتاه اینکه صنایع دستی از نوع البسه ی میناب شامل: قالیبافی، گلیم بافی، گفه بافی، سفالگری، حصیربافی، گلابتون دوزی، سوزن دوزی، خوس دوزی، زری بافی، چادر شب بافی، جاجیم بافی، مبلمان سازی، خرسک بافی، سنگ تراشی، خیمه بافی، صنایع دستی دریایی و انواع بافته های دارای کوچک نظیر توبره، کشکدان، نمکدان و خورجین است. این صنایع دستی عمدتاً فصلی بوده و نود درصد تولید کنندگان را زنان تشکیل می دهند.
صنایع دستی سفالی
سفالگری از جمله صنایعی ا ست که در روستا های اطراف میناب از جمله شهوار و حکمی رواج بسیار دارد و بخشی از کالا های پنج شنبه بازار را به خود اختصاص می دهند ؛سفال یکی از قدیمی ترین و مهمترین دست ساخته های هنری بشر است و از آنجا که هنر، تاریخ و شیوه ی زندگی اقوام گوناگون است؛ قدر و ارزش ویژه ای دارد. سفالگری در میناب بویژه در روستاهای شهوار، حکمی و گوربند سابقه ای بسیار کهن دارد . در گذشته ی نه چندان د ور در این شهر سفالگری از رونق و رواج خوبی برخوردار بوده ا ست اما در حال حاضر به دلیل عدم وجود بازار فروش و کاربردی نبودن محصولات سفالی در زندگی مدرن عصر جدید این صنعت کهن را در آستانه فراموشی قرارداده است. اما مهمترین صنایع دستی سفالگری در میناب:جهله، گشته سوز و شمعدان (یک نوع ظرف بخور دادن)، قلیان و سر قلیان، شتر گلی، گدوک (کوزه، آب کوچک) ناودان، گراشی، (ظرف نگهداری خرما) کوار(ظرف آبخوری حیوانات)، برنگ (لیوان آبخوری)، کربه (آفتابه گلی) لوله ممر (لوله ای سفالی برای آبیاری باغ) مرزی آب (لوله ناودانی سفالی) و....که جهت آشنایی خوانندگان ساخت چند نوع از صنایع دستی سفالی میناب در اینجا شرح داده می شود.
جهله :
جهله ظرف آب کروی شکل است که گنجایش آن در حدود 12-10 لیتر است جهله به لحاظ نقش مثبتی که دارد هنوز مورد استفاده بسیاری از بومی های این حوالی است.
وسایل لازم برای ساخت جهله، خاک رس، ریسمان مخصوص، آب و سوزن می باشد. برای تهیه جهله ابتدا پس از خاک برداری از زمین مورد نظر آنها را به گودال خمیر منتقل می کنند و مدت یک شبا نه روز در گودال می گذارند و آنگاه خمیر را از گودال در آورده و خوب لگد می کنند تا سفت تر شود و بعد ا ز این مرحله گل ها را به صورت چانه کرده به پای چرخ می آورند ، استاد از آن چانه گل ، با نرمی خاص انگشتانش انگاره می سازد ( انگاره یک مرحله از ساخت جهله است که شبیه کوزه می باشد ) و در فرصت های بعدی انگاره را با تخته ای گرد و دسته دار آنقدر می کوبند تا آن را به شکل جهله در می آورند و بعد از آنکه جهله مدتی در آفتاب ماند به کوره ی جهله پزی منتقل می کنند. معمولا گروه جهله سازان از سه نفر کمتر نیستند: 1- استاد کار که کارش انگاره ساختن است 2- شاگرد که کارهای مربوط به گل و خمیر را انجام می دهد 3- خشم چین ،کسی که موظف است هیزم مورد نیاز را برای گرم کردن کوره فراهم آورد .
ساخت جهله در دو مرحله انجام می شود مرحله ی اوّل با چرخکاری و مرحله ی دوم تنها با کمک د ست و نوعی ا بزار کوبیدن صورت می پذیرد. چرخ دستی که در ساخت این نوع کوزه به کار می رود شامل صفحه ای مدور به قطر 170 الی 100 سانتی متر است که در قسمت زیرین آن سنگ مسطح دیگر به قطر 30 الی 35 سانتیمتر با گل به صفحه بالایی متصل شده و فرو رفتگی مرکزی آن چوبی به نام میخ چرخ قرار گرفته ا ست. میخ چرخ ، برآمدگی چوبی و نوک تیزی است که در زیر زمین قرار می گیرد و چرخ حول محور آن می چرخد به صفحه مد ور چرخ در اصطلاح محلی « چرخ سنگ» گفته می شود، در سطح بالایی و قسمت های حاشیه صفحه چرخ سوراخ هایی ایجاد شده که جهت چرخاندن آن مورد ا ستفاده قرار می گیرد. پس از تهیه چانه گل که به زبان محلی «مستح» گفته می شود ،آن را روی صفحه چرخ قرار می دهند. سپس صفحه چرخ را با کمک چوب باریکی به نام «دارچرخ» که از شاخه درخت خرما ساخته شده است به گردش درمی آورند، بدین ترتیب با انجام عمل چرخکاری از چانه گل مذکور استوانه ای با دیواره های ضخیم که به آن « انگاره» می گویند، ساخته می شود که پس از تکمیل از روی چرخ برداشته می شود. این استوانه را مدتی در برابر هوای آزاد یا در زیر نورآفتاب قرار می دهند، سپس ا ستاد کا ر ا ستوانه های ساخته شده را در داخل حفره کاسه مانند و گودی که روی زمین ایجاد شده و به آن « شنده» می گویند قرار می دهند و دست چپ خود را با یک تکه سفال پخته شده مکعب مستطیل شکل که به آن «سنگ جهله» گفته می شود به د ا خل ا ستوانه می برد و با دست دیگر از بیرون با استفاده از نوعی قاشقک چوبی و سنگین به نام « کتک » به آرامی بر بدنه ضربه می زند و در همین حال آن را داخل حفره «شنده» می غلتاند و عمل ضربه زدن را آنقدر ادامه می دهد تا کف کوزه کاملاً کروی شود. در مرحله ظریفکاری استاد کار از قاشقک سبک دیگری به نام «چاپا» جهت ضربه زدن به بدنه کوزه استفاده می کند. سپس با کمک وسیله ی دیگری به نام «خار» که عبارت است از؛ تکه گلی که سوزن هایی به آن متصل شده روی سطح جهله (jahla) جهت تزئین شیارهایی به شکل موج بوجود می آورد؛ این شیارها بیشتر روی گلوی جهله و نزدیک به آن اجرا می شود و در حقیقت تداعی کننده محتوای درون آن یعنی آب می باشد، علاوه بر شیارهای مذکور، چهار زائده تزئینی دیگر به نام « پستونه» نیز روی بدنه کار ایجاد می کند. استادکار سفالگر در مرحله ضربه زدن و شکل دهی «جهله» به طور مرتب سطح خارجی ظرف را به خاکستر آغشته می کند تا بدین ترتیب قاشقک چوبی به بد نه کار نچسبد و نیز مقداری خاکستر بر اثر ضربه به داخل گل که هنوز نرم ا ست نفوذ می کند و بنا به اظهار جهله سازان سبب ا فزایش قدرت خنک کنندگی آن می گردد و نیز ا ز ترک برداشتن آن جلوگیری می کند. پس از اتمام کار، جهله یک روز در سایه می ماند پس در آفتاب قرار می گیرد و از چهار یا پنج روز به کوره حمل می شود. جهله های آماده شده به آرامی در کوره چیده می شوند و پس از اتمام کار سر کوره را با گل ا ند و د کرده و سپس یک ساعت تمام آتش کوره را زیاد می کنندتا جهله ها خوب پخته و سفید شود ، پس از سرد شدن کوره ،گل های ا ند ود شده را می شکنند و جهله ها را از کوره خارج می سازند و چنانچه جهله ای خوب پخته نشده و یا سرخ رنگ شده آن را می شکنند و به مصرف دیگری می رسانند.
مهمترین کالای سفالی کوزه آبی به نام جهله است که خواهندگان بسیاری نیز دارد، این کوزه را به صورت گرد و مدور کروی شکل که دارای گردنی استوانه ای است می سازند و برای حمل و نگهداری آب به ویژه برای خنک نگه داشتن آن به کار می رود ؛ جهله بنا به شکل و ترکیب آن انواع مختلفی دارد :
1- جهله گردن غزالی ، به جهله ای گفته می شود که گردن استوانه ای آن بلند است
2- بوکو ، جهله ای که فاقد گردن باشد
3- گدوک ، جهله ای که کف آن صاف می باشد .
۴- یتیمک ، جهله ای بسیار کوچک می باشد.
5- جهله مرک، جهله ای است که گردن آن به نسبت کوتاهتر است
کوره
کوره های پخت سفال در میناب شکل بسیار ساده و ابتدایی دارد و برای ساخت آن ابتدا حفره ای به قطر دو متر حفر می نمایند و در زیر آن آتشخانه ای جهت سوزاندن هیزم در نظر می گیرند. سفالگران هر هفته یک بار دست ساخت های خود را در کوره می گذارند، سپس کناره و دها نه کوره را به وسیله لایه های ورقه مانندی که از الیاف درخت خرما به نام سیس به اضافه گل تهیه شده که کرا نامیده می شود گل اندود می کنند، تا بدین ترتیب جلو هدر رفتن حرارت گرفته شود. جهله ها را در طبقه فوقانی می چینند و روی آنها را با ظرفهای ضایعاتی و شکسته می پوشانند سپس در بخش زیرین کوره مقداری هیزم که شامل شاخ و برگ درخت خرماست قرارداده و آتشخانه را روشن می کنند، کوره 4 تا 5 ساعت روشن می ماند سپس خاموش می شود و 24 ساعت پس از خاموش شدن کوره، جهله ها را از داخل آن بیرون می آورند.
ساختمان چرخ سفالگری :
سرچرخ : قسمتی مدور است و با ترکیبی از گل و پهن الاغ؛ که فوقانی ترین قسمت چرخ سفالگری را تشکیل می دهد .
سه پنج : فلزی سه شاخه است که در زیر سر چرخ سفالگری واقع شده است و نگهدارنده سر چرخ می باشد .
گلوی چرخ : این وسیله بخش چوبی و مقاوم کننده سرچرخ است و همچنین به محل استقرار چرخ تکیه دارد.
واشرچرخ : قسمت چرمینی است که نقش واشر را در زیر فلز سه شاخه به عهده دارد و در بین گلوی چرخ قرار می گیرد و مرتب توسط سفالگر چرب می شود و حرکت چرخش چرخ را تسهیل می نماید.
طوق چرخ : قطعه ای حلبی است که روی ستون چرخ قرار می گیرد و جهت جلوگیری از ترک بر داشتن ستون چرخ در اثر فشار سه پنج و سرچرخ کار گذاشته می شود .
ستون چرخ : از جنس چوب درخت کنار تراشیده می شود و قسمت های فوقانی چرخ را تحمل می کند .
میله آهنی: به طول چند سانتیمتر به ستون چرخ متصل است .
هاش : هاش یا آسیاب دستی از جنس سنگ یا مخلوط گل و پهن الاغ که میله آهنی روی آن سوار شده است و محل چرخاندن چرخ توسط پای سفالگر است .
شانه شتر: میله چرخ ، بعد از گذر از سنگ آسیاب روی فرورفتگی قرار می گیرد که درون زمین فرو رفته ا ست و نقش مهمی در چرخاندن صفحه آسیاب دارد.
گشته سوز
گشته سوز ظرفی سفالی است که در کارگاههای سفالی ساخته و وارد بازار مصرف می شود مواد اولیه برای ساخت گشته سوز خاک رس و رنگ لعاب می باشد برای ساخت این صنایع دستی نخست خاک رس را در حوضچه جمع آوری کرده و به مدت ده روز این خاک رادر آب می خیسانند تا ناخالص ها از آن جدا شود. شستشو و تمیز کردن خاک حدود یک ماه طول می کشد و هنگامی که خاک کاملاً مرطوب شد، گل موجود را لگدکوب می کنند تا به صورت خمیر درآید. خمیر آماده شده را به کارگاه می برند تا مورد استفاده قرار دهند؛ سپس مقدار خمیری که برای یک قطعه « گشته سوز» لازم است را جدا کرده ؛ و روی چرخ دستی قرار می دهند و بعد چرخ را به حرکت درمی آورند و در این مرحله است که استاد باید تمام سعی و هنر خود را بکار برد بعد از اینکه گشته سوز ساخته شد، استاد کار ته آن را با نخ از تخته جدا می کند و پس از نقش و نگار آنرا در آفتاب قرار می دهد. تا سفت و محکم شود و بعد از آن 4 تا 5 ساعت گشته سوز را درون کوره قرار داده و پس از رنگ آمیزی آنرا وارد بازار فروش می کنند ؛گشته سوز هم د ر دکورا سیون منزل استفاده می شود و هم در آن گشته وا سپند سوزا نده می شود.
مطالب مشابه :
بهداشت حرفه ای در کارگاه های قالی بافی
یک لایه ابر با رویه چرمی و بیشتر ضایعات نزد قالی بافان مربوط به بینایی و ناراحتی های
آموزش / بهداشت حرفه ای در کارگاه های قالی بافی
یک لایه ابر با معاینات به عمل آمده نشان می دهد که ۹/۵۲ در صد ناراحتی های قالی بافان
مثل برندهها بیندیشید
مردم هم همیشه از افراد موفق تبعیت میکنند، نه منفی بافان. » فون لایه باز آلبوم
هنر های بومی استان
این کار در سه لایه انجام می شود و پس بخشي از مواد مورد مصرف گيوه بافان در محل و بخشي ديگر از
مراحل جداشدن روح از بدن در لحظه مرگ انسان چگونه است؟
اگر چه پیامبران، فلاسفه و اندیشمندان، اولیا و عرفا و حتی افسانهبافان و در لایه لایه
گرد و غبار امان مردم رامهرمز را بریده است
اکنون لایه هائی از خاک قرمز بر روی معابر، خودروها و همه جای شهرستان حتی درختان سبز رنگ
صنایع دستی سفالی میناب:
ساختن کپر و بافت ظریف برای فرش نمودن و تزئین داخل کومه است.حصیر بافان لایه های
حمایت از نهادهای فعال مهمترین هدف شبکه اجتماع محور است
سید مرتضی کیش بافان. 5 هزار نفر در سطح استان در پنج لایه اجتماع محور به طور
برچسب :
لایه بافان