گزارش نمایشگاه علی خطایی
روزنامه اصفهان زیبا
زمان انتشار: یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱
روزنامه اصفهان زیبا، شماره 1۵۲۴، صفحه هنر و ادبیات، صفحه ۷، شماره ۵۸،pdfمطلب
یک گالری گردی ویژه در حضور آدمهای مرئی و نامرئی
داشتند در آتلیهام خفه میشدند
به تماشای حرکت، لطافت و خشونت در حجمهای انتزاعی
آدم باید بلند شود برود نمایشگاههای نقاشی، عکس، مجسمه، اصلاً هر نمایشگاهی را که پیدا میکند، ببیند. آدم باید برود ایدههای ارائه شدهی آدمها را تماشا کند، ببیندشان، دربارهشان با آنهای دیگری که آمدهاند، با ناشناسها و بعد با خود ارائه دهنده، صحبت کند. آدم باید هر هفته، یک ساعت برای هر نمایشگاه وقت بگذارد. فقط یک ساعت. اصلاً هر ایدهای، هر ارائهای، حتی آنها که خوب و نو نیستند، ارزش این یک ساعت را دارند.
یک، دو، سه،... خیالتان راحت، تعداد گالریهای نصف جهان، کمتر از تعداد انگشتان دستهایمان هستند، یکی از پررونقترینهایشان، خانه نقش، هم ابتدای سال، پس از سه سال کار بیوقفه، از میان رفت.
اگر به افتتاحیهها علاقمندید میتوانید جمعه عصرهایتان را به گالری گردی بگذرانید. بروید در افتتاحیه نمایشگاههای نگارخانههای آرته، متن، تکش یا آپادانا شرکت کنید. یا شنبهها بروید کتابخانه مرکزی، گالری کوثر، گالری کلاسیک و موزه هنرهای معاصر. البته روزهای دیگر هم وقت دارید که بخشی از زمان پیادهرویهای اردیبهشتیتان را به گالری گردی، به دیدن ایدههای ارائه شده آدمها، صحبت کردن با آدمهای نامرعی (بازدیدکنندگان) و آدمهای مرعی (هنرمندان) اختصاص بدهید.
از دیدن نمایشگاههای مختلف، ایده میگیرم
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />گالری گردی عصر جمعه این هفته من، به آپادانا رسید؛ نمایشگاه مجسمههای علی خطایی، مجسمهسازی که میخواسته نقاش بشود و حالا خوشحال است که نقاش نشده. از حیاط پر از گل و گیاه گالری که رد شوید، مجسمهها همانجا میان دو اتاق آپادانا چیده شدهاند. باید راه خودتان را از میانشان پیدا کنید. دور بزنید. بعضیها را با دقتتر تماشا کنید، از بعضیها سریع بگذرید و....
خیلیها مثل من آمدهاند از دنیای این مجسمهها سر در بیاورند. سه، چهار نفر اول اما ناامیدکنندهاند. لبخند میزنند و میگویند چیزی از این حجمها سر در نمیآوزند. بعد دختر عکاسی را میبینم که نمایشگاههای مختلف را میبیند تا برای کارش ایده بگیرد. دلش نمیخواهد تجربه دیدن این نمایشگاه را در چند کلمه یا جمله خلاصه کند. بعضی از کارها را دوست داشته و بعضیها به نظرش تکراری آمدهاند.
آدمها میآیند، نگاه میکنند و بیحرفی میروند. زوج جوانی اما آمدهاند، آرام از کنار مجسمهها رد میشوند، میایستند، درباره هر کدام صحبت میکنند و ... کافی است بروید جلو. لبخند بزنید، سلام کنید و نظرشان را بپرسید. هر دو هنرمندند و گالری گردی عصر جمعهشان، بعد از آرته رسیده به آپادانا. میگویند حس میکنند دارند در کارگاه مجسمهساز قدم میزنند بس که معدودی از کارها موفقاند و بقیه نه. کارها را به دو دسته تقسیم میکنند؛ مجموعه درختها که هنرمند در آن موفق بوده و فرمهای نویی ارائه داده و مجموعه پرندهها، که انگار هر چه مجسمهساز خواسته از کلیشههای ذهنیاش فرار کند، نتوانسته. این حرفها را با صدای آهسته میگویند. بعد چند مجسمه آخر را هم تماشا میکنند و میروند.
داستان تازه دارد جالب میشود. باید باز هم بگردیم. هر کدام از این آدمها توصیف خودشان را از این تجربه مشترک دارند. مینو ایرانپور، هنرمند نقاش، درست برعکس چند مخاطب قبلی، در کارها یک جور لطافت و آرامش میبیند. کارها را سیال و نو میداند. از یکی از مجسمهها بیشتر خوشش آمده و میگوید شبیه خروس است و تو حتی میتوانی پیش خودت بگویی، اصلاً هم شبیه نیست! و خب این وجه جذاب نمایشگاههای هنر انتزاعی است. میتوانید میان فرمها و ایدهها بگردید و چیزها را طور متفاوتی ببینید؛ آن طور که دوست دارید یا آن طور که دوست ندارید!
خوشحالم که نقاش نشدم
ساعت دارد به 9 شب، پایان کار گالری نزدیک میشود و کم کم اولین روز نمایشگاه مجسمه علی خطایی به پایان میرسد. حالا بعد از یک گردش در میان حجمها و صحبت با بازدیدکنندگان، میتوانیم بنشینیم و از هنرمند درباره دومین نمایشگاه انفرادیاش، 12 سال مجسمه سازی، تحصیلش در رشته فرش و حجمهایی که در جدیدترین نمایشگاهش میبینیم، بپرسیم.
+ چرا این نمایشگاه با این مجسمهها برپا شد؟
خب من یک سری کار انجام داده بودم و ایده اولیهام، درخت بود. این که نمایشگاه گذاشتم، به خاطر این بود. که یک مجموعه کار جدید شروع کرده بودم اما این مجسمهها که قبلا ساخته بودم و ارائه نشده بودند، ذهنم را درگیر کرده بودند. احساس میکردم اینها دارند در آتلیهام خفه میشوند. احساس میکردم باید بیایند زندگی در جای دیگری هم تجربه کنند. احساس میکردم اگر ارائهشان بدهم، کمی فارغ میشوم و بعد میتوانم کارهای جدیدتری انجام بدهم. خیلی در اینها پیچ خورده بودم! کارها تا وقتی ارائه نشوند، اتفاقی برایشان نمیافتد.
+اگر کارهای این نمایشگاه را به دو دسته درختها و فرمهای مختلف تقسیم کنیم، کدامها را اول درست کردید و کدامها را بعد؟
همه کارها تاریخ دارند. اول درختها بودند بعد فرمها. البته گاهی هم برگشتهام.
+چند نفر از مخاطبانتان معتقد بودند که کارهای درخت خوبند و در ذهن آدم میمانند اما در کارهای انتزاعیتر که سعی کرده اید از الگوهای ذهنیتان فرار کنید و بروید چیزهای جدیدی خلق کنید، موفق نبودهاید. خودتان چه فکر میکنید؟
خودم فکر می کنم در آنها که از درخت دور شدهام، موفقتر بودهام. چون یک سری فضاهایی به وجود آوردهام که برای خودم. خیلی جالب است.
+ و بعضیها هم معتقدند که میشود تعداد مجسمههای حاضر در نمایشگاه را کم کرد چون خیلیهایشان خیلی شبیه به هماند. به نظرتان اگر تعداد کمتر بود، ما الان با نمایشگاه بهتری رو به رو نبودیم؟
ایده اولیه قضیه درخت بود. ببینید، مثلاً شما میتوانید تا وقتی که درخت میوه ندارد، تعریف کنید که درخت سیب و گلابی چه تفاوتهایی دارند؟!
ببینید خب شما میتوانید صد تا چنار کنار هم ببینید که هر کدام فرقهایی با بقیه دارند. فضاسازی هم در مجسمهسازی خیلی مهم است. حضور بعضی از کارها بیشتر به ایجاد فضایی که مد نظرم بوده، کمک میکند. از مجموعه کارهایی که داشتم، فقط چند تا را ارائه ندادم. فکر میکنم اینها که اینجا هستند موفقتر بودند. تعداد دیگری هم هست که آنها هم خوب شده بودند اما از نظر متریال متفاوت بودند و با این فضا تناسب نداشتند. از نظر خودم، تعداد کارها مناسب است اما میتوانم به چیزی که میگویید، فکر کنم. البته چون ایده اولیه درخت بوده، بدم نمیآمد این سخن که «درختها نمیگذارند جنگل را ببینیم» به ذهن متبادر شود.
+ شما از فرش آمدهاید به مجسمه سازی. این دو تا چه ربطی به هم دارند؟
هیچی! البته شباهتهایی دارند. من اول میخواستم نقاش بشوم. بعد به دلایلی در امتحان عملی شرکت نکردم و چه قدر هم خوب شد که نرفتم. در اصفهان، رشته فرش قبول شدم. و الان خوشحالم چون فکر میکنم مجسمه سازی به من نزدیکتر است تا نقاشی. البته هنر را با موسیقی شروع کردم. بعد یک روز در مسیرم به دانشگاه، کاری دیدم از آقای نعمتالهی به اسم «طیران»، مجسمهای که کنار پل فردوسی نصب شده بود. این مرا خیلی تشویق کرد که بروم سراغ مجسمه سازی.
+ در این سالها از چه مواد دیگری برای مجسمههایتان استفاده کردید و چه شد که این مجسمهها آهنی شدند؟
از گچ، گل، برنز، فایبرگلاس و مواد مختلفی استفاده کردهام. برای این مجموعه میخواستم کمی از لطافت درختها گرفته شود. یا ببینم میتوانم با متریال خشن برای ارائه یک مفهوم لطیف استفاده کنم؟! البته بعد به این نتیجه رسیدم که انگار خیلی جالب نیست که با متریالی که وجود خودش خشن است، بخواهم چیز لطیفی درست کنم.
+ خب شاید هم برعکس جالبتر باشد. یعنی این که با متریال خشن، مفهوم خشن را ارائه کنیم، زیاد خوشایند نباشد؟! حداقل من این را از زبان یکی از مخاطبانتان شنیدم.
شاید!
+ برای نمایشگاه بعدیتان چه ایدهای دارید؟ روی چه موضوعی کار میکنید؟
الان یک مجموعه با سنگ کار میکنم و یک سری هم با چوب و آهن. نمیدانم کدامها موفق میشوند که بتوانم ارائهشان بدهم. نمیتوانم چوب و آهن را توضیح بدهم ولی در مورد ماده سنگ، دارم روی مفهوم یک سری شطحیات که از بزرگان وجود دارد، کار می کنم. مثلا یک کار که انجام دادهام، به اسم خط سوم، همان جمله معروف از شمس است که: نگار من سه گونه خط نوشت... آن خط سوم منم.
+ چه ایدهآل یا افقی برای خودتان تعریف کردهاید؟
ایدهآلی تعریف نکردهام. ایدهآل همین جلو رفتن است.
مطالب مشابه :
گزارش: بازدید از دوازدهمین نمایشگاه بین المللی اتومبیل الجزایر
متن گزارش :این نمایشگاه در وسعتی به میزان 25000 متر مربع از تاریخ 25 مارس لغایت 4 آوریل برگزار
گزارش نمایشگاه علی خطایی
گزارش نمایشگاه آدم باید بلند شود برود نمایشگاههای نقاشی، عکس های آرته، متن، تکش یا
گزارش تصویری از نمایشگاه مرکب
سوالات تخصصی رشته نقاشی و گرافیک - گزارش تصویری از نمایشگاه مرکب تبدیل عکس به متن
نگاهی به نمایشگاه بهاره
این متن از میان متن های ای کاش بجای گزارش از مزایای نمایشگاه کمی در مورد غرفه های
گزارش تصویری از نمایشگاه مطبوعات
خبرها و عکس های استقلال و هنرمندان - گزارش تصویری از نمایشگاه مطبوعات - - خبرها و عکس های
گزارش تصویری از نمایشگاه دست ساخته های دانش آموزان مدارس شهرستان بروجرد
گروه آموزشی مشاوران - گزارش تصویری از نمایشگاه دست ساخته های دانش آموزان مدارس شهرستان
گزارش تصویری از نمایشگاه عکس کودکان افغان
اتوبوس - گزارش تصویری از نمایشگاه عکس کودکان افغان - ایستگاه متنهایی برای
گزارش تصویری نمایشگاه حجاب 2
بجنورد1400 - گزارش تصویری نمایشگاه حجاب 2 - تاربخ وادبیات - بجنورد1400
گزارش تصویری از نمایشگاه استان شناسی در ماهشهر-شهرک بعثت - علی سپنج نیا
سلام همکار - گزارش تصویری از نمایشگاه استان شناسی در ماهشهر-شهرک بعثت - علی سپنج نیا - نشریه
برچسب :
متن گزارش نمایشگاه