طبیعت در قرآن

طبیعت در قرآن
سيدمحمدعلي ايازي

قرآن كريم همواره از طبيعت و شناخت آن سخن مي‌گويد: از آسمان، زمين، خورشيد، ماه، ستارگان، از ابرهاي باران‌زا و ابرهاي غير باران‌زا، ريزش فراوان آب از آسمان، رويش گياهان، زيبايي‌هاي نور، جلوه‌هاي گوناگون رنگ و وزش باد.
راستي چه وقتي ديدن طبيعت مفهوم ديگري پيدا مي‌كند و زيبايي وجذابي ديگر را فراهم مي‌سازد؟ در صورتي كه بدانيم در سراپرده طبيعت، دستي تدبير مي‌كند و براي اين نعمت‌ها درجهت آسايش و رفاه انسان در كار است. قرآن كريم در آيات بسياري از تسخير طبيعت براي انسان توسط خدا خبر مي‌دهد مانند سوره ابراهيم /32 و 33، نحل /12 و 14، حج /65 و لقمان / 29، همچنين از رام كردن تمام آسمانها و زمين براي انسان خبر مي‌دهد: سوره لقمان /20 و جاثيه/12. اما مهم اين است كه بدانيم طبيعت چه اهميتي دارد و چه زيبايي‌هايي مي‌آفريند و چگونه مي‌توان از آن به گونه‌اي نيكو استفاده كرد و مهم‌تر اينكه بدانيم همه اين نعمت‌ها نشانه خدا و با تدبير خدا هستند و هدفي براي آفرينش آنها وجود دارد و ما انسانها ناسپاسي نعمت نكنيم و به ستم از آن استفاده ننماييم . به همين دليل، در برخي آيات قرآن آمده است كه سفر كنيد و در زمين بگرديد و بنگريد چگونه خداوند آفرينش را آغاز كرده؛ سپس باز او جهان ديگري را پديد مي‌آورد. خداست كه بر هرچيز تواناست ( عنكبوت/20) .
و در روايات رسيده است كه« سافروا تصحوا » سفر كنيد تا سالم باشيد ، زيرا گشت و گذار در طبيعت، ديدن منظره‌هاي زيبا و آشنايي با آداب و رسوم ملت ها ، گذشته ا زآنكه خداشناسي ما را تقويت مي‌كند و به شگفتيهاي آفرينش خدا آشنا مي‌سازد و فايده‌هاي بي‌شمار مادي و معنوي براي ما ارمغان مي‌آورد، آدمي را از افسردگي مي‌رهاند و به سلامتي جسم و روان ما كمك مي‌كند. اكنون براي اينكه ابعاد گوناگون طبيعت قرآن را نشان داده باشيم به آيات چند كه در وصف طبيعت آمده، اشاره مي‌كنيم:

اهميت طبيعت در قرآن

در قرآن كريم بيش از 750 آيه اشاره به ظواهر طبيعت مي‌كند ابعاد گوناگون جلوه‌ها و زيبايي‌هاي آن را يادآور مي‌شود. در اغلب اين آيات، ما را توصيه به مطالعه كتاب طبيعت و پند‌آموزي آن مي‌كند. بي‌گمان، هدف اين آيات، طرح علوم طبيعي و بيان قوانين آن نيست، هر چند به نكاتي اشاره دارد كه پس از قرنها اهميت و حساسيت آن شناخته شده و خبر از اين حقيقت مي‌دهد كه گوينده آن در اتصال به مبدأ الهي و آفريننده جهان است. آفريننده‌اي كه از همه چيز خبر دارد و با آگاهي آنها را پديد آورده و براي ما رام كرده است. قرآن كتاب هدايت است و منظور از ذكر اين شگفتي‌ها تدبر در موجودات طبيعي و توجه به نشانه‌هاي آن در اصل خلقت است.

پيدايش حيات در زمين و اهميت آب

يكي از مسايلي كه همواره فكر بشررا به خود مشغول كرده، مساله حيات و چگونگي پيدايش آن در زمين است. در سير طبيعت ما به زندگي موجودات گوناگون برخورد مي‌كنيم و چگونگي حيات آنها براي ما شگفت‌انگيز است. قرآن كريم در چگونگي حيات آنها براي ما اشاره مي‌كند. مثلاً مي‌گويد: هرچيز زنده‌اي را از آب پديد آورديم ( انبياء/30) و يا به مناسبت آفرينش جهان مي‌گويد: اوست كه آسمانها و زمين را در شش دوره آفريده و قدرت استيلاي او بر آب بود ( هود /7) .
شگفتي طبيعت به تنوع وچگونگي موجودات است؛ موجوداتي كه از آب آفريده شده‌اند، عده‌اي بر روي شكم راه مي‌روند و پاره‌اي از آنها بر روي دو پا و برخي از آنها بر روي چهارپا . خدا هر چه بخواهد مي‌آفريند( نور/45) .
اهميت آب در طبيعت در قرآن جايگاه مهمي قرار دارد. در تعبيرات گوناگون به شكل توصيف درياها، رودخانه‌ها، نهرها و ريزباران‌ها مطرح مي‌شود، اما آنچه در مرحله نخست جاي دارد و آن را مقدس مي‌كند اين است كه از آب پديد آمده وعرش خدا بر آب مستقر شده و در مرحله بعدي حيات انسان و سعادت و لذت زندگي هر جانداري در مجموع آفرينش، به آب وابسته است. قرآن در جايي، اين شگفتي و زيبايي و اهميت را چنين بيان مي‌كند: و اوست كه از آسمان، آبي فرود آورد، پس به وسيله آن از هرگونه گياه برآوريم.
و از آن گياه جوانه سبزي خارج ساختيم كه از آن دانه‌هاي متراكمي برمي‌آوريم و از شكوفه‌ درخت خرما خوشه‌هايي است نزديك به هم . و نيز از آب باران باغ‌هايي از انگور و زيتون و انار همانند و غيرهمانند بيرون آورديم. به ميوه آن چون ثمر دهد و به طرز رسيدنش بنگريد، بي‌گمان در اينها براي مردمي كه ايمان مي‌آورند نشانه‌هاست.( انعام/99 ).

زندگي دوباره طبيعت

يكي ديگر از نمايش‌هاي خدا درجهان كه قرآن از آن ياد مي‌كند، حيات دوباره طبيعت است، طبيعتي كه در فصل زمستان مي‌ميرد و سبزي وشادابي خود را از دست مي‌دهد، اما در فصل بهار دوباره زنده شده وجان ديگر مي‌گيرد. قرآن اين رحمت الهي را با ريزش باران توصيف مي‌كند ( اعراف/57 ) يا در جاي ديگر مي‌گويد: خداوند بادها را مي‌فرستد كه ابرها را برانگيزند، آنگاه آن را به سوي سرزمين مرده مي‌رانيم تا زمين را پس از مرگش دوباره زنده كنيم. توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي ا زنمونه‌هاي ديگر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن است، اما جالب است بدانيم هدف اين توصيف مشهود، نشان دادن طبيعي حيات انسان پس ازمرگ است، به عبارت ديگر براي آن است كه چگونه پس از آنكه تمام جسم او پوسيد و متلاشي شد، دوباره زنده مي‌شود، همان‌گونه كه طبيعت زمين پس از پژمردگي و خزان ومرگ، دوباره حيات پيدا مي‌كند.

طبقات آسمان

نمايشگاه ديگري از طبيعت ساكت، آرام و بي‌زبان كه در قرآن از آن سخن گفته مي‌شود، نمايشگاه آسمان، ماه و ستارگان و كهكشان‌ها هستند. براي انسان فرصت‌هايي به دست مي‌آيد كه با تأمل به آسمان نگاه كند و از نگاه خود لذت ببرد. اين فرصت در شب در بيابان‌ها كه نور شهرها كمتر وجود دارد و تلألؤ مي‌كند و تابلويي طبيعي و منظم از جهان آفرينش را به نمايش مي‌گذارد، بهتر فراهم مي‌شود . قرآن با تعبيرات گوناگون اين زيبايي‌ها را توصيف مي‌كند و مهم‌تر آنكه ما را به زاويه‌هاي پنهان شگفتي‌ جهان آفرينش رهنمون مي‌سازد: خدايي كه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد. در آفرينش آن بخشايشگر، هيچ‌گونه اختلاف‌ و تفاوت نمي‌بيني. باز بنگر آيا خلل و نقصاني مي‌بيني (ملك/3 ). در آيه‌اي ديگر به جزئيات ديگري از آسمان و شگفتي‌هايش اشاره مي‌كند.
مگر نديده‌ايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است و ماه را در ميان آنها روشنايي‌بخش گردانيده و خورشيد را چون چراغي قرار داده است( نوح/15‌).

ويژگي‌هاي زميني

قرآن بيشترين نكات را درباره زمين به عنوان بستر زندگي انسان مطرح كرده است. بيش از 450 آيه درباره زمين سخن مي‌گويد، اما مهم‌ترين نكاتي كه به بحث ما مربوط مي‌شود، درباره امتيازات و امكانات زمين است. اينكه خداوند زمين را قابل روييدن آفريده تا بتوان از آن محصولي استخراج كرد (بقره/164،حجر/19)، بر اثر بارش باران و فرورفتن آن در زمين كه تبديل به چشمه هاي جوشان مي‌شود ( زمر/21)، زمين را كشيده و پهن آفريده است ( بقره/22، رعد/3)، زمين را گهواره قرار داده و راه‌ها را در زمين ترسيم كرده است ( طه/53)، زمينه رستنيهاي گوناگون را فراهم ساخته ( همان) و اينكه ظاهر زمين خشكيده ديده مي‌شود ـ اما چون آب بر آن فرود برود به جنبش درمي‌آيد و نمو مي‌كند و آمادگي هر نوع رستني در آن فراهم است ( حج/5 ) و دهها تعبير ديگري كه در توصيف زمين آمده و بيانگر ويژگي‌هاي زمين نسبت به ساير كرات مي‌باشد، اينها نمونه‌هايي از توصيف طبيعت و زمين در قرآن به شمار مي‌روند.

رنگها

از جمله موارد توصيف طبيعت در قرآن، توصيف رنگهاست. تنوعي كه حس كنجكاوي انسانها را بر مي‌انگيزد و به انسان گوشزد مي‌كند كه درباره علت پيدايش رنگها تأمل كند و از سوي ديگر نسبت به برخي از رنگها مي‌گويد: اين رنگ، براي بينندگان و تماشاگران ايجاد سرور مي‌كند( بقره/69). رنگ ها در طبيعت به دو بخش تقسيم مي‌شوند: رنگ‌هايي كه حزن‌آورند و رنگ‌هايي كه شادي‌آفرين هستند. قرآن به رنگ‌هاي شادي‌بخش، اهميت ويژه‌اي مي‌دهد كه شگفتي‌ همگان را برمي‌انگيزد و انگيزه‌اي براي جلب توجه به وجود مي‌آورد مانند رنگ زرد، رنگ سبز و سفيد . مثلاً در اوصاف بهشتيان از رنگ سبز ياد مي‌كند كه بهشتيان بر پشتي‌هاي سبزرنگ تكيه‌ زده‌اند ( رحمن/76 ) يا از رنگ سفيد در توصيف نوشيدني‌هاي اهل بهشت ياد مي‌كند:‌ بيضاء لذة للشاربين. ( صافات/40 ) از تنوع رنگ‌هاي ميوه‌ها به عنوان يك نعمت ياد مي‌كند: آيا ندانستي كه خداوند از آسمان آبي فرو فرستاد . ما بدان آب ميوه‌هايي با رنگ‌هاي گوناگون خارج ساختيم و نيز از كوه‌ها راه‌ها و رگه‌هاي سفيد، سرخ و به رنگ‌هاي مختلف و گاه به رنگ كاملاً سياه پديدار نموديم. ( فاطر/27 ) واقعاً اين پرسش مطرح است كه اگر تمام اين ميوه‌ها با طعم ومزه‌هاي مختلف به يك رنگ بودند، جاذبه‌اي براي خوردن وجود نداشت و از آن لذتي ايجاد نمي‌شد. خداوند اين تنوع رنگ‌ها را در طبيعت يكي از نعمت‌هاي الهي مي‌داند. اين شيوه از توصيف در طبيعت نسبت به ابرها، بادها، كوه‌ها، دشت و بيابان‌ها و سبزي‌ها نيز صادق است. به عنوان نمونه مي‌توان به آيات زير مراجعه كرد: سوره نبا/14، اعراف/57، نازعات/32 و فاطر/27.
جالب اينجاست كه يكي از محورهاي طبيعت، زمانها و مكانهاست. همان‌طور كه برخي از مكانها داراي زيبايي و جاذبه است، برخي مكانها در فرهنگ قرآن ارزشمند و مقدس و معنويت آفرين است مانند مسجدالاقصي، مسجدالحرام، كوه طور و محراب زكريا. همين‌طور از بعد معنوي برخي زمان‌ها در طبيعت ارج و منزلتي خاص دارند و روح‌افزا هستند. اين زمانها، مانند مكان‌هاي لذت‌بخش، شادابي معنوي به ارمغان مي‌آورند و خداوند، رحمت و عنايت مخصوص در آن اوقات به انسان‌ها دارد و به عنوان نمونه در قرآن از وقت سحر، صبحگاهان به عنوان زماني بس ارجمند ياد مي‌كند و مي‌فرمايد : در آن هنگام به عبادت و راز و نياز مشغول باشيد. كسي كه در اين زمان با خدا ارتباط پيدا كند از فرصت‌هاي ديگر بهتر و ارجمندتر است. زيرا اميد است كه پرودگار چنين شخصي را كه در اين ساعت بيدارمي‌شود به عبادت و راز و نياز با خدا مشغول مي‌شود به مقامي ستوده برساند (اسراء/79 ) .
صبح و نسيم صبحگاهي يكي از بهترين اوقات طبيعت است كه براي ورزش و استشمام هواي آزاد استفاده مي‌شود، اما قرآن اين زمان را هم براي لذت معنوي و هم براي لذت مادي از بهترين فرصت‌ها معرف مي‌كند. خوشا به حال آن انسان‌هايي كه به جاي خواب در اين زمان بيدارند و لذت بهره‌گيري از صبح را به غفلت خواب جايگزين نمي‌كنند.

اهداف ذكر طبيعت

مهم‌ترين نكته، جهت‌گيري ذكر طبيعت در قرآن است. انسان‌ها بويژه‌ مخاطبان قرآن،كم و بيش طبيعت را مي‌شناختند، اما آنچه لازم بود كه آنها بدانند، جهت و سراپرده طبيعت است. مثلاً قرآن بارها به اين جهت از طبيعت ياد مي‌كند تا اثبات مانع كند و از پيچيدگي‌ها وشگفتي‌هاي طبيعت به عنوان مظاهر خلق خدا ياد كند. به عنوان نمونه: سوره انعام آيه1 و احقاف /1-3.
البته گاهي در ابعاد دقيق‌تر زيبايي‌هاي طبيعت بازگفته مي‌شود، مانند دلالت بر توحيد يا تنزيه خداوند ازداشتن فرزند ( انعام /100-101 ) يا داشتن نظم و پيوند. يا ذكر آنها توجه دادن به عظمت، قدرت، تدبير و رحمت و حكمت گستره علم الهي است.( زمر/7، فرقان/60-62، حج/61، انعام /63-64، نور/45) .
و جالب‌تر از همه اينها كه نشان‌دهنده تعادل و واقع‌گرايي قرآن مي‌باشد، تشويق به بهره‌برداري از طبيعت و استفاده از لذات حسي است ( انعام/142-144). به نظر من اين شيوه بيان از ويژگي‌ در قرآن است كه به شكل معتدلي ما را در استفاده از طبيعت تشويق مي‌كند.
به همين دليل در جايي قرآن در خطاب به پيامبر مي‌گويد: بگو زيورهايي را كه خدا براي بندگانش پديد‌ آورده و نيز روزي‌هاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده‌؟ بگو اين نعمتها در زندگي دنيا براي كساني است كه ايمان آورده‌اند ( اعراف/32).
نكته ديگر ذكر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن به اين جهت است كه از غرور و عجب و خودخواهي باز دارد و نور ايمان در دلها ايجاد شود. يا از رفتار گذشته‌ها عبرت بگيرد. گاهي قرآن با ذكر نمونه‌اي از طبيعت در جهت تربيت نفس و جلوگيري از غفلت او سخن مي‌گويد: مثلاً در آنجا كه از طوفان دريا و تلاطم كشتي‌ها سخن مي‌گويد و اين حالت طبيعت را بيان مي‌كند از آن جهت كه انسان درحالت گشايش و وفور نعمت خدا را فراموش مي‌كند و به هنگام سختي و فشار به ياد پروردگار مي‌افتد؛ خدا اين حالت را در ضمن حادثه‌اي طبيعي ذكر مي‌كند:
او كسي است كه شما را در خشكي و دريا مي‌گرداند، تا وقتي كه دركشتي و در حالت آرامش هستيد كه با بادي خوش در حركت است، افرادي در اين حالت آرامش هستيد كه با بادي خوش درحركت است، افرادي در اين حالت شاد هستند. ( و از ياد خدا غافل‌ )، اما بناگاه بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد يقين كنند كه در محاصره افتاده‌اند، در آن حال خدا را پاكدلانه مي‌خوانند كه اگر ما را از اين ورطه برهاني، قطعاً از سپاسگزارانيم ( يونس/22).
اين‌ها نمونه‌هايي از اهداف ذكر طبيعت است، البته اهداف بسياري در ذكر طبيعت مي‌باشد كه به همين نمونه‌ها بسنده شد، چنانكه مباحث ديگري در ذكر طبيعت مطرح است، مانند اسلوب قرآن در توصيف طبيعت، مقايسه ميان شيوه‌ قران و شيوه‌ كتاب‌هاي مقدس، اعجاز علمي قرآن در بيان مسائل طبيعي و موضوعات ديگري كه هريك بحث مستقلي را مي‌طلبد.


مطالب مشابه :


در توصیف طبیعت

برگ ها ی دفتر سفید من - در توصیف طبیعت - ادبیات




طبیعت در قرآن

توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي ا زنمونه‌هاي ديگر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن است، اما جالب




بر امد باد صبح و بوی نوروز

توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يك نمونه‌ از شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن است، اما جالب است




نمونه ای از جلوه های زیبای آفرینش فصل سوم کتاب فارسی سوم راهنمایی

ازموارد توصيف طبيعت در قرآن، توصيف رنگهاست . تنوعي که حس کنجکاوي انسان ها را بر مي انگيزد و




شگفتی های طبیعت در قرآن

توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي از نمونه‌هاي ديگر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن است، اما جالب




كوير

اي كوير، اي طبيعت بكر و دست نخورده، اي طبيعت هاي بي مانند و روزهاي سخت تو را توصيف كنم




طبیعت در قرآن

توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي ا زنمونه‌هاي ديگر شگفتي‌هاي طبيعت در قرآن است، اما جالب




برچسب :